فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
52 - 67
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان شفقت به خود با افسردگی در زنان دارای سرطان پستان با میانجیگری اضطراب مرگ بود.روش: این پژوهش در دسته پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان ها و مرکز پزشکی مهدیه، بیمارستان امام خمینی، بیمارستان فیروزگر و بیمارستان پارس تهران در سال 1396 بود که با استفاده از فرمول کوکران 397 نفر از آنان به صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (2001)، پرسشنامه سبک دلبستگی به خدا روات و کرک پاتریک (2002) و پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1979) پاسخ دادند و داده های آن با روش معادلات ساختاری و به وسیله نرم افزار آماری smart PLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد تمام مسیرهای واردشده در مدل حاضر در سطح معنی داری (p>0/01) تائید می گردد. این نتایج بیانگر آن است که هم مسیرهای مستقیم و هم مسیرهای غیرمستقیم با افسردگی تأثیر معنی داری دارد ولی مسیرهایی که به مسیر اضطراب مرگ بر افسردگی نسبت به مسیرهای دیگر اعتبار بیشتری دارد. نتیجه گیری: در شکل گیری افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان عوامل معنوی و روانی ازجمله سبک های دلبستگی به خدا و اضطراب مرگ نقش دارد. این امر دلالت بر کارآمدی متغیرهای معنویت با متغیرهای روان شناختی ازجمله اضطراب و افسردگی دارد.
Cognitive Remediation in Diabetics with Combining Mindfulness-based Relaxation and Trans-cranial Electrical Stimulation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present research aimed to determine the pure and combined effect of both techniques of mindfulness based-relaxation (MBR) and Transcranial Electrical Simulation (tCES) on decreasing prospective and retrospective memory errors and failure of executive functions of patients with type 2 diabetes. Method: The study is a randomized three-group double-blind clinical trial with repeated measures designs. The sample of the study consisted of 30 patients selected with convenience and purposive sampling method from Diabetes Association of Bonab city, and they were randomly assigned to the three groups of 10 subjects: MBR, CES, MBR+CES groups; and they received interventions related to their group in 10 individual sessions. All patients were assessed by the Barkley Deficits in Executive Functioning Scale (BDEFS) and Prospective and Retrospective Memory Questionnaire (PRMQ), before and after the intervention, and one month after the intervention. Result: The results of split-plot analysis of variance (SPANOVA) indicated the change of the mean of retrospective and prospective memory over time, and the change of prospective memory over time in different groups. The results of covariance analysis and the post hoc test of Ben Foruni indicated that in the follow-up phase, the prospective memory errors in the MBR+CES group were significantly lower than both the MBR and CES group (P <0.05). Conclusion: The results of the study provide many theoretical and practical implications for improving the cognitive function of type 2 diabetic patients following MBR and CES therapeutic techniques.
دین و سلامت؛ فراتحلیلی بر مطالعات و پژوهش های دین داری و سلامت روان در ایران (مورد مطالعه: پژوهش های انجام شده در دهه 80 و نیمه اول دهه 90)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
168 - 193
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه مشکلات روحی و روانی در جوامع مختلف افزایش چشمگیری یافته و انتظار می رود تا سال 2020 اختلالات روانی به یکی از بزرگ ترین مشکل سلامتی در جهان تبدیل شود. در این زمینه، یکی از عوامل مهم در پیشگیری از مسائل و مشکلات روانی، دین و دین داری است. لذا هدف از پژوهش حاضر، فراتحلیلی برمطالعات وپژوهش های دین داری وسلامت روان درایران می باشد. روش: روش این پژوهش کمی و رویکرد اصلی آن، فراتحلیل می باشد. جامعه آماری این پژوهش، مطالعات به انجام رسیده در قالب انواع مقالات علمی حوزه علوم اجتماعی و در سال های 1380 و نیمه اول دهه نود است که از بین آن ها، 16 مورد با توجه به ملاک های غربالگری گزینش شده اند. یافته ها: بررسی های آماری این پژوهش ها نشان داد که اندازه اثر مطالعات ناهمگن بوده و سوگیری در انتشار مطالعات مورد بررسی با ضریب اطمینان 99 درصد وجود نداشته است. در بعد تحلیلی، ضریب اندازه اثر و نقش تعدیل کنندگی متغیر جنسیت با به کارگیری نسخه دوم نرم افزارCMA مورد ارزیابی قرار گرفتند، نتایج حاصله نشان دادند که اندازه اثر یا ضریب تأثیر دین داری بر سلامت روان معادل 11/. می باشد که برحسب نظام تفسیری کوهن، در حد اندکی ارزیابی می شود. همچنین این ضریب برای مردان (14/.) بالاتر از زنان (07/.) ارزیابی شد. نتیجه گیری: میزان دین داری افراد جامعه در حد کمی می تواند سطح سلامت روان آن ها را تبیین کند.
مقایسه سرسختی سلامت و امید به زندگی در بیماران مبتلا به دیابت و سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
155 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه:این پژوهش با هدف مقایسه سرسختی سلامت و امید به زندگی در بیماران مبتلا به دیابت و سرطان انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان سینه و دیابت نوع دوم مراجعه کننده به دو بیمارستان کاشانی و الزهرای شهر اصفهان بودند. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 468 نفر (234 نفر بیمار سرطانی و 234 نفر بیمار دیابتی) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرسختی سلامت (گیبهارت و همکاران، 2001) و پرسشنامه امید به زندگی (میلر، 1998) بود. داده های پژوهش با کمک روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل واریانس با نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین میانگین سرسختی سلامت و هر یک از زیرمقیاس های آن شامل ارزش سلامت، مکان کنترل درونی و بیرونی سلامت و شایستگی سلامت افراد دو گروه مبتلا به دیابت نوع دوم و سرطان سینه از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که بین میانگین نمره امید به زندگی و ابعاد آن شامل تفکر عامی و تفکر راهبردی در افراد دو گروه بیمار دیابت نوع دوم و سرطان سینه از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P).
پیش بینی امید به زندگی برمبنای کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
101 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از بیماری های مزمن است که اختلالات جسمی و روانی در میان این بیماران بسیار شایع است. هدف: هدف پژوهش حاضر، پیش بینی امید به زندگی بر مبنای کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، تمامی اعضای انجمن بیماران مولتیپل اسکلروزیس (MS) در نیمه اول سال 1396 بود که از میان جامعه آماری فوق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 120 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بود از پرسشنامه های امید به زندگی میلر (MHS)، کیفیت زندگی (SF-36)، استرس ادراک شده (PSS) و سنجش چند بعدی خستگی (MFI). داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که کیفیت زندگی با امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) رابطه مثبت معنی داری دارد ولی استرس ادراک شده و خستگی با امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) رابطه منفی معنی داری داشتند. همچنین نتایج نشان داد که کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در مجموع 39% از کل واریانس امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) را تبیین می کنند که در این میان استرس ادراک شده (34/0- Beta=) بیشترین نقش را در پیش بینی امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) داشت و بعد از آن به ترتیب خستگی (22/0- Beta=) و کیفیت زندگی (20/0 Beta=) قرار داشتند. نتیجه گیری: با توجه با تأثیر کیفیت زندگی، استرس ادراک شده و خستگی در امید به زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) پیشنهاد می شود ضمن درمان دارویی برای بهبود وضعیت سلامت روانشناختی و افزایش امید این بیماران، دوره های آموزشی مبتنی بر کیفیت زندگی و مبتنی بر کاهش استرس برای آن ها تشکیل شود.
اثربخشی خنثی سازی دفاع های تاکتیکی در روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر سبک های دفاعی، اضطراب و ترس از صمیمیت در نمونه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی خنثی سازی دفاع های تاکتیکی در روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر سبک های دفاعی، اضطراب و ترس از صمیمیت انجام شد. در واقع هدفی که این تحقیق را از مطالعات اندک در حیطه ی روان پویشی متمایز می کند، بررسی ساختار مثلث تعارض(احساس، اضطراب، دفاع) با تاکید بر دفاع های بین فردی است. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی ( طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه) است. جامعه آماری کلیه دانشجویان سال ۹7-96 دانشگاه بوعلی سینا همدان(خوابگاه ها- سایت مرکزی) بودند که ۲۶ نفر از آنها با نمونه گیری داوطلبانه در دسترس (انتخاب غیر تصادفی و جایگزینی تصادفی) در دو گروه آزمایش و گواه قرارگرفتند. داده ها به وسیله پرسشنامه های سبک های دفاعی، اضطراب حالت- صفت و ترس از صمیمیت جمع آوری شد. درمانجویان گروه آزمایش هرکدام مداخلات ( تکنیک پرسش گری، فشار و چالش را براساس پروتکل روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت ) را در ۱۰ جلسه ی ۴۵ دقیقه ای دریافت کردند و برای درمانجویان گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. یافته ها نشان داد که خنثی سازی دفاع های تاکتیکی باعث کاهش استفاده از سبک های دفاعی رشد نایافته، روان رنجور، اضطراب حالت و اضطراب صفت شده است، ولی برای افزایش استفاده از سبک دفاعی رشد یافته و کاهش ترس از صمیمیت اثری نداشته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حذف دفاع های تاکتیکی یا بیرونی که ریشه در ترس از دوباره ناکام شدن صمیمیت و نزدیکی هیجانی دارد، می تواند تنش های بین فردی و درون فردی را کاهش دهد. به علاوه، این روش مداخله می تواند برخی از انواع سبک های دفاعی را تغییر دهد.
The Role of Emotion Failures and Social Well-being in Predicting Violence Against Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background:The aim of this research was to study the role of emotion failures and social well-being in predicting violence against women. Materials and Methods:This research was descriptive and correlational. The population under study was all women applicants for divorce in Ardabil city in 2016 from among whom 106 were selected by available sampling method. Tools of data collection were the scale of violence against women, and questionnaires of alexithymia and social well-being. Data analysis was done through Pearson correlation and Multiple Linear regression. Results:The results indicated that there was a significant positive correlation between alexithymia and violence against women (P<0/05). Moreover, there was a significant negative relationship between social well-being and violence against women (P<0/05). The results of regression analysis showed that 64 percent of the variance of violence against women was significantly explained by emotion failures and social well-being variables. Conclusions:According to the findings it can be concluded that the recognition of emotions at the individual level as well as the identification and description of emotions and awareness of emotions can be effective in improving couples' relationships and reducing family violence. Besides, contributing ourselves in the family and society and accepting the community and its members with its weaknesses and strengths and having effective relations with close people and supporting people leads to a reduction in violence against women.
Psychological consequences of patients with coronavirus (COVID- 19): A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Abstract Objective: Infected persons to Coronavirus experience mental and social consequences because of disease. So the goal of this research is to investigate the mental and social consequences of infected persons. Method: The population in this study was people with new coronavirus (Covid 19) in Bushehr province. The sampling method in this study was purposive and the sample size was 8 persons (6 males and 2 females). Due to the qualitative nature of the study, information was obtained through interviews and the interview process continued until data saturation. The duration of each interview was 30 to 40 minutes. The interview was semi-structured and contained open-ended questions. After completing the interview process, the responses were interpreted and coded using the content analysis method. Results: Based on the results of the present study, the psychological consequences of this disease include negative emotions such as fear of death, depression and anxiety, reduced social activities, feelings of rejection by the community, decreased effective communication with family and society, and stigma experienced by the patient and her/his family. Conclusion: People with Covid-19 disease experience many psychosocial consequences, and this will reduce their quality of life; therefore, use of psychologists and counselors in the therapeutic setting can be effective in reducing these consequences.
مقایسه تأثیر آموزش فعال سازی رفتاری و آموزش مدیریت خشم بر بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی فعال سازی رفتاری و آموزش گروهی مدیریت خشم با رویکرد شناختی- رفتاری بر بحران هویت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) انجام شد . روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین جامعه آماری که کلیه بیماران زن مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر کرج بودند 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه 15 نفره تقسیم شدند .گروه آزمایش یک، تحت آموزش گروهی فعال سازی رفتاری در 10 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دو، تحت آموزش مدیریت خشم در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه بحران هویت بود. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش گروهی فعال سازی رفتاری و آموزش گروهی مدیریت خشم با رویکردشناختی- رفتاری منجر به کاهش بحران هویت بیماران مبتلا به ام اس می شود. با توجه به اثربخشی آموزش های انجام شده می توان گفت آموزش این مهارت ها به بیماران ام اس در کاهش بسیاری از مشکلات آنها می تواند، مؤثر باشد و استفاده از آنها در ارتقاء سطح سلامت و ایجاد نگرش مثبت در زندگی بیماران ضروری است.
اعتباریابی مقدماتی مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) در نمونه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
163 - 175
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ابزارهای اندازه گیری اضطراب برای بیماری های مهم تهدیدکننده سلامتی مانند سارس و مرس توسعه یافته است. در زمینه سنجش اضطراب کرونا ابزار اندازه گیری مشخصی وجود ندارد. هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی مقدماتی مقیاس اضطراب کرونا در نمونه ایرانی بود . روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. 308 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در تحقیق شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته اضطراب کرونا 18 سؤالی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و 2- λ گاتمن و برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تائیدی (CFA) با استفاده از نرم افزار Lisrel - 8 . 8 استفاده شد. جهت استاندارد کردن نمرات خام این نمرات با استفاده از نرم افزار Jmetrik - 4.1.1 به نمرات استاندارد T و رتبه درصدی تبدیل و به صورت جدول های هنجاری تهیه شدند . یافته ها: مقدار 2-λ گاتمن برای کل پرسشنامه (922/0=2- λ ) و ضریب آلفای کرونباخ برای علائم روانی (879/0=α)، علائم جسمانی (861/0=α) و برای کل پرسشنامه (919/0=α) به دست آمد. داده های این پژوهش با مدل دوعاملی برازش مناسبی دارد. جداول نمرات استاندارد رسم شد و دامنه نمرات عامل های پرسشنامه و نمره کل شدت اضطراب کرونا بر اساس نمرات استاندارد T به سه دامنه عدم اضطراب یا خفیف، متوسط و شدید تقسیم شد . نتیجه گیری: پرسشنامه اضطراب کرونا در اعتباریابی مقدماتی از اعتبار و روایی مطلوبی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی و معتبر برای سنجش اضطراب کرونا ویروس استفاده نمود.
The Effectiveness of Mindfulness-Based Cognitive Group Therapy (MBCT) In Improving Quality of Life Among Patients with Cancer(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۱ - Serial Number ۳, June ۲۰۱۹
125 - 134
حوزههای تخصصی:
Background & Objective: The majority of cancer patients have a poor quality of life. It seems mindfulness-based cognitive group therapy can improve quality of life in these patients. Therefore this study was conducted with the purpose of evaluating the effectiveness of mindfulness-based cognitive group therapy in improving quality of life among patients with cancer. Materials & Methods: This study was a quasi-experimental research conducted by pre- and post-testing. The sample population consisted of 30 cancer patients selected by purposive sampling and randomly placed in two groups of experimental and control (15 individuals per group). All subjects completed the quality of life questionnaire in the two stages of pre-test and post-test. The findings were analyzed by the SPSS software and multivariate analysis of covariance tests. Results: The results showed that there is a significant difference between the control and the experimental group and that mindfulness-based cognitive group therapy had a significant effect in improving quality of life in the members of the experimental group (p< 0/01). Conclusion: According to the results, it can be proposed that it is necessary for therapeutic centers and support forums related to refractory patients to use mindfulness-based cognitive group therapy in their plans to improve patients’ quality of life.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر مولفه های حافظه کاری کلامی وحافظه کاری فضایی افراد بزرگسال دچار سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
139 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سکته مغزی یعنی آغاز ناگهانی نوعی اختلال نورولوژیک که به یک علت عروقی کانونی قابل انتساب است نقص در حافظه کاری از متداول ترین پدیده ها بعد از آسیب مغزی می باشد. توانبخشی شناختی یک برنامه مداخلات شناختی و نوروسایکولوژیک است که در جهت بازسازی و رفع نقایص شناختی طراحی شده است. روش : 20 بیمار دچار سکته مغزی در این پژوهش به صورت مساوی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمامی بیماران دو بار (پیش آزمون و پس آزمون) توسط آزمون حافظه کاری وکسلر، آزمون حافظه کاری فضایی N-back، بررسی شدند. سپس بر روی افراد قرار گرفته در گروه آزمایشی، طی5 هفته و5 روزهفته و به مدت 30-40 دقیقه برنامه کامپیوتری توانبخشی اجرا شد. یافته ها: تحلیل کواریانس تک متغیره نشان داد که توانبخشی شناختی برحافظه کاری کلامی بیماران تاثیردارد اما بر حافظه کاری فضایی تاثیر ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بهبودی معنی داری در حافظه کاری کلامی توسط برنامه توانبخشی شناختی وجود دارد، که ممکن است در نتیجه تغییرات در سازماندهی عصبی در پاسخ به آسیب رخ دهد. برنامه توانبخشی شناختی مورد استفاده در این پژوهش باعث یادگرفتن مجدد اعمال ذهنی و بر اساس انعطاف پذیری مغزی باعث بهبود حافظه کاری بیماران شده است.
اثربخشی برنامه تعامل مادر با کودک بر تنیدگی فرزندپروری و رابطه والدین با کودک دارای آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب شنوایی یکی از پیچیده ترین آسیب های حسی است که بر تنیدگی فرزندپروری و تعامل والد-کودک تأثیر دارد. برنامه تعامل والد-کودک برگرفته از نظریه درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک است که شیلا آیبرگ براساس نظریه ی رفتار کنشگر، روان درمانی سنتی کودک و رشد نخستین کودک تدوین کرده است. این برنامه هم از نظریه ی دلبستگی و هم از نظریه ی یادگیری اجتماعی به منظور دستیابی به شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه بهره جسته است. از این رو به نظر می رسد تعامل والد-کودک برای آموزش نحوه تعامل صحیح با کودک و کاهش تنیدگی فرزندپروری؛ بالاخص برای گروه آسیب دیده شنوایی که دارای والدینی شنوا هستند، مؤثر است. والدینی که دارای فرزندی با آسیب شنوایی هستند، ارزیابی شناختی منفی از توانمندی های خود به عنوان والد دارند از این رو باعث کاهش سلامت روانی و بهزیستی والدین می شوند. مطالعه حاضر، با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش تعامل مادر-کودک برای مادران دارای کودک با آسیب شنوایی بر کاهش تنیدگی فرزندپروری و رابطه والدین با کودک انجام شده است. پژوهش حاضر، از نوع نیمه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 30 کودک دارای آسیب شنوایی پیش دبستانی و والدین شان بودند که به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برنامه تعامل والد-کودک توسط پژوهشگر تدوین و طراحی گردید. این برنامه شامل تهیه نیازسنجی و تدوین یک سری مؤلفه های برنامه آموزش والدین (مهارت های تعامل کودک مدار و مهارت های والدگری) بود. مهارت های تعامل کودک مدار شامل جایزه دادن، تقلید، بازتاب، توصیف، اشتیاق و جلب توجه و تمرکز مدنظر قرار گرفت، و سپس مهارت های والدگری شامل صدور فرامین خوب، تشویق فرمان برداری، محروم سازی با روی صندلی قرار گرفتن به خاطر نافرمانی و ایجاد قوانین معتبر در خانه تنظیم گردید. سپس آزمودنی های گروه آزمایش برنامه تعامل والد-کودک را در قالب 12 جلسه دو ساعته در طی یک ماه دریافت کردند. برای بررسی تعامل والد-کودک و تنیدگی فرزندپروری از مقیاس رابطه ی والد-کودک و مقیاس تنیدگی والدگری استفاده شد. یافته ها نشان داد که میانگین نمرات در تعامل والد-کودک و تنیدگی فرزندپروری در پدران اثرگذار بوده؛ ولی در مادران، در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون افزایش بیشتری یافته است. نتایج این پژوهش اهمیت مشارکت والدین در برنامه آموزشی تعامل والد-کودک به عنوان والد-درمانگر را نشان می دهد. یافته ها همچنین اثربخشی برنامه تعامل والد-کودک بر بهبود رابطه بین والدین با کودک دارای آسیب شنوایی را نیز نشان می دهد.
بررسی تجارب زیسته مرتبط با فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در مراحل مختلف بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
117 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افزایش سرطان به ویژه در کودکان نظام روان شناختی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف این تحقیق بررسی تجارب زیسته مرتبط با فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در مراحل مختلف بیماری بود. روش: رویکرد تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند و مصاحبه ها تا اشباع داده ها ادامه یافت. تعداد شرکت کنندگان ۳۳ نفر از ۱۴ خانواده بود که از این تعداد ۱۲ نفر پدران و ۱۴ نفر مادران و ۷ نفر همشیرها بودند. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش کلایزی استفاده شد. یافته ها: فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در ۷ مقوله دسته بندی شد که شامل فشارهای روانی مربوط به قبل از زمان تشخیص، دوره تشخیص، زمان تشخیص نهایی، بعد از تشخیص، هنگام پیشرفت بیماری، زمان فوت کودک و فشارهای روانی اعم از مراحل مختلف (نگرانی های والدین برای همشیرهای سالم، نگرانی آن ها از تأثیرات بیماری کودک بر روی روابط زوجی والدین، فشارهای روانی تأثیرگذار بر سیستم کلی خانواده و فشارهای روانی وارد بر کودک سرطانی) بود. نتیجه گیری: با شناسایی فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در مراحل مختلف بیماری و دادن پیش آگهی های لازم به والدین می توان از تأثیرات منفی این فشارهای روانی بر کودکان مبتلا و سیستم خانواده آن ها کاست.
نقش فرایندهای خودنظم دهی در ارتباط بین استرس ادراک شده و اثرات مخرب استرس؛ در مادرانِ کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان روانی انسان برای اغنای نیازهای هشیار و ناهشیار خود، بر اساس قوانینی عمل می کند که آنها را اصول نظم دهنده ی رفتار می نامند. تجربه ی استرس تعادلِ سازمان روانی انسان را بر هم می زند و در نتیجه، نشانه های اختلالات روانی و علائم جسمانی بر فرد عارض می شود. یکی از منابع استرس، داشتن فرزندِ بیمار است. بر این اساس در پژوهش حاضر به بررسی عوارض جسمانی و روانی استرس در مادران دارای کودک مبتلا به سرطان پرداخته شد و نقشِ واسطه ای الگوی خودنظم دهی در کاهش این عوارض مورد بررسی قرار گرفت. 245 مادر به مقیاس های استرس ادراک شده، چک لیست علائم بدنی، خودشناسی انسجامی، خودمهارگری، شفقتِ خود، هیجان های ناخوشایند و خودتخریب گری پاسخ دادند. نتایج نشان داد که خودنظم دهی قادر به میانجیگری ارتباط بین استرس ادراک شده با خودتخریب گری، علائم جسمانی و هیجانات ناخوشایند (پیامدهای مخرب استرس) است. بر اساس نتایج پژوهش، تجربه ی استرس با اثرات مخربی هم در سطح علائم جسمانی و هم در سطح رفتار و هیجان همراه است. بنابراین داشتنِ ظرفیتِ درون روانی مناسب، فرد را برای مواجهه ی سازنده با منابع استرس مجهز می کند تا بتواند سریع تر و با عوارض کمتری به تعادل قبل از تجربه ی استرس بازگردد و نظم سازمان درون روانی خویش را حفظ کند. تلویحاً می توان مطرح کرد که بر اساس الگوی خودنظم دهی، داشتن یک مدیریت منسجم بر سازمان درون روانی خود، هم از نظر شناخت، هم هیجان و رفتار می تواند فرد را در داشتن ظرفیت تحمل بهینه برای استرس های اجتناب ناپذیر یاری کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر مدل ارتقاء کیفیت زندگی بر اضطراب درد زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
143 - 162
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر مدل ارتقاء کیفیت زندگی بر اضطراب درد زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا بود . روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا مراجعه کننده به مطب های خصوصی متخصصان روماتولوژی شهر شیراز بود که از میان آن ها 30 بیمار به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب درد بود که شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل نمودند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید . یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر مدل ارتقاء کیفیت زندگی در کاهش اضطراب درد بیماران مؤثر بود . نتیجه گیری: به کارگیری درمان های روان شناختی می تواند به کاهش اضطراب درد بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا کمک کند.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ترس از زایمان قبل از بارداری و رابطه آن با مدت زمان ازدواج در بین زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
23 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حاملگی بزرگترین رویداد زندگی یک زن می باشد که برای تمامی زنان واقعه خوشایندی نیست و در مواردی که به درستی مدیریت نشود، استرس زیادی بر مادر و اطرافیان وی وارد می کند. هدف کلی این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ترس از زایمان قبل از بارداری و رابطه مدت زمان ازدواج با آن بوده است. روش: پژوهش حاضر از دو بخش آزمون سازی و توصیفی-همبستگی و نمونه آماری 150 زوج مراجعه کننده به مرکز بهداشت شماره یک شهرستان ایذه بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS - 24 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها : نشان داد بار عاملی بالاتر از 3/0 مشخص نموده که پرسشنامه از 2 عامل اشباع شده است. این 2 عامل بروی هم در حدود 314/60 برای زنان و 937/69 برای همسرانشان درصد واریانس را تبیین کرده اند. همچنین یافته های همبستگی نشان داد ترس از زایمان با مدت زمان ازدواج برای زنان و برای همسرانشان رابطه ای معکوس دارد. وجود رابطه معکوس بین تحصیلات و سن با ترس از زایمان قبل از بارداری نیز ازجمله یافته های جانبی این پژوهش بوده است . نتیجه گیری: ابزار استانداردشده فارسی "ترس از زایمان قبل از بارداری" دارای ویژگی های روان سنجی قابل قبولی در نمونه ایرانی می باشد. همچنین بین مدت زمان ازدواج و ترس از زایمان رابطه ای معنادار برقرار می باشد
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و صمیمیت زناشویی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
105 - 126
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش انعطاف پذیری روان شناختی و صمیمیت زناشویی زنان نابارور بود. روش: روش این پژوهش، از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را زنان مراجعه کننده به کلینیک امید تهران تشکیل دادند. حجم نمونه اولیه 50 نفر بود؛ که به روش در دسترس انتخاب شده بودند. سپس، از بین آن ها 30 نفر به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در این پژوهش از پرسشنامه پذیرش و عمل بوند و همکاران (AAQ - II) و نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد تغییرات معناداری در انعطاف پذیری روان شناختی و صمیمیت زناشویی زنان نابارور در مرحله پس آزمون ایجاد کرد (05/0 < P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند که مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد می تواند به منزله یک مداخله مؤثر روان شناختی بر انعطاف پذیری روان شناختی و صمیمیت زناشویی رنان نابارور به کار رود.
رابطه ی خصوصیات شخصیتی ، اضطراب ، افسردگی و استرس با وضعیت خودمراقبتی در بیماران همودیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
145 - 156
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اساس درمان بیماران تحت درمان همودیالیز خود مراقبتی مناسب است. این مطالعه با هدف تعیین رابطه متغیرهای روانشناختی (خصوصیات شخصیتی، اضطراب ، افسردگی و استرس ) با وضعیت خودمراقبتی در بیماران همودیالیزی انجام شده است. روش: دریک مطالعه مقطعی 125 نفر بیمار تحت درمان با همودیالیز مزمن مراجعه کننده به بیمارستانهای الزهرا و نور شهر اصفهان در سال 1390 با در نظر داشتن معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند و با استفاده از پرسشنامه های پنج عاملی شخصیت، اضطراب و افسردگی بیمارستان و خودمراقبتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس داده ها با استفاده از آزمون آماری رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: افسردگی و مسئولیت پذیری دو متغیر روانشناختی رابطه معنی دار با وضعیت خود مراقبتی در بیماران تحت درمان همودیالیز داشتند که اولی رابطه معکوس و دومی رابطه مستقیم دارد. نتیجه گیری: در مدیریت و آموزش بیماران تحت همودیالیز، توجه به ویژگیهای و علایم روانشناختی بیماران ضروری است
ویژگی های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس وضوح تصور از خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصور از خود آن تصویر کلی است که یک فرد از خویشتن دارد. هدف از این پژوهش، تعیین ویژگی های روانسنجی مقیاس وضوح تصور از خود در جامعه ایرانی است. مطالعه حاضر تحلیلی-توصیفی از نوع همبستگی است. 577 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس وضوح تصور از خود، ابتدا مقیاس به فارسی ترجمه شد، بعد نسخه فارسی به انگلیسی برگردان گردید. سپس نسخه برگردان شده از فارسی با نسخه اصلی مقایسه شدند. شباهت ها و اختلاف ها بررسی و اصلاح شدند. بعد از آماده شدن مقیاس، برای تعیین اعتبار از روش های بازآزمایی، دونیمه کردن و آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تعیین روایی از روش های روایی سازه (روش تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی)، روایی همگرا و واگرا استفاده شد. داده های به دست آمده با روش های آماری تحلیل عاملی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحلیل عاملی اکتشافی نشان دادند که این مقیاس در نمونه ایرانی دارای یک عامل می باشد. نتایج تحلیل عاملی تائیدی، موید ساختار به دست آمده در تحلیل عاملی اکتشافی بود و با مدل اصلی پیشنهاد شده پرسشنامه تفاوت نداشت. ضرایب اعتبار همسانی درونی ( آلفای کرونباخ)، دونیمه کردن و بازآزمایی، به ترتیب برابر با83 /0 ، 67 /0 و 85 /0 به دست آمد. همبستگی این مقیاس با مقیاس تصور از خود راجرز و زیر مقیاس ناراحتی فیزیولوژیکی پرسشنامه هراس اجتماعی، به ترتیب برابر با 62 /0 - ، 13/ 0 - بوده است. نتایج نشان می دهد، نسخه فارسی مقیاس وضوح تصور از خود ابزاری معتبر و روا است.