فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۸۵ مورد.
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
90 - 103
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در دهه گذشته از خشونت در برابر زنان به عنوان یکی از جدی ترین چالش های اجتماعی یاد شده است. پدیده دردناک خشونت علیه زنان در ابعاد مختلف آن سلامت جسم و روان زنان را به خطر می اندازد و حقوق انسانی آنان را مورد تجاوز قرار می دهد؛ لذا پژوه ش حاض ر ب ا ه دف بررسی اثربخش ی طرح واره درمانی هیجانی بر خشم پنهان و ابراز وجود زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگی ری ب ا گ روه کنت رل ب ود. جامع ه آم اری پژوه ش زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کنن ده ب ه مراکز بهداشت شهرستان فلاورجان در تابستان 1402 بودن د. تع داد 30 نف ر ب ه روش نمونه گیری هدفمن د انتخ اب و از طری ق گم ارش تصادف ی در گ روه آزمای ش و گ روه کنت رل گمارده شدند (ه ر گ روه 15 نف ر). گروه آزمای ش طرح واره درمانی هیجانی را طی 11 جلسه دریافت کردند. درحالیکه گ روه کنت رل هیچ مداخله ای دریاف ت نک رد. داده ه ا ب ا اس تفاده از پرسش نامه خشم ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، 2006) و ابراز وجود (گمبریل و ریچی، 1970) جم ع آوری و ب ا اس تفاده از تحلی ل واریان س با اندازه گیری مک رر در نرم اف زار SPSS نس خه 23 تحلی ل ش دند. یافته ها: نتایج نشان داد طرح واره درمانی هیجانی موج ب کاهش خشم پنهان و بهبود ابراز وجود در زنان قربانی خشونت خانگی گردی د و اث رات درم ان در مرحل ه پیگی ری نی ز باق ی مان د (01/0>p). نتیجه گیری: بنابر یافته های پژوهش حاضر می توان از طرح واره درمانی هیجانی جه ت بهب ود خشم پنهان و ابراز وجود زنان قربانی خشونت خانگی به ره گرف ت.
اثربخشی روان درمانی پویشی بر سازمان شخصیت و شفقت به خود در بیماران مبتلا به اختلالات روان تنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
104 - 113
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال روانی-تنی یکی از شایع ترین شکایات پزشکی و نوعی بیماری ناتوان کننده است که ابعاد مختلف شخصیت بیماران را تحت تأثیر قرار می دهد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار و پویشی فشرده و کوتاه مدت بر سازمان شخضیت در زنان مبتلا به روانی تنی انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه به روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه مورد نظر تمامی بیماران مبتلا به روانی تنی مراجعه کننده به کلینیک تخصصی اعصاب و روان شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه مورد بررسی با مراجعه به جدول کوهن تعیین شد. به این طریق که در سطح اطمینان 95 درصد، اندازه اثر 30/0 و توان آماری 83/0، برای هر گروه 12 نفر تعیین شد. اما از آن جایی که احتمال ریزش برخی نمونه ها وجود داشت و هم چنین در جهت تعمیم پذیری بیشتر نتایج، حجم نمونه در هر گروه 15 نفر تعیین شد. در مرحله اول به شیوه نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و این 30 نفر در گام دوم به صورت تصادفی ساده (به شیوه قرعه کشی) در 2 گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه کرنبرگ استیپو (2003) و پرسشنامه شفقت به خود نف (2003) اخذ گردید و طبق طبق پروتکل درمان دوانلو 15جلسه درمان اجرا شد. یافته ها: نتایج مطالعه حاکی از تأثیررواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر ابعاد شفقت به خود و سازمان شخصیت در مبتلایان به روانی تنی بود (001/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، متخصصین فعال در حوزه روانی – تنی به خصوص روانی تنی می توانند در درمان این افراد استفاده از روش های هیجان مدار و رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت را در کنار سایر درمان ها مدنظر قرار دهند.
پیش بینی نشانه های اضطراب بیماری بر اساس نگرانی، ناگویی هیجانی، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و راهبردهای شناختی نظم جویی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب بیماری، نوعی نگرانی در مورد وجود یا بروز بیماری های پزشکی است. نگرانی، ناگویی هیجانی، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و راهبردهای شناختی نظم جویی هیجان می توانند جز عوامل مؤثر در ایجاد و تداوم اختلال اضطراب بیماری باشند. از آنجا که افراد دارای اختلال اضطراب بیماری دچار مشکلات بسیاری هستند، شناسایی عوامل اثرگذار و پیش بینی کننده این اختلال مهم شمرده می شوند. هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی نشانه های اضطراب بیماری بر اساس نگرانی، ناگویی هیجانی و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و راهبردهای شناختی نظم جویی هیجان بود. روش: طرح پژوهش حاضر، از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه افراد ساکن در شهر تهران در بازه سنی 20 تا 60 سال در سال 1400 بود. تعداد 414 نفر (344 زن، 70 مرد) داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس اضطراب بیماری (بشارت، 1390)، مقیاس نگرانی ایالت پنسیلوانیا (می یر و همکاران، 1990)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994)، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (کارلتن و همکاران، 2007) و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2007) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 27 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که نگرانی، ناگویی هیجانی، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و راهبردهای سازش نایافته نظم جویی هیجان با نشانه های اضطراب بیماری همبستگی مثبت و معناداری داشتند (05/0 P<). اما راهبردهای سازش یافته نظم جویی هیجان با نشانه های اضطراب بیماری همبستگی منفی و معناداری داشتند (05/0 P<). راهبردهای شناختی نظم جویی هیجان به علت عدم قدرت پیش بینی از مدل خارج شد، اما نگرانی، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و ناگویی هیجانی قابلیت پیش بینی نشانه های اضطراب بیماری را دارند. نتیجه گیری: براساس یافته های مطالعه حاضر می توان از متغییر های نگرانی، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و ناگویی هیجانی برای پیش بینی نشانه های اضطراب بیماری بهره جست و نتایج این پژوهش می تواند در زمینه پیشگیری و تشخیص گذاری مناسب و اتخاذ روش های درمانی هدفمند برای اختلال اضطراب بیماری مفید باشد.
اثربخشی پروتکل درمانی تسریع واکاوی بر علائم بالینی اختلال وسواسی-جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۲۷۷-۲۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال وسواسی-جبری یکی از شایع ترین اختلالات ناتوان کننده عصب-روانشناختی است، که با ویژگی هایی چون وسواس های عودکننده یا اجبارها و یا هر دو مشخص می شود و زندگی فرد مبتلا را مختل می سازد. تاکنون اثربخشی درمان های مختلفی بر این اختلال مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج آن ها گاهاً متناقض گزارش شده است؛ بنابراین نیاز به تغییر در رویه های موجود و تدوین پروتکل درمانی جدید وجود دارد. هدف: هدف این پژوهش تدوین و اعتباریابی پروتکل درمانی تسریع واکاوی و بررسی اثربخشی آن بر علائم بالینی اختلال وسواسی-جبری بود. روش: روش پژوهش حاضر تک آزمودنی با کنترل خط پایه چندگان ه ناهمزمان و پیگیری 6 هفته ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری مراجعه کننده به مرکز مشاوره آرامش در شهر ارومیه بودند که از بین آن ها 4 نفر از طریق مصاحبه تشخیصی و بالینی ساختاریافته بر اساس معیارهای ویراست پنجم تجدید نظر شده راهنمای تشخصیصی و آماری اختلالات روانی DSM-5-TR به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیماران پس از احراز معیارهای ورود و عدم احراز معیارهای خروج در پژوهش شرکت نمودند. اثربخشی پروتکل درمانی طی 3 مرحله (خط پایه، درمان و پیگیری) با استفاده از پرسشنامه بازنگری شده وسواسی-جبری (فوا و همکاران، 2002) مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ترسیم نمودار دیداری، شاخص d کوهن و درصد بهبودی در نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج شاخص CVR به دست آمده، پروتکل تدوین شده قابلیت اجرا را داشته و براساس نتایج آماری گزارش شده می توان در جهت کاهش علائم بالینی اختلال وسواسی-جبری بیماران مبتلا به اختلال وسواس از آن بهره گرفت (0/05 >P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که درمان تسریع واکاوی کاهش علائم اختلال وسواسی-جبری را به همراه دارد که شایسته است در برنامه های مدیریت بهداشتی کلان مورد توجه سیاست گذاران حوزه بهداشت و درمان و همچنین روانشناسان قرار گیرد.
مدل یابی تاب آوری تحصیلی مبتنی بر شفقت به خود و خودگویی مثبت با توجه به نقش میانجی بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۲۵۰-۲۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: شفقت به خود و خودگویی مثبت دو عامل مهم در ویژگی های شناختی هستند که می توانند در عملکرد تحصیلی همچون تاب آوری تحصیلی نقش تعیین کننده داشته باشند، اما طبق پیشنه بررسی شده، در تحقیقات گذشته کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. بر این اساس بررسی رابطه شفقت به خود و خودگویی مثبت با بهزیستی تحصیلی و تاب آوری تحصیلی یک خلاء پژوهشی می باشد. هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی تاب آوری تحصیلی بر اساس شفقت به خود و خودگویی مثبت با توجه به نقش میانجی بهزیستی تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه دوم شهر کرمان انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهر کرمان به تعداد 8200 نفر در سال تحصیلی 1402-1401 است. که طبق جدول مورگان 384 نفر روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (به نسبت جنسیت دانش آموزان) به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شفقت به خود تف و همکاران (2003)، خودگویی برین تاپت و همکاران (2013)، بهزیستی تحصیلی تومینین- سوینی و همکاران (2017) و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با آماره های توصیفی و استنباطی مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای Spss25 و Amos24 انجام گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از برازش مدل تاب آوری تحصیلی مبتنی بر شفقت به خود و خودگویی مثبت با توجه به نقش میانجی بهزیستی تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم استان کرمان می باشد (001/0 >p). بطوری که شفقت به خود و خودگویی مثبت از طریق نقش میانجی بهزیستی تحصیلی 67/0 درصد از واریانس تاب آوری را تبیین می کنند (001/0 >p). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، از جمله روش های ارتقاء تاب آوری تحصیلی و بهبود بهزیستی تحصیلی دانش آموزان، تقویت شفقت به خود و خودگویی مثبت می باشد.
مخاطره الگوریتم متروپلیس هستینگز روبینز مونرو در مدل های چندارزشی چند بعدی نظریه سوال پاسخ با در نظر گرفتن نقش داده های گمشده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۷
7 - 31
حوزههای تخصصی:
کارایی و سوگیری برآورد پارامترها، در اندازه گیری های علوم رفتاری یکی از مهمترین موضوعات روانسنجی است. وجود الگوریتم های گوناگون مانند MHRM و کاربرد آنها در آزمون های دارای داده گمشده، یکی از چالش های موجود در حوزه مدل های نظریه سوال پاسخ است. هدف این پژوهش بررسی مخاطره الگوریتم MHRM در مدل های چند بعدی نظریه سوال پاسخ در داده های چند ارزشی با در نظر گرفتن مکانیزم و میزان داده گمشده متفاوت، بود. روش پژوهش مورد استفاده آزمایشی و با استفاده از طرح پس آزمون چند گروهی بود. نمونه مورد مطالعه براساس مطالعات شبیه سازی تحت شرایط مختلف متغیرهای مستقل (نوع الگوریتم، نوع داده گمشده و میزان داده گمشده) در 27 حالت با 100 تکرار برای هر کدام، ایجاد شد. مدل مورد استفاده مدل پاسخ مدرج چندبعدی و پارامترهای مورد بررسی شیب و آستانه سوالات بود. جهت بررسی مخاطره هر یک از پارامترها در حالت های مختلف آزمایشی شاخص میانگین توان دوم خطاها (MSE) مورد استفاده قرار گرفت. جهت تولید و تحلیل داده ها ار نرم افزار آماری R استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد الگوریتم MHRM در قیاس با الگوریتم های EM و MCEM دارای مخاطره برآورد کمتری است. همچنین نتایج نشان داد که در میزان مخاطره پارامترهای شیب و آستانه، بین سه مکانیزم متفاوت داده های گمشده تفاوت معنی داری وجود دارد ولیکن در رابطه با متغیر مستقل میزان داده های گمشده، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین بین نوع الگوریتم و مکانیزم گمشدگی نیز تعامل معنی داری وجود داشت که حکایت از عملکرد مطلوب الگوریتم MHRM داشت. در نتیجه زمانی که از این الگوریتم استفاده می شود، میانگین و واریانس MSE پارامترهای شیب و آستانه در هر سه مکانیزم گمشدگی، همزمان که کاهش می یابند، به یکدیگر نزدیک نیز می شوند. پس می توان گفت کاربرد الگوریتم MHRM در داده های با میزان داده گمشده بالا و انواع گمشدگی، ضروری است. بنابراین، به پژوهشگران توصیه می شود که از الگوریتم MHRM در تحلیل داده های با ساختار پیچیده از قبیل میزان داده گمشده بالا و انواع مکانیزم گمشدگی بهره گیرند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر در اثربخش بودن آموزش مهارتی با استفاده از روش های دلفی فازی و بهترین - بدترین فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
7 - 39
حوزههای تخصصی:
شاخص ها و معیار های زیادی در اثربخش بودن آموزش مهارتی وجود دارد تا فرد آموزش دیده بتواند بعد از آموزش وارد بازار کار شود.این شاخص ها و زیرشاخص ها باید جنبه عملیاتی داشته باشند و برای اساس روش های نوین وزن دهی و رتبه بندی شوند هدف این پژوهش شناسایی، وزن دهی و رتبه بندی این معیار ها است تا بتوان در تدوین و ارزیابی مدل های آموزش مهارتی استفاده شود. جامعه آماری پژوهش 7 نفر از مدیران و متصدیان شرکت های صنعتی، مدیران مدارس آموزش مهارتی و افراد خبره در حوزه تدوین دروس آموزشی فنی هستند که ابتدا با مرور پژوهش های و مصاحبه با خبرگان به شناسایی شاخص ها و معیار های پژوهش پرداخته شده است. سپس با روش دلفی فازی ۵ شاخص اصلی و ۱۲ زیر شاخص مورد تأیید قرار گرفته است. در انتها با روش بهترین - بدترین فازی رتبه بندی شاخص ها و زیر شاخص ها نشان داده شده است که معیار هم راستایی آموزش با وضعیت اشتغال مهم ترین شاخص اصلی و معیار مشارکت صاحبان مشاغل در برنامه ریزی درسی مهم ترین زیر شاخص در اثربخش بودن آموزش مهارتی به دست آمده است.
تدوین مدل رابطه والد- فرزند بر اساس پریشانی روانی و اضطراب اجتماعی با میانجی گری ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
125 - 148
حوزههای تخصصی:
رابطه میان والدین و فرزندان نوجوان به سبب ویژگی های خاص رشدی این گروه سنی با چالش های ویژه ای رویارو است. از این رو، این پژوهش با هدف تدوین مدل رابطه والد- فرزند بر اساس پریشانی روانی و اضطراب اجتماعی با میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان نوجوان به انجام رسید. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان نوجوان شهر تهران و نمونه آماری برابر با 300 نفر بود که از مدارس پنج منطقه تهران انتخاب گردید. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای انجام گرفت. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر (2002)، رابطه والد - فرزند فاین، مورلند و شوبل (1983)، ذهن آگاهی والاچ و همکاران (2006) و اضطراب اجتماعی کانر (2000) استفاده گردید. به منظور تحلیل آماری از مدل معادلات ساختاری بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که ضریب مسیر استاندارد پریشانی روانی و اضطراب اجتماعی با رابطه والد فرزند در نوجوانان به میزان 43/0- و 17/0- محاسبه شد که نشان گر معنادار بودن این روابط بود (01/0>P).. ولی از سویی، ذهن آگاهی دارای نقش میانجی گری در رابطه استاندارد پریشانی روانی و اضطراب اجتماعی و رابطه والد فرزند در نوجوانان بود (01/0>P). بنا بر نقش میانجی گری ذهن آگاهی در تبیین رابطه متغیرهای آسیب زا و روابط والد فرزند، روانشناسان و مشاوران می توانند به منظور کاهش اثرات مشکلات روانی و اجتماعی نوجوانان بر وضعیت زندگی آنان، در جلسات گروهی و فردی به برخورداری دانش آموزان نوجوان از ذهن آگاهی توجه خاص داشته باشند.
رابطه بین خوش بینی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در دوره نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
185 - 210
حوزههای تخصصی:
تاب آوری به عنوان توانایی و مهارتی است که فرد را قادر می سازد خود را با مشکلات و چالش ها سازگار کند و این عامل کمک کننده فرآیند تحول مثبت نوجوانی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه خوش بینی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در دوره نوجوانی هست. این پژوهش به روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی در قالب مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه های ششم ابتدایی، متوسطه اول و دوم بوشهر در سال 1401- 1400 بودند که از بین جامعه تعداد 600 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه ها از طریق شبکه های اجتماعی مانند شاد، تلگرام و واتس آپ در اختیار دانش آموزان قرار داده شد که در نهایت ۵۰۳ پرسشنامه قابل تحلیل بود. از مقیاس های خودکارآمدی Muris، پرسش نامه تاب آوری De Caroli and John Sagon و پرسش نامه خوش بینی Scheier and Carver استفاده شده است. تحلیل داده ها با روش آمار توصیفی و مدل معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها در مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل کلی تحقیق و شاخص های برازش مدل اصلاح شده از برازش بهتری برخوردارند. این مدل در نمونه دختران و پسران از برازش مطلوبی برخوردار بود. مسیرهای خوش بینی و خودکارآمدی به تاب آوری در دوره نوجوانی معنی دار بودند. همچنین، مسیر خوش بینی به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی با تاب آوری معنی دار است. با توجه به یافته های این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که هر چه به اواخر نوجوانی نزدیک می شویم تأثیر خوش بینی کمتر شده و همچنین بین خوش بین با تاب آوری از طریق میانجی گری خودکارآمدی رابطه مثبت و معنی داری هست.
تأثیر آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر اضطراب وجودی دختران نابینای شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روان شناسی اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
129 - 115
حوزههای تخصصی:
برساخت های اجتماعی، انگاره ها و پیش فرض های فرهنگی شکل گرفته در مورد نابینایان به ویژه دختران نابینا، احساسات نامطلوبی را در افراد نابینا برمی انگیزند و معمولاً رنج مضاعفی را به آنها تحمیل می کنند. اضطراب از مهم ترین احساسات نامطلوبی است که در دختران نابینا وجود دارد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر اضطراب وجودی در دختران نابینا، انجام شد. در این مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه، 3۰ نفر از دختران نابینا از کلیه دختران عضو جامعه نابینایان استان یزد در سال 14۰2 به صورت در دسترس انتخاب شدند؛ سپس به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند، هر دو گروه قبل از مداخله با آزمون اضطراب وجودی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش در آموزش 1۰ جلسه ای 5/1 ساعت معنادهی به زندگی به شیوه گروهی شرکت کردند؛ سپس پس آزمون از دو گروه به عمل آمد و داده ها با استفاده از نرم افزار نسخه 25 و آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل نشان داد که در بررسی تفاوت گروه ها در پس آزمون بین نمرات گروه آزمایش و کنترل در اضطراب وجودی تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی باعث کاهش اضطراب وجودی دختران نابینا و مؤلفه های آن می شود.
تأثیر برنامه آموزشی خودتعیین گری بر خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش خودتعیین گری بر خودکارآمدی اجتماعی در نوجوانان با آسیب بینایی انجام شد. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان با آسیب بینایی شهر اصفهان می شد. نمونه شامل 20 نوجوان با آسیب بینایی از مرکز توان بخشی توکل و مدرسه شهید عابدی می شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه تقسیم شدند که در هر گروه ده نفر وجود داشت. برای سنجش خودکارآمدی اجتماعی از مقیاس سنجش خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان کنلی (1989) استفاده شد. گروه آزمایش در برنامه آموزش خودتعیین گری در 10 جلسه 60 دقیقه ای شرکت کردند؛ در حالی که گروه گواه در این برنامه شرکت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد. نتایج بیانگر تأثیر مثبت و معنادار مداخله بر خودکارآمدی اجتماعی و خرده مقیاس های آن در نوجوانان با آسیب بینایی بود (01/0 >p). بر اساس نتایج، خودتعیین گری از طریق تقویت مشارکت و تصمیم گیری به بهبود خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان منجر می شود و می توان از این برنامه در مدارس و مراکز ویژه نوجوانان با آسیب بینایی استفاده کرد.
Risk Factors for Self-mutilation Behaviors in Adolescents: An Integrative Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Adolescence is characterized by physical, cognitive, emotional, social, and behavioral changes capable of resulting in the development of a healthy and autonomous individual, as well as contributing to self-injurious behavior. This review aimed to analyze the 11 available papers on risk factors for self-mutilation in adolescents. Integrative review performed in MEDLINE and LILACS databases using primary studies published between 2018 and 2023, in Portuguese, English, and Spanish with the descriptors “Self-destructive Behavior”; "Adolescent"; and “Risk Factors” combined with the Boolean operator AND. After analyzing the data, two main themes emerged. The first theme, referred to as "intrapersonal risk factors," encompassed a range of categories including depression, anxiety, post-traumatic stress disorder, attention deficit hyperactivity disorder, substance/alcohol abuse, disruptive, impulse and conduct control disorders, cyclothymic-hypersensitive temperament, impulsivity, avoidance/coping-focused on affect, and emotional dysregulation. The second theme, labeled as "interpersonal risk factors," consisted of categories such as bullying, parental neglect, parental psychopathology, social exclusion, peers with people with self-destructive behavior, hetero-aggressiveness, and sexual and gender minority populations. The findings of this review highlight the importance of increased awareness, early detection, and targeted interventions for self-mutilation. This study lays the ground for future research and interventions in mental health. Future studies could further explore psychological factors, societal influences, effective treatments, and prevention methods for self-mutilation. By expanding upon current knowledge, clinicians and researchers can better support individuals struggling with self-harm, leading to improved outcomes and reduced harm.
اثر عدم تعادل تلاش- پاداش بر درگیری شغلی معلمان با نقش میانجی سلامت معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
145 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تعیین میزان برازش مدل مفهومی درگیری شغلی معلمان بر اساس عدم تعادل تلاش- پاداش با میانجیگری سلامت معنوی با مدل تجربی است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن و مرد مدارس دخترانه متوسطه دوم ناحیهی یک شهرستان کرمانشاه به تعداد 313 نفر که از این تعداد 265 نفر زن و 48 نفر مرد بود. به روش نمونهگیری تصادفی از نوع طبقهای تعداد 142 نفر زن و 27 نفر مرد بهعنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای گردآوری دادهها از سه پرسشنامه عدم تعادل تلاش- پاداش (ERIQ) سیگریست (2013)، سلامت معنوی سایه میری و همکاران (1395) و درگیری شغلی کانونگو (1982) استفاده شد. بهمنظور تحلیل دادهها، از مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار SPSS و AMOS استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که عدم تعادل تلاش-پاداش بر سلامت معنوی و درگیری شغلی اثر معناداری دارد. سلامت معنوی بر درگیری شغلی اثر معناداری دارد. همچنین متغیر سلامت معنوی نقش میانجی بر اثر عدم تعادل تلاش-پاداش بر درگیری شغلی را دارد. همچنین شاخصهای برازندگی مدل حاکی از آن بود که مدل ارائهشده از برازش مناسبی برخوردار است. نتیجهگیری: با توجه به وجود اثر عدم تعادل تلاش-پاداش و سلامت معنوی معلمان بر درگیری شغلی، میتوان نتیجه گرفت که با تعادل تلاش-پاداش و ارتقای سطح سلامت معنوی معلمان، درگیری شغلی بهبود مییابد.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزندپروری بر روابط والد-کودک در افراد مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
138 - 151
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزند پروری بر رابطه والد-فرزند در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه مبتلا به اختلال سلوک جنوب شهر تهران و مادران آن ها در تابستان سال 1402 بود. 45 نفر از دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه بر اساس ملاک های ورود و به صورت هدفمند از سه مدرسه جنوب شهر تهران انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (15 نفر گروه آزمایشی مدیریت خشم، 15 نفر گروه آزمایشی فرزندپروری و 15 نفر گروه گواه) جای دهی شدند. در گروه مدیریت خشم، دانش آموزان تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای گروهی آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری نواکا و اسپیواک قرار گرفتند. در گروه فرزندپروری مادران این دانش آموزان تحت آموزش فرزندپروری انجمن روان پزشکی کودک و نوجوان ایران در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های سیاهه رفتاری کودک و نوجوان آخنباخ و رسکورلا (1991) و رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1992) بود. نتایج آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره نشان داد که هر دو روش بر رابطه والد-کودک در نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک اثربخش بودند. اما اثربخشی آموزش فرزندپروری بر روابط والد-کودک نسبت به آموزش مدیریت خشم بیشتر بود. بنابراین از هر دو نوع مداخله آموزش مدیریت خشم و آموزش فرزندپروری می توان برای بهبود روابط والد-کودک در افراد مبتلا به اختلال سلوک استفاده کرد.
مدل یابی معادلات ساختاری وابستگی به اینترنت بر اساس نشخوار فکری و خودمهاری با نقش میانجی تنیدگی ادراک شده در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
300 - 288
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل یابی معادلات ساختاری وابستگی به اینترنت بر اساس نشخوار فکری و خودمهاری با نقش میانجی تنیدگی ادراک شده در میان نوجوانان انجام شد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه نوجوانان دختر مشغول به تحصیل در دوره دوم متوسطه شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. به این منظور تعداد 300 نفر از این افراد با استفاده از مدل کلاین(2023) و به روش نمونه گیری در دسترس(شیوه آنلاین) انتخاب شدند و به آزمون وابستگی به اینترنت(IAT)، مقیاس پاسخ نشخوار فکری(RRS)، مقیاس تنیدگی ادراک شده(PSS) و مقیاس خودمهاری فرم کوتاه(BSCS) پاسخ دادند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 تحلیل شد. نتایج نشان داد که مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم نشخوار فکری و خودمهاری از طریق نقش میانجی تنیدگی ادراک شده بر وابستگی به اینترنت معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود و 65 درصد واریانس وابستگی به اینترنت به وسیله نشخوار فکری و خودمهاری با نقش میانجی تنیدگی ادراک شده تبیین می شود. با توجه به نتایج به دست آمده، مدیران و سیاست گذاران سازمان آموزش و پرورش می توانند از طریق فراهم نمودن شرایط رشد خودمهارگی و کاهش نشخوار فکری و تنیدگی ادراک شده، وابستگی به اینترنت دانش آموزان نوجوان را مدیریت نمایند.
Computer based Stroop Animal Size Test in Children: Construction, Validation and Psychometric Properties(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
33 - 44
حوزههای تخصصی:
Objective: An important cognitive control process is the ability to inhibit, that mature at different rates during childhood to adolescence. The aim of our research was to construct and validate computer-based Stroop animal size test in children for measuring selective attention and response inhibition.
Research Methodology: In this survey study, we prepared the test, after the approval of experts and software development, at first test-retest reliability with a two week was evaluated in a separate sample (N=50, 5-12 years old children), then data was collected from 92 children 5-12 years old (46 girls and 46 boys) included 22 children with attention deficit/hyperactivity disorder (ADHD) studied in the academic year 2022-2023 in Alborz province. Participants decided the real size of animals by pressing response keys on computer. ANOVA, Multivariate analysis, Pearson correlation coefficients and Cronbach α were used to assess reliability and validity (p<0.05).
Findings: The findings showed test-retest reliability in significant range (p<0.01). The correlation was high for Stroopnum, (r=0.83), Inconsistent answers, (r=0.72), Wrong answers, (r=0.89) but lower for Consistent answers, (r=0.28) and Reaction time, (r=0.41). To assess the internal consistency, Cronbach Alpha 0.91 computed. ANOVA analysis for comparing children's function in different age groups was (p<0.000).
Conclusion: Multivariate analysis was used in comparing children with ADHD to the control group, results showed significant difference between groups in Stroop components, (p<0.007). This computerized Stroop animal size test had satisfactory reliability and validity, that can measure cognitive functions such as selective attention and inhibition in children.
The Phenomenology of Shame in the Clinical Population: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
Objective: Shame is a multi-faceted self-conscious emotion which occurs when one considers themselves to not have fulfilled internalized societal standards and can be viewed as a social, psychological as well as a cultural phenomenon. The current study aimed to explore the lived experience of individuals receiving psychotherapy or pharmacotherapy.
Research Methodology: The study used a qualitative research method and described, in-depth, what shame is and how it’s experienced from the participants' point of view. The participants in the study were nine males and seven females who participated in an in-depth unstructured interview. Data were analyzed based on the seven-step Colaizzi's method.
Findings: Based on the findings of this study, eight themes of “physical reactions,” “accompanying emotions,” “making mistakes,” “other,” “being subject to judgment,” “blame,” “annihilation,” and “having a negative view of self,” in addition to three sub-themes of “incompetence,” “worthlessness” and “inadequacy” were common in the lived experience of individuals of shame. The resulting themes were explored and discussed.
Conclusion: The findings of this study can be used to develop shame assessment scales considering the Iranian culture and to plan interventions that target these common themes.
اثربخشی آموزش شفقت به خود در تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
30 - 47
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش شفقت به خود در تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه های مجزا است. جامعه آماری، کلیه نوجوانان 13-19ساله تحت سرپرستی بهزیستی تهران در سال1402بودند. جهت تعیین نمونه 40 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. جهت سنجش تحمل ناکامی از پرسشنامه هارینگتون(2005) و جهت سنجش کنترل عواطف از پرسشنامه کنترل عواطف ویلیامز و همکاران(1997) استفاده شد. قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون تحمل ناکامی و کنترل عواطف به عمل آمد. گروه آزمایش آموزش شفقت به خود را از طریق پروتکل آموزشی در 8 جلسه دریافت کرد و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجددا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند و 45 روز بعد مجددا در بین هر دو گروه ابزارها اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: آموزش شفقت به خود در افزایش تحمل ناکامی و همچنین کنترل عواطف اثربخش بوده و بعد از 45 روز تحمل ناکامی نوجوانان همچنان پایدار بوده است(05/0>p). باتوجه به اثربخشی آموزش شفقت به خود در افزایش تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان؛ پیشنهاد می-شود در مراکز حمایتی نظیر شبه خانواده بهزیستی به بهره گیری از این روش برای بهبود وضعیت عاطفی و تحمل ناکامی نوجوانان بهره گرفته شود.
The Role of Job Crafting and Work-Life Balance in Employee Engagement
حوزههای تخصصی:
Employee engagement is a crucial factor in ensuring organizational success. It involves employees being able to be themselves at work and putting in extra effort to help their company thrive. To achieve this, it is essential to identify the factors that can predict employee engagement. Therefore, this research aims to examine the role of job crafting and work-life balance in employee engagement. The study's statistical population consisted of employees from the University of Sistan and Baluchestan. A sample of 119 individuals was selected using convenience sampling. The research tools were the Job Crafting Questionnaire, the Work-Life Balance Questionnaire, and the Employee Engagement Questionnaire. The results showed that there is a significant and direct correlation between job crafting and work-life balance with employee engagement (P<.001). Based on the results of Structural Equation Modeling the task job crafting, flexibility on work schedule and workplace support had positive and significant effects on employee engagement
تجربه زیسته معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر شبکه شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
134 - 107
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد انجام شد. این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی بود و با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با آموزگاران مدارس دخترانه ابتدایی در منطقه 15 شهر تهران انجام شد. معیار ورود به پژوهش بازه سنی 20-55 سال و داشتن سلامت روانی آموزگاران بود.مصاحبه ها با روش پدیدارشناسی اسمیت مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب لاوشه به دست آمده 0.97 بود و این به معنای روایی محتوایی سوالات مصاحبه است.در نهایت پس از انجام 16 عمیق ، پژوهشگر به اشباع داده ها رسید. در این پژوهش 2 مضمون اصلی و 6 مضمون فرعی و 34 واحد معنایی به دست آمد که مضامین اصلی عبارت بودند از: «مولفه های مرتبط با فرصت های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد» و « چالش های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد». در پژوهش حاضر معلمان دوره ابتدایی ضمن برشمردن فرصت های ایجاد شده در بستر شاد، چالش های زیادی را برای آن برشمردند و راهکارهایی در راستای افزایش بهره وری آموزش الکترونیکی ارائه دادند که با همت مسئولان آموزشی و سیاست گذاران قابل اجرا خواهند بود.