مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
فراگیری زبان
حوزههای تخصصی:
"نظریه متغیر گزینی فراگیری زبان در جهت حل مشکل منطقی فراگیری زبان گام برمیدارد.کودک با اطلاعات زبانی اندکی که از محیط دریافت میکند، زبان مادری خود را در مدت بسیار کوتاهی میآموزد و بالقوه قادر است تعداد بسیار زیادی جمله تولید کند.این پدیده را مسأله منطقی فراگیری زبان میگویند.راه حل مسأله یاد شده در پذیرش وجود یک نظام جهانی در مغز انسان است.نام دیگر این نظام دستور زبان همگانی است. دستور زبان همگانی جزء لاینفک مغز انسان است و مختص اوست.دستور زبان همگانی دارای اصولی است که در تمام زبانهای انسانها مشترکند.اصول جهانی دستور زبان همگانی با متغیرهایی همراه هستند.متغیرها طبق دادههای زبانی محیط کودک تثبیت میشوند و سبب اختلاف ظاهری بین زبانها میگردند.فراگیری یک زبان خاص به معنای تثبیت کلیه متغیرهای اصول دستور زبان همگانی است.
"
توانش استعاری و روانی مفاهیم در زبان دوم: دو روی یک سکه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه در پژوهش های متعددی بر موضوع توانش ارتباطی، سرعت یادگیری و نیز توانش ساختاری زبان تاکید گردیده، پژوهشگران تاکنون کمتر به موضوع توانش استعاری پرداخته اند. علت این امر آن است که هدف غایی اغلب این پژوهش ها رسیدن به توانش غیر اهل زبان بوده است. در این پژوهش ها با استفاده از یافته های جهانی های زبان ها، مطالعاتی در زمینه ساختارها و نحوه فراگیری آنها صورت گرفته، ولی بر توانش استعاری تاکیدی نشده است. در مقاله حاضر میزان نهایی فراگیری استعارات زبان انگلیسی توسط فارسی زبانان بررسی شده است . یافته های آماری پس از تجزیه و تحلیل حکایت از آن دارد که میزان تولید زبان استعاری توسط دو زبانگانگان بستگی به نوع نحوه آشنایی آنها و نیز نوع مواد آموزشی متغیر است. یافته های این پژوهش موید آن است که میزان زبان استعاری در مواد آموزشی باید بیش از میزان فعلی باشد.
نقش دستور زبان در فراگیری زبان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان آموزی وشناخت در کودکان کم توان ذهنی خفیف: مطالعه ای مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسی شناختی، زبان بخشی از قوای شناختی انسان تلقی می شود و هرگونه تحلیل زبانی با تحلیلی از توانایی های شناختی انسان همراه است. اثر حاضر کوششی است در جهت مقایسه توانایی های زبانی کودکانِ کم توان ذهنی خفیف با کودکان عادی در چارچوب نظریه شناختی و یافتن پاسخی به این سؤال که آیا اختلالات گفتاری کودکان کم توان ذهنی با ضعف آن ها در فعالیت های شناختی مرتبط است یا خیر؟ فرضیه مطرح شده ما این بود که فراگیری زبان درمورد کودکان با نیازهای ویژه مانند کودکان عادی، مستقل از دیگر قوای شناختی نیست و اختلالات گفتاری این کودکان ناشی از اختلالات شناختی آن هاست. به منظور بررسی صحت این فرضیه، 20 کودک عادی و 20 کودک کم توان ذهنی خفیف از دانش آموزان پایه اول و دوم دبستان های شهرستان بیرجند انتخاب شدند و چهار فعالیت شناختی تشخیصِ مقوله ها، بیان اسم و رویداد، شناخت تصویرگونگی و تشخیص نقطه ارجاع در قالب رفتار زبانی آن ها، مورد توجه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از دو روش آماری توصیفی (فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمون های کوکران، کای اسکویر و آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج هر دو دسته تحلیل، تفاوت های چشمگیری را میان دو گروه آزمودنی ها (کودکان عادی و کودکان با نیازهای ویژه) نشان دادند. ضمن اینکه، تفاوت معنادار درون گروهی تنها میان پسران و دختران عادی مورد مطالعه و آن نیز، در تشخیص مقوله ها بود؛ به طوری که طبق آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، دختران عادی با بیشترین درصد تشخیص مقوله ها، در طبقه ای مجزا از پسران عادی قرار گرفتند. بدین ترتیب، نتیجه آزمون ها صحت فرضیه مطرح شده را تأیید می کند.
رشد و فراگیری زبان در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: فراگیری زبان روندی طبیعی رشد و منحصر به انسان خردمند است که بر اساس آن کودک زبان مادری خود را به عنوان زبان اول فرامی گیرد. ساده ترین نظریه رشد زبان آن است که کودکان زبان را از راه تقلید زبان بزرگسالان می آموزند. احتمال دیگر آن است که کودکان زبان را از راه شرطی سازی فرا گیرند. چامسکی فرضیه ذاتی بودن زبان را پیشنهاد کرد. پیاژه اعتقاد داشت زبان فرآیندی شناختی و محصول رشد هوش عمومی است. به نظر ویگوتسکی اگرچه کودکان پایه های شناختی ذاتی برای فراگیری زبان دارند رشد زبان برای بیان کارکردها است. سرانجام آن که پیوندگرایان بر این باور هستند کودکان بدون حتی فهمیدن قواعد یا حتی بدون وجود قواعد زبان را فرامی گیرند. نتیجه گیری: اگرچه پژوهش های زیادی انجام شده هنوز دقیقاً مشخص نیست کودکان چگونه در شاهکار قابل توجه فراگیری زبان موفق می شوند. برخی تلاش ها برای مرتبط کردن رشد زبانی و شناختی با استفاده از مراحل پیاژه ای ناموفق بوده. پیشرفت های عمده ای در درک رشد زبانی و شناختی رخ داده اما این پیشرفت ها رابطه نزدیکی را نشان نداده اند. با توجه به وضعیت دانش امروز، انتخاب قاطعانه از نظریه های مختلف امکان پذیر نیست. منطقی به نظر می رسد که ترکیبی از مهارت های تقلیدی، ابزار فراگیری فطری زبان، رشد شناختی و تعاملات ارتباط اجتماعی به رشد زبان کمک کنند. این مقاله مروری است بر نظریه های رشد و فراگیری زبان در کودکان.
بررسی انتقادی کتاب کاربردشناسی واژگانی و نظریۀ ذهن: فراگیری پیوندها(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به بررسی و نقد ترجمۀ کتاب کاربردشناسی واژگانی و نظریۀ ذهن: فراگیری پیوندها نوشتۀ سندرین زوفری و ترجمۀ محمدحسن ترابی، شهره صادقی و الهه کمری می پردازد. نظریۀ ذهن یکی از مهم ترین حوزه های مطالعاتی در روان شناسی شناختی است که توانایی افراد در درک حالات ذهنی خود و دیگران را مورد بررسی قرار می دهد. این کتاب با رویکردی میان رشته ای سعی دارد جوانب مختلف رابطۀ نظریۀ ذهن و کاربردشناسی زبان را بکاود. در این مقاله، کتاب از منظر ساختاری و شکلی و نیز محتوایی مورد بررسی قرار گرفته است. از نقاط قوت کتاب می توان به ترجمۀ بسیار روان و خوش خوان، دقت قابل قبول ترجمه، پانویسی اصطلاحات تخصصی و اسامی خاص، واژه نامۀ دوزبانه، و رعایت اصول ویرایشی اشاره کرد. از کاستی های کتاب نیز می توان عدم یکدستی برخی معادل های به کاررفته در کتاب، ضعف و کم دقتی در صحافی، و برخی خطاهای املایی و دستوری را برشمرد. در مجموع، کلیّت کتاب به دلیل پرداختن به موضوعی بدیع و برخورداری از ترجمه ای خوب و روان مثبت ارزیابی می شود و می تواند منبعی ارزشمند برای پژوهشگران فارسی زبان جهت انجام تحقیقات میان رشته ای در حوزه های زبان و نظریۀ ذهن باشد.
نگاهی به رده شناسی تکیه کلمه بر پایه فراگیری و پردازش زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۹۶) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
99 - 122
حوزههای تخصصی:
تکیه کلمه را می توان از دید الگوریتم های پردازش و فراگیری زبان بررسی کرد، الگوریتم هایی که زبان را به عنوان توالی پیوسته ای از سیگنال صوتی تحلیل می کنند، نه براساس مجموعه ای از کلمات و تکواژهای ازپیش برچسب خورده. این دیدگاه، با در نظر گرفتن ویژگی ها و محدودیت های شناختی نوزادان، ابعاد جدیدی را از پیچیدگی مواجهه با پدیده های زبانی آشکار می سازد. در این مقاله، تکیه کلمه را براساس الگوریتم های واقع گرایانه فراگیری نوزادان از گفتار پیوسته بررسی کرده و به چالش هایی می پردازیم که در رویکردهای سنتی، که تکیه را براساس صورت های واژگانی و برچسب های صرفی و نحوی توصیف می کنند، مطرح نمی شوند. ابتدا به معرفی مدل شناختی پپرکمپ و دوپو برای فراگیری و پردازش تکیه و تمایزات واجی پرداخته و مفروضات آن را در زمینه رده شناسی تکیه مرور می کنیم. سپس، تفاوت های مشاهده پذیری و دسترسی الگوریتم های یادگیری تکیه را در زبان های مختلف با تکیه های پیش بینی پذیر از لحاظ واجی بررسی می کنیم. در این راستا، تفاوت مهم میان پیش بینی پذیر بودن تکیه از لحاظ واجی و صرفی بحث خواهد شد. در ادامه، چالش های خاص زبان فارسی را مورد توجه قرار داده و سؤالات مهمی را برمی شماریم که تکیه این زبان برای الگوریتم های فراگیری تکیه مطرح می سازد. در نهایت، پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارائه می دهیم، پیشنهادهایی که بر همکاری میان رشته ای، جمع آوری داده های واقع گرایانه مقیاس گسترده، و استفاده از مدل های یادگیری ماشین خودنظارتی تأکید دارند.