فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۲٬۸۸۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی تأثیر آموزش راهکارهای فرهنگی- تربیتی رعایت پوشش اسلامی بر آراستگی دانشجویان دختر دانشگاههای آزاد اسلامی استان فارس بود. روش: روش پژوهش در بخش کمّی، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و در بخش کیفی، روش دیکلمن بود. جامعه آماری پژوهش، همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی استان فارس در سال تحصیلی 99-1398 بود. راهکارهای ایجاد شناخت، الگوسازی، نکوهش ضد ارزشها، زمینه های خطرساز، انذار از عواقب بی عفتی و تصحیح نگرش به زن، به گروه آزمایش طی چهار جلسه دو ساعته به تناوب هر دو هفته یک جلسه در مدت دو ماه آموزش داده شد. ابزار گرداوری داده ها، پرسشنامه و مصاحبه بود که با استفاده از روش تحلیل کوواریانس، با اندازه گیری مکرر یک طرفه و تحلیل دیکلمن بررسی شدند. یافته ها: متغیّرهای مقطع تحصیلی و شغل با مؤلفه های فرهنگی- تربیتی تفاوت معناداری داشت؛ اما با متغیّر سال تحصیلی و مؤلفه فرهنگی- تربیتی در دو گروه کنترل و آزمایش در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار وجود نداشت. یافته های کیفی منجر به استخراج درونمایه اصلی پیرامون راهکارهای فرهنگی- تربیتی از مصاحبه ها شد. نتیجه گیری: آموزشهای نظری پوشش اسلامی نه تنها آثار مثبت نداشته، بلکه باعث فاصله گرفتن جامعه از فرهنگ اسلامی شده است.
الگوی پیشرفت سیاسی در بیانیه گام دوم بر اساس نظریه نظام انقلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل الگوی پیشرفت سیاسی در بیانیه گام دوم انجام شد. توسعه و پیشرفت، از مهم ترین آمال سیاسی مردم ایران در تاریخ معاصر بوده است. برخی از اندیشمندان، لازمه چنین توسعه ای را تبعیت از الگوی غربی توسعه دموکراتیک می دانند. تقلید از الگوی توسعه غربی از انقلاب مشروطه به بعد، در آغاز به استقرار نظام استبدادی و وابسته پهلوی و در پایان به ظهور اسلام سیاسی منتهی شد. روش: در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و ابزار جمع آوری داده کتابخانه ای، با واکاوی مفهوم توسعه سیاسی و لحاظ نظریه نظام انقلابی در بیانیه گام دوم، شاخصهای الگوی مطلوب پیشرفت سیاسی در گام دوم انقلاب بررسی شده است. یافته ها: نظام دینی برآمده از انقلاب اسلامی در مقابله با تمدن سکولار غرب و بر پایه الگوی جدیدی از توسعه و پیشرفت و با دورنمای تأسیس تمدن نوین اسلامی ایجاد شد. نتیجه گیری: توسعه مردم سالاری دینی، اقتصاد مقاومتی، توسعه علمی، جوان سازی مدیریت، اصلاح سبک زندگی، اقتدار نظامی و تقویت بعد پارلمانی حاکمیت؛ شاخصه های ضروری پیشرفت سیاسی بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در دهه های آینده خواهد بود
بازخوانی تحلیلی پیامدهای اعتقاد به نظام احسن در اعتقادات، اخلاق و رفتار با تأکید بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به آثار و پیامدهای مثبت یک باور و اعتقاد می تواند به عنوان محرّک انگیزشی، انسان را به کسب آن اعتقاد سوق دهد؛ به ویژه اگر آن آثار و پیامدها موجب رشد و بهره وری هر چه بیشتر و بهتر از زندگی فردی و اجتماعی انسان شود. اعتقاد به احسن بودن نظام هستی نیز مانند هر اعتقاد و باور دیگری، بازتابها و پیامدهایی دارد که توجه به آن آثار و بهره گیری درست از آن باور، زمینه ساز حل برخی از مشکلات فردی و اجتماعی است. هدف و روش: این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، آثار و پیامدهای اعتقاد به احسن بودن نظام هستی را با تأکید بر آرای علامه طباطبایی، گردآوری، تحلیل و بازخوانی کرده است. یافته ها: علامه طباطبایی نگاه برگرفته از باور به احسن بودن نظام هستی را سرچشمه اعتقاد به توحید، تکامل اخلاق و تغییر رفتار انسانها می داند. نتیجه: اعتقاد به احسن بودن نظام هستی در سه حوزه اعتقادات، اخلاق و رفتار انسان تأثیرگذار بوده و آنها را جهت دهی می کند. اصل توحید، تقوای الهی، اخلاص، تصحیح روابط اجتماعی، تربیت، محیط زیست و ... از مواردی اند که اعتقاد به احسن بودن نظام هستی در آنها تأثیر می گذارد.
شاخصه های فردی و اجتماعی حیات طیبه در قرآن کریم (در آیینه آمال انبیاء و اولیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از این پژوهش، شناسایی شاخصه های فردی و اجتماعی حیات طیبه با توجه به آمال پیامبران و مؤمنان است. روش: این تحقیق از حیث هدف، کاربردی است و از روش توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها: ازآنجاکه پیامبران و مؤمنان حقیقی از راه یافتگان به حیات طیبه به شمار می روند، دعاها و آرزوهای فردی و اجتماعی آنان می تواند بیانگر شاخصه های فردی و اجتماعی حیات طیبه باشد. آرزوهایی که به بُعْد اجتماعی حیات مؤمنین تعلق دارد، با توجه به برخی آیات و روایات، به طور اتم و اکمل در جامعه آرمانی عصر ظهور تحقق خواهد یافت. نتیجه گیری : با توجه به آرزوهای بیان شده از لسان انبیا و اولیا در قرآن، شاخصه های فردی و اجتماعی حیات طیبه به ترتیب عبارتند از: دریافت حکمت و پیوستن به صالحان، عبودیت حقیقی، برخورداری از هدایت الهی و...؛ نق اقتصاد، امنیت پایدار و فراگیر، سلب قدرت دشمنان و پیروزی بر آنان، تزکیه امم و... .
تحلیل جایگاه ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی در برنامه های توسعۀ کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیازهای رفاهی انسان فراتر از عناصری عینی چون خوراک، پوشاک، بهداشت و مسکن است. فرایند نوین توسعه، ابعاد والاتری مانند تأمین اجتماعی، ارتقاء جنبه های کیفی زندگی، حفظ محیط زیست، همبستگی ملی، و فراهم آوردن شرائط لازم جهت مشارکت مردم در سطوح مختلف را در بردارد و برنامه ها باید به آن بپردازند. این مقاله درصدد نشان دادن جایگاه «ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی» در برنامه های توسعهٔ کشور بعد از انقلاب اسلامی است. در همین راستا، مباحث اجتماعی و اقتصادیِ توسعه، تحت مقولهٔ کیفیت زندگی بررسی شده است. ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی عبارت اند از: «امنیت اقتصادی اجتماعی»، «همبستگی اجتماعی»، «ادغام اجتماعی»، «توانمندسازی اجتماعی» و «تداوم پذیری اجتماعی». هدف اصلی پاسخ به این دو سؤال است: 1) کدام یک از ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی در برنامه های توسعه موردتوجه بوده اند؟ 2) در کدام برنامهٔ توسعه، توجه بیشتری به ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی شده است؟ روش به کار گرفته شده در این مقاله، روش تحلیل محتوا بوده و واحد تحلیل مضمون و یا مفهوم موجود در متن احکام برنامه های توسعه بوده است. براساس یافته ها، در برنامهٔ چهارم توسعهٔ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، بیشترین توجه به ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی شده است. همچنین، بُعد «امنیت اقتصادی اجتماعی» بیشتر از سایر ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی موردتوجه بوده است. در مسیر پاسخ به دو سؤال اصلی، بیشترین و کمترین میزان حضور هر یک از ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی نیز در برنامه های توسعه به دست آمده است.
نقش میانجیگری هشیاری سازمانی در ارتباط بین فرهنگ سازمانی و پایداری سازمانی: پژوهشی آمیخته در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
7 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مطالعه نقش هشیاری سازمانی به عنوان میانجی در ارتباط بین فرهنگ سازمانی و پایداری سازمانی صورت گرفت. روش پژوهش: در بخش کیفی، جامعه پژوهش شامل خبرگان هیئت علمی دانشکده های مدیریت دانشگاه های دولتی تهران بود و 14 خبره علم مدیریت با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه تعیین شد و با آنها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. جامعه بخش کمّی پژوهش؛ اعضای هیئت علمی گروه های مدیریت دانشکده های مدیریت دانشگاه های دولتی تهران به تعداد 351 عضو بود. از این تعداد 226 عضو هیئت علمی با استفاده از نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای و سپس نمونه گیری در دسترس به عنوان تعیین شد. پژوهش با استفاده از ابزارهای پایداری سازمانی، فرهنگ سازمانی و ابزار محقق ساخته هشیاری سازمانی در سال 1394 اجرا شد. روش تحلیل کیفی، تحلیل متون با کدگذاری باز به منظور تدوین شاخص های هشیاری سازمانی بود. روش های تحلیل کمّی، تحلیل عاملی اکتشافی، تأییدی، الگویابی معادلات ساختاری بود. معادلات ساختاری شامل یک سازه مکنون مستقل فرهنگ سازمانی و دو سازه مکنون وابسته هشیاری سازمانی و پایداری سازمانی است.یافته ها: یافته ها نشان دهنده تأثیر معنی دار و مستقیم فرهنگ سازمانی بر هشیاری سازمانی (42/0γ=) و بر پایداری سازمانی (65/0γ=) و تأثیر معنی دار و مستقیم هشیاری سازمانی بر پایداری سازمانی (24/0β=) است.نتیجه گیری: نتایج پزوهش بیانگر تأثیر مستقیم فرهنگ سازمانی با مضامین سبک رهبری، انسجام و تعلق خاطر؛ و الگوی ارتباطی بر هشیاری سازمانی با مفاهیم سرعت عمل و چابکی، انعطاف پذیری، پاسخگویی، یادگیری مشروط و توسعه شناخت، اعتماد و گشاده رویی؛ و بر پایداری سازمانی با مضامین حساسیت داشتن به عملکرد، دغدغه ذهنی در مورد شکست، تعهد به انعطاف پذیری، احترام به تخصص گرایی، عدم تمایل به ساده سازی تفاسیر، نیز تأثیر مستقیم هشیاری سازمانی در شکل گیری پایداری سازمانی است.
پدیدارشناسی؛ مکتب، جنبش یا روش؟
حوزههای تخصصی:
«پدیدارشناسی» به مثابه یکی از رویکردهای فلسفی مغرب زمین، با وجود گستره حامیان خود و تشتت آراء در میان آنها، این پرسش را به اذهان متبادر می سازد که آیا این رویکرد فلسفی، به منزله یک مکتب فلسفی مستقل و معین با یک سلسله مبانی و مؤلفه های مشخص خودنمایی می کند؟ یا اختلاف رأی میان پدیدارشناسان به قدری زیاد است که نمی توان آنها را ذیل یک مکتب فلسفی معین با مبانی و مؤلفه های مشخص جای داد؟ در صورت اخیر، پرسش دیگری مطرح می شود که اگر نمی توان آنها را با یک سلسله آراء مشخص تحت یک مکتب معین جمع آوری کرد، پس وجه تسمیه آنها به «پدیدارشناسی» چیست؟ این پژوهش با روشی «توصیفی و تحلیلی» به این نتایج دست یافته که گرچه پدیدارشناسی به عنوان یک رویکرد فلسفی توسط ادموند هوسرل با یک سلسله مبانی و مؤلفه های معین برای تحقق یک علم متقن بنیان نهاده شد، ولی شاگردان و پیروان وی بر آراء او وفادار نماندند و به شعب مختلف تقسیم شدند. به رغم اختلافات زیاد میان پدیدارشناسان، برخی از محققان بر این باورند که گرچه نمی توان رویکرد پدیدارشناسی را به سبب فقدان اشتراک حامیان آن بر یک سلسله مبانی مشخص، یک مکتب فلسفی معرفی کرد، ولی می توان نام «جنبش» بر آن نهاد؛ زیرا رویکردی پویاست که با سرچشمه ای واحد به سوی اهدافی در جریان است. جنبش مزبور گرچه شایسته عنوان یک مکتب مستقل فلسفی نیست، ولی تمام طرفداران خود را با روشی خاص به مطالعه پدیدارهای گوناگون دعوت می کند. روش مذکور هفت مرحله ای است که تمام پدیدارشناسان در سه مرحله نخست آن اتفاق نظر و در مراحل بعدی اختلاف نظر دارند.
واکاوی آرای مفسّران در تفسیر فراز قرآنی «تُخرج الحیّ من المیّت» و کاربست آن در امید به رویشهای انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرای مفسّران درباره إخراج موجود جاندار از موجود بی جان، مختلف است؛ یکی از نظریات، تفسیر آیه به ولادت مؤمن از صلب کافر است که با تقویت آن، استناد به این آیه در مباحث فلسفه نظری تاریخ ممکن می شود. هدف: هدف از نگارش این مقاله، مطالعه تفسیری فراز «تُخرج الحیّ من المیّت» در آیه 27 سوره آل عمران، به عنوان مستندی برای امید به رویشهای انقلاب اسلامی بود. روش: در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، به تفسیر اجتهادی و رواییِ کریمه مدّ نظر پرداخته شد. یافته ها: اگر حیات ایمانی، معنای انحصاری حیات در کلمات «حیّ» و «میّت»، نباشد، قدر متیقّن از معنای جامع حیات به نحو مشترک معنوی است و پدید آوردن افراد مؤمن از نسل افراد کافر، معنای صحیحی از «إخراج» است که با توجه به استمرار این فعل الهی، می توان گفت یکی از سنّتهای مطلق خداوند در فلسفه نظری تاریخ، رویش مؤمنان از صلب کفّار است. نتیجه گیری: با توجه به مقدمه ساز دانستن انقلاب اسلامی ایران نسبت به انقلاب مهدوی و تطبیق ولادت مؤمن از نسل کافر بر رویشهای انقلاب، کاربست این تفسیر، امید داشتن به رویشهای انقلاب اسلامی، با وجود ریزشهای انقلاب در نسل فوقانی است.
تاریخ طبیعی، تصویر عینی و شباهت مراحل ترقی: علوم طبیعی جدید و ظهور مفهوم تکاملی از تاریخ و تاریخ نگاری در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
93 - 132
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر پژوهشی تاریخی در باره نسبت علوم طبیعی جدید و مفهوم ترقی در دوره قاجار است. با بررسی کتاب های تاریخ طبیعی (معرفت الارض، معرفت الحیوان) و کتاب های «تاریخ عالمِ» نوشته شده در این دوره نشان می دهیم که نخست این علوم از لحاظ نظری و روشی در دنباله یکدیگر هستند که مفهوم زمان در تاریخ را به زمانِ پیش رونده، انباشتی، بهبودیابنده و تکاملی تبدیل کردند که اجتناب ناپذیر و بدون مداخله انسانی در طبیعت درحالِ عمل است. قانونی که به عنوان «قانون طبیعیِ ترقی پذیری» از آن یاد می شد و ناظر بر تکامل و شکوفایی همه جانبه عقل، ادراکات، حواس، قانون ها، سازمان ها و نهادهای جمعی مانند خانواده، خویشاوندی، اقتصاد و دولت است. دوم اینکه اصول نظری این علوم در گزارش «تاریخ واقعی» جوامع به کار بسته شد و جوامع در یک طیف تکاملی با گذر تدریجی از «وحشی گری» به «تمدن» طبقه بندی شدند. سوم اینکه علوم طبیعی جدید، زیست شناسی با تشریح آناتومیکِ چشم انسان و فیزیک با توضیح نور و نحوه رؤیت اجسام، دیدن انسان را با تشبیه به تکنولوژی عکاسی به مثابه عمل عکس برداری و گرفتن تصاویر عینی توضیح دادند. دیدن انسان عینیّتی به دست آورد که مورخ را در جایگاهِ ناظرِ عینی بی طرفی می گذاشت که ضمن انکار «موضع مورخ»، به ثبت عینیِ تمامی چیزهایی می پردازد که بر حسب ضرورت رخ می دهند و یا باید رخ دهند. تاریخ به مثابه آئینه، دفتر، لوح، فونوگراف، صفحه، عکس، سینما و پرده نقاشی فهم شد که آنچه را در طبیعت رخ می دهد به صورت تصاویر عینی بازنمایی می کند. عینیت، شباهت و تکرار رخدادهای جوامع انسانی در مسیر ترقی، شیوه غالب نگریستن به تاریخ در این دوره بود که با علوم طبیعی جدید ممکن شده است.
بازپژوهی انتظام ملی؛ چیستی و چگونگی در جهت نظریه پردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
5 - 31
حوزههای تخصصی:
نظم که انتظام(به نظم شدن و نظم پذیری) و تنظیم(نظم دهی و نظم بخشی) بر محور آن شکل می گیرند به عنوان یک معقول ثانی فلسفی، یک نوع رابطه هماهنگ میان اجزای یک مجموعه، برای تحقق یافتن هدف مشخصی است؛ به گونه ای که هر جزئی از اجزای مجموعه، مکمل دیگری باشد و فقدان هر یک، سبب شود که مجموعه، هدف خاص و اثر مطلوب را از دست بدهد. نظم در عرصه عمومی(عموم مردم و اجتماع) که سطحی از عرصه ملی است با مفاهیمی از قبیل امنیت، اخلاق عمومی و اخلاق حسنه پیشینه ای مرتبط دارد. نظم و انتظام، هدف غایی و فلسفه وجودی قانون قلمداد شده و نظم عمومی، موضوع محوری نظام های حقوقی و جامعه شناسی به حساب می آید. در فرهنگ قرآنی، کلیدواژه هایی شکل دهنده شبکه معنایی "نظم" و "بی نظمی" هستند که بررسی آنها، ابعاد مختلف نظم را روشن می سازد. با ملاحظه تشریع در پرتو تکوین، انتظامی واحد(توحیدی) قابل درک است که درنتیجه، نظم تکوینی عالم، الهام بخش نظمی الهی در جوامع بشری قلمداد می شود. تلاش در نقض هر یک از تشریع و تکوین، ملازم با نقض دیگری است و با نقض آنها، اختلال در نظم امور و به اصطلاح "فساد" صورت می پذیرد. در نظریه پردازی در عرصه "انتظام ملی"، شناخت دقیق چیستی و چگونگی و پویایی شناسی نظم و انتظام و تنظیم و امور مرتبط، تعیین کننده هستند. متن حاضر، کوششی افزون بر تلاش های گذشته(بازپژوهی)، در برخی عرصه های یادشده، در این جهت است.
نقش آب در سیاست های منطقه ای ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۵
99 - 132
حوزههای تخصصی:
هر رفتاری از سوی هر دولتی در روابط بین الملل که در سیاست خارجی آن کشور تبلور می یابد، حامل پیام ها، انگاره ها و معانی خاصی است که محصول شرایط محیطی داخل و خارج از آن کشور می باشد. در این میان، ترکیه با حاکمیت حزب عدالت و توسعه از سال 2003 همواره در تلاش بوده است تا نفوذ و قدرت منطقه ای خود را در مناطق پیرامونی، به ویژه خاورمیانه، افزایش دهد. در همین راستا، پیرو تحولات سال 2011 و خیزش های مردمی کشور های عربی منطقه، در چارچوب دکترین عمق استراتژیک داوود اوغلو؛ آنکارا سعی کرده است تا با ابزار های متعددی اقدام به ارتقای جایگاه خود در خاورمیانه نماید. عنصر آب و هیدروپلیتیک، طی دو دهه گذشته، در کنار دیگر ابزار های ترکیه نظیر (ایدئولوژی اخوانی، قدرت نظامی، هاب انرژی، ترانزیت) به یکی از ابزار های مهم، تأثیرگذار و راهبردی در مسائل داخلی و سیاست خارجی این کشور تبدیل شده است؛ بر همین اساس، در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به این سوال پاسخ داده شود که آب چه نقشی در سیاست های منطقه ای ترکیه در خاورمیانه ایفا می کند؟ فرضیه پژوهش بر این نکته تأکید دارد که ترکیه طی دو دهه گذشته با استفاده از موقعیت هیدروهژمونی خود در هیدروپلیتیک خاورمیانه سعی کرده است تا از آب در راستای افزایش اقتدار سیاسی داخلی خود (افزایش مشروعیت، امنیت غذایی، امنیت انرژی) از یک سو و همچنین، استفاده از آن به عنوان دارایی(Asset)، ابزار و همچنین، سلاح راهبردی در سیاست های خارجی خود در خاورمیانه از سوی دیگر، در راستای تبدیل شدن به هژمون منطقه ای در منطقه بهره گیری نماید. بنابراین، برخی از موارد استفاده از آب به عنوان سلاح از سوی رهبران ترکیه، صرف نظر از به مخاطره انداختن امنیت زیست محیطی کشور های منطقه مانند دشت مغان در شمال غربی ایران، ابعاد امنیتی حادی را در پی خواهد داشت؛ به شکلی که امکان وابسته شدن سیاست های داخلی و منطقه ای بغداد به آنکارا، دور از ذهن نخواهد بود؛ چنانچه در بررسی بحران سوریه، می توان یکی از عوامل مهم بی ثباتی این کشور را عدم دسترسی قشر روستایی به منابع آبی دانست.
فرصت ها و چالش های امنیتی کردهای عراق در محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۵
153 - 174
حوزههای تخصصی:
منظور از محیط امنیتی یک محدوده جغرافیایی است که بستر تهدیدات و در عین حال، فرصت هایی است که از متغیرهای داخلی و اغلب خارجی متأثرند. محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران را باید پویا ترین و فعال ترین محیط امنیتی عرصه بین المللی دانست. ایران در حوزه غربی و تاحدودی جنوب غربی کشور از مرز خسروی تا ابتدای دشت آزادگان در استان خوزستان مأوای کردهایی است که دارای نژاد و اصلیت ایرانی بوده و همواره مبلغ و مروج ارزش های اصیل ایرانی و اسلامی هستند. وجود این قوم فرصت ها، قابلیت ها، مزایا و مواهب در عین حال آسیب ها و چالش هایی را در خود نهفته دارد؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی و احصای فرصت ها و چالش های محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر کرد های فیلی(سه استان دیالی واسط و میسان) است. روش پژوهش حاضر از نوع تاریخی کیفی(تحلیل تماتیک) است و جامعه آماری آن شامل اسناد دست اول و منابع تاریخی و همچنین، مصاحبه با افراد مطلع یا دروازه بان اطلاع بوده است. روش نمونه گیری در این طرح، از نوع هدفمند بوده و با توجه به موضوع و حساسیت آن، از نمونه گیری غیر احتمالی با روش تعمدی یا قضاوتی و روش نمونه گیری انباشتی استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر کرد های فیلی، دارای اقتضائات و فرصت هایی است که درصورت بهره گیری از آن می توان بسیاری از چالش ها و تهدیدات را پیش از پیدایش از میان برد و آنها را تبدیل به فرصت نمود.
ارزیابی تأثیر روایت درمانی مسیر شغلی بر ارتقاء تأمل بر پروژه زندگی و حس پیوستگی دانشجویان فارغ التحصیل دانشگاه حضرت معصومه(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیر روایت درمانی مسیر شغلی بر ارتقاء تأمل بر پروژه زندگی و حس پیوستگی در دانشجویان فارغ التحصیل دختر دانشگاه حضرت معصومه(س) بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان فارغ التحصیل در مقطع کارشناسی در طی سال های تحصیلی 1398-1399 بودند. تعداد30 نفر از فارغ التحصیلان داوطلب که نمره ای کمتر از نقطه برش در مقیاس تأمل بر پروژه زندگی و مقیاس حس پیوستگی کسب کردند انتخاب و بر اساس نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام با 15نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 9جلسه هفتگی( هر جلسه90دقیقه ) روایت درمانی مسیرشغلی ککران (1997) را دریافت کردند اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس تأمل بر پروژه زندگی و مقیاس حس پیوستگی پیش از شروع مداخله و پس ازآن، از افراد هر دو گروه آزمایش و کنترل جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری 23-SPSS و روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد روایت درمانی موجب افزایش تأمل بر پروژه زندگی و حس پیوستگی می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که روایت درمانی مسیر شغلی می تواند به عنوان روش مداخله ای مناسب برای ایجاد حس طرحمندی در فارغ التحصیلان با محوریت تأمل بر پروژه زندگی و حس پیوستگی به کار رود.
بررسی و نقد بدنمندی ذهن (تأکید بر دیدگاه م.جانسون وج. لیکاف) بر اساس مبانی حکمت ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۹۳)
1047 - 1063
حوزههای تخصصی:
نظریه بدنمندی ذهن مارک جانسون و جورج لیکاف، در پاسخ به مسئله ذهن-بدن، و بر اساس نظریه استعاره اولیه مطرح کرده اند. مسئله مقاله تعریف بدنمندی از طرف آن دو و نقد و بررسی آثار این تعریف با تکیه بر دیدگاه صدرا می باشد. به این معنا که با بررسی وجوه اشتراک و اختلاف دو دیدگاه، به نقد دیدگاه جانسون و لیکاف توسط صدرا می پردازیم پاسخ مقاله این است که از نظر لیکاف و جانسون ذهن و کارکردهای آن به ویژگی های فیزیکی بدنی و سیستم عصبی وابسته است، و مغز نقش علیت در پردازش های ذهن دارد. آنان بر ضرورت بدن به مثابه منشأ جسمانی ساختارهای فهم مثل طرح واره های تصویری و تفصیل های استعاری که در مغز ما به صورت فیزیکی تحقق پیدا می کنند و عمدتاً در کنترل ما نیستند، تأکید می کنند. آن دو هرچند خود را هوادار حذف گرایی نمی دانند اما جسمانیت گرا هستند؛ اما در دیدگاه ملاصدرا، اگرچه حیثیت هستی شناختی بدن و نفس در ابتدای تکوّن یکی است و کارکردهای نفس در آن محقق می شود، اما در بحث بلوغ صوری و ادراکی نفس و تعامل نفس و بدن دیدگاهی فراتر از دیدگاه دکارتی و نوخاسته گرایی دارد، شباهت حدوث جسمانی ملاصدرا با نوخاسته گرایی در فراتر بودن هویت ذهن از ماده جسمانی و تفاوت آن دو در این است که در نهایت صدرا بدن را مرتبه نازله نفس و از شئون آن می داند نه برعکس؛ و از این روی با جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء دانستن نفس، تجرد خیالی و وحدت نفس و قوا و حرکت جوهری نفس به چالش های لیکاف و جانسون، ناشی از جسمانی دانستن فعل تعقل یا عدم تمایز عقل با دیگر جنبه ها در انسان، دچار نیست؛ و مثل آنان نیست که ضمن قبول واقعیات غیر جسمانی، هیچ امر غیر جسمانی را برای انسان نپذیرد! بلکه از دیدگاه او، نفس در ابتدای تکوّن بدنمند است با تعریفی متفاوت از بدنمندی جانسون ولیکاف، آنگاه در روند استکمال، که با فاعلیت نفس برای بدن همراه است به نفسمندی بدن می رسد. در این مقاله مشخص می شود که لیکاف و جانسون اگرچه خود را فیزیکالیست حذف گرا نمی دانند و بیشتر به کارکردگرایی تمایل دارند اما در عمل به این همانی ذهن و بدن می رسند و هر امر غیر جسمانی را رد می کنند بنابراین هم نقدهای حذف گرایی و هم کارکردگرایی بر آن ها وارد است.
نظریه ادراک حسّی از حنین ابن اسحاق تا سهروردی؛ رویکردی تحلیلی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
153 - 171
حوزههای تخصصی:
هر فیلسوف، به ویژه هر معرفت شناسِ بزرگی را دغدغه ادراک حسّی، مخصوصاً ابصار، بوده است. این بدین خاطر است که ادراک حسّی، به ویژه ابصار، اساسی ترین راه ارتباط ما با جهان خارج است و همه حالت های شناختی ما به نوعی با آن در ارتباط اند. نظریه های ادراک حسّی، که بر محور ابصار می چرخند، از سنّت یونانی و رومی به سنّت اسلامی راه می یابند. نکته سنجی ها در این باب با حنین ابن اسحاق آغاز می شود. با بزرگ ترین چرخش در تاریخ این مسأله، توسط ابن سینا و ابن هیثم، ادامه می یابد تا اینکه به سهروردی می رسیم. او دیدگاهی کاملاً فلسفی ابراز می دارد و نظریه ادراک حسّی (ابصار) خود را از فیزیک، فیزیولوژی، و هندسه می پیراید. ما در این جستار، با رویکرد تحلیلی و تاریخی، هم نظریه ادراک حسّی (ابصار) دانشمندان عالم اسلام، از حنین ابن اسحاق تا سهروردی، را روشن می سازیم هم سیر تاریخی بحث را تا فلسفیِ محض شدنِ نظریه ادراک حسّی نشان می دهیم. در این میان، نقش علوم در این سیر و نقش تعامل دانش ها در پیشرفت دانش را نیز می توان دید.
نگاهی نو به روش شناسی اقدام پژوهی به مثابه پژوهش کیفی با رویکرد فراتحلیل
حوزههای تخصصی:
اقدام پژوهی یا تحقیق در عمل یکی از روش های تحقیق کیفی است. در این رویکرد، پژوهشگر یا متقاضی تغییر و تحول، مسئله یا مشکل را شناسایی می نماید و برای حل آن و ایجاد تغییر در آن به طور دقیق اطلاعاتی را جمع آوری می کند. سپس به اقدام مناسب مبادرت می ورزد و از نتایح اقدام ارزیابی به عمل می آورد. پژوهشگران علوم انسانی برای بازنگری پیشینه موضوعات پژوهشی و کشف روابط جدید در میان تعداد زیادی از پژوهش هایی که قبلاً انجام شده، از روشی به نام فراتحلیل استفاده می کنند. فراتحلیل به فنون آماری اطلاق می شود که هدف آن یکپارچه سازی نتایج پژوهش های مستقل است. با این روش می توان نتایج پژوهش ها را با یکدیگر ترکیب کرد و روابط تازه ای میان پدیده های اجتماعی کشف نمود و کاربست دقیق و علمی یافته ها را فراهم نمود. لذا روش پژوهش در این مقاله ابتدا پیشینه روش اقدام پژوهی و سپس تعریف و تبیین جایگاه آن در میان سایر روش های تحقیق را بیان کرده و در ادامه، با مقایسه آن با سایر روش ها، قابلیت ها و محدودیت های این شیوه پژوهشی، فرایند و چرخه اقدام پژوهی و گستره و اهداف آن را از طریق رویکرد فراتحلیل بررسی نموده است.
الگوی روش شناسی مسئله محور در اندیشه شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : یکی از راههای زنده نگه داشتن روش شناسی در جامعه، بررسی آرا، اندیشه ها و روشهای اندیشمندان و استخراج الگوی اندیشه ورزی و روش شناسی آنهاست. آیت الله شهید علامه مرتضی مطهری، ژرف اندیش و متفکری است که بررسی اندیشه اش می تواند افقهای نوینی در امر پژوهش، روش شناسی و مسئله شناسی بگشاید. روش شناسی شهید مطهری آمیزه ای از مبانی اسلامی، تدبّر نوین در مشکلات جامعه اسلامی و ابتکارات فکری و توانایی های ذهنی بود. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر، دستیابی به ویژگی های روش شناسی استاد مطهری در پژوهش مسئله محور بود. روش: روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع کتابخانه ای بود. یافته ها: یافته های این این پژوهش در قالب الگویی شامل بسترسازهای فردی: هدفمندی، عشق به علم و تفکر، خودآگاهی، هجرت فکری و حقیقت جویی؛ بسترسازهای تاریخی- اجتماعی: کشف ریشه های تاریخی در تحقیق، بررسی عملکردهای فلسفی حکمای مسلمان، نقد فیلسوفان مسلمان، عمق نگری تاریخی و نقد عالمانه اندیشه ها؛ و پیشرانهای روشی: دستیابی به نیازها، روشمندی، قاعده اهم فالاهم، تیزبینی، آینده نگری، عمق یابی، مسئله محوری فعالانه، نوآوری و پرهیز از مطلق گرایی ارائه شد. نتیجه گیری: شهید مطهری در مسئله شناسی و مسئله یابی از زمان علمی خویش جلوتر بود؛ ذهن و چشم مسئله یاب داشت؛ تحقیقاتش بر حسب نیاز بود؛ خالق یک نظام واحد فکری بود و در تحقیق مسئله محور، ضابطه و قاعده مندی را رعایت می کرد.
آزادی بیان در قرآن با نگره نقدی بر نوشته کتاب نقد قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بشری خوانی آموزه های قرآن کریم پیشینه دیرینه دارد. در این راستا، نویسنده کتاب نقد قرآن، با بهره جستن از رهیافت انسان پساسنّت، در پی انکار آزادی بیان در قرآن برآمد و بر اساس زاویه خود با خوانش نبود آزادی بیان در قرآن کریم، به دنبال اثبات ضعف و خطا در قرآن کریم بود. هدف این پژوهش، نقد دیدگاه نویسنده کتاب «نقد قرآن» در انکار آزادی بیان در قرآن کریم بود. روش: در پژوهش حاضر از روش توصیفی- تحلیلی با سویه انتقادی بر اساس منابع کتابخانه ای و تفکیک گفتمانها استفاده شد. یافته ها: سها با بودگی در دنیای پست مدرن و با استفاده ازگفتمان لیبرال بر پایه بنیانهای نظری انسان محورانه، با مؤلفه های عقل خودبنیاد، فردگرایی و حقوق و با تکیه بر اعلامیه جهانی حقوق بشر، تلاش کرد آزادی بیان در قرآن کریم را انکار کند. نتیجه گیری: سها با درهم آمیزی گفتمانها و عدم تفکیک مؤلفه های دو گفتمان پساسنّت و گفتمان دین اسلام، افزون بر برداشت همسان از مفهوم آزادی در گفتمانها، دچار خطای روشی شده و این امر، زمینه ساز نتیجه گیری وی در نبود آزادی بیان در قرآن کریم شده که بی وجه است.
مقایسه تمدن اسلامی با تمدن های بزرگ جهان بر اساس کتاب التعریف بطبقات الامم قاضی صاعد اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایه و اساس تمدن بزرگ اسلامی برخلاف سایر تمدن ها، بر نگاه ویژه به جایگاه و هدف علوم، فنون و هنر در زندگی مدنی انسان استوار است. هدف: بررسی مقایسه ای تمدن اسلام با تمدن های بزرگ جهان بر اساس کتاب التعریف بطبقات الامم قاضی صاعد اندلسی. روش: توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای بوده که با استفاده از کتاب التعریف قاضی صاعد اندلسی و به صورت اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها: مفهوم تمدن اسلامی و اشاره به ملت های بزرگ باستانی و متمدن، ارکان مشترک و نیز تفاوت تمدن های بزرگ، معیار متمدن بودن از نگاه قرآن کریم و مقایسه تمدن های بزرگ و وجه تمایز تمدن اسلامی از شاخصه های این پژوهش بود. نتیجه گیری: تمدن اسلامی تفاوت های بنیادین و اساسی با تمدن های دیگر داشته و ازنظر قاضی صاعد به لحاظ توجه دین اسلام به هدف علم، فن و هنر در زندگی مدنی انسان، مهم ترین دلیل برتری تمدن بزرگ اسلامی بر سایر تمدن های بشری، نگرش خاص و ویژه ی آن به انسان مبتنی بر علم و معرفت دینی است.
ماهیت و ضرورت برنامه ریزی هسته های خط دهنده برای برنامه هفتم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران اولین کشور درحال توسعه جهان است که به تدوین و اجرای برنامه ریزی توسعه روی آورده است. اما به رغم بیش از 70 سال سابقه برنامه ریزی و اجرای 11 برنامه توسعه، نه تنها هنوز به موفقیت موردنظر در این زمینه دست نیافته است بلکه از بسیاری از کشورهای جهان، عقب مانده است. یکی از دیدگاه های مهم در توضیح علل این مسئله، ساختار شکل گیری و انتخاب نوع برنامه ریزی توسعه و آثار آن بر اقتصاد، اجتماع، سیاست و فرهنگ ایران است. پیدایش اولیه برنامه ریزی در ایران ترکیبی از نیاز داخلی، نیاز خارجی، موقعیت ژئوپلتیک و ضعف شناخت داخلی است. بنابراین، در ترکیبی از عوامل مذکور، نوعی از برنامه ریزی در کشور شکل گرفته که هنوز بعد از 7 دهه، بومی و درونی نشده و شناخت مشترکی نزد صاحب نظران و مسئولین از عملکرد و اشکالات آن وجود ندارد. برنامه ریزی کنونی ایران که برنامه ریزی جامع است، دارای اشکالات عدیده ای است که باعث افزایش مستمر مسائل و مشکلات کشور تا جایی می شود که فرایند توسعه را متوقف می کند. به همین دلیل از حدود 5 دهه قبل تمام کشورها برنامه ریزی جامع را کنار گذاشتند اما به دلایل مختلفی این نوع برنامه ریزی هنوز بر نظام برنامه ریزی ایران مسلط است. در این مقاله به روند شکل گیری برنامه ریزی جامع و اشکالات آن در مقایسه با برنامه ریزی محدود هسته ای پرداخته می شود. درنهایت با استفاده از تجربیات جهانی، برنامه ریزی هسته های خط دهنده توضیح داده شده و به عنوان مکمل برنامه ریزی جامع معرفی می شود.