فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۵۵٬۹۱۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
207 - 226
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: متنوع سازی محصولات یکی از راهبردهای بنگاه های اقتصادی در راستای کاهش ریسک، افزایش قدرت برند، تسلط پایدار بر بازار، حداکثر استفاده از منابع، افزایش درآمد و سودآوری است. بحث در خصوص تنوع بخشی موضوع جدیدی نیست و آنچه در این خصوص جدید است مطالعاتی است که به کمّی کردن فرایند متنوع سازی و بررسی دقیق تر این موضوع می پردازد. در این راستا هدف مقاله شناسایی سه گروه محصول برای شرکت های بیمه شامل رقابت پذیر یا فعال، دارای پتانسیل رقابت پذیری یا بالقوه فعال و فاقد پتانسیل رقابت پذیری یا غیرفعال و در نهایت تعیین توالی محصولات بالقوه فعال براساس راهبردهای حریصانه، حداکثری، درجه بالا، درجه پایین و ترکیبی در راستای افزایش متنوع سازی فعالیت های بیمه ای شرکت ها بوده است.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر روش، تحلیلی– توصیفی و از نظر هدف کاربردی است. ابتدا با استفاده از میانگین پنج ساله داده های (2021-2017) حق بیمه دریافتی 29 شرکت مورد بررسی، مزیت نسبی آشکارشده به تفکیک 16 رشته فعالیت بیمه ای، محاسبه شده است. در مرحله بعد با تشکیل ماتریس شرکت– محصول تنوع شرکت های بیمه اندازه گیری و از این ماتریس برای محاسبه شاخص مجاورت و سپس ترسیم شبکه محصولات بیمه کشور استفاده شده است. فضای محصول 29 شرکت بیمه مورد بررسی ترسیم و جایگاه هر شرکت به لحاظ تعداد محصولات متنوع، تعداد محصولات تنوع پذیر و تعداد محصولاتی که امکان تنوع پذیری ندارند، تعیین شده است. در گام بعد, احتمال تنوع پذیری محصولاتی که دارای مزیت نسبی آشکارشده نبوده اند محاسبه و در نهایت با کاربرد علم شبکه براساس راهبردهای مختلف اولویت محصولات برای متنوع سازی و رقابت پذیری تعیین شده است.یافته ها: برای 29 شرکت مورد بررسی مشخص شد که هر شرکت در ارائه کدام فعالیت بیمه ای رقابت پذیر، پتانسیل رقابت پذیری را دارند یا فاقد پتانسیل رقابت پذیری هستند. فضای محصول برای تمامی شرکت های بیمه ترسیم و با بهره گیری از علم شبکه نقشه راه متنوع سازی رشته فعالیت های بیمه ای شرکت ها بر مبنای راهبردهای مختلف تعیین شده است.نتیجه گیری: از سال 2002 فرایند خصوصی سازی صنعت بیمه در ایران اغاز شده که این فرایند تأثیرات درخور ملاحظه ای بر ساختار صنعت بیمه و رفتار شرکت ها گذاشته است. یکی از راهبردهای شرکت های بیمه در راستای رقابت پذیری و افزایش سودآوری متنوع سازی محصولات است. در این مطالعه ابتدا تعداد محصولات متنوع 29 شرکت بیمه محاسبه و مشخص شد شرکت بیمه البرز با 10 محصول بیشترین تنوع را دارند، شرکت های بیمه خاورمیانه، کیش، آسماری و قشم با دارا بودن تنوع در یک محصول دارای کمترین تنوع در محصولات بیمه ای هستند. در گام بعد احتمال فعال سازی محصولاتی که شرکت های بیمه در عرضه آنها دارای مزیت نسبی آشکارشده یا فعال نیستند اندازه گیری شد و به این ترتیب محصولات بیمه ای هر شرکت به سه دسته فعال، بالقوه فعال و غیرفعال تقسیم شد. سپس فضای تولید 29 شرکت بیمه ترسیم و در این فضا محصولات فعال، بالقوه فعال و غیرفعال شرکت های بیمه مشخص شد. در نهایت با کاربرد علم شبکه مسیر و نقشه راه متنوع سازی شرکت های بیمه براساس چهار راهبرد حداکثری، حریصانه، درجه بالا، درجه پایین و نیز راهبرد ترکیبی (با روش های بردا و کپ لند) مشخص و تعیین شد. در راهبرد حداکثری طی هر مرحله محصول با بیشترین اتصال به محصولات فعال انتخاب شدند. براساس این راهبرد به طور مثال برای شرکت بیمه تجارت نو به منظور متنوع سازی، بیمه زندگی در اولویت اول، سایر انواع بیمه در اولویت دوم و حوادث راننده و شخص ثالث در اولویت سوم قرار گرفتند. در راهبرد حریصانه در هر مرحله محصول با بالاترین احتمال فعال سازی به ترتیب زمان فعال سازی کمتر انتخاب می شود. در راهبرد درجه بالا در هر مرحله محصولی برای متنوع سازی انتخاب می شود که در شبکه بیشترین ارتباط را با سایر محصولات داشته باشد اما در راهبرد درجه پایین طی هر مرحله محصول با کمترین ارتباط با سایر محصولات در شبکه برای فعال سازی برگزیده می شود. در راهبردهای درجه بالا و حداکثری رشته فعالیت هایی برای رقابت پذیری انتخاب می شوند که در آینده امکان رقابت پذیر شدن محصولات بیشتری را در شبکه محصولات فراهم آورند. درحالی که در صورت انتخاب راهبرد های حریصانه و درجه پایین امکان رقابت پذیری رشته فعالیت های کمتری در آینده وجود خواهد داشت . براساس یافته های این مطالعه مشخص شد که الزاماً مسیر و نقشه راه متنوع سازی محصولات برای تمامی شرکت های بیمه یکسان نیست و شرکت ها می توانند در راستای تنوع بخشی به محصولات، راهبردهای کوتاه مدت (حریصانه و درجه پایین)، بلندمدت (درجه بالا و حداکثری) یا ترکیبی از آنها را انتخاب کنند.
برآورد ذخیرۀ خسارت های معوق در سطح خرد با استفاده از تابع مفصل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
275 - 286
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: برآورد ذخیره خسارت های معوق براساس پیش بینی مبلغ نهایی خسارت هایی است که هنوز تسویه نشده است و بیمه گر متعهد به پرداخت آن است. در رویکرد سطح خرد، میزان هر خسارت تسویه نشده به طور جداگانه برآورد می شود. در این راستا، مدت زمان تسویه هر خسارت متغیر مهمی است، زیرا تسویه خسارات بزرگ معمولا بیشتر طول می کشد و ممکن است در دوره مالی مربوطه پرداخت نشود. تسویه نشدن مطالبات ممکن است به دلیل گزارش نشدن به موقع، حجم بالای پرونده ها و یا عوارض قانونی باشد. ازاین رو، ممکن است داده های سانسورشده نیز وجود داشته باشند. ما در این مقاله از رویکرد تابع مفصل برای مدل سازی ساختار وابستگی متغیرهای مدت زمان پرداخت خسارت و مبلغ خسارت، استفاده می کنیم.روش شناسی: در این تحقیق، با رویکرد سطح خرد، میزان هر خسارت تسویه نشده به طور جداگانه برآورد می شود. برای این منظور، مدت زمان تسویه هر خسارت به عنوان متغیر وابسته به میزان خسارت در نظر گرفته می شود. براساس مدل سازی ساختار وابستگی بین مبلغ خسارت و مدت تسویه با استفاده از تابع مفصل، و همچنین با استفاده از ویژگی های کلی خسارت ها به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده، هر خسارت تسویه نشده برآورد می شود. مدل سازی جداگانه توزیع های حاشیه ای مبلغ خسارت و مدت تسویه براساس متغیرهای کمکی، رفتار تصادفی هریک از آنها را توضیح می دهد. در رویکرد تابع مفصل ساختار وابستگی متغیرها را می توان جدا از توزیع های حاشیه ای آنها در نظر گرفت. با انتخاب یا ساخت تابع مفصل قابل قبول و مناسب با ساختار وابستگی مبلغ خسارت و مدت زمان تسویه آن، و لحاظ کردن ویژگی های خاص و شرایط تورم، می توان میزان هرخسارت پرداخت نشده ای را با دقت بیشتری تخمین زد. در این تحقیق از شبیه سازی برای ارزیابی صحت برآورد و اعتبار مدل پیشنهادی استفاده می شود.یافته ها: روش پیشنهادی برای مجموعه داده های یکی از شرکت های بیمه مربوط به موارد اعلامی ناشی از مسئولیت حرفه ای کارفرما در ۸ سال که شامل مطالبات پرداخت نشده نیز هستند، اجرا می شود. برای ارزیابی خطای برآورد میزان ذخیره معوق با این روش در این مجموعه داده، از بین داده هایی که مبلغ خسارت آنها معلوم است و تسویه شده اند به تعداد 1000 بار نمونه گیری شده و هر بار تعدادی مشابه تعداد واقعی سانسورشده، مقادیر معلوم سانسور می شوند و ذخیره معوق آنها برآورد می شود. سپس خطای برآورد با معیارهایی که در این مقاله آمده، محاسبه شده است. در نهایت مشاهده می شود که یافته ها ازدقت خوبی برخوردارند.نتیجه گیری: در مقاله دیده می شود که تابع مفصل انتخاب شده نتایج قابل قبولی برای برآورد ذخیره خسارت های معوق داشته است.
نقش مدیریت اطلاعات در اداره قدرت اوج گیرنده نتوکرات ها در سازمان های دولتی (مورد مطالعه: سازمان بیمه سلامت ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
179 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش مدیریت اطلاعات در اداره قدرت اوج گیرنده نتوکرات ها در سازمان های دولتی بوده است. این پژوهش به صورت ترکیبی (کیفی و کمّی) و با روش نظریه داده بنیاد ساختارمند اشتراوس و کوربین انجام شده است. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 17 نفر از مدیران و خبرگان سازمانی و دانشگاهی استفاده شد. در بخش کمّی 350 پرسشنامه محقق ساخته حاصل از نتایج بخش کیفی توسط کارکنان سازمان بیمه سلامت ایران تکمیل و با نرم افزارهای SPSS26 و AMOS26 داده ها توصیف و تحلیل و از مدل معادلات ساختاری و تکنیک تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. برای بررسی پایایی 30 پرسشنامه بین افراد جامعه توزیع و جمع آوری گردید و نتیجه آزمون آلفای کرونباخ 97/0 به دست آمد. از 246 کد مفهومی استخراجی 53 مورد آن مربوط به شرایط زمینه ای و از این تعداد 21 کد به مدیریت اطلاعات سازمانی و مدیریت دانش فناوری اطلاعات اختصاص دارد. سازمان ها با فراهم سازی به موقع اطلاعات حیاتی و با کیفیت از بستر مدیریت اطلاعات و تسهیم آن با همه ذینفعان از طریق مدیریت دانش فناوری اطلاعات می توانند از وابسته سازی این فرایندها به افراد جلوگیری نموده و قدرت اوج گیرنده نتوکرات ها را اداره نمایند.
مطالعه نقش مدیریت نام تجاری در صادرات صنایع غذایی
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه و اهمیت برند و برندسازی در بازارهای بین المللی و فراملی و ایجاد قدرت رقابتی ناشی از برندسازی و همچنین نقش توسعه صادرات در اقتصاد کشورها، در این مقاله به بررسی نقش برند در توسعه صادرات پرداخته شده است. در اینجا به مفهوم برند، چگونگی شکل گیری، نقش و اهمیت آن در تقاضا برای کالاهای مختلف پرداخته شده و وضعیت برند و برندسازی کالاهای صادراتی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه ای که از این بررسی ها حاصل شده است اینست که ما در برند و برندسازی بخصوص برای کالاهای صادراتی بسیار کم کار کرده ایم و شاید بهتر باشد قبول کنیم که کاری انجام نشده است و یک عزم ملی و همه جانبه برای حضور هرچه قوی تر در بازارهای بین المللی لازم و ضروری می باشد.
تبیین عوامل توانمندساز بلوغ ارتباطی در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
100 - 126
حوزههای تخصصی:
ارتباط یک عامل حیاتی برای موفقیت سازمانی است و می تواند به عنوان یک فرآیند اجتماعی و شناختی در نظر گرفته شود که از طریق آن اطلاعات بین افراد تبادل می شود و معنی ایجاد می کند. چگونگی درک بهتر ، تجزیه و تحلیل و ارزیابی فرآیندهای ارتباطی یک چالش بزرگ برای محققان ارتباطات است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی وتبیین عوامل توانمندساز بلوغ ارتباطی در سازمانهای دولتی ایران می باشد. پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی و طرح تحقیق آن تحلیل مضمون است وبراساس روش براون وکلارک در شش مرحله به عنوان روش پژوهش استفاده شد و16نفراز خبرگان دانشگاهی وسازمانی تا اشباع نظری ، مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند.ازیافته های پژوهش درمجموع 56 کدباز ، 20مضمون سازمان دهنده و4مضمون فراگیر،استخراج شد. درنهایت مولفه قابلیت های ارتباطی، مولفه عوامل سازمانی ، مولفه مهارتهای نرم منابع انسانی ، مولفه مهارتهای سخت منابع انسانی ، به عنوان مولفه های اصلی توانمندساز بلوغ ارتباطی سازمانهای دولتی شناسایی شدند. مولفه ها وعوامل شناسایی شده توانمندساز بلوغ ارتباطی ، می تواند در توسعه ارتباطات موثر،ارزیابی ارتباطات سازمانی،بهبود عملکرد ارتباطی ودرپیشرفت وترقی سازمان هاکمک قابل توجهی نماید.
ارائه مدلی برای شبیه سازی عوامل مؤثر بر وفاداری برند در صنعت خرده فروشی آنلاین با رویکرد پویایی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
103 - 126
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش چشمگیر و روزافزون خرید آنلاین در صنعت خرده فروشی و تغییر رفتار مصرف کنندگان یکی از دغدغه های خرده فروشی های آنلاین در این صنعت ایجاد وفاداری و حس تعلق در مشتریان است. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی پویا برای تدوین استراتژی وفاداری برند در صنعت خرده فروشی آنلاین است. بدین منظور با استفاده از روش پویایی سیستم عوامل اصلی مؤثر بر وفاداری به برند، شناسایی و روابط آنها به شکل نمودار علت و معلولی مشخص شد. درنهایت، نمودار جریان با استفاده از نمودار علت و معلولی و با استناد به نظر خبرگان و پیشینه پژوهش تهیه شد. شبیه سازی پویای پژوهش با استفاده از نرم افزار ونسیم نسخه 7.3.5 در افق زمانی 10 ساله از سال 1392 تا 1402 برای مصرف کنندگان خرده فروشی آنلاین صورت گرفته است. اعتبار مدل با اجرای آزمون های بازتولید رفتار و تحلیل حساسیت مدل تأیید و سپس سناریو رضایت مشتریان با افزایش 70 درصدی و دیگری با افزایش 30 درصدی و سناریو سیاست ها و استراتژی های بهبود با افزایش 50 درصدی بر اساس نظر های خبرگان پیشنهاد و نتیجه حاصل از اجرای این سناریوها شبیه سازی شد. یافته ها نشان داد که افزایش رضایت مشتریان و سیاست ها و استراتژی های بهبود موجب افزایش وفاداری به برند می شود که این خود نشان از رشد کسب وکار دارد. از میان این سه سناریو، افزایش 70 درصدی رضایت مشتریان تأثیر بیشتری بر وفاداری به برند داشت؛ بنابراین کسب وکارها با دو بازوی رضایت مشتریان و سیاست ها و استراتژی های بهبود می توانند وفاداری به برند را افزایش دهند و نیز کنترل کنند؛ زیرا این سناریو ها منجر به افزایش درآمد سالانه هر مشتری می شود.
شناسایی محرک های آنلاین و آفلاین ارزش ویژه برند مشتری محور در شرکت های مخابراتی کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
149 - 170
حوزههای تخصصی:
ارزش ویژه برند مشتری محور یکی از کلیدی ترین مفاهیم در بازاریابی است که در آن شرکت ها و سازمان های مختلف همواره به دنبال ارتقای ارزش ویژه برند خود هستند. پژوهش حاضر با هدف تشریح ارزش ویژه برند مشتری محور در شرکت های مخابراتی کشور عراق و شناسایی محرک های آفلاین و آنلاین مؤثر بر آن انجام شده است. این پژوهش با روش کیفی تکنیک تحلیل تم انجام شد که در آن 25 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی شرکت های مخابراتی مختلف در کشور عراق به شکل هدفمند مصاحبه شدند. در این مطالعه از الگوی پنج مرحله ای Castleberry & Nolen (2018) که شامل کامپایل کردن، جداسازی، گردآوری مجدد، تفسیر و نتیجه گیری برای تجزیه وتحلیل داده هاست، استفاده شد. مطابق نتایج 55 کد باز نهایی، 13 تم فرعی و 6 تم اصلی تولید شد که در دو طبقه ارزش ویژه برند مشتری محور و محرک های آن دسته بندی شدند. ارزش ویژه برند مشتری محور شامل مؤلفه های کیفیت ادراک شده، تداعی برند، آگاهی از برند و وفاداری به برند است که در آن مؤلفه کیفیت ادراک شده مفهوم کلیدی تری دارد. محرک های ارزش ویژه برند در دو بخش محرک های آفلاین و محرک های آنلاین دسته بندی شد. محرک های آفلاین شامل ارزش قیمتی، حفظ حریم خصوصی، ادراک امنیت، خدمات جانبی، خدمات سفارشی شده و ایجاد حس مشارکت مشتریان در امور شرکت بود. محرک های آنلاین نیز دو تم فرعی پشتیبانی اینترنتی و قابلیت های اینترنت پیشرفته را داشت. مجموع محرک های آفلاین و آنلاین می تواند موجبات ارتقای ارزش ویژه برند را در شرکت های مخابراتی عراق فراهم کند.
طراحی الگوی پیشایندها و پسایندهای تفکر انتقادی کارکنان در سازمان های دولتی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱
50 - 71
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تفکر انتقادی فرایندی است که فرد را قادر می سازد بر اساس دلایل معتبر، جنبه های مختلف یک مسئله را قضاوت نماید. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی پیشایندها و پسایندهای تفکر انتقادی کارکنان در سازمان های دولتی ایران می باشد. روش تحقیق: در این پژوهش از رویکرد آمیخته استفاده شد. جامعه آماری بخش کیفی، اساتید مدیریت و مدیران ارشد سازمان های دولتی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، 18 نفر انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی، شامل مدیران و کارشناسان سازمان های دولتی ایران بودند که حجم نمونه بر اساس جدول کوهن 176 نفر به صورت خوشه ای دومرحله ای برآورد شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای NVIVO و SMART PLS استفاده گردید. یافته ها: یافته ها 9 مضمون را شناسایی کردند. جو و فرهنگ سازمانی، آموزش و توسعه منابع انسانی، شایستگی کارکنان، و انگیزه کارکنان پیشایندهای تفکر انتقادی و تصمیم گیری بهتر و توانایی حل مسئله، حفظ و نگهداشت منابع انسانی، بهره وری و تعالی سازمانی، خلاقیت و نوآوری، و آینده نگری پسایندهای تفکر انتقادی معرفی شدند. نتیجه گیری: جهت ارتقای تفکر انتقادی در کارکنان سازمان های دولتی، تمرکز بر پیشایندهای شناسایی شده از سوی مدیران، و نهادینه کردن آنها در محیط کار حائز اهمیت می باشد.
ارائه چارچوبی برای پیش بینی وضعیت تحویل کالای مراقبت های بهداشتی و مدیریت زنجیره تأمین مراقبت های بهداشتی داده محور برپایه تکنیک ماشین بردار پشتیبان و بهینه سازی بیزی: مطالعه موردی زنجیره تأمین مراقبت های بهداشتی جهانی آژانس جهانی توسعه ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
45 - 72
حوزههای تخصصی:
تحویل به موقع داروها، تجهیزات پزشکی و سایر لوازم ضروری برای مراقبت از بیمار بسیار حیاتی بوده و اغلب می تواند نجات دهنده باشد. تأخیر تحویل در زنجیره تأمین مراقبت های بهداشتی می تواند منجر به افزایش هزینه ها و چالش های عملیاتی برای سازمان های حوزه سلامت شده و بر مراقبت از بیمار و ثبات مالی تأثیر بگذارد. مدیریت زنجیره تأمین کارآمد و قابل اعتماد برای کاهش این خطرها و اطمینان از عملکرد یکپارچه در صنعت مراقبت های بهداشتی بسیار حائز اهمیت است. این پژوهش بهمسئله تأخیر در تحویل کالای مراقبت های بهداشتی در زنجیره تأمین مراقبت های بهداشتی جهانی آژانس جهانی توسعه ایالات متحده پرداخته و یک چارچوب برای پیش بینی وضعیت تحویل کالاهای مراقبت های بهداشتی ارائه می نماید. همچنین ویژگی هایی که بیشترین تأثیر را در پیش بینی وضعیت تحویل کالا داشته اند، برای مدیریت زنجیره تأمین مراقبت های بهداشتی داده محور تعیین می کند. روش پژوهش مطالعه پیش رو، علم طراحی است که یک چارچوب بر پایه روش ماشین بردار پشتیبان و بهینه سازی بیزی برای پیش بینی وضعیت تحویل کالاهای مراقبت های بهداشتی را ارائه کرده و عملکردهای مختلف الگوریتم های طبقه بندی برای پیش بینی وضعیت تحویل کالای مراقبت های بهداشتی را مقایسه کرده است. نتایج نشان می دهد که چارچوب ارائه شده بر پایه روش ماشین بردار پشتیبان و بهینه سازی بیزی منجر به دقت طبقه بندی ۹۵ درصد می شود که در مقایسه با دیگر روش های به کار گرفته شده برای پیش بینی تأخیر تحویل عملکرد بهتری دارد. نتایج حاصل نشان داد که ویژگی های کشور مقصد، روش حمل، تأمین کننده و مکان تولید تأثیرگذارترین ویژگی ها در پیش بینی وضعیت تحویل می باشند.
بازاریابی دیجیتال در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
73 - 92
حوزههای تخصصی:
امروزه صنایع خدماتی نقش اساسی و مهمی در توسعه اقتصادی کشورها دارند و در این میان نقش و اهمیت جایگاه صنعت بیمه به عنوان یک صنعت حمایت کننده بر هیچ کس پوشیده نیست. ازسوی دیگر، افزایش رقابت در صنعت بیمه، بیشتر مدیران این صنعت را به فکر چاره اندیشی برای حضور ماندگار در عرصه کسب وکار انداخته است. در اینکه صنعت بیمه از منظر ابتکارهای فناورانه نسبت به سایر خدمات مالی از قبیل بانک و بورس، عقب افتاده است، تردیدی وجود ندارد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی بازاریابی دیجتالی در صنعت بیمه (فرصت ها، چالش ها و راهکارها) انجام شد. در پژوهش حاضر به منظور رسیدن به هدف اصلی پژوهش پس از انجام 10 مصاحبه و رسیدن به اشباع نظری، از فرایند سه مرحله ای تحلیل مضمون استفاده شد. در اولین مرحله برای انجام کدگذاری باز، محتوای تمام مصاحبه ها پیاده سازی و سپس کدگذاری باز آنها انجام شد؛ به این ترتیب که داده های جمع آوری شده در مصاحبه ها به صورت مکتوب روی کاغذ درج و سپس با تجزیه و تحلیل خط به خط و پاراگراف به پاراگراف نوشته های موجود کدهای باز و مفاهیم ایجاد شد. این مفاهیم اقتباسی از نوشته ها و در برخی موارد مانند خود نوشته بود که در مجموع 49 کد اولیه از مجموع 10 مصاحبه ایجاد شد. سپس به دلیل کثرت کدها، تمامی کدهای مشابه بر پایه قرابت مفهومی و معنایی در گروه خاص خود قرار گرفتند و به 37 مقوله فرعی تقلیل یافتند. در نهایت بر اساس کدهای باز ثانویه، هشت مقوله اصلی شامل چهار مقوله اصلی در بخش فرصت های بازاریابی دیجیتالی شامل مدیریت ارتباط با مشتری، معرفی محصولات، مدیریت هزینه ها، مدیریت بازاریابی و چهار موضوع اصلی در بخش چالش های بازاریابی دیجیتالی عوامل فناورانه، عوامل اجتماعی فرهنگی، عوامل قانونی و عوامل بازاریابی ایجاد شد.
A interpretative-structural model of effective investments components in competitive advantage of industrial parks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Improving the competitiveness of businesses through investment in industrial parks is one of the challenges that managers face for economic development. This study has been done with the aim of identifying, determining relationships and providing a structural model of investment to competitive advantage in industrial parks. The data have been analyzed in two parts, qualitative and quantitative. In the qualitative part, the variables of the model were extracted using the method of content analysis and coding and confirmed by the fuzzy Delphi method, and in the quantitative part, the hierarchical structure model was presented. The statistical population of the research is 25 experts who were selected by non-probability purposeful and snowball sampling and answered the pairwise comparison questionnaire. The findings of the qualitative section showed that the model has eight variables including "infrastructure investment", "motivational investment", "economical investment", "institutional investment", "environmental investment", "support investment", "Political investment" and "competitiveness". The findings of the quantitative section showed that the structural model has six levels, that "political investment" and "infrastructure investment" have the most influence in the model and are in the first priority. We conclude that in order to competitive advantage, managers should pay more attention to technical and informational infrastructure, as well as appropriate policies and providing regulations.
Designing New Strategic Reference Points for Elucidating Lock-In Marketing Strategy Using Thematic Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of System Management, Volume ۱۰, Issue ۱, Winter ۲۰۲۴
173 - 187
حوزههای تخصصی:
Background: Market strategy design involves the analysis of market position, identification of market opportunities, and understanding the strengths and weaknesses of an organization. It aims to create favorable competitive conditions by defining different market segments. In recent years, researchers have made efforts to develop models that can effectively determine ideal marketing strategies and promote their alignment and synergy at the organizational level.Objective: This study aims to design a comprehensive marketing strategy development and alignment model, which has been relatively understudied in academic research.Method: The present research builds upon the Strategic Reference Points (SRP, S) theory and utilizes thematic analysis to formulate a new framework and strategic reference points for an industry-specific marketing strategy. It also addresses the coordination between marketing strategies at both the business and corporate levels, employing the Delta model.Findings: A thematic network analysis was conducted based on interviews with industry experts. The research findings identified key dimensions of strategic reference points and provided theoretical and operational definitions of the power industry concept. These dimensions, namely "customer engagement" and "switching costs," were incorporated into the final model design. Leveraging the Delta model, the study resulted in the formulation of the Lock-in marketing strategy model. The research findings and the proposed model offer valuable insights and practical strategies to overcome current industry challenges, enhance agility, and facilitate effective decision-making in the field.
محرک های گزارشگری آب شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۱
139 - 178
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت آب و مدیریت منابع آن ازجمله موضوعات بحث انگیز در سطح جهانی به دلیل تغییرات آب و هوایی است. این موضوع خصوصاً در کشور ایران که از خشک سالی مستمر رنج می برد با اهمیت تر می باشد. از همین رو هدف پژوهش حاضر، تبیین عوامل مؤثر بر گزارشگری آب در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. برای این منظور با استفاده از داده های 102 شرکت طی سال های 1391 الی 1400 (1020 سال-شرکت) که به روش حذفی انتخاب شدند، عوامل مؤثر بر افشای گزارشگری آب تعیین و با روش رگرسیون گام به گام و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین میزان افشا مربوط به آب متعلق به شرکت های صنعت شیمیایی و نفتی بوده، همچنین در بررسی عوامل مؤثر بر گزارشگری آب مشخص شد که عوامل سن شرکت، اندازه هیئت مدیره، تخصص مالی کمیته حسابرسی، تمرکز مالکیت، مالکیت نهادی، بازده دارایی، میانگین بارش سالانه، شهرت، قوانین و حساسیت صنعت به آب بر گزارشگری آب شرکت ها تأثیرگذار بوده اند، این یافته ها می تواند برای برنامه ریزی و کنترل در خصوص مدیریت آب و همچنین شناخت سرمایه گذاران از محرک های افشای شرکتی در تشکیل پرتفوی بهینه شان مفید باشد.
عوامل موثر بر کیفیت گزارشگری یکپارچه مالی و کنترل داخلی شرکت های فعال در بورس اوراق بهادر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
35 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: چارچوب های گزارشگری سنتی، صرفا بر روی اطلاعات مالی تاریخی تمرکز دارند به همین دلیل برای گزارشگری نهادهای عمومی امروزی با ساختارهای مدرن و چند بعدی مناسب نیستند. گزارشگری یکپارچه، تمام اطلاعات مربوط به استراتژی سازمان، ریسک ها، فرآیندهای نظارت، تأثیرات اجتماعی و محیطی و نتایج مالی را تلفیق می کند و در نهایت منجر به ایجاد یک مجموعه منسجم در عین سادگی و شفافیت می گردد. سازمان بورس اوراق بهادار تهران شیوه گزارشگری یکپارچه را پذیرفته، اما الزامی به اجرای آن برای شرکت های بورسی تعیین نکرده است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و تدوین عوامل موثر بر کیفیت این نوع از گزارشگری برای شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران باتوجه به اهمیت و جایگاه گزارشگری یکپارچه مالی و کنترل داخلی بر تصمیم گیری ذی نفعان است.روش: این پژوهش کمی و ماهیت و هدف آن کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها نیز پیمایشی می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از نرم افزار LISREL برای تحلیل عاملی (از نوع اکتشافی) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل 280 نفر از اعضای هیئت علمی و اساتید مدیریت مالی و حسابداری دانشگاه های تهران، کارشناسان بورس اوراق بهادار و نهادهای مالی و حسابرسی مستقر در استان تهران و مدیران مالی و حسابدرای شرکت های بورس اوراق بهادار تهران بودند که ایمیل و راه ارتباطی با آن ها برای ارسال پرسشنامه از طریق سایت های رسمی ذیربط مشخص گردیده بود. بر اساس فرمول کوکران حداقل نمونه 162 نفر تعیین گردید و ازآن جا که امکان داشت تمام پرسشنامه های ارسالی دریافت نگردد، 183 پرسشنامه ارسال گردید. از آن جا که اساسی ترین کاربرد تحلیل عاملی، کاهش تعداد متغیرها به عوامل محدودتری است که معمولاً به صورت غیر مستقیم در متغیر اصلی مؤثرند؛ بنابراین، در این تحقیق نیز برای تجزیه و تحلیل داده ها و کاهش تعداد متغیرها از این روش استفاده شده است.یافته ها: از مجموع نمونه انتخاب شده، تعداد 168 نفر به پرسشنامه ها به صورت کامل پاسخ دادند که در تحلیل داده های پژوهشی مورد استفاده قرار گرفت، بر این اساس نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها، 41 متغیر شناسایی شد که بعد از بررسی بیشتر و مشورت با نخبگان، 11 متغیر به نوعی جزئی از سایر متغیرها به شمار می رفت؛ لذا در شمولیت آن متغیر قرار گرفتند. بنابراین30 متغیر به عنوان عوامل موثر بر کیفیت گزارشگری یکپارچه مالی و کنترل داخلی شرکت های بورسی شناسایی شد. پس از به کار بردن تحلیل عاملی، برای تعیین تعداد عوامل از روش کیسر استفاده شد.نتیجه گیری: عوامل مدیریتی با مجموع بار عاملی 6.039؛ عوامل قانونی و حقوقی با مجموع بار عاملی 3.127؛ عوامل سازمانی و راهبردی با مجموع بار عاملی 3.038؛ عوامل فرهنگی و اجتماعی با مجموع بارعاملی 2.961 و عوامل مربوط به ساختار بازار با مجموع بارعاملی 2.415 به ترتیب به عنوان مهم ترین عوامل موثر بر کیفیت گزارشگری یکپارچه مالی و کنترل داخلی شرکت های بورسی در ایران شناسایی شدند.
تحلیل محتوای چشم انداز، ماموریت و ارزش های شرکت های توزیع دارو ایران، مالزی و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
1 - 21
حوزههای تخصصی:
شبکه توزیع، از مراحل کلیدی در زنجیره تأمین کالا به شمار می رود که نشان دهنده موجودی ها و جریان ها از نقطه نهایی تولید تا مشتری یا کاربر نهایی است. یکی از این صنایع به جهت حساسیت محصول و جامعه هدف آن، صنعت توزیع دارو است. از عناصر جهت ساز در مسیر آتی این شرکت ها بیانیه ماموریت بوده که در پژوهش حاضر به مقایسه این عناصر در اقتصاد در حال ظهور کشور ایران و کشور مالزی و اقتصاد توسعه یافته کشور آمریکا پرداخته شده است. نمونه پژوهش، شرکت های منتخب توزیعی دارو در سه کشور است که به صورت هدف مند انتخاب شده اند. روش پژوهش تحلیل مضمون بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در شرکت های ایرانی تاکید چشم انداز بر بعد رقابت محوری بوده و بعد از آن هم بعد هیجانی و جغرافیایی قرار دارند. در حالی که در کشور مالزی مشتری محوری مبنای عمل بوده است.در بعد ماموریت شرکت های ایرانی، کارکنان دارای بیشترین درصد و توجه به فلسفه و تصور مردم دارای کمترین درصد از بین شرکت های منتخب است،در حالی که در شرکت های منتخب در کشور مالزی، بعد کارکنان دارای کمترین درصد بوده است. در شرکت های منتخب کشور ایران، مشتری مداری و مسئولیت پذیری جهت گیری های اصلی ارزش ها انتخاب شدند در حالی که برای شرکت های کشور مالزی مسئولیت پذیری با اقتدار در اولویت بوده است. برای شرکت های منتخب کشور آمریکا رویکرد اصلی در چشم انداز مبتنی بر رقابت محوری بوده و در ماموریت خود بعد محصول را اولویت قرار داده و در ارزش های خود هم برجامعه و محیط زیست (مسئولیت پذیری) متمرکز شده اند.
تبیین و توسعه ابعاد محتوایی استراتژی تحول دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
23 - 47
حوزههای تخصصی:
از آنجا که فناوری های دیجیتال ابعاد مختلف سازمان ها را تحت تأثیر قرار داده تا جایی که کم ترین کسب وکاری را در صنایع مختلف می توان مستقل از این نوع فناوری ها تصور کرد. از این رو، سازمان ها برای رقابت و بقا، راهی جز تحول دیجیتال ندارند و در صورت مقاومت یا تأخیر برای شروع اقدامات دیجیتالی سازی، مسیر افول به روی آن ها باز می شود. اولین گام حرکت در مسیر تحول دیجیتال، شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال است. سازمان ها در صورت عدم اتخاذ استراتژی برای تحول دیجیتال و به تبع آن پیاده سازی اشتباه و ناکامی، خسارات قابل توجهی را متحمل خواهند شد و بقای آن ها نیز در خطر خواهد بود. بنابراین شکل دهی استراتژی تحول دیجیتال به دغدغه کلیدی برای سازمان ها تبدیل می شود و فقدان چارچوب مرجع و جامع که ابعاد مختلف تحول دیجیتال را شامل شود، چالشی جدی و خلاء پژوهشی است. از این رو، هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد محتوایی استراتژی تحول دیجیتال است. روش پژوهش، کیفی از نوع آمیخته است. ابتدا با بررسی نظام مند پیشینه موضوع به روش فراترکیب، پس از غربال گری و تحلیل 22 مقاله منتخب، از طریق کدگذاری باز، کدهای اولیه شناسایی و سپس با 17 نفر از خبرگان که به صورت هدف مند انتخاب شدند، مصاحبه های عمیق نیمه ساختار انجام و داده های حاصل با روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار سیه- شانون بررسی شد. بر حسب یافته های پژوهش، 72 کد شناسایی شده به 5 بعد و 14 مؤلفه تبدیل شدند. در چارچوب نهایی ارزش (مدل کسب وکار، تجربه مشتری، تجربه کارکنان و فرایندهای عملیاتی)، فناوری های دیجیتال (فناوری های تحول آفرین و فناوری های معمول)، حکمرانی (سبک رهبری و حکمرانی، اکوسیستم و ساختار و مدل عملیاتی)، قابلیت های پویای تحول دیجیتال (قابلیت تحول و قابلیت دیجیتال) و منابع (منابع مالی، منابع انسانی و منابع دانشی) ابعاد و مؤلفه های شناسایی شده در این پژوهش هستند.
الگوی ساختاری- تفسیری عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خلاق مبتنی بر میراث ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
289 - 330
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خلاق مبتنی بر میراث ورزشی انجام شد. روش پژوهش، ساختاری تفسیری بود و از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و پرسشنامه به عنوان ابزارهای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. بر اساس نتایج، 13 عامل مؤثر شناسایی و در شش سطح طبقه بندی شدند.عوامل زیست محیطی و جاذبه های گردشگری در سطح اول قرار گرفتند. در سطح دوم، عوامل اجتماعی و فرهنگی، زیرساخت ها، تعاملات بین المللی و بازاریابی طبقه بندی شدند. عوامل تکنولوژی و فناوری، آموزش و پژوهش در سطح سوم و عامل اقتصادی به تنهایی در سطح چهارم قرار گرفت. عوامل مدیریت و منابع انسانی در سطح پنجم و در نهایت، عوامل سیاسی، قانونی و حکمرانی در سطح ششم قرار گرفتند. این مدل نشان داد که با وجود اینکه عوامل سیاسی، قانونی و حکمرانی در پایین ترین سطح قرار دارند، به دلیل اهمیت بالای آنها در توسعه گردشگری خلاق، باید به عنوان اولویت اول در توسعه مد نظر قرار گیرند.
نقش آفرینی شرکت های دانش بنیان در اقتصاد کشور؛ تاریخچه و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده شرکتهای دانشبنیان اگرچه از نظر امیدآفرینی در نسل جوان و تحصیلکرده، رفع برخی گلوگاههای تحریمی در صنایع راهبردی کشور مثل نفت و نیرو و کمک به مواجهه بهتر با بحران کرونا توانسته است جایگاه مناسبی را در عرصه سیاستهای توسعه کشور به دست آورد اما از منظر ایفای نقش جدی در اقتصاد کشور همچنان با تردیدهایی روبرو است. این سوال جدی در ذهن سیاستگذاران و مدیران کلان کشور وجود دارد که شرکتهای دانشبنیان در چه بازه زمانی و چگونه میتوانند به گذار اقتصاد کشور از مرحله «اقتصاد مبتنی بر خامفروشی و منبعمحوری» به مرحله «اقتصاد مبتنی بر نوآوری» کمک نمایند. نویسنده در این نوشتار تلاش کردهاست تا براساس دو دهه تجربه زیستهیِ خود در زیستبوم علم، فناوری و نوآوری کشور به این سوال مهم پاسخ دهد.
بررسی اثرات هوش مصنوعی بر بهینه سازی فرایندهای بازاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش هوش مصنوعی در بهینه سازی فرآیندهای بازاریابی پرداخته است. هدف آن تحلیل تأثیرات هوش مصنوعی بر کاهش هزینه ها، افزایش دقت تصمیم گیری، بهبود تجربه مشتری و تقویت توان رقابتی شرکت ها است. روش تحقیق از نوع آمیخته (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی، داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 13 متخصص در حوزه بازاریابی و هوش مصنوعی جمع آوری و با روش تحلیل مضمون بررسی شدند که به شناسایی 9 مضمون اصلی و 57 مضمون فرعی منجر شد. در بخش کمی، برای اولویت بندی مضامین اصلی از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده گردید و داده ها از طریق پرسش نامه های مقایسه زوجی میان 8 متخصص حوزه بازاریابی و فناوری اطلاعات جمع آوری و تحلیل شدند.یافته ها نشان داد که هوش مصنوعی تأثیرات قابل توجهی بر فرآیندهای بازاریابی دارد. مهم ترین اثرات شامل کاهش هزینه های عملیاتی و تبلیغات، کاهش خطای انسانی، افزایش دقت تصمیم گیری، بهبود سرعت عملیات بازاریابی و ارتقای تجربه مشتری است. کاهش خطای انسانی به عنوان مهم ترین تأثیر و بهبود مدیریت منابع به عنوان کم اهمیت ترین شناسایی شد. هوش مصنوعی با شخصی سازی تعاملات مشتریان و هدفمند کردن فرآیندهای بازاریابی، توان رقابتی شرکت ها را به ویژه در بازارهای بین المللی افزایش می دهد.استفاده موفق از این فناوری مستلزم تدوین استراتژی های دقیق، آموزش کارکنان و رعایت حریم خصوصی مشتریان است. همچنین، در بازارهای بین المللی، تنظیم استراتژی های بازاریابی متناسب با تفاوت های فرهنگی و نیازهای محلی ضروری است. این پژوهش بر اهمیت بهره گیری هوشمندانه از هوش مصنوعی برای بهبود رقابت پذیری و افزایش رضایت مشتری تأکید دارد.
نقش واسطه ای مهارت های اجتماعی در رابطه بین رشد قضاوت اخلاقی و مسئولیت پذیری دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر نقش واسطه ای مهارت های اجتماعی در رابطه بین رشد قضاوت اخلاقی و مسئولیت پذیری دانش آموزان بود.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان سال سوم دوره متوسطه دوم شهر شیراز بود. به منظور تعیین حجم نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 150 نفر انتخاب شدند که از طریق توزیع پرسشنامه مسئولیت پذیری روانشناختی کالیفرنیا(1987)، پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون و همکاران(1983) و پرسشنامه رشد قضاوت های اخلاقی سینها و وارما(1988) مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون معنی داری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون ساده خطی و رگرسیون سلسله مراتبی به شیوه بارون و کنی(1986) استفاده شد.یافته ها: مهارت اجتماعی توسط قضاوت های اخلاقی در جهت مستقیم قابل پیش بینی است؛ مسئولیت پذیری توسط قضاوت های اخلاقی در جهت مثبت قابل پیش بینی است؛ مسئولیت پذیری توسط مهارت اجتماعی در جهت مثبت قابل پیش بینی است. مهارت اجتماعی نقش واسطه گری معنی دار در رابطه بین قضاوت های اخلاقی و مسئولیت پذیری ایفا می کند . بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصله گویای این واقعیت است که قضاوت اخلاقی تحت تأثیر حالات ذهنی می باشد؛ بطوری که قضاوت اخلاقی عنصر مهمی در پیشرفت و تعالی دانش آموزان می باشد. پیشنهاد می شود مسئولین و معلمان مدارس به فکر تمهیداتی برای رشد این مقوله در دانش آموزان باشند تا زمینه افزایش مسئولیت پذیری فراهم شود.