فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۲۳ مورد.
سنخ شناسی عملکرد سیاسی زنان در دستگاه خلافت عباسی (132 656 ه .ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان در صحنة سیاست جهان اسلام، با توجه به سنت ها، عقاید و آموزه های دینی، موقعیت متفاوتی داشته اند. با وجود بحث های فقهی و دینی گسترده در این زمینه، عصر عباسی نقطة عطفی در حیات سیاسی زنان به حساب می آید. در این دوره حرمسرا، یکی از کانون های قدرت و از عوامل تأثیرگذار، در فرایند تحولات سیاسی و رقابت های درباری است. زنان حرم، با استفاده از موقعیت شان در دستگاه خلافت و نفوذ بر خلیفه و خاندان او، امرا و عوامل دربار، به رقابت با دیگر عناصر قدرت پرداخته و در امور سیاسی همانند تصمیمات حکومتی، عزل و نصب ها، توطئه های درباری و... دخالت می کردند که معمولاً در دو قالب نمود پیدا می کرد: عملکردی که با توقع عمومی جامعه از نقش آنها در سیاست انطباق داشت. عملکردی که با این توقع هماهنگ نبود. این پژوهش، با استفاده از رویکردی کمی ، به مقایسة دو عملکرد متوقَع و غیرمتوقَع سیاسی زنان، در دستگاه خلافت عباسی پرداخته است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که سهم فعالیت سیاسی غیرمتوقع زنان، بیش تر از فعالیت سیاسی متوقع است.
یعقوب لیث و خلیفه عباسی: چرا یعقوب به بغداد لشکر کشی کرد؟
حوزههای تخصصی:
امویان و تشدید ناامنی در ولایات ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کافوراخشیدی وجایگاه او در حکومتهای اسلامی مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کافور که در کتب تاریخ با عناوین : استاد‘ابوالمسک و کافور اخشیدی مشهور است نام و عنوان برده و غلامی خصی (خواجه)است که توسط برده فروشی از سودان به مصر آورده شد . این غلام در اوائل سده چهارم (312ه.ق) به عنوان مملوک به خدمت ابوبکر محمد بن طغج فرغانی ملقب به اخشید (پادشاه و احیانأ شاه شاهان ) از امراء عصر عباسی درآمد و از خواص او گردید . کافور به دلیل برخورداری از استعداد ذاتی و هوش سرشار در دستگاه اخشید به مراتب عالی رسید و در مدتی کوتاه توانست منصب فرماندهی سپاه او را به خود اختصاص دهد و در زمره مشاوران و محرم اسرار او درآید .کافور ضمن انجام وظائف محوله سرپرستی و تربیت دو پسر اخشید : ابوالقاسم انوجور و ابوالحسن علی را نیز عهده دار گردید . در سال (335 ه) که اخشید درگذشت فرزند ارشد او انوجور جانشین او گردیده عنوان سلطنت از آن او بود ولی اداره امور و کشورداری به عهده کافور قرار گرفت . در سال (349ه) که انوجور درگذشت و برادرش ابوالحسن علی به سلطنت رسید ‘ همچنان نام و عنوان سلطان از آن علی و اداره امور به دوش کافور قرار داشت ‘ تا آنکه در تاریخ (355 ه) علی بن اخشید نیز درگذشت وکافوربه طور مستقل حکومت مصر و توابع آن را در دست گرفت وتا (357 ه )به مدت دو سال و چند ماه در آن خطه فرمانروایی کرد .
روابط خلفای بنی امیه با امپراطوری روم شرقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نفوذ فارسی در عربی
قیام عباسیان در خراسان
حوزههای تخصصی:
فره ایزدی راز پیروزی ایرانیان بر تازیان (1)
منبع:
گوهر آبان ۱۳۵۶ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
پادشاه زدگی؛ غلبه نظامیان بر ساختار سیاسی اداری خلافت عباسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خلفای عباسی بعد از تلاشی مستمر، با ایجاد شبکه ای منظم از داعیان و تبلیغات گسترده، توانستند حکومت را به دست گیرند. قدرت خلافت، تشکیل دیوان سالاری منسجم، ایجاد منصب دیوانی وزارت، تقسیم وظایف اداری، مشارکت عناصر غیرعرب در اداره حکومت و سازمان دهی ارتش از جمله تحولاتی بود که در ساختار سیاسی و اداری خلافت عباسی به وجود آمد. اما در مقطعی از تاریخ این دستگاه خلافت، تعادل و توازن قدرت تغییر کرد و اقتدار خلیفه به سستی گرایید و نیروهای سپاهی بر حکومت غلبه کردند. در نوشتار پیش رو سعی شده است استیلای نظامیان بر ساختار اداری و سیاسی حکومت عباسی از آغاز استیلای ترکان (218ق) تا ظهور آل بویه (حک. 322 448ق) و پی آمدهای آن، با شیوه توصیفی تحلیلی و تعلیل داده های تاریخی مبتنی بر روش جامعه شناختی ماکس وبر مورد بررسی و بازکاوی قرار گیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بعد از آن که خلفای عباسی توانستند اقتدار مقام خلافت و قدرت سیاسی حکومت را تثبیت و نهادینه کنند، ورود سپاهیان ترک و قدرت گیری نظامیان سبب شد مشخصات نظام پادشاه زدگی (سلطانیسم)، مانند خودکامگی حاکم، انحصارطلبی، گسترش دیوان سالاری و به خدمت گرفتن نیروهای نظامی با خاستگاه غلامی، به دستگاه خلافت راه یابد. نظام پادشاه زدگی پی آمدهایی برای خلافت عباسی داشت که مهم ترین آن عبارت است از: دگرگونی نظام سیاسی، افول قدرت خلیفه، برکناری تدریجی خاندان های دیوانی و تشکیل دولت های مستقل و نیمه مستقل
عرب در فارس؛ جستاری در چگونگی فتوح اسلام در ایالت فارس
حوزههای تخصصی:
شیخ طوسی و آثار او
حوزههای تخصصی:
مغیره بن سعید و ظهور اندیشه ی حروفی گری در عصرامویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عراق در عصر امویان محل ظهور و بروز اندیشه ها و آراء مختلف سیاسی و فکری متنوعی بود. پیشینه تاریخی، ترکیب اجتماعی، مرکزیت سیاسی و اقتصادی، آن را به عنوان کانون مهم بروز این گونه افکار و اندیشه ها درآورده بود. یکی از مهم ترین این آراء و اندیشه ها، غلو و حروفیگری بود.
این نوشتار، چگونگی ظهور آراء و نمادهای رمزی و حروفی و سرچشمه ی حلول این افکار را در اندیشه ی مغیره بن سعید و نیز شکل گیری جریان مغیریه را بررسی نموده، با بهره گیری از روش های تحلیل تاریخی و فرقه شناسی به تبار شناسی اندیشه ها و واکاوی آراء این جریان سیاسی- مذهبی پرداخته است و پیوند میان این گونه اندیشه ها را با آراءگِنوسی ایرانیان و تمدن های بین النهرین و نظریات رمزی، حروفی و عددی نو افلاطونیان و فیثاغورثیان آشکار ساخته و نشان داده که مغیره بن سعید نخستین کسی است که افکار رازورانه و باطنی متأثر از افکار گنوسی بین النهرین را با آراء، اندیشه ها و برداشت های عددی، حروفی و رمزی پیوند داده، با این اقدام اولین جریان و مکتب حروفی را در عهد امویان به وجود آورده است.
شعوبیه: عصبیت عرب بر ضد موالی
منبع:
مهرسال دوم ۱۳۱۳ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
«مناسبات مسلمانان با خزرها در سده نخست هجری» (با تأکید بر روایات مورخان مسلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جریان بخشی از فتوحات اعراب مسلمان که معطوف به نواحی شمال آذربایجان بود، آن ها با کوه های قفقاز که مانع طبیعی مهمی بود، برخورد کرده و با خزرها و سایر اقوامی که تحت سیطره امپراتوری خزر بودند، مواجه گشتند. خزرها، قومی ترک زبان و دارای پایگاه و خاستگاه قبیله ای و عشیره ای رو به شهرنشینی بودند که در این زمان مثل اعراب در مسیر تشکیل امپراتوری جدید و نوپا قرارگرفته بودند. روابط و مناسبات میان اعراب و خزرها در شکل جنگ ها و لشکرکشی های فصلی و دوره ای از دوره خلیفه دوم شروع گشت. مناسباتی که تا یک قرن آینده در دو سوی شمال و جنوب کوه های قفقاز، به صورت جنگ های مکرر و بی سرانجام ادامه یافت. هرچند مسلمانان در مقاطعی دارای پیشروی هایی موقت در قلمرو خزرها بودند، اما وجود موانع طبیعی چون سلسله جبال «قبخ»(قفقاز) و برقراری تشکیلات منسجم در سازمان حکومتی خزرها و اتحاد میان دولت های خزر و بیزانس، از موانع عمده فراروی مسلمانان در پیشروی به سمت شمال قفقاز بود.