فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۳٬۳۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در جوامع امروزی تحت تاثیر تحولات اجتماعی- فرهنگی با واسطه تبلیغات، شبکه های اجتماعی، فرهنگ رقابتی و مصرف گرایی، انسان ها بیشتر به بدن خود توجه نموده و برای مدیریت آن رفتارهای متفاوتی را اتخاذ می نمایند که یکی از آنها جراحی زیبایی است [1]. جراحی های زیبایی مداخلاتی هستند که داوطلبانه، درغیاب ناهنجاری های ارثی یا بیماری خاص و صرفا با هدف تغییر ظاهر فیزیکی انجام می شوند و بر جنبه های زیبایی و ظرافت تاکید دارند [2]. بیش از 9/14 میلیون جراحی زیبایی در سراسر جهان در سال 2022 انجام شده است. این نرخ طی سه سال اخیر، برای اقدامات مربوط به بدن (لیپوساکشن، ابدومینوپلاستی و لیفت بازو و پایین تنه) 25 درصد، سینه 15درصد، و صورت، 18درصد افزایش یافته است [3]. این روند در دهه اخیر در ایران نیز سیر صعودی داشته است به نحوی که، ایران در میان کشورهای با رتبه بالای جراحی زیبایی و در جایگاه دوم خاورمیانه قرارگرفته است. نرخ تقاضا برای شایع ترین جراحی زیبایی (رینوپلاستی) در کشور، هفت برابر امریکا است [2]. عوامل متعددی شامل علل درونی (نارضایتی از تصویر بدن، اعتماد به نفس پایین، نیاز به تایید اجتماعی، دیده شدن وارتباطات اجتماعی مطلوب تر)، عوامل بیرونی (تاثیرات رسانه، سلبریتی ها، خانواده و دوستان) و عوامل ساختاری واجتماعی (گذار از سنت گرایی به مدرنیته، رشد فزاینده مراکز جراحی زیبایی، مقبولیت شبکه های اجتماعی، بازار پررونق اقتصادی و تبلیغات گسترده، پزشکی شدن مقوله زیبایی و سیاست رهاسازی جامعه پزشکی توسط وزارت بهداشت) بر تقاضای فزاینده جراحی زیبایی تاثیر گذارند. تمایل زنان به مداخلات زیبایی بیشتر از مردان و تابعی از فشارهای اجتماعی برای دستیابی به ایده آل های جسمانی و جذابیت جنسی است[1،4]. جراحی زیبایی منجر به بهبود سلامت روان می شود اما می تواند با پیامدهای ناخوشایندی در سلامت فرد و تحمیل بار مالی بر نظام سلامت همراه باشد. عمل های زیبایی اغلب گران و فاقد پوشش بیمه بوده و منجر به فشار مالی، نابرابری در دسترسی و حتی هزینه های کمرشکن می شوند[1،3]. این جراحی ها از طریق تقاضای فزاینده برای منابع (کارکنان و تجهیزات) باری را بر سیستم سلامت تحمیل می نمایند[5]. جراحی زیبایی در فهرست خدمات رسمی نظام سلامت کشور در بخش دولتی جای ندارد اما، در برخی از بیمارستان ها به دلیل منافع مالی از سایر کدهای جراحی استفاده می شود. این امر منجر به طولانی شدن زمان انتظار برای سایر خدمات ضروری، سوق متقاضیان به مراکز خصوصی، دریافت خدمت غیراستاندارد در مراکز نامناسب توسط تخصص های غیرمرتبط می شود و احتمال خطا، عوارض ناخواسته، نیاز به بستری و جراحی ترمیمی را اقزایش می دهد[4،5]. در دنیا، مدیریت جراحی زیبایی به دلایلی مانند درآمدزایی بالا، همراهی با صنعت مد و تبلیغات، تقاضای القایی و پیامدهای اجتماعی و بهداشتی در کانون توجه قرار دارد. با این حال، در ایران سیاستگذاری و قانونگذاری مدونی در این زمینه وجود ندارد و دستورکارگذاری آن ضروری به نظر می رسد. برای مدیریت موثر جراحی های زیبایی در نظام سلامت، ضمن تاکید بر حکمرانی مناسب، جمع آوری و ادغام اطلاعات مربوطه در سیستم های اطلاعات سلامت و انجام پروژه های تحقیقاتی موردنیاز، تدوین استراتژی هایی برای ارتقاء استانداردهای زیبایی واقع بینانه، تضمین دسترسی به جراحی و کاهش فشار بر منابع مراقبت سلامت با مشارکت کلیه ذی نقشان ضروری است. در همین زمینه برای بهبود پیامد بیماران و کاهش عوارض، استراتژی های مبتنی بر شواهد علمی شامل: مدیریت تقاضا از طریق بهبود سواد سلامت جامعه، ارائه مشاوره روانشناختی برای متقاضیان، تامین دسترسی به جراحی ایمن برای افراد واجدشرایط از طریق توسعه برنامه های کمک مالی، پوشش بیمه ای، تربیت نیروی انسانی مورد نیاز، بازآموزی در زمینه روش های نوین کم عارضه، صدور گواهینامه صلاحیت حرفه ای برای مجریان، کاهش فشار بر منابع سلامت از طریق بهینه سازی زمان بندی و تخصیص آن، تدوین و اجرای راهنمای بالینی، تدوین قوانین و فرایندهای نظارتی برای اطمینان از ایمنی بیمار و به حداقل رساندن عوارض شامل اعتباربخشی مراکز ارائه دهنده جراحی، الزامات مدیریت کیفیت، ایجاد روش های گزارش دهی برای عوارض جانبی و تامین بهینه تجهیزات توصیه می شود. اعلان ها ملاحظات اخلاقی: مورد ندارد. حمایت مالی: این پژوهش بدون حمایت مالی انجام شده است. تضاد منافع: نویسندگان اظهار می دارند که تضاد منافعی وجود ندارد. مشارکت نویسندگان: مریم تاجور: مفهوم سازی و طراحی مطالعه، نگارش- بررسی و ویرایش، تایید نهایی. زینب خالدیان: گردآوری داده، نگارش- پیش نویس، نگارش- بررسی و ویرایش. همه نویسندگان متن نهایی نامه را مطالعه و تایید نموده اند. رضایت برای انتشار: مورد ندارد.
واکاوی ابعاد و مؤلفه های رهبری و مدیریت مبتنی بر تحلیل مضمون بیانات شهید قاسم سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
43 - 79
حوزههای تخصصی:
مدیران و رهبران جامعه، در رشد فردی، اخلاقی و اجتماعی، نیازمند الگوهای ممتاز مدیریت هستند که خود، مزین به شاخصه های عالی رهبری در اندیشه و عمل باشند. بیانات شهید قاسم سلیمانی، به عنوان فرمانده موفق در دفاع مقدس و جبهه مقاومت، قابلیت آن را دارد که در دست یابی به ویژگی های مدیران موفق، محل رجوع واقع شود. پژوهش حاضر با بررسی بیانات، سخنرانی ها، نامه ها و مصاحبه های شهید سلیمانی به روش تحلیل مضمون، مؤلفه ها و ابعاد رهبری و مدیریت در اندیشه ایشان را استخراج نموده است. در این روش، ابتدا مضامین پایه، مربوط به مدیریت و رهبری، از کلام وی استخراج شد. سپس مضامین پایه بر اساس اصل مشابهت، دسته بندی شده و مضامین سازمان دهنده را تشکیل دادند. ویژگی های مدیران و رهبران ممتاز، براساس مضامین سازمان دهنده، استخراج و در دو سطح اعتقادی و عملی، به عنوان مضامین فراگیر، تحلیل شدند. در منظومه فکری سردار، مدیر موفق در سطح دینی- اعتقادی می بایست از ویژگی خداباوری و اسلام محوری برخوردار باشد. در سطح دینی- عملی، ویژگی های عدم دلبستگی به دنیا، پایبندی به اصول و حفاظت از ارزش ها، توانمندی در مدیریت، قدرت اثرگذاری، خطرپذیری، مدیریت معنوی، تمسک به الگوهای شایسته و سخت کوشی، زمینه مدیریت موفق را فراهم می آورد.
ارائه الگوی معنویت افزایی در منابع انسانی در سازمان ها با استفاده از روش فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
151 - 183
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه ی الگوی معنویت افزایی منابع انسانی در آستان قدس رضوی با تأکید بر عوامل کنترل کننده و پیشگیرانه انجام شده است.از لحاظ رویکرد پژوهش، روش کیفی بکار برده شده است. این پژوهش از روش فراترکیب مبتنی بر مراحل سندلوسکی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه اسناد مکتوب مربوط به معنویت سازمانی شامل 43 مقاله و اثر بر مبنای معیارهای معتبر از بین 90 مقاله و اثر انتخاب و تحلیل شد. با کاربرد مراحل هفتگانه فراترکیب، الگوی مفهومی در شش لایه ی مفهومی، مقوله ای و کدها به دست آمد.در هر یک از لایه ها مفاهیم و موضوعاتی گنجانده شد که در نهایت 28 مؤلفه شناسایی شد. جهت اعتباریابی کیفی از روش آنتروپی شانون و معیارهای CASP استفاده شد و در نهایت نتایج تحقیق منتج به شناسایی ابعاد در شش بُعد اساسی گردید که به طور مشخص ابعاد اصلی اثرگذار بر معنویت افزایی منابع انسانی در سازمان آستان قدس رضوی شامل "هدایت و راهبری"، "ساختاری"، "فردی"، "فرهنگ سازی"، "مدیریتی" و "بازدارندگی"ارائه گردید.الگوی مفهومی به دست آمده از مراحل فراترکیب سندلوسکی می تواند به عنوان مبنای برای پژوهش های آتی در جهت هدایت، راهبری و رفتارشناسی کارکنان به منظور ارائه راهبردها و سیاست های اجرایی برای مسئولین و تصمیم گیران در سازمان آستان قدس رضوی در جهت هدایت، راهبری، نظارت و کنترل معنویت افزایی منابع انسانی قرار گیرد.
شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای معنویت در سازمان براساس بیانیه گام دوم انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
201 - 231
حوزههای تخصصی:
بیانیه گام دوم انقلاب، رهنامه ای است که با روایت تاریخی انقلاب آغاز می شود و در آینده ای امیدبخش امتداد می یابد. دراین پژوهش درصدد شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای معنویت در سازمان براساس بیانیه گام دوم هستیم؛ زیرا معنویت و اخلاق یکی از توصیه های هفت گانه رهبر انقلاب درجهت نیل به هدف آرمانی تمدن اسلامی است. جامعه آماری پژوهش تمامی کارکنان شاغل در بیمارستان دادگستری تهران می باشند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه با حجم نمونه 132 نفر استفاده شده است. به منظور شناسایی، تحلیل و تفسیر الگوهای موجود درون داده ها از روش تحلیل مضمون (تماتیک) و نرم افزار Maxqda استفاده شده است. سپس با کمک آمار توصیفی و استنباطی و با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS به تجزیه وتحلیل داده ها پرداخته شده است. درنهایت 13 عامل ارتقای معنویت براساس بیانیه گام دوم انقلاب یعنی 1. ایمان؛ 2. تقوا؛ 3. توکل؛ 4. بصیرت دینی؛ 5. سیره چهارده معصومb؛ 6. سیره اولیاءالله؛ 7. اتحاد و همبستگی؛ 8. قرآن؛ 9. حفظ انقلاب؛ 10. معنویت درونی؛ 11. خواص جامعه؛ 12. ارزش و کرامت معنوی؛ 13. توجه به روابط شرعی و حدود اسلامی تعیین شده که درمجموع دارای 44 شاخص است.
راهبردهای کارآمدتر شدن فرهنگ سازمانی مطلوب مبتنی بر شاخص های مدیریت جهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
179 - 207
حوزههای تخصصی:
نهاد دادگستری از سازمان هایی است که پیوسته در ارتقای فرهنگ سازمانی خود تلاش داشته و به نظر می رسد مبتنی بر شاخص های مدیریت جهادی از عملکرد مطلوب تری برخوردار باشد و چنانچه نهادی مثل دادگستری در زمینه خدمت به ارباب رجوع، در نظر داشتن خدا در کلیه امور قضاوت، داشتن روحیه مردمی توسط قضات و مسئولین آن، تزکیه نفس، استفاده صحیح و دقیق از بیت المال و ... از مطلوبیت کافی برخوردار نباشد رفته رفته محبوبیت خود را میان آحاد مردم از دست می دهد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، راهبردهای کارآمدتر شدن فرهنگ سازمانی مطلوب مبتنی بر شاخص های مدیریت جهادی در دادگستری جمهوری اسلامی ایران می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش اجرا آمیخته است. جامعه هدف پژوهش حاضر در بخش کیفی و کمّی اساتید و خبرگان مدیریت سازمانی و مدیریت جهادی با حداقل 10 سال سابقه خواهند بود. حجم نمونه مبتنی بر رویکرد اشباع نظری تعیین می گردد و روش نمونه گیری نیز روش گلوله برفی می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه ها، در مرحله کیفی، از روش نظریه داده بنیاد استفاده می شود. فرایند در روش داده بنیاد شامل کدگذاری است. همچنین در مرحله کمّی، روایی گویه های مصاحبه مبتنی بر Imapct Factor و شاخص های CVR و CVI تایید شده است. در نهایت یافته ها حاکی از آن است که راهبردهای کارآمدتر شدن فرهنگ سازمانی مطلوب مبتنی بر شاخص های مدیریت جهادی در قوه قضاییه عبارتند از: تفکر خدایی کردن امور، مراجعه به مشاوره، پذیرفتن خطاهای خود و جبران، آموزش مسئولیت پذیری، آموزش احترام به یکدیگر، خوشرویی در محیط کار، پرورش کارکنان، اهمیت به بیت المال، وضع قوانین، ارتقای اعتماد به نفس، استفاده از ظرفیت ها، ارتقای تعهد کارکنان، توسعه مشارکت، نهادینه کردن رفتار دینی، تفکر توسعه، قناعت، جهد بسیار، آموزش های صحیح به کارکنان و پیامدهای نبود فرهنگ سازمانی مطلوب مبتنی بر شاخص های مدیریت جهادی عبارتند از : هدر رفتن منابع، عدم مسئولیت پذیری، نداشتن جهت گیری خدایی، نبود اعتماد به نفس، عدم توجه به مشارکت، عدم تکریم یکدیگر، بدخلقی، بی توجهی به کردار دینی، بی توجهی به توسعه، ضعف روابط، مردمی نبودن، بی توجهی به ارزش ها.
بازسازی مدیریت دانش: الگوی تحول رشته «مدیریت دانش» در راستایِ پشتیبانی از مدیریت تحول علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات دین، معنویت و مدیریت سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
261 - 291
حوزههای تخصصی:
مدیریت و سیاست گذاری تحول علوم انسانی، نیازمند یک رشته و حوزه مطالعاتی است که بتواند از فعالیت ها، فرآیندها و اقداماتی که در راستای علوم انسانی اسلامی در کشور به انجام می رسد، پشتیبانی علمی و نظری نماید. در اسناد بالادستی عرصه علوم انسانی به حوزه مطالعاتی «مدیریت دانش» تأکید ویژه ای شده است. ایجاد تحول در رشته «مدیریت دانش» که صورت تحول یافته آن را می توان با عنوان «مدیریت اسلامیِ دانش» یا «مدیریت راهبردی دانش» خطاب قرار داد، می تواند یک برنامه پژوهشی اولویت دار برای هدایت جریان تحول علوم انسانی و سامان دهی به فعالیت ها و اقدامات نهادهای بالادستی سیاست گذار و مجری، دانشگاه ها و پژوهشگاه ها و مراکز آموزشی و پژوهشی در راستای تحول علوم انسانی باشد. براساس این، تحول در رشته مدیریت دانش، یکی از ضرورت های تحول علوم انسانی در دیگر رشته های علوم انسانی می تواند به شمار آید. دراین پژوهش، ضمن اشاره و ارزیابی پژوهش هایی که درزمینه «مدیریت دانش با رویکرد اسلامی» انجام شده، الگویی برای تحول رشته مدیریت دانش ارائه شده است. این الگو که در دو بخش «الگوی مفهومی» و «الگوی موضوعی» ارائه شده، شامل 3 بُعد، 9 مؤلفه و 27 متغیر است. مزیت این الگو نسبت به دیگر الگوهای ارائه شده درزمینه مدیریت اسلامیِ دانش، ازیک سو توجه توأمان به سه مؤلفه «مبانی، روش، مسائل» به ارکان تحول مدیریت دانش، و ازسوی دیگر ارتقایِ مقیاسِ مدیریت دانش از سطح «دانش سازمانی» به سه مقیاسِ «دانش اجتماعی، دانشِ نهاد علم و دانشِ سازمانی» به صورت توأمان است. همچنین، براساس نیازمندی های تحول علوم انسانی، سه مؤلفه «تولید دانش، توزیع دانش و کاربست دانش» به صورت توأمان ملاحظه شده است. از دیگر مزیت های این پژوهش، ارائه منطقی برای اهمیت گذاری و اولویت بندی مؤلفه های مدل و پیشنهاد اجمالی برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برای تأسیس رشته «مدیریت اسلامیِ دانش» است.
تسهیلگرها و موانع مشارکت بین بخشی در اجرای برنامه های سلامت: یک مرور حیطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۳)
۱۰۱-۸۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشارکت بین بخشی در اجرای برنامه های سلامت، به برقراری ارتباط بین بخش سلامت و سایر بخش ها، برای دستیابی به نتایج مؤثرتر و کارآمدتر، اطلاق می گردد. رسالت و اهداف متفاوت این سازمان ها، مدیریت آن ها را در برقراری ارتباط مؤثر با چالش مواجه می سازد. مرور حاضر با هدف شناسایی تسهیلگرها و موانع مشارکت بین بخشی در حوزه سلامت انجام شده است. روش ها: پژوهش حاضر به روش مرور حیطه ای با استفاده از الگویArksey و O`Malley انجام شد. جستجو در پایگاه های داده PubMed، Scopus، Web of science و دو موتور جستجوی Google و Google Scholar با کلیدواژه های مرتبط و بدون محدودیت زمانی، تا اردیبهشت 1402، انجام شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل چارچوبی انجام شد. یافته ها: تعداد 27 مطالعه مرتبط با تسهیلگرها و موانع مشارکت بین بخشی انتخاب شد. تسهیلگرها و موانع مشارکت بین بخشی در برنامه های سلامت به دو گروه درون نظام سلامت (حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تسهیلات و تجهیزات، سیستم های اطلاعات و ارائه خدمات سلامت) و خارج از نظام سلامت (عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیست محیطی و قانونی) دسته بندی شدند. نتیجه گیری: پیش بینی موانع موجود در همکارهای بین بخشی می تواند بسیاری از چالش های احتمالی در حین اجرای برنامه ها را کاهش دهد. انتظار می رود با شناسایی راهکارهای تقویت مشارکت بین بخشی، اجرای برنامه های سلامت و دستیابی به اهداف تسهیل گردد.
مطالعه رابطه بین سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن با عملکرد شغلی: فراتحلیل پژوهش هایی بازه زمانی 1390 الی 1401(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«عملکرد شغلی» کنشی سازمانی و نهادی است که به تبع سطح سرمایه اجتماعی بر شکوفایی و توسعه سازمانی تأثیر می گذارد و به بازدهی و اثربخشی یا برایند شغلی در یک سازمان اطلاق می شود. عملکرد شغلی سازمانی تحت تأثیر هنجار شغلی، سرمایه درون و برون گروهی، اعتماد سازمانی و روابط اجتماعی در یک مجموعه قرار گرفته و از جمله آثار آن خلاقیت، نوآوری و شکوفایی سازمانی است. سازمان های شغلی و اجتماعی با بهره گیری از سرمایه اجتماعی از وابستگی می گریزند و با ایجاد اخلاق کار و افزایش بازدهی عملکرد شغلی به خلاقیت و کارآفرینی دست پیدا می کنند. سرمایه اجتماعی با ایجاد تعهد اجتماعی، افزایش تعلق مذهبی، اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی و حضور در شبکه های شغلی سازمانی، عملکرد شغلی را تقویت می کند. هدف اصلی پژوهش مطالعه رابطه بین سرمایه اجتماعی و عملکرد شغلی دربازه زمانی 1390-1401 است. روش تحقیق از نوع «فراتحلیل» (کمّی) و حجم نمونه 22 سند بوده که با روش «نمونه گیری غیراحتمالی» انجام شده است. نتایج نشان می دهد بین سرمایه اجتماعی و عملکرد شغلی رابطه معنا داری وجود دارد و مقدار اثر آن برابر با 45 درصد است. همچنین انسجام اجتماعی (0.401)؛ تعهد سازمانی (0.321)؛ کنترل اجتماعی (0.371)؛ اعتماد اجتماعی (0.234)؛ مشارکت اجتماعی (0.178)؛ و تعلق مذهبی (0.165) بر عملکرد شغلی تأثیر معناداری داشته است.
الزامات نهادینه سازی فرهنگ پاسداری در اعضای سپاه با ابتنای بر تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ پاسداری منشأ ساخت هویت نهادی سپاه است. سپاه با شناخت و فراهم نمودن الزامات نهادینهسازی فرهنگ پاسداری می تواند راهبردهای صحیحی را اتخاذ نماید و اقدامات هدفمند و مؤثری را اجرا کند که این پژوهش درصدد کشف آنها است. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی و از روش تحلیل مضمون با کمک نرم افزار MAXQDA برای پاسخ به سؤالات تحقیق استفاده نموده بدین نحو که کدهای شناسایی شده با تک کلمات، توصیف و پس از تفسیر آنها، خوشه بندی و در نهایت تحت یک مضمون فراگیر قرار گرفتند. بر این اساس 39 کد توصیفی و 27 کد تفسیری، در قالب 11 مضمون فراگیر احصاء شد. جامعه آماری، ترکیبی از اساتید دانشگاه و فرماندهان، مدیران و کارشناسان صحنه اجرایی و علمی هستند که به روش هدفمند انتخاب شده اند. 11مصاحبه، شرط اشباع را فراهم نمود. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که: مقاوم سازی فکر پاسداران، تقویت نقش نظارتی حوزه نمایندگی، مشارکت مدیران و فرماندهان، مشارکت پاسداران، تهیه برنامه جامع راهبردی، برنامه ریزی برای خانواده پاسداران، برقراری عدالت سازمانی، توانمندسازی منابع انسانی مراکز آموزش، فراهم آوردن امکانات لازم، توافق عمومی در مورد مفهوم فرهنگ پاسداری، تشکیل تیم های رصد مسائل فرهنگی، جزو الزامات نهادینه سازی در سپاه به شمار می آید.
مزیت رقابتی پایدار در پلتفرم های دیجیتال رسانه ای: مروری کتاب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
279 - 298
حوزههای تخصصی:
هدف: ماهیت پلتفرم های دیجیتال رسانه ای، پویایی و درگیرسازی مخاطبان را به همراه دارد که ساختار جدیدی در بستر فناوری فراهم آورده است. فناوری دیجیتال ارزش زیادی برای شرکت ها به وجود آورده است؛ اما مشخص نیست که این پلتفرم ها چگونه می توانند مزیت رقابتی پایدار داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر، ارائه دسته بندی کلی از پژوهش های صورت گرفته در زمینه ایجاد مزیت رقابتی پایدار در پلتفرم های دیجیتال رسانه ای و شناسایی و ترسیم روند علمی مطالعات است. روش: پژوهش حاضر به تجزیه وتحلیل کتاب شناختی پژوهش های حوزه پلتفرم های دیجیتال رسانه ای و ایجاد مزیت رقابتی پایدار می پردازد و از نوع مطالعات توصیفی تحلیلی است. کلیه تولیدات علمی در سال های 2000 تا 2022 این حوزه که در پایگاه علمی وب آوساینس نمایه شده، جامعه آماری این پژوهش در نظر گرفته شده است. داده ها با استفاده از زبان برنامه نویسی آر و بسته بیبلیومتریکس و نرم افزار وی اُاس ویور نسخه 6/1 تجزیه وتحلیل شده است. یافته ها: بر اساس رشته عبارات جست وجو شده در پایگاه وب آوساینس، از سال 2000 تا 2022، تعداد 838 مقاله یافت شد. رشد چشمگیر ادبیات مزیت رقابتی پایدار در پلتفرم های دیجیتال رسانه ای، از سال 2015 آغاز شده است. بیشترین تعداد مقاله ها در سال 2022 با 80 مقاله و بیشترین میزان استناد در نشریه مدیریت استراتژیک با 12690 استناد بوده است. همچنین در تحلیل هم رخدادی واژه های کلیدی، شش خوشه به دست آمد که عبارت اند از: استراتژی های رقابت پذیری، مدل های نوآورانه و ارزش آفرین، یادگیری سازمانی، مدیریت استراتژیک منابع، عملکرد پایدار و فرهنگ و رهبری. نتیجه گیری: رشد سریع پلتفرم های دیجیتال رسانه ای در سال های اخیر، این حوزه را به یکی از رقابتی ترین حوزه های کسب وکار تبدیل کرده است. با این حال، این پلتفرم ها در محیطی با تغییرات سریع و پیچیده قرار گرفته اند و باید همواره در حال نوآوری و تحول باشند تا بتوانند در این محیط به رقابت بپردازند و جایگاه خود را حفظ کنند. مدیران پلتفرم های رسانه ای می توانند با در نظر گرفتن استراتژی های انعطاف پذیر، نوآوری مدل کسب وکار، استفاده از دانش ضمنی، سرمایه انسانی و تعامل در چارچوب مسئولیت اجتماعی، به حفظ جایگاه و خلق موقعیت رقابتی بپردازند.
راهبردهای رهبری آموزشی در سیره امام محمدباقر(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و اکتشاف راهبرد های رهبری آموزشی در سیره امام محمدباقر(ع) بر مبنای مدل پیشینی خلاقیت، هوش (هوش عملی، هوش تحلیلی) و خرد بوده است. روش این پژوهش، کیفی از نوع تحلیل محتوای تاریخی به صورت مورد کاوی در سیره رهبری آموزشی امام باقر(ع)، به روش اسنادی و رویکرد آن تفسیری و با هدف کاربرد های عملی در رهبری آموزشی در نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی انجام شده است. پس از بررسی اعتبار اسناد تاریخی در مورد سیره امام باقر(ع)در مورد رهبری آموزشی و مطالعه دقیق اطلاعات مورد نیاز و یادداشت برداری از منابع دست اول و دوم و همچنین مشورت با صاحب نظران و اساتید، در ابتدا 55 راهبرد و در نهایت 21 راهبرد اصلی رهبری آموزشی براساس مبانی پژوهش خلاصه و مفاهیم کدگذاری شدند. یافته های این پژوهش، می تواند راه گشای برخی از نیاز های رهبری آموزشی در حوزه رفتاری و شخصیتی یک رهبر آموزشی در عصر حاضر به ویژه جوامع اسلامی باشد. واژگان کلیدی: راهبرد، رهبری آموزشی، سیره، امام محمدباقر(ع)، مدل ترکیبی.
طراحی مدل مدیریت اسلامی ایران پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
159 - 188
حوزههای تخصصی:
وجود الگویی جهت پاسخ گویی به نیازهای مادی و معنوی در جامعه، براساس تعالیم غنی و نجات بخش اسلام یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل مدیریت اسلامی ایرانی پیشرفت می باشد. این پژوهش دارای رویکرد کیفی، از بعد هدف کاربردی، ماهیت آن اکتشافی و استراتژی یا روش تحقیق، تحلیل مضمون می باشد. روش گردآوری داده ها مطالعه اسناد بالادستی و مصاحبه های باز و گلوله برفی از خبرگان می باشد که براساس اشباع نظری داده ها از 45 نفر از خبرگان مصاحبه بعمل آمد. ابزار پژوهش مصاحبه و نمونه آماری 45نفر می باشد. برای تحلیل داده ها از مقایسه مستمر طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. با تجزیه و تحلیل داده ها، الگوی مدیریت اسلامی ایرانی پیشرفت در پنج مقوله یا بعد، شامل بعد فرهنگی اسلامی ایرانی پیشرفت، بعد اقتصادی اسلامی ایرانی پیشرفت، بعد علمی اسلامی ایرانی پیشرفت، بعد حکومتی اسلامی پیشرفت و بعد تبلیغی اسلامی ایرانی پیشرفت بدست آمد و در نهایت مدل پژوهش توسط خبرگان تأیید شد.
چیستی و نقش آفرینان حکمرانی اسلامی براساس فرمایشات امام علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
87 - 127
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث کلیدی و چالش برانگیز، نوع حکمرانی و نحوه اداره جامعه است که در سالهای اخیر مورد توجه پژوهشگران عرصه علوم سیاسی و مدیریتی قرار گرفته است. اتخاذ رویکردهای مختلف و شکل گیری پارادایم های مختلف نشاندهنده افزایش اهمیت این مساله به ویژه در دوران معاصر شده است. در این راستا لازم است بر اساس مبانی ارزشی و اسلامی خود به موضوع حکمرانی پرداخته شود. در این مسیر یکی از الگوی های مهم در عرصه حاکمیت، سیره حکمرانی امام علی(ع) می باشد. این پژوهش در پی آن است که مولفه ها و تعریف حکمرانی اسلامی را بر اساس بیانات ایشان استخراج نماید. روش پژوهش از نوع کیفی است که از طریق روش تحلیل محتوای کیفی براساس کتب نهج البلاغه و غرر الحکم و درر الکلم انجام شده است. مولفه های شناسایی شده شامل 19 مولفه می شود که در نهایت نیز حکمرانی اسلامی به این صورت تعریف گردید: تعیین، اعمال و کاربرد قواعد شریعت مدار و حکمیانه با وحدت و همیاری صادقانه نقش آفرینان امت مبتنی بر روابط اخوت ایمانی با محوریت ولایت برای تحقق عدالت و رشد و هدایت جامعه در مسیر تقرب الی الله.نقش آفرینان حکمرانی نیز در سه بخش، ولایت، خواص و امت شناسایی و طبقه بندی شدند.
طراحی مدل هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای با تبیین نقش نوآوری باز، توسعه دیجیتالی، هوش مصنوعی و هوش تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
218 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف: هم آفرینی ارزش در رسانه های دیجیتال، بر اساس معماری پلتفرم های دیجیتال استوار است و انعطاف پذیری رسانه های دیجیتال از جنبه طراحی، منطق هم آفرینی ارزش در این پلتفرم ها را تغییر داده است. از سوی دیگر، توسعه هوش مصنوعی مرزهای فعالیت های تجاری را گسترش داده و باعث شده است که هوش تجاری به کار گرفته شود که توسعه دیجیتالی در پلتفرم ها را به همراه دارد. با توجه به این مقدمه، در پژوهش حاضر با استفاده از هوش مصنوعی، هوش تجاری و توسعه دیجیتالی و همچنین، بررسی اثر تعدیلگری نوآوری باز، به طراحی مدلی برای هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای اقدام شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع هم بستگی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش را مدیران، کارشناسان، خبرگان و فعالان پلتفرم های رسانه ای تشکیل داده است که با استفاده از فرمول کوکران برای جامعه نامعین، تعداد ۳۸۴ نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری، از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود که پایایی آن با میزان آلفای کرونباخ 763/0 تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش کمّی، مدل یابی معادلات رگرسیون، رویکرد پی ال اس در نسخه ۳ نرم افزار اسمارت پی ال اس صورت گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین هوش مصنوعی و هوش تجاری با توسعه دیجیتالی رابطه معناداری وجود دارد. بین هوش مصنوعی و هوش تجاری با هم آفرینی ارزش نیز، روابط معنادار مستقیم و غیرمستقیمی وجود دارد. همچنین متغیر نوآوری باز، رابطه توسعه دیجیتالی و هم آفرینی ارزش را به صورت مثبت تعدیل می کند.
نتیجه گیری: در این پژوهش تلاش شد که ارتباط میان نوآوری باز، توسعه دیجیتالی، هوش مصنوعی و هوش تجاری با هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای بررسی شود. بر اساس نتایج، هوش مصنوعی و هوش تجاری با تحلیل و مشخص کردن فرایندها بر اساس ترجیحات و انتظارات مخاطبان و شناسایی و درک نیازهای پنهان و آشکار مخاطب در تولید محتوا، می تواند توسعه دیجیتالی پلتفرم ها را به همراه داشته باشد و در نهایت با استفاده از ظرفیت های نوآوری باز و تبادل نظر با سایر رسانه ها، به هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای منجر شود.
توسعه چارچوبی جهت سنجش عوامل مؤثر بر اشتراک گذاری تجارب گردشگر در محیط های آنلاین برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
110 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: به اشتراک گذاری تجارب در محیط آنلاین، یکی از منابع مناسب جمع آوری اطلاعات در خصوص مقاصد گردشگری است؛ بنابراین شناسایی عوامل مؤثر بر تمایل گردشگر به به اشتراک گذاری این تجارب، امری ضروری است. هدف این پژوهش توسعه چارچوب عوامل مؤثر بر به اشتراک گذاری تجارب گردشگر در محیط های آنلاین برند است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای کاربردی و از نظر روش، توصیفی هم بستگی است. جامعه آماری گردشگرانی بودند که ضمن داشتن تجربه سفر به ایران در دهه گذشته، تمایل داشتند که این تجربه را در فضای آنلاین به اشتراک بگذارند. بر اساس فرمول کوکران، ۲۰۶ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شد. داده ها از طریق روش کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته (شامل ۷۸ پرسش اصلی و ۵ پرسش جمعیت شناختی) جمع آوری شدند. روایی صوری پرسش نامه، با بهره مندی از دیدگاه خبرگان و پایایی آن، از طریق محاسبه آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. این داده ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری، به روش حداقل مربعات جزئی، در نرم افزار اسمارت پی ال اس پردازش شدند. یافته ها: به ترتیب عوامل فردی کسب احترام، پذیرفتن تجربه های جدید، برخورداری از دانش تکنولوژیک، امنیت ادراک شده و تمایل به دریافت بازخورد از جانب دیگران و عامل تکنولوژیکی وجود پلتفرم های مناسب، بر بروز رفتار اشتراک تجربه گردشگری در فضای آنلاین اثرگذارند. نتیجه گیری: با توجه به نقش پررنگی که شبکه های اجتماعی روی گردشگران دارد، کسب وکارهای اینترنتی گردشگری با تمرکز بر این عوامل، می توانند با تقویت رفتار اشتراک تجربه، آن را به ابزاری قدرتمند برای افزایش آگاهی مخاطبان تبدیل کنند.
تاب آوری نظام سلامت ایران در برابر تغییر اقلیم: چالش ها و راهکارها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییر اقلیم، دگرگونی آب وهوایی طولانی ناشی از فعالیت های انسانی است که ترکیب جو جهانی را تغییر می دهد. کشور ایران در برابر تغییر اقلیم بسیار آسیب پذیر است. تغییرات اقلیمی یکی از بزرگ ترین تهدیدهای سلامت است. نظام سلامت ایران باید پاسخگوی نیازهای سلامتی ناشی از تغییر اقلیم مردم باشد. هدف از این مطالعه شناسایی چالش ها و راهکارهای تقویت تاب آوری نظام سلامت ایران در برابر اثرات تغییر اقلیم بود. روش ها: این مطالعه کیفی با روش پدیدارشناسی تفسیری و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 32 نفر از سیاستگذاران، مدیران، کارشناسان و پژوهشگران وزارت بهداشت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت راه و شهرسازی، معاونت حقوقی ریاست جمهوری، سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان هواشناسی کشور، سازمان انرژی اتمی، سازمان برنامه و بودجه، دانشگاه ها، انجمن ها، پژوهشگاه ها و پژوهشکده ها در سال 1401 انجام شد. شرکت کنندگان به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی با حداکثر تنوع انتخاب شدند. از روش تحلیل چارچوبی برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: تعداد 84 چالش در زمینه تقویت تاب آوری نظام سلامت ایران در برابر تغییرات اقلیمی شناسایی شد که به دو دسته عوامل داخل نظام سلامت (شامل حیطه های حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تسهیلات، تجهیزات و داروها، سیستم اطلاعات سلامت و ارائه خدمات سلامت) و عوامل خارج نظام سلامت (شامل حیطه های سیاسی و قانونی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، فناوری و محیط زیست) طبقه بندی شدند. همچنین، 91 راهکار برای رفع این چالش ها به منظور تقویت تاب آوری نظام سلامت کشور ارائه شد. نتیجه گیری: نظام سلامت ایران با چالش های متعددی در زمینه تاب آوری نسبت به اثرات تغییرات اقلیمی مواجه است. اصلاحاتی در سطوح کلان، متوسط و خرد در داخل و خارج نظام سلامت به صورت سیستمی باید انجام شود تا منجر به افزایش سازگاری و تاب آوری مراکز بهداشتی و درمانی کشور شود.
مدل تصمیم گیری ضدّعقلایی در انسان و ابعاد رفتاری آن (رویکرد قرآنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
49 - 83
حوزههای تخصصی:
در چندین دهه اخیر، رابطه عقلانیت ابزاری و تصمیم گیری از مهمترین موضوعات مورد توجه در علوم مربوط به رفتار انسان بوده است. بطوریکه همین موضوع، از سال 1978 تا 2020 بارها جایزه نوبل علمی را به خود اختصاص داده و منشأ شکل گیری اقتصاد رفتاری شده است. اگر بر نقشه دستاوردهای علمی این موضوع دقت شود این نکته بدست می آید که با لحاظ دو متغیر اصلی مطلوبیت و عقلانیت، هنوز یکی از جنبه های رفتاری انسان یعنی تصمیم گیری ضدّعقلایی معرفی و تبیین نشده است. و همزمان، اصلی ترین دلیل وجود چنین نوعی از خلأ نظری در توسعه مدل های رفتاری جدید، محدودیت های علمی و ابزار و روش های آزمایش در اختیار بشر بیان شده است. بنابراین در این پژوهش از نگاه قرآن کریم –به عنوان منبع آگاهی بخشی فراتر از محدودیت های کنونی بشری- چگونگی رابطه عقلانیت و تصمیم گیری تحت تأثیر متغیر فشار زمانی بررسی، کشف و مدل سازی شده است. قرآن کریم در تبیین مدل تصمیم گیری ضدّعقلایی روشن می کند که وجود شرایط مطلوب یا نامطلوب، یک اتفاق ادراک شده و نسبی از سوی فرد فردِ انسان هاست. درنتیجه اگر فردی خود را در شرایط نامطلوب ادراک کند (فارغ از اهمیت نگاه دیگران به همان شرایط)، وی به تصمیم گیری در شرایط فشار سوق داده شده و تلاش های تقلّاگونه ذهنی و عملی او برای رهایی از این وضعیت آغاز می شود. و این شرایط فشار، منجر به افزایش احتمال انتخاب گزینه های نامطلوب برای او می گردد. و درادامه در یک چرخه بازخوردی معیوب، خودِ این تصمیم نامطلوب باعث می شود تا فرد قضاوت قاطعانه تری نسبت به وجود شرایط نامطلوب خویش بکند. مطابق با مدل بدست آمده موثرترین رویکرد لازم برای شکستن این چرخه، خروج فرد از احساس احاطه شدن با شرایط نامطلوب و یا فشار می باشد. همچنین راهکارهایی مثل اقدام به تصمیم نگرفتن تا زمان مناسب، و یا توجه به داشته ها و ایجاد احساس خوب، در خروج تصمیم گیر از این چرخه کمک می نماید. اعتبار مدل بدست آمده از دو طریق محرز می شود: اول؛ فرآیند پژوهشی کشف مدل از قرآن مسیری مطمئن باشد. دوم؛ مدل بدست آمده از حساسیت علمی (به معنای سازگاری و توجیه کنندگی با ساختارها، داده ها و نظریه های علمیِ مرتبط) برخوردار باشد. به همین منظور این تحقیق بر اساس روش تحلیل محتوای کیفیِ انطباق یافته با خصوصیات متن قرآن کریم انجام شده و در مسیر بررسی خود به تجزیه و تحلیل نظام مند هشتصد و چهارده آیه منتخب از قرآن کریم پرداخته است. و بعلاوه اینکه مدل بدست آمده با ساختار استاندارد مدل های رفتاری، داده های یک آزمایش تجربی مرتبط و همچنین نظریه های علمی مرتبط تطبیق داده شده و هماهنگی ادعاهای برخاسته از مدل با آن ها توضیح داده شده است.
مدل سازی و تحلیل سناریو نوآوری دیجیتال در بخش خدمات درمانی: مطالعه موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه دیجیتالی شدن یک عامل حیاتی برای نوآوری در شرکت ها، مراکز تحقیقاتی و سازمان های دولتی است. این مطالعه باهدف شناسایی محرک های نوآوری دیجیتال، ترسیم شبکه روابط بین آنها و تحلیل سناریو مسیرهای مؤثر محرک ها در بیمارستان های دولتی شهر رفسنجان انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری اطلاعات توصیفی - پیمایشی است که در سال 1402 انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان بیمارستان های دولتی و دانشگاه علوم پزشکی شهر رفسنجان بود. نمونه شامل 12 نفر از خبرگان بودند که به روش گلوله برفی انتخاب شدند. روایی داده ها با استفاده از شاخص نسبت روایی محتوا تائید شد. داده های جمع آوری شده با روش نقشه شناختی فازی و با نرم افزارهای Fcmapper، Pajek و Excel تحلیل گردید. یافته ها: بر اساس نتایج 12 عامل کلیدی به عنوان محرک های نوآوری دیجیتال در بیمارستان های دولتی شناسایی شد. نتایج اجرای تکنیک نقشه شناختی فازی نشان داد که محرک حمایت مدیریت ارشد با ضریب 1/57 دارای بیشترین تأثیرگذاری، محرک ظرفیت دیجیتال سازمان با ضریب 3/24 دارای بیشترین تأثیرپذیری و محرک ظرفیت دیجیتال سازمان با ضریب 3/89 دارای بیشترین مرکزیت هستند. طبق نتایج سناریوها، توجه به محرک حمایت مدیریت ارشد، اندازه سازمان، و پهنای باند بهبود اتوماسیون بیمارستان را فراهم می کند.. نتیجه گیری: باتوجه به شناسایی 12 محرک نوآوری دیجیتالی و بررسی روابط علّی میان این محرک ها، به نظر می رسد که مسئولان بیمارستانی برای تسهیل فرایند نوآوری دیجیتالی باید اولویت ویژه ای به محرک «نیازهای شهروندان» اختصاص دهند.
تحلیل استراتژیک نظام مراقبت بیماری های واگیر ایران در شرایط بحرانی: مروری حیطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظام مراقبت بیماری های واگیر شامل جمع آوری، تحلیل و تفسیر داده های مرتبط با بیماری های واگیر، به منظور برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی سیاست ها و مداخلات بهداشت عمومی است. این نظام در ایران با نقاط ضعف و چالش هایی مواجه است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل استراتژیک و شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای مرتبط با نظام مراقبت بیماری های واگیر ایران در زمان بحران ها و ارائه راهکارهایی برای تقویت آن انجام شده است. روش ها: این پژوهش با روش مرور حیطه ای انجام شد. مطالعات فارسی و انگلیسی مرتبط با نظام مراقبت بیماری های واگیر ایران در بازه زمانی سال 1380 تا 1401 خورشیدی و 2000 تا 2022 میلادی با کلیدواژه های مناسب جست وجو شد. در نهایت، تعداد 41 مطالعه انتخاب و با کمک نرم افزار MAXQDA و روش تحلیل چارچوبی تحلیل شدند. یافته ها: نقاط قوت و ضعف، فرصت ها، تهدیدها و راهکارهای تقویت نظام مراقبت بیماری های واگیر ایران شناسایی شده و در پنج گروه بیماری های اولویت دار برای مراقبت، ساختار نظام مراقبت، وظایف اصلی نظام مراقبت، وظایف پشتیبان نظام مراقبت و کیفیت نظام مراقبت قرار گرفتند. مهم ترین نقاط قوت نظام مراقبت کشور، بازبینی دوره ای فهرست بیماری های مشمول گزارش فوری، حذف و ریشه کنی بسیاری از بیماری های واگیر، استقرار سریع در شرایط بحرانی و کارایی بسیار بود. انگیزه کم کارکنان، ناکارآمدی نظام گزارش دهی در بیمارستان ها، و همکاری نامطلوب بین بخشی در اولویت بندی بیماری ها از مهم ترین نقاط ضعف بودند. راه اندازی سامانه های ثبت اطلاعات بهداشتی، وجود تجهیزات پیشرفته تشخیصی در کشور و افزایش آگاهی عمومی درخصوص بیماری های واگیر از مهم ترین فرصت ها؛ و گستردگی سرزمینی، پراکندگی جمعیت، بروز همه گیری های بیماری های واگیر در کشورهای همسایه، و حضور مهاجران در کشور از مهم ترین تهدیدها برای نظام مراقبت بیماری ها بودند. برای تقویت نظام مراقبت بیماری های واگیر راهکارهایی مانند تقویت نقش تولیتی مرکز مدیریت بیماری های واگیر، ادغام نظام مراقبت بیماری ها با برنامه پزشکی خانواده، یکپارچه سازی بخش های گوناگون نظام مراقبت، انتشار منظم نتایج و ایجاد سیستم بازخورد دوطرفه مؤثر معرفی شد. نتیجه گیری: ساختارها، فرایندها و وظایف اصلی و پشتیبان نظام مراقبت بیماری های واگیر ایران باید به گونه ای تقویت شود که موجب بهبود کیفیت خدمات و پاسخگویی مناسب در زمان بحران ها شود. تحلیل وضعیت نظام مراقبت می تواند شواهد مناسبی در اختیار سیاستگذاران نظام سلامت به منظور اتخاذ مداخلات اصلاحی قرار دهد.
آینده پژوهی تأمین مالی از طریق ارائه خدمات در زنجیره تأمین بهداشت و درمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بخش سلامت به عنوان یکی از پیشران های اصلی رشد در کشورها شناخته می شود. در پرتو بحران های بهداشتی اخیر، اهمیت تأمین مالی مناسب این بخش بیش ازپیش آشکار شده است. این پژوهش به دنبال شناسایی راه های احتمالی تأمین مالی در آینده، از طریق ارائه خدمات در زنجیره تأمین بهداشت و درمان است. روش ها: این پژوهش کاربردی، با رویکرد ترکیبی، در ایران و طی سال های 1400 تا 1402 در چهار مرحله اجرا شده است. در مرحله اول، 15 نفر و در مراحل بعدی، 12 نفر از خبرگان شامل مدیران زنجیره تأمین بهداشت و درمان و اساتید دانشگاهی با تخصص در این حوزه، مشارکت کرده اند. ابتدا، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، پیشران های تأمین مالی از طریق ارائه خدمات شناسایی شدند. در مرحله دوم، پیشران های اصلی با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته و نرم افزار میک مک استخراج گردیدند. در مرحله سوم، عدم قطعیت هر یک از پیشران ها با رویکرد مدیریت تعاملی مورد بررسی قرار گرفت. نهایتاً، در مرحله چهارم، سناریوهای ممکن با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته و نرم افزار سناریوویزارد تعیین شدند. یافته ها: در این پژوهش، از میان 20 پیشران شناسایی شده، 13 مورد به عنوان پیشران های اصلی شناخته شدند که 15 سناریوی سازگار را تشکیل دادند. نتایج نشان می دهد که بهبود و تمایز خدمات می تواند، همراه با تورم، به گران تر شدن خدمات و در نتیجه، محرومیت مردم از خدمات سلامت منجر شود. از طرف دیگر، عدم بهبود خدمات درمانی می تواند به خروج سرمایه از کشور و ناکفایتی در مواجهه با بیماری های جدید منجر شود. نتیجه گیری: برای حل این تناقض، دو جهت گیری متفاوت برای بخش بهداشت و درمان قابل تصور است: الف) بخش بندی مشتریان بر اساس توان مالی و نیازهای خدماتی ب) تأمین مالی از طریق روش های دیگر. در رویکرد الف، ارائه خدمات متفاوت بر اساس توان مالی مردم می تواند به افزایش احساس نابرابری اجتماعی منجر شود. رویکرد دوم نیز تضمینی برای جریان درآمدی ثابت از طریق سایر روش های تأمین مالی مانند خیرین ندارد و وضعیت دولت در تأمین مالی مبهم است. در نهایت، رویکرد الف به همراه حمایت دولت از اقشار آسیب پذیر، راهکار مرجح به نظر می رسد.