فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی «قصه های قرآنی» بر «ذهنیت فلسفی» و «گرایش به تفکر انتقادی» دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی بود. روش پژوهش شبه آزمایشی بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد افراد نمونه از بین همه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر قاین انتخاب شدند؛ به این صورت که از بین دانش آموزان یادشده، دو کلاس انتخاب شدند که 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. از دو پرسشنامه ذهنیت فلسفی و گرایش به تفکر انتقادی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با به کار بردن نرم افزار spss و آزمون کوواریانس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از قصه های قرآنی بر افزایش ذهنیت فلسفی و گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی تأثیر مثبت دارد؛ بنابراین به دست اندرکاران نظام آموزش و پرورش ابتدایی سفارش می شود که از قصه های قرآنی در مدارس ابتدایی استفاده شود.
اقتضائات آموزشی و پرورشی دوره کودکی از چشم انداز «آموزه های اسلامی» و «دانش روان شناسی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
متون اسلامی و دانش روان شناسی انجام گرفته است. پرسش اساسی این است که مهم ترین راهبردها و راهکارهای آموزشی و پرورشیِ متناسب با تحولات و ویژگی های دوره کودکی کدام است؟ در این پژوهش از روش توصیفی−تحلیلی و اجتهادی استفاده شده است. از تتبع و ژرف اندیشی در آموزه های اسلامی و آموزه های روان شناختی−تربیتی، می توان استنباط کرد که اقتضائات مهم آموزشی و پرورشی دوره کودکی عبارتند از: 1. ارتباط صمیمی و عاطفی با کودک؛ 2. ارتباط مبتنی بر بازی و قصه گویی؛ 3. پاسخ گویی شناختی همتراز با فهم کودکان؛ 4. همتراز سازی مطالب با تحول روان شناختی کودک؛ 5. رعایت اصل تدریج؛ 6. سبک ارتباطی مبتنی بر تحول شناختی و هیجانی−عاطفی؛ 7. بهره گیری از یادگیری الگویی؛ 8. ساده سازی پیام و بهره گیری از آموزش گام به گام و تدریجی در آموزش و پرورش کودک.
پیش بینی «حرمت خود فرزندان» بر اساس «سبک های فرزند پروری والدین» و «پایبندی مذهبی مادران»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، پیش بینیِ «حرمت خود کودکان» بر اساس «فرزند پروری والدین» و «پایبندی مذهبی مادران» بود؛ از کلاس های چهارم و پنجم ابتدایی شهر قم، 350 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که به «مقیاس عزت نفس» روزنبرگ (1965) و مادرانشان، به پرسشنامه های «پایبندی مذهبی» جان بزرگی (1388) و «سبک فرزند پروری» بامریند (1973) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها، از طریق همبستگی و تحلیل مسیر، نشان داد که «فرزندپروری مقتدرانه»، «حرمت خود» فرزندان را افزایش داده ولی «فرزند پروری سخت گیرانه و سهل گیرانه»، اثر معنی داری بر «حرمت خود» فرزندان نداشته اند. «پایبندی مذهبی» مادران، «حرمت خود» فرزندان را افزایش و «دوسوگرایی مذهبی» و «ناپایبندی مذهبی مادران» آن را کاهش داده است. این دو متغیر بر اساس الگوی تحلیل مسیر به طور غیرمستقیم بر سبک فرزندپروری و از آن طریق بر حرمت خود فرزندان تأثیر دارد. با توجه به معناداری این الگو، می توان این دو متغیر را در سطح علّی برای متغیر وابسته تبیین کرد. بنابراین میزان پایبندی مذهبی به عنوان متغیر مثبت و دوسوگرایی مذهبی به عنوان متغیر منفی، سبک فرزندپروری را متأثر و بدین ترتیب حرمت خود کودکان را ارتقاء یا تقلیل می دهد
اثربخشی آموزش «قدرشناسی مبتنی بر قرآن» و زمان بندی آن بر «شادی»، «رضایت از زندگی» و «امید» دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش «قدرشناسی مبتنی بر قرآن» بر «شادی»، «رضایت از زندگی» و «امید» دانش آموزان، با طرح پیش آزمون پس آزمون باگروه کنترل و پیگیری بود. تعداد 75 نفر دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرکرد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های«امیدواری» اشنایدر، «رضایت از زندگی» داینر و «شادکامی» آکسفورد بود. گروه های مداخله بصورت هفتگی یا روزانه آموزش قدرشناسی را دریافت کردند. نتایج تحلیل واریانس ترکیبی نشان داد: 1. تاثیر آموزش قدرشناسی بر امید و شادی در مرحله پس آزمون و پیگیری معنادار بود؛ 2. تفاوت معناداری در رضایت از زندگی گروه ها دیده نشد؛ 3. تمرین روزانه قدرشناسی (به خلاف تمرین هفتگی)، افزایش قابل ملاحظه در میزان شادی گروه ها را نشان داد
رشد معنوی در پژوهش های روان شناسی اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
معنویت اسلامی با آثاری همچون ارتباط با خدا، توجه به جهان آخرت، دوست داشتن نیکی ها و مناجات با خدا و توکّل به او موجب رشد معنوی می شود؛ درحالی که معنویت های غیرتوحیدی به دنبال رشد معنوی نیستند و دغدغه ی اصلی آنان آرامش و نشاط در دنیا است. معنویت اسلامی علاوه بر نگرش ها و احساسات مثبت معنوی، بر رفتارهای مثبت دینی مانند نماز، رعایت حریم با نامحرم و توجه به مسئولیت ها نیز تأکید می کند که این مناسک و آداب در رشد معنوی تأثیر بسزایی دارد.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی زوجین بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و انجام پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، 240 نفر (120 زوج) بودند که فرزندانشان در سال تحصیلی 97 - 96 مشغول به تحصیل بودند و بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس، به صورت تصادفی ساده در گروه آزمایشی (20 زوج) و گروه گواه (20 زوج) گمارده شدند. گروه آزمایشی، به صورت 10 جلسه 90 دقیقه ای مورد آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغییری (مانکوا) و تک متغییری (آنکوا) انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی زناشویی تأثیر داشته و این اثر تا مرحله پیگیری یک ماهه ماندگار بوده است.
رابطه ی مؤلفه های معنویت گرایی با زندگی ارزش محور در زنان مبتلا به روماتیسم مفصلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
89-100
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: معنویت گرایی یکی از متغیّرهایی است که با سلامت روانی و جسمی انسان مرتبط است و نقش بسیار مهم و مثبتی از نظر روان شناختی در مبتلایان به دردِ مزمن ناشی از بیماری دارد. در این پژوهش تأثیر و نقش این متغیّر در پیش بینی زندگی ارزش محورِ مبتلایان به بیماری روماتیسم مفصلی بررسی شده است. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، 70 بیمار زن مبتلا به روماتیسم مفصلی به روش نمونه گیریِ هدفمند انتخاب شدند و از آنان خواسته شد تا به دو پرسش نامه ی «سنجش نگرش معنوی» و «ارزش ها در درد مزمن» پاسخ دهند. داده ها از طریق آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مؤلفه ی توانایی معنوی 22 درصد از تغییرات زندگی های ارزش محور را پیش بینی کرد (0001/0p<). نتیجه گیری: هنگامی که معنویت گرایی در رفتار فردِ مبتلا به درد مزمن نمود می یابد، در ارزش های زندگی وی تأثیر بسیار مثبتی دارد، اما چنانچه معنویت گرایی تنها در حوزه ی عقیدتی باشد، چنین تأثیری نخواهد داشت.
«فرایندهای شناختی» و «شاخص قند خون زنان دیابت نوع دو» در اثربخشی «آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت بود از بررسی «فرایندهای شناختی» و «شاخص قند خون زنان دیابت نوع دو» با توجه به «اثربخشی آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه». این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی در سال 1396 در شهرستان بردسکن انجام شد و جامعه آماریِ آن شامل بیماران دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت و مرکز خدمات جامع سلامت روستایی ظاهر آباد بود. 30 نفر از بیماران به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه نگرانی، عدم تحمل بلاتکلیفی و آزمایش HbA1C و FBS ثبت شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد «نگرانی»، «عدم تحمل بلاتکلیفی» و «قند خون» گروه آزمایش به طور معنا داری کاهش یافته است که گویای اثربخشی «آموزش آسیب های دنیاگرایی مبتنی بر مفاهیم نهج البلاغه» در بیماران دیابتی است. براساس نتایج، آموزش یادشده می تواند همگام و همراه با دارودرمانی در کنترل قند خون مؤثر باشد.
مداخله ی آموزشی مبتنی بر مذهب بر نشانگان افسردگی زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز فرهنگی شهر بابل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
64-75
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی و معضل عمومی زندگی بشر است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش قرآن و مفاهیم والای آن بر افسردگی زنان متأهل انجام یافته است. روش کار: این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان متأهل 25-45 سال ساکن شهر بابل بود. نمونه ی پژوهش 50 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز فرهنگی بودند که به صورت تصادفی انتخاب؛ و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. زنان متأهل به مدت 10 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه ی افسردگی بک با 13 سؤال چهار گزینه یی بود که ضریب پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تأثیر آموزش مداخله ی مبتنی بر مذهب در گروه آزمایش در نشانگان افسردگی زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز فرهنگی شهرستان بابل از نظر آماری در سطح 05/0>P معنادار بود. به عبارت دیگر، با خارج کردن تأثیر پیش آزمون، اختلاف معناداری بین میانگین نمره های دو گروه در پس آزمون افسردگی وجود داشت. بنابراین، آموزش مداخله ی مبتنی بر مذهب بر نشانگان افسردگی زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز فرهنگی شهرستان بابل تأثیر مثبت و معناداری داشت. نتیجه گیری: استفاده از قرآن و آموزه های آن و انس و ملازمت با این کتاب آسمانی در سایه ی عمل به آیات الهی موجب کاهش افسردگی و سلامت روان زنان متأهل می شود. قرآن شناسی، تقیّد به قرآن درمانی و توجه به راهبردها و راهکارهای درمانگر قرآن در نهاد خانه، خانواده و جامعه باید از طرف جامعه ی اسلامی به طور جدی باور شود.
مقایسه ی منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی در زنان متقاضی طلاق و عادی شهر اردبیل در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
73-87
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: خانواده اصلی ترین هسته ی هر جامعه و کانون حفظ سلامت و بهداشت روانی و تأمین کننده ی نیازهای عاطفی، مادی و معنوی اعضای خود است. عوامل مختلفی می تواند موجب حفظ و بقای این بنیان شود که احتمالاً منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی جزئی از آنها است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر مقایسه ی منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی در زنان متقاضی طلاق و عادی شهر اردبیل در سال 1395 بود. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع علّی-مقایسه یی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگستری شهر اردبیل طی سال 1395؛ و نمونه ی مطالعه شامل 50 نفر از زنان متقاضی طلاق و 50 نفر از زنان عادی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسش نامه های منبع کنترل راتر، باورهای غیرمنطقی جونز و جهت گیری مذهبی آلپورت را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیّره تجزیه و تحلیل شد. در پژوهش حاضر همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که در متغیّرهای منبع کنترل (001/0>p)، جهت گیری مذهبی (001/0>p)، باورهای غیرمنطقی (003/0>p) و مؤلفه های آن شامل بی مسئولیتی هیجانی (001/0>p)، اجتناب از مشکل (001/0>p)، توقع تأیید از دیگران (001/0>p) و درماندگی در مقابل تغییر (001/0>p) بین دو گروه زنان متقاضی طلاق و عادی تفاوت معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که بین زنان متقاضی طلاق و عادی در متغیّرهای منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی تفاوت معنادار وجود داشت. بنابراین، پیشنهاد می شود به منظور کاهش طلاق در زنان، برای مدیریت صحیح منبع کنترل، باورهای غیرمنطقی و جهت گیری مذهبی برنامه ها و کارگاه های آموزشی تدوین شود.
پیش بینی بخشودگی بین فردی بر اساس مؤلفه های هوش معنوی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه ی دوم شهر تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
19-28
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بخشودگی از مفاهیمی است که در مذهب و روان شناسی مثبت نگر به آن توجه شده؛ و بر نقش سازنده ی آن در سلامت روانی افراد و ایجاد روابط سالم تأکید شده است. عوامل مختلفی می تواند بخشودگی را تسهیل نماید که احتمالاً هوش معنوی یکی از آنها است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر پیش بینی بخشودگی بین فردی بر اساس مؤلفه های هوش معنوی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه ی دوم شهر تبریز است. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. از جامعه ی آماری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه ی ناحیه ی دو نمونه یی به تعداد 250 نفر به صورت نمونه گیری خوشه یی چندمرحله یی و بر اساس جدول مورگان انتخاب شد. آزمودنی ها پرسش نامه های هوش معنوی عبدالله زاده و مقیاس بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندمتغیّره تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین درک و ارتباط سرچشمه ی هستی با بخشودگی (01/0P< و 229/0r=) و همچنین بین زندگی معنوی با بخشودگی (001/0 P<و 324/0r=) رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت. علاوه براین، نتایج رگرسیون نشان داد که زندگی معنوی می تواند 5/10 درصد واریانس بخشودگی بین فردی را به طور معنی داری پیش بینی کند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت معنویت جستجو برای یافتن عناصر مقدس، معنایابی، هشیاری بالا و تعالی است و هوش معنوی توانایی برای استفاده از این موضوعات است که می تواند کارکرد و سازگاری فرد را پیش بینی کند و بخشودگی بین فردی را بالا برد.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد قرآنی بر هیجانات منفی، کیفیت و جهت گیری زندگی در مبتلایان به سرطان پستان شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سرطان چهارمین بیماری مزمن شایع است که بر عملکرد طبیعی زندگی و سلامت روان بیماران تأثیر منفی دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد قرآنی بر هیجانات منفی، کیفیت و جهت گیری زندگی در مبتلایان به سرطان پستان شهر تهران انجام شد. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان مبتلا به سرطان پستان از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان کسرای شهر تهران بود که بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و پرسش نامه های فرم کوتاه افسردگی، اضطراب و استرس؛ کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی بیمارانی که دارای بالاترین نمرات بودند با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (15 = 2 n = 1 n) تقسیم شدند (30 = n). گروه آزمایشی هشت جلسه مداخله ی درمانی 60 دقیقه یی طی یک جلسه در هفته دریافت کرد اما گروه کنترل مداخله یی دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیّری تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و پژوهشگران هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در کاهش هیجانات منفی اضطراب، افسردگی و استرس وجود داشت (05/0>P). علاوه براین، در نمرات کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی دو گروه نیز تفاوت معنا دار بود (05/0>P). نتیجه گیری: آموزش مهارت زندگی با رویکرد قرآنی بر شاخص های روان شناختی مبتلایان به سرطان در پیوند با مراقبت پزشکی استاندارد اثر سودمندی بر سلامتی و کاهش هیجانات منفی خواهد داشت.
رابطه ی نگرش و التزام عملی به نماز و تجارب معنوی با سلامت عمومی دانشجویان دختر دانشگاه تهران در سال 1396(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
99-113
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: اجرای اوامر و فرائض دینی از جمله التزام عملی به نماز و تجارب معنوی یکی از راه های نجات بخش و رهایی از ناملایمات، ناراحتی ها و استرس های روزمره ی دانشجویان است. این مطالعه با هدف تعیین رابطه ی نگرش و التزام عملی به نماز و تجارب معنوی با سلامت روان در دانشجویان دختر دانشگاه تهران در سال 1396 انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه تهران بود که در سال 1396 تحصیل می کردند و نمونه ی پژوهش شامل 150 دانشجو بود که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه یی انتخاب شدند. ابزارهای گرد آوری اطلاعات عبارت بود از: پرسش نامه ی نگرش و التزام عملی به نماز، تجارب معنوی روزانه و سلامت عمومی گلدبرگ 28GHQ-. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که مقدار r در رابطه ی بین مؤلفه ی اثربخشی نماز در زندگی فردی و اجتماعی با مقدار 251/0-، توجه و عمل به مستحبات با مقدار 507/0-، التزام و اهتمام جدی برای انجام نماز با مقدار 373/0-، مراقبت و حضور قلب در نماز با مقدار 251/0- و نمره ی کل متغیّر التزام عملی به نماز با مقدار 401/0- با سلامت روان در سطح 05/0 به صورت منفی و معکوس معنادار بود. علاوه براین، مقدار r در رابطه ی بین مؤلفه ی احساس حضور خداوند با مقدار 498/0-، ارتباط با خداوند با مقدار 325/0-، احساس مسئولیت در قبال دیگران با مقدار 259/0- و تجارب معنوی با مقدار 474/0- با سلامت روان در سطح 05/0 نیز به صورت منفی و معکوس معنادار بود ( 657/0-). نتیجه گیری: التزام عملی به نماز در ایجاد بهداشت و سلامت روانى افراد نقش اساسى دارد. همچنین، نتایج تأیید کرد که مذهب کارکرد حمایتی از سلامت روان دارد و تجارب معنوی در پیشگیری از بیماری های روانی و تسهیل مقابله با بیماری و بهبودی آن سهیم است.
روایی و اعتبار مقیاس اولیه حزم (آینده نگری)؛ بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف اعتباریابی مقیاس حزم (آینده نگری)، بر اساس منابع اسلامی و با استفاده از روش های توصیفی تحلیل محتوا انجام شده است. بدین منظور، منابع معتبر اسلامی مرتبط مورد شناسایی، مطالعه، دسته بندی، و مفهوم شناسی شد. پس از طی مراحل ساخت و سنجش روایی، پرسش نامه 95 گویه ای بین 30 نفر از دانشجویان، طلاب و مردم عادی شهر قم که با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شده بودند، اجرا شد. برای تعیین روایی محتوایی، از نظرات 8 نفر از روان شناسان اسلام شناس با استفاده از شاخص روایی محتوا (CVI و CVR) و ضریب تطابق کندال بهره گرفته شده است. برای تعیین روایی صوری، نظرات 5 تن از کارشناسان علوم روان شناسی و اسلامی استفاده شد. در بررسی اعتبار مقیاس، ضریب آلفای کرونباخ، در دو مرحله آزمون و بازآزمون به ترتیب، برابر 801/0 و 786/0 به دست آمد. همسانی درونی در مرحله آزمون و بازآزمون بر مبنای ضریب دو نیمه سازی اسپیرمن براون به ترتیب، 891/0 و 858/0 و بر اساس ضریب دونیمه سازی گاتمن 891/0 و 852/0 می باشد. همبستگی بین دو نیمه مقیاس، برابر 818/0 و 751/0 می باشد که بیانگر اعتبار قوی پرسش نامه است.
رابطه مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوانان با توجه به دین داری مادران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال تعیین رابطه مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوانان با توجه به دین داری مادران بود. این پژوهش از نظر هدف جزء پژوهش های بنیادی محسوب می شود و از نظر روش کار جزء پژوهش های توصیفی همبستگی می باشد. جامعه مورد بررسی در این پژوهش 4100 نفر شامل کلیه مادران و دانش آموزان مدارس دولتی روزانه دخترانه و پسرانه متوسطه دوم که در سال تحصیلی 96 97 در شهرستان ساوه مشغول تحصیل بودند، می باشد. 144 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسش نامه دین داری گلاک و استارک، پرسش نامه مثبت نگری اینگرام و وینیسکی، پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ می باشد. در بخش استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون به منظور جهت تعیین رابطه بین متغیرها، و آزمون رگرسیون تک متغیره و چند متغیره جهت سنجش تأثیر هر یک از مؤلفه ها در متغیر اصلی استفاده شد. تحقیق حاضر نشان داد دین داری مادران در رابطه بین مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوان، نقش تعدیل کنندگی داشته و میزان عزت نفس نوجوانان را افزایش داده است، همچنین پژوهش حاضر نشان داد که بین مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوانان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و نیز بین دین داری مادران و عزت نفس نوجوانان رابطه مثبت و معناداری وجود داشته و نیز بین دین داری مادران و مثبت نگری مادران رابطه مثبت و معنی داری برقرار است.
نقش واسطه ا ی جهت گیری مذهبی در رابطه با نیاز به شناخت و تاب آوری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای جهت گیری مذهبی در رابطه با نیاز به شناخت و تاب آوری در قالب مدلی علّی است. بدین منظور، 320 دانشجو از دانشگاه فرهنگیان فارس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسش نامه نیاز به شناخت، جهت گیری مذهبی و مقیاس تاب آوری بزرگسالان جمع آوری، و با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که نیاز به شناخت، پیش بینی کننده مثبت و معنادار (001/0P<) تاب آوری است و با جهت گیری مذهبی بیرونی رابطه منفی و معنادار (001/0P<) و با جهت گیری مذهبی درونی رابطه مثبت و معنادار (001/0P<) دارد. جهت گیری مذهبی بیرونی بُعد انسجام خانوادگیِ تاب آوری را به صورت منفی و معنادار (001/0P<) و جهت گیری مذهبی درونی به طور مثبت و معناداری (001/0P<) ابعاد تاب آوری را پیش بینی کرد. در نهایت، نیاز به شناخت به طور غیرمستقیم با تاب آوری رابطه معنادار (001/0P<) داشت.
اثر تعدیل کننده ی دین داری بر رابطه ی تعداد فرزند و اضطراب مادران تک فرزند و مادران دارای دو فرزند و بیشتر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با وجود تحقیقات مختلف همچنان تصویر ناهماهنگ و مبهمی از آثار تک فرزندی یا تعدد فرزندی بر والدین به ویژه مادران وجود دارد و هنوز مشکل ساز بودن تک فرزندی در تولید اضطراب مادران در مقایسه با مادرانی که بیش از یک فرزند دارند کاملاً ثابت نشده است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف اثر تعدیل کننده ی دین داری بر رابطه ی تعداد فرزند با اضطراب مادران تک فرزند و مادران دارای دو فرزند و بیشتر انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی است که به روش همبستگی صورت گرفته است. جامعه ی مورد مطالعه مادران استان البرز و تهران در سال تحصیلی 93-94 بودند که به روش نمونه گیری دردسترس 384 نفر بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. در پاسخ به پرسش ها دو گروه از مادران (جامعه ی مورد مطالعه) بررسی شدند. گروه اول مادران تک فرزند (192 نفر) و گروه دوم مادران دارای دو فرزند و بیشتر (192 نفر) را تشکیل می دادند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه ی دین داری خدایاری فرد و همکاران و پرسش نامه ی اضطراب حالت-صفت اسپیلبرگر بود. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که دین داری نمی تواند متغیّر تعدیل کننده در رابطه ی بین تعداد فرزند و اضطراب مادر باشد. علاوه براین، بین تعداد فرزند و اضطراب مادران رابطه ی معناداری وجود داشت (118/0 = R)، اما بین تعداد فرزند و دین داری مادران رابطه ی معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دهنده ی توجه بیشتر مسئولان و متصدیان عرصه ی تعلیم و تربیت و سلامت کشور در زمینه ی دین داری و تعداد فرزندان و همچنین نقش دین داری در کاهش اضطراب خانواده های ایرانی است.
نظریه خانواده درمانگری ساختاری و مطابقت آن با رویکرد اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی و روش شناسی نظریه خانواده درمانگری ساختاری با رویکرد اسلامی صورت گرفته است. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است که در آن کلمات، مفاهیم، مضامین، عبارات و جملات خاص، از درون متن یا مجموعه ای از متون، استخراج، بررسی، توصیف و تبیین می شود. یافته ها نشان داد این نظریه چه در مبانی و چه در سیر نظریه درمان، همسویی مناسبی با آموزه های اسلامی دارد هرچند در نگرش تعالی گرایانه و نقش مداخلات شناختی، رفتاری، اخلاقی و معنوی از دیدگاه اسلامی جدا می شود. با توجه به همسویی مناسب این نظریه با آموزه های اسلامی، به نظر می رسد با چارچوب بندی مجدد آن با فرهنگ اسلامی - ایرانی، بتوان شیوه مناسب تری در درمان آسیب های خانواده های ایرانی، به کار گرفت.
عوامل زمینه ساز روابط فرازناشویی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
102 - 125
حوزههای تخصصی:
ازجمله مشکلات روبه افزایش در خانواده ها که آسیب ها و پیامدهای زیان باری دارد، روابط فرازناشویی است. هدف از این پژوهش، بررسی عوامل زمینه ساز روابط فرازناشویی بر اساس منابع اسلامی است. روش پژوهش، توصیفی از نوع تحلیل محتوا است. واحد تحلیل در این تحقیق، جملات، واژه ها و موضوعات است و اطلاعات از طریق مراجعه به قرآن کریم و متون روایی و نیز مقالات، پایان نامه ها، کتاب ها، سایت ها و نرم افزارهای مختلف در این زمینه به دست آمده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که عوامل مختلفی در وقوع روابط فرازناشویی مؤثر است. این عوامل را می توان به عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم کرد. عوامل زمینه ساز فردی روابط فرازناشویی عبارت اند از: ضعف در ایمان، عفیف نبودن، بی غیرتی، تجربه روابط نامشروع (قبل از ازدواج یا بعد از ازدواج)، پیروی از دشمنان اهل بیت:، میخوارگی (نوشیدن شراب) و غنا (موسیقی حرام). عوامل زمینه ساز خانوادگی روابط فرازناشویی عبارت اند از: بدبینی و غیرت نابه جا، نارضایتی جنسی و نارضایتی عاطفی. عوامل زمینه ساز اجتماعی روابط فرازناشویی عبارت اند از: خیانت به دیگران و دوستی یا هم نشینی با افراد خیانت کار.
تأثیر آوای قرآن کریم بر بهداشت، سلامت روان و عملکرد فیزیولوژیک: مرور نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
136-147
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: صداها یا آواها بر روح و روان و جسم همه ی مخلوقات از انسان ها گرفته تا حیوانات و گیاهان تأثیر می گذارند. آهنگ موزون قرآن کریم و آوای دل نشین آن نوعی موسیقی عرفانی دلپذیر است. باشکوه ترین بُعد اعجاز بیانی قرآن، همسازی با نغمه های دل نشین و آهنگ های وزین صوتی است. به عبارت دیگر، یکی از جنبه های اعجاز قرآن که کمتر به آن توجه شده، در آوای آن نهفته است. در مطالعه ی حاضر، با هدف مرور نظام مند به بررسی پژوهش های انجام شده با مضمون آوای قرآنی و تأثیر آن بر بهداشت، سلامت روان و عملکرد فیزیولوژیک بدن پرداخته شده است. روش کار: پایگاه های اطلاعاتی مورد جستجو شامل پایگاه های اس.آی.دی، مگیران، ایران داک، نورمگز، ایران مدکس، کاکرین، گوگل اسکولار و اسکوپوس بود. برای اجرای پژوهش از کلیدواژه های فارسی آوا، صوت، قرآن، فیزیولوژیک، سلامت روان و بهداشت؛ و کلیدواژه های انگلیسیSound ,Voice ,Quran ,Holy book ,Physiologic ,Health ,Hygiene و همچنین ترکیبی از آنها با درجه ی حساسیت بالا استفاده شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: با جستجو در پایگاه های یادشده، 471 عنوان مقاله حاصل شد که بر اساس معیارهای ورود و خروج 40 مقاله ی نهایی برای ورود به چک لیست طراحی شده، پذیرفته شد. بیشتر مقالات به دلیل نداشتن اطلاعات مربوط به اعجاز آوای قرآنی و همچنین نداشتن همپوشانی دو مقوله ی آوای قرآن و بهداشت روان و عملکرد فیزیولوژیک بدن حذف شدند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی حاضر نشان داد که آوای قرآن در کاهش میزان اضطراب، بهداشت روان، شدت درد، بهبود سلامت بیماران، علائم و عملکرد فیزیولوژی بافت های مختلف بدن، سیستم ایمنی و سطح رضایتمندی بیماران به طور محسوسی مؤثر بود.