مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
حکمت
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه السادس ربیع و صیف ۱۴۰۲ (۱۴۴۳ق) العدد ۲ (المتوالی ۱۲)
57 - 70
حوزههای تخصصی:
نهج البلاغه و حکم العطائیه دو کتاب تاثیر گذار نزد بزرگان اهل ادب هستند تا جائی که توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب نموده و بسیاری از نویسندگان جهت ارتقاء ارزش ادبی ومعنوی آثار خود سخنان حکمت آمیز این دو کتاب را در لابه لای نوشته های خود گنجانده اند؛ چرا که صاحبان این دو اثر یعنی امام علی(ع) و ابن عطاء الله اسکندری، سخنان خود را از سوئی آکنده از مفاهیم ارزنده اخلاقی و تربیتی نموده و از سوی دیگر گفتار خود را در قالبهای زیبای بلاغی وزبانی ریخته تا جذابیت وبداعت آنها دوچندان گردد، موسیقی آوائی حکم این دو کتاب به گونه ای است که افزون بر گوشنوازی، جلب اذهان و افکار مخاطبان، امکان اس تنباط معانی و مفاهیم حکمتها را به شکل بسیار زیبائی فراهم کنند هدف این نوشتار آن بود تا با تحلیل برخی از مولفه های آواشناسی در این دو کتاب، ارتباط اصوات پربسامد بر معنا و زیبا بخشی دیگر جنبه های بلاغی در هر دو اثر نشان داده شود که البته با بررسی و مقایسه ی پاره ای از حکم این دو کتاب می توان دریافت که گرچه در هردو بکارگیری جهات آواشناسی یاد شده به ویژه ارتباط آوای الفاظ و معنا، زیبائی و ملاحت کلام دو چندان گردیده است
بررسی ادله وجوب تبعیت از خدا
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵
125 - 156
حوزههای تخصصی:
حقّ، به معنای «اختیار، امتیاز و سلطه کسی بر شخص یا چیزی» به کار می رود و معنای اینکه خدا حقِّ طاعت دارد این است که وقتی طاعت الهی را با غایاتش مقایسه می کنیم، می توان عقلاً نوعی شایستگی انحصاری از آن انتزاع کرد و برای رسیدن به آن غایات، اطاعت الهی ضرورت می یابد و ما از آن، تعبیر به «وجوب تبعیّت» می کنیم. ما برای پذیرش حقِّ طاعت و وجوب تبعیّت، باید صفاتی را در خدای متعال لحاظ کنیم؛ صفاتی از قبیل علم، قدرت، عنایت و ولایت الهی. تبیین اندیشمندان از این مقوله متفاوت بوده که برخی از آنها را می توان پذیرفت و برخی دیگر قابل نقدند.
نقش حکمت اعتداد در حکم عده افراد بدون رحم
حوزههای تخصصی:
دین اسلام از آخرین ادیان آسمانی و نجات دهنده جامعه بشریت است. این دین بزرگ ترین خدمت را به همه جهانیان کرده به ویژه به زنانی که قبل از اسلام در رنج به سر می بردند. اسلام با وضع قوانین و احکام عادلانه، مظلومیت و محرومیت زنان را پایان داد. احکام مربوط به عده زنان در قوانین اسلامی متناسب با کرامت و ارزش انسانی زنان وضع و تشریع شده است. این تکلیف (عده) آثار فقهی و حقوقی فراوانی به دنبال دارد و گستره آن بسیاری از زنان جامعه را شامل می شود. شناخت دقیق این مسئله و تشخیص محدوده زمانی آن نسبت به حالات و وضعیت های مختلف زنان اهمیت بسزایی دارد به ویژه اینکه امروزه با پیشرفت دانش پزشکی و امکان اخراج رحم، مسائل و سؤالات جدیدی در این مورد مطرح می شود. هدف نوشتار حاضر که بااستفاده از منابع معتبر فقهی-کتابخانه ای و با روش توصیفی گردآوری شده بررسی نقش حکمت اعتداد در حکم عده افراد بدون رحم است. براساس نوشتار حاضر در کلمات فقهای امامیه اشاراتی وجود دارد مبنی بر اینکه ملاک عدم عده بر خردسالان و کهن سالان (یائسه)، عدم امکان باروری یا آگاهی یافتن از تهی بودن رحم از حمل است. این معیار در فرض مورد بحث نیز وجود دارد. نتیجه اینکه عده بر زنان فاقد رحم واجب نیست.
جایگاه زیبایی شناسی و هنر حِکْمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی گاهی از سنخ احساس و گاهی از سنخ ادراکِ لذت و خوشایندی و رضایت درونی است که در هر مرتبه از مراتب انسانی، به صورت فطری بروز و ظهور پیدا کرده و می کند. زیبایی انسان به نسبت تشابه و تقرب او به حق تعالی بستگی دارد که با حکمت یعنی با پرورش عقل به وسیله علم صائب و عمل صالح و حاکم کردن عقل بر وهم و خیال و بدن به دست می آید و نتیجه آن برخورداری از تندرستی در مرتبه بدن، زیبایی و هنر در مرتبه خیال، فضائل اخلاقی در مرتبه وهم و راه یابی به باطن عالَم در مرتبه عقل و فراتر از آن است. پیوند حکمت با علم و هنر به معنای آن است که عالِم و هنرمند، دانش، بینش، انگیزش، گرایش، منش، روش و کنشِ خود را بر اساس حکمت بیاراید. نظریه نظام انقلابی که در بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و دارای سه رکنِ خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی است بر اساس شعارهای جهانی و فطری انقلاب اسلامی، یعنی برگرفته از حکمت حاصل خواهد شد و با توجه به تأثیرپذیری عموم مردم از امور خیالی، هنر حِکْمی در جهت دهی مردم جامعه به سمت سه رکن یادشده از اهمیت و نقش بی بدیلی برخوردار است و به منظور دستیابی به این امر، ضرورت ایجاد حکمرانی حِکْمی بیش از پیش آشکار می شود.
تحلیل شناختی از بازنمایی حکمت سوره لقمان در مستندهای شهید مرتضی آوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی مضامین قرآنی در آثار هنری از دیرباز دغدغه خاطر هنرمند مسلمان بوده است که در قالب های گوناگون هنری به منصه ظهور رسیده است. ورود به عصر مدرنیته و تفاوت ماهوی هنرهای مدرن مانند سینما دستیابی به این دغدغه را با دشواری مواجه ساخت. نحوه بیان مضامین والای حکمی و به تصویر کشیدن آن در قاب محدود تصویر با چالش های بسیاری مواجه است. شهید سید مرتضی آوینی با برخورداری از نفس تربیت شده در ساختار اسلام ناب در مستندهای روایت فتح تلاش کرد تا تحقق مضامین غیبی قرآنی را در لایه اول در رزمندگان و لایه دوم به مخاطبان مستندها نشان بدهد. در این پژوهش سعی بر آن بوده است با تبیین مولفه های حکمت به عنوان مضمون محوری در سوره لقمان، بازنمایی آن در مجموعه اول روایت فتح ردیابی شود. روش تحلیل محتوای کیفی و تجزیه و تحلیل شناختی با کمک نرم افزار مکس کیودا، برای دستیابی به این منظور انتخاب شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها گویای این امر است که روایت فتح در بازنمایی مضمونی حکمت ازشاخص های دقیقی برخوردار است. این بازنمای از طریق هماهنگی مولفه های شناختی و ادراکی انسان و ویژگی های تکنیکی به کار رفته در مجموعه اول روایت فتح به تصویر کشیده شده است و نشانگر انطباق نفس فیلم ساز بر حقیقت پدیده بیرونی در جبهه و گفتمان غالب انقلاب اسلامی می باشد.
رهیافتی نو بر تطبیق «حکمت»، «موعظیه حسنه» و «جدال احسن» در آییه 125 نحل، بر صناعات منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
5 - 28
حوزههای تخصصی:
بر اساس آییه ۱۲۵ سوریه نحل شیوه های دعوت قرآنی به دین، «حکمت»، «موعظیه حسنه» و «جدال احسن» است. برخی مفسران و منطق دانان، شیوه های مذکور را بر برهان، خطابه و جدل منطقی تطبیق نموده اند، لذا شایسته است نسبتِ شیوه های دعوت در قرآن و صناعت های منطقی بررسی گردد. تأمل در معنای لغوی و استعمالات قرآنیِ طرق سه گانیه دعوت به دین در آییه ۱۲۵ سوریه نحل، بیانگر آن است که این شیوه ها الزاماً منطبق بر صناعات منطقی نیستند. میان حکمت قرآنی و برهان منطقی از جهات مختلفی تفاوت وجود دارد. حکمت در لسان قرآن از نظر منشأ، طریق وصول به آن، گستریه کاربرد، دامنیه نتیجه و تأثیر در انسان، با برهان مصطلح منطقی متفاوت است. موعظیه حسنه نیز به جهت مقدمات و مبادی تشکیل دهنده، هدف و کیفیت اثربخشی آن با خطابیه منطقی اختلاف دارد. همچنین جدال احسن در فرهنگ قرآن علاوه بر اختلاف در مقدمات از جهت حق بودن یا نبودن، در انگیزه و غرض به کار گیری نیز با جدل منطقی متفاوت است.
نقش گفت و گو در اصلاح اجتماعی از منظر قرآ ن و احادیث
حوزههای تخصصی:
گفت وگو به عنوان یک ابزار ارتباطی کلیدی در جوامع انسانی، نقشی اساسی در تقویت همبستگی اجتماعی و حل تعارضات ایفا می کند. این پژوهش به تحلیل تطبیقی اصول قرآنی و حدیثی در زمینه گفت وگو و تعاملات اجتماعی پرداخته و آن ها را با دیدگاه های معاصر مقایسه می کند. اصول قرآنی مانند «مجادله احسن»، «عدالت و انصاف»، «گفت وگوی آزاد»، «پرهیز از جدال بی فایده» و «صداقت»، به ویژه در آیات قرآن مانند آیه 125 سوره نحل و آیه 44 سوره طه، بر استفاده از حکمت، موعظه حسنه و نرم خویی تأکید دارند. همچنین اصول حدیثی چون «صداقت»، «احترام به کرامت انسانی» و «رعایت ادب و نرم خویی» به عنوان راهکارهایی برای برقراری روابط انسانی سالم در مواجهه با چالش های اجتماعی معرفی شده اند.در این تحلیل، این اصول با دیدگاه های معاصر مانند نظریه های «گفت وگوی میان فرهنگی»، «مدیریت تعارض»، «نظریه های اخلاقی مدرن» و «حقوق بشر» تطبیق داده شده اند. نتایج نشان می دهد که آموزه های قرآنی و حدیثی به ویژه در زمینه حل تعارضات، تقویت همبستگی اجتماعی و بهبود روابط بین فرهنگی، در دنیای معاصر کاربردهای عملی قابل توجهی دارند. این پژوهش به ویژه بر اهمیت «گفت وگو بر مبنای علم و آگاهی» و «گفت وگوی حکیمانه» به عنوان ابزارهای کارآمد در مواجهه با چالش های اجتماعی و فرهنگی تأکید دارد. از این رو، آموزه های اسلامی می توانند به عنوان راهبردهای عملی برای اصلاح اجتماعی، ارتقای روابط بین المللی و بهبود کیفیت تعاملات انسانی به کار روند.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه سازمان های ورزشی حکمت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر توسعه سازمان های ورزشی حکمت محور طراحی و اجرا شد. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی بود. تحقیق حاضر در دو بخش شناسایی عوامل مؤثر و اولویت بندی عوامل مؤثر طراحی شد. در بخش اول جامعه آماری شامل استادان دانشگاهی، دانشجویان دکتری و مدیران و کارشناسان وزارت ورزش و جوانان بودند که به صورت انتخاب در دسترس 200 نفر از آنان به عنوان نمونه تحقیق مشخص شدند. همچنین در بخش دوم جامعه آماری شامل خبرگان آگاه در حوزه حکمت محوری در ورزش بودند که به صورت انتخاب گلوله برفی تعداد 17 نفر به عنوان نمونه تحقیق مشخص شدند. ابزار تحقیق حاضر در بخش اول شامل پرسشنامه محقق ساخته ای بود. در تحقیق حاضر از روش های آماری تحلیل عاملی اکتشافی و روش AHP گروهی استفاده شد. کلیه روند تجزیه وتحلیل داده های تحقیق حاضر در نرم افزارهای spss و Super Decisions انجام گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که 5 عامل (فرهنگی، انسانی، رهبری، محیطی و چشم انداز) حدود 75 درصد از واریانس های توسعه حکمت محوری را تبیین کردند. نتایج رتبه بندی نشان داد که عوامل رهبری با نمره نرمال 318/0 مهم ترین عامل در مسیر ایجاد سازمان های ورزشی حکمت محور است. با این توجه بهبود حکمت محوری در سازمان های ورزشی بستگی زیادی به رهبری و شاخص های مرتبط با آن دارد که سبب ایجاد شرایط جهت بهبود حکمت محوری در سازمان های ورزشی می شود.
بررسی تطبیقی ساحت های حکمت عملی و جایگاه خانواده در آن
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی ساحت های حکمت عملی با محوریت جایگاه خانواده در آن است. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است. بر اساس یافته های تحقیق سه ساحت فردی، خانوادگی و اجتماعی موجود در ساختار تعریف شده ی حکمت عملی نشان دهنده وجود هویتی مستقل برای خانواده می باشد که امروزه از این هویت و استقلال، جایگاهی تعریف شده مشاهده نمی گردد. نوآوری پژوهش حاضر در بررسی تطبیقی حکمت عملی با عنوان نمودن اخلاق فردی، تدبیرمنزل و سیاست مدن در کنار یکدیگر برای زندگی امروزی است که حتی برتر بودن و اولویت داشتن تدبیرمنزل و ساحت خانوادگی را مطرح می نماید ؛ امروزه این ساحت و جایگاه در تداخل با امور فردی و اجتماعی معنا می باید و نمی توان خانواده را بدون در نظر گرفتن امور فردی و اجتماعی در نظر گرفت در حالی که گذشته ی این مولفه دارای مفهوم و کارکردی مستقل بوده و به عنوان ساحت خانواده مورد توجه قرار می گرفته است که قابلیت برگشت به این تفکر وجود دارد.
امکان مدیریت آموزشی ایرانی: گذار از اقتباس مدیریتی به حکمت ایرانی
حوزههای تخصصی:
این جستار به نقد رویکردهای جاری در مدیریت آموزشی ایران پرداخته و نشان می دهد که این حوزه، تحت تأثیر تقلیدهای صرف از الگوهای وارداتی، هویت معرفتی و فرهنگی خود را از دست داده است. مدیریت آموزشی در ایران، به جای نگاه به میراث عمیق حکمت ایرانی که تربیت را فرآیندی وجودی و معنوی می داند در چارچوب های مکانیکی و کارکردگرایانه قرار گرفته که از درک نیازهای فرهنگی جامعه ایرانی ناتوان است. جستار یادشده بر ضرورت تلفیق خلاقانه میان حکمت ایرانی و دانش جهانی تأکید داشته و استدلال می کند که تنها از این طریق می توان نظامی مدیریتی ایجاد کرد که هم ریشه در ارزش های فرهنگی و فلسفی ایران داشته باشد و هم در تعامل مؤثر با دانش معاصر جهان، انسان هایی خلاق، نقاد و حکیم تربیت کند. جستار با گشودن چشم اندازی نو، نشان می دهد که میان دانش ابزاری و حکمت می باید پیوندی سازنده ایجاد شود. در عین حال، به این پرسش حیاتی می پردازد که چگونه می توان نظام مدیریتی ای طراحی کرد که در عین حفظ هویت ملی، با جهان تعامل پویا برقرار کند؟ پیام اصلی جستار این است که عبور از بحران های کنونی مدیریت آموزشی ایران تنها در گرو بازآفرینی مسیر گفت وگویی میان علم و حکمت است؛ گفت وگویی که نظام آموزش و پرورش ایران را به بستری برای معنا، نوآوری و تعالی تبدیل می کند.