فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۹۸ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
245 - 256
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین برازش مدل ساختاری رابطه سیستم های مغزی رفتاری بر اضطراب با میانجی گری اجتناب شناختی و تحمل ابهام در بیماران مبتلابه موتیپل اسکلروزیس بود. مطالعه از نوع همبستگی و روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی بیماران مبتلابه ام اس عضو انجمن ام اس یزد در سال 1402 بودند. از این جامعه تعداد 126 نفر به روش در دسترس انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994)، پرسشنامه اجتناب شناختی سگستون و داگاس (2004)، پرسشنامه تحمل ابهام مک لین (1993)، و پرسشنامه اضطراب بک (1988) بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و PLS نسخه ۳/۳ تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری بر اضطراب معنا دار است (0/05> P). اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری بر اجتناب شناختی معنا دار است (0/05> P). اثر مستقیم سیستم بازداری رفتاری بر تحمل ابهام معنا دار نیست (0/05< P) ولی اثر مستقیم فعال سازی رفتاری بر تحمل ابهام معنا دار بود (0/05> P). اثر مستقیم تحمل ابهام بر اضطراب معنا دار است (0/05> P) ولی اثر مستقیم اجتناب شناختی در اضطراب معنا دار نیست (0/05< P). بازداری رفتاری با میانجی گری اجتناب شناختی و تحمل ابهام و اضطراب اثر غیرمستقیم ندارد (0/05< P). سیستم فعال سازی رفتاری با میانجی گری اجتناب شناختی بر اضطراب اثر غیرمستقیم ندارد (0/05< P). سیستم فعال سازی رفتاری با میانجی گری تحمل ابهام بر اضطراب اثر غیرمستقیم دارد (0/05> P). با توجه به نتایج، طراحی مداخلات در متغیرهای تأثیرگذار مستقیم و غیرمستقیم می تواند در کاهش اضطراب این بیماران نقش داشته باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی در کارکنان شرکت توزیع نیروی برق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی کارکنان شرکت توزیع نیروی برق انجام شد. روش مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل وپیگیری سه ماه بود بر روی کلیه کارکنان شاغل در شرکت توزیع نیروی برق استان کرمانشاه در سال 1401 انجام شد. تعداد 40 نفر وارد مطالعه شدند. شرکت کنندگان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. پس از انجام پیش آزمون به وسیله مقیاس سخت رویی(کوباسا،1979) ،تاب آوری(کونور،1979) وکیفیت زندگی (تستا ،2014) گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS.23و با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب تفاوت معنادار سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی در کارکنان شرکت توزیع نیروی برق شده است. برمبنای این یافته ها می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سخت رویی ، تاب آوری و کیفیت زندگی در کارکنان شرکت توزیع نیروی برق تأثیر مثبت دارد. بنابراین، می توان گفت که از این برنامه می توان برای کارکنان مشاغل سخت استفاده کرد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تصویرسازی بر علائم افسردگی و حافظه اتوبیوگرافیک نوجوانان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی در دوران نوجوانی می تواند مشکلات روانی و اجتماعی بسیاری برای فرد به همراه داشته باشد که معمولأ تا بزرگسالی ادامه می یابد.
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تصویرسازی بر علائم افسردگی و حافظه اتوبیوگرافیک نوجوانان بوده است.
روش: پژوهش حاضر مطالعه موردی با خط پایه چندگانه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل نوجوانان 12- 18 ساله بود که در سال 1401-1402 به کلینیک های روان شناختی غیردولتی شهر رشت مراجعه داشتند. حجم نمونه شامل 3 نفر که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1996)، آزمون بازیابی خاطرات خودشرح حالی (ویلیامز و برودبنت، 1986) بود. شاخص تغییر پایا، شاخص اندازه اثر، شاخص درصد بهبودی و رگرسیون آمیخته با استفاده از نرم افزار SPSS24 برای تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که بسته درمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر تصویر ذهنی در کاهش علائم افسردگی نوجوانان (05/0p<) و افزایش خاطرات خود شرح حالی معنایی و کاهش خاطرات خود شرح حالی بیش کل گرا مؤثر بود (05/0p<).
نتیجه گیری: هنگامی که فرد به جای اجتناب یا نادیده گرفتن خاطرات اختصاصی، به تصاویر نزدیک می شود، هیجان پنهان در آن آشکار و معنایی جدید از آن تصاویر برای فرد محقق می شود که به بهبود خلق کمک می نماید. با توجه به اثربخشی بسته درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تصویرسازی بر علائم افسردگی و خاطرات اتوبیوگرافیک نوجوانان، پیشنهاد می شود درمانگران حوزه سلامت برای مراجعان دارای تشخیص افسردگی به یافته های این پژوهش توجه داشته باشند.
واژه های کلیدی: افسردگی، حافظه اتوبیوگرافیک، درمان شناختی رفتاری مبتنی بر تصویر ذهنی، نوجوانان.
Does organizational ergonomics have impact on workplace burnout?
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore the influence of organizational ergonomics on the burnout experienced by administrative personnel at the University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran. The utilized research approach was of a descriptive correlation-predictive nature. The study's statistical population included all administrative personnel at the University of Sistan and Baluchestan. The study sample included 130 individuals (54 males and 76 females) chosen through convenience sampling and took part in the research. A questionnaire on burnout and organizational ergonomics was utilized to gather data. The research data were analyzed using the Pearson correlation coefficient and stepwise regression. The correlation coefficient results indicated that the emotional exhaustion sub-scale exhibited a negative and significant correlation with scores in engineering psychology, work physiology, anthropometry, and job biomechanics (p<.05). The depersonalization sub-scale exhibited a negative and significant relationship with scores in engineering psychology, work physiology, and anthropometry (p<.05). However, no notable relationship was found between depersonalization and job biomechanics. The personal accomplishment sub-scale showed a positive and significant relationship with engineering psychology, work physiology, and anthropometry (p<.05). However, there was no notable correlation between the personal accomplishment sub-scale and job biomechanics. The findings from stepwise regression indicated that anthropometric measures accounted for 25.4% of the variance in emotional exhaustion, while work physiology accounted for 11.3% and 12.7% of the variance in depersonalization and personal accomplishment, respectively. It is concluded that appropriate organizational ergonomics leads to enhanced productivity and diminishes occupational stress, particularly job burnout.
طراحی الگوی بهینه مدیریت آموزشی هیبریدی در نظام آموزشی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مدرسه هیبریدی یعنی درکنار ریاضیات و علوم تجربی، همه دروس و فعالیت ها اهمیت و هدف گذاری جدی دارند. پژوهش حاضر با هدف تدوین طراحی الگوی بهینه مدیریت آموزشی هیبریدی در نظام آموزشی انجام شد. روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی-توسعه ای و از نظر روش جمع آوری داده ها آمیخته اکتشافی با رویکرد کیفی (بررسی ادبیات تحقیق و تحلیل مضمون) و کمی (مدل سازی معادلات ساختاری) است. در مرحله اول، با استفاده از این یافته ها، 15 نفر از خبرگان (معلمان، مدیران مدارس، کارشناسان آموزش و پرورش) از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته انتخاب و مصاحبه ها تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای انتخاب خبرگان از نمونه گیری نظری استفاده شد و جهت تأمین روایی از تکنیک های تایید پذیری و بازبینی توسط اعضا و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون بهره برداری شد. در بخش کمی، جامعه آماری شامل 4635 معلم مدارس مقطع متوسطه ارومیه بود که از این تعداد، 381 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای بود که بر اساس مراحل کیفی تدوین شده بود. برای تأمین اعتبار ابزار از روایی محتوایی (بازبینی توسط پنج متخصص) و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ (78/0) استفاده شد. در نهایت، برای تحلیل داده های کمی، از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل نسخه 8.8 استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد نتایج حاصله نشان داد که عوامل مؤثر بر مدیریت آموزشی هیبریدی در مقطع متوسطه در سه مضمون اصلی و شش مضمون فرعی دسته بندی شدند. مضمون اصلی مدیریت منابع انسانی، مدیریت فناوری و مدیریت آموزشی مشخص شدند و الگوی بهینه بدست آمد (05/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت شاخص های برازش مدل مناسب بوده و مدل تحقیق به طور کلی از انطباق مناسبی با داده ها برخوردار بوده و معیارهای لازم برای برازش مطلوب را تأمین می کند.
بررسی اثرگذاری آموزش دوره پیش دبستانی بر یادگیری مهارت های روانی حرکتی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان زنجان سال تحصیلی 1403 -1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
46 - 52
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی بررسی تأثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارتهای روانی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام یافته است. پژوهش حاضر، یک پژوهش پس رویدادی (علی مقایسه ای) است. در این پژوهش، دو گروه از دانش آموزان کلاس های اول، دوم و سوم دبستان انتخاب می شوند و ابزارهای پژوهش بر روی آنها اجرا می گردد. یک گروه کسانی هستند که آموزش پیش دبستانی را در مهدکودک یا آمادگی گذرانده اند و گروه دوم هیچ گونه آموزش رسمی قبل از دبستان نداشته اند. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان سال های اول، دوم و سوم دبستان زنجان می باشد که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل می باشند. گروه نمونه شامل 320 دختر و پسر است که 160 نفر آنها دارای تجربه پیش دبستان و 160 نفر فاقد تجربه پیش دبستانی هستند. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای می باشد. ابزار گرداوری اطلاعات در این پژوهش آزمون مهارت های حرکتی لینکلن ازرتسکی بود. برای تجریه و تحلیل داده ها از دو روش استفاده شد. در روش توصیفی، فراوانی و درصد جنسیت آزمودنی ها و میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش را در دو گروه مورد استفاده قرار گرفته است. در روش استنباطی از روش همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد آموزش پیش دبستانی باعث تغییر معنادار در مهارت های روانی حرکتی دانش آموزان نشده است. همچنین بین دختران و پسران آموزش دیده در مهارتهای روانی حرکتی تفاوت معناداری وجود ندارد. همجنین نتایج نشان داد بین دختران و پسران آموزش ندیده در مهارتهای روانی حرکتی تفاوت معنادار وجود دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین و آموزش خودتعیین گری بر بهبود بهزیستی شغلی معلمان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۳۹۳-۳۸۴
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین و آموزش خودتعیین گری بر بهبود بهزیستی شغلی معلمان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه معلمان شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. در مرحله اول تعداد 45 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس معلمان گروه های آزمایش تحت آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین و آموزش خودتعیین گری قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس بهزیستی کارکنان (EWBS) ژونگ و همکاران (2015) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور تأثیر معناداری بر بهبود بهزیستی شغلی دانش آموزان داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین تأثیر بیشتری دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین و آموزش خودتعیین گری می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای بهبود مشکلات شغلی معلمان در مدارس به کاربرده شوند.
الگوی ساختاری رابطه شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی: نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری رابطه شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از این میان 383 نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گردآوری داده های پژوهش به شیوه خودگزارشی و با استفاده از مقیاس درگیری تحصیلی (AES) ریو (2013)، پرسشنامه شایستگی هیجانی-اجتماعی (SECQ) زو و ای (2012) و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ) جینکز و مورگان (1999) انجام شد. جهت سنجش پیشرفت تحصیلی معدل دانش آموزان در امتحانات پایان ترم محاسبه و به عنوان شاخصی از پیشرفت تحصیلی آنان در نظر گرفته شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد، بین درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (05/0≥P ). دیگر یافته پژوهش نشان داد اثر مستقیم شایستگی هیجانی-اجتماعی بر پیشرفت تحصیلی غیرمعنادار است (05/0<P). ضرایب غیر مستقیم مشخص کرد، اثر غیرمستقیم شایستگی های هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی معنادار است. در نهایت شاخص های برازش به دست آمده از مدل کلی با داده های جمع آوری شده برازش مطلوب را دارا بودند. بر این اساس شایستگی هیجانی-اجتماعی و درگیری تحصیلی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق خودکارآمدی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی مرتبط است.
ارتباط بین سبک دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی در مبتلایان به درد مزمن: نقش میانجی ناگویی هیجانی و تعدیل گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
45 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درد مزمن به عنوان یک مشکل شایع می تواند بر سلامت جسمانی، بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بیماران تأثیر گذارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری ناگویی هیجانی و تعدیل کنندگی تاب آوری در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مبتلایان به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر کاشان در سال 1401 بودند که از میان آن ها تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامه های سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1989)، پرسشنامه ناگویی هیجانی (تورنتو، 1992) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون،2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی-فرم کوتاه به کاربرده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد ناگویی هیجانی رابطه بین دلبستگی ناایمن اضطرابی و کیفیت زندگی (۰1/۰p<،347/۰-β=) و دلبستگی ناایمن وابستگی و کیفیت زندگی (۰5/۰p<،188/۰-β=) مبتلایان به درد مزمن را میانجی می کند. همچنین تاب آوری رابطه بین ناگویی هیجانی و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن را تعدیل می کند (۰5/۰p<،121/۰-β=).
نتیجه گیری: در بیماران مبتلا به درد مزمن سبک دلبستگی ناایمن می تواند از طریق ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و تاب آوری عامل محافظت کننده تأثیر منفی ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی این بیماران است. این نتایج تلویحات مهمی برای متخصصان بالینی و تحقیقات در زمینه روانشناسی سلامت دارد
تأثیر آموزش مهارت های خودتعیین گری بر سرزندگی تحصیلی و امید تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مداخلات مبتنی بر خودتعیین گری بر سرزندگی تحصیلی و امید تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت است. این مطالعه، یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه مورد بررسی پژوهش حاضر شامل دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت شهرستان شاهرود بودند. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز تیزهوش کم پیشرفت بود که به شیوه نمونه گیری قضاوتی انتخاب و به طور تصادفی و مساوی، در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش در برنامه ی آموزش مهارت های خودتعیین گری که در 8 جلسه 50 دقیقه ای (یک جلسه در هفته) اجرا شد، شرکت کرد، در حالیکه گروه گواه در این برنامه شرکت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه ی سرزندگی تحصیلی (1391) و پرسشنامه ی امید تحصیلی (2001) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های خودتعیین گری بر سرزندگی تحصیلی و امید تحصیلی دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت اثر مثبت و معناداری داشت (05/0>P). از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش مهارت های خودتعیین گری بر سرزندگی و امید تحصیلی دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت تأثیر دارد. لذا، می توان از این روش در برنامه آموزشی و توان بخشی این گروه از کودکان بهره برد.
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر شفقت بر هیجان های خودآگاه و عزت نفس جنسی زنان دارای علائم کژکاری جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
77 - 89
حوزههای تخصصی:
کژکاری جنسی معمولا با نبود تعادل و ابرازگری هیجانی و کاهش عزت نفس روانشناختی و جنسی همراه است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مبتنی بر شفقت بر هیجان های خودآگاه و عزت نفس جنسی زنان دارای علائم کژکاری جنسی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامع ه آم اری زن ان متأه ل مبتلا ب ه ک ژکاری جنس ی بود ک ه ب ه مراک ز مش اوره ش هر تهران در فاصله ماه های بهمن 1401 تا اردیبهشت 1402 مراجعه کردند. نمونه پژوهش 30 نفر از زنان مبتلا به کژکاری جنسی بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه (15 نفره) آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد جنسی زنان، شاخص عزت نفس جنسی زنان و آزمون عاطفه خودآگاه استفاده شد. گروه آزمایشی طی 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی مبتنی بر شفقت قرار گرفتند و گروه گواه درمانی دریافت نکرد. داده ها با نرم افزار SPSS.24 و با استفاده از تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. نتایج حاصل نشان داد که بین پس آزمون و پیگیری گروه آزمایشی و گواه در نمرات عزت نفس جنسی و هیجان های خودآگاه تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0≥P). بر اساس این نتایج روان درمانی مبتنی بر شفقت بر هیجان های خودآگاه و عزت نفس جنسی زنان مبتلا به کژکاری جنسی اثربخش است. بنابراین پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری در خصوص اثربخشی این رویکرد و مقایسه آن با سایر روش های درمان مبتنی بر شواهد در نمونه های بزرگتر صورت گیرد.
نقش میانجی شرم در رابطه سبک های والدگری و علائم شخصیت خودشیفته در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
21 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شرم در رابطه سبک های والدگری و علائم شخصیت خودشیفته در دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل دادند. تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت خودشیفته_16 (NPI-16) آمز و همکاران (2006)، پرسشنامه اقتدار والدینی (PAQ) بوری (1991) و مقیاس شرم درونی شده (ISS) کوک (1993) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. یافته ها نشان داد که والدگری سهل گیر (01/0=P)، والدگری مستبد (004/0=P) و شرم (004/0=P) اثر مستقیم معناداری بر شخصیت خودشیفته دارند و والدگری سهل گیر (01/0=p) و مقتدر (003/0=P) نیز اثر مستقیم معناداری بر شرم دارند و فقط اثر مستقیم والدگری مستبد بر شرم معنادار نبود (05/0<P). والدگری سهل گیر (005/0=P) و مقتدر (002/0=P) اثر غیر مستقیم معناداری بر شخصیت خودشیفته داشتند، اما والدگری مقتدر اثرغیرمستقیم معناداری را نشان نداد (05/0<P). این نتایج نشان می دهد که شرم نقش میانجی معناداری در رابطه والدگری سهل گیر و مقتدر با علائم اختلال شخصیت خودشیفته در دانشجویان دارد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی–رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب در مادران دارای کودک فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1397 - 1416
حوزههای تخصصی:
زمینه: اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب مورد توجه پژوهشگران بوده و با توجه به اهمیت کاربست این دو روش در بافت کشور ایران، تشخیص درمان کارآمد تر در کاهش رشد پس از آسیب از اهمیت برخوردار است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب در مادران دارای کودک فلج مغزی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی مراجعه کننده به مرکز توان بخشی بیمارستان فوق تخصصی فلج مغزی نورافشار و مرکز توان بخشی کارگران زعفرانیه شهر تهران در سال 1401 بودند که از میان آن ها 39 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه و براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به روش تصادفی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه (هر گروه 13 نفر) گمارش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رشد پس از آسیب (تدسکی و کالهون، 1996) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش رشد پس از آسیب و مؤلفه های آن در آزمودنی ها در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخش بودند (0/01 >p). و درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا در مقایسه با مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب اثربخشی بالاتری نشان داد
(0/05 >p).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش محتوای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آثار مولانا به دلیل نزدیکی با جو روانی مادرانِ دارای کودک فلج مغزی اثربخشی بیشتری بر ارتقاء رشد پس از آسیب دارد.
نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق، سبک دلبستگی ایمن و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
217 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق، سبک دلبستگی ایمن و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی در دانش آموزان بود. روش این مطالعه توصیفی-همبستگی و با روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 600 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داد ه های پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد شبکه های اجتماعی (SNAS)، پرسشنامه منزلت های هویت تحصیلی (AISQ)، مقیاس تجدیدنظر شده سبک های دلبستگی بزرگسالان (RAAS)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS نسخه 28 و AMOS نسخه 26 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم هویت تحصیلی موفق (0/15-=β و sig=0/001)، دلبستگی ایمن (0/23-=β و sig=0/001)، تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/48=β و sig=0/001) و خودکارآمدی تحصیلی (0/43-=β و sig=0/001) بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق (0/34-=β و sig=0/001)، دلبستگی ایمن (0/26-=β و sig=0/001) و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/29=β و sig=0/002) با اعتیاد به شبکه های اجتماعی نقش میانجی و معنادار دارد. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که رابطه بین این متغیرها در مداخله های مرتبط با اعتیاد به شبکه های اجتماعی دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد و روانشناسان سایبری می توانند از نتایج اینگونه تحقیقات برای کمک به دانش آموزان دارای اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی استفاده کنند.
رابطه بین ادراک کیفیت دلبستگی و اضطراب اجتماعی نوجوانان: نقش واسطه ای بهزیستی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
71 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی رابطه ادراک کیفیت دلبستگی و اضطراب اجتماعی نوجوانان با نقش واسطه ای بهزیستی معنوی بود. روش پژوهش حاضر از نوع پژوهش های همبستگی است که در آن از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان در حال تحصیل در مقطع متوسطه مدارس استان مازندران، ایران در سال تحصیلی 1402-1401 بود. نمونه آماری در این پژوهش شامل 300 دانش آموز بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های دلبستگی به والدین و همسالان، بهزیستی معنوی و اضطراب اجتماعی نوجوانان را تکمیل نمودند نتایج تحلیل آماری، معادلات ساختاری، رابطه معنا دار اضطراب اجتماعی نوجوانان و کیفیت ادراک دلبستگی را با واسطه گری بهزیستی معنوی نشان داد. علاوه بر آن بین ادراک کیفیت دلبستگی و بهزیستی معنوی و بین بهزیستی معنوی و اضطراب اجتماعی نوجوانان رابطه معنادار وجود دارد. همچنین اثرمستقیم ادراک کیفیت دلبستگی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان نیز مورد تائید قرار گرفت. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود متخصصان حوزه روان شناسی، در مداخلات درمانی اضطراب اجتماعی در نوجوانان به نقش متغیرهای تأثیرگذار از جمله ادراک کیفیت دلبستگی و بهزیستی معنوی توجه ویژه داشته باشند.
اثربخشی زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
69 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره رازی شهر کرج در سال 1399 بود که از بین آنها 100 نفر به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب انتخاب شدند. سپس از میان این زنان و مردان متاهل، 24 نفر که دارای کیفیت زندگی پایین و فرسودگی زناشویی بالایی بودند، به صورت تصادفی در دو گروه (12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز (1996،CBM ) و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996، WHOQOL-BREF) بود. گروه آزمایش طی هفت جلسه ی دو ساعته و هفته ای دو بار تحت مداخله ی مبتنی بر درمان زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری الیس (2010) قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون کیفیت زندگی و فرسودگی زناشویی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. درنتیجه زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای بهبود کیفیت زناشویی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل مورد استفاده قرار گیرد.
ارتباط بین تجربیات نامطلوب دوران کودکی مادر و مشکلات روان شناختی کودکان با نقش واسطه ای تنظیم هیجان و ذهنی سازی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف مشکلات روان شناختی کودکان یک مسئله مهم سلامت است. این مشکلات نه تنها با رنج کودکان، خانواده و همسالان آن ها ارتباط دارد، بلکه بر کیفیت زندگی در دوره بزرگسالی نیز تأثیر منفی می گذارد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل تبیین انتقال بین نسلی تجارب نامطلوب کودکی مادران بر اختلال های درونی سازی و برونی سازی فرزندان شان با نقش واسطه ای تنظیم هیجان و ذهنی سازی بود. مواد و روش ها این پژوهش از نوع پژوهش بنیادی و از نوع مدل یابی معادله ساختاری بود. جامعه آماری از زنان متأهل دارای فرزند 6 تا 12 ساله ثبت نام شده در سامانه خدمات الکترنیک سلامت استان بوشهر در سال 1401 تشکیل شده بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 700 نفر انتخاب شدند. درنهایت 632 نقر از مادران به صورت آنلاین به پرسش نامه های مشکلات رفتاری تجربیات نامطلوب کودکی، تنظیم هیجان و ذهنی سازی پاسخ دادند. تمام تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS وAMOS به ترتیب نسخه 26 و 24 انجام شد. یافته ها تجربه های نامطلوب کودکی مادران بر دشواری تنظیم هیجان (P<0/001 و β=0/363)، مشکلات درونی سازی (P<0/001 و β=0/182) و مشکلات برونی سازی (P<0/001 و β=0/201) به صورت مستقیم اثر مثبت و معنی دار و بر ذهنی سازی اثر منفی و معنی دار داشت (P=0/006 و β=-0/125). اثر غیرمستقیم تجارب نامطلوب کودکی بر مشکلات درونی سازی (P<0/001 و β=0/126) و برونی سازی (P<0/001 و β=0/134) کودکان از طریق تنظیم هیجان مثبت و در سطح 0/001 معنی دار بود. همچنین اثر غیرمستقیم تجارب نامطلوب کودکی بر مشکلات برونی سازی از طریق ذهنی سازی مثبت و معنی دار بود (P=0/039 و β=0/011). نتیجه گیری تجارب نامطلوب کودکی مادران به شکل مستقیم از طریق انتقال بین نسلی بر اختلال های درونی سازی و برونی سازی تأثیر دارد و تنظیم هیجان و ذهنی سازی آن را واسطه گری می کند. ۸۲۵,۱
پیش بینی بهزیستی کاری بر اساس ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در پرستاران شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف پیش بینی بهزیستی کاری بر اساس ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در پرستاران شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر پرستاران مشغول به کار در سه نوبت کاری در 4 بیمارستان شهر تهران که عبارتند از بیمارستان رازی، بیمارستان آزادی، بیمارستان میلاد و بیمارستان سینا در سال 1401 بود که گروه نمونه با نمونه گیری در دسترس متشکل از 110 نفر انتخاب شدند و با سه پرسشنامه، انعطاف پذیری روانشناختی (2010)، پرسشنامه پرما در محل کار (2014)، پرسشنامه استانداردهای نیازهای بنیادین روانشناختی (2000) مورد سنجش قرار گرفتند. در نتیجه می توان گفت داده های گردآوری شده با روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی همبستگی بین متغیرها از روش همبستگی پیرسون، برای برازش مدل از تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت در نتیجه این یافته ها و نتایج پژوهش باید گفت که وجود انواع مشکلات و نداشتن انگیزه در کار، سبب به وجود آمدن استرس و پایین آمدن بهزیستی کاری می شود و سطح کیفیت شغلی آنها راپایین می آورد. در این راستا پیشنهاد می شود که برای افزایش بهزیستی کاری و کم کردن استرس و مشکلات جلساتی با هدف آموزش انعطاف پذیری شناختی و نیازهای بنیادی روان شناختی برای پرستاران برگزار شود.
اثربخشی آموزش چشم انداز آینده بر جهت گیری هدف و امید تحصیلی دانش آموزان پسر پایه یازدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۲۰۷-۱۸۲
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش چشم انداز آینده بر جهت گیری هدف و امید تحصیلی دانش آموزان پسر پایه یازدهم شهر باغملک انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون و با گروه گواه بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه یازدهم شهر باغملک در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از بین این افرد، 48 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش (24 نفر) و گواه (24 نفر) جایگذاری شدند. در این پژوهش از پرسشنامه جهت گیری هدف و پرسشنامه امید به تحصیل استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش طی 9 جلسه 60 تا 90 دقیقه ای، مداخله ی آموزشی چشم انداز آینده را دریافت کردند. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری نشان داد که آموزش چشم انداز آینده بر ابعاد جهت گیری هدف (تسلط گرا، تسلط گریز، عملکردگرا و عملکردگریز) و امید تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه یازدهم به صورت معناداری اثر بخش است (005/0>p). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش چشم انداز آینده بر جهت گیری هدف و امید تحصیلی اثر بخش است و می تواند برای بهبود وضعیت امید تحصیلی و جهت گیری هدف در دانش آموزان پسر پایه یازدهم استفاده گردد.
اثربخشی یادگیری مغز محور بر تعلل ورزی تحصیلی و ارتقای تاب آوری دانش آموزان با اختلال یادگیری
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۳۷۴-۳۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی یادگیری مغزمحور بر تعلل ورزی تحصیلی و ارتقای تاب آوری دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزﻣﺎیﺸﯽ با طرح پیش آزمون- پس آزمون ﺑﺎ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 3042 نفر بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 60 نفر بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و در دو گروه 30 نفر (آزمایش) و 30 نفر (گواه) گمارده شدند. در نهایت گروه آزمایش 8 جلسه 30 دقیقه ای و به مدت 4 هفته متوالی (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش یادگیری مغز محور جعفرپور و زارعی (1397) قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های تعلل ورزی سولومون و روثبلوم (1984) و تاب آوری کونور و دیوسون (2003) استفاده شد. بعد از تائید نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون شاپیرو ویلکز تجزیه وتحلیل داده های آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره موردبررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد پروتکل آموزشی یادگیری مغزمحور بر تعلل ورزی تحصیلی و ارتقای تاب آوری دانش آموزان معنادار بود. بر اساس نتایج می توان گفت که آموزش یادگیری مغزمحور باعث کاهش سطح تعلل ورزی و ارتقاء سطح تاب آوری دانش-آموزان با اختلال یادگیری پایه ششم ابتدایی شهرستان بوکان می گردد.