فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۵٬۸۲۵ مورد.
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
114 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر حاضر، سواد مالی یکی از دانش ها و مهارت های ضروری زندگی شناخته می شود؛ به طوری که در کشورهای توسعه یافته جهان، هر فردی باید از سطح مطلوبی از سواد مالی برخوردار باشد. اهمیت این موضوع تا حدی است که تاکنون بیش از ۶۰ کشور جهان سیاست ها و استراتژی های ملی ای را برای ارتقای سواد مالی طراحی کرده اند و برنامه های مشخصی را در این راستا در دستور کار خود قرار داده اند. کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیست. ارتقای سواد مالی در ایران، به خاطر شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا افزایش آگاهی ها، دانش و مهارت های مالی در افراد، خطاهای مالی آنان را کاهش می دهد، تصمیم گیری های درست مالی را در آن ها تقویت می کند، به آنان احساس اعتمادبه نفس می دهد و در رسیدن به رفاه و امنیت مالی آن ها را یاری می کند. علاوه بر اینها می تواند برای بهبود وضعیت کلان اقتصادی و اجتماعی کشور نیز مفید باشد، ثبات اقتصادی جامعه را تضمین کند و افراد جامعه را بیشتر با سیاست های اقتصادی و مالی همراه کند. از این رو ضروری است که در حوزه سیاست گذاری های عمومی نیز، این موضوع در دستور کار نهادهای بالادستی قرار گیرد و سیاست های ارتقای سواد مالی احصا شود و بهترین و مطلوب ترین سیاست ها در این حوزه مبتنی بر فرهنگ بومی ایرانی اسلامی ما تدوین شود.
روش: پژوهش حاضر که با جمع آوری اسناد سیاستی و استراتژی های ملی دیگر کشورها و نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با استادان، متخصصان و صاحب نظران مدیریت مالی، سواد مالی و سیاست گذاری اجرا و با شیوه تحلیل مضمون کیفی، تحلیل شده است، سعی دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران چیست؟
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، چارچوب سیاستی برای ارتقای سواد مالی در ایران را می توان بر اساس چهار حوزه اصلی پی ریزی کرد که هر یک از این حوزه ها، از چند حوزه فرعی تشکیل می شود. این حوزه ها عبارت اند از: ۱. پیش نیازهای سیاستی (شامل پیش نیازهای قانونی، مالی، اجرایی و فرهنگی)؛ ۲. اهداف سیاستی (شامل اهداف آموزشی، اقتصادی و سیاسی اجتماعی)؛ ۳. الزامات سیاستی (شامل الزامات محتوایی، مخاطب شناسی، متخصص پروری و ارزیابی)؛ ۴. ابزارهای سیاستی (شامل ابزارهای سنتی و کلاسیک، نوین و حمایتی تشویقی). این چارچوب می تواند به عنوان طرحی جامع برای سیاست گذاری در زمینه ارتقای سواد مالی در ایران استفاده شود.
نتیجه گیری: برنامه های ارتقای سواد مالی در هر کشوری باید متناسب با شرایط خاص آن کشور طراحی شود. با توجه به شرایط خاص ایران، چارچوبی را که این پژوهش بر اساس الگوهای بین المللی و نظرهای خبرگان داخلی ارائه کرده است، می تواند راهنمای مناسبی برای سیاست گذاران در تدوین و اجرای سیاست های مؤثر بومی در این زمینه باشد.
آینده پژوهی پایداری مالی صندوق های بازنشستگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
163 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف: طی سال های گذشته صندوق های بازنشستگی از لحاظ پایداری با مشکلاتی مواجه شده اند. با وجود این، استراتژی های برون رفت از شرایط ناپایداری، به صورت علمی بررسی نشده است؛ بنابراین مسئله پیش رو، شناخت پیشران های مؤثر بر پایداری مالی صندوق های بازنشستگی، تحلیل و فهم روابط میان آن ها، شناسایی حوزه های اقدام و ارائه راهبرد و برنامه های برون رفت از ناپایداری مالی با توجه به سناریوهای متصور از آینده است.
روش: پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، ترکیبی و به روش پیمایشی و اکتشافی اجرا شده است. برای پاسخ به مسئله، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری پیشران ها با روش تحلیل ساختاری و نتایج، نرم افزار میک مک تعیین شد. با تعیین پیشران های بااهمیت و دارای عدم قطعیت، بر اساس الگوی شوارتز، سناریوهای آتی استخراج شدند. با انجام تحلیل محتوای نتایج مصاحبه با خبرگان و مرور ادبیات، حوزه های اقدام و سیاست گذاری صندوق های بازنشستگی بررسی و با ترکیب اقدام ها، استراتژی ها حاصل شد. با به کارگیری نرم افزار متلب، سیستم استنتاج فازی و بر اساس روش های شش گانه برنامه ریزی پابرجا، استراتژی های پابرجا برای بهبود پایداری مالی تعیین شدند.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که وجود تحریم ها و تنش های اقتصادی، نظامی و استقلال صندوق ها از دولت، دو پیشران اصلی پایداری مالی صندوق هاست و بر پایداری مالی و سایر پیشران ها بیشترین تأثیرگذاری را دارند. تحلیل ریخت شناسی این دو پیشران، به ایجاد ۹ سناریو منجر می شود که ممکن است در آینده پیش روی صندوق ها بازنشستگی قرار گیرد. نتایج پژوهش دربرگیرنده ۱۰ حوزه اقدام استراتژیک است که به شناسایی ۳۲ استراتژی مختلف و ۱۰ پایگاه دانش منجر می شود. با به کارگیری سیستم استنتاج فازی و تحلیل پایگاه دانش، داده های لازم برای تحلیل پابرجایی استراتژی ها حاصل شد. استراتژی ها برای خروج از بحران ناپایداری مالی بر اساس تحلیل نتایج روش های شش گانه پابرجایی ارزیابی شد. استراتژی منتخب شامل اصلاح و بهبود پارامترهای مؤثر بر تعهدات صندوق های بازنشستگی، استفاده از نظام چندستونی، اتصال نظام بازنشستگی به سیستم مالیاتی، ایجاد طرح های بیمه پردازی و پوشش فراگیر جمعیت (ازجمله جمعیت مهاجر) برای مشارکت در طرح های بازنشستگی و بیمه پردازی، واگذاری مدیریت سرمایه گذاری صندوق ها به نهادهای مالی به منظور افزایش سودآوری است.
نتیجه گیری: تحلیل ساختاری پیشران ها بیانگر اهمیت متغیرهای کلان اقتصادی و شیوه حکمرانی صندوق هاست. علاوه بر تأثیرگذاری این دو بُعد بر پایداری، سایر پیشران ها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد بنابراین، در تصمیم گیری ها، بایستی روابط بین پیشران ها مدنظر قرار گیرد. از طرفی این ابعاد بیشتر تحت تأثیر سیاست های کلان کشور است و سناریوهای متصور آتی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. بازنگری در این خصوص، بر عملکرد صندوق ها اثر مثبتی خواهد داشت. صندوق های بازنشستگی برای خروج از ناپایداری مالی، باید اقدام های گسترده ای در حوزه های تدوین طرح های بازنشستگی جدید، تأمین مالی از منابع پایدار و بهبود بازده سرمایه گذاری ها انجام دهند. قوانین و مقررات حوزه نظام بازنشستگی باید توسط نهادهای ذی ربط بازنگری و در تصمیم گیری های مالی استقلال صندوق ها لحاظ شود. به دلیل درهم تنیدگی آثار اجتماعی و اقتصادی صندوق های بازنشستگی، انجام هرگونه اصلاح یا اتخاذ هر استراتژی در این حوزه، باید بااطلاع کامل ذی نفعان و اندازه گیری اثرهای پیدا و پنهان آن صورت پذیرد تا بهترین نتیجه حاصل شود.
Developing a Model for Evaluating Business Model Innovation of Startups(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
1 - 21
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this research is to design a model for evaluating digital innovation and transformation in startup business models.Method: The methodology of this reseatch is descriptive-exploratory and employs a qualitative approach. The thematic analysis was employed to study digital innovation and transformation in startup business models. The participants in this research were academic and industrial experts with a background in research and executive work in lean startups. Initially, a purposive sampling method was used to select the samples, and this was later extended using the snowball method. Ultimately, the researcher conducted 14 expert interviews to collect data. The data obtained from the interviews were reviewed and analyzed using coding based on theme analysis. Initially, codes were extracted from the text of the interviews. These codes were aggregated into more general codes, which were further studied and integrated into components. From these components, relevant dimensions were proposed, leading to the presentation of a model based on these dimensions and extracted components.Findings: The results indicate that the digital Innovation and transformation evaluation model for startup business models includes six main dimensions and 19 sub-themes. The proposed model consists of the following dimensions: "monitoring and analysis of market needs" with three components, "evaluation of product development costs" with three components, "digital innovation and transformation in the business model" with four components, "coordination and integration inside and outside the organization" with two components, "evaluation of learning ability and absorption of organizational knowledge" with three components, and "organizational resources and capacities" with four components.Conclusion: Based on the research findings, it is suggested that managers in the technology field understand the importance of lean startups. The indicators in the proposed model may be considered to help prepare and empower startups to improve their products and services. Each proposed dimension can be seen as a management skill necessary for the success of lean startups. Managers may create the appropriate conditions to integrate all of company capabilities.
واکاوی علل شکست ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران (حیطه پژوهش: خط مشی های توسعۀ صنعتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
13 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف: مطابق شواهد تجربی و مطالعات مختلف، ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران، در چند دهه اخیر نتوانسته است به اهداف ارزشیابی منتهی شود که همانا ارائه بازخورد مناسب به مسئولان امر، افزایش انباشته تجربه و یادگیری، ارائه پیشنهادهای اصلاحی در خط مشی ها یا فرایند اجرای آن ها، ترمیم و تکمیل این خط مشی ها یا رفع موانع محیطی در ارتباط با اجرای این خط مشی ها است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش هایی اجرا شده که به چنین اشکالاتی منجر شده است و در پی پاسخ به چرایی مؤثر نبودن ارزشیابی های مزبور (شکست ارزشیابی) با تمرکز بر خط مشی های توسعه صنعتی است.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل مضمون انجام شده است. در این پژوهش با ۴۸ نفر از خبرگانی مصاحبه شد که با حوزه ارزشیابی خط مشی آشنا بودند و در سازمان های نظارتی (ارزشیاب)، دانشگاه ها و پژوهشکده ها، دستگاه های اجرایی و سازمان های خط مشی گذار در حوزه ارزشیابی فعالیت می کردند. این افراد به روش هدفمند و نمونه برداری گلوله برفی انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه با خبرگان، به کمک روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل و به استخراج ۵۶۴ کد از این مصاحبه ها منتهی شد.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مضمون داده های پژوهش نشان داد که به طورکلی، پنج ابرچالش کلان (مضمون فراگیر اصلی) در نظام ارزشیابی ایران وجود دارد که به شکست ارزشیابی اجرایی خط مشی های زیربنایی منجر شده است. از این پنج ابرچالش، دو چالش «ایجاد بستر نهادی لازم برای ارزشیابی مؤثر» و «حکمرانی ضعیف سامان دهی نظام ارزشیابی»، در سطح ملی و کلان کشور نمود دارد که رفع آن ها، به اقدام های اصلاحی در سطح کلان نیاز دارد. سه ابرچالش دیگر، یعنی «چالش مربوط به روش ها و فرایندهای ارزشیابی»، چالش اختصاصی مرتبط با «ویژگی های سازمانی» و چالش مربوط به «ارائه نتایج ارزشیابی»، در سطح سازمانی نمود یافته و در آن سطح نیز رفع می شود. همچنین، از مجموع ۱۳۶ عامل (مضمون پایه) ۱۷ چالش کلان فرعی (مضمون فراگیر فرعی) و ۴۸ چالش جزئی تر (مضمون سازمان دهنده) نیز در زیرمجموعه هر یک از این ابرچالش ها به دست آمد که هر یک عاملی بسیار مهم برای شکست اجرای ارزشیابی خط مشی های زیربنایی در ایران به حساب می آید.
نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش، برای ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران چالش های متعددی وجود دارد که به شکست ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی کشور منجر شده است؛ به نحوی که ارزشیابی های انجام شده به لحاظ کمّی، محدود است و برخی از آن ها، متناقض، مبهم، کلی، بی استفاده و دور از دسترس خط مشی گذاران قرار دارد. تنها با رفع چالش های موجود می توان به موفقیت ارزشیابی اجرای خط مشی ها در تحقق اهداف اصلی خود در درس آموزی، عبرت گیری، درک درست از اصلاحات لازم در اجرا و محتوای خط مشی های مصوب امیدوار بود. مطابق نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود که برای رفع این چالش ها، ضمن بازبینی و اصلاح قوانین و مقررات حوزه ارزشیابی، بهبود فرهنگ ارزشیابی و پرورش نیروهای متخصص ارزشیابی در کشور و امکان پذیر کردن ایجاد مؤسسه های خصوصی و مردم نهاد ارزشیابی و بازمهندسی ساختار و بافتار سازمان های ارزشیاب متناسب با ویژگی های لازم، روی روش ها و فرایندهای بومی ارزشیابی، نظام های آماری مناسب برای ارزشیابی و انتشار به موقع و آزادی در نشر نتایج ارزشیابی تأکید و اقدام شود.
ارائه چارچوب یکپارچه مدیریت دارایی های فیزیکی چاههای نفت و گاز با تمرکز بر مدیریت چرخه عمر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
چاههای نفت و گاز، مهمترین دارایی فیزیکی بخش صنعت نفت هستند.با توجه به استراتژیک بودن سازه چاهها ، تجهیزات بافناوری ویژه و گرانقیمت ، هزینه حفاری، ، پیچیدگی و تنوع تأسیسات، مستمر بودن فرآیند تولید و اهمیت چرخه عمر دراین صنعت پیچیده ،مدیریت دارایی های فیزیکی آنها حائز اهمیت است.این مقاله به شناسایی، ابعاد،گام ها،مؤلفه هاو زیر مؤلفه های مهم در مدیریت بهینه و تبیین روابط بین آنها در جهت ارائه چارچوب یکپارچه مدیریت دارایی های فیزیکی چاههای نفت و گاز با تمرکز بر مدیریت چرخه عمر می پردازد.ابتدا با مرورنظام مند ادبیات و مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از خبرگان ، اقدام به جمع آوری شاخص های مهم، ابعاد و مؤلفه ها گردید و در قالب پرسشنامه دلفی، فهرستی از روش ها و اقدامات ویژه ارائه و خروجی این مرحله به شناسایی 6 بعد، 14مؤلفه ،57 زیر مؤلفه انجامید. در بخش کیفی با استفاده از ISM ارتباط و سطح بندی بین ابعاد و مؤلفه ها انجام و بصورت کمی در ایموس اعتبارسنجی گردید و چارچوب یکپارچه مدیریت دارایی های فیزیکی چاههای نفت و گاز ارائه شد. نتایج نشان می دهد که ابعاد شش گانه ،تغییر فرهنگی و بافت سازمانی،مدیریت اطلاعات تجهیزات چاهها،جلوگیری از زوال زود هنگام،بهینه سازی برنامه ها و منابع،مدیریت چرخه عمر و مدیریت عملکرد و بهبود مستمر، در انسجام ،یکپارچگی و مدیریت بهینه برنامه ها و فعالیت ها در مدیریت دارایی های فیزیکی شرکت های تولیدی تجهیز محورتأثیر بسزایی خواهد داشت .
تاثیر اخلاق کار اسلامی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار از طریق بی نزاکتی سرپرست و سیاست های سازمانی ادراک شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
رویکردهای نو در مدیریت دولتی دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
37 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر اخلاق کاری اسلامی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار با نقش میانجی سیاست سازمانی ادراک شده و بی نزاکتی سرپرست انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارکنان دانشگاه های استان چهارمحال و بختیاری به تعداد 2200 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 600 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه اخلاق کار اسلامی علی (1992)، پرسش نامه رفتارهای انحرافی در محیط کار بنت و رابینسون (2000)، پرسش نامه سیاست سازمانی ادراک شده کاچمار و کارلسون (1997)و پرسش نامه بی نزاکتی سرپرست کورتینا و همکاران (2001) بودند که روایی پرسش نامه ها بر اساس، روایی محتوایی، صوری و سازه مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگر پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 90/0، 90/0، 88/0 و 80/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اخلاق کاری اسلامی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار تاثیر منفی داشت که ضریب این تاثیر 65/0- بود و هم چنین، نتایج نشان داد که سیاست سازمانی ادراک شده و بی نزاکتی سرپرست نقش میانجی بین اخلاق کاری اسلامی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار داشت.
مرور دامنه ای نظریات الگوی معماری مدیریت منابع انسانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۱۰بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
81 - 118
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: معماری مدیریت منابع انسانی درصدد است تا میان اجزای تشکیل دهنده و اهداف سازمان ارتباط برقرار کرده و یک نقشه سازمانی از فعالیت های آن ترسیم کند. پژوهش حاضر با هدف توسعه دانش حوزه معماری مدیریت منابع انسانی و استخراج ادبیات مفهومی آن نگاشته شده است.روش: این پژوهش ازحیث مقطع زمانی، تک مقطعی و از نوع مروری با رویکرد بنیادی است و داده های پژوهش ازنوع داده های کیفی هستند که به شیوه نظام مند جمع آوری شده است. پژوهش های مرتبط با موضوع پژوهش حاضر، از سال 1385 تا سال 1402 از 5 پایگاه داخلی شامل بانک اطلاعات نشریات کشور، پایگاه مجلات تخصصی نور، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مقالات علمی کنفرانسی و پرتال جامع علوم انسانی استخراج شده اند. در مرحله اولیه، 396 مقاله وارد فرآیند تحلیل شد و بر مبنای دستورکار مقالات مروری، درنهایت، 36 مقاله مورد تحلیل نهایی قرارگرفت. برای بررسی اعتبار پژوهش، روش بررسی های اعضا مورد استفاده قرار گرفته و تحلیل های توصیفی و هم استنادی روی داده ها انجام شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که ازنظر تعداد، بیشترین مقالات در سال 1401 منتشر شده است و بیشترین استناد نیز در همان سال (21 استناد) بوده است. تحلیل هم استنادی که مبین بنیان های مفهومی یک حوزه دانشی است، ادبیات موضوع را در قالب چهار خوشه به نمایش گذاشت: «ارائه الگو»، «شرح و تفسیر»، «کارکرد و کاربرد»، «ماهیت و ضرورت».نتیجه گیری: باتوجه به سابقه دو دهه ای پژوهش های انجام شده در این حوزه، ضرورت انجام پژوهش های مرتبط بیش از پیش احساس می شود .
زنان در مسیر انتصاب به پست مدیریت مدارس: انگیزه ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
141 - 165
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی انگیزه ها و موانع زنان در مسیر تصدی پست مدیریتی مدارس و همچنین شناسایی راه کارهای تسهیل این مسیر بود. روش پژوهش، کیفی و راهبرد مورد استفاده نظریه داده بنیاد کلاسیک بود. میدان پژوهش معلمان زن متقاضی پست مدیریت بودند که در آزمون انتخاب و انتصاب مدیران مدارس استان کردستان شرکت کرده بودند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با استناد به قاعده اشباع نظری، 18 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. داده های متنی از طریق کدگذاری باز و مقوله بندی تحلیل شدند. با استناد به معیارهای چهارگانه باورپذیری، اطمینان پذیری، تاییدپذیری و انتقال پذیری، از اعتبار تحقیق اطمینان حاصل شد. یافته ها بیانگر شناسایی 241 کد باز و 18 مفهوم فرعی بود که در ذیل سه مفهوم اصلی انگیزه ها، چالش ها و راه کار ها قرار گرفتند. انگیزه ها شامل نوآوری و تحول سازنده، رشد و پیشرفت فردی، توانمندی و مدیریت زنانه، ارتباطات و همکاری مؤثر، پرورش و توسعه دانش آموزان، و عدالت سازمانی و برابری بودند. موانع شامل موانع شامل طرحواره ی نامطلوب جامعه در خصوص مدیریت زنان، نبود بستر قانونی برای مدیریت زنان، گرانباری نقش، عدم تاب آوری زنان در پست مدیریت، ناعدالتی در انتصاب زنان در پست مدیریت، و حمایت نکردن سازمان های بالادستی بود. در نهایت راه کارها شامل فرهنگ سازی اجتماعی در مورد توانمندی مدیریت زنان، فراهم کردن تسهیلات رفاهی، انتصاب افراد بر اساس شایسته سالاری در فرایندی شفاف، و فرهنگ سازی تفکر برابر جنسیتی بود.
تعیین شاخص های اقتصادی و برآورد هزینه های نمایه سازی نشریات علمی رتبه الف کمیسیون نشریات در پایگاه اسکوپوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
95 - 118
حوزههای تخصصی:
امروزه نمایه سازی نشریات علمی در پایگاه های معتبر بین المللی همچون اسکوپوس به دلیل ارتباط آن با رتبه علمی کشور در سطح جهانی، اهمیت ویژه ای دارد. کمیسیون نشریات علمی وزارت عتف در ارزیابی و رتبه بندی نشریات به اهمیت نمایه سازی توجه داشته و با حمایت مالی از نشریات نمایه شده، تلاش می نماید تا تعداد نشریات نمایه شده را افزایش دهد. بنابراین تبیین و پرداختن به شاخص های اقتصادی در ارزیابی نشریات و نیز برآورد دقیق تر میزان حمایت مالی مورد نیاز برای هر نشریه را می-توان به عنوان یک ضرورت برای تاثیرگذاری هر چه بیشتر برنامه های کمیسیون نشریات دانست. در تحقیق حاضر 347 نشریه دارای رتبه "الف" و "بین المللی" مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به بررسی معیارهای پذیرش نشریات جهت نمایه سازی در پایگاه های معتبر، در نهایت 20 شاخص کیفی و 10 شاخص اقتصادی(در 5 گروه هزینه ای صفحه آرائی، ویراستاری، استانداردسازی، ترجمه و استناد دهی) تعیین و بر اساس ارزش وزنی شاخص ها، این نشریات مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که 8 نقطه ضعف مشترک در این نشریات وجود دارد. دامنه کلی امتیازات کسب شده نشریات نیز بین 0.44 تا 1.21 بود. از بعد اقتصادی نیز بخش عمده هزینه های جاری نشریه مربوط به صفحه آرائی مقالات (83 درصد) و کمترین بخش هزینه نیز مربوط به استاندارد سازی وب سایت (2.2 درصد) بود. این نسبت به فراخور وضعیت نمایه شدن و زبان انتشار نشریه، بسیار متغییر بود. حمایت مالی هدفمند از نشریات در کنار نظارت بر اعمال استاندارد سازی نشریات می تواند زمینه ارتقاء جایگاه علمی کشور را در سطح جهانی فراهم سازد.
توصیف شبکه یادگیری سازمانی و تبیین عوامل موثر بر شکل گیری آن با استفاده از روش تحلیل شبکه (مورد مطالعه: شرکت برق منطقه ای خراسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
11 - 32
حوزههای تخصصی:
در سازمان های معاصر که بقا و رشد آن ها به چابکی و توانایی انطباق با تغییرات محیطی بستگی دارد، تسهیل فرآیند یادگیری و پیوند آن با فعالیت های روزمره کارکنان به چالشی اساسی برای رهبران تبدیل شده است. عدم اثربخشی فرآیندهای آموزش رسمی و ضرورت توجه به تعاملات اجتماعی کارکنان برای تسهیل یادگیری، نیاز به رویکردهای نوآورانه در زمینه یادگیری سازمانی را تقویت می کند. این پژوهش درصدد تبیین ساختار شبکه یادگیری سازمانی و شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری آن در شرکت برق منطقه ای خراسان است. برای دستیابی به این هدف با اتخاذ رویکردی کمی و به کارگیری شاخص های روشمند تحلیل شبکه اجتماعی در جایگاه روش پژوهش ساختار کلی شبکه یادگیری بر مبنای شاخص های توصیفی تحلیل شبکه اجتماعی احصا و موقعیت کنشگران در آن تبیین شد. جامعه آماری در این پژوهش متشکل از 327 از کارشناسان و مدیران شرکت برق منطقه ای خراسان می باشد. گردآوری داده های رابطه ای دراین جامعه با استفاده ازپرسش نامه تحلیل شبکه اجتماعی انجام شد. در این پژوهش از نرم افزار VOSviewer برای تحلیل داده های رابطه ای و طیف گسترده ای از شاخص های آماری تحلیل شبکه اجتماعی استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از یافته های این پژوهش، شبکه یادگیری سازمانی شرکت برق منطقه ای خراسان پراکنده و از انسجام کافی برخوردار نمی باشد. درصد زیادی از کنشگران در موقعیت-های پیرامونی این شبکه قرار دارند و در جایگاه مصرف کنندگان دانش موجود ایفای نقش می کنند. همچنین نتایج حاکی از تحلیل عوامل موثر نشان داد که همسانی معاونت، جنسیت، تحصیلات و سابقه کاری کنشگران از متغیرهای مهم در شکل گیری شبکه یادگیری سازمانی به شمار می آیند، این در حالی است که اثر آموزش های سازمانی که با شیوه های مرسوم و سنتی در سازمان ها برنامه ریزی و اجرا می شود، در شکل گیری شبکه یادگیری سازمانی معنی دار نمی باشد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش پیشنهاد می شود که رهبران سازمان با تقویت ارتباطات میان حوزه ای، توسعه فرهنگ اشتراک دانش، ایجاد و توسعه اجتماعات کاری حرفه ای در قالب کمیته و کارگروه های تخصصی، زمینه سازی برای برقراری پیوند میان هادیان جریان یادگیری با سایر کنشگران، گامی اساسی در تقویت پیوند های مبتنی بر اشتراک دانش و تسهیل فرآیند یادگیری در سازمان بردارند.
به کارگیری مدل برنامه ریزی چند هدفه جهت انتخاب تأمین کنندگان در زنجیره تأمین مبنی بر رویکرد QFD(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی یک رویکرد ترکیبی نوین برای انتخاب تأمین کنندگان و تخصیص سفارشات با هدف بهبود عملکرد کیفیت و استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره پرداخته است. هدف اصلی این پژوهش، توسعه یک روش جامع شامل تکنیک SWARA برای ارزیابی معیارهای کیفی و برنامه ریزی آرمانی به همراه تحلیل حساسیت جهت انتخاب بهینه تأمین کنندگان است. در این پژوهش، از تکنیک QFD برای استخراج و تعیین معیارهای کیفی و از مرور ادبیات برای شناسایی معیارهای کمی استفاده شده است. سپس، تکنیک ترکیبی SWARA-QFD-GP برای ارزیابی، انتخاب و تخصیص سفارش به تأمین کنندگان به کار رفته است. یافته های پژوهش نشان داد که از میان خواسته های کیفی، «تحمل جنس» به عنوان مهم ترین معیار و «فرم و شکل دسته های کیسه یکسان باشد» به عنوان کم اهمیت ترین معیار شناسایی شده است. نتیجه گیری نشان داد که پتروشیمی بندر امام به عنوان تأمین کننده اصلی و اولویت دار انتخاب شده و سایر تأمین کنندگان به ترتیب پتروشیمی امیرکبیر، پتروشیمی آریا ساسول، پتروشیمی شازند اراک و پتروشیمی لرستان در رتبه های بعدی قرار دارند. با استفاده از برنامه ریزی آرمانی، مشخص شد که باید تمام تقاضاها از پتروشیمی بندر امام تأمین گردد و تحلیل حساسیت نیز تأیید کرد که این تأمین کننده به طور مستمر به عنوان تأمین کننده پایدار شناخته شده است. این پژوهش با نوآوری در ترکیب روش های تصمیم گیری و تحلیل حساسیت، به بهبود فرآیند انتخاب تأمین کنندگان و تخصیص سفارشات کمک کرده است.
شناسایی الگوهای ذهنی کارآفرینان در خصوص تسهیل سرعت بین المللی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
171 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف: در دو دهه اخیر، مفهوم بین المللی شدن سریع با گسترش تجارت جهانی، تغییرات سریع الگوی مصرف و تقاضا، انقلاب در فناوری اطلاعات و همچنین، افزایش تعداد و کیفیت رقبای داخلی و بین المللی، اهمیت ویژه ای یافته است. تسهیل سرعت بین المللی شدن، به کسب سهم بیشتری از بازار نسبت به رقبا منجر می شود. هدف از این پژوهش، شناسایی الگوهای ذهنی کارآفرینان در خصوص تسهیل سرعت بین المللی شدن است.
روش: پژوهش حاضر بر اساس روش کیو که یکی از روش های ترکیبی در انجام تحقیقات علمی است، اجرا شده است. بر اساس هدف، این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر ماهیت از نوع اکتشافی است. از نظر گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی و با توجه به کاربرد پرسش نامه کیو، روش شناسی از نوع تحقیقات ترکیبی (کمی کیفی) است. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای تشکیل فضای گفتمان مطالعه کیو از منابع مختلفی می توان استفاده کرد. در این پژوهش برای جمع آوری عبارات مربوط به فضای گفتمانی، از منابع دست اول و دست دوم استفاده شده است. با انجام مصاحبه با تعدادی از مدیران و کارشناسان موضوعی، اطلاعاتی در زمینه شناسایی عوامل مؤثر بر سرعت بین المللی شدن کارآفرینان آبادانی جمع آوری شد. به منظور شناسایی ذهنیت کارآفرینان در خصوص تسهیل سرعت بین المللی شدن شرکت های کارآفرین، از بین کلیه مدیران، مشاوران و کارشناسان شرکت های کارآفرین شهرستان آبادان، ۱۰ نفر که انتظار می رفت ذهنیت و دیدگاه آن ها در خصوص موضوع پژوهش اهمیت دارد، به عنوان شرکت کننده در این پژوهش انتخاب شدند. این انتخاب به صورت نمونه گیری هدفمند و غیراحتمالی صورت گرفته است؛ از این رو شرکت کنندگان در این پژوهش، بر اساس «ارتباط نزدیک با موضوع پژوهش»، «ذی نفع بودن» و «اهمیت حضور در پژوهش» انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده، از نرم افزار اس پی اس اس و روش تحلیل عاملی و تفسیر عوامل استخراج شده، استفاده شد.
یافته ها: پس از ارزیابی و جمع بندی فضای گفتمانی، از بین ۸۵ عبارت نشانه، در نهایت با نظرسنجی از کارشناسان، ۴۱ عبارت به عنوان نمونه های عبارات کیو (دسته کیو) انتخاب شد. پس از جمع آوری اطلاعات به دست آمده از مرتب سازی کیو، این اطلاعات از طریق روش تحلیل عاملی کیو تجزیه وتحلیل شدند. تجزیه وتحلیل توزیع نشان داد که می توان ۳ الگوی ذهنی متمایز را در بین شرکت کنندگان در پژوهش، در خصوص عوامل مؤثر در تسهیل سرعت بین المللی شدن در شرکت های کارآفرین شناسایی کرد. این عوامل درمجموع، حدود ۳۵/۶۶ درصد از واریانس کل را تبیین کردند.
نتیجه گیری: سه الگوی ذهنی شناسایی شده به ترتیب «چابک سازان پیشتاز»، «رابطه سازان ریسک پذیر» و «نوآوران خلاق» نام گذاری شدند. اهمیت و اولویت بندی عوامل شناسایی شده، بر اساس الگوهای ذهنی انجام شد و در نهایت راه کارهایی برای حل عوامل شناسایی شده ارائه شد. به طور کلی، پژوهش های مختلفی در خصوص بین المللی شدن و سرعت بین المللی شدن انجام شده است. اکثر مطالعات به عوامل مؤثر بر بین المللی شدن و سرعت بین المللی شدن پرداخته اند. در این میان، به عواملی که سرعت بین المللی شدن را تسهیل می کنند، توجه چندانی نشده است. پژوهشگران پیشین در خصوص تسهیل سرعت بین المللی شدن و اهمیت آن، نظرهای متفاوتی ارائه کرده اند. پژوهش های اندکی به صورت کمّی انجام شده و تأثیر عواملی مانند هوش و خلاقیت را در تسهیل سرعت بین المللی شدن بررسی کرده اند. در این پژوهش، علاوه بر شناسایی عوامل مؤثر بر تسهیل سرعت بین المللی سازی، ذهنیت افراد در خصوص تسهیل سرعت بین المللی شدن نیز بررسی شده است. بنابراین یافته های این پژوهش، دانشی را به ادبیات مدیریت بازرگانی و تجارت بین الملل می افزاید.
تبیین مدل مقصد هوشمند گردشگری (مطالعه موردی: شرکت های گردشگری شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
تحولات فناوری در سال های اخیر، صنعت گردشگری را به شدت تحت تأثیر قرار داده است و استفاده از فناوری های هوشمند در بین ذی نفعان گردشگری گسترش یافته است. در مقصدهای گردشگری هوشمند از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای بهبود تجربیات بازدیدکنندگان و ارتقای عملکرد سازمانی استفاده می شود. توسعه یک اکوسیستم هوشمند نیازمند مشارکت و احساس تعهد تمام ذی نفعان است. این مقاله عوامل موثر بر پذیرش مدل مقصد هوشمند توسط شرکت های گردشگری باتوجه به رویکردی اکوسیستمی را موردبررسی قرار می دهد. طبق مطالعات مختلف، شرکت های گردشگری، ذی نفعان کلیدی توسعه و اجرای مدل مقصد هوشمند در یک منطقه هستند. این مطالعه براساس چارچوب فناوری، سازمان، محیط و مدل پذیرش فناوری، پیشنهاد می نماید که حمایت از توسعه پروژه مقصد هوشمند در منطقه موردمطالعه و انگیزه پیوستن به آن تحت تأثیر عوامل تکنولوژیکی، سازمانی و محیطی می باشد. تحقیق حاضر باتوجه به هدف از نوع کاربردی بوده و باتوجه روش از نوع توصیفی- پیمایشی و به صورت کمی می باشد. جامعه آماری این مطالعه کارکنان و مدیران کسب و کارهای گردشگری شهر تهران است که تعداد 200 نفر به عنوان نمونه و به روش دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از روش پرسشنامه استفاده شد. این پژوهش شامل هفت متغیر مزایای خاص، فشار رقابتی، حمایت از پروژه مقصد، تعهد به توسعه محلی، قصد پذیرش، سودمندی ادراک شده و سهولت ادراک شده می باشد. در نهایت به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری و نرم افزار 3 Smart-PLS استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که قصد پیوستن به پروژه مقصد هوشمند، تحت تأثیر سودمندی ادراک شده و سهولت پذیرش است؛ در حالی که حمایت عمومی برای توسعه پروژه هوشمند تحت تأثیر تعهد به توسعه محلی است. در نهایت، سودمندی ادارک شده از مدل مقصد هوشمند، تحت تأثیر عوامل تکنولوژیکی (سهولت ادراک شده در پذیرش و مزایای خاص) و محیطی (فشار رقابتی) قرار دارد. این تحقیق به درک چگونگی اتخاذ مدل های مقصد هوشمند توسط شرکت های گردشگری کمک می کند و بر نقش آن ها به عنوان سهامداران کلیدی در توسعه منطقه ای تأکید می نماید
بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطۀ بین تقاضای شغلی و ابهام نقش با رفاه کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
99 - 124
حوزههای تخصصی:
بهبود رفاه و حمایت از کارکنان سبب موفقیت سازمان شده است اگر سازمان کارکنان را مورد حمایت خود قرار داده آنها احساس تعهد بیشتری به سازمان داشته و در جهت فزایش عملکرد و دستیابی به اهداف سازمان تلاش می کنند. یافتن عوامل موثر بر رفاه کارکنان امری ضروری است و به سازمان ها جهت بهبود عملکرد و رسیدن به موفقیت کمک نموده است، از این رو این پژوهش در پی آزمون مدلی ازعوامل علی موثر بر رفاه کارکنان با میانجی گری خودکارآمدی در کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه بوده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که روایی صوری، روایی همگرا و روایی افتراقی متغیرها مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری با روش حداقل مربعات جزئی از طریق نرم افزار Smart PLs3 انجام شده است.جامعه آماری شامل کلیه ی کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه که شامل 490 نفر بوده است و با استفاده از جدول مورگان 215 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته ها نشان داد که چالش های شغلی و ابهام نقش هم به صورت مستقیم و هم با میانجی گری خودکارآمدی بر رفاه کارکنان موثر بوده است. با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که تقاضاهای شغلی بیش از حد و ابهام در نقش کارکنان توانسته است خستگی عاطفی را افزایش و درگیری کاری کارکنان را کم کرده که این دو سبب کاهش رفاه کارکنان شده است.
درک سازه تفکر استراتژیک در مطالعات سازمان و مدیریت: مرور کتاب سنجی و تحلیل محتوا
حوزههای تخصصی:
هدف: تفکر استراتژیک به عنوان یک شایستگی محوری برای مواجهه با پیچیدگی و عدم قطعیت محیطی، در طول حدود چهار دهه گذشته از طریق نظریه ها و رویکردهای متعدد و مختلف مراحل تکامل خود را طی کرده است. هدف اصلی پژوهش حاضر انجام یک مطالعه جامع کتاب سنجی بر دانشی است که در حدود چهار دهه اخیر در این حوزه انباشته شده است تا بینشی عمیق و کاربردی ارائه نماید.روش پژوهش: با پیروی از روش شناسی استاندارد کتاب سنجی، ابتدا پایگاه استنادی اسکوپوس مورد جستجو قرار گرفت و تعداد 766 مقاله یافت شد که پس از فاز پیش پردازش مقالات براساس الگوریتم پریزما، تعداد 148 مقاله وارد مرحله تحلیل گردید. به منظور تحلیل مطالعات، رویکردی آمیخته مورد کاربرد قرار گرفت، بدین صورت که تحلیل کتاب سنجی (کمی) بر روی پژوهش ها اعمال شد تا عملکرد، ساختار فکری، ساختار مفهومی و ساختار اجتماعی حوزه تفکر استراتژیک مورد بررسی قرار گیرد. همچنین در فاز کیفی، تعداد 30 مقاله برتر تحت تحلیل محتوای پنهان قرار گرفتند.یافته ها: بررسی شبکه همکاری نویسندگان نشان دهنده عدم وجود شبکه های همکاری در حوزه تفکر استراتژیک است. رهبری، فرهنگ سازمانی، مدیریت تغییر، کارآفرینی، نوآوری، مدیریت دانش و هوش مصنوعی به عنوان جهت گیری های کلیدی پژوهش در حوزه تفکر استراتژیک شناسایی شدند که دو مورد اول توجه بیشتری را در مطالعات به خود معطوف داشته اند. هفت مضمون اصلی (پیش نیازها، پیامدها، ابعاد، فعالیت های پشتیبان، ویژگی ها، حوزه های مرتبط در رشته مدیریت و روش شناسی) در تحلیل محتوای پنهان ظهور یافتند.نتیجه گیری: بینش های جامع ارائه شده در این مطالعه راهنمای ارزشمندی برای پژوهشگران، دانشجویان، مدیران و نشریات حوزه استراتژی خواهد بود که الزامات آن ها مورد بحث قرار گرفته است.
تاثیر کلان روندهای فناورانه بر توسعه دانشگاه ها در ایران؛ بررسی موردی آثار تحولات فناورانه بر تأمین مالی دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
78 - 97
حوزههای تخصصی:
دانشگاه ها تحت تأثیر آثار تغییرات فناورانه هستند و چنین تغییراتی بر کارکردهای کلیدی دانشگاه همچون توسعه و مدیریت دانش و فناوری و تربیت نیروی انسانی مؤثر می باشد. به همین جهت لازم است کلان روندهای مؤثر بر دانشگاه های آینده از منظر تحولات فناورانه شناسایی و اثر آن بر اقتصاد آموزش عالی تحلیل شود. تحولات فناورانه بر دانشگاه ها، بر آینده آموزش عالی در ایران نیز در ابعاد مختلف اثرگذار است. در این مقاله با توجه به محدوده پژوهش، ضمن شناسایی کلان روندهای فناورانه موثر بر آینده دانشگاه ها در ایران، آثار این کلان روندها بر تامین مالی دانشگاه های دولتی مورد بررسی قرار گرفت. برای اجرای این پژوهش از روش شناسی مطالعه موردی تک موردی استفاده شد. پژوهش مذکور در سطح سیاستگذاری کلان می باشد و مورد مطالعه دانشگاه های دولتی است. در این پژوهش بر اساس روش شناسی مطالعه موردی از طریق مطالعه ادبیات، کلان روندهای مؤثر بر آینده دانشگاه ها از منظر تحولات فناورانه شناسایی شد. سپس بر اساس مطالعات پیشین، سلسله شواهد، رویدادها و آمارها و همچنین مصاحبه های اکتشافی با کانون متخصصان، چارچوب نظری اولیه پژوهش مشتمل بر 15 کلان روند ارائه شدند. در ادامه چارچوب نظری اولیه با استفاده از ابزارهایی همچون مطالعه مستندات و مطالعات پیشین، آمارها و رویدادها و مصاحبه با 13 خبره تدقیق شد. انتخاب خبرگان بر اساس شناسایی مستقیم و روش گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت. مصاحبه با خبرگان کدگذاری شد و در مقاله برخی از نقطه نظرات خبرگان مرتبط با هر کلان روند ارائه شده است. بر این اساس در چارچوب نهایی تعداد کلان روندها از 15 کلان روند به 8 کلان روند کاهش یافت و 19 پیشنهاد سیاستی ارائه شد. 8 کلان روند ارائه شده در چارچوب نهایی شامل مربیگری، خودآموزی، آموزش های بین رشته ای و مبتنی بر مهارت آموزی، یادگیری تلفیقی، آزمایشگاه های آنلاین و شبیه سازی شده، آزمون های آنلاین، ورود به بخش های جدید در آموزش و رقابت جهانی در جذب دانشجو می باشد.
ارایه یک الگوی جدید برای ارزیابی اکوسیستم صادراتی محصولات دانش بنیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر توسعه اقتصاد دانش محور، موجب تولید انبوه محصولات دانش بنیان شده است، که در مواردی بیش از نیاز داخل بوده و بازار صادراتی آن از اهمیت ویژه ای برخودار شده است. تمرکز بر کیفیت و افزایش صادرات این محصولات، توجه را به موضوع اکوسیستم صادراتی و ارزیابی آن جلب کرده است. با وجود اهمیت این موضوع، نبود یک الگوی ارزیابی، خلاء پژوهش های علمی در این زمینه را نمایان ساخته است. این پژوهش با هدف ارائه الگویی جدید برای ارزیابی اکوسیستم صادراتی محصولات دانش بنیان انجام گردید. این تحقیق از نوع اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی توسعه ای و برحسب گردآوری داده ها، پژوهشی کیفی است که از نظریه داده بنیاد سیستماتیک برای تحلیل داده ها استفاده می شود. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 15 نفر از خبرگان انجام گرفت. در این پژوهش 3667 مقوله شناسایی شد که از این تعداد 83 مقوله فرعی، 13مقوله محوری و 5 مقوله انتخابی در چارچوب مدل پارادایمی و پدیده محوری انتخاب شد، که چارچوبی را فراهم می کند تا بر اساس آن سیاستگذاران حوزه دانش بنیان بتوانند پتانسیل لازم را برای بهسازی و نوسازی این اکوسیستم به منظور تکامل پذیری آن به دست آورند. علاوه بر این، نتایج این مطالعه اکوسیستم صادراتی را قادر می سازد تا با استفاده از الگوی ارزیابی ارائه شده چارچوب اجرایی مناسب تری را برای صادرات محصولات دانش بنیان طراحی نمایند.
طراحی مدل شناسایی ریسک های فرایندی در بنگاه های اقتصادی با رویکرد نظارت سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه چالش های مدیریت ریسک بطور فزاینده ای از شبکه پیچیده ای تشکیل شده است که می تواند کسب و کار و ایجاد فرصت های جدید برای مدیریت بنگاه ها را تهدید کند. درک ریسک هایی که بنگاه های اقتصادی با آن مواجه می شوند این امکان را فراهم می سازد تا مدیران بنگاه ها توانایی بهتری در تشخیص و مقابله با رخدادهای غیر منتظره را ایجاد نمایند. از این رو پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل شناسایی ریسک های فرایندی در بنگاه های اقتصادی با رویکرد نظارت سازمانی به اجرا درآمد. این پژوهش یک پژوهش کاربردی، به روش تئوری زمینه ای می باشد. در این پژوهش عوامل موثر بر ریسک فرایندی در بنگاه های اقتصادی با رویکرد نظارت سازمانی، شامل شناخت بنگاه، کشف ریسک ، خنثی سازی و مهار ریسک های داخلی ، پیشگیری از آسیب ها در بنگاه اقتصادی و شاخص اهمیت ریسک مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج میزان تاثیر گذاری شاخص شناخت بنگاه برابر 1.371 و بیشترین تاثیر گذاری را بین شاخص ها دارد همچنین میزان تاثیر پذیری این شاخص برابر 0.243 که کمترین تاثیر پذیری را بین شاخص ها دارد.
تأثیر کار گروهی بر روند بین المللی شدن شرکت: نقش میانجیگری بازاریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
46 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: در دنیای امروز، تغییرات مداوم در محیط کار و فعالیت های روزمره، نیاز به تبادل ایده ها و یادگیری مستمر را افزایش می دهد. به همین دلیل، از دیدگاه متخصصان، کار گروهی، به عنوان راه کاری کلیدی برای مقابله با این تغییرات مکرر شناخته می شود. در این راستا، غفلت از بازاریابی می تواند پیامدهای جدی ای برای شرکت ها به همراه داشته باشد. بدون حمایت از کارکنان خلاق و بدون توجه به استراتژی های بازاریابی، فعالیت مؤثر در محیط پویا دشوار خواهد بود و این امر می تواند به کاهش توان رقابتی شرکت ها منجر شود. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی نقش کار گروهی بر روند بین المللی شدن شرکت های دانش بنیان با نقش میانجیگری بازاریابی است.روش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و با رویکرد روش تحقیق کمّی اجرا شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان ۸۵ شرکت دانش بنیان فعال در حوزه فناوری اطلاعات است که در بازه زمانی ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲، بیش از ۱۰ درصد از صادرات کشور را به خود اختصاص داده اند. تعداد کل این کارکنان، به طور تقریبی ۳۴۵ نفر برآورد شده است. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه مورد نیاز برای این پژوهش ۱۸۲ نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه استاندارد ۲۲ گویه ای با مقیاس پنج تایی لیکرت استفاده شد. در نهایت، داده های جمع آوری شده با بهره گیری از نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ تحلیل شدند.یافته ها: در دنیای رقابتی امروز، توجه به بازاریابی به عنوان یک عامل کلیدی برای کسب مزیت رقابتی در سازمان ها اهمیت ویژه ای یافته است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که تعهد عاطفی، ایجاد جوّ نوآورانه و اشتراک گذاری دانش با نقش میانجیگری بازاریابی، بر فرایند بین المللی شدن شرکت ها تأثیر مثبت و معناداری دارد. در شرکت های دانش بنیان، اهمیت بازاریابی به وضوح نمایان است؛ زیرا این کشور با چالش های جدی، از جمله تحریم ها و مشکلات اقتصادی دست وپنجه نرم می کند. بنابراین، مدیران باید به بازاریابی توجه ویژه ای داشته باشند. زمانی که کارکنان احساس کنند که مدیران با صداقت و شفافیت عمل می کنند، ایده های خلاقانه و نوآورانه خود را به شکل پیشنهادهای سازنده درحوزه بازاریابی ارائه خواهند داد. از این رو، توسعه ایده های جدید و منحصربه فرد در حوزه بازاریابی، می تواند به شرکت های دانش بنیان کمک کند تا در محیط رقابتی بین المللی پایدار بمانند. این شرکت ها باید از کارکنان خود حمایت کنند و پیشنهادهای مؤثر و سریعی برای بهبود به مدیران خود ارائه دهند تا بتوانند با چالش های اساسی صنعت مقابله کنند.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کار گروهی کارکنان، برای بقا و موفقیت شرکت ها در بخش بین الملل نقش مهمی دارد. در واقع، دانشی که شرکت ها از شرکت های دیگر به ویژه در زمان بین المللی شدن کسب می کنند، می تواند رقابت پذیری آن ها را در بازار جهانی افزایش دهد. همچنین کار گروهی به عنوان عامل اصلی یادگیری و نوآوری و بازاریابی، بین المللی شدن شرکت های دانش بنیان را تسهیل می کند. عملکرد در سطح تیم، به اعضا کمک می کند تا بهتر بتوانند چگونگی کار در کنار یکدیگر و به اشتراک گذاری دانش برای دستیابی به سطوح بالای بهره وری و اثربخشی را درک کنند و در بین المللی شدن شرکت های دانش بنیان موفق باشند.
حسابداری بخش عمومی با رویکرد نظریه ساخت یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج حاصل از داده های پرسشنامه و تحلیل محتوای آن و تفسیر مقوله ها بر اساس تئوری ساخت یابی حاکی از آن است که منابع انسانی از نظر شناختی، هیجانی و رفتاری در قبال رشد و توسعه خود در امر تغییر حسابداری بخش عمومی منفعل است و سازمان نیز هیچ تلاشی برای واداشتن افراد به تغییر نمی کند. به این ترتیب ویژگی های عاملیت منفعل است و سازمان غیرحمایتگر می باشد. در ای ن وض عیت شرایط تغییر حسابداری بخش عمومی در سازمان تامین اجتماعی "بسیار نامطلوب" است. استراتژی های تغییر حسابداری بخش عمومی در سازمان تامین اجتماعی باید از عاملیت ها منفعل و ساختار غیرحمایتگر که شکست تغییر را حتمی می کند به سمت عاملیت های فعال و ساختار حمایتگر و تغییر وضعیت به شرایط "بسیار مطلوب" سوق پیدا کند. دس ت ان درکاران تغییر حسابداری بخش عمومی باید تلاش کنن د ت ا ب ا ایج اد بسترهای لازم، عاملیت ها را فعال و حمای ت ه ای لازم را ایجاد و احیا نمایند. سازمان تامین اجتماعی با احیای ویژگی های ساختار حمایتگر می تواند وضعیت را از "شکست تغییر" به "موفقیت تغییر" ، تبدیل نماید.