فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۹۸۴ مورد.
نقش مؤلفه های ارزشی (حقوقی، سیاسی و اجتماعی) بر کاهش استرس شغلی از دیدگاه کارکنان آموزش و پرورش منطقه جلگه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه کارکنان در مورد نقش مؤلفه های ارزشی (حقوقی، سیاسی و اجتماعی) بر کاهش استرس شغلی در اداره آموزش و پرورش منطقه جلگه انجام گردیده است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان اداره آموزش و پرورش منطقه جلگه بالغ بر 256 نفر تشکیل داده اند که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم، تعداد 156 نفر برای شرکت در پژوهش حاضر انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر دو بخش، بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی پاسخ گویان و بخش دوم گویه های مربوط به سه مؤلفه (حقوقی، سیاسی و اجتماعی) بوده است. روایی پرسشنامه از طریق جمع آوری نظرات اساتید راهنما و مشاور و چند صاحب نظر موضوعی تأیید گردید. اعتبار پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 98/0 گزارش شد که نشان دهنده اعتبار بالای ابزار اندازه گیری بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که از دیدگاه کارکنان، هر سه مؤلفه ارزشی (حقوقی، سیاسی و اجتماعی) بیش از سطح متوسط در کاهش استرس شغلی نقش دارد (01/0>p). بین نظرات پاسخگویان با توجه به عوامل دموگرافیک (جنسیت، سابقه کار، رشته تحصیلی و سمت) اختلاف معناداری مشاهده نگردید (05/0<p).
رابطه بین استرس شغلی و هوش هیجانی در بین کارمندان دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش همبستگی است که به بررسی رابطة بین استرس شغلی و هوش هیجانی در بین کارمندان دانشگاه شهید بهشتی می پردازد. نمونة آماری شامل 216 نفر از کارکنان واحدهای مختلف دانشگاه به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامة استرس شغلی دیویس و هوش هیجانی بار- اون استفاده شده است. یافته های آماری نشان داد که بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان دانشگاه رابطة منفی (3130/- r =) معناداری (01/0 ) وجود دارد و بین استرس شغلی و مؤلفه های هوش هیجانی به خصوص اعتماد به نفس، روابط بین فردی، واقعیت آزمایی، انعطاف پذیری، کنترل تکانه و شادکامی همبستگی منفی معناداری
(01/0 ) وجود دارد. روش تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که عزت نفس و شادکامی بهترین پیش بینیکننده های استرس شغلی هستند.
سرنوشت شغلی فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به موضوع سرنوشت شغلی فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد و عوامل مرتبط با آن پرداخته است. در پژوهش مربوط، از دو پرسشنامه تلفنی و پستی استفاده شد.157 نفر به پرسشنامه تلفنی و 129 نفر به پرسشنامه پستی پاسخ دادند. نتایج حاکی از شاغل بودن حدود64 % و شاغل نبودن حدود 36% از افراد است. نکته مهم آن است که بیش از 50% افراد از طریق آزمون های استخدامی دولتی، مشغول به کار شده اند.این مسأله نشان می دهد که سیاست های اقتصادی و تصمیم سازی های مجلس و دولت تا چه حدی می تواند سرنوشت شغلی فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی را تحت تأثیر قرار دهد.
برحسب جنسیت، رشته تحصیلی، داشتن کار دانشجویی و عضویت در تشکل های دانشجویی، تفاوت هایی در فارغ التحصیلان از نظر میزان اشتغال، احساس ثبات شغلی و دارا بودن شغل ثابت به نفع پسران رشته روان شناسی ، افراد دارای کار دانشجویی و افراد فعال در تشکل های دانشجویی وجود دارد (و برخی متغیرها مانند نوع دیپلم، انگیزه ورود به دوره کارشناسی و ... تفاوتی را ایجاد نکرده اند). فارغ التحصیلان دانشکده علوم تربیتی از شرایط اجتماعی مرتبط با کار، ارزیابی خوبی نداشته اند. به طوری که از نظر اکثریت مطلق این افراد، شانس و داشتن ارتباطات اجتماعی، مهمتر از ""مهارت داشتن"" ارزیابی شده است. فارغ التحصیلان مذکور زمینه سازی دانشگاه، در جهت اشتغال را کاملاً منفی ترسیم می نمایند. به گونه ای که اکثریت مطلق افراد ابراز می دارند که در دانشگاه مقدمات آشنایی با نیازهای بازار کار و سایر موارد لازم، ابداً فراهم نبوده است.
تحلیل پاسخ های فارغ التحصیلان در مقوله های ""تناسب برنامه های درسی و آموزش اساتید با اشتغال"" و ""نقش فضای دانشگاه در پرورش مهارت های کارآفرینی"" نشان می دهد که از نظر پاسخ دهندگان، شرایط در این دو مقوله تا حدی مثبت تر از دو مقوله پیشین است و در مورد ""تصویر مثبت فارغ التحصیلان از توانایی های خود"" نشانه های امید آفرینی وجود دارد. به نظر می رسد فعال سازی هسته کارآفرینی و ایجاد تعامل بسیار فعال با بخش-های غیرمتشکل اقتصادی، آشناسازی دانشجویان با بازار کار، برگزاری کارگاه های مهارت های کارآفرینی و فعالیت هایی از این دست، یکی از عمده ترین راه های خروج از بحران است.
تعارض و تضاد سازمانی
بررسی رابطه خودآگاهی در موقعیت شغلی با رضایت شغلی مدیران فروش سازمان مدیریت صنعتی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: درنظریه های اصلی پیشرفت شغلی یک پیش فرض عمده وجود دارد دایر بر این که خودشناسی برای پیشرفت در شغل و افزایش رضایت شاغلین ضروری است. این پژوهش به بررسی رابطه بین خودآگاهی در موقعیت شغلی و رضایت شغلی افراد می پردازد. روش تحقیق: از بین شرکت کنندگان در کلاس های آموزشی سازمان مدیریت صنعتی ایران نمونه ای شامل30نفر از مدیران فروش به طور تصادفی انتخاب شد. دو آزمون خودآگاهی موقعیتی در کار و رضایت شغلی اجرا و داده ها به روش همبستگی و رگرسیون بررسی شد. یافته ها:این بررسی نشان داد که بین خودآگاهی در موقعیت خصوصی و رضایت شغلی رابطه مثبت معناداری وجود دارد و میتوان رضایت شغلی را از روی خودآگاهی فرد در موقعیت خصوصی پیش بینی کرد. نتیجه گیری: در نتیجه شناخت بیشتر افراد نسبت به تجارب درونی، احساس ها، هیجان ها و ارتباط خود با دیگران می تواند بر رضایت شغلی آنان تاثیر مثبت بگذارد.
ارتباط کارآفرینی و تعهد سازمانی با تحلیل رفتگی شغلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی ارتباط کارآفرینی و تعهد سازمانی با تحلیل رفتگی شغلی هدف اساسی این مطالعه بود. روش: بر مبنای مفروضات پژوهشات همبستگی با اجرای سه مقیاس اندازه گیری کارآفرینی ( محقق ساخته)، تعهد سازمانی آلن و مایر و تحلیل رفتگی شغلی مسلش بر روی نمونه منتخب(146N=) از جامعه کارکنان غیر عضو هیأت علمی رسمی و قراردادی بخش های اداری- خدماتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال 1389 با روش تصادفی ساده اطلاعات لازم جمع آوری شد. نتایج:.نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به طور کلی بین کارآفرینی و تعهد سازمانی و تحلیل رفتگی شغلی همبستگی معنادار وجود دارد
بررسی رابطه توانمندی روان شناختی دبیران با تعهد سازمانی آنها در مدارس متوسطه شهر اورمیه در سال تحصیلی 89-88
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه توانمندسازی روان شناختی دبیران با تعهد سازمانی آنها در شهر ارومیه با استفاده از روش تحقیق توصیفی– همبستگی انجام گرفت، حجم نمونه مورد مطالعه 241 نفر بود که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. ابراز اندازه گیری شامل پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی و پرسشنامه تعهدسازمانی بود.
نتایج نشان می دهد، میانگین توانمندسازی روان شناختی دبیران12/66که بیشتر از حد متوسط می باشدو میانگین تعهدسازمانی05/27که کمتر از حد متوسط می باشد. بین توانمندسازی روان شناختی و مولفه- های آن (شایستگی، موثربودن، معنی داری بودن، اعتماد) با تعهدسازمانی رابطه و معنی داری وجود دارد. بنظر می رسد توجه به توانمندسازی روان شناختی دبیران درجهت شکل گیری تعهدسازمانی آنها مفید باشد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر ارتقاء خلاقیت مهندسین با توجه به سنخ شخصیتی آنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر ارتقاء خلاقیت مهندسین شرکت مدیریت صنعتی با توجه به سنخ شخصیتی آنان اجرا گردید. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه آماری شامل 50 نفر از مهندسین شرکت مدیریت صنعتی که به طور در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آموزش مهارت های حل مسئله برای گروه آزمایش در 5 جلسه اجرا گردید. ابزار پژوهش شامل آزمون تفکر خلاق تورنس فرم ب تصویری و فرم کوتاه آزمون شخصیتی نئو بود. برای تحلیل داده ها از آزمون کئوواریانس استفاده شد. نتایج: نتایج بدست آمده با روش تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله بطور معنی داری موجب افزایش خلاقیت مهندسین گردید. از بین ویژگی های شخصیتی شامل روان رنجورگرائی، برون گرائی، گشودگی به تجربه ، توافق پذیری و با وجدان بودن، تنها ویژگی گشودگی به تجربه با افزایش خلاقیت و آموزش مهارت حل مساله در تعامل بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای حل مساله به عنوان یک تکنیک می تواند باعث پویایی عناصر فراشناختی و شخصیتی خلاقیت شود.
رابطه هوش هیجانی با سبک های حل مسأله و سلامت عمومی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 12 *
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ""رابطه هوش هیجانی با سبک های حل مسأله و سلامت عمومی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 12"" است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 12 که در نیم سال اول سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بوده اند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای ساده است، که از بین واحدهای منطقه 12 دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای رودهن، دماوند، کرج، پرند و قزوین براساس جدول مورگان 384 نفر انتخاب شده است. ابزار پژوهش شامل 3 پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی، سبک های حل مسأله و سلامت عمومی می باشد،که به ترتیب ضریب آلفای کرنباخ آنها 84/.، 89/. و 92 % محاسبه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون بین هوش هیجانی و سبک های حل مسأله رابطه خطی وجود دارد. اما بین هوش هیجانی و سلامت عمومی رابطه وجود ندارد. هوش هیجانی و سبک های حل مسأله بر سلامت عمومی تأثیرگذار نیست.
بررسی دیدگاه مدیران درباره عوامل فردی،گروهی و سازمانی موثر بر خلاقیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه مدیران درباره عوامل فردی، گروهی و سازمانی موثر بر خلاقیت بود. روش پژوهش: روش این پژوهش همبستگی و پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران بانک ملت استان گلستان در سال 1388 بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 118 نفر تعیین گردید. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که سه متغیر مستقل عوامل فردی، گروهی و سازمانی بر خلاقیت مدیران تاثیر دارند. نتیجه گیری: بررسی ها نشان داد که موثرترین متغیر بر روی خلاقیت مدیران، عوامل سازمانی است، که از بین عوامل سازمانی، عامل پاداش به عنوان مهمترین عامل سازمانی موثر بر خلاقیت مدیران شناخته شد و عوامل فردی و گروهی به ترتیب در اولویت دوم و سوم موثر بر خلاقیت تعیین شد.
رابطه تیپ های شغلی-شخصیتی نوجوانان دبیرستانی با ترتیب تولد آنها و مقایسه تیپ ها در نوجوانان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تیپ های شغلی – شخصیتی با ترتیب تولد و جنسیت نوجوانان دبیرستانی، اجرا شد. به این منظور 380 نفر از نوجوانان دختر و پسر دبیرستان های منطقه یک تهران، که در سال تحصیلی 86-85 مشغول به تحصیل بودند به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب شده و با آزمون های رغبت سنج شغلی- تحصیلی هالند و مشخصات دموگرافیک محقق ساخته، مورد ارزیابی قرار گرفتند. طرح پژوهش در مطالعه حاضر از نوع همبستگی و علّی- مقایسه ای بوده و داده های بدست آمده از آن، با استفاده از آزمون های آماری فریدمن، کراسکال والیس و U مان ویتنی، در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که در بعضی از تیپ ها، رابطه معناداری بین تیپ های شغلی- شخصیتی نوجوانان با ترتیب تولد آنها وجود داشت. بدین معنی که بعضی علایق و انتخاب های شغلی نوجوانان متأثر از ترتیب تولد و جایگاه آنها در خانواده است. همچنین نتایج مقایسه تیپ های شغلی- شخصیتی در نوجوانان دختر و پسر نشان داد که در تیپ های واقعیت گرایی، جستجوگرایی، هنری و متهورانه تفاوت معناداری در بین دو جنس وجود داشته، درحالیکه در تیپ های اجتماعی و قراردادی تفاوتی دیده نشد.
اثربخشی آموزش مهارت های شناختی و فراشناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان بیمه مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف مقایسه اثرات آموزش راهبرد شناختی و فراشناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان بیمه مرکزی ایران انجام گرفت. فرضیه های تحقیق عبارتست از آموزش راهبردهای شناختی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات اثر بخش است و آموزش راهبردهای فراشناختی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات اثربخش است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان زن و مرد بیمه مرکزی ایران بود. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر بود که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده در سه گروه شناختی، فراشناختی وکنترل قرار گرفتند. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون– پس آزمون چند گروهی استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق را یک آزمون محقق ساخته از مهارت های هفت گانه ICDL تشکیل داده بود. ابتدا ازهر سه گروه پیش آزمون گرفته شد، بعد از آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی به گروه های شناختی و فراشناختی، مجدداً از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل آماری از طریق تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج یافته های پژوهش با توجه به اهداف و فرضیه ها نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان مؤثر است، آموزش راهبردهای فراشناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان مؤثر نیست.
بررسی عوامل روانشناختی موثربردیدگاه متخصصان کشاورزی استان سمنان درباره کشاورزی پایدار -(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بردیدگاه متخصصان کشاورزی استان سمنان درخصوص ضرورت بکارگیری کشاورزی پایداربود. روش: پژوهش از نوع کاربردی است که به روش علی- مقایسه ای انجام شد. جامعه آماری شامل کارشناسان کشاورزی شاغل دربخش اجراواعضای هیئت علمی گروههای کشاورزی دانشگاههای استان سمنان بود. حجم نمونه به کمک فرمول کوکران 168 نفرمحاسبه وبرای انتخاب آنهاازروش تصادفی ساده استفاده شد.ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود که روایی آن براساس نظرات اساتیدکشاورزی وپایایی ابزار نیز با آزمون مقدماتی انجام و مقدار آلفا 89% شد.برای تحلیل داده ها از آزمونهای همبستگی ورگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج:یافته ها نشان دادبین متغیرهای توجه به علائق بهره برداران ،یادگیری جهت پایدارسازی کشاورزی،توجه به نیازهای بهره برداران ونگرش مثبت به حفظ منابع طبیعی بامتغیر نگرش متخصصان دررابطه باضرورت بکارگیری کشاورزی پایداردرسطح 95درصدرابطه معنی داروجودداشت.این رابطه برای متغیرهای میزان آگاهی ازتاثیرکشاورزی متعارف بر تخریب محیط زیست ،آگاهی ازمزایای کشاورزی پایداروتشویق بهره برداران به انجام کشت پایداربامتغیرنگرش متخصصان درخصوص ضرورت بکارگیری کشاورزی پایدار در سطح 99 درصدمعنی داربود.نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ازمیان متغیرهای مستقل،اولین متغیریعنی میزان آگاهی ازتاثیرکشاورزی متعارف بر تخریب محیط زیست بیشترین دلیل وضرورت روانشناسانه درضرورت بکارگیری توسعه پایداربود.پس از آن متغیرتشویق بهره برداران به انجام کشت پایداروسپس متغیرهای آگاهی ازمزایای کشاورزی پایدار،توجه به نیازهای بهره برداران و یادگیری جهت پایدارسازی کشاورزی ،دارای بیشترین نقش بر متغیر وابسته بودند که 1/35 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودند.
بررسی اثربخشی سیستم های اطلاعات مدیریت (MIS) در شرکت شهرکهای صنعتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی سیستم های اطلاعات مدیریت در شرکت شهرکهای صنعتی استان گلستان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کاربران سیستم شرکت شهرکهای صنعتی بوده بود. صفت مشترک کلیه اعضای جامعه آماری کاربر بودن آنها در سیستم اطلاعات مدیریت شرکت شهرکهای صنعتی است که حداقل 2 سال کاربر سیستم بوده اند. الگوی ارزشیابی سیستم روش IPO بوده و از مدل آهیتوف و نیومان برای سنجش استفاده شده است. در این روش ارزشیابی بر روی سه محور اساسی شامل درونداد، فرآیند و برونداد تأکید می شود که در بر گیرنده عملکرد کل سیستم است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد سیستم اطلاعاتی بالاتر از حد متوسط اثر بخش است و توانسته بطور نسبی رضایت کاربران را در شرکت شهرک های صنعتی جلب نماید.
بررسی رابطه خلاقیت مدیران با یادگیری سازمانی پرسنل کارخانه های غیر دولتی شهرستان گرمسار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : این مقاله با هدف بررسی رابطه خلاقیت مدیران با یادگیری سازمانی کارکنان در میان کارخانه های غیر دولتی شهرستان گرمسارانجام شد. روش : جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مدیران و کارکنان کارخانه های غیر دولتی شهر گرمسار بود. از این جامعه 400 نفر کارمند و 20 نفر مدیر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون خلاقیت عابدی و پرسشنامه محقق ساخته یادگیری سازمانی بود. یافته ها : نتایج نشان داد که بین میزان بسط درمولفه های خلاقیت مدیران و همچنین سطح کلی خلاقیت مدیران با یادگیری سازمانی پرسنل ارتباط آماری معنی داری وجود دارد. درسایرمؤلفه ها ارتباط معنی داری دیده نشد. نتیجه گیری : از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که خلاقیت مدیران با یادگیری سازمانی پرسنل همبستگی مثبت وجود دارد
مقایسه استرس شغلی و شادکامی ذهنی در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی و دولتی
حوزههای تخصصی:
به منظور مقایسه میزان استرس شغلی و شادکامی ذهنی در بین اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی و دولتی، تعداد 300 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد و دولتی استان فارس به صورت تصادفی در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه های استرس شغلی اعضای هیات علمی و شادکامی ذهنی پاناس را تکمیل نمودند. نتایج با استفاده از روشهای آماری t و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش حاضر نشان دادکه اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاداسلامی در مقایسه با دانشگاه های دولتی از میزان استرس شغلی بیشتر به ویژه در ابعاد مقررات حاکم، آشفتگی نقش، ارتباط با دانشجو و مسائل رفاهی و مالی برخوردارند. همچنین اعضای هیات علمی دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد، استرس شغلی بیشتری را تجربه می نمایند. در شاخص های شادکامی ذهنی نیز اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد عاطفه منفی بیشتر و رضایت از زندگی کمتری را گزارش نمودند. لازم است برنامه های مدونی برای ارزیابی مداوم از وضعیت استرس
شغلی و رضایت شغلی و عوامل موثر بر آن در اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاداسلامی به عمل آید.
تحلیل رابطه بین ابعاد مدیریت دانش و سطوح یادگیری سازمانی در بین اعضاء هیئت علمی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 89-1388
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ابعاد مدیریت دانش با سطوح یادگیری سازمانی در بین اعضاء هیئت علمی دانشگاه اصفهان انجام شده است. روش پژوهش و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را کلیه اعضاء هیئت علمی دانشگاه اصفهان تشکیل می دادند که با کمک جدول تعیین حجم کوهن و همکاران (2000)، 217 نفر از اعضاء هیئت علمی به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه ی مدیریت دانش حسین قلی زاده و همکاران (1384) و یادگیری سازمانی واتکینز و مارسیک (2003) استفاده گردید. به منظور تحلیل داده های گردآوری شده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه گام به گام، تحلیل واریانس چند متغیره، آزمون شفه و مدل سازی معادله ساختاری استفاده گردید. یافته های بدست آمده نشان داد که بین ابعاد مدیریت دانش با سطوح یادگیری سازمانی در سطح 05/0≥ p رابطه معنادار وجود دارد. همچنین از بین سطوح یادگیری سازمانی به ترتیب سطح فردی و سطح گروهی بهترین پیش بینی کننده های مدیریت دانش می باشند. به علاوه تحلیل واریانس چند متغیره گویای عدم تفاوت بین نظرات اعضاء هیئت علمی در مورد ابعاد مدیریت دانش بر حسب جنسیت، رشته تحصیلی، مدرک تحصیلی، مرتبه علمی و سابقه خدمت و وجود تفاوت در مورد سطح سازمانی در دانشگاه اصفهان بر حسب مرتبه علمی و سابقه خدمت بود. همچنین نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری حاکی از تأثیر مستقیم یادگیری سازمانی بر مدیریت دانش با شاخص های برازش مناسب بوده است.
بررسی رابطة تسلط ربع های مغزی مدیران آموزشی با سطح اثربخشی عملکردآن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطة تسلط سبک تفکر ربع های مغزی مدیران آموزشی با سطح اثربخشی عملکرد آنها می باشد. نمونة مورد مطالعه شامل 103 نفر از مدیران و 412 نفر از دبیران مقطع متوسطة شهر مشهد در سال تحصیلی 88-1387 می باشندکه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شده اند. در این پژوهش، از پرسشنامة 60 سؤالی سنجش تسلط مغزی هرمن (حوریزاد، 1385: 264) جهت سنجش تسلط سبک تفکر ربع های مغزی مدیران و از پرسشنامة 35 سؤالی سنجش اثربخشی مدل پارسونز (فرخ نژاد، 1376) جهت سنجش اثربخشی عملکرد مدیران استفاده شد. بر اساس یافته های به دست آمده متغیرهای پیش بین تسلط ربع مغزی A ، C و D )01/0 P< ( قادر به پیش بینی متغیر ملاک (اثربخشی عملکرد مدیران) بودند. همچنین، نتایج نشان دادند تسلط ربع مغزی B قادر به پیش بینی اثربخشی عملکرد مدیران نمی باشد.