فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۶٬۳۴۸ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
25 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه : ناتوانی نه تنها در جسم، بلکه بیشتر در نگرش معلولین وجود دارد. نگرش های منفی و موانع اجتماعی سبب کاهش عزت نفس و افزایش افسردگی آنان می شود. هدف پژوهش بررسی اثر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر نگرش صمیمانه، عزت نفس و افسردگی زنان معلول جسمی- حرکتی کاشان در سال 1398 بود. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری 48 زن معلول زیر نظر بهزیستی بود که 40 نفر به شیوه تصادفی انتخاب و در دو گروه مساوی قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس های نگرش صمیمانه تریدول، عزت نفس آیزنک و افسردگی بک بود. پس از انجام پیش آزمون از گروه ها، آموزش تحلیل رفتار متقابل طی 8 جلسه، برای گروه آزمایش برگزار شد. سپس از دو گروه پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پی گیری، گرفته شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. یافته ها : آموزش گروهی سبب افزایش عزت نفس، نگرش صمیمانه، صمیمیت ذهنی، صمیمیت عاطفی و کاهش افسردگی معلولین گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، شد (01/0≥ P). میانگین نمرات این متغیرها در گروه آزمایش، در پس آزمون و پی گیری، در یک سطح آماری بودند که نشان دهنده پایداری اثرات آموزش بود. نتیجه گیری : آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل از طریق شناخت ارزش های وجودی و بهبود ارتباط بین فردی در بهبود نگرش و عزت نفس و کاهش افسردگی معلولین مؤثر می باشد.
اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روان شناختی و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به ریفلاکس معده به مری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
151 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ریفلاکس معده به مری از شایع ترین بیماری های دستگاه گوارش می باشد که با کاهش بهزیستی روانشناختی و افزایش استرس همراه است. هدفاز این پژوهشبررسیاثربخشیکاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به ریفلاکس معده به مری است . روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (دو ماه) است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به ریفلاکس معده می باشد که به بیمارستان های علوم پزشکی شهر تهران مراجعه نموده اند. نمونه شامل 30 زن که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی در هشت جلسه به مدت دو ساعت تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (RSPWB - SF) و مقیاس استرس ادراک شده (PSS) بود. شرکت کنندگان پرسشنامه ها را در سه زمان (پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری) پاسخ داده و اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار اس پی اس تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش استرس ادراک شده تأثیر معناداری داشت . نتیجه گیری: اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس به عنوان یک روش مداخله ای می تواند جهت افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش استرس ادراک شده در زنان مبتلا به ریفلاکس معده به مری بکار رود.
اشتغال مادران و تأثیر آن بر فرزند پروری تا سه سالگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مادر یکی از تأثیرگذارترین افراد بر زندگی و شخصیت کودک به شمار می رود. اشتغال مادران می تواند پیامدها و تأثیرات متفاوتی بر سلامت روانی کودکان آنها داشته باشد. هدف این پژوهش شناسایی پیامدهای اشتغال مادران بر فرزندپروری تا سه سالگی کودک بر اساس نظرات و پژوهش های متخصصان علوم تربیتی است. با توجّه به هدف، نوع پژوهش مطالعه مروری و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش مقالات و پژوهش های ده سال گذشته با کلیدواژه های مرتبط با موضوع، در پایگاه داده های نورمگز، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و پورتال جامع علوم انسانی بود. ابتدا مقالات و پژوهش ها جمع آوری و سپس مطالب آنها دسته بندی و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد اشتغال مادران تأثیرات نامطلوبی بر رشد روانی اجتماعی فرزند، شکل گیری دلبستگی کودک، نگرانی، خواب، رشد عاطفی، اعتماد به نفس و الگوپذیری کودک دارد و کودک در سال های اولیه کودکی آسیب می بیند. علاوه بر این آسیب پذیری کودک در سال های بعد و سنین نوجوانی را افزایش می دهد. پس می توان نتیجه گرفت که اشتغال مادران گرچه فوایدی به دنبال دارد؛ اما تأثیرات نامطلوبی در فرآیند رشد فرزندان، به ویژه رشد عاطفی آنها، بر جای می گذارد و میزان آسیب پذیری کودکان را در سال های اولیه کودکی افزایش می دهد.
تأثیر ایمان به رحمت الهی از دیدگاه قرآن بر کاهش جنبه های شناختی فشارهای روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
157-169
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از راه های کاهش فشارهای روانی زیان بار، ایمان به رحمت الهی است. در باره رحمت الهی و جنبه های شناختی فشارهای روانی، تحقیقات بسیاری صورت گرفته است؛ اما تاکنون پژوهشی درباره چگونگی تأثیر ایمان به رحمت الهی از دیدگاه قرآن بر کاهش جنبه های شناختی فشارهای روانی نگاشته نشده است. ازاین رو، هدف از این پژوهش، بیان، تحلیل و اثبات چگونگی تأثیر ایمان به رحمت الهی از دیدگاه قرآن بر کاهش جنبه های شناختی فشارهای روانی زیان بار بود. روش کار: روش این پژوهش، اسنادی-تحلیلی است و کلیدواژه های فشارهای روانی، استرس، اضطراب، افسردگی، ترس، اندوه، آرامش، رضایتمندی و شادی؛ و هم خانواده ها، مترادف ها، متضادها و معادل های انگلیسی و عربی آنها در آن به کار برده شده است. علاوه براین، از منابع اسلامی مانند قرآن کریم، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، اصول کافی، المیزان، تسنیم، میزان الحکمه و نرم افزار جامع الاحادیث و جامع التفاسیر استفاده شده است؛ و به منابع روان شناسی مانند تألیفات کارل راجرز و آلبرت الیس (انگلیسی و فارسی)، کتب دانشگاهی، کتب سازمان سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در زمینه روان شناسی، بهداشت و سلامت روانی، مشاوره، درمانگری و آسیب شناسی روانی نیز استناد شده است. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی درباره این پژوهش گزارش نکرده اند. یافته ها: باورهای نادرست نسبت به عوامل آرامش؛ شادی و رفاه و توقعات الزامی و نادرست و غیرواقعی از خود؛ مردم و شرایط اجتماعی و طبیعی از مهم ترین جنبه های شناختی فشارهای روانی زیان بار است. این باورها و توقعات الزامی در صورت برآورده نشدن، تهدید یا ازبین رفتن موجب فاجعه سازی؛ و این فاجعه سازی موجب ایجاد ترس ، اندوه و خشم های شدید یا مزمن و بیماری ها و اختلالات روانی، عصبی و جسمی می شود. رحمت الهی یعنی خداوند بر اساس رحمت خویش، به ایمان آورندگان خود لطف ویژه دارد. نتیجه گیری: یکی از راه های پیشگیری و کاهش اختلالات و فشارهای روانی زیان بار، ایمان به رحمت الهی است.
الگوی تحلیل مسیر رابطه بین مهارت مقابله مذهبی، تجارب معنوی و بهزیستی ذهنی با رضایت شغلی در کارکنان دانشگاه پیام نور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
18-31
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شغل و تبعات آن پدیده ای است که در سال های اخیر توجه متخصصان حوزه سلامت را جلب نموده است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین مهارت مقابله مذهبی، تجارب معنوی و بهزیستی ذهنی با رضایت شغلی در کارکنان دانشگاه پیام نور انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان شاغل در مراکز پیام نور شهر کرمانشاه در نیمه دوم سال 1396 بود که از میان آنان تعداد 150 نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های مقابله مذهبی، تجربیات معنوی، بهزیستی ذهنی و رضایت شغلی بود. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین مهارت مقابله مذهبی و تجارب معنوی با رضایت شغلی رابطه وجود داشت. به عبارتی می توان از طریق این دو متغیّر، رضایت شغلی را در بین کارکنان دانشگاه پیام نور پیش بینی نمود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که مهارت مقابله مذهبی و تجارب معنوی از طریق بهزیستی ذهنی بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه اثر غیرمستقیم؛ ولی بهزیستی ذهنی بر رضایت شغلی اثر مستقیم داشت. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت جایگاه تحصیل و حرفه دانشگاهی لازم است کارکنان دانشگاه به صورت دوره ای از نظر رضایت شغلی ارزیابی شوند و مراکز مشاوره به نقش بهزیستی ذهنی، مهارت مقابله مذهبی و تجارب معنوی بیشتر توجه کنند.
بررسی رابطه سبک های دلبستگی به خدا، صبر و عزّت نفس در دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
44-60
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: صبر یکی از روش های خودتنظیمی است که موجب اعتدال روان آدمی می شود. منظور از خودتنظیمی قدرت استفاده از راهبردهایی است که در مقابل محرک های درونی و محیطی یا خوشی های افراطی انسان را از تعادل بازمی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین سبک های دلبستگی به خدا، صبر و عزّت نفس در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود. روش کار: این پژوهش از نوع پژوهش های پس رویدادی است. جامعه آماری آن شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 169 دانشجو (84 پسر و 85 دختر) از گروه های آموزشی علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم پایه و هنرها انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسش نامه های عزّت نفس کوپر اسمیت، سیاهه ارتباط با خدای روات و کرک پاتریک و پرسش نامه واکنش در رخدادهای غباری بناب و همکاران استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون های تحلیل واریانس چندمتغیّره و یک طرفه، آزمون t و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با نمره کل صبر ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت و سبک دلبستگی ایمن، پیش بینی کننده خوبی برای میزان عزّت نفس دانشجویان بود. همچنین دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر صبر بیشتری داشتند و دانشجویان گروه علوم انسانی در مقایسه با دانشجویان گروه های آموزشی دیگر نمره بالاتری در دلبستگی ایمن به دست آوردند. نتیجه گیری: خداوند همواره افرادی را که در مصائب و مشکلات صبر پیشه نمایند، تنها نمی گذارد و همیشه در کنار آنان است و این امر سبب می شود که ارتباط این افراد با خداوند تقویت؛ و دلبستگی ایمن آنان به پروردگار شدیدتر شود.
اصول خانواده درمانی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی اصول خانواده درمانی بر اساس منابع اسلامی است. این تحقیق بنیادی- نظری، با روش توصیفی تحلیلی و روش استنباط از آیات قرآن کریم و احادیث معصومین(ع) انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد اصول خانواده درمانی اسلامی عبارت اند از: خدامحوری، اعتقاد به معاد، خوش بینی و خوش گمانی، صبر و استقامت. دین مداری، پاکیزگی و آراستگی، عفت ورزی، تکریم همسر و فرزندان، سپاس گزاری و قدردانی، نرمش در زندگی، حفظ و رعایت جایگاه ها و مرزها، تحمّل و تدبیر، انتقادپذیری، گفتگو و هم نشینی سالم، نیک رفتاری و محبت ورزی، همدلی، توافق و تفاهم، راستگویی، یکرنگی و امانتداری، نفی خشونت، مشاوره، حکمیّت، ارضای صحیح و متعادل غریزه جنسی، مدیریت متعادل خانواده، حفظ فرزند و فرزندپروری، رعایت حقوق و انجام وظایف، فرمانبرداری زن نسبت به شوهر، برخورد اسلامی با همسر ناسازگار، التزام به ترک عوامل آسیب زا، رعایت حدود فقهی و اخلاقی در مداخلات خانواده درمانی. شایسته است پژوهش هایی که به دنبال تدوین نظریه های خانواده درمانی با رویکرد اسلامی هستند، به این اصول توجّه کنند و در تدوین اهداف و تکنیک ها این اصول را رعایت نمایند.
ارائه مدل اکتشافی جهت بیان روابط بین عوامل شخصیتی، سبک های دلبستگی، منبع کنترل، راهبردهای مقابله ای و استرس ادراک شده با ادراک بیماری در مبتلایان به هموفیلی: با تأکید بر نقش میانجیِ سبک های تبادل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل اکتشافی جهت بیان روابط بین عوامل شخصیتی، سبک های دلبستگی، منبع کنترل، راهبردهای مقابله ای و استرس ادراک شده با ادراک بیماری در مبتلایان به هموفیلی، با تأکید بر نقش میانجی سبک های تبادل اجتماعی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. به منظور اجرای پژوهش از بیماران عضو کانون حمایت از هموفیلی در شهر اصفهان، 450 نفر، به شیوه تصادفیِ ساده انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش شامل پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو، مقیاس سبک های دلبستگی هازن و شیور، مقیاس کنترل راتر، پرسشنامه سبک های مقابله با استرس اندلر و پارکر، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن، پرسشنامه ادراک بیماری و پرسشنامه سبک های تبادل اجتماعیِ لیبمن بود. نتایج پژوهش حاکی از رابطه خطی ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، مسئولیت پذیری، برون گرایی و انعطاف پذیری، دو سبک مقابله ای (هیجان مدار، مسئله مدار و اجتنابی) و سبک دلبستگی ایمن با ادراک بیماری است. همچنین نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی (روان رنجوری، برون گرایی، دلپذیر بودن، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری)، سبک های مقابله ای (اجتنابی و هیجان مدار)، سبک دلبستگی (ایمن و ناایمن دوسوگرا) و منبع کنترل از طریق میانجی گری سبک تبادل اجتماعی انصاف با ادراک بیماری ارتباط دارند. بنابراین به منظور ارائه اقدامات، جهت بهبود ادراک بیمارانِ مبتلا به هموفیلی، لازم است علاوه بر توجه ویژه به ویژگی های شخصیتی، سبک های مقابله ای، سبک دلبستگی، منبع کنترل و استرس ادراک شده، متوجه سبک تبادل اجتماعی انصاف نیز بود.
ساخت، اعتباریابی و رواسازی مقیاس سبک زندگی در زمان همه گیری ابتلا به ویروس کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
161 - 177
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شرایط کنونی شیوع ابتلا به ویروس کرونا همه متخصصین و همه مردم می دانند که بهترین روش شکست آن، در خانه ماندن است. در همین راستا ماندن در خانه به سبک زندگی جدیدی نیاز دارد که اگر افراد نکات سبک زندگی جدید را رعایت نکنند، ممکن است باعث کاهش کیفیت زندگی آنان شود، بنابراین پژوهش حاضر با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی مقیاس سبک زندگی در زمان همه گیری ابتلا به ویروس کرونا طراحی شد. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و بر روی 350 نفر از ساکنین شهر تهران (200 زن و 150 مرد) از طریق فراخوان اینترنتی اجرا شد. داده ها با استفاده از آلفای کرونباخ و تحلیل عامل اکتشافی با استفاده از نرم افزار Spss-24 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر وجود 2 عامل سبک زندگی سالم و سبک زندگی شاد بود که درمجموع 6/34 درصد واریانس کل را تبیین می کنند. همچنین ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ حاکی از پایایی مطلوب برای کل مقیاس (77/0 α=) و عوامل سبک زندگی سالم (73/0 α=) و سبک زندگی شاد (81/0 α=) بود. نمرات استاندارد محاسبه و دامنه نمرات عامل ها و کل پرسشنامه بر اساس نمرات استاندارد به سه دامنه ضعیف، متوسط و قوی تقسیم شد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که ابزار طراحی شده از کفایت لازم برخوردار است و می تواند در پژوهش های آینده مورد استفاده قرار گیردو این مقیاس برای سنجش این سازه در نمونه های ایرانی از پایایی و روایی کافی برخوردار است.
اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکرد تحلیل وجودی- معنویت بر کیفیت و معنای زندگی بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
95 - 120
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکردهای تحلیل وجودی و معنویت بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان به ام اس صورت پذیرفت . روش: پژوهش به روش تک شرکت کننده و طرح آزمایشی خط مبنا چندگانه، انجام شد. 5 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و مورد مداخله قرار گرفتند. مداخله در 12 مبحث، هفته ای دو جلسه یک ساعته برگزار شد. جهت بررسی فرآیند و مکانیسم تغییرات از مقیاس های معنای زندگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به ام اس استفاده شد. بعد از به دست آوردن نمرات خط مبنا در مرحله پیش آزمون، شرکت کنندگان طی شش مرحله در فرآیند مداخله و دو مرحله پیگیری به مقیاس ها پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI)و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: درصد بهبودی در دو مقیاس در سه مرحله و برای 5 شرکت کننده محاسبه شد. میانگین درصد بهبودی در مرحله مداخله برای معنایابی زندگی 32/114% و برای کیفیت زندگی 14/79% به دست آمدو در مرحله پیگیری برای معنایابی زندگی 5/185% و برای کیفیت زندگی برابر با 28/123% برآورد شده است. مداخله بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان تأثیر مثبت و پایداری داشته، اما خرده مقیاس ها با مکانیسم متفاوتی تغییر کرده اند . نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر تحلیل وجودی و معنویت با تأثیرگذاری بر سطوح مختلف معنای زندگی، کیفیت زندگی مبتلایان را در دو سطح جسمی و روانی ارتقا بخشیده است؛ بنابراین در مداخلات روانشناختی برای مبتلایان به ام اس می توان از این رویکرد سود جست.
الگویابی بهزیستی ذهنی کارکنان در سازمان: مورد مطالعه، سازمان آموزش فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، الگویابی بهزیستی ذهنی برای کارکنان سازمان آموزش فنی و حرفه ای استان اصفهان بود. به این منظور، از طرح پژوهش آمیخته (کیفی - کمی) استفاده شد. نمونه مطالعه شده در بخش کیفی پژوهش، 17 نفر از کارکنان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمّی، 201 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته براساس یافته های کیفی بود. داده ها در بخش کیفی، با استفاده از تحلیل نظریه زمینه ای به روش کربین و اشتراوس و در بخش کمی، به کمک مدل معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دادند در الگوی بهزیستی کارکنان سازمان آموزش فنی و حرفه ای، مؤلفه های یک نظریه زمینه ای شامل مقوله اصلی (بهزیستی ذهنی در دو بعد عواطف مثبت و منفی)، شرایط علّی (رضایت از شغل)، شرایط زمینه ای (فرهنگ و جوّ حاکم بر سازمان)، عوامل مداخله ای (حس پویایی شغلی)، راهبردها (نهادینه سازی سیمای مثبت سازمانی) و پیامدها (وفاداری به سازمان) وجود داشتند. همچنین، این الگو با توجه به معناداری، ضرایب مسیر متغیرهای موجود در الگوی طراحی شده و میزان پذیرفتنی شاخص های قدرت پیش بینی شاخص استون - گیسر و نیکویی برازش، از برازش مطلوبی برخوردار بود؛ بنابراین، می توان بهزیستی ذهنی کارکنان سازمان آموزش فنی و حرفه ای را براساس الگوی کشف شده در این پژوهش، افزایش داد یا اصلاح کرد.
ویژگی های روان سنجی آزمون تفکر خلاق تورنس در مرکز ارزیابی کارکنان یک شرکت صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موفقیت سازمان ها در دنیایِ همواره در حال تغییر، به ظرفیت خلاقیت منابع انسانی به منظور توانایی انتقال ایده های آنان به محصولات و خدمات جدید و بدیع وابسته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی آزمون تفکر خلاق تورنس (پایایی و روایی) در مدیران و کارکنان یک شرکت صنعتی بزرگ بود. نمونه این پژوهش از طریق نمونه گیری تصادفی ساده و از میان کلیه افراد شاغل در شرکت که بین سال های 92 تا 97، در فرآیند مرکز ارزیابی، شرکت کرده بودند انتخاب گردید و در نهایت 615 نفر به عنوان نمونه، مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع ابزارسازی بود و از نمرات خلاقیت در آزمون تفکر خلاق تورنس به همراه مصاحبه و فرآیند تمرین گروهی، جهت انجام تحلیل های مورد نیاز استفاده گردید. نرم افزارهای مورد استفاده در این تحلیل SPSS25 و Lisrel8.8 بود. جهت بررسی پایایی این ابزار، از روش های آلفای کرونباخ و تنصیف استفاده شد. همچنین، جهت بررسی روایی سازه این آزمون از تحلیل عاملی استفاده شد. روایی همگرای آن نیز با نمرات خلاقیت مصاحبه و تمرین گروهی از طریق تحلیل همبستگی پیرسون، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که آزمون تفکر خلاق تورنس از روایی و پایایی قابل قبولی برای استفاده در محیط کار برخوردار است که استفاده از آن را برای سنجش میزان خلاقیت کارکنان در کنار سایر فعالیت ها مانند مصاحبه و تمرین گروهی توجیه می کند.
بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی بر مؤلفه های صبر و علایم اضطراب در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی، بر مؤلفه های صبر و علایم اضطراب در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با رویکرد اسلامی بود. طرح پژوهش به صورت شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون، با گروه کنترل می باشد. به شیوه غربالگری، 34 دانشجو مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، از بین دانشجویان دانشگاه لرستان انتخاب شدند و در دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل، به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه درمانی معنوی با رویکرد اسلامی، در طول 8 جلسه، برای گروه آزمایش اجرا شد. از پرسش نامه اختلال اضطراب فراگیر و مقیاس صبر، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که تفاوت بین میانیگن نمره اضطراب و مؤلفه های صبر در مرحله پس آزمون، در گروه آزمایش و کنترل با کنترل متغیر پیش آزمون، معنادار بوده است. با توجه به این نتایج، می توان از گروه درمانی معنوی، با رویکرد اسلامی برای کاهش علایم اضطراب و افزایش صبر در افراد با نشانگان بالینی اختلال اضطراب فراگیر استفاده نمود.
اثربخشی آموزش خودشفابخشی (کدهای شفابخش) بر افسردگی، شدت درد ادراک شده و اضطراب مرتبط با درد در بیماران مبتلا به سردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر افسردگی، شدت درد ادراک شده و اضطراب مرتبط با درد در بیماران مبتلا به سردرد مزمن در سال 1398 انجام شد. روش: پژوهش نیمه تجربی حاضر با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تعداد 60 نفر از مراجعه کنندگان به یکی از بیمارستان های شهر اصفهان با سابقه شکایت سردرد مزمن از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش؛ پرسشنامه های افسردگی زونک (1965)، درد مک گیل (1997) و اضطراب درد مک کراکن (1967) بود. داده ها با استفاده از تحلیل آماری اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی در بهبود افسردگی، کاهش شدت درد ادراک شده و کاهش اضطراب مرتبط با درد شرکت کنندگان در آموزش خودشفابخشی در پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (001/0>p). نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش خودشفابخشی با کاهش استرس فیزیولوژیک از طریق درمان خاطرات سلولی مخرب، اصلاح سبک زندگی و آموزش تکنیک های آرام سازی، موجب کاهش سردرد افراد مبتلا شده است؛ بنابراین می توان از این روش به عنوان یک رویکرد جدید با اثرات نسبتاً پایدار برای کاهش سردردهای مزمن در مراکز درمانی و خدمات روان شناختی استفاده نمود.
تحلیل نقش نشاط معنوی در رابطه میان سرمایه های اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری کارکنان در برابر همه گیری بیماری کووید 19 در دوران فاصله گذاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
115-129
حوزههای تخصصی:
نشاط معنوی رضایت قلبی و لذتی است که در زیر امواج متلاطم زندگی، به تاب آوری کمک می کند. در تبیین رابطه نشاط معنوی با سلامت نیز قابل توجه است که نشاط معنوی موجب امیدواری و افزایش معنا در زندگی می شود. بر اساس اهمیت نقش نشاط معنوی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نشاط معنوی در رابطه میان سرمایه های اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری کارکنان در برابر همه گیری بیماری کووید 19 در دوران فاصله گذاری اجتماعی انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی با طرح همبستگی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه کارکنان زن و مرد شاغل به کار در پردیس کشاورزی دانشگاه تهران در اسفند سال 1398 بود که در حدود 574 نفر بودند. حجم نمونه شامل 234 کارمند زن و مرد بودند که بر طبق جدول مورگان تعیین و با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های ویژگی های جمعیت شناختی، نشاط معنوی، سرمایه های اجتماعی، حمایت اجتماعی و تاب آوری به صورت حضوری و انفرادی صورت پذیرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که مدل طراحی شده برای تبیین تاب آوری کارکنان با توجه به نقش نشاط معنوی، از شاخص های برازش قابل قبولی برخوردار بود. بر این اساس رابطه متغیرهای سرمایه های اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری از طریق نشاط معنوی در قالب تحلیل مسیر مورد تأیید قرار گرفت. بدین شرح که متغیر نشاط معنوی نقش تسهیل کننده در رابطه میان سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری نشان داد. همچنین دو متغیر پیش بین سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی اثر مستقیم و مثبت بر تاب آوری کارکنان داشتند. در جمع بندی یافته های پژوهش حاضر می توان گفت رابطه مستقیم سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری مثبت معنادار بود. همچنین رابطه غیرمستقیم سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری از طریق نشاط معنوی، مثبت و معنادار بود. بر این اساس مدل پژوهش تأیید شد. یافته های پژوهش حاضر بدین معنی بود که نشاط معنوی در بین کارکنان نقش تسهیل کننده در افزایش تاب آوری دارد. بدین شرح که با افزایش سرمایه اجتماعی و احساس حمایت اجتماعی در کارکنان، نشاط معنوی آنها نیز افزایش یافته و در نهایت تاب آوری آنها در برابر استرس بیماری کرونا افزایش می یابد. بر این اساس بر طبق نتایج می توان گفت جهت تبیین تاب آوری در مقابل بیماری کرونا در دوران فاصله گذاری اجتماعی، از مزایای سرمایه های اجتماعی و احساس حمایت اجتماعی سود برد و نشاط معنوی و تاب آوری را در ایام بیماری ارتقاء بخشید.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک بر بیش حمایتگری، علائم اضطراب مادران و کاهش علائم اضطراب جدایی در فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک به مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بر اضطراب کودکان، بیش حمایتگری و علائم اضطراب مادران بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، با دامنه سنی 3 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1397 بود. 30 نفر از مادرانی که فرزندانشان دارای اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامه مرضی کودکان 4-CSI (فرم والدین)(اسپرافکین و گادو، 1994)، پرسشنامه ارزیابی رابطه مادر- کودک (MCRE )(رابرت، 1961) و پرسشنامه حالت- رگه اضطراب اسپیلبرگر (1960) بود. آموزش مادران در قالب 10جلسه نود دقیقه ای در گروه آزمایش به صورت انفرادی اجرا شد. در پایان دو گروه پرسشنامه های یاد شده را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس وروش نمره افزوده و تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج بیانگر تأثیر کاربندی آزمایشی بر کاهش نمره های اضطراب کودکان و مادران گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود، همچنین درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک موجب کاهش، رفتارهای بیش حمایگرایانه مادران در گروه آزمایش شد. به طورکلی یافته ها نشان می دهد، درمان مبتنی بر تعامل والد کودک، سبب کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان و اضطراب و بیش حمایتگری مادران آن ها می شود.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس روان بنه های ناسازگار اولیه و دینداری مادران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، از نوع همبستگی است که با هدف بررسی ارتباط بین دینداری و روان بنه های ناسازگار اولیه مادران با مشکلات رفتاری کودکان در یک نمونه غیربالینی اجرا شد. بدین منظور، نمونه ای به حجم 386 نفر از دانش آموزان ابتدایی به روش نمونه گیری خوشه ای، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش سیاهه رفتاری کودک (CBCL)، پرسش نامه دینداری و پرسش نامه روان بنه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) بودند. هر سه پرسش نامه توسط مادر دانش آموزان تکمیل شد. نتایج نشان دادند که بین دینداری مادران و مشکلات رفتاری کودکان و نیز بین روان بنه های ناسازگار اولیه مادران و مشکلات رفتاری کودکان رابطه معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که بُعد اخلاق دینداری مادران و نیز حوزه های بریدگی و طرد و خودمختاری و عملکرد مختل روان بنه های ناسازگار اولیه مادران به صورت معناداری مشکلات رفتاری کودکان را پیش بینی می کند. این یافته ها ضمن پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان بر پیامدهای منفی روان بنه های ناسازگار اولیه مادران و ضرورت طرح برنامه های درمانی و حمایتی تأکید می کند و نقش دینداری مادران را در کاهش مشکلات رفتاری کودکان مورد تأیید قرار می دهد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر نشانگرهای زیستی (HbA1C و گلوکز خون) بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
61 - 78
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشیدرمانمبتنیبرکیفیتزندگیودرمانمبتنیبرتنظیمهیجانبر نشانگرهای زیستی (HbA1C و گلوکز خون) بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل بیماران مبتلابهدیابتنوعدومراجعه کنندهبهبیمارستان ایرانی شهر دبی بود. 45 نفر از بیماران به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های آموزش تحت درمانمبتنیبرکیفیتزندگی وتنظیمهیجان قرار گرفتند. مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله و قندخون ناشتا بیماران قبل، بعد و سه ماه بعد از مداخله اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و تنظیم هیجان بر نشانگرهای زیستی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر است (01/0p≤). مقایسه میانگین های دو گروه آزمایش نشان داد که تفاوت معناداری بین اثربخشی آن ها بر روی HbA1C وجود ندارد (05/0<p)؛ اما تفاوت معناداری بین اثربخشی آن ها بر میزان گلوکز خون در مرحله پس آزمون وجود داشت (01/0p≤). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، تأثیر درمانمبتنیبرکیفیتزندگی و تنظیمهیجان را در کنترل میزان گلوکز خون و HbA1C بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 نشان داد.
نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
79 - 94
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سواد سلامتبیماران سرطان پستان نقش مهمی در دسترسی به اقدامات تشخیصی و درمانی مناسب دارد. هدف این مطالعه بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود. روش: در این مطالعه مقطعی و همبستگی 213 بیمار مبتلا به سرطان پستان بر اساس معیارهای ورود و خروج و بصورت پی درپی انتخاب شدند. سپس بیماران پرسشنامه های نسخه ایرانی سواد سلامت، کیفیت زندگی اختصاصی و تاب آوری را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL با روش تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد همه مؤلفه های سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی با تاب آوری رابطه معنادار داشتند. همچنین بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی رابطه معناداری وجود داشت. یافته ها نشان داد هرچه سواد سلامت در بیماران مبتلا به سرطان افزایش یابد، میزان تاب آوری در بیماران به طور معناداری افزایش می یابد. نتیجه گیری:به نظر می رسد تاب آوری نقش میانجی بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلا به سرطان پستان دارد؛ بنابراین در نظر گرفتن مدل ارتباطی این متغیرها در طراحی پروتکل های روان شناختی و ادغام آن ها با برنامه های درمانی بیماران سرطان پستان ضروری است.
اثربخشی آموزش معنادهی به رنج با رویکرد یکپارچه توحیدی بر افزایش تاب آوری مادران دارای فرزند معلول شهر یزد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش معنادهی به رنج با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر افزایش تاب آوری مادران دارای فرزند (فرزندان) معلول بود. این مطالعه با رویکرد کمّی و به روش نیمه آزمایشی و با به کارگیری طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری متشکل از کلیه مادران دارای یک یا چند فرزند معلول در شهر یزد بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه 15 نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه استاندارد تاب آوری کونور - دیویدسون، در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. آموزش معنادهی به رنج با رویکرد یکپارچه توحیدی در 8 جلسه 90 - 120 دقیقه ای به اعضای گروه آزمایش ارائه شد ولی گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را در این خصوص در طول مدت آزمایش دریافت نکرد. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش معنادهی به رنج با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر افزایش تاب آوری مادران دارای فرزند(های) معلول مؤثر بوده است.