فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
43 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین مدیریت زمان و خودکارآمدی با استرس شغلی معلمین ابتدایی شهر بجنورد بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را کلیه معلمان ابتدایی شهر بجنورد در سال 94-95 به تعداد 850 نفر تشکیل داده و نمونه ای به حجم 265 نفر انتخاب شده است. در این پژوهش از سه پرسشنامه استرس شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان، مقیاس خودکارامدی عمومی شرر و مادوکس و پرسشنامه مدیریت زمان کرمی (1377) استفاده شده است. برای استنباط از فرضیه ها از آزمون رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون، استفاده گردید. نتایج نشان داد در بهترین مدل پیش بینی برای استرس شغلی، مدیریت زمان و خودکارآمدی قادر به پیش بینی متغیر ملاک هستند. مدیریت زمان بیشترین سهم را در پیش بینی استرس شغلی داراست. همچنین میان خودکارآمدی و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری در سطح کوچک تر از 05/0 وجود دارد. بدین معنی که خودکارآمدی با استرس شغلی رابطه دارد و با افزایش نمرات خودکارآمدی، استرس شغلی معلمان ابتدایی کاهش می یابد. و همچنین میان مدیریت زمان و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری در سطح کوچک تر از 01/0 وجود دارد. بدین معنی که مدیریت زمان با استرس شغلی رابطه دارد و با افزایش نمرات مدیریت زمان، استرس شغلی معلمان ابتدایی کاهش می یابد.
رابطه مهارت شبکه سازی با موفقیت مسیر شغلی و میانجی گری قدرت ارتباطات در مدیران میانی سازمان های دولتی استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
118-140
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مهارت شبکه سازی بر موفقیت مسیر شغلی با نقش میانجی قدرت ارتباطات می باشد.روش: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی پیمایشی و از نوع کاربردی بوده است. جامعه آماری این تحقیق متشکل از کلیه مدیران و معاونین دوایر ستادی وزارتخانه های دولتی متمرکز در استان لرستان بوده که تعداد آنها 400 نفر بود و با استفاده از جدول مورگان 196 نفر به شیوه نمونه تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ولف و موزر (2008) برای سنجش مهارت شبکه ای، گورکیان و گورکیان (2011) برای موفقیت مسیر شغلی و ساودا و هاشم (2017) برای قدرت ارتباطات استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها: تحقیق نشان دهنده آن است که مهارت شبکه سازی و ایجاد ارتباط با ذی نفعان قدرتمند بیرونی رابطه معنی داری بر موفقیت مسیر شغلی مدیران در سلسله مراتب سازمان داشته و این رابطه از طریق قدرت ارتباطات تقویت می شود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان چنین بیان داشت که مهارت شبکه سازی مدیران دولتی و ایجاد ارتباط با ذی نفعان قدرتمند سازمان موجب ارتقاء سلسله مراتبی و موفقیت مسیر شغلی آن ها می شود. درواقع مدیرانی که از مهارت شبکه سازی قوی تر بهره مندند نسبت به سایر همتایان خود از شانس بیشتری برای تصدی پست های بالاتر سازمان برخوردارند
پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه پختگی هیجانی و نگرش به پیوند زناشویی در زنان و مردان با همسرگیری زودهنگام و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کامیابی خانواده و روابط زوجی از ازدواج بهنگام و آگاهانه و انتخاب همسر با سنجه های درست اثر می پذیرد. در این پژوهش بر پایه پختگی هیجانی و نگرش به پیوند زناشویی در زنان و مردان با همسرگیری زودهنگام و بهنجار خوشنودی زناشویی پیش بینی شده است. با به کارگیری روش توصیفی و بهره گیری از همبستگی و رگرسیون، یک نمونه 197 نفری زن و مرد متأهل با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک که به صورت در دسترس انتخاب شده بودند، موردبررسی نهاده شد. از پرسشنامه های خوشنودی زناشویی اینرچ (Olson & Fowers, 1989) نگرش به پیوند زناشویی <span style="text-decoration: underline;">(Bratton and Rozen, 1998) و پختگی هیجانی (Singh and Bahargawa, 1974)برای داده گیری استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد که میان سن ازدواج زنان و مردان در دو عامل موردبررسی تفاوت معنی داری وجود ندارد P≥ 0/05).) نگرش به پیوند زناشویی و مؤلفه بدبینی در هر چهار گروه موردبررسی خوشنودی زناشویی را پیش بینی می کنند. با افزایش سن ازدواج در هر چهار گروه نگرش بدبینانه به ازدواج کاهش می یابد. رویهمرفته می توان نتیجه گرفت که با افزایش سن،ازدواج نگرش به پیوند زناشویی در زنان کاهش و واقع گرایانه می شود، ضمن آنکه استواری هیجانی افزایش می یابد. در مردان با افزایش سن ازدواج نگرش به پیوند زناشویی افزایش و نگرش بدبینانه کاهش می یابد. افزایش سن ازدواج در هر چهار گروه با کاهش ازدواج سنتی و افزایش ازدواج نوین همراه است.
تحلیل چگونگی بهزیستی مسیر رشدی انتخاب شغل مطالعه موردی : دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
267 - 303
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل چگونگی بهزیستی مسیر رشدی انتخاب شغل دانش آموزان بود. روش پژوهش، کیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه عمیق بوده است. جامعه تحقیق دانش آموزان، والدین و معلمان دوره دوم متوسطه و متخصصان مشاوره و روانشناسی بودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و تا حد اشباع بوده، بنابراین، نمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان، 20 نفر از والدین، 20 نفر از معلمان و 15 از متخصصان مشاوره و روانشناسی بود که در یک مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند. داده های حاصل از مصاحبه ها، با روش نظریه زمینه ای، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. کُدهای باز شامل 100 مفهوم و کُدهای محوری شامل 20 مقوله عمده که مشتمل بر 5 مقوله اصلی است که عوامل مؤثر بر بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل را پوشش می دهند. مقوله های اصلی عبارت بودند از: عوامل فردی پایدار؛ عوامل فردی ناپایدار؛ عوامل خانوادگی؛ عوامل مربوط به مدرسه؛ عوامل مربوط به جامعه. میل به رشد و بالندگی مسیر شغلی، به عنوان هسته محوری پژوهش حاضر، شناسایی گردید. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت مشاوره بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل دانش آموزان مستلزم در نظر گرفتن مهم ترین مؤلفه های بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل است و با بهبود شاخص های بهزیستی، بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل دانش آموزان هم ارتقا می یابد.
طراحی شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران سازمان بازرسی کل کشور با رویکرد مشاوره شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهم مدیران و شایستگی آنان در راهنمایی و مشاوره شغلی و کاری پرسنل برای ارزیابی عملکرد کار و عملکرد ایشان همواره یکی از دغدغه های جدی سازمان ها به خصوص سازمان های نظارتی است. براین اساس، پژوهش حاضر درصدد تعیین شاخصه های ارزیابی عملکرد مدیران سازمانی با رویکرد مشاوره شغلی است و از روش پژوهش، آمیخته اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی مشارکت کنندگان در پژوهش از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند به شیوه زنجیره ای و در بخش کمی از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی (170 نفر) شامل مدیران در سطوح مختلف (عالی، میانی و پایه) سازمان بازرسی کشور در مرکز (تهران) (240 نفر) در سال 1397 بوده استفاده شد. در گردآوری داده ها، در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از مطلعین کلیدی و گروه کانونی استفاده شده و از تحلیل مصاحبه ها شاخص های ارزیابی عملکرد مدیران در سه مؤلفه اصلی مهارت های فردی، تحلیلی و تخصصی مورد شناسایی قرار گرفت که الگوی تدوین شده دارای سه مؤلفه اصلی و 17 زیرمؤلفه می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی است که در ارزیابی عملکرد مدیران سازمان بازرسی کل کشور، مهارت تخصصی به عنوان اصلی ترین شاخص و مهارت های فردی و تحلیلی به عنوان پس شاخص های اصلی، برای ارزیابی مدیران کارایی و اثربخشی دارد.
تدوین الگوی مفهومی رضایت از ازدواج در بستر خانواده سالم مبتنی بر بافت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
27 - 60
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ملاک های سلامت کانون خانواده و از پایه های رابطه زوجی رضایت از ازدواج است که مفهومی وابسته به بستر خانواده و بافت فرهنگی جامعه است. هدف این پژوهش، تدوین الگوی مفهومی رضایت از ازدواج در بستر خانواده سالم بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و بر اساس روش داده بنیاد انجام شد. ابزار پژوهش، مصاحبه عمیق بود که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. نمونه گیری به صورت هدفمند از 21 نفر از زوجین رضایتمند شهر تهران بود. تحلیل مصاحبه ها به شناسایی 145 کد باز، 25 کد محوری و کد انتخابی «مراقبت از ثبات و تعالی بخشی رابطه زوجی» منتهی شد. بر اساس الگوی پارادایمی یافته ها آنچه به عنوان عوامل مؤثر بر شکل گیری رضایت از ازدواج استخراج شد عبارت است از شرایط علّی و عوامل مداخله گر تعاملی و فرهنگی-اجتماعی که در رضایت از ازدواج نقش داشتند. موانع موجود در فرایند رضایتمندی زوجین، عوامل تنش زای افقی و پیرامونی بود که راهبردهای مقابله با این موانع، شامل تعالی خویشتن، مدیریت بحران و فعال سازی سازوکار های ثبات بخش و ارتقاءبخش رابطه زوجی مانند استعانت از باورها و رفتارهای دینی، صبوری و سازگاری بود. ازجمله پیامدهای رضایت از ازدواج، پیامدهای فردی (نظیر شادکامی)، زوجی (نظیر احساس امنیت از رابطه) و فرهنگی- اجتماعی (نظیر فرزندپروری موفق و مقبولیت اجتماعی) بود. می توان نتیجه گرفت مراقبت از ثبات و تعالی بخشی رابطه زوجی، رضایت از ازدواج را به همراه داشت. رابطه زوجی همانند نهالی در معرض آسیب و موانع رشد است؛ برای حفظ و رشد این نهال مراقبت هایی لازم است تا بتوان شاهد ثمره های آن شد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شفقت محور بر بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
65-87
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شفقت محور بر بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه انجام شد. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، باگروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه ای (57 نفر) بودند که در سال 96-1395به مرکز مشاوره خانواده آمنه در منطقه 3، وابسته به بهزیستی استان تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 36 نفر از زنان مطلقه به روش نمونه گیری در دسترس با در نظر گرفتن نمره پایین در بهزیستی روان شناختی، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 12 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. سپس افراد گروه آزمایش اول تحت آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم تحت آموزش تلفیق پذیرش و تعهد با شفقت طی 10 جلسه 120 دقیقه ای هفتگی قرارگرفتند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در افزایش بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه تأثیر معنا داری داشت (05/0 p< ). با این وجود، روش تلفیقی در مقایسه با پذیرش و تعهد مؤثرتر بود (05/0 p< ). نتایج پیگیری نیز نشان داد روش های درمان اثر ماندگاری داشته اند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان از طریق آموزش مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد و تلفیق آن با شفقت به افزایش بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه کمک نمود.
اثربخشی آموزش رفتار درمانی دیالکتیک به شیوه گروهی بر نشخوار فکری و تنظیم شناختی هیجان در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال اضطراب فراگیر یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی مشاهده شده در مراکز بالینی و همچنین، جمعیت عمومی است که غالباً مزمن می باشد. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک به شیوه گروهی بر نشخوار فکری و تنظیم شناختی هیجان مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مراجعان بزرگسال با شکایت در زمینه اضطراب مراجعه کننده به یکی از مراکز تخصصی روان پزشکی و روان درمانی در سطح شهر تهران در سال 1398 بود، که از بین آنان به شیوه در دسترس تعداد 24 نفر انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. در گروه آزمایش، آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی در 10 جلسه و به صورت هفته ای 1 جلسه و هر جلسه به مدت 1 ساعت اجرا گردید. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزر و همکاران، 2006)، مقیاس پاسخ نشخواری (نولمن-هوکسما و مارو، 1991) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2002) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: میانگین سنی در گروه آزمایش 54/39 و کنترل 76/38 سال بود. براساس نتایج آزمون مجذور کای مشخص شد میان گروه های آزمایش و کنترل از نظر مشخصات جمعیت شناختی (سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و جنسیت) تفاوت آماری معنا داری وجود ندارد (05/0<P). نتایج نشان داد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک بر کاهش نشخوار فکری و بهبود تنظیم شناختی هیجان آزمودنی های گروه آزمایش مؤثر می باشد (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، توصیه می شود که مشاوران و روانشناسان از روش رفتاردرمانی دیالکتیک در کنار سایر روش های درمانی برای کاهش نشخوار فکری و بهبود راهبردهای تنظیم هیجان در مبتلایان به اختلل اضطراب فراگیر استفاده نمایند.
مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی به شیوه فراشناخت و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
237 - 266
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی به شیوه فراشناخت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعهآماری پژوهش، شامل زوجین متقاضی طلاق بود که در سال 1398 با تمایل شخصی، ارجاعی از مرکز مداخله در خانواده دادگستری و اورژانس اجتماعی، جهت مشاوره به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر مرند ارجاع داده شدند که از بین این افراد تعداد 36 زوج و درمجموع 72 نفرکه نمرات بالاتر از نقطه برش را در مقیاس ناامیدی بک کسب کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. (هر گروه 12 زوج) ابزار پژوهش پرسشنامه ناامیدی بک (BHS) بود. داده ها با استفاده از طرح آمیخته تحلیل شد. یافته ها نشان داد که دو رویکرد مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد و فراشناخت درمانی به طور معناداری باعث کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق شد (P≤0/01). همچنین مقایسه اثربخشی دوگروه نشان داد که بین اثربخشی پذیرش و تعهد درمانی و فراشناخت درمانی بر ناامیدی زوجین متقاضی طلاق تفاوت معناداری وجود دارد و تأثیر روش فراشناخت درمانی بر ناامیدی زوجین متقاضی طلاق به طور معناداری بیشتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده است (P≤0/05).نتایج بر اهمیت کاربرد فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود وضعیت ناامیدی مراجعان تأکید دارد.
پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوشنودی زناشویی برآیند عوامل چندگانه فردی، میان فردی و فرهنگی در پیوند زناشویی است. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی در دانشجویان متأهل دانشگاه کاشان انجام شد. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری شامل دانشجویان متأهل دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 97-1396 بود و 217 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رضایت زناشویی (1989 Enrich ;)، الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984 CPQ ;)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و نستوهی روان شناختی کوباسا (1997) استفاده شد. یافته های همبستگی پژوهش نشان داد که خوشنودی زناشویی با الگوی ارتباطی سازنده متقابل(P≤001; R=0/491) ، سبک دل بستگی وابستگی (P≤005; R=0/152)، سبک نزدیک بودن(P≤001; R=0/203) ، و نستوهی روان شناختی (P≤001; R=0/520) رابطه مستقیم و معنادار داشت. از طرفی، همبستگی خوشنودی زناشویی با الگوی ارتباطی اجتناب متقابل (P≤005; R=-0/147) و سبک دل بستگی اضطرابی (P≤001; R=-0/403) معکوس و معنادار بود. برآیندهای رگرسیون چند متغیره نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی توانایی پیش بینی خوشنودی زناشویی را داشتند. نرخ همبستگی چندگانه میان الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی با خوشنودی زناشویی برابر با 676/0 بود و نرخ تعیین برابر 457/0 به دست آمد. بنابراین، با شناخت و غنی سازی الگوی ارتباطی سازنده، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی می توان خوشنودی زناشویی را در زوجین بهبود بخشید.
بررسی اثربخشی کیفیت زندگی درمانی بر بهبود ابعاد عشق (تعهد، صمیمیت و میل) زنان متاهل
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش بهبود کیفیت زندگی بر افزایش تعهد و میل و اشتیاق و صمیمیت زناشویی صورت گرفته است. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه زنان متأهل شهر اصفهان. نمونه این پژوهش شامل 40 نفر داوطلب بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در حالیکه گروه کنترل در لیست انتظار بود، گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای بسته ی آموزشی را دریافت کردند. ابزار پژوهش مقیاس مثلث عشق استرنبرگ (استرنبرگ، 1997) بود. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در معرض ارزیابی قرار گرفتند. به منظور بررسی و تجزیه تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (کواریانس چند متغیری) استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد در گروه آزمایش پس از ارائه بسته ی آموزشی کیفیت زندگی درمانی، تعهد به طور معناداری تغییر نکرده است اما میل و صمیمیت زناشویی به طور معنادار افزایش یافته است. طبق یافته های این پژوهش می توان گفت آموزش بهبود کیفیت زندگی روش مناسبی برای افزایش میل و صمیمیت زناشویی زنان متأهل شهر اصفهان بوده است.
آشکار ساختن چرایی و زمینه های برپایی پیوندهای فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده: پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت جامعه درگرو سلامت خانواده است. یکی از آسیب هایی که می تواند بنیان خانواده را سست کند، روابط فرا زناشویی است. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت موضوع خیانت و کمبود پژوهش درزمینه روابط خارج از چارچوب زنان، با هدف کشف علل و زمینه های روابط فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده انجام شد. محیط پژوهش دربرگیرنده مردان خیانت دیده استان یزد بود. روش تحقیق کیفی و راهبرد آن داده بنیاد بود. تعداد 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاری گردآوری و با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شدند. درنهایت 46 مفهوم، 14 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی استخراج شد. مقوله های اصلی شامل «فاصله سازی» به دوری زن و مرد از یکدیگر، «تعاملات مخاطره آمیز» نحوه تعامل زوجین با یکدیگر، «ویژگی های شخصیتی» شامل برخی ویژگی زنان و «ناخرسندی عاطفی/جنسی» بود. مقوله نهایی «تجربه برزخی» استخراج گردید. نتایج نشان داد شناخت و درک زمینه ها و علل گرایش زنان به روابط فرا زناشویی می تواند مانع از بروز چنین آسیبی در روابط زوجین در آینده گردد. لذا مشاوران و روانشناسان می توانند با کشف زمینه ها و علل در جهت تحکیم بنیان خانواده قدم بردارند.
اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
91-105
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 دانش آموز دارای اختلال نافرمانی مقابله ای به صورت در دسترس از میان مراجعه کنندگان فرهنگسرای های شهرداری کرمانشاه در سال 1395 انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی کرشام و الیوت و سیاهه اختلال بی اعتنائی مقابله ای ساکوما بود. گروه آزمایش آموزش نظریه ذهن را در 10 جلسه یک ساعته دریافت نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: در پس آزمون میانگین مهارت اجتماعی، در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت (01/0P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموران دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است.
معنویت و تعالی خود در حرفه مشاوره: یک تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
79 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد معنویت و تعالی خود در مشاوران بود. جامعه این پژوهش کیفی، شامل تمامی مشاوران استان یزد در سال 1398 بود. نمونه به شیوه هدفمند صرفاً در مشاورانی انتخاب شد که انگیزش شغلی بالا و فرسودگی پایینی داشتند. از 10 مشاور مصاحبه به عمل آمد و حجم نمونه بر اساس اشباع نظری در تحقیقات کیفی انتخاب شد. برای تحلیل داده ها از شیوه نظریه مبنایی، شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی، استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد معنویت و تعالی خود در شغل مشاوران شامل 5 بعد شخصی، بین فردی، حرفه ای، نظام هستی و الهی است. بعد شخصی به این معنا بود که معنویت و تعالی مشاوران در شغلشان نمود داشت و زمینه را برای رشد شخصی مشاور و رضایت از شغل فراهم می کرد. بعد بین فردی اشاره به ارتباط مشاوران با مراجعان داشت و بیان می کرد که مشاور به واسطه فراتر رفتن از خود و نوع دوستی، موجبات رضایت مراجع را فراهم می آورد. بعد حرفه ای به این نکته اشاره داشت که مشاوران با وجود سختی ها و چالش های شغلی به دلیل نگاه معنوی از شغل خود لذت می بردند. بعد نظام هستی نشان دهنده اثرموج در مشاوران بود که به واسطه تعالی و معنویت آنان اتفاق افتاده و منجر به اثرگذاری در جامعه و سرنوشت افراد می شد. بعد الهی اشاره به حضور خداوند در شغل مشاوران و الگوگیری آن ها از اصول دینی داشت. بر اساس این یافته ها، می توان نتیجه گرفت که تعالی و معنویت در شغل موجب بالارفتن کیفیت زندگی مشاور چه در شغل و چه در زندگی شخصی می شود.
اثربخشی آموزش مهارت های زناشویی به روش گاتمن بر الگوهای ارتباطی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
253 - 278
حوزههای تخصصی:
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زناشویی مبتنی بر مدل گاتمن بر الگوهای ارتباطی زنان انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه می باشد. نمونه پژوهش حاضر را 15 زن واجد شرایط از زنان شهرستان شهریار در سال 1397 تشکیل می دادند که به شیوه داوطلبانه انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در مرحله پیش آزمون، دو گروه بوسیله پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس مهارت های ارتباطی مبتنی بر مدل گاتمن در 10 جلسه، 90 دقیقه ی برای گروه آزمایش اجرا گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان جلسات آموزشی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین زنان دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ سبک الگوهای ارتباطی تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش مهارت های زناشویی مبتنی بر مدل گاتمن باعث بهبود الگوهای ارتباطی و مولفه های آن ها در زنان گروه آزمایش شده است. آموزش مهارت های زناشویی مبتنی بر مدل گاتمن باعث بهبود الگوهای ارتباطی زنان می گردد. می توان از این شیوه آموزشی در جهت بهبود مهارت-هایی ارتباطی در بین زوج ها استفاده کرد.
بررسی مولفه های احساس امنیت روانی خانواده های ایرانی و آسیب شناسی آن در خرده نظام های خانواده و فرآیند رشدی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
211 - 234
حوزههای تخصصی:
جامعه سالم پیش از آن که به آسایش نیاز داشته باشد، به امنیت ملی نیازمند است، زیرا در سایه امنیت و آرامش است که هر کار خرد و کلان شدنی و دست یافتنی است. ازاین رو دغدغه امنیت در همه شاخه های آن به ویژه امنیت روانی و آرامش جمعی، مهم ترین مسئولیت دولت ها و خواسته ملت ها و جوامع بشمار می رود خانواده معرف چنین نظامی است که در آن اعضا به صورت گروه سازمان دهی شده و یک کل را می سازند که از مجموع یکایک اجزای آن فراتر است. کودکان در ابتدا، هیچ گونه تصوّر و دیدگاهی درباره خیر و شرّ امور ندارند و به همین دلیل مسئول رفتار خود نیستند و عنصر اخلاقی به حساب نمی آیند و برای تبدیل شدن به عنصر اخلاقی باید یک فرایند تدریجی و پیچیده ای را طی کنند. این فرایند به دو عامل مهم «رشد توانایی های مادرزادی» و «یادگیری و تجربه بستگی دارد. مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی و از نوع زمینه ای یا مبنایی است. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته مطرح شده توسط پژوهشگر انجام شد که نتیجتاً مشخص شد عواملی چون ارتباطات حلقوی خانوادگی امنیت آور، امنیت خانواده نتیجه کارکرد سالم و منظم، رشد اخلاقی مبتنی بر تلاش، اخلاق و برنامه و امنیت خانواده نتیجه کارکرد سالم و منظم نقش محوری در احساس امنیت و رشد فرزندان خانواده های ایرانی دارند.
شناسایی معیارها و مولفه های اثرگذار بر ارزیابی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان بانک رفاه کارگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های ارزیابی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان بانک رفاه کارگران انجام شد. روش : روش پژوهش برحسب هدف، بنیادی- کاربردی؛ برحسب نوع داده، کیفی بود.جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان، متخصصین و افراد آگاه به امر در زمینه ارزیابی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان بود. از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند برای تعیین حجم نمونه استفاده شد.ابزار پژوهش شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که روایی و پایایی آنها مورد تایید قرار گرفت. روش تحلیل داده ها، کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان دادند که معیارهای ارزیابی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان بانک رفاه کارگران شامل عوامل فردی، گروهی، سازمانی و اجتماعی است و عوامل اثرگذار بر اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت شامل، ویژگی جمعیت شناختی، برنامه آموزشی، حمایت مدیران، هدف گذاری آموزشی بانک و حرفه ای گری می باشد. نتیجه گیری : بر اساس یافته های حاصل از پژوهش، نتایج پژوهش حاکی از آن است که به منظور ارزیابی اثربخشی دوره های ضمن خدمت کارکنان در بانک رفاه باید به مولفه های مختلف فردی، گروهی و سازمانی توجه ویژه داشت.
ارائه مدل بازگشت سرمایه در آموزش و بهسازی منابع انسانی( مورد مطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل بازگشت سرمایه در آموزش و بهسازی منابع انسانی انجام پذیرفت. روش: روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده آمیخته اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، مدیران و خبرگان شهرداری تهران بودند که به صورت گلوله برفی و هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل، مدیران شهرداری شهر تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران و نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 315 نفر انتخاب شدند. به منظور تعیین روایی پرسشنامه از روایی ظاهری، محتوایی و سازه استفاده شد و برای تعیین پایایی،از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده که همگی مورد تایید قرارگرفتند. برای تحلیل داده های کیفی پژوهش از تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش کمی از آزمون های تحلیل عاملی و الگو یابی معادلات ساختاری و آزمون تی تک گروهی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مولفه های فرهنگ سازمانی، رهبری، صلاحیت حرفه ای، به عنوان عوامل اثرگذار و رضایت شغلی، بالندگی سازمانی و عملکرد شغلی، به عنوان عوامل اثرپذیر شناسایی شدند. همچنین، مولفه های طرح یا برنامه آموزشی، جمع آوری داده ها، جداسازی تاثیرات برنامه،تبدیل داده به ارزش پولی، فهرست هزینه های برنامه، محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، شناسایی مزایای نامحسوس و گزارش نویسی، به عنوان عوامل تشکیل دهنده معرفی شدند. نتیجه گیری : بنابراین یکی از عوامل مهم در این زمینه، توجه به بازگشت سرمایه به عنوان الگویی مهم در ارزیابی اثربخشی آموزش و بهسازی کارکنان است.
الگوی تحول «مایی» در زوج های موفق بر مبنای نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
252-289
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر ارایه مدلی جهت تبیین تحول مایی در زوج ها بود. روش: به منظور نیل به این هدف با توجه به ویژگی های خاص سازه مایی، رویکرد پژوهش کیفی و روش نظریه زمینه ای بکار گرفته شد. جمعیت مورد مطالعه شامل کلیه زوج های ساکن شهر تهران بود که بنا به اظهار خودشان زندگی زناشویی موفقی داشتند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدفمند بود و تعداد شرکت کنندگان در این پژوهش بعد از رسیدن به نقطه اشباع نظری، 7 نفر از زوج ها موفق بود که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس سه روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از مصاحبه با زوج های موفق نشان داد که سازه مایی شامل دو دسته راهبرد های تعاملی درون زوجی و برون زوجی است. عوامل سوق دهنده مایی نیز شامل سه دسته سوق دهنده های شناختی، حمایتی و انگیزشی هستند. پیامد مایی نیز در قالب دو مولفه محوری حفظ فردیت در هویت زوجی و منیت زدایی در هویت زوجی اتفاق می افتد. نتیجه گیری: سه دسته عوامل شناختی، انگیزشی و حمایتی وجود دارند که زوج ها را به سمت ما شدن حرکت می دهند. همچنین زوج ها در فرایند ما شدن از دو دسته راهبردهای درون زوجی و برون زوجی استفاده می کنند. در صورت ترکیب و تعامل مناسب این عوامل، فرایند ما شدن در زوج ها محقق خواهد شد که به موجب آن منیت زدایی در هویت زوجی و حقظ فردیت در هویت زوجی را به عنوان پیامدهای ما شدن شاهد خواهیم بود.
بررسی تأثیر مشاوره ی انطباق پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
88-114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مشاوره ی انطباق پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی انجام شد. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان پسر متوسطه ی دوره ی اول شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. به منظور انتخاب آزمودنی ها 50 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) قرار گرفتند. برای هر دو گروه، پیش آزمون اجرا شد. گروه آزمایش مدت 7 جلسه ی 75 دقیقه ای مشاوره ی گروهی انطباق پذیری شغلی اقتباس شده از روش مشاوره ی شغلی ساویکاس (هارتونگ و ویس، 2016) را دریافت کردند. در پایان دوره ی مشاوره، پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد. سپس یک ماه بعد، آزمون پیگیری از هر دو گروه آزمایش گرفته شد. برای سنجش اشتیاق تحصیلی، از پرسشنامه ی اشتیاق تحصیلی آرشامبالت و همکاران (2009) استفاده شد. همچنین میانگین نمرات پایانی ترم اول و مستمر ترم دوم به عنوان پس آزمون و نمرات پایانی ترم دوم، به منظور پیگیری عملکرد تحصیلی دانش آموزان در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که روش مشاوره ی انطباق پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی تأثیر داشته است و همچنین آزمون مقایسه های زوجی در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری نشان داد که میانگین ها در پس آزمون افزایش یافته (۰۱/۰> p ) و تا پیگیری ثبات داشته است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این است که مشاوره ی انطباق پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی تأثیر گذار است.