فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی بود.
روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان های رباط کریم و پرند در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 305 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان رباط کریم و پرند بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله-ای انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های درگیری تحصیلی (ریو، 2013)، هویت تحصیلی (واز وایزاکسون، 2008)، خودراهبری یادگیری (فیشر، 2001) و نیازهای بنیادین روانشناختی (رایان و دسی، 2000) پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل آن ها با نرم افزار Spss-24 و Amos-21 و معادلات ساختاری انجام گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد که نقش میانجی گر با نیازهای بنیادین روانشناختی در پیوند بین هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری با درگیری تحصیلی، مثبت و معنادار است و الگوی پیشنهادی 43 درصد از واریانس درگیری تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کند.
نتیجه گیری: بر پایه یافته های پژوهش مشخص شد تأثیر هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری بیش از آن که مستقیم باشد غیرمستقیم و از طریق با نیازهای بنیادین روانشناختی است. در نتیجه با افزایش هویت تحصیلی و خودراهبری یادگیری، با نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد.
تبیین فرایند شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یک خانواده موفق، سازگار و سالم بر پیوندها، تعاملات و ارتباطات هیجانی و اعتماد میان زن و شوهر و اعضا به همدیگر بناشده که آرامش و آسایش اعضای خانواده در گرو آن است. پژوهش حاضر با هدف بازگفت فرایند شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی با رویکرد نظریه زمینه ای انجام شد. پژوهش حاضر به روش کیفی، نظریه زمینه ای انجام شد. در این پژوهش، جامعه آماری دربرگیرنده زنان با دامنه سنی 25 -45 سال و دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی از مشتقات خشخاش (صنعتی و سنتی) شهرستان قروه در سال های 1400 و 1401 مراجعه کننده به درمانگاه نیکو سلامت قروه بود. انتخاب نمونه ها به روش نمونه گیری هدفمند بود، اندازه نمونه در این پژوهش با 17 نفر به اشباع رسید و مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت گردآوری داده ها انجام شد. به منظور تسهیل در فرآیند کدگذاری و تحلیل از نرم افزار MAXQDA استفاده گردید. عوامل تأثیرگذار در شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی دربرگیرنده عوامل زمینه ساز دربرگیرنده عوامل فردی، روانی و میان فردی؛ عوامل آشکارساز دربرگیرنده عوامل خانوادگی، شخصیتی و ارتباطی؛ عوامل تداوم بخش دربرگیرنده عوامل اجتماعی، فرهنگی و عوامل محیطی؛ و عوامل تشدیدکننده دربرگیرنده عوامل هیجانی، عوامل مربوط به سبک زندگی و جنسی شناسایی و استخراج گردید. عوامل فراوانی در فرایند شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی نقش دارند که می توان با شناسایی آن ها در محیط ها، فرهنگ ها و جوامع گوناگون اقدامات کارسازی در راستای کاهش بی رمقی زناشویی و حتی پیشگیری از وابستگی به مصرف مواد تنظیم و تدوین نمود و زمینه آگاهی عمومی را ایجاد نمود.
تجربه زیسته زنان از زندگی خود و فرزندانشان پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
253 - 274
حوزههای تخصصی:
طلاق آسیب های فراوانی را با خود به همراه دارد. جدایی زوجین و فروپاشی ازدواج همراه با احساس ناکامی، پریشانی، غم و غصه، ابهام و سردرگمی در زندگی، تغییر سبک زندگی و به احتمال زیاد ابتلا به اختلالات روانشناختی می باشد. زنان نقش محوری و پررنگی در جامعه ایفا می کنند. زمانی که زنی از همسر خود جدا می شود آسیب های روانی و اجتماعی فراوانی معطوف او و فرزندانشان می باشد. در پژوهش حاضر نگرش زنان مطلقه نسبت به فرآیند جدایی، زندگی خود و فرزندانشان و آینده ایشان به طور کیفی و به شیوه پدیدار شناسی مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه مورد مطالعه شامل 15 نفر از زنانی بود که فرزند داشته و از همسر خود جدا شده بودند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده و از روش تحلیل تماتیک( مضمون) برای تحلیل اطلاعات به دست آمده از پژوهش استفاده شد. پس از کدگذاری و تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه با شرکت کنندگان چهار مضمون اصلی،12 مضمون فرعی به همراه 97 مفهوم از تحلیل اطلاعات به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که مشکلات قبل و حین ازدواج مهم ترین عوامل زمینه ساز جدایی بوده و مشکلات مالی و مسأله دیدار با پدر از دیگر مشکلات پس از جدایی مادر از همسر می باشد. از جمله اطلاعات دیگر به دست آمده از پژوهش حاضر این است که استفاده از توصیه های مشاوران برای کاهش آسیب های پس از طلاق برای مادر و فرزند نیز مفید می باشد.
اثربخشی مداخله مبتنی بر تاب آوری پنسیلوانیا بر فرسودگی والدینی و کودک آزاری ناشی از پاندمی کووید-19 در مادران دانش آموزان دوره اول ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: بیماری کووید-19 علاوه بر آسیب های جسمی، پیامدهای روانی زیادی مانند فرسودگی والدینی و کودک آزاری را نیز به همراه داشته است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه تاب آوری پنسیلوانیا بر فرسودگی والدینی و کودک آزاری ناشی از پاندمی کووید-19 در مادران دانش آموزان دوره اول ابتدایی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری متشکل از مادران دانش آموزان دوره اول ابتدایی شهرستان اردکان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. 30 نفر با روش نمونه گیری دواطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس فرسودگی والدینی (روزکام و همکاران، 2018) و کودک آزاری (حسینخانی و همکاران، 1392) بود. برنامه تاب آوری پنسیلوانیا به صورت هفتگی طی دوازده جلسه ۵/۱ ساعته به گروه آزمایش، ارائه شد و گروه کنترل آموزشی را دریافت نکرد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از کای دو و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار آماری SPSS26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه به لحاظ متغیرهای جمعیت شناختی سن و تحصیلات تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<p). دیگر نتایج نشان داد که برنامه تاب آوری پنسیلوانیا در کاهش نمرات فرسودگی والدینی (001/0>p ،۱۶۸/۲۷F=) و کودک آزاری (001/0>p ،466/37F=) ناشی از پاندمی کووید-19 در مادران دانش آموزان دوره اول ابتدایی مؤثر بود. نتیجه گیری: برنامه تاب آوری پنسیلوانیا می تواند به عنوان یک مداخله کارآمد در جهت کاهش فرسودگی والدینی و کودک آزاری ناشی از پاندمی کووید-19 در مادران دانش آموزان دوره اول ابتدایی در کنار سایر روش های آموزشی و درمانی مورد استفاده گیرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی گروهی راه حل محور و زوج درمانی گلاسری بر کیفیت جو عاطفی در همسران آسیب دیده از روابط فرازناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی گروهی راه حل محور و زوج درمانی گلاسری بر کیفیت جو عاطفی در همسران آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود.
روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین دارای روابط فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در محدوده زمانی اسفند 98 تا اردیبهشت 99 بوده اند. نمونه پژوهش شامل 45 زوج مراجعه کننده بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. شرکت کنندگان قبل از اجرای مداخلات پرسشنامه کیفیت جو عاطفی را تکمیل کردند. گروه های آزمایش مداخلات زوج درمانی گروهی راه حل محور و زوج درمانی گلاسری را دریافت کردند. در نهایت از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSSV19 تحلیل شدند.
یافته ها : نتایج نشان داد در همه مؤلفه های کیفیت جو عاطفی بین دو گروه زوج درمانی و گروه گواه تفاوت معنیداری مشاهده شد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد در متغیر کیفیت جو عاطفی، زوج درمانی راه حل محور نسبت به زوج درمانی گلاسری اثربخش تر است.
نتیجه گیری : بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت، استفاده از روش های زوج درمانی راه حل محور و زوج درمانی گلاسری در جو عاطفی همسران آسیب دیده از روابط فرازناشویی اثربخش بوده و آگاهی متخصصان حوزه های مشاوره، روان شناسی و سلامت از این درمان ها می تواند کمک کننده باشد.
مقایسه ابعاد پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود در دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و B(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود در دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و B انجام شد.
روش : طرح پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و از نظر روش، علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان پسر و دختر دوره کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. 60 نفر دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و 60 نفر از دانشجویان دارای تیپ شخصیتی B به عنوان نمونه انتخاب شدند. با توجه به شرایط بیماری کووید- 19 شرکت کنندگان به طور مجازی به مقیاس پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007) و سیاهه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری و نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین تمام ابعاد پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود بین دو گروه دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و تیپ شخصیتی B تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p.). به عبارتی دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D از پردازش هیجانی سالم و تمایزیافتگی پایین تر برخوردارند.
نتیجه گیری : بنابراین پیشنهاد می شود با توجه به نقش مؤثر سلامت روان در سلامت هیجانی و روانشناختی دانشجویان، لازم است در جهت بسترسازی مناسب آن در دانشگاه ها تدابیر ویژه ای اندیشید.
تدوین عوامل فردی مثبت و منفی موثر بر آماده سازی روانی خلبانان خطوط هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
257 - 279
حوزههای تخصصی:
آمادگی روانی خلبانان از جمله مهمترین عوامل موثر بر حفظ ایمنی پرواز است. هدف پژوهش حاضر، تدوین عوامل فردی مثبت و منفی موثر بر آماده سازی روانی خلبانان خطوط هوایی بود. پژوهش به روش کیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه خلبانان یک شرکت هواپیمایی در شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه 10 خلبان بود که با روش هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. این روند تا کسب اشباع نظری در پاسخ به سوالات مصاحبه ادامه یافت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل داده ها منجر به شناسائی دو دسته عوامل فردی مثبت و منفی موثر بر آمادگی روانی خلبانان شد. در طبقه عوامل منفی موثر بر آمادگی روانی خلبانان؛ ضعف جسمانی و شخصیتی، ضعف در مدیریت فردی، دغدغه های اقتصادی و شغلی، و رفتار غیر حرفه ای شناسائی شد. در طبقه عوامل مثبت موثر بر آمادگی روانی خلبانان؛ توانمندی جسمانی و شخصیتی، اعتقادات فردی و سازمانی، نگرش مثبت به کار و زندگی، برنامه ریزی شغلی، به کار بستن مهارت ها و امکانات مدیریت فردی استخراج گردید . این مطالعه نشان داد که دو دسته عوامل فردی مثبت و منفی از جمله مهمترین مسائل مطرح در آماده سازی روانی خلبانان می باشند که میبایست مورد توجه قرار گیرند.
تأثیر پرورشی خانواده بر احساس امنیت: نقش میانجی گر احساس تنهایی در همبسته آزاردیدگی دوران کودکی با امنیت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه تحولی تأثیر گرفته از جو خانوادگی به ویژه خصیصه های روانی مرتبط به رخدادهای آسیب زا، پیوندها، رابطه و ارتباطات خانوادگی نقش بسزایی در احساسات پایه افراد دارد. ازاین رو هدف این پژوهش، ردیابی اثر پیشینه مراقبتی خانواده روی وضعیت روانی؛ نقش میانجی گر احساس تنهایی در همبسته آزاردیدگی دوران کودکی با امنیت روانی بود. پژوهش کمی و طرح آن همبستگی با به کارگیری مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 401-1400 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 240 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه ترومای دوران کودکی (Bernstein, Stein, Newcomb, & et al, 2003)، پرسش نامه احساس تنهایی دانشگاه کالیفرنیا (UCLA, 1978) و پرسش نامه امنیت روانی ( PSQ, 2004; cited in Shams & Khalijian, 2014 ) بود. تمام تحلیل ها به روش مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای 22 SPSS- و 24 AMOS- انجام شدند. نتایج نشان داد تجارب سوء دوران کودکی بر امنیت روانی تأثیر مستقیم ( 019/0= P، 15/0-= β ) و به واسطه ی احساس تنهایی تأثیر غیرمستقیم دارد ( 002/0= P، 44/0-= β ) . علاوه بر این، احساس تنهایی بر امنیت روانی دارای اثر مستقیم بود ( 001/0= P، 79/0= β ) . با توجه به نتایج داشتن آزاردیدگی دوران کودکی در احساس تنهایی نقش زیادی دارند و ازآنجاکه احساس تنهایی می تواند منشأ بسیاری از مشکلات روان شناختی افراد شود؛ لذا فراهم سازی محیط مناسب از دوران کودکی می تواند کمک شایانی به افزایش امنیت روانی بکند.
پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از پیامدهای مشکلات زناشویی، طلاق عاطفی است و بر اساس آن هدف این پژوهش پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین دارای مشکلات زناشویی بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری آن زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان بابل به تعداد 436 نفر (218 زوج) بودند. نمونه پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان 204 نفر (102 زوج) برآورد که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس طلاق عاطفی (گاتمن، 1994) و مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1994) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که کل طرحواره ناسازگار اولیه و سه طرحواره شامل بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی با طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0˂P)، اما دو طرحواره شامل خودگردانی مختل و محدودیت های مختل با طلاق عاطفی در آنان رابطه معناداری نداشتند (05/0P>). یافته های دیگر نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه به طورمعناداری توانستند 8/36 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی و سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی به طورمعناداری توانستند 5/88 درصد از تغییرات طلاق عاطفی در آنان را پیش بینی کنند (001/0˂P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر، برنامه ریزی توسط درمانگران و متخصصان سلامت برای کاهش طلاق عاطفی در زوجین دارای مشکلات زناشویی از طریق کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه به ویژه سه طرحواره بریدگی و طرد، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی افراطی ضروری است.
پیش بینی خیانت های زناشویی بر اساس سیستم های بازداری و فعالسازی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف خیانت های زناشویی بر اساس سیستم های بازداری و فعالسازی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین انجام شد. روش : روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع، همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش دانشجویان متاهل مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد دانشگاه تهران بود. که از بین آنها براساس فرمول حجم نمونه گرین (1992) 248 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه نگرش به خیانت مارک واتلی (2006)، پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (1994) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی ریچی و فیتزپاتریک (1994) جمع آوری شد و به منظور بررسی فرضیه ها و تحلیل داده ها از رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها: بررسی نتایج پژوهش نشان داد خیانت زناشویی با سیستم بازداری رفتاری رابطه منفی و معنادار و با سیستم فعالسازی رفتاری رابطه مثبت و معنادار است. (01/0=p ). همبستگی خیانت زناشویی با جهت گیری گفت و شنود منفی و با جهت گیری همنوایی مثبت و معنادار است (01/0=p ). همچنین سیستم فعالسازی رفتاری سهم یگانه بیشتری در پیش بینی خیانت زناشویی دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده خیانت های زناشویی را می توان براساس سیستم های مغزی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین در دانشجوبان متاهل پیش بینی کرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های سرمایه روانشناختی در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ظرفیت های مثبت روانشناختی پرداخته اند اما پژوهشی که به اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و سرمایه روانشناختی در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های سرمایه روانشناختی در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش-پذیر بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه و گروه گواه بود. جامعه آماری را مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر 10-5 ساله شهر تهران تشکیل می دادند که در سال 1399 به مرکز مشاوره ذهن آرا مراجعه کرده بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل 40 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) بود و نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. ابزار مورد استفاده برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین (1990)، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و مقیاس سرمایه روانشناختی لوتاز (2007) بود. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شد. یافته ها: آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های سرمایه روانشناختی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر تأثیر معنادار داشت که این اثربخشی در طول زمان پایدار بود (05/0>P). نتیجه گیری: مادران دارای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیری که در جلسات آموزشی ذهن آگاهی شرکت کرده بودند، بهزیستی روانشناختی، تاب آوری، خودکارآمدی، امیدواری و خوش بینی بیشتری داشتند.
مدل علّی سبک های هویت و رفتارهای پرخطر: نقش میانجی راهبردهای شناختی تنظیم هیجان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های هویت و رفتارهای پرخطر با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در بین دانشجویان بود. مطالعه از نوع بنیادین و به روش همبستگی صورت گرفته است. دراین پژوهش، جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه غیرانتفاعی خیام بودند و حجم نمونه شامل 200 نفر از دانشجویان (67 درصد زن) و (33 درصد مرد) بوده است که به شیوه ی در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل: پرسشنامه سبک های هویت (برزونسکی، 1998)، پرسشنامه نظم-جویی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر ایرانی (زاده محمدی، احمدآبادی و حیدری، 1390). در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل اولیه پژوهش، برازش خوبی نداشت و پس از اصلاح، مبنی بر حذف مسیر سبک هویت هنجاری به رفتارهای پرخطر که مسیر ضعیفی بود، مدل با برازش بسیار خوب مورد تأیید قرار گرفت (56/1 = χ2/df، 00/0 = RSMEA، 99/0GFI = ، 93/0AGFI = ،99/0 CFI =). در مجموع می توان نتیجه گرفت که در رابطه سبک های هویت و رفتارهای پرخطر، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان نقش میانجی گرانه معناداری را ایفا می کنند.
واکاوی نقش سیستم های مغزی فعال ساز-بازداری رفتار و تله زندگی پذیرش جویی-جلب توجه در پیش بینی گرایش زنان متاهل دارای تحصیلات دانشگاهی به روابط موازی زناشویی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
67 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، واکاوی نقش سیستم های مغزی فعال ساز-بازداری رفتار و تله زندگی پذیرش جویی-جلب توجه در پیش بینی گرایش زنان متاهل دارای تحصیلات دانشگاهی به روابط موازی زناشویی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به کلینیک مشاوره و روان شناسی شهر کرج در سال 1401 به تعداد 150 نفر به صورت دردسترس تشکیل داده بودند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش را پرسشنامه های روابط موازی زناشویی مارک واتلی (2006) سیستم های مغزی رفتاری یا بازداری/ فعال سازی رفتاری کارور و وایت (1994) و تله زندگی پذیرش جویی-جلب توجه یانگ و ویشار (1993) تشکیل داده بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چندگانه تک عاملی به روش همزمان در نرم افزار Spss نسخه 26 استفاده شد. ضرایب استاندارد (β) نشان دادند که متغیرهای سیستم های مغزی فعال ساز-بازداری رفتار و تله زندگی پذیرش جویی-جلب توانایی پیش بینی و توضیح گرایش به روابط موازی زناشویی را در زنان مراجعه کننده به کلینیک مشاوره و روان شناسی دارند (199/0=، 371/0=، 01/0>P). یافته های بدست آمده در این پژوهش بر اهمیت شناخت روابط موازی زناشویی و تحکیم روابط صمیمانه در خانواده و عمق بخشی به روابط در زوجین هم در بعد عاطفی و هم در بعد هیجانی تاکید دارد.
مقایسه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیرمنطقی و خود بازداری در دانشجویان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۲۲۹-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج و باورهای غیرمنطقی با خود بازداری در دانشجویان دختر و پسر انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علی _ مقایسه ای بود. جامعه ی آماری تمامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در سال 1394-1393 تشکیل می دادند که از بین آنها 365 نفر (170 پسر و 195 دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های باورهای غیر منطقی (جونز، 1980)، پرسشنامه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج (کردلو، 1380) و پرسشنامه خودبازداری (وینبرگر و شوارتز، 1990) پاسخ دادند. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون t مستقل نشان داد که بین نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیر منطقی و خودبازداری در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد (58/2>t و 01/0>p). نتیجه گیری: نتایج یافته ها بیانگر این بود که جنسیت عاملی تاثیرگذار بر نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیرمنطقی و خودبازداری می باشد به طوری که پسران نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج بیشتر، باورهای غیرمنطقی و خودبازداری کمتری داشتند.
در جستجوی کیفی پریشانی روانشناختی و استراتژیهای مقابله ای زنان پرستار خط مقدم کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
279 - 308
حوزههای تخصصی:
کارکنان مراقبت های بهداشتی به ویژه زنان پرستار، در طول مراقبت از بیماران کووید ۱۹، پریشانی روان شناختی زیادی را تجربه کردند. شناسایی مشکلات روان شناختی پرستاران که سلامت روانی آنان را در طول مراقبت از این بیماران بر هم می زنند و استراتژی های مقابله ای آنان، می تواند به کاهش پریشانی روان شناختی آن ها کمک کند. هدف از این پژوهش جستجوی کیفی پریشانی روان شناختی و استراتژی های مقابله ای زنان پرستار خط مقدم بیماری کووید 19 بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شد. نمونه های پژوهش با انتخاب 20 زن پرستار (در دو طیف سابقه کاری حداقل 5 سال و 20 سال به بالا) با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه تلفنی تصویری استفاده شد. تجزیه وتحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون بر اساس مدل براون و کلارک (2006) صورت گرفت. یافته های حاصل از مصاحبه ها در شش مضمون اصلی اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، ترس، مشکلات خواب و استراتژی های سازنده (آرام بخشی، خودسازگاری، استفاده از منابع حمایتی) استخراج و طبقه بندی شد. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که زنان پرستار خط مقدم تحت تأثیر بیماری کووید 19، انواع پریشانی روان شناختی را تجربه کرده اند و علاوه بر توجه به استراتژی های سازنده آنان می بایستی در این زمینه تمهیدات لازم به کار گرفته شود و همچنین توجه به تجربیات پرستاران در طول پاندمی کرونا ویروس می تواند یک پیش نیاز برای فراهم کردن برنامه سلامت روان و بهبود کیفیت آن ها باشد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تنظیم هیجانی و سطح پلاسمایی هورمون اکسی توسین خون زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
99 - 127
حوزههای تخصصی:
تنظیم هیجان و همچنین هورمون اکسی توسین از جمله عوامل اثرگذار بر تعامل زوجین است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تنظیم هیجانی و سطح پلاسمایی هورمون های اکسی توسین خون بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل زوجین شهر تهران در سال 1397 بود که با فراخونی در فضای مجازی 15 زوج به روش داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (هفت زوج) و آزمایش (8 زوج) گمارده شدند. علاوه بر پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (گرتز و روئمر ، 2004) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (براتی و ثنایی، 1379)، از آنالیز آزمایشگاهی به روش الایزا برای سنجش سطح اکسی توسین در پلاسما، جهت گرداوری داده ها استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخلات زوج درمانی هیجان مدار قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. علاوه بر آماره های توصیفی، از تحلیل کوواریانس و مقایسه زوجی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار باعث بهبود نمرات تنظیم هیجان زوجین در مولفه های عدم پذیرش پاسخ هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و عدم وضوح هیجانی می شود (05/0p<)، ولی بر مولفه های دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه و فقدان آگاهی هیجانی اثربخشی معناداری ندارد (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار اثربخشی معناداری بر کاهش سطح اکسی توسین پلاسمایی زوجین دارد (05/0p<). نتیجه پژوهش نشان داد زوج درمانی هیجان مدار می تواند در جهت بهبود تنظیم هیجان و تغییر در ترشح هورمون اکسی توسین مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه در دوره کرونا ویروس
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه در دوره کرونا ویروس اجرا شد. پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز در سال 1401 بود. نمونه شامل 30 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران، 1989) بود و توسط نرم افزار SPSS (نسخه 25) و به روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان دادند که اجرای آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز اثربخش بوده است (01/0>P). بنابراین، پیشنهاد می شود به آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین در طول تحصیل برای دانش آموزان در شرایط بحران همه گیری کروناویروس توجه بیشتری شود.
مقایسه اثربخشی برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر خودپنداره در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : با توجه به نقش و اهمیت مادران در مراقبت از کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه بر خودپنداره در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم انجام شد.
روش : این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شهر تهران در سال 1398 بودند که 45 نفر از آنها با روش در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش اول برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و گروه آزمایش دوم آموزش مهارت های ویژه چندگانه را برای 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزار پژوهش مقیاس خودپنداره (بک و همکاران، 1990) بود و داده ها با روش های آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند.
یافته ها : یافته ها نشان داد که هر دو شیوه برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده و آموزش مهارت های ویژه چندگانه در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش خودپنداره مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شدند و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0˂P). علاوه بر آن، برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده در مقایسه با آموزش مهارت های ویژه چندگانه باعث افزایش خودپنداره آنان شد (05/0˂P).
نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی هر دو شیوه و اثربخشی بیشتر برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده، مشاوران و درمانگران می توانند از این روش در کنار سایر روش های درمانی موثر برای بهبود خودپنداره مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم استفاده کنند.
مدل سازی معادله ساختاری تعیین گرهای خردمندی بر اساس ادراک از والدگری پدر با نقش میانجی قدرت ایگو در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
193 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خردمندی، بر اساس ادراک از والدگری پدر با نقش میانجی قدرت ایگو در دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل ساختاری بود. جامعه آماری، شامل 24000 دانشجوی دانشگاه تبریز بود. حجم نمونه پژوهش 190 نفر در نظر گرفته شد و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. افراد نمونه، پرسشنامه های مقیاس سه بعدی خردمندی آردلت (2003) (3D-WS)، مقیاس پدری دیک (2004) (FS) و پرسشنامه روان شناختی قدرت ایگو استروم و همکاران (1997) (PIES) را تکمیل کردند. کلیه محاسبات مدل ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS-24 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد قدرت ایگو نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین ادراک از والدگری پدر و خردمندی در دانشجویان دارد، ولی مستقیماً با خردمندی فرزندان ارتباط معنی داری ندارد. به صورت کلی می توان نتیجه گرفت که چگونگی رفتار پدر یکی از عواملی است که به طور غیرمستقیم با تقویت توانمندی ایگو، می تواند پیش بینی کند که فرزندانشان از چه میزان خردمندی برخوردار باشند. بر این اساس، پیشنهاد می شود فراوانی و حضور سالم پدر در تربیت فرزندان موردتوجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترک خانه توسط فرزندان و احساس کردن ناگهانی جای خالی آنها در خانه منجر به پدید آمدن برخی ناراحتی ها و استرس ها در سالمندان می گردد که برایشان بسیار وحشت آور است و به آن سندروم آشیانه خالی گفته می شود. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (Cbt) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Act) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی بوده است. روش: روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل سالمندان حاضر در خانه سالمندان پهنه کلای ساری می باشند. حجم نمونه آماری این بخش از پژوهش با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزاراهای پژوهش پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران، درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد. یافته ها: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر مشخص گردید درمان شناختی رفتاری بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان شناختی رفتاری بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است.، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است. نتیجه گیری: مشخص گردید که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخش تر بوده است.