فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۸ مورد.
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
119 - 150
حوزههای تخصصی:
از محورهای سیاست دولت-ملت سازی مدرن در ایران دوره پهلوی، نوسازی هویت اجتماعی براساس ایده یکسان سازی بود. یکی از زمینه های مدّ نظر دولت ایران، تعریف ساعت رسمی براساس زمان بندی مدرن بوده است که از اواخر دوره قاجار در جامعه ایران تبدیل به روندی کاربردی شده بود. بر همین اساس، سیاست گذاری هایی از سوی دولت برای تعریف و برقراری نظم زمانی هماهنگ و یکسان در نهادهای دولتی و حوزه عمومی جامعه آغاز شد تا بدین وسیله بر ضرباهنگ فعالیت دولت و جامعه نظارت داشته باشد. پرسش مقاله این است که مبانی و روند سیاست ها و برنامه های دولت برای تعریف و تثبیت ساعت رسمی مدرن در ایران دوره پهلوی چگونه بود؟ به همین خاطر کارکردهای سیاست های رسمی سازی زمان در ادارات دولتی و حوزه های اجتماعی نیز در برنامه های تجددآمرانه دوره پهلوی به روش تاریخی واکاوی شده است.
بررسی اسناد و واکاوی رخدادها نشان می دهد که اقدامات اولیه در این فرایند، از سال 1307ش. با همسان سازی زمان مناطق کشور با افق تهران آغاز و با تصویب نامه ساعت رسمی کشور در 1314ش. به سرانجام رسید. مبنای برنامه تعیین ساعت رسمی به افق تهران توسط دولت در دوره پهلوی، هماهنگی ساعت سراسر مناطق جغرافیایی ایران با روندهای زمانی رایج در سطح بین الملل بود. نظم زمانی جدید در سراسر ایران، با استفاده از کارکردهای هماهنگ کننده نهادهای دولتی تلگرافخانه، بلدیه و ارتش و نیز اقدامات اداری-حقوقی، در نهادهای دولتی، اجتماعی و اقتصادی کشور حاکم شد و نوعی هویت زمانی سراسری، هماهنگ و یکسان برای جامعه شکل گرفت تا زمان تجدد ایرانی به افق مدرنیته جهانی تنظیم شود.
طراحی و ساختِ هم ساز با اقلیم و جغرافیا در معماری مسکونی قاجاریِ آشتیان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
337 - 361
حوزههای تخصصی:
تبعیت از شرایط اقلیمی و جغرافیایی در طراحی معماری به سازگاری انسان در محیط یاری می رساند و معماری مسکونی همواره تابع ویژگی های جغرافیایی بوده است. در خانه های تاریخی نیز تدابیری برای طراحی معماری هم ساز با اقلیم و جغرافیا اندیشیده شده است. در شهرستان آشتیان بناهای مسکونی ارزشمندی از عهد قاجاریه برجای مانده که سهم ناچیزی در پژوهش های باستان شناختی داشته اند. هدف از این پژوهش، مطالعه تأثیر اقلیم و جغرافیا بر خانه های قاجاریِ آشتیان و تبیین راهکارهای مقابله با اثرات سوء و بهره مندی از تأثیرات سودمند آب وهوایی و جغرافیایی است. پژوهش بر پایه این پرسش ها به انجام رسیده که، اقلیم و متغیرهای جغرافیایی چه تأثیری بر مکان گزینی و چیدمان خانه های قاجاری در فضای شهری آشتیان داشته است؟ نقشه، کالبد و اجزاء معماری خانه های قاجاریِ آشتیان از چه عوامل اقلیمی و جغرافیایی تأثیر پذیرفته است؟ فرضیه ها این است که، توپوگرافی ناحیه آشتیان، مسیل ها و نوع خاک در مکان گزینی خانه ها نقش داشته و نقشه، کالبد و اجزاء معماری خانه ها از عوامل اقلیمی، مانند: باد، زاویه و میزان تابش نور خورشید تأثیر پذیرفته است. روش گردآوری اطلاعات، میدانی و اسنادی است و ضمن بهره گیری از نرم افزارهای ArcGIS, Google Earth, WRPLOT, AutoCAD و SPSS، پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است. برپایه نتایج، معماران با درنظر گرفتن زاویه تابش خورشید، باد، دما و رطوبت، دست به ساخت بناها زده اند. آن ها، به نوع و رنگ مصالح، اندازه بازشوها و حیاط، اندازه و جهت قرارگیری اتاق ها توجه داشته اند و معماری هم ساز با اقلیم را ایجاد کرده اند؛ هم چنین برپایه مدل های نرم افزار طراحی گلباد WRPLOT، باد غالب منطقه در جهت های شرقی-غربی و غربی-شرقی شناسایی و تأثیر آن بر معماری تأیید شد. نتایج آزمون های هم بستگی کرامر و فی در SPSS نیز بیانگر هم بستگی «نوع زمین با طبقه اجتماعی ساکنان خانه ها»، «نوع زمین و خاک با وجود آب انبار» و «بیشینه سرعت باد با تعداد طبقات» است.
خوانشی نو از ماهیت نقش مایه شبه انسان شاخدار بر روی برخی آثار مفرغی لرستان با دیدگاه ساختار گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
161 - 183
حوزههای تخصصی:
آثار مفرغی لرستان برای اولین بار از سال 1928 میلادی در بازارهای عتیقه به علاقه مندان و پژوهشگران معرفی گردید که از غرب ایران بدست آمده بودند. تاریخ گذاری های مختلفی در ارتباط با این اشیاء صورت گرفته؛ اما در مجموع محققان این اشیاء را به اواخر هزاره دوم تا اوائل هزاره اول قبل از میلاد نسبت داد ه اند. این اشیاء به دلیل شمایل نگاری های منحصربه فرد زینت بخش بسیاری از موزه های دنیا هستند. یکی از جالب ترین نقش مایه های اجرا شده بر روی این آثار نقش مایه «شبه انسان شاخدار» است. گروهی از پژوهشگران این نقش مایه را مربوط به خدای «سروش» دانسته و برخی دیگر از این موجود به عنوان «گیلگمش» یاد کرده اند و برخی نیز بر این باوراند که این نقش مایه روایت گر «ارباب حیوانات» است. تمامی این نظریات مبتنی بر تک یافته هایی، بدون ارتباط جامع با تمامی مفرغ هایی هستند که این نقش مایه بر روی آن ها اجرا شده است. لذا به منظور دست یابی به یک تعریف جامع از نقش مایه «شبه انسان شاخدار» یک مجموعه 21 عددی از مفرغ های لرستان انتخاب و با بهره گیری از رویکرد ساختارگرایانه توصیف و منجر به شناسایی یک شخصیت ماورائی با جنسیتی نامشخص گردید. به منظور خوانش ماهیت این نقش مایه نیز با استفاده از نگاه ساختاری به موقعیت و ترکیب این نقش با نقوش پیرامونی و بهره گیری از تحلیل این ترکیب در گروه خاصی از سنجاق ها به روش ساختارگرایی سوسور شواهدی را ارائه کرده ایم که این شخصیت را می توان به عنوان خدای مردگان معرفی کرد که نشانه هایی از ارواح انسان های مرده-با جنسیت های زنانه و مردانه- را در اختیار گرفته است.و در هیبت این نقش مایه تجلی پیدا کرده است.
بررسی و مطالعه سفال های یافت شده از فصل اول کاوش های باستان شناختی غار زل هستیجان، دلیجان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
83 - 115
حوزههای تخصصی:
غار زل هستیجان در شهرستان دلیجان، ازجمله مکان های مهم در مطالعات باستان شناسی بین فلات مرکزی و غرب کشور محسوب می شود که در سال 1402 کاوش باستان شناختی در آن انجام شد. طی یک فصل کاوش در این غار باستانی، آثار فرهنگی همچون چرم نوشته، گل مهر، پارچه، چرم، ابزارهای چوبی، سفال و غیره به دست آمد و باتوجه به اهمیت سفال و نقش آن در مطالعات باستان شناختی سبب شد تا این ماده فرهنگی در این مقاله مورد مطالعه قرار گیرد. ازهمین رو، برای این پژوهش تعداد 78 قطعه سفال شاخص از دوران ساسانی، از میان 1389 قطعه سفال به دست آمده از کاوش، برای مطالعه انتخاب شد. در ابتدا این سفال ها برمبنای مشخصات فنی و شکل مورد طبقه بندی و گونه شناسی قرار گرفتند. این پژوهش دارای ماهیت بنیادی با رویکردی توصیفی-تحلیلی است و روش گردآوری این پژوهش دارای دو بخش مطالعات کتابخانه ای و میدانی (سفال) است. هدف اصلی مقاله، مطالعه کمی و کیفی سفال های غار زل هستیجان، طبقه بندی، گونه شناسی و گاهنگاری نسبی آنهاست؛ مقایسه به شکل تطبیقی با نواحی مجاور صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که این سفال ها مربوط به اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی و ازجمله شکل های شناسایی شده در میان سفال های غار زل هستیجان به ترتیب فراوانی شامل کوزه، خمره، کاسه، دیگچه، بشقاب و تغار و متداول ترین نقش های تزیینی سفالینه ها، نقش کنده است. سفالینه ها بیشتر پخت مناسب دارند (اگرچه برخی از آنها دارای پخت نامناسب اند) و این موضوع نشان از کنترل حرارت کوره برای پخت سفال است. به طورکلی نتایج حاصل از مقایسه های گونه شناختی و گاهنگاری مقایسه ای نمونه های سفالین تپه غار زل هستیجان آشکارا نشان از همسانی و مشابهت این نمونه ها با سفالینه های مناطق همجوار و فرامنطقه ای آن دارد؛ به گونه ای که بیشترین شباهت فرهنگی با مناطق غرب ایران و شمال غرب ایران و به ترتیب بیشترین شباهت در میان سفال های محوطه باستانی هگمتانه (استان همدان)، محوطه ماهور سیاه (استان مرکزی)، قلعه یزدگرد (استان کرمانشاه)، جهانگیر (استان ایلام) دارند.
واکاوی علل و زمینه های مشکلات معیشتی مردم آذربایجان بر اساس اسناد هیئت تفتیشیه (سال های 1309 تا 1312 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
228 - 258
حوزههای تخصصی:
اسناد هیئت تفتیشیه (سال های 1309 تا 1312 ش) یکی از مهمترین مجموعه های ارزشمندی است که می توان بر اساس آن مشکلات معیشتی مردم آذربایجان در دوره پهلوی اول را بررسی نمود. اگر چه تصور بر این است که جامعه ایران در دوره پهلوی اول شاهد رشد تشکیلات اداری، زیرساخت های آموزشی و بهداشتی و امنیت داخلی بود، بااین حال شواهد موجود حاکی از تداوم مشکلات معیشتی گوناگون است. هدف پژوهش حاضر بررسی علل و زمینه های مشکلات معیشتی در آذربایجان طی سال های 1309 تا 1312 ش بر اساس گزارش های منتشرنشده مدیران مدارس و رؤسای معارف آذربایجان خطاب به هیئت تفتیشیه مملکتی در بازه زمانی فوق است. پرسش این است که به رغم اصلاحات معطوف به نوسازی در زمینه اقتصادی، علّت تداوم مشکلات معیشتی مردم در این دوره چه بود؟ به علّت گستردگی جغرافیایی که مطالعه در مورد کل کشور را در چارچوب یک مقاله ناممکن می سازد این بررسی بر آذربایجان متمرکز است. روش مطالعه توصیفی تحلیلی و گردآوری داده ها با تکیه بر اسناد هیئت تفتیشیه مملکتی است. نتایج این بررسی حاکی از تأثیرات منفی عواملی همچون گرانی مایحتاج عمومی، دلالی، فشار مالیات و عوارض، قاچاق، و افول صنایع بومی بر معیشت مردم در این دوره است.
تأملی نظری بر قشربندی اجتماعی جامعه صفوی؛ با رویکرد به موقعیت گروه های فاقد طبقه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
125 - 152
حوزههای تخصصی:
گروه های فرادست با تسلط بر سیستم ارتباطات و اطلاعات جامعه، سعی در ارتقاء، تقویت و بازتاب دیدگاه های خود به عنوان الگوی معیار در جامعه دارند. این فرایند خلق و تقویت سیستم ارتباطی عمومی، باعث می شود صدا و تصویر افراد بیرون از گروه های غالب، حذف، دستکاری و یا بدرستی منتقل نگردد. اندک اطلاعات موجود در منابع درباره گروه های فاقد طبقه، خاموش و یا فرودست در دوره صفوی، بازتاب تجارب زیسته و موقعیت واقعی ایشان نمی باشد. چراکه صدا و تصویرآنها در منابع رسمی و تاریخی، به درستی انعکاس نمی یابدو به دیگر سخن به دلخواه گروه های اجتماعی دیگر همچون فرادستان بازنمایی می شود. منظور از گروه های فاقد طبقه در این نوشتار، به گروه های اجتماعی اشاره دارد که در دسته بندی های اجتماعی مرسوم دوره صفویه، مورد اشاره نیستند. در واقع به رسمیت شناخته نمی شوند و به تعبیر نوشتار حاضر «فاقد طبقه» به حساب می آیند. بر این اساس نوشتار حاضر بدنبال پاسخ این پرسش است که این گروه های فاقد طبقه در نظام قشربندی اجتماعی دوره صفوی در چه موقعیت و جایگاهی قرار دارند؟ رویکرد پژوهش حاضر اکتشافی و روش آن کیفی است و تلاش دارد با تاسی از روش تاریخ خُرد که یکی از محورهای مطالعاتی در تاریخ فرهنگی جدید است به ردیابی گروه های فاقد طبقه به عنوان رهیافتی برای شناخت اقشار فرودست اجتماعی جامعه صفوی پردازد. در واقع دال مرکزی مطالعات و بررسی های تاریخ خُرد را اقشاری تشکیل می دهند که در روایت تاریخ سنتی مورد توجه قرار نگرفته اند.
مطالعه و بررسی محوطه های اشکانیِ حوضه آب ریز شمالی قزل اوزن در محدوده آب بر و درّام، شهرستان طارم علیا
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۱۴۹-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
درنتیجه افزایش پژوهش های میدانی در دهه های اخیر که عمدتاً در قالب بررسی های باستان شناسی انجام شده، دانسته های ما درباره دوره اشکانی افزایش محسوسی یافته است. محدوده موردنظر این پژوهش، شامل دهستان های آب بر و درّام، در شهرستان طارم علیا در استان زنجان، ازجمله مناطقی است که تا پیش از این اطلاع چندانی از وضعیت آن در دوره اشکانی در دست نبود. پژوهش حاضر از نوع توسعه ای، با رویکرد توصیفی-تحلیلی، براساس نتایج حاصل از یک بررسی باستان شناسی صورت گرفته که با مطالعه 12 محوطه باستانی درپی پاسخ گویی به پرسش هایی درباره کم و کیف استقرارهای اشکانی، چگونگی تأثیر عوامل اقلیمی و محیطی بر شکل گیری محوطه ها، ویژگی های مواد فرهنگی، به ویژه گونه شناسی سفال، وجوه افتراق و اشتراک آثار اشکانی این محدوده با مناطق پیرامون و بازسازی سیمای تاریخی فرهنگی منطقه در دوره اشکانی است. درنتیجه، محوطه های اشکانی منطقه براساس عواملی چون: میزان ارتفاع، شیب زمین، کیفیت اراضی، دسترسی به منابع آب و راه های ارتباطی مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی سفال های محوطه های مذکور، شامل سه گروه منقوش، معمولی و فیلیده، نشان می دهند که سنت سفالگری منطقه موردمطالعه در دوره اشکانی علاوه بر برخورداری از ویژگی های بومی، متأثر از سنت های سفالگری نواحی مجاور، به ویژه شمال، شمال غربی و غرب ایران بوده که حاکی از ارتباطات بین منطقه ای به ویژه میان منطقه موردمطالعه و نواحی مذکور است. استقرارهای اشکانی منطقه موردبررسی عمدتاً در نزدیکی منابع آبی دائمی چون رود قزل اوزن و در اراضی کم شیب، کم ارتفاع و حاصل خیز شکل گرفته اند. به دلیل وضعیت هیدرولوژیکی دره طارم و وفور منابع آبی، همه محوطه های منطقه به آب کافی دسترسی داشتند. با توجه به الگوی استقراری محوطه ها، به نظر می رسد غالب جمعیت منطقه در دوره اشکانی، معیشتی مبتنی بر کشاورزی و باغداری داشته اند که در این میان، محوطه قلعه درّام با وسعتی حدود 20هکتار، نقش کلیدی و محوری در منطقه مورد بررسی داشته است.
کوروش بزرگ در منابع دوره ساسانی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱
49 - 74
حوزههای تخصصی:
ساسانیان در آغاز کار خود نیاز به کسب مشروعیت داشتند و برخی شواهد نشان می دهند که آنان این مشروعیت را در قالب انتساب به هخامنشیان و کورش، بانی این دودمان به دست آوردند. بااین حال بررسی منابع بازمانده از دوره ساسانی و بازتاب آنها در منابع دوره اسلامی نشان می دهد که آنان شناخت چندانی از هخامنشیان نداشتند و نام برخی از شخصیت های هخامنشی و به ویژه کورش در منابع دوره ساسانی یافت نمی شود و به او در منابع اسلامی نیز به شکلی مبهم اشاره شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که کورش بزرگ در تاریخ ملی ایران که در منابع دوره ساسانی و اسلامی بازتاب یافته است چه جایگاهی دارد؟ یافته های این پژوهش نشان خواهد داد که از سده 4 میلادی به بعد در پی دینی شدن حکومت ساسانی، آنان آگاهانه تلاش به دست کاری تاریخ مکتوب و شفاهی ایران کردند و در پی این تغییرات کورش بزرگ به یکی از سرداران سپاه کیانی بدل شد که برای سامان دهی به اوضاع غرب قلمرو کیانی اعزام شده بود. پس از این تغییرات کارهای بزرگ و برخی سخنان منتسب به کورش به کیخسرو، شاه محبوب اوستایی که اکنون در تاریخ نگاری دینی ساسانی برجسته تر شده بود نسبت داده شد. روش پژوهش حاضر تحلیلی و شیوه گردآوری منابع کتابخانه ای است.
شناخت سکه های پیش از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱
75 - 88
حوزههای تخصصی:
شناخت سکه هایی که شاهان ایرانی و نیرانی هنگام فرمانروایی شان در ایران زمین ضرب کرده اند یکی از موضوع های مهم در پژوهش های سکه شناسی جهان است که نویسندگان بسیاری درباره آن مقاله ها و کتاب های گوناگونی در این زمینه نگاشته اند. بااین حال ایرانیان دیرتر از نیرانیان در زمینه پژوهش های سکه شناسی به فعالیت پرداختند. شناخت سکه های پیش از اسلام (از هخامنشی تا ساسانی) نوشته بیتا سودائی یکی از کتاب هایی است که در این زمینه در ایران منتشر شده است و به سکه های شاهان ایرانی و نیرانی از زمان فرمانروایی هخامنشیان تا پایان فرمانروایی ساسانیان می پردازد و آنها را معرفی و گونه شناسی می کند. این کتاب نخستین کتاب سودائی به شمار می آید که نگارنده در این مقاله به نقد و بررسی و ارزیابی این کتاب پرداخته است.
نقش سامانیان در تجارت برده در خراسان و ماوراءالنهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
89 - 114
حوزههای تخصصی:
سامانیان به دلیل تسلط بر راه های تجاری مهم، اهتمام ویژه ای به امر تجارت داشتند. برده به عنوان کالای تجاری یکی از منابع درآمد سامانیان به حساب می آمد. دولت سامانی هم خود از ترکستان و اروپای شرقی برده وارد می کرد و هم در قبال اخذ مالیات، اجازه ورود بردگان را به تجار برده می داد. این بردگان از قلمرو سامانی به دیگر مناطق جهان اسلام و ازجمله بغداد، مرکز خلافت عباسی صادر می شدند. خلافت عباسی و دولت سامانی از بردگان واردشده، به ویژه بردگان ترک، در امور نظامی بهره می بردند و این بردگان در دستگاه نظامی خلافت و سامانیان قدرت بسیاری گرفته بودند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که ابعاد و گستره ی نقش سامانیان در تجارت برده به چه میزان بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که تجارت برده در این دوره رونق گرفت و سامانیان از آن حمایت و تجارت آن را در انحصار خود قرار دادند. آنان بر واردات و صادرات بردگان نظارت داشتند، بر آن ها مالیات و عوارض گمرکی بستند و درآمد زیادی از این راه به دست آوردند. ضمن این که هسته ی اصلی سپاه سامانی را نیروهای نظامی بردگان ترک تشکیل می دادند. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از منابع اصلی و پژوهش های تاریخی و به شیوه ی توصیفی تحلیلی به مطالعه ی تجارت برده در دوره ی سامانیان پرداخته شود.
سال یابی درخت گاه شناختی مسجد قرمز شهر بناب، استان آذربایجان شرقی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از روش علمی باستان درخت گاه شناسی در باستان شناسی برای سال یابی مطلق آثار باستانی چوبی و نیز کاربست چوب در آثار معماری تاریخی استفاده می شود. پرسش اصلی پژوهش حاضر، تعیین قدمت مسجد تاریخی معروف به قرمز در شهرستان بناب استان آذربایجان شرقی است که علی رغم ثبت در فهرست آثار ملی ایران، اصالت تاریخی آن جای ابهام و پرسش داشته است. هرچند فرضیه سبک شناسی معماری پیشنهاد می کند که مسجد قرمز بناب در گروه بناهای ستون دار دوره صفوی، مانند مسجد ملارستم مراغه و کاخ چهل ستون اصفهان، قرار می گیرد؛ اما برای تأیید این فرضیه، هیچ کتیبه و سند تاریخی وجود ندارد. پس از تهیه مقطع از ستون های چوبی جنس صنوبر مسجد قرمز، الگوی رشد به دست آمده از آن، به روش درخت گاه شناختی با نمودار الگوی رشد درختان ارس شرق فلات آناتولی مقایسه شده است. الگوی رشد درختان پهنه آذربایجان – حوضه دریاچه ارومیه - با نمونه برداری و اندازه گیری پهنای حلقه های رشد درختان ارس منطقه جزیره شاهی دریاچه ارومیه تهیه شده است و مقایسه نمودار حاصل با منحنی رشد درختان ارس و بلوط در شرق فلات آناتولی، نشان دهنده انطباق بالای الگوی رشد هر دو منطقه همسایه است؛ بنابراین، برای سال های دورتر که منحنی رشد درختان منطقه جزیره شاهی را پوشش نمی دهد، منحنی درختان شرق فلات آناتولی – حوضه دریاچه وان - به عنوان مرجع قابل استفاده است. برمبنای اصل اعتبار واپسین تاریخ پس از ساخت اثر چوبی در روش باستان درخت گاه شناسی، قدمت سال های پایانی دوره صفوی و حدود سال 1706 م برای مسجد قرمز بناب پیشنهاد می شود.
نمادشناسی اجرام آسمانی در آثار عصر مفرغ فلات ایران «نمونه های موردی تمدن های عیلام و جیرفت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
227 - 248
حوزههای تخصصی:
شوش یکی از محوطه های جنوب غرب ایران است که در خلال عصر مفرغ به مثابه مهد یا کانون سلسله های عیلامی ها بوده است؛ دیگر تمدن هم عصر آن جیرفت در جنوب شرقی ایران و حاشیه هلیل رود، است. هدف از این پژوهش شناسایی علل شکل گیری اجرام آسمانی، روی آثار شوش و جیرفت است. نگارندگان تلاش دارند با روش توصیفی- تاریخی و مطالعات اسنادی به این سوال پاسخ دهند که: اجرام آسمانی موجود بر آثار شوش و جیرفت بر پایه چه انگاره های فکری در عصر مفرغ فلات ایران بر سطح آثار ایجاد شده اند؟ هرچند جای منابع مکتوب درباره آثارجیرفت به اندازه شوش خالی است، اما با توجه به کاربرد این نقوش روی آثار جیرفت می توان نقاط تاریک این منطقه باستانی را از آثار فرهنگ های هم جواری همچون شوش روشن ساخت. یافته ها نشان می دهدکه مردمان این زمان به سبب روی آوردن به کشاورزی به پرستش خدایان آسمانی روی آوردند؛ چرا که آن ها به مدد جایگاه خورشید در آسمان تغییرات فصل ها را تخمین می زدند و از آسمان و از طریق خدایان از آسمان تمنای باران، یا آفتاب می کردند و به همین دلیل کاربرد اجرام آسمانی روی آثار هنری آن ها به وفور دیده می شود.
نقش حوادث جوی بر تحولات نظامی ایران سده های سوم و چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
43 - 55
حوزههای تخصصی:
پدیده های جغرافیایی سهم بسزایی در راهبردها و در عین حال سرنوشت جنگ ها در طول تاریخ ایران داشته اند. لذا توجه به آن در جهت ارزیابی و تحلیل شیوه ها و رفتارهای نظامی حکومت ها امری ضروری خواهد بود. در این میان نقش حوادث جوی در انتخاب زمان وقوع حوادث، نوع سازماندهی قوا و حتی نتیجه برخی از پیروزی ها، پیشروی ها و یا در شق دیگر، عقب نشینی ها و حتی شکست ها خود از امتیاز و در عین حال ضرورت های توجه به آن پرده برمی دارد. لذا این پژوهش به روش تبیینی- تاریخی و با طرح این پرسش بنیادین که حوادث جوی چه نقشی بر تحولات نظامی ایران سده های سوم و چهارم هجری داشته است، دریافته است که حوادث جوی از جمله برف و سرما، سیل، باران، باد و گرما گاهی موازنه ی جنگی را کاملاً تغییر داده؛ و حتی مسیر و در نهایت نتیجه جنگ را برخلاف همه پیش بینی ها دگرگون کرده است. ضمن آن که علاوه بر تضعیف قوای جسمانی، به هم ریختگی سپاه و یا تأثیر نامطلوب بر تسلیحات، نمی بایست بار و فشار روانی- تبلیغاتی وقوع حوادث غیرمترقبه ی جوی و سعی بر القاء خرافه ی ارتباط با آسمان و جهان غیب که خود به تضعیف روحیه سپاهیان رقیب می انجامید، نادیده گرفته شود.
پژوهشی درباب سرچشمه های ایرانی آیین فتوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
45 - 69
حوزههای تخصصی:
آیین فتوت به منزله خرده فرهنگی پرتوان، اصیل، اخلاق مدار ، دیرپا و دوران ساز در تاریخ ایران محسوب می شود. پیرامون خاستگاه فتوت بر مبنای فتوت نامه ها ، اسناد تاریخی و متون عرفانی عده ای بر این باور هستند که فتوت ریشه در مظاهر و مذاهب و باورهای ایران عهد باستان دارد و گروهی نیز قائل به سرچشمه های اسلامی این آیین اند. هرچند عوامل گوناگونی از جمله آموزه های اسلامی، تحولات اجتماعی، قدرت های سیاسی در شکل گیری، تطور، تکامل و بسط آیین فتوت نقش آفرین بوده اند؛ اما وجود پاره ای همانندی ها بین این آیین با باورها، مناسک، مراسم و ادیان ایران باستان نشان می دهد که فتوت از فرهنگ ایران باستان بسیار تأثیر پذیرفته است. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی فراهم شده و درصدد است خاستگاه های فتوت را در ایران باستان با دو رویکرد شکلی و اندیشگانی بیان نماید. نتایج تحقیق نشان می دهد پاره ای واژگان عیاری از قبیل: ایار/ عیار، شکوه، میره، اسباران، آزادان بیانگر زندگی عیاروار در سنت کهن ایرانی هستند. پوشیدن سروال و بستن شدّ، نوشیدن آب و نمک، همراه داشتن خنجر، روشن کردن چراغ، نواختن زنگ و خال کوبی که در بین فتیان و عیاران مرسوم بوده است ریشه در آیین های باستانی ایران داشته اند. اشاره به آیین جوانمردی در منابع اوستایی و روایات حماسی، همچنین وجود همانندی هایی بین مبانی فکری و اندیشه های اجتماعی آیین های میترائیسم، زرتشت،اهل حق، مانی، مزدک با فتوت از دیگر مواردی است که این پژوهش به آن دست یافته است.
پدیده اجتماعی - سیاسی تغییر تابعیت در گیلان عصر قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش روابط خارجی ایران در عصر قاجاریه، گیلان به واسطه شرایط خاص جغرافیایی به منطقه ای مرزی تبدیل شد و با توجه به برخورداری از خاک حاصلخیز و آب کافی برای کشاورزی، دول بیگانه از نظر سیاسی و تجاری به آن توجه کردند. در نتیجه افزایش اهمیت ولایت گیلان از نظر سیاسی، تجاری و اجتماعی در این دوره و در پی تأسیس کنسولگری های مختلف دول بیگانه در رشت، مردم گیلان با ورودگسترده اتباع بیگانه به این منطقه مواجه شدند. این تحول و حمایت همه جانبه دولت های بیگانه از اتباع خود و منافع آنها در گیلان، تبعات متعددی را در بر داشت که از جمله مهم ترین آنها، پذیرش تابعیت دولت های خارجی از سوی برخی از اهالی گیلان بود. این پدیده اجتماعی سیاسی در جامعه گیلان عصر قاجاری، به مسئله ای تبدیل شد که گروهی از آزادی خواهان و روشنفکران گیلانی نیز به آن اعتراض کردند. این مهم، دولت قاجاریه را بر آن داشت تا برای ممانعت از استمرار این پدیده در گیلان، اقداماتی را در دستور کار قرار دهد. در این پژوهش با رویکرد تاریخی و با روش توصیفی-تحلیلی، پذیرش تابعیت خارجی اهالی گیلان در ولایت گیلان، پدیده نوظهور دوره قاجاریه است که از سال 1300 1339ق/1882 1921م بررسی و تلاش های دولت های بیگانه برای افزایش اتباع خود از بین مردم گیلان و نیز اقدامات دولت قاجار برای جلوگیری از این پدیده اجتماعی تبیین شده است. بنابر یافته های این پژوهش، علاوه بر ورود اتباع بیگانه به گیلان، حمایت همه جانبه دولت های بیگانه از جمله روسیه و عثمانی از اتباع خود، ضعف و کم کاری دولت قاجاری در حمایت از اهالی و رفتار نامناسب حکام و مالکان با مردم، از دلایلی اصلی تغییر تابعیت در این ولایت بود.
مطالعه مؤلفه های ساختاری و تزیینی کاشی های کف و دیوار در عمارت های دوره قاجار در تهران معروف به مدرن؛1850-1870 م. محفوظ در موزل ویکتوریا و آلبرت انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
107 - 137
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هنر کاشی کاری یکی از مهم ترین تزیینات برای بنا در دوره قاجار است. یکی از خصوصیات بارز در کاشی کاری این دوره استفاده از نقوش و رنگ های متنوع است. این پژوهش به کاشی هایی از موزه ویکتوریا و آلبرت در انگلستان می پردازد که به لحاظ تنوع طرح و رنگ نسبت به کاشی های این دوره محدودتر بوده است و تعداد مشخصی داشته و محدوده زمانی 1850-1870 م را در برمی گیرد؛ لعاب دار بوده و مختص تهران و بدون رقم هنرمند است. کاربرد این کاشی ها در اکثر مواقع، کف و در موارد دیگر، محدود به استفاده از دیوار بوده است. در مجموعه موزه ویکتوریا و آلبرت صد و پنجاه و چهار کاشی قاجار که توسط کارگزار «موزه ویکتوریا و آلبرت» خریداری شده قرار دارد که بخشی از آن ها کاشی کف زمین بوده که از آن به عنوان کاشی های مدرن قاجار نام برده می شود. پژوهش حاضر با تکیه بر نمونه های این نوع کاشی در موزه ویکتوریا و آلبرت انگلستان می کوشد ویژگی ها و زیبایی های این نوع کاشی در دوره قاجار را بررسی کند. هدف از این پژوهش مطالعه ساختار، رنگ و طرح کاشی های این مجموعه در طرح های ساده تا طرح های گل و گلدانی در زمینه طرح و نقش و رنگ است. سؤالات اصلی این پژوهش به این قرار است: سبک کاشی های کف قاجاری دارای چه ساختاری است و چگونه می توان طرح و نقش آن را تبیین نمود؟
روش/رویکرد: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی است و داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده و تصاویر از نمونه های موزه ای گرفته شده است.
یافته ها/نتایج: در بررسی کاشی های مدرن دوره قاجار مشخص شد که این کاشی ها از سادگی طرح و نقش برخوردار بوده و در سه طیف تقسیم بندی می شوند و از سادگی بیشتری نسبت به کاشی های این دوره در کاشی کاری برخوردارند. طراحی ساده طرح و رنگ در طیف اول، استفاده از رنگ های محدود در ترکیب با نقوش در فضای هندسی در طیف دوم، استفاده از تنوع طرح و رنگ بیشتر، دقت در جزییات و پرداختن به نقوش گل و گلدان از ویژگی های کاشی های طیف سوم در این دوره است.
بررسی تطبیقی اقدامات فرهنگی و اقتصادی محمدعلی میرزا دولتشاه و امامقلی میرزا عمادالدوله در کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
105 - 128
حوزههای تخصصی:
بازسازی شهر کرمانشاه پس از ویرانی کامل آن به دست مغولان مرهون خاندان زنگنه به ویژه شیخعلی خان زنگنه حاکم کرمانشاه است که مدتی پس از آن به مقام صدراعظمی صفویان رسید،اما هویت جدید و ساختار نوین اجتماعی، دینی و شهری کرمانشاهان وام دارحاکمیت دولتشاه و فرزندانش در دوره قاجاریه است.اقدامات دولتشاه صرفاً به معماری و ساخت ابنیه محدود نبود،حضور تاثیرگذار روحانیت، تغییرات فرهنگی، حضور تجار، شاعران پارسی زبان از سایر شهرهای ایران و هم گرایی مردم کرمانشاه در قیاس با سایر مناطق کردنشین با دولت مرکزی از نتایج حاکمیت مقتدرانه دولتشاه بود. با مرگ دولتشاه و عداوت محمدشاه با فرزندان وی،کرمانشاه دوباره در سراشیبی رکود و انحطاط افتاد تا اینکه در دوره ناصرالدین شاه و در سایه اقدامات عمادالدوله از فرزندان دولتشاه، توانست دوباره سر برآورد. این سوال مطرح می شود که اقدامات فرهنگی و اقتصادی این دو حاکم در کرمانشاه چگونه بوده است و وجوه تشابه و تمایز مهم وضعیت کرمانشاه در این زمینه در دوران دو شخصیت ذکر شده شامل چه موارد مهمی است؟ در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی و به کمک داده های تاریخی به این مهم پرداخته می شود.
جایگاه ازدواج در مسئله تابعیت ایرانیان در عثمانی در دوره قاجار (با تکیه بر اسناد آرشیوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله تابعیت از دوره قاجار به بعد به دلیل گسترش ارتباطات بین ممالک و کشورها مورد توجه قرار گرفت. در همین راستا یکی از موضوعاتی که موجبات تابعیت افراد را فراهم می کرد ازدواج اتباع کشورها با یکدیگر بود. هدف این پژوهش روشن نمودن این بعد از روابط ایران و عثمانی در دوره قاجاریه است. این پژوهش با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسناد آرشیوی ایران ضمن روشن نمودن موضوع تابعیت و نقش آن در روابط ایران و عثمانی به دنبال پاسخ به این سؤال است که نقش وصلت های زناشویی در تابعیت اتباع ایرانی در عثمانی به چه صورت بوده است و این نوع وصلت ها چه اختلافاتی بین ایران و عثمانی به وجود آورد و واکنش دولت های ایران و عثمانی در این مورد چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد در این دوره، به دلیل همسایگی ایران و عثمانی، مراودات بسیار زیادی بین دو دولت وجود داشت و وصلت های فراوانی بین افراد شکل می گرفت و همین ازدواج ها موجبات تابعیت ایرانیان در عثمانی را فراهم می کرد. تابعیت از طریق ازدواج باعث ایجاد اختلافاتی مابین ایران و عثمانی شد که همواره ایران سعی در برطرف کردن این مشکلات داشت اما عثمانی چون دارای منافع زیادی بود در این مورد کوتاهی می نمود و قوانینی را که در مورد ازدواج از طریق تابعیت تصویب می شد اجرا نمی کرد.
مطالعه تطبیقی گچ بری های سیراف با گچ بری های چال ترخان و تیسفون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹
43 - 69
حوزههای تخصصی:
یکی از یافته های بااهمیت در جریان فعالیت های باستان شناسی بندر سیراف گچ بری های تزئینی آن است که کاربرد این گچ بری ها را می توان در مسجد، خانه ها و روی سنگ قبرهای سیراف ملاحظه کرد. نقش های به کار رفته در گچ بری های سیراف نقش های گیاهی و هندسی است که متأثر از هنر گچ بری دوره ساسانی است. غنای تزئینی این گچ بری ها و پژوهش های اندک در رابطه با تأثیر هنر گچ بری ساسانی بر گچ بری های سیراف ازجمله دلایل پرداختن به این موضوع است. هدف این پژوهش شناسایی گونه های تزئینی نقش های گیاهی و هندسی گچ بری های سیراف و بررسی شباهت ها و تفاوت های آن با نقوش گچ بری های دوره ساسانی از چال ترخان و تیسفون است. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این است که نقش های گیاهی و هندسی متأثر از گچ بری های چال ترخان و تیسفون در گچ بری های سیراف کدام است و دارای چه مؤلفه های ساختاری در شباهت و تفاوت است؟ این تحقیق با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکردی تطبیقی انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد نقش های گیاهی گچ بری های سیراف مانند نقش گل نیلوفر آبی، برگ کنگر، برگ تاک، درخت نخل، میوه انگور و همچنین کادربندی و حاشیه سازی با نقش های هندسی متأثر از نمونه های دوره ساسانی است. با وجود تشابه نقش های سیراف با نقش های استفاده شده در دوره ساسانی هنرمند سیراف از خلاقیت خود بهره برده و به تقلید صرف نپرداخته است.
بررسی پیامدهای مهاجرت ساکنان مرزی زورآباد به افغانستان در دورۀ پهلوی اول (بررسی موردی چگونگی ادارۀ املاک و زمین های زراعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت یکی از پدیده های جمعیتی دارای اهمیت از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی است که چه در درون مرزهای یک کشور صورت پذیرد و چه برون مرزی باشد، پیامدهای مثبت و منفی کوتاه مدت و بلندمدت بر ابعاد گوناگون ساختاری جامعه مهاجر فرست و مهاجرپذیر دارد. جامعه ایران در دوره پهلوی اول نیز به شکل گسترده ای با انواع مهاجرت روبرو بود و سیاست های دولت در روند مهاجرت ها و پیامدهای آن تاثیر شایان توجهی داشت. مرزهای شرقی ایران به سبب موقعیت ویژه جغرافیایی (به عنوان منطقه ای مرزی) و جایگاه اقتصادی (مسیر تجاری ابریشم)، نقش مهمی در نظام مهاجرت برون مرزی ایران داشته و پذیرای اقوام ساکن در کشورهای همسایه (هزاره افغانستان، سیک ها و پشتوها از هند و پاکستان) بود. افزون بر مهاجرپذیری مرزهای شرقی در این دوره، مهاجرت گروهی از ساکنان مرزی ایران در این منطقه به آن سوی مرزها نیز شایان توجه است. اسناد موجود بیانگر مهاجرت (اجباری و اختیاری) گسترده مردمان ساکن در منطقه مرزی زورآباد در دوره پهلوی اول است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیل و ضمن بررسی منابع اسنادی و کتابخانه ای موجود درصد است تا ضمن پرداختن به شرایط مزارع و املاک منطقه بعد از مهاجرت ساکنان بومی، اقدامات دولت برای اداره املاک و زمین های زراعی را تحلیل و بررسی کند. داده های موجود بیانگر آن است که مهاجرت (اجباری و اختیاری) ساکنان بومی منطقه در پی حادثه زورآباد سبب تخلیه روستاها و مزارع از نیروی انسانی شد. با توجه به موقعیت جغرافیایی آن، به عنوان منطقه ای مرزی که از سالیان قبل با کشور همسایه بر سر خط مرزی اختلاف وجود داشت، حفظ جمعیت انسانی و همچنین کشاورزی منطقه جهت تثبیت حاکمیت سیاسی ایران بر منطقه ضروری بود. از اینرو دولت سعی کرد با اقدامات حمایتی از جمله جایگزینی عشایر خاوری (افغان های بربری)، اجاره املاک ضبط شده و.. این مساله را حل کند؛ اما بی انگیزیگی نیروی کار و در نتیجه سکونت کوتاه مدت در املاک این منطقه و مهاجرت به سایر مناطق سبب بی نتیجه ماندن اقدامات دولت شد. سرانجام دولت سعی کرد با اجاره دادن املاک به شرکت های فلاحتی و همچنین رفع مشکلات حقوقی مالکیت املاک، شرایط منطقه را سامان دهد.