فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲٬۱۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم هزاره چهارم پیش از میلاد همگونی فرهنگی در مناطق وسیعی از فلات ایران شکل می گیرد که از آن به عنوان دوره یا افق آغاز ایلامی نام برده می شود. هم زمان با این افق، استقرار در شهرسوخته شکل می گیرد که در هزاره سوم پیش از میلاد وسعت شهر گسترش یافته و محوطه های اقماری متعددی در دشت جنوبی سیستان به وجود می آید. یکی از تپه های شاخص اقماری شهرسوخته، تپه یل یا طالب خان 2 بوده که در فاصله 11 کیلومتری جنوب این شهر قرار دارد. جهت شناخت کامل تر تحولات فرهنگی و الگوهای زیستی هزاره سوم پیش از میلاد در حوزه فرهنگی جنوب شرق ایران، نیاز است تا برخی از محوطه-های شاخص اقماری شهر سوخته مورد کاوش قرار گیرند تا به تحلیلی جامع تر دست پیدا کنیم. با توجه به برخی مشکلات و سؤالات موجود و همچنین آموزش دانشجویان رشته باستان شناسی دانشگاه زابل، تپه یل به مدت شش فصل کاوش شد. در هر کاوش باستان شناسی اولین سؤال مربوط به شناخت توالی فرهنگی هر تپه است؛ بنابراین طی کاوش فصل اول و دوم در تپه یل یکی از اصلی ترین اهداف، شناخت توالی فرهنگی محوطه و ارائه تاریخ گذاری نسبی و مطلق آن بود؛ که طی کاوش صورت گرفته چهار فاز استقراری شناسایی شد. در این مقاله سعی بر آن است تا با تحلیل مواد فرهنگی به دست آمده از کاوش های صورت گرفته و استفاده از نتایج آزمایش کربن 14 به گاهنگاری نسبی و مطلق این محوطه پرداخته شود. مهم ترین سؤالات عبارت اند از: توالی استقراری تپه یل هم زمان با کدام دوره های شهرسوخته بوده است؟ و با توجه به نتایج آزمایش کربن 14 تاریخ دقیق استقرار در این تپه مربوط به چه برهه زمانی است؟ جهت تاریخ گذاری مطلق نهشته های فرهنگی تپه یل، 5 نمونه زغال به آزمایشگاه مرکز باستان سنجی کورت انگلهورن ارسال شد که نتایج نشان می دهد این محوطه از حدود 2600 پیش از میلاد تا حدود 2300 پیش از میلاد یعنی هم زمان با شهرسوخته III و شهرسوخته IV مورد سکونت قرار داشته است. از آنجایی که یافته های سفالی فاز های جدید محوطه، قابل مقایسه با لایه های 1 و 0 شهرسوخته و تپه طالب خان 1 است، می بایست تاریخی قدیمی تر را برای دوره های III و IV شهر سوخته در نظر گرفت.
Aesthetics and investigation of mystical aspects of paintings and motifs in Islamic civilization(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
29 - 41
حوزههای تخصصی:
Light and color are effective factors in the creation of works of art, which, as the most immaterial element of nature, have always been influential in Iranian Islamic painting, and in fact, they represent the sublime world and spiritual atmosphere Also, the research about light and color in painting and its impact on painters and its contribution to the scope of expressing the influence of mysticism in the whole Islamic culture and art is at the starting point certainly knowing and understanding the three words mysticism, light and color and finding their meaning and meaning in a symbolic way is not only effective in better understanding Iranian and Islamic painting, but also our insight in understanding the Islamic ideas that are rooted in mysticism and Sufism and It also makes the behavior smoother. Colors have a chemical aspect in art, and mixing them is an art similar to alchemy. The main concern of this research, which is presented in an analytical way, is aesthetics and investigating the mystical aspects of paintings and motifs in Islamic civilization in Iranian art and architecture. It seems that Islamic art and architecture tries to manifest God's unity among colors, forms, lights, and sounds. Each color has a special allegory and a relationship with one of the inner states of man and soul. Color is an important factor for spiritual use in the painting effects of Islamic architecture. Mosques in the Islamic world usually use turquoise green and blue colors. Blue and turquoise colors are the main background colors of walls, tiles, altars, domes, and courtyards and along with the golden color in Iranian Islamic paintings, among other colors, they have a special shine and effect. These colors are manifestations of the inner meanings of colors. The colors of turquoise, green and white, which are symbols of nature's sky and divine light, respectively, are mixed together and add to the majesty of the mosques. The colors that result from the radiation of light are a symbol of the manifestation of unity in multiplicity and the dependence of multiplicity on unity. The reflection of the existence of colors in Iranian art shows an extraterrestrial truth outside the world of the senses, rather than imitating the surrounding natural colors. Vigilance and accurate insight in the arrangement of colors and the correct selection of each color refers to a symbolic concept of colors and their mutual effects that permeate the human soul and spirit.
کاوش های باستان شناختی در اطراف پل بیستون: کارگاه های سنگ تراشی و تولید آجر و آهک
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۱۳۶-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
پل بیستون، برروی رودخانه دینورآب واقع در حاشیه شرقی شهر کنونی بیستون، یکی از پروژه های زیربنایی اواخر دوره ساسانی است که همانند دیگر بناهای این دوره در بیستون، ساخت آن هرگز به اتمام و بهره برداری نرسید. در دوره اسلامی حکومت محلی حسنویه ضمن گسترش پل به تکمیل ساخت آن اقدام کردند. به دلیل رفت وآمدهای زیاد، گذشت زمان و حوادث غیرمترقبه ای چون زلزله و سیل در ادوار سپسین (سلجوقی تا پهلوی اول) بخش هایی از پل تخریب و سپس بازسازی و یا مرمت شده است. برای تأمین مصالح بخش های بازسازی و مرمت شده، کارگاه های تولید مصالح ساختمانی را به فاصله کمی در ضلع شمال شرقی پل ایجاد کرده اند. در این بخش، پشته کم ارتفاعی به درازای 50 متر درراستای شمالی-جنوبی و پهنای 40 متر در راستای شرقی-غربی برروی یکی از پادگانه های آبرفتی ساحل رودخانه وجود دارد که نگارنده بخشی از آن را در سال 1381ه .ش. کاوش کرد. در نتیجه این کاوش چهار لایه تاریخی-فرهنگی شناسایی شد. متأخرترین لایه (لایه I) دربردارنده بقایایی از زندگی کوچ نشینان فصلی دوره قاجار است که بخشی از سال را در این قسمت از محوطه می گذرانده اند. در لایه II بخشی از یک گورستان متعلق به دوره قاجار شناسایی شد. در زیر گورستان و در لایه III کوره های آجرپزی و آهک پزی از دوره های ایلخانی و قاجار به دست آمد. در لایه IV کارگاه سنگ تراشی از دوره ساسانی/حسنویه قرار دارد. این پژوهش بر آن است تا با به کارگیری روش های تحقیق تاریخی و توصیفی-تحلیلی ابتدا به توصیف دقیق یافته های هر لایه تاریخی-فرهنگی بپردازد و سپس برمبنای شواهد باستان شناختی و آزمایش های سن سنجی به روش ترمولومینسانس زمان شکل گیری آن ها را تعیین کند؛ هم چنین تلاش خواهد شد تا برمبنای ویژگی های نقشه و ساختار معماری هر یک از کوره های مکشوف از پشته موردبحث، فرآیند و نحوه تولید آجر و آهک را در هر یک از این کوره ها توضیح دهد. افزون بر آن، فرآیند تهیه بلوک های سنگی تراش خورده در کارگاه سنگ تراشی شرح داده خواهد شد.
ارزیابی جایگاه بسترهای جغرافیایی بر استقرارهای دوره ساسانی در مناطق کوهستانی جنوب غرب ایران، مطالعه موردی: دشت ارسنجان، استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه های باستانی نشان دهنده چشم انداز فرهنگی حاصل برهم کُنش انسان و محیط بوده و متأثر از مجموعه ای از عوامل جغرافیایی، طبیعی و اجتماعی- فرهنگی هستند. به بیان دیگر سکونتگاه های باستانی به عنوان یادگارهای فضایی فعالیت های اولیه انسان ها، حامل اطلاعات در مورد سازگاری اولیه انسان و دگرگونی محیط هستند، تفسیر و آشکارسازی اطلاعات محیطی توزیع سکونتگاه می تواند شرایطی را برای درک بیشتر تعامل بین انسان و محیط در این دوران فراهم کند. در این تعامل عوامل محیطی چون ارتفاع از سطح دریا، شیب، منابع آب، پوشش گیاهی، درجه شیب و کاربری اراضی هرکدام به نوعی خود بسترهای جغرافیایی و طبیعی هستند که در پراکنش محوطه های باستانی نقش مؤثری دارند. هدف از این پژوهش ارزیابی بسترهای جغرافیایی بر استقرارهای باستانی دوره ساسانی در دشت میانکوهی ارسنجان است. براین اساس شش عامل جغرافیایی به عنوان عوامل محیطی یا متغیر مستقل و مساحت محوطه های باستانی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. به منظور بررسی این عوامل، از نرم افزارهای Arc GIS و SPSS و روش های تحلیل کمی از نوع آمار استنباطی با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج این تحلیل ها مشخص کرد که محوطه های دوره ساسانی با تعدادی از عوامل طبیعی وابستگی هایی را در سطح متوسط تا ضعیف و تعدادی از عوامل محیطی نیز وابستگی زیادی را نشان می دهد. در تحلیل و ارزیابی الگوهای استقراری محوطه های ساسانی با استفاده از تحلیل خوشه ای، چهار الگو به دست آمد و علاوه بر یک محوطه بزرگ در منطقه به همراه محوطه های کوچک تر اقماری آن که روستاهای بزرگ و کوچک با شیوه کشاورزی و دامداری هستند، یک الگوی دیگر نیز مشخص گردید که احتمالاً با کارکرد و محل قرارگیری آن ها در چشم انداز منطقه مرتبط است. این نوع محوطه ها به دلیل قرارگیری بر روی تپه ماهورها، بسترهای صخره ای و مناطق تقریباً مرتفع، یادآور قلعه های نظامی و یا پاسگاه های بین راهی هستند.
بررسی ویژگی های کالبدی و کارکردی مزرعه تاریخی نصرت آباد
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۳۳۸-۳۱۷
حوزههای تخصصی:
مزرعه نصرت آباد در سال 1264ه .ق. توسط «آقامیرزا نصرالله صدرالممالک» در پیرامون قم احداث شد و بر دو اولاد ذکورش وقف شد. این مزرعه تا دوره پهلوی فعال بود و پس از آن، بقایای مزرعه به نام «قلعه صدری» در سال 1380ه .ش. با شماره 4868 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. از این مزرعه اسناد مکتوبی ازقبیل نقشه تاریخی و وقف نامه مربوط به سال 1270ه .ق. وجود دارد. در اسناد یادشده به اطلاعات مفیدی درباره ویژگی های مزرعه و کیفیاتی از قبیل چرایی ساخت، فرآیند شکل گیری، عناصر کالبدی متعدد و محصولات باغی و زراعی اشاره شده است. مسأله تحقیق آشنایی اندک جوامع با موضوع «معماری مزرعه» و هم چنین احتمال احیاء مزرعه نصرت آباد و قلعه صدری در آینده براساس خوانش نادرست ویژگی های آن است. هدف از این پژوهش معرفی یک مزرعه قاجاری است و برای نیل به آن دو پرسش مطرح می شود: مزرعه نصرت آباد دارای چه ویژگی های کالبدی و کارکردی است؟ نقش این ویژگی ها در حیات مزرعه نصرت آباد چه بوده است؟ این تحقیق سعی می کند به دلیل ماهیت تاریخی مزرعه با رویکرد تفسیرگرایی و راهبرد تفسیری تاریخی به موضوع نزدیک شود و از سه قالب اصلی سندپژوهی، مصاحبه و مطالعات میدانی استفاده می کند. بررسی ها نشان می دهند که مزرعه نصرت آباد دارای دو ویژگی کالبدی و کارکردی و نظام های زیرمجموعه آن ها بوده است. تعیین موقعیت، شکل گیری عناصرکالبدی و شیوه های پایش مزرعه مربوط به ویژگی های کالبدی آن است و ویژگی کارکردی مزرعه نصرت آباد نیز به نوع محصولات زراعی، هرم اجتماعی و موضوعات فرهنگی مرتبط اشاره می کند. معماری و انشاء مزرعه نصرت آباد محصول امتزاج ویژگی های کالبدی و کارکردی درطول زمان بوده است و صدرالممالک توانست با این اقدامات از مزرعه صیانت کرده و آن را به متولیان و ناظران کنونی بسپارد.
مطالعه و معرفی یافته های فرهنگی مرتبط با دوره ساسانی در کاوش ضلع شرقی مسجد جامع ارومیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
99 - 114
حوزههای تخصصی:
شهر ارومیه، مرکز استان آذربایجان غربی، در شمال غربی ایران قرار دارد. بافت کهن این شهر به سبب وجود آثار متعدد دوران اسلامی شناخته شده است. حجم زیادی از شواهد تاریخی - فرهنگی موجود در بافت شهری ارومیه به دلیل قرارگیری در زیر بخش های شهری و مسکونی، آن گونه که شایسته است مورد مطالعه و شناسایی قرار نگرفته است. در تابستان سال ۱۳۹۷ به سبب عملیات خاک برداری در راستای مرمت و ساماندهی ضلع شرقی مسجد جامع ارومیه، شواهدی از ساختارهای معماری و یافته های منقول فرهنگی به دست آمد که پس از مناقشات بسیار، عملیات مرمت متوقف شد. در تابستان سال ۱۳۹۹ کاوش باستان شناختی باهدف شناسایی بقایای معماری و درک لایه های فرهنگی در محل گودبرداری انجام گرفت. با توجه به اهداف کاوش، به دست آمدن ساختارهای معماری و همچنین هدف گذاری اداره کل میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی برای ایجاد سایت موزه در محل کارگاه های کاوش، دو گمانه پیشرو برای شناسایی لایه های فرهنگی پایین تر از ساختارهای دوران اسلامی ایجاد شد که شواهدی از مواد فرهنگی مرتبط با دوره ساسانی به دست آمد. در این نوشتار سعی بر آن است تا ضمن معرفی یافته های فرهنگی به دست آمده، با استفاده از روش گاه نگاری نسبی، به مطالعه و مقایسه یافته های فرهنگی به دست آمده با سایر محوطه های شناخته شده دوره ساسانی در غرب ایران پرداخته شود. روش تحقیق این پژوهش به صورت تاریخی، توصیفی - تحلیلی است و جمع آوری یافته ها با مستندنگاری میدانی و مطالعات کتابخانه ای انجام شده است.
Reconstruction of a Persian Reinforced Bakhter Armor from the Period of 1540-1650: A Comprehensive Study
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۲۶۰-۲۳۹
حوزههای تخصصی:
In recent years there has been a growing interest among historians, historical martial artists, reenactors, and those who are interested in Eastern culture as well as in Persian offensive and defensive weapons to have a more detailed study of armor. The change in the paradigm of defensive weapons throughout Western Asia (the last quarter of the 15th to the first quarter of the 16th century) has not yet been fully investigated. Reconstruction of mail-and-plate armor from a period between 1540-1650 CE is quite challenging as most museums or major private collections do not have a complete set. Based on a detailed study of existing sets of joshan armor and several technical assumptions related to the design of this type of armor, the present study tries to reconstruct a fully protective complex of a joshan armor that was worn by a noble Persian warrior. The purpose of the following article is to reproduce a Persian mail-and-plate armor from a period between 1540-1650 CE in its original size and design with its inherent properties and qualities. Different existing sets of this type of armor from museums are studied and compared to different miniatures and literary sources. Based on the collected information gained from theoretical and practical research, the article presents a historical armor design and provides advice on the practical reconstruction and production of such a set of armor. Armor masters were looking for the best combinations and ratio of plates and mail armor in one set. They were experimenting with the shapes and sizes of plates, the number of holes, diameters, geometry, and method of ring interconnections. Characteristic of the armor of this period is rather large plates and a small number of their rows (3-5 rows on the chest/back), a small overlap of the plates in a row, basically only the same standard plates are used, large mail rings (inner diameter about 10 mm).
بسته تغییر اقلیم چگونه بر جوامع انسانی اثر می گذارد: رهیافت باستان شناختی تاریخی به دیرین اقلیم شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی مانند بسته ای آکنده از مخاطرات است که همه جنبه های زندگی بشر را تحت تأثیر قرار می دهد. پیامدهای تغییر اقلیم به دو بخش تقسیم می شود؛ مستقیم: مخاطرات اقلیمی مانند باران های سیل آسا، خشکسالی، امواج سرما و گرما و طوفانهای گرد و غبار که خود پیامدهایی مانند قحطی، سوءتغذیه، بیماری های جسمی و روانی، آوارگی و مرگ و میر را به دنبال دارند؛ غیرمستقیم: زیان های اقتصادی-اجتماعی بلندمدت، مانند بیکاری، مهاجرت های اجباری، کاهش جمعیت، ناامنی منطقه ای، درگیری های داخلی، جنگ و فروپاشی سیاسی-اجتماعی. در دوره های تغییر اقلیم، معمولاً با رفتارها و اتفاقاتی مواجه می شویم که ظاهراً مستقل از پیامدهای رویداد اقلیمی هستند؛ اما عمدتاً با آن ارتباط غیرمستقیم دارند. تحقیق در مورد تغییر اقلیم کنونی ناشی از گرمایش زمین می تواند برای باستان شناسان و مورخان در شناخت پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم این پدیده و تعمیم این اطلاعات به گذشته مفید باشد. پیامدهای رویدادهای اقلیمی در مطالعات باستان شناسی اغلب از نشانه هایی مانند تغییر در سیستم معیشتی، رها شدن سکونتگاه ها در یک منطقه بدون شواهد خشونت، کاهش جمعیت منطقه ای، تغییر الگوی توزیع سکونتگاه ها و غیره استنباط می شود. گزارشهای تاریخی سیل، خشکسالی، قحطی، شیوع بیماریهای همهگیر، افزایش شورشها و جنگهای داخلی را میتوان با دورههای تغییرات آب و هوایی تطبیق داد. در این مقاله همراه با توضیحاتی در خصوص جزئیات بسته تغییر اقلیم، نمونه های باستانی و تاریخی مرتبط ارائه شده است. این تحقیق بر اهمیت بهره گیری از پژوهش های دیرین اقلیم در مطالعات باستان شناسی و تاریخی تأکید می کند. در حال حاضر، تعداد و تفکیک زمانی پژوهش های دیرین اقلیم انجام شده در ایران به حدی است که می توان اقلیم هولوسن را با اطمینان نسبتاً بالایی بازسازی کرد. تأثیرگذارترین تغییرات اقلیمی هولوسن شامل رویدادهای ۸۲۰۰، ۶۲۰۰، ۵۲۰۰، ۴۲۰۰، ۳۲۰۰ سال پیش، سرمایش اوایل قرون وسطی (حدود 450-850 م) و عصر یخبندان کوچک (حدود 1250-1870 م) هستند. ارتباط بین پژوهش های دیرین اقلیم و مطالعات باستان شناسی و تاریخی می تواند به روشن شدن موضوعات مهمی مانند آنچه منجر به دوره های تاریک و آشفته و سقوط فرهنگ ها و تمدن های باستانی شد، کمک کند. نوسانات اقلیمی در گذشته چالش های جدی برای فرهنگ های باستانی و تمدن های تاریخی ایجاد کرده ، سازگاری سیاسی آن ها را محدود نموده و انعطاف پذیری اجتماعی را کاهش داده و در نهایت منجر به عواقب شدیدی برای جوامع بشری شده اند.
نگرۀ جدید در نگارگری مکتب تهران: خیام و تأثیر او در شکل گیری آثار
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۳۷۵-۳۵۷
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با بررسی برخی از نگاره های نگارگری مکتب تهران در دوران معاصر از یک سو و خوانش اندیشه ها و دیدگاه فلسفی «خیام نیشابوری» شاعر و ریاضی دان سده پنجم و ششم هجری قمری ایران در سوی دیگر در نظر دارد، تا چرایی و چگونگیِ موردتوجه قرار دادنِ اشعار و رباعی های این شاعر برای اولین بار توسط نگارگران مکتب تهران در دوره معاصر را مورد بررسی و پژوهش قرار دهد. فرضیه مورد پژوهش این است که هنرمندان مکتب تهران به ارزش های سنتی و نگارگری گذشته ایران در دوران مدرنیسم پای بند بودند تا با پیوند به گذشته، هرچه بیشتر ریشه های ایرانی و آریایی خود را حفظ کنند. آثار مورد پژوهش شامل نُه نگاره نگارگران معاصر و متعلق به مؤسسه فرهنگی موزه های بنیاد مستضعفان است. بر این اساس، روش جمع آوری اطلاعات، اسنادی و میدانی بوده و تجزیه و تحلیل داده ها نیز براساس پژوهش صورت گرفته و درنهایت، این نتیجه حاصل شده که هنرمندان مکتب تهران با احیاء سبک سنتی و نگارگری ایرانی برای بازگشت به شیوه های هنری گذشته در برابر هنر مدرنیسم تأکید می کردند و با پرداختن به آثار و اشعار خیام برای اولین بار درپی بازگشت به ریشه های آریایی و گذشته خود تا قبل از دوران تجدد و مدرن بودند.
بازنگری در گاه نگاری و کاربری فضای دستکند مجموعۀ آباذر نیرِ استان اردبیل
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۲۰۸-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
منظر طبیعی فرهنگی کوهستان سبلان به دلیل شرایط اقلیمی و سنگ های قابل تراش، یکی از کانون های اصلی شکل گیری فضاهای دستکند در منطقه شمال غرب ایران است. در این منطقه فضاهای دستکند متنوعی در دوره های مختلف فرهنگی تراشیده شده که یکی از شناخته شده ترین آن، مجموعه دستکند-دست ساز «آباذر» نیر است. این مجموعه در مطالعات پیشین برخی از پژوهشگران، عموماً متعلق به دوره اشکانی با کاربری «مهرابه»؛ یا دوران اسلامی با کاربری «معابد- مقابر بودایی» درنظر گرفته شده است؛ با این حال داده های فرهنگی موجود در این مجموعه، با دلایل کافی و مستند باستان شناختی، فرضیه نیایشگاه مهری و بودایی را رد می کند. این پژوهش بنیادی ازنظر هدف، کیفی بوده و با روش توصیفی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به کمک مطالعات میدانی و اسناد - منابع کتابخانه ای انجام شده و به دنبال پاسخ به دو پرسش اساسی زیر است؛ 1- براساس یافته های سطحی باقی مانده، گاه نگاری فضای دستکند آباذر متعلق به چه دوره های فرهنگی است؟ 2- فضاهای دستکند (شماره 7) مجموعه آباذر نیر چه کارکردهایی داشته است؟ نتایج بیانگر آن است که فضای دستکند مورد بحث، همانند سایر فضاهای این محوطه، کارکرد معیشتی در دوران اسلامی داشته است. نتایج دیگر پژوهش مشخص کرد که مجموعه فضاهای محوطه آباذر عموماً متأثر از شرایط اقلیمی منطقه ایجاد شده و قابل مقایسه با سایر روستاهای دستکند - دست ساز دامنه کوهستان های سبلان و سهند است. فعالیت باستان شناختی اخیر این مجموعه می تواند در شناخت ماهیت کارکردی و گاه نگاری سایر فضاهای دستکند - دست ساز دامنه های کوهستان سبلان مفید و راهگشا باشد.
مطالعه ساختار معماری و تاریخ گذاری استودان گبرها (برج خاموشی ری)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
177 - 195
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های دفن مردگان در آئین زردشتی، خورشیدنگرشنی و قرار دادن مردگان در برج های خاموشی است. با استناد به متون کلاسیک و یافته های باستان شناسی، این سنت تدفینی در آئین زردشتی از آغاز دوره تاریخی تا به امروز گزارش شده است. تاکنون مطالعات معدودی راجع به برج خاموشی ری انجام گرفته است. این مطالعات اغلب به توصیف محوطه و ویژگی های معماری آن پرداخته است؛ لذا از ورای آن نمی توان از تحول ساختار معماری و تاریخ ساخت محوطه درکی جامع به دست آورد. این پژوهش از یک سو، تلاش می کند تحول ساختار معماری برج خاموشی ری از سده های نخست تا سده های متأخر اسلامی را ارزیابی کند؛ و از سویی دیگر، درپی دستیابی به شواهدی راجع به تاریخ نسبی ساخت محوطه است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش می کند به دو پرسش پاسخ دهد؛ ۱) ساختار معماری برج خاموشی ری چگونه بوده است و چه تحولات معماری در آن صورت گرفته است؟ ۲) با استناد به منابع نوشتاری و مطالعات مقایسه ای، برج خاموشی ری در چه برهه زمانی ساخته شده است؟ در راستای پاسخ به پرسش های فوق، از رویکرد توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. مطالعات میدانی و کتابخانه ای به همراه بررسی مقایسه ای مهم ترین روش های گردآوری اطلاعات در پژوهش پیشِ رو است. این پژوهش نشان می دهد برج خاموشی ری مربوط به سده های نخست اسلامی است و تا سده های متأخر اسلامی نیز حیات داشته است؛ به علاوه، بررسی مقایسه ای ساختار معماری محوطه، ضمن تأیید تاریخ گذاری پیشنهادی، برج خاموشی ری را همراه با برج خاموشی کوهستان یزد و دخمه قدیمی کرمان در یک نسل مشخص از برج های خاموشی قرار می دهد. نسلی که ادامه نسل برج های خاموشی پیش از اسلام و نماینده برج های خاموشی سده های نخست اسلامی است.
Arrow Guides in Iran: History, Construction, and Techniques
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۲۲۰-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
A study of the arrow guide or nāvak in Iran. It covers the technical aspects of arrow guides and how they may have entered Iran. In Persian, arrow guides are called nāvak and their projectiles are called tīr-e nāvak. However, sometimes nāvak is used for the arrow as well, and even the bow. It also covers how outside cultures viewed Iran as a source of innovation in the further development of these devices. In Arabic they are called majrā and this is the term most familiar in the west due to two important translations of Arabic archery manuals into English, Arab Archery and Saracen Archery, but they were mentioned earlier as nāvak in an English translation of part of the Hidāyat ar-Rāmī, where they were mistakenly described as crossbows. Essentially, an arrow guide is a partially closed tube used with a bow to shoot a short arrow drawn much farther than its length would normally allow. This produces a projectile that has increased velocity and less friction through the air than a regular arrow. The arrow guide has had a long history in Iran, probably entering in the last years of the Sasanian Dynasty, surviving the Arab conquest and persisting until the gradual takeover by firearms. It was fertile ground for invention with many variations being spread across the Islamic world. The persistent association with Iran in Arabic archery manuals reflects the perception that much of its development was tied to Persian users. Here, Persian and Arabic sources are examined. Reference is made to original artefacts and reconstructions.
Explaining the Effectiveness of Human Visual Perception in the Architectural Environment of Golden and Geometric Proportions in the Sense of Belonging to the Place(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
The ability to recognize and compare shapes and understand the concept of proportions is one of the first human findings from environmental geometric data. And certainly the formation of geometry as a science of recognizing the arrangement of lines, shapes and levels and proportions leads to the definition of golden proportions in the mathematical sciences as a new way of organizing shapes and forms. Golden and geometric proportions are effective as a determining element in the scale of spatial forms, and the formation of spatial forms by not using or misuse of geometric proportions is due to functional and psychological interactions on human perception and cognition. Which causes the construction and formation of scales and proportions of the environment and the emergence of psychological effects due to human activities in the environment. And then the abnormal effects and environmental dysfunction on the saccade system of the human eye and as a result the feeling of fear and lack of belonging to the place interacts. On the other hand, nature as the raw material of creation, and the principle and mother of man, which causes him to model the proportions in nature. Understanding the laws governing the relationships between elements and spatial shapes leads to the formation of geometric and golden proportions in the spending of space. Because knowing the symbol of shapes, proportions and scales in the world of meaning and kingdom is reminiscent of the divine order in all dimensions of the world (even in astronomy). Therefore, evaluating the values of spatial proportions in nature as the bedrock of human life and the pattern of psychological perceptions, leads to the adoption of human activities. Also, the study of human needs on a mental and psychological scale from the perception of the environment causes the recognition of scales and dimensions by human visual senses, which leads to the perception of the correct golden and geometric proportions through Sakadi eye movements and psychophysical sciences. . Certain ratios can also be observed in the creation and design of various shapes in nature. These relations are those geometric relations that have immaterial roots and follow the spiritual and supernatural principles, believing that their subject is sacred, and have a symbolic language and spiritual characteristics. In the traditional world, geometry was inseparable from the other four Pythagorean sciences, namely arithmetic, music, and astronomy. And traditional geometry is also associated with the symbolic composition and shapes of space. To this end, the study of the effect of golden and geometric proportions on human visual perception of the architectural environment based on the sense of belonging to the place, causes visual quality to increase the sensory richness of the place and achieve human values and criteria in the sense of belonging to the place and human needs. To be considered by the architect. In this research, with the perspective of this identity and the interaction of geometric and golden proportions and the sense of belonging to the place, the criteria and indicators of the research have been studied and the results have been presented in the form of tables and diagrams.
پایش میکروبیولوژیکی هوای داخل چهار مخزن مجموعه میراث جهانی کاخ موزه گلستان در راستای حفاظت پیشگیرانه مجموعه های موزه ای
حوزههای تخصصی:
آثار با ارزش تاریخی فرهنگی همواره در معرض هجوم عوامل بیولوژیکی و تخریب ناشی از آن قرار دارند به ویژه وقتی که شرایط فیزیکی و شیمیایی اثر و محیط اطراف آن با خصوصیات یک ارگانیسم یا یک میکروارگانیسم سازگار باشد. بنابراین جلوگیری از وقوع چنین شرایطی و پیشگیری از هجوم عوامل بیولوژیکی باید از جمله اهداف اصلی و اولیه هر مرکزی باشد. طی سال ها روش های مختلفی مانند استفاده از مواد ضد عفونی کننده برای کنترل عوامل بیولوژیکی در مجموعه های مختلف تاریخی و فرهنگی به کار گرفته شده است. با گذشت زمان و با افزایش آگاهی از تأثیرات مخرب ناشی از استفاده این مواد روی آثار مورد درمان محیط زیست و کاربران امروزه استفاده از روش های جایگزین غیرسمی بیشتر توصیه می شود. تجربه نشان داده است روشی که کمترین آسیب را به مجموعه ها و کارکنان وارد میکند روش پیشگیرانه و کنترل منظم است که از طریق نظارت و اداره محیط امکان پذیر است. مدیریت تلفیقی آفات با هدف نهایی دور کردن عوامل بیولوژیکی مخرب از یک مکان از جمله روش های پیشگیری دراز مدت و غیرسمی کنترل عوامل بیولوژیکی است که امروزه در بسیاری از موزه ها بایگانی ها و کتابخانه ها به کار گرفته می شود. در این مقاله ضمن مروری کوتاه بر فرسودگی زیستی و راهبردهای پیشگیرانه و کنترل آن پایش میکروبیولوژیک هوای داخل چهار مخزن در مجموعه میراث جهانی کاخ موزه گلستان شامل مخازن پوشاک مردم شناسی کتابخانه نسخ خطی مخزن فرش و تابلوهای نقاشی انجام گرفت. برای این منظور نمونه برداری از هوا به روش رسوبی انجام گرفت و کلونی های میکروبی جداسازی شده بر روی محیط های کشت بررسی و شناسایی شدند. نتایج حاصل از پایش میکروبیولوژیک هوای داخل مخازن در این مطالعه نشان داد به جز مخزن فرش بقیه مخازن شامل مخزن پوشاک مردم شناسی مخزن نسخ خطی و مخزن تابلوهای نقاشی از نظر تعداد میکروارگانیسم های موجود در هوا در سطح قابل قبول می باشند.
Application of Photogrammetry in Archaeology(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
55 - 65
حوزههای تخصصی:
A recent trend in photogrammetry is the use of unmanned aerial vehicles (UAVs) for photogrammetric purposes. A data acquisition sensor is mounted on an unmanned aerial vehicle to collect data during short-range aerial photogrammetry from a low altitude. This system is capable of filling a significant gap left by other conventional methods in the field of map production. The improvement in processes over conventional methods is the basis for this method's effectiveness. A significant portion of valuable data is obtained after the first processing stage as a result of automation in all data production processes. Real orthoimages, 3D models, and a detailed point cloud of the area are all included in this data. Drawing and mapping maps have gotten much easier, more accurate, and quicker thanks to modern software. We are looking for ways to use these kinds of methods in documenting the archaeological heritage in this article by applying this method at the historic site of Susa. The experts and practitioners in this field will benefit from this method, which is a collection of the most effective techniques for geometric measurement, analysis, and interpretations related to issues raised in archaeology.
حفاظت و مرمت یک جلد لاکی قاجاری؛ گزارشی از فرآیند اجرا
حوزههای تخصصی:
نقاشی های لاکی علاوه بر ارزش تاریخی ارزش زیبایی شناختی نیز دارند و بسته به فرهنگ جامعه نقوش و مواد آن می تواند متغیر باشد؛ از این رو بررسی این نوع آثار می تواند اطلاعات مفیدی درباره شناخت فرهنگ، اقتصاد، فناوری و مواد بومی اقوام مختلف در اختیار مخاطبین قرار دهد. نقاشی های لاکی ارزشمند و نیازمند اقدامات حفاظتی هستند و بر این اساس هدف از این گزارش ارائه فرآیند حفاظتی صورت گرفته بر روی یک جلد لاکی (روغنی)، مربوط به دوره قاجار است که بررسی اولیه گویای نیاز به استحکام بخشی جدا کردن چرم ناحیه عطف جلد پاکسازی و تمیز کاری چرکی و آلودگی سطحی وصالی بازسازی گوشه های جلد بوم سازی بسترسازی موزون سازی رنگی و در نهایت پوشش دهی نهایی است. بدین منظور از پلکستول ۵ درصد جهت استحکام بخشی از ترکیب خمیر کاغذ تیشو به همراه ژلاتین و افزودن پودر مل به عنوان بتونه جهت بازسازی گوشه های جلد ترکیب چسب HV360 آب مقطر و پودر مل جهت بوم سازی بسترسازی از رنگ اکریلیک جهت موزون سازی رنگی استفاده شد و در نهایت جهت حفاظت نهایی از اثر کل سطح کار با یک لایه پلی وینیل بوتیرال ۳ درصد پوشش دهی شد. این کار جهت استحکام بخشی بیشتر لایه های رنگ نیز انجام گرفت.
مقایسه سالیابی سقانفارهای مازندران با روش های گاه شناسی درختی و ترمولومینسانس (مطالعه موردی: شهرستان قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سقانفار، بنائی چوبی در استان مازندران بوده که دارای کاربردی مذهبی می باشد. با توجه به اهمیت تاریخی و فرهنگی سقانفارهای مازندران، مطالعات سالیابی مطلق با روش های علمی و قابل استناد بر روی آن ها صورت نگرفته است و پژوهش ها عمدتاً بر روی نقاشی های درون آن و یا معماری آن ها بوده است. در این پژوهش، برای نخستین بار در کشور، قدمت دو سقانفار شهرستان قائم شهر (وسطی کلا و سیدابوصالح) با روش های گاه شناسی درختی و ترمولومینسانس تعیین شدند. در این روش ابتدا از تیرها و ستون های سازه دو سقانفار با مته رویش سنج و عکسبرداری از مقاطع نمونه برداری انجام شد. آنگاه نمونه های چوبی تهیه شده زیر دستگاه اندازه گیری LINTAB با دقت یکصدم میلیمتر اندازه گیری شدند و نمونه های تصویری با نرم افزار ImageJ اندازه گیری شدند. برای ارزیابی ترمولومینسانس، نمونه هایی از آجرهای پی سقانفار تهیه و برای تاریخ گذاری به آزمایشگاه منتقل شدند. در بررسی گاه شناسی درختی به کمک تطابق سری زمانی مرجع از پهنای حلقه های رویش بلوط منطقه گرگان با نمونه های مستخرج از سقانفارها مشخص شد که این بناها در دوره قاجار (وسطی کلا، 1856 میلادی و سیدابوصالح، 1881 میلادی) ساخته شدند و در دوره های تاریخی پس از آن، مرمت و حتی دستخوش تغییرات ازنظر ابعاد گردیدند. نتایج آزمایش های ترمولومینسانس انجام شده برروی آجرهای پی سقانفارها با نوسان پنج ساله، قدمت مورد سقانفار سیدابوصالح را 140 سال (زمان ساخت بنای اصلی) و قدمت سقانفار وسطی کلا را 50 سال (زمان ساخت بنای الحاقی) تعیین نمود. مقایسه این دو روش با هم نشان داد که درصورت وجود نمونه های چوبی مناسب برای استفاده در تکنیک گاه شناسی درختی، این روش از دقت بالاتری برخودار خواهد بود.
Review: a Look at the Evolution of Women's Clothing During the Qajar Era as a Visual Language(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
The final goal of this research is to investigate the design of Qajar women's clothing in different periods. In the first step, the question arises whether the cover can be a language. Then this research seeks an answer to the question of what messages in the form of language mean. Therefore, in the current research, the above issue has been analyzed by a case study of Qajar women's clothing and using a descriptive-analytical qualitative research method. Findings: This study shows that the clothing of Qajar women can be considered a single language of signs. In deciphering this language, concepts such as women's attention to religious foundations, gender inequality, and patriarchal view in society, the value of wearing Iran's old traditions, as well as the desire to move towards westernization and fashionism of Europeans can be inferred. The results of this research show the importance of the role, color, code, sign, symbol, and finally language in the field of women's clothing in the Qajar period.
Military Reasons of Heraclius’ Successes against the Sasanian Spāh: A Re-Examination of Karantabias’ Analysis
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
۲۰۴-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
This article addresses and re-examines Marc-Anthony Karantabias’ analysis of factors that contributed to the defeat of the Sasanian Spāh by Heraclius by 627-628 CE. Karantabias’ analysis may be categorized into four (military) misconceptions with respect to the Spāh: (1) the notion that the late Sasanian Spāh lacked stirrups for the Savaran cavalry (2) the alleged refusal or lack of knowledge of the Mongolian draw which is proposed to have been of greater efficacy than the Sasanian (3-finger) bowshot (3) the notion of “Persian conservatism” leading to the Spāh’s refusal to adopt new military technologies and (4) the alleged supremacy of Steep/Central Asian and/or Hun-Turkic cavalry warfare over the Sasanians. These four misconceptions fail to be supported by a close examination of archaeological sites (e.g., Taghe Bostan) and artifacts (e.g., Sasanian stirrups, metal works, etc.), primary sources and pertinent research studies. A fifth misconception pertains to the lack of consideration of the shortcomings of the Sasanian four-Spadbed system which Heraclius was able to successfully exploit against the Sasanian empire. In conclusion, Heraclius’ successes are attributed to his exploitation of the weaknesses of the four-Spāhbed system as well as the Byzantine willingness to adopt Steppe/Central Asian technology (e.g., compound bow, iron stirrup).
گزارش حفاظت و مرمت خمره های ساسانی در پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار با مروری بر قواعد و اصول حفاظت و مرمت سفالینه ها
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن اشاره به پاره ای از اصول و قواعد حفاظت و مرمت آثار سفالین فرآیند فناورانه بازسازی دو خمره ساسانی را طی گزارش مکتوب و مصور مورد بررسی قرار می دهد و تفاوت هایی که در انتخاب مواد و روش درمان به دلایل مختلف ایجاد شده است را شرح می دهد. خمره هایی مورد اشاره از کاوش سال ۱۳۹۶ دشت ورامین به سرپرستی آقای دکتر حصاری به دست آمده اند و در کارگاه حفاظت و مرمت سفال پژوهشکده با حضور تعدادی از دانشجویان رشته حفاظت و مرمت آثار تاریخی فرهنگی مرمت و بازسازی شده اند.