فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۳۵٬۶۸۵ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
641 - 658
حوزههای تخصصی:
زمینه: خواب یکی از مهم ترین فرآیندهای روانی فیزیولوژیکی برای عملکرد مغز و سلامت روان است که سلامت انسان را کنترل می کند. کیفیت خواب در جامعه میان سالان ضرورت دارد و مشکلات خواب در این جامعه به عنوان یک عامل خطر اصلی برای مشکلات سلامت روانی و جسمی شناخته می شوند. تاکنون اثربخشی درمان های مختلفی بر بهبود کیفیت خواب میان سالان انجام شده است ولی مطالعه ای به بررسی مقایسه ای درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد نپرداخته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد بر بهبود اختلال بی خوابی در میان سالان انجام شد.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مردان و زنان میان سال مبتلا به اختلال بی خوابی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر همدان در سال 1401 بود که به صورت نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 20 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و گروه گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه اختلال بی خوابی (همائی مجاز و همکاران، 1402) بود. گروه های آزمایش به مدت 9 جلسه 75 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند و گروه گواه درمان معمول را دریافت کرد. پروتکل درمانی (کارنی و ادینجر، 2014) برای گروه شناختی رفتاری و پروتکل درمانی اکت (گای میدوز، 2014) برای گروه پذیرش و تعهد اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با نرم افزار SPSS نسخه ۲3 صورت گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بعد از مداخله، هر دو روش درمان در مقایسه با گروه گواه باعث بهبود اختلال بی خوابی شدند و نتایج درمان در دوره پیگیری نیز حفظ شد (001/0 p<)؛ اما درمان پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری بر بهبود اختلال بی خوابی میان سالان تأثیر بیشتری داشت (001/0 p<).
نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد در کنار سایر روش های درمانی، روش مداخله ای مناسبی برای بهبود اختلال بی خوابی میان سالان است و روانشناسان، مشاوران بالینی و درمانگران می توانند برای کاهش مشکلات بیماران دچار اختلال بی خوابی با برگزاری کارگاه های روانشناختی مانند درمان شناختی رفتاری بی خوابی و درمان پذیرش و تعهد بی خوابی به عنوان درمان های راحت، در دسترس و کم هزینه برای کمک به این افراد اقدام کنند.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال خواب، نشخوار فکری و ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1017 - 1034
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به افزایش تعداد بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و مشکلات عمده آن ها در زمینه کیفیت خواب، نشخوار فکری و ناگویی هیجان، به نظر می رسد که بسیاری از این بیماران از شناخت و مهارت کافی برای مدیریت صحیح چنین مشکلاتی برخوردار نیستند.
هدف: هدف از انجام پژوهش مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال خواب، ناگویی هیجانی و نشخوار فکری بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود.
روش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. به منظور انتخاب شرکت کنندگان، از بین زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز مشاوره دولتی شهر کرمان در سال 1400، 45 نفر بیمار بر اساس معیارهای ورود و خروج مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در سه گروه درمان متمرکز بر هیجان (15 نفر)، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. درمان متمرکز بر هیجان (گرینبرگ و همکاران، 1993) طی 8 جلسه هفتگی، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال و همکاران، 2002) طی 8 جلسه هفتگی انجام شد و گروه گواه هیچ گونه درمانی را دریافت نکرد. پرسشنامه های اختلال خواب (بویس، 1989)، ناگویی هیجانی (بگ بی و همکاران، 1994) و نشخوار فکری (نولن هوکسیما و مورو، 1991) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و از طریق نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شد.
نتایج: یافته های حاصل از تحلیل آنالیز واریانس آمیخته نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود اختلال خواب و نشخوار فکری در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (0/01P<)؛ اما در متغیر ناگویی هیجانی تنها درمان متمرکز بر هیجان داری تأثیر معنادار بود (0/01P<).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان متمرکز بر هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود اختلال خواب، نشخوار فکری و ناگویی هیجانی در زنان مبتلا به سندر روده تحریک پذیر می شود.
بررسی نقش آموزش مهارت ها مدیریت هیجان بر پرخاشگری دانش اموزان مقطع ابتدایی شهرستان کرج سال تحصیلی 1403- 1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
66 - 73
حوزههای تخصصی:
پرخاشگری در میان کودکان و نوجوانان یک مشکل اجتماعی جدی است که در سال های اخیر به سرعت گسترش یافته است به طوری که ناکامی ها و تنش های مکرر می توانند باعث بروز واکنش های نامناسب مانند پرخاشگری شوند پرخاشگری رفتارهای فیزیکی و کلامی تخریب کننده اشیاء با آسیب رساندن به افرادی است که به دنبال فرار با اجتناب از آن هستند. این پژوهش با هدف تاثیر آموزش مهارت های مدیریت هیجان بر پرخاشگری دانش آموزان انجام یافته است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی به روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. از میان جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه 1 شهر کرج در سال تحصیلی 1403-1402 می باشد، نمونه آماری متشکل از 30 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده به صورت تصادفی در یک گروه آموزش مهارت های مدیریت هیجانی و یک گروه کنترل جای دهی شدند. ابزار گرداوری اطلاعات پرسشنامه خشم و پرخاشگری کودکان نیلسون و همکاران (۲۰۰۰) و پروتکل مهارت های مدیریت هیجانات مبتنی بر مدل فرایند گراس می باشد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مهارت های مدیریت هیجان به طورمعنی داری باعث کاهش پرخاشگری بدنی در دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی می شود
فراتحلیل اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر ابعاد روانی-اجتماعی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اندازه اثر متفاوت درمان پذیرش و تعهد در کاهش مشکلات مبتلایان به دیابت نوع 2 در پژوهش های گوناگون، هدف پژوهش حاضر، تعیین اندازه اثر ترکیبی درمان پذیرش و تعهد بر ابعاد روانی-اجتماعی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در ایران بود.
روش : روش آماری پژوهش حاضر، روش فراتحلیل بود. جامعه آماری شامل کلیه پژوهش های انجام شده بین سال های 1392 تا 1402 (86 عدد) بود که اثربخشی درمان پذیرش و تعهد را بر ابعاد روانی- اجتماعی مبتلایان به دیابت نوع 2 بررسی کرده بودند. از بین 86 پژوهش بر اساس ملاک های ورود و خروج و دارا بودن اطلاعات مورد نیاز 30 پژوهش وارد مطالعه حاضر شدند.
یافته ها: میزان اندازه اثر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مبتلایان به دیابت نوع 2، 178/1 به دست آمد که مقداری بسیار قوی می باشد. میانگین اندازه اثر در متغیرهای مربوط به ابعاد روانی-اجتماعی با مؤلفه ی بارز روانشناختی، 187/1 و در متغیرهای مربوط به ابعاد روانی-اجتماعی با مؤلفه ی بارز اجتماعی، 791/0 به دست آمد که به ترتیب نشانگر اندازه اثر بسیار قوی برای ابعاد روانی-اجتماعی با مؤلفه ی بارز روانشناختی و اندازه اثر قوی برای ابعاد روانی- اجتماعی با مؤلفه ی بارز اجتماعی است.
نتیجه گیری: درمان پذیرش و تعهد تأثیر بسزایی در بهبود ابعاد روانی- اجتماعی مبتلایان به دیابت نوع 2 دارد. همچنین تأثیر این درمان بر ابعاد روانی-اجتماعی با مؤلفه ی بارز روانشناختی بیشتر از ابعاد روانی-اجتماعی با مؤلفه ی بارز اجتماعی می باشد.
مطالعه مقایسه ای حافظه کاری در فرزندان افراد مبتلابه آلزایمر و فرزندان افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف مطالعات مختلف نشان داده اند، فرزندان والدینی که به آلزایمر دچار هستند در مقایسه با جمعیت های عمومی احتمالاً با نرخ بالاتری به این اختلال مبتلا خواهند شد. باتوجه به اینکه نیاز فزاینده به نشانه های تشخیصی برای کمک به پیش بینی معتبر آلزایمر احساس می شود و ازطرف دیگر قبل از شروع علائم بالینی، تغییرات آسیب شناختی عصبی در مناطق مغزی به ویژه نواحی گیجگاهی ظهور می یابند و ارتباط عملکردی این ساختارها با کارکردهای شناختی حافظه دیداری فضایی، بازشناسی شکل و یادگیری جدید را تحت تأثیر قرار می دهند، ما را بر آن داشت تا به بررسی این سه عملکرد در فرزندان افراد مبتلا به آلزایمر دیررس و فرزندان افراد عادی، با استفاده از یک مجموعه آزمون کامپیوتری کنتب بپردازیم. مواد و روش ها طرح پژوهش حاضر، مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، افراد با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بودند. نمونه پژوهش شامل ۵۵ نفر بود که با بهره گیری از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. در این مطالعه ۳۱ نفر از فرزندان افراد مبتلابه آلزایمر(سن: 61/7±03/43؛ ۱۵مرد و ۱۶ زن) و ۲۴ نفر فرزندان افراد نرمال بالای ۶۵ سال(سن: 82/6±67/40؛ ۱۲مرد و ۱۲ زن) که از فرزندان افراد مراجعه کننده به کلینیک مغز و اعصاب و افراد در دسترس در ۲ گروه قرار گرفتند. با استفاده از سه آزمون از مجموعه خودکار ارزیابی عصب روان شناختی کمبریج شامل حافظه کاری فضایی، حافظه بازشناسی شکل و یادگیری پیوسته جفتی ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون آماری تی مستقل و معادل غیرپارامتریک آن (من ویتنی یو) بین دو گروه مقایسه شدند. یافته ها نتایج این مطالعه نشان داد در عملکرد حافظه کاری فضایی در 2 مورد از 3 مورد، یعنی خطاهای بین شرایط (فرزندان نرمال: 12/21±14/21؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر 22/69±34/58) و خطای کل (فرزندان نرمال:9/3±12/96؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 22/22±37/03) بین گروه ها اختلاف معنی دار وجود دارد (0/01>P). در عملکرد حافظه بازشناسی شکل در دو آیتم میانگین تأخیر (فرزندان نرمال: 364/03±1917/17؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 445/15±2186/94) و درصد پاسخ صحیح (فرزندان نرمال: 4/44±96/3؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 8/93±84/39) بین دو گروه اختلاف معنی دار وجود داشت و در مورد میانگین تأخیر برای پاسخ درست و میانگین تأخیر برای پاسخ نادرست اختلاف معنی دار وجود نداشت (0/05>P). در عملکرد یادگیری پیوسته جفتی در هر 3 مورد موردبررسی یعنی نمره حافظه (فرزندان نرمال: 1/59±23/08؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 4/32±17/65)، میانگین خطا برای موفقیت (فرزندان نرمال: 0/36±0/54؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 1/83±2/31) و خطای کل (فرزندان نرمال:2/87±4/54؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 1/83±17/10) بین دو گروه اختلاف معنی دار وجود داشت (0/01>P). نتیجه گیری نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد عملکرد یادگیری جدید و حافظه کاری فضایی و بازشناسی شکل بین فرزندان افراد دارای آلزایمر و بدون آلزایمر دارای تفاوت است. بررسی عملکرد یادگیری جدید و SWM می تواند به عنوان نشانه هایی برای تشخیص اختلال شناختی خفیف در فرزندان افراد دچار آلزایمر و سیر حرکت این افراد به سمت AD باشد، درحالی که بررسی عملکرد بازشناسی شکل نمی تواند سرنخی برای تشخیص باشد. ۸۷۱,۱
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری و یکپارچه نگر بر ارتقای رضایت زناشویی و صمیمیت زوجینی در زوجین ناسازگار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف تفاوت اثربخشی زوج درمانی شناختی–رفتاری و یکپارچه نگر بر ارتقای مؤلفه های رضایت زناشویی و صمیمیت زوجینی در زوجین ناسازگار انجام شد. مواد و روش ها روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین دارای اختلاف زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان تبریز در سال 1402 بودند که از بین آن ها نمونه هایی شامل 45 زوج دارای وضعیت ناسازگاری به روش نمونه گیری هدفمند و باتوجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه زوج درمانی شناختی-رفتاری (15 زوج)، گروه زوج درمانی یکپارچه نگر (15 زوج) و گروه کنترل (15 زوج) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه صمیمیت زناشویی باگاروزی، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ، مداخله زوج درمانی یکپارچه نگر و مداخله زوج درمانی شناختی-رفتاری بود. به منظور بررسی فرضیه ها از روش تحلیل واریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نتایج نشان داد زوج درمانی شناختی – رفتاری و زوج درمانی یکپارچه نگر، مؤلفه های رضایت زناشویی و مؤلفه های صمیمیت زناشویی را ارتقاء می بخشند. همچنین نتایج نشان داد زوج درمانی یکپارچه نگر در ارتقای مؤلفه های صمیمیت و رضایت زناشویی نسبت به زوج درمانی شناختی-رفتاری تأثیر بیشتری دارد که این تفاوت در سطح 0/01>P معنی دار بود. نتیجه گیری براساس نتایج نتیجه می گیریم اگرچه هر دو درمان شناختی–رفتاری و یکپارچه نگر در ارتقای رضایت و صمیمت زناشویی کارآمدند اما زوج درمانی یکپارچه نگر تأثیر بیشتری در بهبود مؤلفه های این دو متغیر دارد، چراکه زوج درمانی یکپارچه نگر به زوجین کمک می کند عواطف خودرا نشان دهند و از این راه بتوانند مقرراتی را که مانع برقراری روابط عاطفی می شوند، تغییر دهند. ۹۴۲,۱
نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۰۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش افراد بالای 18 سال شهر تهران در سال 1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از منطقه سه، نمونه ای به تعداد 200 نفر انتخاب و پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس وسواس فکری- جبری بیل براون (Y-BOCS، گودمن و همکاران، 1989)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، 2004) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی اختلال وسواس جبری بودند (۰01/۰p‹) و همچنین تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم از طریق تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد) توانست اختلال وسواس جبری را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که تحمل پریشانی و تنظیم هیجان نقش کلیدی در اختلال وسواس جبری دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای کیفیت زندگی اختلال وسواس جبری ضروری است.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شفقت به خود بر عزت نفس و تجربه شرم در زنان مبتلا به پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۶۰-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شفقت به خود بر عزت نفس و تجربه شرم در زنان مبتلا به پرخوری بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری۲ ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری شهر تهران در سال 1400 بودند. ابتدا 45 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش شامل شدت پرخوری گومالی و همکاران(1982BES,)، عزت نفس روزنبرگ (1989RSEs,)، شرم درونی کوک (1998Cook,) و شرم بیرونی گاس (1994Goss,) بود. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین عزت نفس و تجربه شرم در هر دو گروه هیجان مدار و شفقت به خود در مرحله پس آزمون و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P)، یعنی این دو مداخله به شکل معناداری نسبت به گروه کنترل باعث افزایش عزت نفس و کاهش تجربه شرم شده اند. همچنین نتایج آزمون بنفرونی برای مقایسه اثربخشی دو مداخله هیجان مدار و شفقت به خود نشان داد تفاوت معنی داری بین این دو مداخله در افزایش عزت نفس و کاهش تجربه شرم نمونه مورد مطالعه مشاهده نشد(05/0<P). بنابراین می توان گفت باوجود اثربخشی هر دو مداخله بر افزایش عزت نفس و کاهش شرم زنان مبتلا به پرخوری؛ ارجحیت یک مداخله بر دیگری از نظر آماری معنی دار نمی باشد.
طراحی و اعتبارسنجی برنامه آموزشی توجه و تمرکز و تأثیر آن بر ادراک دیداری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دوران اولیه کودکی دوره ای حساس و مهم برای رشد مهارت های شناختی است و مداخلاتی که توجه و تمرکز را هدف قرار می دهند می توانند پیامدهای مهمی بر رشد کلی کودکان داشته باشند. بنابراین، درک تأثیر چنین مداخلاتی بر ادراک دیداری می تواند بینش های ارزشمندی را برای مربیان و مراقبین فراهم نماید. پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی توجه و تمرکز و بررسی اثربخشی آن بر ادراک دیداری کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه انجام شد. جامعه آماری شامل کودکان مراکز پیش دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 40 کودک انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 20 جلسه مداخله آموزشی دریافت کردند. شرکت کنندگان در پیش آزمون_پس آزمون و دو ماه پس از اتمام مداخله ها به پرسشنامه TVPS پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و در فضای نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: ویژگی های روان سنجی پروتکل مطلوب و امکان سنجی آن در گروه نمونه قابل قبول بود. بر اساس یافته های به دست آمده برنامه آموزشی طراحی شده به طور مؤثری توانایی ادراک دیداری کودکان پیش دبستانی را افزایش داد (0/001>P). نتیجه گیری: چنین می توان عنوان کرد که ارائه آموزش مبتنی بر توجه و تمرکز در دوران پیش دبستانی می تواند نقش به سزایی در بهبود توانایی های ادراک دیداری در کودکان خردسال داشته باشد و اهمیت مداخله های بهنگام در رشد شناختی را برجسته نماید.
اثربخشی مداخلات گروهی مبتنی بر درمان شناختی رفتار مبتنی بر ذهن آگاهی برافزایش خود کارآمدی اجتماعی، خودتنظیمی و بهبود مهارت ارتباطی دختران ۱۶ الی ۱۹ سال
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی اثربخشی مداخلات گروهی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) در بهبود خودکارآمدی اجتماعی، خودتنظیمی و مهارت های ارتباطی در دختران نوجوان ۱۶ تا ۱۹ ساله پرداخت. یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون/پس آزمون انجام شد. با ۳۰ شرکت کننده که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بود و به دو گروه تجربی (n = 15) و کنترل (n = 15) تقسیم شده بودند، به کار گرفته شد. گروه مداخله یک برنامه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی هشت هفته ای را گذراند بودند.جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های خودکارآمدی، خودتنظیمی و مهارت های ارتباطی بود که قبل و بعد از مداخله اجرا شد.تحلیل واریانس هم زمان برای ارزیابی تأثیر مداخله استفاده شد. نتایج نشان دهنده بهبودهای قابل توجهی در هر سه حوزه برای گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بود. امتیازهای خودکارآمدی اجتماعی به طور قابل توجهی بهبود یافتند، که نشان دهنده افزایش اعتمادبه نفس در تعاملات اجتماعی و کاهش اضطراب بود. نتایج خودتنظیمی نشان دهنده افزایش کنترل عاطفی و کاهش تکانش گری بودند. علاوه بر این، نمرات مهارت های ارتباطی نشان دهنده بهبود وضوح، قاطعیت و توانایی های گوش دادن فعال بودند.یافته ها نشان می دهند که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی رویکرد مؤثری برای مقابله با چالش های روانی و اجتماعی در دوران نوجوانی است. ادغام درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی در چارچوب های آموزشی و درمانی می تواند مزایای قابل توجهی برای توسعه شخصی و بین فردی ارائه دهد.
تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر احساس تنهایی، امید به زندگی و خودکارآمدی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۱۵۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر احساس تنهایی، خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر در مراکز اقامتی میان مدت تبریز در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) وکنترل (15 نفر) قرارگرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس احساس تنهایی، مقیاس خودکارآمدی و پرسشنامه امید به زندگی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش حل مسئله اجتماعی در 8 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و آموزش حل مسئله اجتماعی باعث کاهش احساس تنهایی و افزایش خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر شد. نتیجه گیری: باتوجه به یافته این پژوهش، به درمانگران و متخصصین حوزه پیشگیری پیشنهاد می شود برای بهبود زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مخدر و پیشگیری از اعتیاد از آموزش حل مساله اجتماعی استفاده کنند.
ارتباط عواطف با یقین و نقش آنها در هدایت انسان از منظر آموزه های قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
بررسی آموزه های قرآنی درباره نقش عواطف در فعالیت های عقلانی و هدایت، بیانگر آن است که عواطف می توانند هم در جهت تضعیف عقلانیت و هدایت افراد نقش بازی کنند و هم در جهت تقویت آنها. در این راستا رویکرد قرآن به رابطه عواطف با یقین و نقش آنها در هدایت افراد تأمل برانگیز است. بنابراین هدف پژوهش حاضر شناسایی چگونگی ارتباط عواطف با یقین و نقش آنها در هدایت انسان از منظر آموزه های قرآن می باشد. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی تلاش می شود آموزه های قرآن کریم درباره نقش عواطف در عقلانیت عملی و هدایت و رستگاری انسان علی رغم علم و یقینش بررسی شود. یافته های پژوهش نشان داد که از نگاه قرآن بین یقین و هدایت ملازمه ای نیست و انسان ممکن است تحت تأثیر عواطف مختلف برخلاف یقینش عمل کند. قدرت عواطف از نظر قرآن زیاد است و ازاین رو برای کاستن از نقش تضعیفی برخی عواطف در عقلانیت و هدایت افراد، باز از نیروی عواطف استفاده می کند و ملازمه علم و یقین با عاطفه نیرومندی که عقل ایجاد کرده است را ضروری می داند.
اثربخشی معنویت درمانی مثبت نگر بر رضایتمندی و فرسودگی شغلی معلمان مدارس استثنائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
207 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر مداخله معنویت درمانی مثبت نگر بر رضایت و فرسودگی شغلی معلمان مدارس استثنائی بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعه شبه آزمایشی با پیش آزمون/ پس آزمون و دارای گروه کنترل بود. از جامعه آماری معلمان مدارس استثنائی مقطع ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 ، نمونه ای به تعداد 30 معلم زن، به صورت در دسترس انتخاب شد. سپس معلمان منتخب به دو گروه 15 نفری تقسیم و از لحاظ سابقه شغلی و مدرک تحصیلی همتاسازی شده و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تخصیص یافت. اعضای گروه آزمایش به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای، به صورت هفته ای یک جلسه مداخله معنویت درمانی مثبت نگر را دریافت کردند. کلیه آزمودنی ها ابزارهای پژوهش شامل مقیاس فرسودگی شغلی و پرسشنامه رضایت شغلی را در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و شش ماه بعد تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس مختلط در SPSS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد؛ مداخله معنویت درمانی مثبت نگر بر رضایتمندی و فرسودگی شغلی تأثیر معناداری داشته است (001/0P<). همچنین نتایج حاصل از پیگیری، بیانگر آن بود که اثر آموزش معنویت درمانی مثبت نگر بر متغیر رضایت مندی در مرحله پیگیری پایدار بوده و بازگشت نداشته است، اما اثر مداخله بر فرسودگی شغلی در مرحله پیگیری پایدار نبوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تدوین و ارائه مداخلات مبتنی بر معنویت برای معلمان جهت افزایش رضایتمندی و کاهش فرسودگی شغلی پیشنهاد می شود.
تبیین نقش نیرومندی من و جایگاه وضعیت اشتغال در گرایش به خودکشی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
230 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف: خودکشی، یکی از بزرگ ترین معضلات در زمینه سلامت روان است. لذا هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری گرایش به خودکشی بر اساس نیرومندی من با نقش تعدیل گری وضعیت اشتغال در زنان مطلقه است. روش: پژوهش حاضر در رده پژوهش های کاربردی و از نوع همبستگی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) اصفهان در سال 1402 بود که ابتدا به روش نمونه گیری چندمرحله ای از میان مناطق پنجگانه، دو منطقه (2 و 3) انتخاب و تعداد 270 نفر بر اساس جدول مورگان و جریسی و حداقل کفایت افراد گروه نمونه (SMART PLS3) انتخاب گردید. لذا پس از خارج نمودن تعداد پرسشنامه های مخدوش در نهایت تعداد 250 پرسشنامه بررسی شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش افکار خودکشی (بک، 1961) و پرسشنامه سنجش نیرومندی من (استروم و همکاران،1997) بودند. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی معنی دار است (001/0≥p، 455/0- β=). همچنین تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در زنان مطلقه خانه دار (001/0≥p، 637/0- β=) و زنان مطلقه شاغل (001/0≥p، 311/0- β=) معنادار به دست آمد. در راستای بررسی نقش تعدیل گر وضعیت اشتغال، ضرایب تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در گروه زنان خانه دار و شاغل بررسی شد و بر اساس میزان تفاوت این ضرایب (326/0) وضعیت اشتغال تقشی تعدیل گر دارد (001/0≥p). نتیجه گیری: با توجه به نقش تعدیل گر معنادار وضعیت اشتغال، می توان با اشتغال زایی مناسب برای زنان گرایش به خودکشی را در این قشر کاهش داد.
نقش واسطه ای خودکارآمدی و امید در رابطه عزت نفس و رضایت از زندگی: یک مطالعه تحلیل مسیر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی و امید در رابطه عزت نفس و رضایت از زندگی بود. روش پژوهش، از نوع توصیفی – همبستگی و جامعه آماری، کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان بود که بر اساس جدول مورگان از بین آنان 353 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از چهار پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ (SES)، مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSE)، مقیاس امید اسنایدر (AHS) و رضایت از زندگی داینر (SWLS)، استفاده شد. اطلاعات بدست آمده از طریق مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) ، با استفاده از روش تحلیل مسیر با بهره گیری از مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986)، با نرم افزار SPSS26 و AMOS24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاکی از تحلیل مسیر، بیانگر معناداری نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه ی میان عزت نفس با رضایت از زندگی بود بطوریکه مسیر عزت نفس به خودکارآمدی با ضریب (54/0) و مسیر خودکارآمدی به رضایت از زندگی با ضریب (22/0)، معنادار بدست آمد و مسیر عزت نفس به امید (48/0) و مسیر امید به رضایت از زندگی (47/0) معنادار بدست آمد. بنابراین، نتایج نشانگر آن است که خودکارآمدی و امید نقش میانجی میان عزت نفس و رضایت از زندگی را ایفاء می کند.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی بر افزایش خوش بینی مادران باردار و سلامت نوزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
149 - 158
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی بر افزایش خوش بینی مادران باردار و سلامت نوزاد انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان فردوس در نیمه اول سال 1397 می باشند که تعدادشان 492 نفر می باشد. از میان آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی طی 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اعمال شد. جهت گرداوری اطلاعات از آزمون جهت گیری زندگی (LOT) و آزمون آپگار استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس و آزمون t مستقل استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد، مادرانی که در جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی شرکت داشتند، از نظر خوش بینی نسبت به مادرانی که در این برنامه حضور پیدا نکرده بودند و در گروه کنترل بودند، در سطح بالاتری قرار داشتند.
نتیجه گیری: نمره های آپگار دقیقه اول و پنجم در نوزادان مادرانی که در جلسات ذهن آگاهی مبتنی بر طرح واره اسلامی معنوی شرکت داشتند، نسبت به نوزادان مادرانی که در این برنامه حضور پیدا نکرده بودند و در گروه کنترل بودند، در سطح بالاتری قرار داشت.
ارتباط بین بد رفتاری های دوران کودکی و اعتیاد به اینترنت در دانشجویان: نقش میانجی گر سبک های دلبستگی و راهبردهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
13 - 23
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف برسی ارتباط بین بدرفتاری های دوران کودکی و اعتیاد به اینترنت در دانشجویان با تعیین نقش واسطه ای سبک های دلبستگی و راهبردهای مقابله ای بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شهر مشهد بود که از بین آنها نمونه ای 497 نفری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل تست اعتیاد به اینترنت (IAT)، پرسشنامه آسیب های دوران کودکی-نسخه کوتاه (CTQ-SF)، مقیاس تجدیدنظر شده سبک های دلبستگی بزرگسالان (RASS)، پرسشنامه راهبردهای مقابله (CISS) بود. داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سوءرفتار دوران کودکی و اعتیاد به اینترنت در دانشجویان همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج بوت استراب حاکی از آن بود که از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی اجتنابی و از بین راهبردهای مقابله ای، راهبرد اجتنابی و مسئله مدار می تواند نقش میانجی مثبت و معنی داری را در ارتباط بین بدرفتاری های دوران کودکی و اعتیاد به اینترنت ایفا نماید. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت دوره حساس کودکی و تأثیرات ماندگار تجارب آسیب زا بر شکل گیری سبک های دلبستگی ناایمن و تبعات بعدی آن در بزرگسالی همچون استفاده از راهبردهای مقابله ای ناکارآمد مانند استفاده آسیب زا از اینترنت جهت کنار آمدن با احساسات ناخوشایند ناشی از آسیب های دوران کودکی، نتایج این مطالعه می تواند در جهت آگاه سازی والدین از طریق برنامه های آموزشی تلویحات کاربردی به همراه باشد.
Clarifying critical thinking in improving students' virtual education learning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was to explain critical thinking in electronic education. The qualitative research aimed at analyzing the importance of critical thinking skills in improving students' virtual education learning with a descriptive-interpretive approach sought answers to the following 2 questions: 1- How do students describe their learning experiences with critical thinking in virtual education? 2- What changes has the critical thinking skill made in learning the virtual education of students? The data collection tool was an open-ended interview, with 12 of the 98 incoming student teachers, with targeted sampling and the research location of the Faculty of Teacher Education, Farhangian University of Ardabil, who had studied with virtual education. Analysis of the findings after implementing the experiences and interviews of the students and the components obtained from the open and central and selective coding with 6 components (self-knowledge - spirituality - media literacy - receptivity to criticism and criticism - pluralism - cognition and metacognition) It led to the conclusion of the following 3 themes according to the elements of the national curriculum and the goals of education as follows: 1- Communication with oneself 2- Communication with God 3- Communication with creation It could be used in educational systems and the positive and negative consequences in learning and education in order to be successful in learning, and it is necessary that the virtual learner is not limited to education, but must be a critical thinker or acquire educational skills and abilities during his education.
بررسی تاثیر رنگ و نور فضای کاری بر بار کاری ذهنی و توجه پایدار کارمندان: مطالعه در واقعیت مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت محیطی فضاهای داخلی نقش اساسی در سلامت انسان دارد. از آنجایی که، امروزه مردم بیش از 90 درصد وقت خود را در داخل ساختمان ها می گذرانند، اثرات عوامل محیط داخلی، بر کارکردهای شناختی و ابعاد مختلف سلامت حائز اهمیت است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی عملکرد توجه و بار کاری کارمندان، تحت تأثیر نور و رنگ محیط انجام شد. روش کار: در این مطالعه، 20 شرکت کننده از میان کارمندان 18 تا 50 ساله با میانگین و انحراف معیار: 33/8±5/13 در مواجهه با 4 محیط شبیه سازی شده در واقعیت مجازی با روشنایی (300 و 800 لوکس) و رنگ ( آبی و سفید) قرار گرفتند. ابتدا، شرکت کنندگان به مدت 5 دقیقه، در حالت استراحت در فضای شبیه سازی شده حضور داشتند، سپس تکلیف شناختی طراحی شده بر پایه آزمون عملکرد پیوسته را در حالی که همزمان امواج مغزی شرکت کنندگان از طریق دستگاه الکتروآنسفالوگرام ثبت می گردید، انجام دادند. ارزیابی شاخص بار کاری ذهنی از طریق پرسشنامه ناسا با 6 خرده مقیاس صورت گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که در محیط با شدت نور 300 لوکس و رنگ آبی میزان توجه پایدار افراد به طور معناداری (0/031P= ،5/206=(3،36)F) افزایش پیدا می کند. همچنین در این مطالعه هیچ تغییر معناداری در خصوص شاخص بار کاری ذهنی (0/902P=) مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان چنین برداشت نمود، که رنگ آبی در کارکرد توجه پایدار کارمندان تأثیر مثبت دارد. از آنجایی که توجه پایدار نقش اساسی در فعالیت های مستمر اداری دارد، لذا می توان با مداخلات طراحی در محیط های کاری، به بهبود کارکرد توجه پایدار و در نتیجه ارتقا کارآیی کارمندان و بهره وری سازمان ها دست یافت.
Investigating relationship between personality patterns and orgasm types in womens(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
57 - 70
حوزههای تخصصی:
Personality disorders can play a significant role in creating and perpetuating sexual function problems in women. Therefore, the present study was conducted to investigate the relationship between personality patterns and types of female orgasms. The method of the present study was correlational, and a sample of 400 women in Tehran was selected by convenience sampling method. Tests used to collect data were Millon 3 questionnaires (MCMI-III), Women's Sexual Function Questionnaire (FSFI), and Orgasm Scale Assessment (ORS). According to the results, the highest disorder was related to the satisfaction subscale, and the lowest percentage of the research sample was in the orgasm subscale (25.9%) in the subscales of desire, arousal, humidity, and pain, respectively. The percentage of the research sample was 31, 32, 26.3, and 31.4%. According to the results, the narcissism and negativity subscales had a significant relationship with the types of orgasm (P <0.05) and the other subscales had no significant relationship. According to the results of logistic regression, avoidance, sadism, and borderline subscales were able to predict the types of orgasms and the coefficients of other paths in the regression model did not have significant coefficients (P <0.05).