فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۸۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری تغییرات خلق و خو و رفتارهای شخص را بر اساس عوامل زمینه ای تبیین می کند و بنابراین تفاوت های فردی در حساسیت ها منجر به تفاوت هایی در پردازش می شود. علاوه بر آن نشخوار فکری به عنوان یک سبک پاسخ پایدار ارتباط نزدیکی با حفظ اختلال افسردگی اساسی دارد و یک الگوی ناسازگار از متمرکز بر افکار و احساسات منفی است. با توجه به تأثیر افسردگی بر ابعاد عاطفی، جسمی و شناختی می تواند در افراد مبتلا مشکلاتی را در توجه، حافظه و کنترل شناختی ایجاد کند، بنابراین، پژوهش های بیشتر در خصوص کنترل شناختی در اختلال افسردگی مورد نیاز است. هدف: این پژوهش با هدف الگوی ساختاری سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری و کنترل و انعطاف پذیری شناختی با افسردگی نوجوانان با نقش میانجی گر نشخوار فکری انجام شد. روش: این پژوهش ازنظر هدف بنیادی و از نظر روش یک پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند. نمونه پژوهش 347 نفر از دانش آموزان شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های از پرسشنامه های نشخوار فکری نالن هوکسما و همکاران (1991)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی زیگموند و اسنیت (1983)، پرسشنامه سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994) و پرسشنامه کنترل و انعطاف پذیری شناختی گیبرس و همکاران (2018) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و AMOS.24 و SPSS.27 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سیستم فعال سازی رفتاری، کنترل و انعطاف پذیری شناختی با نشخوار فکری و افسردگی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (05/0 P<). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 20 درصد از واریانس نشخوار فکری توسط کنترل و انعطاف پذیری شناختی و سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری تبیین می شود. در نهایت 29 درصد از واریانس افسردگی توسط کنترل شناختی و انعطاف پذیری و سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری و نشخوار فکری تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها استفاده از مداخلات درمانی که زمینه را برای انعطاف پذیری روانشناختی و کنترل شناختی فرام سازد می تواند در جهت کاهش نشخوار گری و علائم افسردگی کمک کننده باشد.
مدل ساختاری پذیرش جراحی زیبایی بر اساس رضایت از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با میانجی گری نگرش های فرهنگی اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۲۱۱-۱۹۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعاملات اجتماعی نقش مهمی در زندگی روزمره دارد. زیبایی همیشه خوشایند است، اما زیبایی بدون سلامتی بی معنی است. جراحی زیبایی اخیراً به طور فزاینده ای محبوب شده است، طوری که افراد بیشتری تصمیم می گیرند تا از روش های مختلفی برای بهبود ظاهر خود استفاده کنند. هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی مدل ساختاری پذیرش جراحی زیبایی بر اساس رضایت از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با میانجی گری نگرش های فرهنگی اطلاعاتی در دانشجویان و فارغ التحصیلان تحصیلات تکمیلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل دانشجویان و فارغ التحصیلان مقاطع تکمیلی در سال تحصیلی 1401-1400 در دانشگاه های آزاد استان، دانشگاه گلستان و پیام نور بودند. این پژوهش، با روش نمونه گیری در دسترس صورت پذیرفت که پس از حذف پاسخنامه های ناقص، تعداد 220 پاسخنامه کامل از 472 پاسخنامه دریافتی باقی ماند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه های پذیرش جراحی زیبایی (هندرسون کینگ، 2005)، رضایت ازتصویر بدن (کش، 2002)، ترس از ارزیابی منفی (لیری، 1983) و پرسشنامه نگرش اجتماعی-فرهنگی (تامسون، 2005) بود و داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و lisrel 8.1 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: متغیرهای رضایت از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی با پذیرش جراحی رابطه مستقیم و معناداری دارند(01/0 P<). رضایت از تصویر بدنی با میانجی گری نگرش های فرهنگی اطلاعاتی با پذیرش جراحی رابطه غیرمستقیم و معناداری دارد(01/0 P<). ترس از ارزیابی منفی با میانجی گری نگرش های فرهنگی اطلاعاتی با پذیرش جراحی رابطه غیرمستقیم و معناداری دارد. (01/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، متغیرهای رضایت از تصویر بدنی و ترس از ارزیابی منفی به صورت مستقیم و غیر مستقیم رابطه ای معنادار با مت
نیازسنجی و طراحی محتوای آموزش محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان با هدف ارتقاء سلامت روان در رفتار آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۲۳۷-۲۱۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: یک عامل مهم در ارزیابی و درمان محکومین به جرائم مواد مخدر، بررسی سلامت روان آن ها است.آموزش و توانمندسازی محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان می تواند به صورت پیشگیرانه عمل کرده و از تداوم بروز جرم و اعتیاد پس از آزادی آن ها جلوگیری کند. در مورد طراحی بسته آموزشی جهت ارتقای سلامت روان در رفتار محکومین به جرائم مواد مخدر، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف نیازسنجی و طراحی محتوای آموزشی ویژه محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار با هدف ارتقا سلامت روان در رفتار آن ها انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع داده ها، آمیخته از نوع اکتشافی و تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش شامل اسناد و مدارک علمی منتشر شده در حوزه سلامت روان زندانیان از سال 2012 تا 2024 میلادی و خبرگان دانشگاهی و سازمانی به تعداد 18 نفر بودند که با استفاده از اصل اشباع نظری و روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش خبرگان، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از روش تحلیل مضمون (مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر) و نرم افزار Maxqda استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد، نیازهای آموزشی محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار شامل آگاهی درباره اعتیاد و اثرات آن، مهارت های ارتباطی، مهارت های اجتماعی، مهارت های مدیریت خشم و احساسات، مهارت حل تعارض، مهارت های مقابله با استرس، مهارت افزایش تاب آوری روانی و مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، برگزاری برنامه های آموزشی در قالب گروه های گفتگو و کارگاه های متمرکز بر آگاهی از اعتیاد، مهارت های ارتباطی و اجتماعی برای محکومین به جرائم مواد مخدر می تواند سلامت روان در رفتار آن ها را ارتقا دهد.
The Effectiveness of Group Emotional Schema Therapy in Reducing Feelings of Loneliness and Rumination in Mothers with Mentally Retarded Children(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to explore the effectiveness of group emotional schema therapy in reducing feelings of loneliness and rumination of mothers with mentally retarded children.Methods: This quasi-experimental study was a pre-test and post-test design with a control group. The statistical sample included 30 mothers with mentally retarded children who were randomly assigned to two experimental groups (15 people) and a control group (15 people). The experimental group was given emotional schema therapy training for 8 sessions of 2 hours every week. The Social and Emotional Loneliness Scale for Adults and the Ruminative Response Scale were used to collect data. Data were analyzed using the multivariate analysis of the covariance test.Results: The results showed that group emotional schema therapy significantly reduced feelings of loneliness and rumination in the experimental group compared to the control group.Conclusion: The results of this research showed that emotional schema therapy can be an effective way to reduce the feelings of loneliness and rumination of mothers with mentally retarded children.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد با معنا درمانی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۱۶-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: افسردگی مسئله ای است که باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی در دانش آموزان می شود و این مشکلات باعث جلوگیری از رشد استعدادهای آن ها می گردد و همچنین دانش آموزان افسرده معمولاً علاقه به درس و مطالعه ندارند و این امر در عملکرد تحصیلی آن ها تأثیرگذار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد با معنا درمانی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان افسرده مقطع دوم متوسطه انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان افسرده دبیرستان های دخترانه دوره دوم متوسطه شهر خمین بودند که به مرکز مشاوره و روان شناختی مدیریت آموزش وپرورش شهر خمین در سال تحصیلی 1401-1400 مراجعه کرده بودند. 45 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) برای گردآوری داده ها استفاده شد. همچنین از بسته آموزشی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد محقق ساخته و پروتکل معنا درمانی هوتزل (2002) برای مداخله استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با نرم افزار Spss26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنا درمانی توانستند نمرات دانش آموزان افسرده در سرزندگی تحصیلی را افزایش دهند (01/0>p) و اثربخشی درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از معنا درمانی بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بسته آموزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد رویکردی مؤثرتر در ارتقا سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان افسرده است و لزوم توجه به این نکته در درمان افسردگی دانش آموزان حائز اهمیت است.
Increased Age Linked to Delayed Face Detection in Ambiguous Stimuli
حوزههای تخصصی:
Previous research has identified correlations between individual differences, such as age, and perceptual processes. However, the specific roles of these factors in face and house detection and the categorization of ambiguous stimuli remain inadequately understood. To address this issue, we employed a face/house categorization task to investigate how participants of different ages perceive human agents versus non-natural objects amidst varying levels of visual noise (40%, 50%, 60%, and 70%). Our results revealed that older participants exhibit longer reaction times (RT) in face detection under low-noise, ambiguous conditions (40% noise)—pointing toward a selective effect of age on face processing rather than on other object categories, such as houses.
The Effectiveness of Unified Protocols for Transdiagnostic Treatment on Improving Mental Health of Bilingual Female Adolescents
حوزههای تخصصی:
The present research is conducted to determine the effectiveness of Unified protocols for Transdiagnostic Treatment of Emotional Disorders in Children and Adolescents (UP-A) on empathy and perceived social support, in bilingual middle school students. The statistical population of this study was comprised of bilingual students who studied of Tehran International School in the academic year of 2021-2022. A purposive method was used to select a sample of 30 students, and then they were randomly divided into two groups, experimental and control groups, each of 15 students. A semi-experimental research method with a pre-test, post-test, and follow-up test design was used for both experimental and control groups. The experimental group received family-centered psycho-education based on emotion regulation between the pre-test and post-test. Two questionnaires, the EmQue-CA and MSPSS were employed, to measure empathy and perceived social support, respectively. A mixed variance analysis with repeated measures was the technique for data analysis. The results indicated that there were significant differences in the scores of empathy and perceived social support of the students between the two groups in post-test and follow-up test compared to the pre-test (p < 0.05). Considering the vulnerability of adolescents to psychological harm due to difficulties regulating emotions, UP-A programs with an emphasis on emotion regulation can be particularly suitable for the effective prevention of a wide range of psychological disorders and seems effective in enhancing student empathy and perceived social support. Therefore, implementing UP-A in schools would be a wise preventive measure against emotional problems of adolescents
Comparison of the Effectiveness of Intensive Aerobic Exercise, Mindfulness Training, and a Integration of Exercise and Mindfulness on the Academic Performance of Fourth-Grade Elementary Students.
حوزههای تخصصی:
The aim of this research was to compare the effectiveness of an aerobic exercise program, a mindfulness training program, and a integration of aerobic exercise and mindfulness training on the academic performance of fourth-grade female students. The research method was quasi-experimental with a pre-test and post-test design including a control group. The statistical population consisted of all fourth-grade female students from public elementary schools in Amol city during the academic year 2020-2021, from which 90 students were selected through convenience sampling and assigned to four groups: aerobic exercise program, mindfulness training, integration of aerobic exercise and mindfulness, and a control group (each experimental group consisting of 23 participants and the control group consisting of 21 participants). Subsequently, 18 sessions of 30-minute training were designed and conducted every other day. To collect data in the pre-test and post-test, the Academic Performance Questionnaire by Fam and Taylor (EPT) was used. The data were analyzed using multivariate analysis of covariance and SPSS22 software. The results indicated a significant difference in the academic performance of participants in all three groups: aerobic exercise program (Eta=0.59), mindfulness training (Eta=0.49), and the integration of aerobic exercise and mindfulness (Eta=0.56) compared to the control group (P≤0.05). However, participants in the integration group of aerobic exercise and mindfulness performed better than the other two training groups. These results suggest that integrating mindfulness training and aerobic exercise can be an effective strategy for improving the academic performance of fourth-grade female students.
مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی شناختی-رفتاری، آموزش شفقت به خود و آموزش مثبت نگری بر سرمایه روانشناختی دانش آموزان دختر دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۲۷۱-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلف نشان داده اند که سرمایه روانشناختی، یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر بهبود وضعیت روانی و مقابله با استرس، در کاهش افکار خودکشی است. در این میان، شیوه های مختلف مداخله ای به منظور تقویت سرمایه روانشناختی و کاهش افکار خودکشی مورد بررسی قرار گرفته اند. با این حال، شکاف پژوهشی موجود در زمینه مقایسه تأثیر مداخلات شناختی-رفتاری، شفقت به خود و مثبت نگری بر پایه آموزه های دینی بر سرمایه روانشناختی دانش آموزان دختر دارای افکار خودکشی هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش درمان شناختی-رفتاری، شفقت به خود و مثبت نگری براساس آموزه های دینی بر سرمایه روانشناختی در دانش آموزان دختر دارای افکار خودکشی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1403-1402 بود. نمونه آماری شامل 60 نفر بود که از بین 3 مدرسه از کل مدارس دخترانه متوسطه دوم به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار داده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه پرسشنامه افکار خودکشی (بک و همکاران، 1979) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی (مک گی، 2011) بود. پروتکل های آموزشی برای گروه های آزمایش به ترتیب آموزش شناختی – رفتاری (برایان و راد، 2018) به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای، آموزش شفقت به خود (پل گیلبرت، 2000) به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و آموزش مثبت نگری بر اساس آموزه های دینی (فرنام و حمیدی، 1395) به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته به صورت گروهی دریافت کردند، درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس تک و چندمتغیری، با استفاده از نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدن
Phenomenology of the girls’ psychological distress caused by the loss of the father: A qualitative study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to provide a phenomenological analysis of psychological distress caused by the loss of the father in female adolescents in Tabriz, Iran.Methods: This phenomenological study was conducted using a qualitative approach. Seven female adolescents who had lost their fathers in childhood due to illness were selected using purposive sampling. The data were collected through semi-structured interviews until data saturation. The interview texts were analyzed using Colaizzi’s method.Results: The findings of the study showed that psychological distress experienced by the girls by the absence of their fathers could be described with three main categories and eleven subcategories. The identified categories were emotional pressures (deprivation of companionship, deprivation of a supporter, mother’s pressure, recalling memories and worries), social pressures (others’ mistakes, hiding, inhibition, and limited relationships), and economic pressures (self-reliance and financial problems).Conclusion: The dimensions of psychological distress experienced by male and female adolescents due to the absence of their fathers or mothers should be considered in psychological assessments and interventions.
Effects of Cognitive-Behavioral Therapy on Academic Anxiety of Children with Learning Disorders
حوزههای تخصصی:
Objective: Reports showed that a cognitive-behavioral therapy effectively helps patients overcome a wide variety of maladaptive behaviors such as anxiety. The aim of the present study was to further examine this issue by exploring the effects of a cognitive-behavioral therapy on academic anxiety of children with learning disorders.Methods: The quasi-experimental research design was pretest-posttest with a control group. The statistical population included 32 children (9-13 years) with academic anxiety (mild, moderate and severe) who were selected by convenience sampling method and randomly (using a coin-throwing method) assigned to two experimental and control groups. The standard School Anxiety Scale questionnaire was used to measure academic anxiety. The behavioral-cognitive therapy program was implemented for 12 sessions, 3 sessions of 45 minutes each week for the experimental group. After the intervention, all participants participated in posttest. Paired sample t test, independent t test, and analysis of covariance were used to analyze data.Results: The average of academic anxiety before the intervention in the experimental and control groups was 23.94±2.18 and 22.87±3.64, respectively, and the independent t-test did not show a significant difference (P=0.39). The average of the groups shows that the academic anxiety scores of the experimental group have decreased compared to the pre-test scores (t=16.58, P<0.001). Finally, the results of ANCOVA showed that a cognitive-behavioral therapy has led to a reduction in academic anxiety (P<0.001).Conclusion: Reconstructing children’s thoughts and beliefs helps them to identify their wrong thoughts about the exam and gradually replace them with correct beliefs and thoughts. Therefore, teachers and practitioners can use cognitive-behavioral therapy to help children with learning disorders to have less anxiety without feeling hurt from the negative evaluation of others.
Review of Methods for Reducing Prejudice and in-Group Bias
حوزههای تخصصی:
The intergroup bias makes us to place a greater value on our group members than other group members. In society, people sort themselves into groups and sometimes they label other groups as weak and incompetent. In some situations, minority groups are viewed as threats by majority groups when they differ too much from them. The effects of such attitudes and behaviors can be profound on society and communications, and lead to discrimination against outgroups and a social division. In this study, we review literature in this area in order to find practical ways to reduce prejudice and in-group bias. We discuss related influencing factors such as intergroup contact, intergroup acceptance, intergroup similarities, social norms, status of a group, and size. This study provides some significant takeaways include the relationship between anxiety and in-group bias and our tendency to behave less prejudiced in times of confidence and less stress; as well as the effect of revealing intergroup similarities through education and social media. Other procedures are also listed that can be used by everyone especially policymakers and researchers to find and develop effective approaches to improve societies by overcoming in-group bias. Other methods are also listed that can be used by everyone especially policymakers and researchers to find and develop effective approaches to improve societies by overcoming in-group bias.
نقش میانجی گر انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین فرزندپروری ادراک شده و خودشکوفایی در زنان و مردان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: خودشکوفایی که تعداد بسیار اندکی از افراد موفق به دستیابی به آن می گردند، می تواند منجر به احساس خوشبختی و رضایت از زندگی گردد. این مرحله رشدی مبتنی بر ادراک افراد از کیفیت فرزندپروری که تجربه کرده اند و عواملی که به طور غیر مستقیم در شکل گیری آن نقش دارند می-باشد. زنان و مردان متأهل در جایگاه والدین فعلی یا آینده، در پرورش افراد خودشکوفا سهم بسزایی دارند. با این وجود عوامل زمینه ساز خودشکوفایی در آنان به عنوان مهمترین الگوی تربیتی تاکنون شناسایی نشده است، بنابراین در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته اند. هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی برازش مدل ساختاری از روابط بین فرزندپروری ادراک شده، انعطاف پذیری روانشناختی و خودشکوفایی در زنان و مردان متأهل انجام شد. روش: روش این پژوهش پژوهش توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل شهر شیراز در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 409 نفر بوده که به شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها پرسشنامه های خودشکوفایی اهواز اسماعیل خانی (1380)، فرزندپروری ادراک شده گرولنیک و همکاران (1997) و انعطاف پذیری روانشناختی بن ایتژاک و همکاران (2014) و به منظور تحلیل داده ها، نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد استفاده قرار گرفتند. یافته ها: بر مبنای یافته ها، مسیر مستقیم حمایت والدین از خودپیروی بر انعطاف پذیری روانشناختی، مهرورزی والدین و انعطاف پذیری روانشناختی بر خودشکوفایی معنادار شد. همینطور بر اساس نتایج آزمون بوت استراپ، حمایت والدین از خودپیروی با نقش میانجی انعطاف پذیری روانشناختی بر خودشکوفایی اثر غیر مستقیم و معنادار داشته است (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، به منظور پرورش افراد خودشکوفا در جامعه پیشنهاد می گردد نهادهای تربیتی به ویژه اداره های آموزش و پرورش، علاوه بر برنامه ریزی درون سازمانی، برنامه ری
نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در رابطه بین جوعاطفی خانواده و شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
58 - 34
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در رابطه بین جوعاطفی خانواده و شایستگی هیجانی- اجتماعی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر خرم آباد در سال1403 -1402 بود. در این مطالعه 340 دانش آموزن دختر (143 نفر) و پسر (197 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مقیاس خودتنظیمی هیجانی (هافمن و کاشدن،2010)، ، مقیاس جو عاطفی خانواده (هیل برن، 1964) و مقیاس شایستگی هیجانی- اجتماعی ژو و ای، 2012 انجام شد. به منظور آزمون روابط ساختاری در مدل مفروض، از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری، نرم افزار آماری24-SPSS و 24-AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. نتایج نشان داد اثرات مستقیم جوعاطفی خانواده بر شایستگی هیجانی- اجتماعی، جوعاطفی خانواده بر خودتنظیمی هیجانی و خودتنظیمی هیجانی بر شایستگی هیجانی- اجتماعی معنادار بود (۰۵/۰p<)، همچنین نتایج نشان داد که خودتنظیمی هیجانی در رابطه بین جوعاطفی خانواده و شایستگی هیجانی- اجتماعی نقش میانجی دارد (۰۵/۰p<). یافته های پژوهش حاضر دارای تلویحات کاربردی برای مداخله های آموزشی و مشاوره ای برای دانش آموزان و خانواده ها با هدف ارتقای شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان بر اساس تقویت جوعاطفی خانواده و خودتنظیمی هیجانی است تا دانش آموزان بتوانند به شیوه کارآمد و سازگارانه با محیط اجتماعی و مدرسه سازگاری مطلوبی را کسب نمایند.
نقش تعدیل گر دوره تحصیلی در رابطه خودکارآمدی انتخاب شغل با هوش های چندگانه و اطمینان به مهارت ها در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۶
۳۰۲-۲۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی بر اساس هوش چندگانه و باور به مهارت ها با توجه به نقش تعدیل کننده دوره تحصیلی بود. روش: روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 14137 بود که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 636 نفر انتخاب و به پرسشنامه های خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی (بتز و همکاران، 1996)، هوش های چندگانه (گاردنر، 2002) و باور به مهارت ها (بتز وهمکاران، 1996) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون در نرم افزار spss نسخه 25 و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS نسخه 4 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که دوره تحصیلی در تأثیر هوش های چندگانه و باور به مهارت ها بر خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی نقش تعدیل گری داشت (05/0< P). اثر هر دو متغیر باور به مهارت ها و هوش های چندگانه روی خودکارآمدی تصمیم گیری مسیر شغلی در گروه کارشناسی ارشد قوی تر از کارشناسی و دکتری است (05/0< P). نتیجه گیری: یافته های این مطالعه می توانند به سیاست گذاران و مشاوران شغلی کمک کنند تا برنامه های آموزشی و مشاوره ای مؤثرتری طراحی کنند که بر تقویت هوش های چندگانه و باور به مهارت ها متمرکز باشد. همچنین، توجه به تفاوت های دوره تحصیلی در این زمینه می تواند راهکارهای اختصاصی تری را برای دانشجویان در مراحل مختلف تحصیلی فراهم کند، که منجر به بهبود تصمیم گیری شغلی و افزایش خودکارآمدی در این زمینه خواهد شد.
طراحی و بررسی ویژگی های روانسنجی ابزار سنجش هوش ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (فروردین) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
۲۵۹-۲۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: هوش ورزشی به عنوان توانایی پردازش و واکنش مؤثر به محرک های محیطی، به ویژه در ورزش های سطح بالا، نقش کلیدی ایفا می کند و شامل مؤلفه هایی چون زمان واکنش، توجه، دقت، مهارت های همزمان و انعطاف پذیری ذهنی است. بسیاری از مطالعات به اهمیت این مؤلفه ها در موفقیت ورزشی پرداخته اند، اما ابزارهای موجود تنها به ارزیابی جنبه های محدودی از هوش ورزشی پرداخته و به طور جامع توانایی های چندگانه ورزشکاران را در شرایط پویا نمی سنجند. این شکاف پژوهشی نیاز به طراحی ابزاری جامع و روان سنجی شده را برجسته می سازد که بتواند با ارزیابی چندبعدی، درک دقیق تری از توانمندی های شناختی و عملکردی ورزشکاران ارائه دهد. بنابراین، طراحی و بررسی ویژگی های روان سنجی این ابزار می تواند به شکل گیری معیارهای معتبر در ارزیابی هوش ورزشی و بهبود عملکرد ورزشی منجر شود. هدف: این پژوهش باهدف بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی ابزار هوش ورزشی در میان ورزشکاران و غیرورزشکاران انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع ساخت ابزار بود. جامعه آماری آن شامل تمامی ورزشکاران و غیرورزشکاران 16 تا 55 ساله استان البرز در سال 1401 بود. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 624 نفر انتخاب شدند. علاوه بر ابزار هوش ورزشی، از آزمون هوش کتل (1961) نیز استفاده شد. داده ها با نرم افزارهای SPSS نسخه 27 و R نسخه 4.0.2 و از طریق تحلیل عاملی اکتشافی، ضریب همبستگی پیرسون، آلفای کرونباخ، امگای مک دونالد و ضریب همبستگی درون طبقه ای تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که ابزار هوش ورزشی شامل پنج عامل است. همچنین، همبستگی مثبت و معنی داری بین ابعاد هوش ورزشی و آزمون هوش کتل مشاهده شد (05/0 >P) که نشان دهنده روایی ملاکی مناسب ابزار است. اعتبار ابزار از طریق آلفای کرونباخ برای هر پنج عامل بالاتر از 7 /0 محاسبه شد که حاکی از قابلیت اعتماد مطلوب ابزار است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که ابزار هوش ورزشی از روایی و اعتبار کافی برخوردار بوده و می تواند به عنوان یک ابزار مناسب برای ارزیابی هوش ورزشی در افراد 16 تا 55 سال مورد استفاده قرار گیرد.
Design and validation of pessimism questionnaire in married people(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study was conducted with the aim of designing and validating a pessimism questionnaire in married people.Methods: The research method was based on the applied objective and the mixed research method (qualitative-quantitative). The socio-statistics of the research were all professors and experts of clinical psychology and family counselors of Ardabil province in 2022. Among the statistical population, 15 people (11 men and 4 women) were selected based on the principle of opinion saturation as a statistical sample of the qualitative part, and 250 people (136 men and 114 women) were selected as a sample of the quantitative part as a non-random sampling available (easy access) became Interviews and researcher-made questionnaires were used to collect information. Thematic analysis was used with MAXQDA 2018 software to code the interview texts. Additionally, Cronbach's alpha method, construct validity (convergent and discriminant validity), and partial least squares (PLS) were used to analyze the data from the researcher-made questionnaire using SPSS and SmartPLS software.Results: The results indicated that the reliability and validity of the structure (convergence and divergence) were confirmed at an excellent level, and then the confirmatory factor analysis models were confirmed both in the mode of standard coefficients and the mode of absolute significance (p<0/05). Based on the results of this research, it is suggested that due to the innovation of this questionnaire, this questionnaire should be administered to couples before marriage in counseling centers and psychotherapy under the supervision of experienced professors with university experience and couples with pessimism problems before starting life.Conclusion: The joint should be examined and treated during effective protocols to prevent the problems caused by pessimism, which sometimes leads to the disintegration of the joint life if it is aggravated.
شناخت و بررسی عوامل موثر بر کاهش پرخاشگری کودکان با بهره گیری از روانشناسی رنگ در محیط های آموزشی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 9
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر کودکان به عنوان عضو فعال و آسیب پذیر در جامعه حضور دارند و با توجه به بحران های عصبی موجود و آسیب های اجتماعی که سبب ایجاد اختلالات روانی و رفتاری کودکان در جوامع گوناگون شده است در همین راستا فضا های پیرامونی و مئولفه های موثر بر آن می تواند نقش کلیدی در آرامش و امنیت روانی این سرمایه های ارزشمند جامعه ایفا نماید از این رو با شناخت و بررسی عناصر رنگ و تاثیر آن بر محیط آموزشی در راستای کاهش پرخاشگری کودک جستو جویی صورت خواهد گرفت که فضایی با رعایت اصول رنگ شناسی جهت رشد و شکوفایی کودک در عین حال محیطی برای تامین سلامت روانی کودکان فراهم نمود در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده و جهت جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه و تحلیل آن استفاده نموده و داده های بدست آمده با بهره گیری از نرم افزار spss طبقه بندی و تحلیل آماری صورت گرفته است بنابراین، با به کارگیری رنگ های مناسب در فضای آموزشی، می توانیم به طور معناداری تنش های روانی کودکان را کاهش دهیم و به بهبود سلامت روانی آنان کمک کنیم.
اثربخشی آموزش مثبت نگری بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (فروردین) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
۱۳۷-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: نوجوانی با مخاطرات ویژه دوران بلوغ و بحران های اجتماعی، می تواند زمینه را برای بروز و یا تشدید مشکلات روانشناختی فراهم سازد؛ از آنجایی که این دوران مرحله ای حساس و سرنوشت ساز است، بهره گیری از رویکردهای آموزشی و درمانی در جهت افزایش سطح انعطاف پذیری و تاب آوری در برابر مشکلات اهمیتی ویژه ای دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت نگری بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری دانش آموزان انجام شد. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی از نظر روش نیمه آزمایشی از سری طرح های پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش 42 نفر از دانش آموزان دختر پایه یازدهم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال،2010) و تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری شد. گروه آزمایشی 14 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مثبت نگری مبتنی بر برنامه آموزشی (رشید، 2014) به گروه آزمایشی ارائه شد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS.27 و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مثبت نگری بر انعطاف پذیری و تاب آوری دانش آموزان مؤثر است (05/0 >P). همچنین، نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی و گواه در نمرات انعطاف پذیری و تاب آوری تفاوت وجود دارد و اثر مداخله در مرحله پیگیری حفظ شد. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج می توان از آموزش مثبت نگری به عنوان یک مداخله مبتنی بر شواهد در جهت بهبود انعطاف پذیری و تاب آوری روانشناختی دانش آموز در مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی دانش آموزان استفاده کرد.
طراحی مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (فروردین) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
۱۵۵-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: خشونت خانگی و خیانت زناشویی از جمله رخدادهایی است که ضمن متأثر کردن روابط زوجین به صورت منفی، می توانند باعث از هم گسیختگی خانواده و جدایی زوجین از یکدیگر شوند. مطالعات پیشین به بررسی روبط بین محرومیت هیجانی و ناگویی خلقی با خشونت خانگی و خیانت زناشویی پرداخته اند، اما تا کنون پژوهشی که گرایش به خشونت خانگی را بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بررسی کند، انجام نشده است. هدف: هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی بود که با روش تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان درگیر با مسئله خیانت زناشویی همسر بودند که در سال 1401 به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران مراجعه کرده بودند. 323 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد و با روش در دسترس از بین مراجعان درگیر در خیانت زناشویی مراکز مذکور انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در پژوهش شامل چهار پرسشنامه خیانت زناشویی (ینیسری و کوکدمیر، 2006)، ناگویی خلقی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) خشونت خانگی (محسنی تبریزی و همکاران، 1391) و محرومیت هیجانی (یانگ، 1998) بود. هم چنین برای تحلیل داده های پژوهش از نسخه 26 نرم افزار SPSS و نسخه 3 نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین محرومیت هیجانی با گرایش به خشونت خانگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی رابطه مستقیم وجود دارد (05/0 P<). بین محرومیت هیجانی با گرایش به خشونت خانگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی به واسطه ناگویی خلقی رابطه غیرمستقیم وجود دارد (05/0 P<). هم چنین مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی دارای برازش مطلوب است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود زوج درمانگران در جهت پیشگیری از خشونت خانگی و متعاقب آن خیانت زناشویی، از راهکارهای لازم جهت کاهش اثرات محرومیت هیجانی و تعدیل ناگویی خلقی استفاده کنند.