فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۸۸ مورد.
علیت تاریخی ( دیدگاه کالینگوود و اوکشات )
حوزههای تخصصی:
در این جستار کوتاه، ضمن تفکیک مساله ی مفهومی علیت تاریخی از مساله ی معرفت شناختی، جایگاه این دو مساله در فلسفه ی تحلیلیِ تاریخ، مورد بررسی قرار گرفته و در ارتباط با مساله ی تبیین تاریخی، دیدگاه دو فیلسوف برجسته ی تاریخ که هر دو به نحله ی ایده آلیستی تعلق دارند، به اختصار آورده شده است. کالینگوود، با تمایز بین سه معنای علت در علوم تجربی، زندگی عملی و تاریخ، علت را در تاریخ، به معنای دلیل می گیرد و تبیین رویدادهای تاریخی را در گرو فهم اندیشه ی فاعلان آن رویدادها و از طریق بازاندیشی و بازسازی ذهنی آن ها توسط مورخ می داند. اوکشات، با تاکید بر جنبه ی منحصر به فرد بودن رویدادهای تاریخی، تبیین آن ها را نه به وسیله ی تعمیم، بلکه با ذکر جزئیات هر چه بیش تر به طوری که در سلسله رویدادهای مرتبط با هم، هیچ خلا و فروافتادگی باقی نماند، می داند و از این رو «علت» را مفهومی زائد و غیرضروری دانسته و از حوزه ی پژوهش تاریخی، طرد می کند.
واگرایی و تمایز فلسفه ی نظری تاریخ و فلسفه ی علم تاریخ
حوزههای تخصصی:
فلسفه تاریخ هگل
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تاریخ
- حوزههای تخصصی تاریخ فلسفه تاریخ مباحث نظری
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن 16 میلادی تا اوایل قرن بیستم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی غرب
اسطوره و تاریخ
بینش و روش تاریخ نگاری ابن طقطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۲
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، بررسی بینش و روش تاریخنگاری ابنطقطقی در کتاب تاریخ فخری است. این روششناسی ما را با یکی از الگوهای تاریخنگاری روشمندِ متکی بر پشتوانههای نظری و مبرا از اغراض و تعصبها آشنا میسازد. ابنطقطقی از کسانی است که گرایش به دادن قاعده در تاریخ دارد. نگرش او در آغازین فصل کتابش، نگاه فیلسوف تاریخ است. آوردن براهین و استدلالهای تاریخی در این فصل و بهرهگیری از آنها هنگام ذکر وقایع، نشاندهنده منطقیابی او در تاریخ است. در پیدایی و نگارش تاریخ فخری، اوضاع اجتماعی و بستر سیاسی فرهنگی زمانه تاثیرگذار بوده؛ اما شرط کافی بهشمار نیامده؛ بلکه کنار این عامل، قریحه نویسنده، گرایشهای فردی و خلاقیت ذهنی وی نیز نقشی کارساز دانسته است. بررسی این مطلب، مستلزم پژوهشی مستقل آن هم با رویکرد روانشناسی اجتماعی است که این بررسی مجال دیگری میطلبد.
شرق سودای غرب،پرسش از «شرق شناسی»
منبع:
زمانه ۱۳۸۲ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
تاریخیت در اندیشه هگل
منبع:
راهبرد ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تاریخ
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن 16 میلادی تا اوایل قرن بیستم
تاریخ نگاری اندیشه و نسبت آن با فلسفه تاریخ
حوزههای تخصصی:
امروزه مباحث حوزهی نظر و اندیشه آن قدر متنوع و متکثر است که اگر بدون یک دسته بندی منظم و قاعده مند به آن ها ورود نشود به احتمال قریب به یقین، فهم درستی از آن مباحث صورت نخواهد گرفت، البته افرادی هم که بتوانند این دسته بندی را انجام دهند، حتما خیلی زیاد نیستند و لااقل اینکه ما نمیشناسیم. با دکتر عباس منوچهری دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و صاحب کتاب »رهیافت و روش در علوم سیاسی« در این مورد به گفت وگو نشستیم.
فلسفه تاریخ
تاریخ، تاریخی بودن، و تاریخ نگاری در هستی و زمان
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۷۹ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
تفکر فلسفی در سنت تاریخی: مروری بر تفکر تاریخی جدید و مکاتب آن با تأکید بر تاریخ نگاری
حوزههای تخصصی:
معمول این است که ما در نگاه به گذشته، پدیده ها را آن گونه که به ما گزارش داده اند میبینیم و البته کمی هم به دخل و تصرفات نویسنده توجه داریم، اما اگر بخواهیم آنها را در گستره زمانهی خود و بلکه کل زمان، و در نسبت و ربط با پدیده های دیگر ببینیم آن وقت است که به مباحث نظری تاریخ و فلسفه وارد شده ایم. به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی رفتیم تا با دکتر حسین کلباسی اشتری - دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و صاحب کتاب هزاره گرایی در سنت مسیحی- در این زمینه به گفتگو بنشینیم.
هردر و فلسفه فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه یوهان گوتفرید فون هردر دامنه وسیعی دارد و برای سیر در اندیشه های وی باید به مباحثی مانند انسانیت، تاریخ و فلسفه تاریخ، انسان شناسی، فرهنگ و فلسفه فرهنگ آن گونه که او طرح کرده است پرداخت. با توجه به شرایط عالم معاصر و اهمیت یافتن پرسش هایی چون سرشت فرهنگ، نسبت میان فرهنگ ها و آینده فرهنگ، بازخوانی آثار هردر به خصوص اندیشه های وی درباره فرهنگ لازم به نظر می رسد. حداقل فایده بازخوانی اندیشه های هردر آن است که با الگویی مناسب برای بررسی و تحلیل ژرف فرهنگ و پرسش های موجود درباره آن آشنا می شویم؛ الگویی که برای پیگیری مطالعات نظری درباره فرهنگ ضروری است. در این مقاله به اندیشه های هردر درباره فرهنگ پرداخته شده و به خصوص بر این نکته تأکید می شود که با هردر است که فرهنگ به عنوان موضوعی برای فلسفه به اندیشه درمی آید و فلسفه فرهنگ شکل می گیرد. فلسفه فرهنگ سنتی فلسفی است که با هردر آغازشده و در سال های اخیر به موضوعی کانونی در فلسفه آلمان تبدیل شده است. در ادامه پرسشِ نسبت میان فرهنگ ها در عالم معاصر، با توجه به الگوی هردر موردبررسی قرار می گیرد. موضوع نسبت میان فرهنگ ها موضوعی است که در سه دهه اخیر اهمیت بسیاری یافته و به نظر می رسد که بینش و تلقی هردر، یکی از بهترین الگوها برای ورود به چنین موضوعی است.
جایگاه تاریخ در نظام فلسفی هگل
حوزههای تخصصی:
پیوند میان تاریخ و فلسفه در قرون جدید به بهترین نحو در نظام فلسفی هگل نمود یافته است. هگل در تبیین نظام فلسفی خود درباره تاریخ، با استفاده مطلوب تر از آراء افلاطون و ارسطو، و تلفیق آن با آراء اندیشمندان عصر روشنگری، فلسفه تاریخی پویا و کارآمدی پدید آورده، که در پرتو کارآمدی «گایست»، به عنوان قوه محرکه تاریخ، آغاز و انجام خوشایندی را برای آن رقم می زند. تاریخ در نزد هگل، منظومه یا بستری است که از منطق درونی خود برخوردار است، قانون مندی خاص خود را دارد و سلسله مراتب و سیر تحول خاصی را طی می کند تا به مقصودی برسد که چیزی جز رسیدن به آزادی، در وجهی کاملاً آگاهانه، نیست. روند تکاملی تاریخ، رسیدن به آزادی در حیات سیاسی و اجتماعی، و شکل گیری جامعه ای مدنی است که از سرِ آگاهی و نیازی خودآگاهانه حاصل شده است. این روند تکاملی، نیل به جایگاهی در سطح جهانی است و ملل مختلف در تحقق آن سهم مؤثر دارند و به جریان کلی تاریخ جهان کمک می کنند؛ منتها هر ملتی تنها از فرصت منحصر به فردی برای نقش-آفرینی در این عرصه جهانی برخوردار است. نوشتار حاضر، تبیین فلسفی تاریخ در نگاه هگل را در دستورکار دارد و بر آن است تا زمینه های پیوند میان تاریخ و فلسفه را در اندیشه این فیلسوف آلمانی بررسی نماید.