فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعتیاد به بازی های آنلاین یک نگرانی رو به رشد است که میزان شیوع آن در بین نوجوانان و جوانان حدود ۲/۱ تا ۵/۸ درصد برآورد می شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر همجوشی شناختی و اجتناب تجربه ای در رابطه سیستم های مغزی رفتاری با اعتیاد به بازی های آنلاین انجام شد.
روش : پژوهش از لحاظ روش در زمره پژوهش های توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دوره ی اول متوسطه منطقه آموزش و پرورش بستک هرمزگان در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد ۳۵۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های سیستم های بازداری/فعال ساز رفتاری (۱۹۹۴)، همجوشی شناختی (۲۰۱۴)، پذیرش و عمل- نسخه دوم (۲۰۱۱) و اعتیاد به بازی های آنلاین (۲۰۰۲) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از مدل سازی ساختاری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سیستم فعال ساز رفتاری و سیستم بازداری رفتاری به ترتیب با مقدار ضریب ۴۶/۰ و ۴۲/۰ به صورت مستقیم با اعتیاد به بازی های آنلاین ارتباط معناداری دارند (۰۰۱/۰< P). همچنین، سیستم فعال ساز رفتاری و سیستم بازداری رفتاری به ترتیب با مقدار ضریب ۱۷/۰ و ۱۵/۰ با میانجی گری اجتناب تجربه ای و سیستم بازداری رفتاری با مقدار ضریب ۲۱/۰ با میانجی گری همجوشی شناختی به صورت غیرمستقیم با اعتیاد به بازی های آنلاین ارتباط معناداری دارند(۰۰۱/۰< P).
نتیجه گیری: متخصصان به منظور کاهش اعتیاد به بازی های آنلاین باید از یک سو جهت شناسایی حساسیت سیستم های بازداری/فعال ساز رفتاری، رگه های شخصیتی را مورد ارزیابی قرار داده و از سوی دیگر ضمن چالش های شناختی و گذشته نگر به دنبال کاهش سوءگیری های شناختی باشند.
نقش میانجی تنظیم هیجان ناسازگار در رابطه بین صفات تاریک شخصیت با پرخاشگری سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان ناسازگار در رابطه صفات تاریک شخصیت و پرخاشگری سایبری بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال 1402-1403 تشکیل دادند که از بین آن ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 390 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه صفات پنج گانه تاریک شخصیت (DPQ) یوسفی و همکاران (1400)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ)گارنفسکی و کرایچ (2006) و پرسشنامه پرخاشگری سایبری (CYBA) آلوارزگارسیا و همکاران (2016) بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل مسیر بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد از بین صفات پنج گانه تاریک، اثر مستقیم ماکیاولیسم، خودشیفتگی و کینه توزی بر پرخاشگری سایبری (01/0>P) معنادار بود. هم چنین، نتایج گویای آن بود که اثر غیرمستقیم ماکیاولیسم، خودشیفتگی و کینه توزی (01/0>P) به واسطه ی تنظیم هیجان ناسازگار بر پرخاشگری سایبری معنادار بود. علاوه بر این، شاخص های برازش نشان داد مدل نهایی از برازش مناسبی برخوردار است. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که تنظیم هیجان ناسازگار می تواند در تأثیر صفات تاریک شخصیت بر پرخاشگری سایبری نقش داشته باشد.
مدل بهبود ظرفیت رهبری آموزشی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در عصر جامعه محوری آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
167 - 200
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل شکل دهنده ظرفیت رهبری آموزشی و ارائه الگوی ظرفیت رهبری آموزشی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان انجام شده است. برای گردآوری، تحلیل و تبیین داده ها روش نظریه داده بنیاد و رویکرد نظام مند (سیستماتیک)، استفاده شده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش از بین اساتید دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه های دولتی در سال تحصیلی 1402-1401 و به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. داده های موردنیاز از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند جمع آوری شده و اشباع نظری پس از مصاحبه عمیق با 16 نفر از مشارکت کنندگان، حاصل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که توسعه ظرفیت رهبری آموزشی دانشجومعلمان به عنوان پیشران کلیدی تحقق جامعه محوری دانشگاه فرهنگیان در سطح فردی به خود راهبری، در سطح سازمانی به شکل گیری بستر مشارکت و خودگردانی مدرسه، و در سطح فرا سازمانی به تقویت جایگاه نهادی دانشگاه فرهنگیان منجر می شود. همچنین بر پایه یافته های این پژوهش می توان گفت مزیت های نسبی فوق از طریق راهبردهای بسیار مهمی مانند هم آفرینی، رهیاری، رهبری تأملی و کارورزی رهبری قابل دسترسی بوده و تحت تأثیر عوامل زمینه ای، علّی و مداخله گری مانند الزامات نوظهور جامعه ذینفعان، انحصارگرایی در تربیت معلم و شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه می باشند.
بررسی رابطه صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش اموزان مقطع متوسطه شهرستان اردبیل سال تحصیلی تحصیلی 1403-1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 72
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش اموزان انجام یافته است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است روش تحقیق پژوهش توصیفی – همبستگی از نوع علی می باشد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم آموزش و پرورش ناحیه دو شهر اردبیل می باشد که در سال تحصیلی 1403-1402 در این شهر مشغول به تحصیل می باشند که تعداد آنها در این پژوهش 5876 نفر می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری هدفمند می باشد که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب می شوند. با توجه به حجم جامعه اماری شناسایی شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونه آماری برابر 359 نفر تعیین گردیده بود. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه مثلث تاریک شخصیت (جانسون و وبستر ؛2018) ، پرسشنامه احساس تنهایی توسط دهشیری و همکاران (1387) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده جهت بررسی فرضیات از معادلات ساختاری و برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار pls استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد بین صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش آموزان رابطه وجود دارد
روابط ساختاری سبک تنظیم هیجان و شفقت به خود با بهزیستی ذهنی دانشجویان: نقش میانجی کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین روابط ساختاری سبک تنظیم هیجان و شفقت به خود با بهزیستی ذهنی دانشجویان با توجه به نقش میانجی کیفیت زندگی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1403-1402 (٢٤٠٠٠ نفر) و نمونه آماری شامل 378 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه های بهزیستی ذهنی (SWBQ، کی یز و ماگیارمو، 2003)، شفقت به خود (SCS، نف و همکاران، 2003)، سبک های تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) و فرم کوتاه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF، گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، 1993) و جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. تحلیل داده ها نشان داد تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد)، شفقت به خود و کیفیت زندگی بصورت مثبت و تنظیم هیجان (سرکوبی) بصورت منفی بر بهزیستی ذهنی اثر مستقیم دارند (0.01P<). همچنین تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد) و شفقت به خود بصورت مثبت و تنظیم هیجان (سرکوبی) بصورت منفی، بر بهزیستی ذهنی به واسطه کیفیت زندگی اثر غیرمستقیم دارند (0.01P<). مبتنی بر این یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک تنظیم هیجان و شفقت به خود با میانجیگری کیفیت زندگی قادرند بهزیستی ذهنی دانشجویان را پیش بینی کند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ابعاد نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده شالوده زندگی فردی، اجتماعی و هسته اصلی زندگی زوجین است. هدف: هدف پژوهش حاضرتعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ابعاد نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی بود. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل دارای گرایش به طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر بابل در سه ماهه اول سال 1402 بود که تعداد 30 نفر از آنان به صورت دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 15نفر)جایگزین شدند. جهت گردآوری داده ها از طلاق عاطفی پاینز (1996)، نارسایی هیجانی بگبی و همکاران (1994) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. برنامه آموزش ذهن آگاهی به مدت 8جلسه 90 دﻗﯿﻘﻪای براساس مدل سگال و همکاران(2002)صرفا بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار spss نسخه 24 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته: نتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی و مولفه هایش تفاوت معنی داری وجود دارد(01/0>p). به طور کلی آموزش ذهن آگاهی بر نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی تاثیر معنی داری داشت(01/0>p). نتیجه گیری:مطابق با یافته ها آموزش ذهن آگاهی بر نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی موثر بود.ازین رو از این برنامه می توان برای کمک به زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی استفاده کرد.
پیش بینی تاب آوری تحصیلی دانش آموزان بر اساس خودکارآمدی تحصیلی با نقش میانجی امید تحصیلی و خوش بینی تحصیلی
حوزههای تخصصی:
مطالعه تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان به عنوان یکی از عوامل اصلی در موفقیت تحصیلی اهمیت بسزایی دارد. پژوهش حاضر باهدف مطالعه نقش میانجی امید تحصیلی و خوش بینی تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. این پژوهش، مقطعی تحلیلی بود و نمونه ها 380 دانش آموز دوره متوسطه دوم ایلام در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پس از اخذ رضایت در پژوهش حاضر شرکت داده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی، امید تحصیلی، خوش بینی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی بودند. داده ها به روش تحلیل مسیر با نرم افزار SPSS نسخه 27 و AMOS نسخه 26 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد بین خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی در سطح 5 درصد رابطه معنادار وجود دارد. بین امید تحصیلی و خوش بینی تحصیلی با خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین امید تحصیلی و خوش بینی تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی نقش میانجی ایفا می کند. با توجه به تائید نقش میانجی امید تحصیلی و خوش بینی تحصیلی در پژوهش حاضر، توجه بیشتر به این متغیرها به عنوان یک عامل مهم در افزایش تاب آوری تحصیلی پیشنهاد می شود.
اثر ذهن آگاهی بر فرسودگی شغلی و بهزیستی روانشناختی: نقش واسطه ای استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
139 - 160
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش یک مدل مفهومی از رابطه میان ذهن آگاهی با فرسودگی شغلی و بهزیستی روانشناختی با میانجی گری استرس شغلی در کارکنان شرکت بهره برداری مس درآلو استان کرمان انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل 300 نفر از کارکنان شرکت بهره برداری مس درآلو است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و در نهایت 210 پرسشنامه به شکل صحیح تکمیل و داده های حاصل از آنها در تحلیل استفاده شد. جهت سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه ی ذهن آگاهی فرایبورگ (فرم کوتاه)، پرسشنامه ی استرس شغلی HSE، پرسشنامه ی فرسودگی شغلی و مقیاس بهزیستی روانشناختی (فرم کوتاه) استفاده گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS ویراست 24 انجام شد. همچنین مسیرهای غیر مستقیم توسط روش بوت استراپ مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی پس از اصلاح از برازش مناسبی با داده ها برخوردار است. تحلیل داده ها نشان داد که مسیرهای مستقیم از ذهن آگاهی به فرسودگی شغلی و از ذهن آگاهی به بهزیستی روانشناختی معنی دار نیستند و تمام اثر ذهن آگاهی بر فرسودگی شغلی و بهزیستی روانشناختی از طریق استرس شغلی صورت می پذیرد. بنابراین مطابق نتایج به دست آمده از طریق داده ها می توان چنین مطرح کرد که با افزایش سطح ذهن آگاهی افراد در سازمان می توان استرس شغلی آن ها را کاهش داد و متعاقباً به کاهش فرسودگی شغلی کارکنان و افزایش بهزیستی روانشناختی آن ها دست یافت.
مقایسه اثربخشی بازخورد عصبی و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر اختلالات هیجانی کودکان مبتلا به شب ادراری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1035 - 1052
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال های هیجانی شامل هیجان هایی در کودکان است که با سن آن ها متناسب نیست، با وضعیت فرهنگی آن ها همخوانی ندارد. پژوهش ها نشان داده است که هر دو شیوه بازخورد عصبی و تحریک الکتریکی فرا جمجمه ای بر اختلال های هیجانی مؤثر است. با این حال در زمینه مقایسه تأثیر این دو بر اختلال های هیجانی در کودکان مبتلا به شب ادراری شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر بازخورد عصبی و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر اختلالات هیجانی کودکان مبتلا به شب ادراری به اجرا در آمد.
روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری دو ماهه بود، جامعه آماری این پژوهش، تمامی کودکان مبتلا به شب ادراری مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش منطقه 5 شهر تهران درسال 1400 بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود، 60 کودک انتخاب و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفره گمارده شدند. ابزار پژوهش ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ مشکلات رفتاری هیجانی راتر (1991) بود. برنامه های مداخله ای تحریک الکتریکی فراجمجمه ای و بازخورد عصبی در مورد گروه های آزمایش استفاده شد، گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند و داده ها با روش آماری تحلیل واریانس مختلط با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری نمرات اختلالات هیجانی در مراحل سه گانه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری درمانی تفاوت معنادار وجود دارد (0/05 >P). با توجه به میانگین تفاوت ها و این که میانگین گروه بازخورد عصبی از گروه تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بیشتر بوده است. نتایج آزمون بون فرونی نشان داد که روش بازخورد عصبی بر اختلالات هیجانی کودکان مبتلا به شب ادراری مؤثرتر بود.
نتیجه گیری: با هر دو شیوه مداخله بازخورد عصبی و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای، می توان اختلالات هیجانی کودکان مبتلا به شب ادراری را کاهش داد و مداخله بازخورد عصبی در درمان شب ادراری کودکان مؤثرتربود.
تدوین مدل یابی معادلات ساختاری الگوهای ارتباطی والدین با سلامت روان در نوجوانان با میانجی گری نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1669 - 1688
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطابق با پژوهش های گزارش شده الگوهای ارتباطی والدین با نوجوانان در سلامت روان آن ها مؤثر است؛ همچنین بی ثباتی ها، تغییرات هیجانی و سطوح پایین ذهن آگاهی نیز با مشکلات مرتبط با سلامت روان، اضطراب، افسردگی و سلامت هیجانی در نوجوانان مرتبط است؛ در فرهنگ تربیتی غالب ایران، الگوهای بومی و منطبق با شرایط محلی برای تبیین روابط درون خانوادگی وجود ندارد؛ بنابراین نیاز به ایجاد یک الگوی بومی و مناسب احساس می شود.
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای الگوهای ارتباطی والدین با سلامت روان در نوجوانان با میانجی گری نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان 14 تا 17 ساله مشغول به تحصیل در پایه های دهم، یازدهم و دوازدهم دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 بود. تعداد 314 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک، 2004)، پرسشنامه سلامت روانی (گلدبرگ، 1979)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) و پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی کنتاکی (بیر و همکاران، 2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و مدل یابی ساختاری در نرم افزارهای Amos نسخه 24 Spss نسخه 26 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که در مسیر مستقیم بین الگوهای ارتباطی والدین و سلامت روان (05/0 >P) رابطه معناداری وجود دارد، همچنین در مسیر غیرمستقیم میان الگوهای ارتباطی والدین و نظم جویی شناختی هیجان (05/0 >P) و الگوهای ارتباطی والدین و ذهن آگاهی (05/0 >P) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما رابطه بین نظم جویی شناختی هیجان و سلامت روان (05/0 >P) و ذهن آگاهی و سلامت روان (05/0>P) رابطه منفی و معنادار برقرار است.
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه می توان استنباط کرد که روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده شکل می گیرد و هر اندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد، خانواده و در پی آن جامعه از ثبات و استحکامی بیشتر برخوردار است. با توجه به اهمیت دو متغیر نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی در الگوهای ارتباطی والدین و نقش تأثیرگذار آن بر سلامت روان نوجوانان، آموزش ها و کارگاه هایی که موجب ارتقای سلامت روان می شوند، برای برگزاری در مدارس تدوین گردند.
نقش بهزیستی معنوی و راهبردهای مقابله ای با اضطراب بیماری کرونا در افراد نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
93 - 114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بهزیستی معنوی و راهبردهای مقابله ای با اضطراب بیماری کرونا در افراد نظامی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان شاغل مرد و زن در یک واحد نظامی شهر اردبیل در سال 1400 بود که به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به حجم 113 نفر انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ها ی اضطراب کرونا ویروس علیپور و همکاران (1398)، بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون (1983) راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1990) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار Spss انجام گرفت. یافته ها نشان داد که بین بهزیستی معنوی و راهبردهای مقابله ای با اضطراب بیماری کرونا در افراد نظامی رابطه ی منفی و معناداری وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که اضطراب بیماری کرونا در افراد نظامی براساس متغیرهای بهزیستی معنوی (01/0 > P، 265/0-= β) و راهبردهای مقابله ای (001/0 > P، 315/0- = β) قابل پیش بینی است. با توجه به نقش بهزیستی معنوی و راهبردهای مقابله ای در اضطراب بیماری کرونا، در طراحی برنامه ها و مداخلات روان شناختی برای کاهش اضطراب بیماری افراد نظامی در زمان شیوع کرونا و سایر بیماری های واگیردار توجه به این مؤلفه های روان شناختی ضروری به نظر می رسد.
بررسی فرا تحلیل درمان اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار،اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی فرا تحلیل درمان اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار، اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی بوده است. مواد و روش کار: روش پژوهش فرا تحلیل و جامعه ی آماری آن شامل همه ی تحقیقات انجام شده که از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ در خصوص روش ها و راهکارهای درمانی اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار، اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی به چاپ رسیده اند بود. در بخش مبانی نظری از روش کتابخانه ای و در بخش گردآوری داده ها از روش میدانی استفاده شد. تعداد کل مقالات یافت شده با در نظر گرفتن معیارهای ورودی، 7724 مطالعه بود که پس از بررسی و غربالگری نهایتاً نتایج استخراج شده از 230 مطالعه مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش از نرم افزارMAXQDA برای اولویت بندی راهکارهای شناسایی شده و از روش تحلیل سلسله مراتبی در قالب نرم افزار EXPERT CHOICE استفاده شده است. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که در درمان اعتیاد به خرید، اعتیاد به قمار، اعتیاد به رفتارهای پرخطر و اعتیاد جنسی، رویکرد رفتاردرمانی، رویکرد نظری غالب در پژوهش های بررسی شده است. هم چنین مشاوره فردی و روان درمانی اثربخشی بالایی نسبت به درمان های دیگر دارد. بحث و نتیجه گیری: انتخاب بهترین روش درمانی برای هر فرد به توصیه تخصصی پزشکان و متخصصان اعتیاد و ارزیابی دقیق فرد و توجه به ویژگی ها و نیازهای او بستگی دارد. درمان های جدید و ترکیبی می توانند نقش مهمی را در کاهش آسیب ها ایفا کنند.
واکاوی تجارب زیسته نوجوانان از درک نشدن توسط والدین: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
223 - 234
حوزههای تخصصی:
چالش در درک نوجوانان، جزئی اجتناب ناپذیر از روابط میان والدین و نوجوانان امروزی است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب زیسته نوجوانان از درک نشدن توسط والدین انجام گرفته است. در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده گردید. مشارکت کنندگان پژوهش شامل نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله پسر و دختر شهر سبزوار در بازه زمانی تابستان ۱۴۰۲ بودند که بر مبنای منطق نمونه گیری هدفمند ملاکی و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات در این مطالعه با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که پس از مصاحبه با ۱۴ نفر به اشباع نظری رسید و تجزیه وتحلیل یافته ها نیز با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناختی هفت مرحله ای کلایزی انجام گرفت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه در زمینه شناسایی تجارب زیسته نوجوانان از درک نشدن توسط والدین، منجر به شناسایی ۳۶ مقوله فرعی و ۴ مقوله اصلی تحت عنوان«شکاف بین نسلی»، «فقدان استقلال»، «فقدان حمایتگری» و «فقدان ارتباط مناسب» گردید. نتایج حاصل از این پژوهش ضمن افزایش بینش نسبت به آنچه در روابط بین والدین و نوجوانان جاری است؛ زمینه تدوین برنامه ها کاربردی با هدف اصلاح روابط والد و نوجوان و همچنین زمینه مداخلات مؤثر در اصلاح روابط والد- فرزندی را فراهم می آورد.
نقش واسطه ای فاجعه آفرینی درد در رابطه بین آسیب پرهیزی با نشانه های اضطراب بیماری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اضطراب بیماری اختلالی شایع، ناتوان کننده و پرهزینه است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای فاجعه آفرینی درد در رابطه بین آسیب پرهیزی و نشانه های اختلال اضطراب بیماری در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در نیم سال دوم تحصیلی 1403-1402 بود. 240 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای اانتخاب و به پرسشنامه های استاندارد فاجعه آفرینی درد (سالیوان و همکاران، 1995)، اضطراب سلامتی (سالکویسکیس و همکاران، 2002) و سرشت و منش (کلونینجر،1994) پاسخ دادند. داده ها به روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری و با بهره گیری از نسخه 26 نرم افزار SPSS و نسخه 24 نرم افزار Amosتحلیل شد. یافته ها نشان داد اثر مستقیم آسیب پرهیزی (074/0>p ,128/0=β) بر نشانه های اضطراب بیماری معنی دار نیست؛ اما اثر مستقیم آسیب پرهیزی (001/0>p ,290/0=β) بر فاجعه آفرینی درد و فاجعه آفرینی درد (001/0>p ,296/0=β) بر اضطراب بیماری معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که فاجعه آفرینی درد در رابطه بین آسیب پرهیزی با اضطراب بیماری دانشجویان نقش میانجی ایفا می کند (01/0>p ,014/0=β). مدل فرضی پژوهش نسبت به مدل های جایگزین از برازش بهتری برخوردار بود و این نتایج می توانند به درک بهتر از عوامل مؤثر بر اضطراب بیماری و ارائه راهکارهای درمانی کمک کنند. یافته های این پژوهش چهارچوب مناسبی برای سبب شناسی اختلال اضطراب بیماری فراهم می آورد و می تواند در طراحی و اجرای مداخلات درمانی مبتنی بر کاهش آسیب پرهیزی و فاجعه آفرینی درد برای بهبود نشانه های این اختلال مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی و ساخت ابزار سنجش "مخاطرات روانی و اجتماعی محیط کار"(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی ابزار سنجش "مخاطرات روانی و اجتماعی در محیط کار" در سال 1402 انجام شد.
روش: این پژوهش با بررسی متون بالادستی و نیز با نظرخواهی از خبرگان (20 خبره) به صورت آمیخته اکتشافی از نوع توسعه ابزاری انجام شد. جهت جمع آوری داده ها در بخش کیفی علاوه بر بررسی متون، از مصاحبه نیمه ساختارمند نیز استفاده گردید و در بخش کمّی ابزار تدوین شده دستاورد بخش کیفی، به عنوان زیربنای پژوهش قرار گرفت و اینگونه آمیختگی بخش کیفی با کمّی صورت پذیرفت. در بخش کمی از بین افراد شاغل، 62 نفر (زن و مرد) به شیوه تصادفی انتخاب شده و نمونه را تشکیل دادند. روش تحلیل داده ها تحلیل مضمون، محاسبه شاخص روایی محتوا، نسبت روایی محتوا، نمره تاثیر، توان افتراقی و همسانی درونی، بود.
یافته ها: یافته های حاصل از بخش کیفی با بررسی اسنادبالادستی تعداد 69 مولفه موثر در مخاطرات روانی-اجتماعی و اثرات آن بر ارزیابی محیط کار را نشان داد که براساس آن استخر اولیه با 83 گویه تهیه شد. پس از قرار دادن استخر اولیه گویه ها در اختیار خبرگان، یافته های حاصل از بررسی CVI و CVR نشان داد تعداد 31 گویه از دید خبرگان از کیفیت لازم برخوردار نبوده و حذف شدند. در خصوص IS، DP و IC نیز برای همه 52 گویه باقی مانده به ترتیب مقادیر بالاتر از 5/1، 1 و 7/0 حاصل شد.
نتیجه گیری: به طور کلی می توان گفت فرم 52 گویه ای تهیه شده شرایط لازم جهت بررسی در سطح نمونه اصلی گروه هدف را دارد و می توان آن را در نمونه وسیعی از گروه هدف، جهت دستیابی به ساختار نهایی و نمرات هنجار به کار گرفت.
مدل سازی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد براساس مفاهیم روانشناختی در سازمان تأمین اجتماعی: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: سازمان تأمین اجتماعی برای موفقیت در اقتصاد پیچیده جهانی و بقا در محیط رقابتی کسب وکار، نیازمند الگویی برای بهبود عملکرد است. از طرفی شیوه های سنتی رایج برای ارزیابی عملکرد در این سازمان لازم است مورد تجدیدنظر قرار گیرد و با اقتضائات عصر حاضر هماهنگ شود. با بررسی ادبیات این حوزه مطالعه ای تخصصی که به دنبال مدل سازی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد براساس مفاهیم روانشناختی در این سازمان باشد یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد براساس مفاهیم روانشناختی در سازمان تأمین اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) است. نمونه گیری با روش هدفمند انجام شد. میدان پژوهش در بخش کیفی شامل استادان متخصص در رشته روانشناسی، مدیریت منابع انسانی و مدیران عملکرد و ارشد سازمان تأمین اجتماعی بود که به صورت هدفمند با 26 نفر از آن ها مصاحبه انجام شد. جامعه آماری بخش کمی شامل کارکنان سازمان تأمین اجتماعی شهر تهران در سال 1401 است. حجم نمونه با فرمول کوکران 384 نفر محاسبه شد و نمونه گیری با روش تصادفی ساده صورت پذیرفت. در بخش کیفی برای شناسایی پیشایندها و پیامدهای ارزیابی عملکرد در سازمان تأمین اجتماعی از روش تحلیل مضمون و نرم افزار Maxqda نسخه 12 استفاده شد. برای اعتبارسنجی مدل در بخش کمی نیز روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار Smart PLS استفاده گردید. یافته ها: در مرحله کدگذاری باز 408 کد شناسایی گردید. در نهایت از طریق کدگذاری محوری به 2 مضمون فراگیر، 12 مضمون سازمان دهنده و 60 مضمون پایه دست پیدا شد. یافته ها نشان داد با رعایت بهداشت روانی، دستیابی به ارزیابی عملکرد صحیح در این سازمان امکان پذیر است. رعایت ارگونومی به حفظ سلامت کارکنان کمک می کند. نتیجه گیری: تحلیل و درک یافته های این مطالعه می تواند به مدیران کمک کند تا تصویری واضح از عواملی که بر شیوه ارزیابی عملکرد تأثیر گذارند داشته باشند و بدین ترتیب استراتژی های بهینه برای بهبود عملکرد سازمانی و رفاه کارکنان خود تعریف نمایند. این یافته ها همچنین می توانند برنامه های آموزشی مخصوصی برای بهبود مهارت های ارزیابی و مدیریت عملکرد پایه ریزی کنند و سطح آگاهی کارکنان را در رابطه با انتظارات سازمانی در موفقیت کلی سازمان افزایش دهند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت بر وسواس مرگ و توان خود مراقبتی در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۲۲۸-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: ازآنجایی که سالمندان سرمایه های هر جامعه ای محسوب می شوند و مسائل مربوط به وسواس مرگ و توانایی خود مراقبتی می تواند مشکلات روحی و جسمی آن ها را ایجاد کند و ازآنجایی که مقایسه دو مداخله در زمینه وسواس مرگ و خودمراقبتی در سالمندان ایرانی تاکنون بررسی نشده است. بنابراین، این تحقیق به دنبال بهبود هر دو متغیر ذکر شده است. هدف: هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت بر وسواس مرگ و توان خود مراقبتی در سالمندان بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با دوگروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل سالمندان بهزیستی شهرستان بهشهر بود که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده در 2 گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارش شدند. گروه اول درمان مبتنی بر شفقت (گیلبرت، 2009) را در 8 جلسه 90 دقیقه ای و گروه دوم درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2013) را در 9 جلسه 120 دقیقه ای دریافت نمودند، اما گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس توان خود مراقبتی سالمندان (یونسی و همکاران، 1399) و وسواس مرگ (عبدالخالق، 1998) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و استنباطی، تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار آماری SPSS 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت وسواس مرگ را کاهش و توان خود مراقبتی را افزایش داده بودند. همچنین در مقایسه اثر بخشی بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت بر روی وسواس مرگ تفاوت معناداری نبود (05/0 p<) ولی اثربخشی شفقت درمانی بر روی توان خود مراقبتی در سالمندان بیشتر بود (05/0 p<). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان به این نتیجه رسید که درمان مبتنی پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت بر روی وسواس مرگ و توان خود مراقبتی در سالمندان مؤثر بود، بنابراین، مراکز روان درمانی و خانه سالمندان می توانند از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت به عنوان یک رویکرد درمانی مؤثر در جهت بهبود وسواس مرگ و توان خود مراقبتی سالمندان استفاده کنند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر ابعاد واکنش پذیری هیجانی و سیستم های مغزی و رفتاری در افراد دارای گرایش به روابط فرا زناشویی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ازدواج مهمترین رویداد زندگی هر فرد و بعنوان بنیادی ترین ارتباط بشری در نظر گرفته می شود. هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر ابعاد واکنش پذیری هیجانی و سیستم های مغزی-رفتاری افراد دارای گرایش به روابط فرازناشویی بود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل دارای گرایش به روابط فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر بابل در سه ماهه اول سال 1402 بودند که از بین آنها 30 نفر نمونه بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (برای هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های واکنش پذیری هیجانی ناک و همکاران(2008)، سیستم های مغزی- رفتاری کارور و وایت(1994) و پروتکل درمان شناختی اپسین و بوکام(2002) به مدت 8 جلسه90 دقیقه ای استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیره و نسخه 24 نرم افزار SPSS استفاده گردید. یافته:نتایج نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر ابعاد و عوامل واکنش پذیری هیجانی و سیستم های مغزی رفتاری (بازداری رفتاری و فعال سازی رفتاری) تفاوت معناداری وجود داشت (001/0=P). نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث افزایش نمرات بازداری رفتاری و کاهش نمرات فعال سازی رفتاری و واکنش پذیری هیجانی شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد درمان شناختی رفتاری بر سیستم های مغزی رفتاری و واکنش پذیری هیجانی افراد دارای گرایش به روابط فرازناشویی تاثیر مثبتی دارد.
نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۰۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش افراد بالای 18 سال شهر تهران در سال 1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از منطقه سه، نمونه ای به تعداد 200 نفر انتخاب و پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس وسواس فکری- جبری بیل براون (Y-BOCS، گودمن و همکاران، 1989)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، 2004) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی اختلال وسواس جبری بودند (۰01/۰p‹) و همچنین تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم از طریق تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد) توانست اختلال وسواس جبری را پیش بینی کند (۰01/۰p‹). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که تحمل پریشانی و تنظیم هیجان نقش کلیدی در اختلال وسواس جبری دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای کیفیت زندگی اختلال وسواس جبری ضروری است.
اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۴۸-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی کودک محور بر مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی کودکان 4 تا 7 سال دارای نشانگان اختلالات اضطرابی شهر فریدون کنار در سال 1401 بود که از بین آنها 75 کودک به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس از میان این کودکان، 30 کودک که دارای بالاترین نمره در مقیاس اضطراب بودند، به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی اسپنس و همکاران (2001PAS, )، پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر و همکاران (1967BPS, ) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003CERQ, ) بود. گروه آزمایش طی هشت جلسه ی 45 دقیقه ای و هفته ای دو بار تحت مداخله ی مبتنی بر بازی درمانی کودک محور لندرث (1993) قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. در نتیجه بازی درمانی کودک محور می تواند به عنوان روش کارآمدی در بهبود مشکلات رفتاری و تنظیم شناختی هیجان کودکان دارای نشانگان اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار گیرد.