قوانین اساسی کشورها همانند شالوده های یک ساختمان هستند که همه چیز بر آنها بنا می شود و استحکام و درستی آن شرط اول هرگونه ساخت وساز سیاسی و اجتماعی است. ماجرای تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به خاطر همین اهمیت شالوده ای و اساسی، فرازونشیب های گوناگونی داشت، اما حضور نورانی رهبر و معمار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره)، در صحنه سیاسی کشور سبب شد مجلس خبرگان قانون اساسی با قوت و استحکام لازم این قانون را تدوین کند و به تصویب قاطبه ملت ایران رساند.پس از آن هم که این قانون در سال 1368 اصلاح و بازنگری شد، مجدداً از طریق همه پرسی، مردم آن را تایید کردند. این قانون چهارده فصل و 177 اصل دارد. در مقاله پیش رو با سیر تهیه و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، که یکی از سرمایه های بزرگ ملی ما محسوب می شود، آشنا خواهید شد.
هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57، دو جریان سیاسی در خرمشهر فعال بودند. یکی جریان قومی که برای خودمختاری خوزستان تلاش میکرد و از حمایت حزب بعث عراق برخوردار بود و دیگر جریان مذهبی و همسو با امام خمینی(ره) و روحانیت. جریان نخست به رهبری آیتالله شیخ محمد طاهرآل شبیرخاقانی، متشکل از عرب زبانان خوزستان بود و جریان دوم هم عرب زبانان و هم فارسی زبانان خوزستان را دربرمی گرفت.1
بحث اصلی در این نوشتار بررسی چگونگی برخورد متفکرین دینی با وجه اندیشهای تمدن غرب (مدرنیته) است. بنابراین، مبنا و اساس بحث در حوزه تاریخ اندیشه و پرداختن به آرا و عقایدی است که به گونهای به نحوه و شیوه های رویارویی فکری یا تعامل اندیشمندان ایران با جریان اندیشه گسترشگرای مغرب زمین (تجدد) وگونه شناسی آنها مربوط میشود.در این نوشتار تلاش شده است ضمن بررسی مختصر گونه شناسیهای پیشین و نقد آنها، گونه شناسی جدیدی از متفکران دینی ارائه شود که دارای شمولیت بیشتری بوده و بتواند نقایص آن گونه شناسیها را برطرف کند.
درک استعمار و استبداد وابسته به آن، به مثابه دو روی یک سکه، از واقعیت های بسیاری پرده برمی دارد که پاسخگوی پرسش های اساسی در مورد تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. فرقه بهائیت که پیدایش و رشد خود را مرهون چنین فضایی بود بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد شرایط ضداستعماری و استبدادستیزی، در کشورمان رو به افول نهاد، لیکن همچنان دشمنی خود را از بیرون مرزها با حمایت قدرت های استکباری ادامه می دهد. این نوشتار با هدف بررسی پیوند و ارتباط یادشده در اختیار خوانندگان قرار گرفته است
مقاله حاضر پس از اشاره اجمالی به اهمیت و فواید تاریخ، به بررسی تفصیلی آسیب شناسی تاریخ و تاریخ نگاری از دیدگاه امام خمینی می پردازد. این مقاله آسیب شناسی تاریخ نگاری در محورهایی چون عدم بی طرفی مورخ، تحریف تاریخ، بی دقتی در ثبت وقایع، تاریخ نگاری بدون نقد و تحلیل، عدم توجه به توده مردم در تدوین تاریخ و نبود نگاه قرآنی در تحلیل های تاریخی را از منظر و بیان امام خمینی به بحث می گذارد.