فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: روانشناسی مثبت گرا با تکیه بر استعدادها و توانایی ها، به جای تمرکز بر بیماری ها، جای خود را در ادبیات روانشناسی گشوده است و با پیشرفت روزافزون جوامع و گسترش مادی گرایی، اهمیت بیشتری یافته است. شادکامی در نظریه مارتین سلیگمن، یکی از مفاهیم مهم در روانشناسی مثبت گرا است و به احساس خوشحالی و رضایت فرد اشاره می کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی برای شادکامی با محوریت دیدگاه مارتین سلیگمن انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، کیفی بود که با روش گراندد تئوری (نظریه زمینه ای) انجام شد. جامعه آماری در بخش بررسی نظریه سلیگمن، محتوای کتاب شکوفایی روانشناسی مثبت گرا: درک جدیدی از نظریه شادکامی و بهزیستی بود که تمام محتوای آن با دقت توسط پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفت و در بخش خبرگان نیز، جامعه آماری شامل تمامی متخصصان روانشناسی مثبت گرا در شهر تهران در سال 1402 بود که با نمونه گیری گلوله برفی شناسایی شدند و با نظرخواهی از 10 نفر از این خبرگان، نظرات آنان در مورد موضوع مورد مطالعه، بررسی شد. یافته ها: در پژوهش حاضر عوامل علی، زمینه ای و مداخله گر شادکامی شناسایی شدند. از طرفی راهبردهای تمرکز بر نقاط قوت، تمرین شکرگزاری، تمرین پذیرش رنج ها، تعیین اهداف و برنامه ریزی هفتگی یا ماهانه، برقراری و حفظ روابط مثبت و ارتباطات معنادار با دیگران، تمرین زندگی در حال و ارزش قائل شدن به لحظات حال و فعالیت های ورزشی و تحرک بدنی به عنوان راهکارهای شادکامی شناسایی شدند. در نهایت مشخص شد شادکامی پیامدهای مختلفی شامل بهبود روحیه، بهبود سلامت، بهبود روابط، افزایش خلاقیت، موفقیت در کار، حفظ تعادل روحی و افزایش انگیزه را به همراه دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که شادکامی اصیل مارتین سلیگمن با دیدگاه خبرگان حوزه روانشناسی مثبت گرا همخوانی دارد؛ زیرا هر دو تأکید دارند که شادکامی، رضایت و آرامش درونی است که می تواند از طریق ارتباط معنوی با خداوند و پیروی از اصول دینی و اخلاقی و نگرش مثبت به زندگی میسر شود.
مقایسه اثربخشی آموزش سرمایه های روانشناختی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۲۱۴-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعداد زنان سرپرست خانوار به واسطه تغییرات اجتماعی و جمعیتی گسترده جامعه ایران در سال های اخیر افزایش یافته است. برخی از مطالعات پیشین نشان داده است این دسته از زنان، بهزیستی روانشناختی پایینی دارند. نکته مثبت این است که مطالعات پیشین، اثربخشی مداخلات مبتنی بر سرمایه روانشناختی و ذهن آگاهی را بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار تأیید کرده اند، اما پژوهش خاصی که اثربخشی دو مداخله آموزشی سرمایه روانشناختی و ذهن آگاهی را بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار مقایسه کند، یافت نشد. هدف: مطالعه حاضر باهدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهرستان شیراز بود که در اداره بهزیستی شهرستان شیراز پرونده داشته و هم زمان کودکان آن ها در مدارس تحت پوشش اداره ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر شیراز در سال 1401-1402 تحصیل می کردند. از بین زنان سرپرست خانوار در جامعه آماری، 45 زن به صورت در دسترس انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری شامل دو گروه آزمایش (آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی) و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) بود. گروه های آزمایش اول و دوم طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به ترتیب تحت آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی (لوتانز، 2007) و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) قرار گرفتند ولی اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی هر دو به صورت یکسان بر بهبود بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار مؤثر هستند (0/976 =(P. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده در مطالعه حاضر، به نظر می رسد روانشناسان و مشاوران می توانند از روش آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و درمان ذهن آگاهی در جهت ارتقای سلامت و افزایش بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار استفاده کنند
عنوان اثربخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش استرس آموزشی رابطه معلم- دانش آموز در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش استرس آموزشی رابطه معلم دانش آموز در مدارس ابتدایی سردشت دزفول و روستاهای وابسته به آن در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه ی این پژوهش شامل کلیه ی مدارس دخترانه، پسرانه و مختلط مقطع ابتدایی شهرستان سردشت–دزفول و روستاهای وابسته (526 دانش آموز) به آن در سال تحصیلی 1401-1400 بود. برای انتخاب نمونه، پنج مدرسه ی دخترانه، پسرانه و مختلط به طور تصادفی از میان 117 مدرسه ابتدایی این شهرستان و روستاهای اطراف آن انتخاب شدند. در مرحله ی بعد 30 دانش آموز بر اساس گزارش معلمان، مشاوران و تأیید مرکز اختلالات رفتاری این شهرستان از نظر اختلال های عاطفی و رفتاری برگزیده شدند که 15 نفر به صورت تصادفی به گروه آزمایش و 15نفر به صورت تصادفی به گروه کنترل اختصاص یافتند. معلمان به شاخص استرس آموزشی در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری برای هر دانش آموز پاسخ دادند. دانش آموزان شرکت کننده ی گروه آزمایش در دَه جلسه ی چهل وپنج دقیقه ای مداخله ی بازی درمانی گروهی شرکت کردند و دانش آموزان شرکت کننده ی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (آمیخته) و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بازی درمانی گروهی باعث کاهش استرس آموزشی رابطه ی معلّم-دانش آموز در دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (01/0 < p). همچنین نمره های گروه تحت بازی درمانی گروهی در مرحله ی پیش آزمون تا مرحله ی پیگیری در متغیرهای بیش فعالی، اضطراب/کناره گیری، اختلال رفتاری/پرخاشگری و نااُمیدی در کار با والدین کاهش یافته است (01/0 < p) امّا در متغیر اختلال در تدریس تغییری مشاهده نشد. بنابراین می توان با استفاده از این نوع بازی درمانی گروهی برای کاهش استرس آموزشی رابطه ی معلّم- دانش آموز استفاده کرد.
تأثیر راهبردهای یادگیری زایا بر درک مطلب خواندن دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر شیوه های یادگیری زایا (طراحی و تصویرسازی ذهنی) بر درک مطلب خواندن دانش آموزان متوسطه اول شهر بجنورد که در سال تحصیلی98-99 مشغول به تحصیل بودند، انجام گردید. روش این پژوهش از نوع آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه هدف دانش آموزان دختر متوسطه اول پایه هشتم شهرستان بجنورد بودند. با توجه به طرح آزمایشی مطالعه، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای ۲ کلاس (55 نفر) انتخاب شدند. پس از انجام پیش آزمون و اطمینان از همگنی گروهها، مداخلات آزمایشی «مطالعه به کمک طراحی» و «مطالعه با کمک تصویرسازی ذهنی» در دو گروه آزمایشی در چهار جلسه و در طی سه روز انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون درک مطلب و متن آزمایشی محقق ساخته بود. داده ها به کمک آزمون درک مطلب ۲۰ سوالی محقق ساخته جمع آوری و با نرم افزار SPSS 22 و آزمون آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، مطالعه با استفاده از راهبرد یادگیری به کمک طراحی (۷۲٪) و راهبرد یادگیری به کمک تصویرسازی ذهنی (۵۳%) درک مطلب دانش آموزان را در مقایسه با مطالعه به روش سنتی بهبود می بخشد و میانگین اندازه اثر این دو راهبرد یادگیری زایا بر درک مطلب (%56) به دست آمد که نشان می دهد که استفاده از این راهبردها باعث یادگیری بیشتر دانش آموزان می شود.
پیش بینی استفاده ناسالم از گوشی هوشمند براساس ابعاد سرشت و منش در نوجوانان با میانجی گری حساسیت بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
61 - 75
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همگام با گسترش اینترنت، برنامه های کاربردی متنوع و بازی های برخط، مشکلات مرتبط با استفاده از گوشی هوشمند نیز افزایش یافته است. استفاده ناسالم از گوشی هوشمند نوعی اعتیاد محسوب می شود و شناسایی عوامل خطر پیش بینی کننده این رفتار اعتیادی باعث تبیین دقیق تر رفتار نوجوانان در کاربرد این ابزار می شود. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی استفاده ناسالم از گوشی هوشمند براساس ابعاد سرشت و منش در نوجوانان با میانجی گری حساسیت بین فردی بود. روش: 385 نوجوان (207 دختر و 178 پسر) در شهر تهران با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به فرم کوتاه پرسشنامه سرشت و منش (56-TCI)، پرسشنامه حساسیت بین فردی بویس و پارکر (IPSM) و مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند (SAS) پاسخ دادند. یافته ها: در این پژوهش دو مدل فرضی مورد آزمون قرار گرفت؛ مدل اول که در آن حساسیت بین فردی اثر مؤلفه های سرشت را بر استفاده ناسالم از گوشی هوشمند واسطه گری می کرد و مدل دوم که مبتنی بر مؤلفه های منش بود. ارزیابی مدل های فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که هر دو مدل با اعمال برخی اصلاحات برازش پیدا کردند. در مدل مربوط به عوامل سرشت، نوجویی و پشتکار اثر مستقیم و آسیب پرهیزی و پاداش وابستگی اثر غیرمستقیم بر استفاده ناسالم از گوشی هوشمند داشتند. در مدل مربوط به منش، همکاری اثر مستقیم و خودراهبری اثر مستقیم و اثر غیرمستقیم بر استفاده ناسالم از گوشی هوشمند داشت. در مجموع نتایج نشان داد که عوامل شخصیتی سرشت و منش با واسطه گری حساسیت بین فردی می توانند استفاده ناسالم از گوشی هوشمند در نوجوانان را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش در کنار حمایت از مدل های فرضی پژوهش برای استفاده ناسالم از گوشی هوشمند، چهارچوب مناسبی برای سبب شناسی این پدیده رایج در نوجوانان ارائه می دهد. در حوزه پیشگیری و درمان نیز خروجی های مدل به درک علل پدیدآیی و پایداری این پدیده روان شناختی کمک کرده و زمینه طراحی مداخلات پیشگیرانه و تمرکز بر متغیرهای مؤثر بر بهبود تنظیم شناختی، هیجانی و رفتاری نوجوانان را فراهم می سازد.
اثر آموزش مهارت های مقابله ای بر طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
59 - 75
حوزههای تخصصی:
مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی با طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ناسالم و کاهش بهزیستی ذهنی مواجه اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش مهارت های مقابله ای بر طرح واره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روان پزشکی شهر سنندج در سال 1402 بود. 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی و به تساوی دردو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابتدا پیش آزمون با پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی اجرا شد. برای گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای (دو بار در هفته) آموزش مهارت های مقابله ای برگزار گردید. پس آزمون پس از مداخله و پیگیری پس از یک ماه در گروه ها اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش مهارت های مقابله ای باعث کاهش طرح واره های ناسازگار اولیه و افزایش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی شد. توصیه می شود از این نتایج در مراکز مشاوره و روان درمانی برای افراد دارای اختلال شخصیت مرزی استفاده شود.
مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی، افکار غیر منطقی، بازداری هیجانی و ارزشمندی در زندگی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
404 - 414
حوزههای تخصصی:
پژوهش های اخیر نشان می دهد که اثر بخشی رویکردهای درمانی را نمی توان تنها برحسب نشانه های اختلال های روانی مورد سنجش قرار داد و با توجه به تحولاتی که در رویکردهای فراتشخیصی رخ داده است ، بهتر است کارآمدی رویکردهای درمانی بر ابعاد مختلف روان شناختی نیز مورد توجه قرار گیرد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان های شناختی- رفتاری و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی ، افکار غیرمنطقی ، بازداری هیجانی و ارزش مندی زندگی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه افرادی بود که به کلینیک های روان شناسی منطقه 5 تهران مراجعه کردند. نمونه گیری به روش هدف مند و پس از مصاحبه پژوهشگر با شرکت کنندگان و احراز ملاک های تشخیصی افسردگی اساسی براساس DSM-5 به عمل آمد. درمجموع ، 60 نفر بیمار مبتلا به افسردگی اساسی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفره جای گذاری شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (IBQ-40) ، سیاهه افسردگی بک (ویرایش دوم) ، پرسشنامه ارزش مندی زندگی و پرسشنامه بازداری هیجانی (ECQ) بود. یافته ها نشان داد که در بهبود نشانه های افسردگی و افکار غیرمنطقی ، درمان شناختی- رفتاری مؤثرتر بود؛ ولی در بهبود بازداری هیجانی و ارزش مندی زندگی ، درمان پذیرش/ تعهد اثربخش تر بود. می توان نتیجه گرفت که دو رویکرد درمانی شناختی- رفتاری و پذیرش و تعهد ابعاد متفاوتی از سلامت روانی را مورد هدف قرار می دهند و درمان پذیرش و تعهد حداقل در کوتاه مدت اثرات کمتری بر نشانه شناسی افسردگی و افکار غیرمنطقی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی دارد.
مطالعه مقایسه ای حافظه کاری در فرزندان افراد مبتلابه آلزایمر و فرزندان افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف مطالعات مختلف نشان داده اند، فرزندان والدینی که به آلزایمر دچار هستند در مقایسه با جمعیت های عمومی احتمالاً با نرخ بالاتری به این اختلال مبتلا خواهند شد. باتوجه به اینکه نیاز فزاینده به نشانه های تشخیصی برای کمک به پیش بینی معتبر آلزایمر احساس می شود و ازطرف دیگر قبل از شروع علائم بالینی، تغییرات آسیب شناختی عصبی در مناطق مغزی به ویژه نواحی گیجگاهی ظهور می یابند و ارتباط عملکردی این ساختارها با کارکردهای شناختی حافظه دیداری فضایی، بازشناسی شکل و یادگیری جدید را تحت تأثیر قرار می دهند، ما را بر آن داشت تا به بررسی این سه عملکرد در فرزندان افراد مبتلا به آلزایمر دیررس و فرزندان افراد عادی، با استفاده از یک مجموعه آزمون کامپیوتری کنتب بپردازیم. مواد و روش ها طرح پژوهش حاضر، مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، افراد با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بودند. نمونه پژوهش شامل ۵۵ نفر بود که با بهره گیری از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. در این مطالعه ۳۱ نفر از فرزندان افراد مبتلابه آلزایمر(سن: 61/7±03/43؛ ۱۵مرد و ۱۶ زن) و ۲۴ نفر فرزندان افراد نرمال بالای ۶۵ سال(سن: 82/6±67/40؛ ۱۲مرد و ۱۲ زن) که از فرزندان افراد مراجعه کننده به کلینیک مغز و اعصاب و افراد در دسترس در ۲ گروه قرار گرفتند. با استفاده از سه آزمون از مجموعه خودکار ارزیابی عصب روان شناختی کمبریج شامل حافظه کاری فضایی، حافظه بازشناسی شکل و یادگیری پیوسته جفتی ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون آماری تی مستقل و معادل غیرپارامتریک آن (من ویتنی یو) بین دو گروه مقایسه شدند. یافته ها نتایج این مطالعه نشان داد در عملکرد حافظه کاری فضایی در 2 مورد از 3 مورد، یعنی خطاهای بین شرایط (فرزندان نرمال: 12/21±14/21؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر 22/69±34/58) و خطای کل (فرزندان نرمال:9/3±12/96؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 22/22±37/03) بین گروه ها اختلاف معنی دار وجود دارد (0/01>P). در عملکرد حافظه بازشناسی شکل در دو آیتم میانگین تأخیر (فرزندان نرمال: 364/03±1917/17؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 445/15±2186/94) و درصد پاسخ صحیح (فرزندان نرمال: 4/44±96/3؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 8/93±84/39) بین دو گروه اختلاف معنی دار وجود داشت و در مورد میانگین تأخیر برای پاسخ درست و میانگین تأخیر برای پاسخ نادرست اختلاف معنی دار وجود نداشت (0/05>P). در عملکرد یادگیری پیوسته جفتی در هر 3 مورد موردبررسی یعنی نمره حافظه (فرزندان نرمال: 1/59±23/08؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 4/32±17/65)، میانگین خطا برای موفقیت (فرزندان نرمال: 0/36±0/54؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 1/83±2/31) و خطای کل (فرزندان نرمال:2/87±4/54؛ فرزندان افراد دارای آلزایمر: 1/83±17/10) بین دو گروه اختلاف معنی دار وجود داشت (0/01>P). نتیجه گیری نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد عملکرد یادگیری جدید و حافظه کاری فضایی و بازشناسی شکل بین فرزندان افراد دارای آلزایمر و بدون آلزایمر دارای تفاوت است. بررسی عملکرد یادگیری جدید و SWM می تواند به عنوان نشانه هایی برای تشخیص اختلال شناختی خفیف در فرزندان افراد دچار آلزایمر و سیر حرکت این افراد به سمت AD باشد، درحالی که بررسی عملکرد بازشناسی شکل نمی تواند سرنخی برای تشخیص باشد. ۸۷۱,۱
مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
245 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای و از نظر هدف نیز کاربردی بود. جامعه مورد نظر کلیه کارکنان دانشگاه اراک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک و دانشگاه پیام نور اراک در سال 1400 بود که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 112 نفر انتخاب شدند و در دو گروه 56 نفری با و بدون نشانگان افسردگی جایگزاری شدند. داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره و با نرم افزار آماری spss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین مولفه های پس فکرهای خشم، افکار انتقام، خاطره های خشم و تعارض با همکار بین دو گروه با و بدون نشانگان افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که گروه با نشانگان افسردگی تمامی این مؤلفه ها نمرات بالاتری را نسبت به گروه بدون نشانگان افسردگی کسب کرده بودند. بین دو مؤلفه شناختن علت ها و تعارض با سرپرست تفاوت معناداری بین این دو گروه مشاهده نشد (05/0p<). می-توان گفت که با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر افسردگی در محیط کار (مانند خشم و تعارضات موجود در محیط کار) می شود از افسردگی در کارکنان جلوگیری کرد.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی پیشگیری از اعتیاد در نوجوانان با رویکرد مبتنی بر مدرسه و بررسی اثربخشی آن بر گرایش به اعتیاد در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۱۰۸-۷۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتیاریابی بسته آموزشی پیشگیری از اعتیاد در نوجوانان با رویکرد مبتنی بر مدرسه و بررسی اثربخشی آن بر گرایش به اعتیاد در دانش آموزان انجام گرفت. روش: روش پژوهش در بخش کیفی شامل تحلیل مضمون بود و در بخش کمی روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه مورد استفاده بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر کرج در سال 1402 بود. از این بین، 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. به منظور شناسایی مؤلفه های بسته آموزشی از روش تحلیل مضمون استفاده شد. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه بسته تدوین شده آموزشی پیشگیری از اعتیاد را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد و رفتارهای پرخطر استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و داده های کیفی با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در قسمت یافته های بخش کیفی، حدود 134 مضمون اولیه استخراج شد که درنهایت در قالب 4 مضمون فراگیر و 18 مضمون میانی تدوین شد. در قسمت یافته های کمی، نتایج نشان داد که بسته آموزشی پیشگیری از اعتیاد بر گرایش به اعتیاد دانش آموزان اثربخش بود. همچنین نتایج مرحله پیگیری نشان داد که اثرات مثبت مداخله با گذشت زمان حفظ شد. نتیجه گیری: طبق نتایج، استفاده از این مداخله آموزشی توسط سازمان بهزیستی، مراکز روانشناسی و دیگر سازمان های آموزشی و فرهنگی برای ارائه آموزش های پیشگیری از اعتیاد توصیه می شود.
الگوی ساختاری عملکرد تحصیلی براساس هوش های چندگانه با نقش میانجی گری کارکردهای اجرایی (توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال) در نوجوانان با اختلال کمبود توجه- فزون-کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری عملکرد تحصیلی براساس هوش های چندگانه با نقش میانجی گری کارکردهای اجرایی (توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال) در نوجوانان با اختلال کمبود توجه- فزون کنشی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان پسر 12 تا 17 سال مبتلا به اختلال کمبود توجه- فزون کنشی و مادران آن ها بودند که از سال 1400 تا 1403 به مراکز روان شناختی در شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش های چندگانه مکنزی (1999) و مقیاس یادگیری، عملکرد اجرایی و توجه کاستلانوس و همکاران (2018) استفاده شد. داده ها با الگوسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که الگوی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و توجه پایدار، سرعت پردازش و برنامه ریزی نقش میانجی گری را بین هوش ریاضی و عملکرد تحصیلی دارد، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال نقش میانجی گری بین هوش دیداری- فضایی و عملکرد تحصیلی دارد، توجه پایدار و حافظه فعال نقش میانجی گری بین هوش موسیقی و عملکرد تحصیلی را دارد، حافظه فعال نیز نقش میانجی گری بین هوش جسمانی-حرکتی، درون فردی، بین فردی با عملکرد تحصیلی را دارد. استفاده از راهبردهای آموزشی هوش های چندگانه در مدارس و مراکز آموزشی برای افزایش کارکردهای اجرایی توجه پایدار، سرعت پردازش، برنامه ریزی و حافظه فعال و در نتیجه موفقیت تحصیلی دانش آموزان نوجوان مبتلا به ADHD توصیه می شود.
پیش بینی قلدری دانش آموزان متوسطه: نقش خودکنترلی و فرصت های رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی قلدری دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تبریز، براساس میزان خود کنترلی، فرصت ها و زمینه های منجر به رفتار قلدری انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 99-98 بودند. نمونه پژوهش شامل ۲۸۵ نفر از دانش آموزان بودند،که به روش غربالگری و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برگزیده شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، مقیاس های قلدری مون و فیفتال آلارید، چک لیست محقق ساخته فرصت با اقتباس از مون و فیفتال آلارید و مقیاس خودکنترلی تاجنی، بامیستر و لوزیوبون مورد استفاده قرار گرفتند. از روش های همبستگی و تحلیل رگرسیون چند گانه جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد، با افزایش فرصت های فراهم شده توسط والدین و خودکنترلی، از میزان رفتارهای قلدری کاسته می شود. به علاوه با افزایش فرصت های فراهم شده در مدرسه و فرصت های فراهم شده توسط معلم، میزان رفتارهای قلدری افزایش می-یابد. افزون بر آن یافته ها نشان داد، خود کنترلی، فرصت های فراهم شده توسط والدین و مدرسه، پیش بینی کننده های معنادار قلدری هستند. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد خودکنترلی و فرصت داشتن برای انجام رفتارهای قلدرانه، قلدری دانش آموزان را پیش بینی می کنند. لذا باید در جهت آگاه سازی معلمان و والدین از این متغیرها در جهت پیشگیری از قلدری، برنامه ریزی شود.
نقش واسطه ای درگیری تحصیلی در رابطه ویژگی های شخصیتی و خود ارزشمندی با خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان پسر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
201 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای درگیری تحصیلی در رابطه ویژگی های شخصیتی و خودارزشمندی با خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان پسر دبیرستانی بود. در یک طرح همبستگی تعداد 306 نفر از دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر گناباد در سال تحصیلی 1401-1400 با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی نئو(1985)، خود ارزشمندی کروکر و همکاران(2003)، خود کارآمدی تحصیلی مورگان و جینکز(1999) و درگیری تحصیلی ریو(2013) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. مدل مفروض برازش مطلوبی با داده ها داشت. نتایج نشان داد که درگیری تحصیلی در رابطه ویژگی های شخصیتی و خودارزشمندی با خودکارآمدی تحصیلی نقش واسطه ای دارد و خودارزشمندی اثر غیرمستقیم بیشتری بر خودکارآمدی تحصیلی دارد و اثرات مستقیم ویژگی های شخصیتی و خودارزشمندی بر خودکارآمدی تحصیلی بیشتر از اثرات غیرمستقیم آن ها به واسطه درگیری تحصیلی بود. بر همین اساس می توان نتیجه گرفت که خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان به واسطه ارتباط ویژگی های شخصیتی و خودارزشمندی با درگیری تحصیلی می تواند افزایش یابد و این موضوع پیش بینی کننده مثبتی برای خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان باشد
نقش واسطه ای سبک های شناختی در ارتباط بین ادراکات والدینی و انگیزش خودمختار پژوهشی در دانشجویان
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
16 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ادراک از درگیری، حمایت از خودمختاری و گرمی والدین با انگیزش خودمختار پژوهشی دانشجویان و بررسی نقش واسطه ای سبک های شناختی در این زمینه بود. در یک طرح توصیفی-همبستگی تعداد 317 نفر از دانشجویان دختر دوره کارشناسی پردیس شهید هاشمی نژاد دانشگاه فرهنگیان شهر مشهد با روش سهمیه ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با مقیاس ادراکات والدینی (POPS)، آزمون گروهی اشکال نهفته (GEFT) و مقیاس انگیزش پژوهشی (MRS) انجام شد. تحلیل مسیر نشان داد اثر ادراک گرمی و حمایت از خودمختاری پدر و مادر با واسطه گری سبک شناختی بر انگیزش خودمختار پژوهشی مثبت است. اثر درگیری مادر و پدر با واسطه گری سبک شناختی بر انگیزش خودمختار پژوهشی منفی بود. بدین ترتیب والدین می توانند از طریق ارضای نیازهای حمایت از خودمختاری و پیوند داشتن و اثر گذاری بر سبک شناختی فرزندان، آنان را از بی انگیزگی که پایین ترین سطح انگیزش است به سطوح خودمختار انگیزش در رفتارهای پژوهشی سوق دهند.
واکاوی ارزیابانه اعضای هیئت علمی از « عوامل پنهان مؤثر در ذهنیت اساتید بر ارزیابی های دانشجویان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
131 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی ارزیابانه(Evaluative analysis)عوامل پنهان مؤثر بر ذهنیت اعضای هیات علمی دانشگاه در ارزیابی های دانشجویان در پایان ترم بود. برای دستیابی به این هدف، از رویکرد کیفی و روش پژوهش ارزشیابی از نوع سنجش موقعیتی بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با روش نمونه گیری هدف مند و ملاک دار انتخاب شدند. معیار انتخاب، تمایل به مشارکت در مصاحبه و داشتن تجربه ارزیابانه در حوزه ارزشیابی موقعیتی در حوزه موضوع پژوهش بود. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساخت یافته بود که با ملاک اشباع یافتگی(نظری)، 11 نفر انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که این عوامل را می توان در یازده تم اصلی و 83 مقوله تقسیم بندی نمود.1. تأثیر محتواهای کلاسی و آموزشی در ارزیابی اعضای هیات علمی (25 مقوله). 2. ویژگی های ظاهری دانشجویان در ارزیابی پایانی آنان (4 مقوله). 3.طبقه ی اجتماعی دانشجویان در ارزیابی اعضای هیات علمی از آنان (7 مقوله).4.نحوه ی تعامل و برخورد دانشجویان با یکدیگر در ارزیابی پایانی اعضای هیات علمی از دانشجویان (3 مقوله). 5. عملکرد گذشته دانشجو در ارزیابی کنونی اساتید 6 مقوله. 6.مغایرت عقاید اساتید با دانشجویان در ارزیابی اساتید (5 مقوله). 7. نمره گذاری اساتید بر اساس دیدگاه اساتید. (8 مقوله). 8. تأثیر لحن دانشجو بر ذهنیت اساتید (8 مقوله). 9. نمره دهی اساتید صرفاً جهت قبولی در درس موردنظر (5 مقوله). 10. تأثیر جنسیت دانشجویان در ارزیابی اساتید از دانشجویان (6 مقوله). 11. مطالعات آزاد دانشجویان در ارزیابی اساتید (7 مقوله). لذا بر اساس یافته ها، می توان گفت که: ارزشیابی پنهان موثر در ذهنیت اعضای هیات علمی، دارای شاخصه ها و انواع محتلفی است از جمله: حضور/ عدم حضور منظم و به موقع دانشجویان در کلاس درس، مشاهده میزان علاقه مندی دانشجو به تحصیل، سرزندگی تحصیلی دانشجویان باعث افزایش اشتیاق تحصیلی و حس اطمینان در آنان می شود. همچنین شناخت قبلی اساتید از عملکرد دانشجو و شکل گیری سابقه ی علمی- آموزشی وی، تاثیر جنسیت بر ارزیابی اساتید از دانشجویان وجود قش دارد. به علاوه،.در صورتی که عقاید دانشجو علنا مغایر با عقاید استاد باشد در ارزیابی پایانی وی می تواند نقش منفی داشته باشد.برهمین اساس، پیشنهاد می شود که اساتید در ارزیابی های دانشجویان، به نقش این موارد توجه داشته باشند
نقش میانجی استرس و ترس از کرونا در رابطه بین باورهای وسواسی و نشانگان وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
7 - 21
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش میانجی استرس کرونا و ترس از کرونا در رابطه بین باورهای وسواسی و نشانگان وسواسی-اجباری انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. از میان جمعیت عمومی 391 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در سال 1400، با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس وسواس فکری عملی (فوا و همکاران)، باورهای وسواسی (گروه کار شناخت های وسواس-اجبار)، مقیاس ترس از کرونا (آهورسو و همکاران) و استرس کرونا (تیلور و همکاران) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که باورهای وسواسی با استرس کرونا و ترس از کرونا و نشانگان وسواسی-اجباری رابطه مستقیم و معناداری دارد و استرس کرونا و ترس از کرونا در رابطه باورهای وسواسی و نشانگان وسواسی-اجباری نقش میانجی دارد. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. از این یافته می توان برای طراحی مداخله جهت کاهش ترس و استرس در هنگام شیوع بیماری های واگیردار استفاده کرد. بنابراین برنامه ریزی جهت کاهش استرس و باورهای وسواسی نقش موثری در کاهش نشانگان وسواسی جبری دارد و امری ضروری است.
عوامل موثر بر سکوت سازمانی معلمان
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
162 - 176
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سکوت سازمانی، پدیده ای رایج در سازمانهای امروزی و علامت شناسایی بیماری سازمانی به شمار میرود. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر سکوت سازمانی بر عملکرد کارکنان است. روش شناسی پژوهش: روش این تحقیق توصیفی از نوع کتابخانه ای بود. با استفاده از دیتابیس های داخلی و خارجی، تحقیقات و مطالعاتی که در زمینه مورد مطالعه بود جستجو و مطالعه گردید. داده ها دسته بندی و کدگزاری گردید و نتایج در جداول محقق ساخته ثبت گردید.یافته ها: تأثیر پیامدهای منفی سکوت بر تغییر سازمانی و تصمیم گیری، در سازمان هایی با سطح بالایی از تنوع آرا و باورها، تشدید می یابد. این پیامدها، مهمترین مانع در برابر محیط های با سرعت تغییر بالاست. سکوت سازمانی زمانی رخ میدهد که کارکنان به صورت تعمدی و آگاهانه، اطلاعات و نظراتی که درباره سازمان دارند را پیش خود نگه میدارند و آن را منتشر نمیکنند. در سکوت سازمانی،کارکنان اطلاعات مهمی که میتواند برای رشد و پیشرفت شرکت موثر باشد را پنهان میکنند. این سکوت، تاثیرات بیشماری بر روی موفقیت یک سازمان و کارکنانش دارد. آثار سکوت سازمانی میتواند شامل تاثیرات منفی بر روی سلامت و تندرستی کارکنان یا مشکلاتی بزرگتر مانند نبود روحیه، کاهش تولید، کارایی پایین ارتباطات و کاهش توانایی تصمیم گیری باشد.نتیجه گیری: سکوت سازمانی در محیط های دارای تنوع فکری بالا، مانعی جدی در مسیر تغییرات سریع و تصمیم گیری مؤثر است. این پدیده با پنهان سازی آگاهانه اطلاعات، سلامت کارکنان، روحیه تیمی، کارایی و قدرت تصمیم گیری سازمان را به شدت تحت تأثیر منفی قرار می دهد.
اثربخشی روش خودهیپنوتیزمی بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی داوطلبان کنکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
97 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی اثربخشی روش خودهیپنوتیزمی بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی داوطلبان کنکور بود. جامعه آماری در این مطالعه، کل افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره کنکور استاد کرمی در سال 1398 در شهر شیراز بود. نمونه آماری شامل 24 نفر پسر در محدوده سنی 18 تا 20 سال بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از مرکز مشاوره انتخاب شدند. سپس در دو گروه 12 نفری کنترل و 12 نفری آزمایشی به صورت تصادفی قرار داده شدند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، آزمون اثر استروپ و دستگاه ثبت الکتروانسفالوگرافی بود. تعداد جلسات هیپنوتیزم برای هر یک از افراد گروه آزمایشی، 10 جلسه در طول دو هفته بود. گروه کنترل در مدتی که مداخله گروه آزمایشی سپری می شد، تحت گذر زمان بودند و در پس آزمون، هر دو گروه از نظر میزان توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی، با یکدیگر مقایسه شدند. داده های آماری از طریق تحلیل کوورایانس در سطح 05/0 ˂ p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتیجه مطالعه نشان داد که اثر متغیر مستقل معنی دار شد. لذا به نظر می رسد که روش خودهیپنوتیزمی بر توجه و الگوی الکتروانسفالوگرافی داوطلبان کنکور تاثیرگذار است.
اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر مهارت های اجتماعی و مهارت های ارتباطی کودکان در خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
119 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر مهارت های اجتماعی و مهارت های ارتباطی کودکان اوتیستیک با عملکرد بالابود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و در چارچوب یک طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه کودکان دارای اتیسم با عملکردبالا در سال 1401 در شاهرود بود. جهت گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی اسکات بلینی (2007)و شدت علائم اوتیسم گیلیام(1995)استفاده شد. تایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بازی درمانی شناختی-رفتاری بربهبود مهارت های اجتماعی و مهارت های ارتباطی در کودکان مبتلا به اوتیسم با عملکرد بالا به میزان 0/67 تاثیر دارد(p‹0/01). و این روش درمانی بر بهبود برقراری ارتباط در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکردبالا به میزان 0/40 واحدبر بهبود تعامل اجتماعی در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا به میزان 0/37واحد و بر بهبود مهارت اجتماعی در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا 0/40واحد تاثیر دارد. بازی درمانی شناختی رفتاری بر بهبود مهارت اجتماعی در کودکان مبتلا به اتیسم به عملکرد بالا 0/37واحد تاثیر دارد(p<0/01). همچنین بازی درمانی شناختی_رفتاری بر بهبود مهارت های ارتباطی در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالابه میزان 0/46واحد تاثیر دارد (p<0/01). و این روش درمانی بر برقراری ارتباط در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا به میزان 0/40 و بر بهبود تعامل اجتماعی در کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا به میزان 0/37واحد تاثیر دارد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش نارسایی هیجانی و علایم اختلال نارسایی توجه در دانش آموزان با مشکلات هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۲۰-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش نارسایی هیجانی و علایم اختلال نارسایی توجه در دانش آموزان با مشکلات هیجانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان (پایه های پنجم و ششم ابتدایی) با مشکلات هیجانی بودند که در سال 1401 به منظور دریافت خدمات روانشناختی به مراکز مشاوره و رواندرمانی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. تعداد نمونه مورد پژوهش 30 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه ی 60 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان دریافت کردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ی نارسایی هیجانی کودکان (AQC، ریف و همکاران، 2006) و پرسشنامه توانایی و مشکلات (SDQ، گودمن، 2001) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون نارسایی هیجانی و علایم اختلال نارسایی توجه تفاوت معناداری وجود دارد(05/0P<). با توجه به نتایج به دست آمده چنین به نظر می رسد که آموزش تنظیم هیجان می تواند به عنوان مداخله ای مؤثر برای کاهش نارسایی هیجانی و علایم اختلال نارسایی توجه در دانش آموزان با مشکلات هیجانی مورد استفاده قرار گیرد.