فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: این پژوهش به منظور بررسی و تعیین فراوانی اختلال های رفتاری- هیجانی در کودکان استثنایی استان آذربایجان غربی انجام شد.
روش: جامعه آماری پژوهش، شامل همه کودکان استثنایی شاغل به تحصیل در تمامی پایه ها در سال تحصیلی 91 -1390 استان آذربایجان غربی بود. از میان 2854 دانش آموز استثنایی، به روش تصادفی طبقه ای 481 نفر (270 پسر و 211 دختر) از شهرهای ارومیه، خوی، بوکان و پیرانشهر انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش فرم گزارش معلم و سیاهه رفتاری کودک آخنباخ و پرونده تحصیلی بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (توزیع فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (آزمون مجذور کای) تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درصد فراوانی اختلال رفتاری درون نمود برابر 51/13 درصد، برون نمود 8/15 درصد و کل، 12/24 درصد است.
نتیجه گیری: با توجه به تنوع و فراوانی نسبتا بالای اختلال های عاطفی –هیجانی، برگزاری کلاس های آموزش والدین و مربیان براساس نوع آسیب کودک و همچنین طراحی برنامه های آموزشی متناسب با نیاز و توانایی های کودکان استثنایی، برای مدیریت هیجان ها و کنترل رفتار ضروری است.
تحلیل رفتار معتادان در آزمون قمار آیوا با استفاده از مدل یادگیری تقویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اختلالات تصمیم گیری معتادان به مواد افیونی، در شرایط مخاطره آمیز، با استفاده از روش مدل سازی شناختی است.
روش: در این پژوهش، ابتدا نظام تصمیم گیری آزمودنی ها (گروه شاهد و گروه معتادان درمان جو)، با استفاده از نسخه فارسی آزمون قمار آیوا بررسی و سپس، یافته های آزمون با استفاده از مدل سازی شناختی تحلیل شد. در این راستا و بر اساس یادگیری تقویتی و شرایط آزمون قمار، مدل های مختلف تصمیم گیری در شرایط مخاطره آمیزِ آزمون قمار طراحی شد. در مرحله بعد، مدل ها در محیط آزمون قمار شبیه سازی و جداگانه بر داده های هر دو گروه برازش داده شدند. سپس، مدلی که مطابقت بیشتری با رفتار آزمودنی های آن گروه داشت، مشخص شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه معتادان درمان جو (217=n) و شاهد (130=n) عملکرد ضعیفی در آزمون داشتند (امتیاز خالص کمتر از 10). علاوه بر آن، عملکرد گروه معتاد ضعیف تر از گروه شاهد بود (07/0p<). نتایج مدل سازی نشان می دهد که مدل بهینه هر دو گروه مدلی است که در ارزیابی انتخاب های مختلف فقط به تعداد دفعات دریافت پاداش و زیان (و نه مقادیر آنها) توجه می کرد. روش تحلیل حساسیت آشکار کرد که مدل بهینه برای گروه معتاد، علاوه بر توجه صرف به تعداد دفعات پاداش و زیان، بیشتر از گروه شاهد تحت تاثیر آسیب گریزی قرار دارد.
نتیجه گیری: نتایج فوق گویای آن است که علت کم بودن امتیاز کسب شده در هر دو گروه، نادیده گرفتن اندازه پاداش و زیان و توجه به دفعات آن است. ضمن این که، دلیل پایین بودن بازده گروه معتاد نسبت به گروه شاهد، عدم تعادل آسیب گریزی و پاداش جویی و گرایش به سمت آسیب گریزی است. این گرایش به آسیب گریزی می تواند بر شرایط خاص معتادان درمان جو منطبق باشد.
مقایسه مشکلات دوره بلوغ دختران نوجوان کم توان ذهنی با دختران نوجوان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مشکلات دوره بلوغ (رفتاری و جنسی) دختران کم توان ذهنی و مقایسه آن با مشکلات دوره بلوغ در دختران عادی در شهر تهران است. روش: این پژوهش مطالعه ای تحلیلی از نوع مقطعی است. تعاد 90 نفر دختر کم توان ذهنی و 90 نفر دختر عادی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، به صورت گروه نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش، برای بررسی مشکلات رفتاری در دوره بلوغ از چک لیست رفتاری آخنباخ (فرم CBCL) و برای بررسی مشکلات جنسی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله آزمون های آماری t مستقل، یومن ویتنی، خی دو، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دختران کم توان ذهنی در دوره بلوغ حالت هایی چون گوشه گیری، اضطراب/ افسردگی، پرخاشگری، مشکلات اجتماعی، مشکلات توجه، درونی سازی و مشکلات جنسی در آنها نسبت به دختران عادی بیشتر مشاهده می شود و در مقیاس های شکایت جسمانی، مشکلات تفکر، رفتار بزهکارانه و برونی سازی بین دو گروه، تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دختران کم توان ذهنی در مقایسه با دختران عادی با داشتن بهره هوشی پایین و اختلال در رفتار سازشی، در حل مشکلات فردی و اجتماعی نقص عمده دارند؛ بنابراین بلوغ و تغییرات همراه با آن می تواند مشکلاتی را برای این افراد و خانواده های آنها ایجاد کند.
درمان اختلال اضطراب تعمیم یافته با استفاده از روی آوردهای درمانگری دارویی و روان پویشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"یک نمونه 36 نفری از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم یافته، با استفاده از مصاحبه بالینی براساس DSMI-IV-TR (2000)، انتخاب شدند. نیمی از آزمودنیها تحت روان درمانگری روان پویشی و نیم دیگر، به عنوان گروه مقایسه، به مدت سه ماه تحت دارودرمانگری قرار گرفتند. حضور و شدت نشانه های اضطراب آنها از طریق فهرست نشانه های اختلال اضطراب تعمیم یافته در DSM-IV-TR (2000) و ماده های سنجش اضطراب پرسشنامه MMPI-II (باچر و ویلیامز، 2000) قبل و بعد از درمانگری ارزیابی شدند. نتایج پژوهش بیانگر کاهش مشابه حضور نشانه های اضطراب در دو گروه بودند. اما شدت اضطراب، در گروه روان ـ درمـانگری روان پویشی کاهش بیشتری را نشان داد. نتایج براسـاس تعارضهای ادیپی در نظریه روان پویشی تفسیر شد.
"
تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان کم رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، هدف بررسی تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دختران کمروی دوره راهنمایی با دامنه سنی 14-11 سال در شهرستان اردبیل بود. روش: با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای 700 دانش آموز انتخاب شدند. همه این دانش آموزان، مقیاس کمرویی را تکمیل کردند. از میان آنها هشتاد دانش آموز که نمراتشان دو انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. سپس به دانش آموزان گروه آزمایشی روشهای حل مسئله اجتماعی طی هفت جلسه آموزش داده شد. از خرده آزمون سازش اجتماعی آزمون شخصیتی کالیفرنیا برای تعیین میزان سازگاری اجتماعی و از میانگین نمره های نیمسال تحصیلی برای تعیین میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت نمرات پیش آزمون-پس آزمون در دو گروه آزمایشی به طور معنی داری بیشتر از تفاوت نمرات پیش آزمون-پس آزمون در گروه کنترل است(001/0=P).نتیجه گیری: آموزش حل مسئله اجتماعی می تواند سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان کمرو را بهبود بخشد.
گزارش یک مورد نادر سندرم لوب فرونتال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: سندرم لوب فرونتال، اختلال دایم شخصیتی با نمای بالینی خاص است که ناشی از آسیب لوبهای فرونتال است. در این سندرم ناپایداری خلقی، حملات تکراری خشونت، قضاوت اجتماعی مختل، آپاتی، بی تفاوتی، یا شک و افکار پارانوییدی دیده می شود. در حال حاضر طبق طبقه بندی DSM-IV به عنوان یک اختلال شخصیتی ناشی از حالت طبی خاص در محور I طبقه بندی می شود.
روش: آقای 46 ساله ای است که 10 سال پیش به دنبال ضربه مغزی دچار بی تفاوتی، بی انگیزگی و آپاتی به صورت گوشه گیری، کم حرفی، زندگی در پارک و خیابان شده است. تابلوی بالینی در طی 10 سال گذشته ثابت بوده است.
یافته ها: بر اساس شرح حال اخذ شده از خانواده، معاینه روانی و عصبی بیمار، تصویربرداری از مغز، بررسی اعمال شناختی و آزمونهای سرندشناسی و تروپسیکولوژیک عمده با هدف ارزیابی عملکرد لوب فرونتال بوده است.
نتیجه: با توجه به شایع نبودن این اختلال و این که به ندرت در تشخیص های نهایی روان پزشک منعکس میگردد، شباهت زیاد علایم آن با سایر بیماریهای روانی و تاکید بر این نکته که کلید تشخیص در این اختلال، تغییر شخصیت از سطح قبلی است و نه نوع ملایم، و تطابق این تغییر با یافته های تصویربرداری مغزی، بیمار فوق معرفی گردیده است.
رابطه ی بین مولفههای هوش هیجانی و نشانهشناسی اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : هدف این پژوهش بررسی رابطه ی بین هوش هیجانی و مولفههای آن با علایم نشانهشناسی اختلال شخصیت مرزی در یک جمعیت غیربالینی از دانشجویان بود.
روش کار: در این پژوهش توصیفی همبستگی طی سالهای 88-1387، تعداد 358 نفر از دانشجویان دختر و پسر از دانشکدههای مختلف دانشگاه شیراز به صورت تصادفی انتخاب شدند. به منظور اندازهگیری هوش هیجانی از مقیاس رگه ی فراخلقی TMMS و برای اندازهگیری علایم آسیبشناختی اختلال شخصیت مرزی از مقیاس شخصیت مرزی STB استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین نمره ی کلی هوش هیجانی و نمره ی کلی مقیاس شخصیت مرزی رابطه ی معکوس و معنی داری وجود دارد (001/0P<). هم چنین بین مولفههای هوشهیجانی (توجه، وضوح و اصلاح) و عوامل نشانهشناسی این اختلال (ناامیدی، تکانشگری، علایم تجزیهای و پارانوییدی وابسته به استرس) رابطه ی معکوس و معناداری وجود دارد (001/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تنها مولفه ی وضوح احساسات، توان لازم برای پیش بینی عوامل آسیبشناختی این اختلال را چه به صورت کلی و چه به صورت خاص در مورد هر یک از عوامل ناامیدی، تکانشگری و علایم تجزیهای و پارانوییدی وابسته به استرس دارد.
نتیجه گیری: بین مولفههای هوش هیجانی و عوامل نشانه شناسی اختلال شخصیت مرزی رابطه ی معکوسی وجود داشته و مولفه ی وضوح احساسات توان لازم برای پیش بینی عوامل مربوط اختلال شخصیت مرزی را دارد.
مقایسه فعالیت سیستم های مغزی - رفتاری بیماران مبتلا به اختلال وسواس و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و افراد بهنجار بر اساس نظریه شخصیتی جفری گری انجام شد.
روش: 20 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و 20 فرد بهنجار انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات همتاسازی شدند. برای بررسی فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری از پرسشنامه شخصیتی گری-ویلسون استفاده شد. داده ها با آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: دو گروه در دو سیستم فعال ساز رفتاری و بازداری رفتاری تفاوت معنی دار داشتند، ولی در سیستم ستیز و گریز تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر با فرضیات بنیادی نظریه حساسیت به تقویت گری و شرایط عصب روان شناختی حاکم بر بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی همسو می باشد.
رابطه خودکشی با ویژگی های شخصیتی و رویدادهای زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: این مطالعه با هدف شنـاسایی عوامل شخصیتی و رویدادهـای پیشبینیکننده اقدام به خودکشی انجام شد.
روش: این مطالعه توصیفی- همبستگی روی مجموعا 148 نفر انجام شد که شامل 74 مرد و زن اقدامکرده به خودکشی و 74 مرد و زن همتـا و اقدامنکرده بودند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه شخصیتی چندمحوری میلون2 و چکلیست رویدادهای منفی زندگی استفاده شد.
یافتهها: از بین الگوهای ناسازگار شخصیتی، اختلالات شخصیتی مرزی، ضداجتماعی، خودشیفته، منفعل و آزارگر، اضطرابی و افسرده در میان افراد اقدامکرده بیش از گروه اقدامنکرده مشاهده شد. در ضمن اقدام کردگان تجارب منفی بیشتری را در زندگی تجربه کرده بودند.
نتیجهگیری: از بین اختلالات روانی، اختلالات شخصیتی اضطرابی، خودشیفته و ضداجتماعی و از بین رخدادهای منفی زندگی، درگیری شدید با خانواده و سرزنش و تحقیر، دارای بیشترین توان پیشبینی اقدام به خودکشی هستند. "
بررسی ارتباط افسردگی با احساس درد در بیماران مبتلا به میگرن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"چکیده
مقدمه: افسردگی از شایعترین اختلالات همراه میگرن است بطوریکه در حدود 80% بیماران مبتلا به میگرن گزارش شده است .:پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین شدت افسردگی با شدت احساس درد در بیماران با سردرد میگرنی در کلینیک بیمارستان رازی انجام گرفت .
روش : این تحقیق از نوع مطالعه همبستگی و از نظر زمانی ، مقطعی است . جامعه مورد مطالعه بیماران میگرنی بیمارستان رازی شهرستان تبریز در مقطع زمانی 4 ماه اول سال 1385 بوده است . به این منظور 150 بیمار میگرنی بصورت تصادفی انتخاب شدند و دو ابزار پژوهش یکی آزمون افسردگی بک ( (BDI جهت اندازه گیری شدت افسردگی و مقیاس بصری درد ( VAS ) جهت تعیین و اندازه گیری احساس ذهنی میزان درد بکار گرفته شدند.
یافته ها : فراوانی افسردگی در بیماران میگرنی در این مطالعه 92 درصد می باشد که در این میان 7/16 درصد افسردگی خفیف 7/36 درصد افسردگی متوسط و 7/38 درصد افسردگی شدید داشتند و تنها 8 درصد بیماران میگرنی ، فاقد افسردگی تشخیص داده شدند .
بعلاوه رابطه مستقیم و معنی داری بین شدت افسردگی و شدت سردرد میگرنی با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون به دست آمد.( P=0.001 )
همچنین بین شدت افسردگی و احساس درد و جنسیت ، شغل و تاهل نیز ارتباط معنی داری یافت شد .
نتیجه گیری : مطالعات دیگری نیز ثابت کرده اند که همراهی میگرن و افسردگی سبب ایجاد اثرات مخرب احساسی به ویژه کاهش قدرت تحمل درد به خصوص درزنان می شود. از آنجاییکه افسردگی در درجات بالاتر باعث عواقب جبران ناپذیری می شود، می توان با تشخیص بیماران میگرنی دارای افسردگی و درمان آنها با روشهای مختلف ( دارو درمانی- روان درمانی- شناخت درمانی وغیره) میزان شدت سردرد را در این افراد کاهش داد با انجام چنین تحقیقی برنامه ریزی واقدام در خصوص تشخیص و درمان بیماران میگرنی دارای افسردگی برای مسئولین امر تبیین میگردد "
مقایسه ی کارکردهای اجرای در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی، ناتوانی در یادگیری و بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: هدف ازاین پژوهش مقایسه ی کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی، ناتوانی در یادگیری و بهنجار بود.روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش علی مقایسه ای، شامل همه دانش آموزان از سوم ابتدایی تا اول راهنمایی بود که در زمستان 1386 در مدارس عادی و مرکز کودکان استثنایی شهر اردبیل تحصیل می کردند. نمونه ی این پژوهش شامل 20 کودک پسر مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی و 20 کودک مبتلا به دچار ناتوانی در یادگیری و 20 کودک عادی بود که به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند. برای جمعآوری دادهها از آزمون ارزیابی هوش ریون، پرسش نامه ی کانرز، آزمون قلب ها و گلها، آزمون سیمون 1 و2 وآزمون جستجوی دیداری استفاده شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی LSD تحلیل گردید.یافته ها: بین سه گروه در زمینه کارکردهای اجرایی تفاوت معنی داری وجود داشت (00/0P<). کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی نسبت به کودکان دچار ناتوانی در یادگیری، نمرات بالاتری را در حافظه فعال کسب کردند(05/0P<) اما از نظر بازداری تفاوت معنی داری نداشتند. کودکان مبتلا به ناتوان در یادگیری نسبت به کودکان بهنجار درزمینه ی بازداری و حافظه ی فعال نمرات پایین تری را کسب کردند (01/0P<).نتیجه گیری: بنا بر این نتیجه می گیریم که کودکان دارای ناتوانی در یادگیری در مقایسه با گروه کودکان بهنجار و کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی در تعداد بیشتری از کارکردهای اجرایی دچار آسیب هستنند.
"
اثربخشی آموزش حافظه ی فعال بر بهبود عملکرد تحصیلی کودکان با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه ی فعال بر بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی است.
روش: روش این پژوهش آزمایشی بود. برای این هدف، 30 کودک با ناتوانی یادگیری ریاضی پایه سوم ابتدایی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل گمارده شدند (15 کودک در گروه آزمایشی و 15 کودک در گروه کنترل). ابزارهای مورد استفاده عبارت از مقیاس هوش کودکان وکسلر ویرایش چهار، آزمون تشخیصی حساب نارسایی و آزمون عملکرد تحصیلی ریاضی پایه سوم دبستان بود. آموزش حافظه ی فعال بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حافظه فعال می تواند عملکرد تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی را بهبود بخشد.
نتیجه گیری: آموزش حافظه ی فعال می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بهبود اشکالات ریاضی در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضیات مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی رابطه سطوح چربی ها و لیپوپروتئین های خون با افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سطوح کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین ها با چگالی کم (LDL) و زیاد (HDL) با میزان افسردگی بود. نمونه مورد مطالعه این پژوهش عبارت بود از 192 مرد با میانگین سنی 34 سال، جهت اندازه گیری میزان افسردگی افراد از آزمون افسردگی بک استفاده شد. نتایج مربوط به آزمایش خون این افراد از طریق آزمایشگاه طبی و تشخیصی در اختیار محقق قرار گرفت. فرضیه های مطرح شده از طریق محاسبه ضرایب همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت پس از کنترل سایر متغیرها سطوح کلسترول و لیپوپروتئین ها با چگالی بالا (HDL) رابطه منفی و معناداری با میزان افسردگی افراد مورد بررسی داشتند. رابطه دو متغیر سطوح تری گلیسیرید و لیپوپروتئین با چگالی کم (LDL) با میزان افسردگی افراد معنادار نبود. در مجموع این پژوهش رابطه بین دو متغیر سطوح کلسترول خون و لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL) را با میزان افسردگی مورد تایید قرار می دهد و بر ضرورت تدوین و اجرای پژوهش های دقیق تر و استفاده از شیوه های آزمایشی جهت بررسی ماهیت این رابطه تاکید می نماید.
بررسی علایم اختلال فشار روانی پس آسیبی و رابطه ی آن با آسیب شناسی روانی در پرستاران بخش های اورژانس اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: هدف از تحقیق کنونی بررسی علایم اختلال فشار روانی پس آسیبی در پرستاران بخش های اورژانس و رابطه ی آن با آسیب شناسی روانی و برخی علایم روان شناختی در مقایسه با پرستاران شاغل در سایر بخش ها در بیمارستان های شهر اهواز بود.
روش کار: در این پژوهش توصیفی پس رویدادی که از ابتدای سال 86 به مدت نه ماه اجرا گردید، 110 پرستار به روش نمونه گیری تصادفی از بین پرستاران بخش های اورژانس بیمارستان های اهواز انتخاب شدند.50 پرستار نیز به عنوان گروه شاهد انتخاب گردیدند. برای ارزیابی علایم اختلال فشار روانی پس آسیبی از آزمون مواجهه با رویداد و برای ارزیابی آسیب شناسی روانی و برخی علایم روان شناختی از مقیاس فهرست
90 نشانه ای استفاده گردید. با روش های آماری توصیفی و آزمون تی، ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش هم زمان و
گام به گام، داده ها تحلیل شدندیافته ها: بر اساس نتایج، اجتناب یکی از علایم شایع اختلال فشار روانی پس آسیبی در پرستاران اورژانس می باشد. هم چنین همبستگی معنی داری بین علایم اختلال فشار روانی پس آسیبی با علایم روان شناختی به دست آمد (001/0>P). با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه، جسمانی سازی و حساسیت در روابط بین فردی بهترین پیش بینی کننده های علایم اختلال فشار روانی پس آسیبی بودند.
نتیجه گیری: اجتناب یکی از علایم شایع در اختلال فشار روانی پس آسیبی پرستاران است که می تواند به صورت اشکال در روابط بین فردی یا بیماری های روان تنی تظاهر یابد. پرستاران اورژانس به دلیل چالش در شرایط فشارزا سعی دارند از رویدادها اجتناب ورزند اما فشارهای روانی ناشی از رویداد بر جنبه های روان شناختی آن ها اثر گذارده و سبب واکنش هایی هم چون دردهای جسمانی و مشکلاتی در روابط بین فردی می گردد.
"
بررسی کارایی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر نگرانی و سازگاری زناشویی ز ن های دارای آشفتگی زناشویی و اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر نگرانی و سازگاری زناشویی ز ن های دارای آشفتگی زناشویی و اختلال اضطراب فراگیر بود.
مواد و روش ها: بدین منظور شش نفر از زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و همسرانشان که آشفتگی زناشویی داشتند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. پروتکل درمانی زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در سه مرحله خط پایه، مداخله ی 16 جلسه ای و پی گیری 3 ماهه اجرا گردید و آزمودنی ها به پرسش نامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ یا Pennsylvania State Worry Questionnaire)، مقیاس سازگاری زوجی (DAS یا Dyadic Adjustment Scale) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI یا reliable change index) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان بر هدف های درمان تأثیر دارند. رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش، نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، در متغیر نگرانی کارایی بیشتری داشت و در متغییر سازگاری زناشویی زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر کارایی بیشتری نسبت به رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش نشان داد.
نتیجه گیری: تبیین یافته ها بر اساس مبانی نظری اثربخشی درمانی، حاکی از این بود که رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش از نظر اندازه تغییر، کلیت ، ثبات بر زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر ارجحیت دارد، اما از نظر میزان پذیرش هر دو یکسان هستند.
مطالعه مقاله نگاری سی سال مقالات پژوهشی اعتیاد کشور
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: در جهان، در طول دهه های گذشته دانش تولید شده در زمینه اعتیاد رشد قابل توجهی داشته است. هدف اصلی این تحقیق بررسی ویژگی های مهم تولید علم در زمینه اعتیاد در کشور از طریق بررسی مقالات چاپ شده در مجلات علمی داخلی و خارجی طی سی سال گذشته بوده است.
روش: برای انجام این پژوهش از بانک مقالات پژوهشی بهداشت روان کشور(IranPsych) که شامل مقالات پژوهشی روانپزشکی، روانشناسی و علوم عصب پایه است استفاده شد. این مطالعه به بررسی مقالاتی محدود شد که در یک دوره سی ساله، از سال 1352 تا 1381 (1973 تا 2002 میلادی) منتشر شده اند. مقالات از نظر اطلاعات مقاله نگاری شامل ویژگی های مجلات، نویسندگان، سازمانها و منبع حمایت مالی پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات توسط شش روانپزشک و روانشناس آموزش دیده انجام شد.
یافته ها: در طی این 30 سال، 218 مقاله مرتبط بامصرف مواد و اعتیاد به چاپ رسیده اند. حدود نیمی از این مقالات در دو سال آخر منتشر شده بودند. نزدیک به نیمی از مقالات در مجلات پزشکی فارسی زبان و بیش از یک سوم دیگر در مجلات خارجی چاپ شده اند. در مجموع، 449 نفر نویسنده در نوشتن این مقالات مشارکت کرده بودند که حدود 80 درصد تنها دارای یک مقاله بوده اند. نیمی از 218 مقاله تنها توسط 15 نفر (3/3 درصد) از نویسندگان نوشته شده بود. از میان نویسندگان مقالات، بیشترین میزان دارای دکترای پزشکی بوده و اغلب از دانشگاه های علوم پزشکی کشور بوده اند. هیچکدام از این پژوهش ها از حوزه صنعت، حمایت مالی دریافت نکرده بودند.
نتیجه گیری: در سالهای گذشته رشد انتشار مقالات در زمینه اعتیاد چشمگیر بوده است؛ لیکن با توجه به شیوع اعتیاد در کشور و بهبود ساختارهای علمی و اجرایی، سهم کشور در تولید دانش اعتیاد جهان ناچیز است. این یافته ها ضرورت برنامه ریزی سیستماتیک برای تربیت پژوهشگران و ارتقای پژوهش را مطرح می نماید. هم چنین مداخله بیشتر متخصصین علوم اجتماعی در پژوهش اعتیاد و انتشار نتایج آنها توصیه می شود.
مقایسه ویژگی های روان شناختی دانش آموزان نارسانویس و عادی پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگیهای روان شناختی دانش آموزان نارسانویس و عادی اجرا شد. روش: در این پژوهش 160 دانش آموز پای سوم ابتدایی (40 دانش آموز پسر نارسانویس، 40 دانش آموز دختر نارسانویس، 40 دانش آموز پسر عادی نویس و 40 دانش آموز دختر عادی) از شهرستان های شمال، مرکز و جنوب استان آذربایجان غربی (ماکو، ارومیه و اشنویه) شرکت داشتند. این پژوهش در دو مرحله اجرا شد: در مرحله اول، پس از انتخاب تصادفی شهرستانها و مدارس، دانش آموزان نارسانویس بر اساس نتایج آزمون هوشی اسلوسن، نمرات املا دانش آموزان و و میزان سلامت بینایی و شنوایی شناسایی شدند. در مرحله بعد، آزمونها و پرسشنامه های مرتبط با سنجش ویژگی های روان شناختی از قبیل آزمون تشخیص توای حافظه شنوایی – بینایی، آزمون توالی حافظه بینایی – ترسیمی، آزمون تشخیص شنوایی و پرسشنامه ارزیابی رفتاری راتر بر اساس دستورالعملهای مربوطه بر روی دانش آموزان نارسانویس و عادی اجرا شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمونهای آماری نشان داد که: (1 دانش آموزان گروه های نارسانویس و عادی در ویژگیهای روان شناختی اضطراب – افسردگی، ناسازگاری اجتماعی و کمبود توجه، تفاوت معنی داری دارند، اما در ویژگی هایی نظیر پرخاشگری – بیش فعالی و رفتارهای ضد اجتماعی تفاوت ها معنی دار نبود. (2 تفاوت بین گروه های نارسانویس و عادی در متغیرهای روان شناختی مربوط به حافظه دیداری، شنیداری و همچنین حساسیت شنیداری معنی دار بود. نتیجه گیری: در این مقاله نتایج، محدودیت ها و پیشنهادهایی برای پژوهش های بعدی مورد بحث قرار گرفته است.
نقش رسانه ها در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر علاوه بر زیان های جدی و خطرناک جسمی و روحی، عوارض و مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی از قبیل افزایش جرم های مرتبط با مواد مخدر مانند جنایت و سرقت، فقر و تکدی گری و هدررفتن سرمایه های کلان مادی کشورها و سقوط بسیاری از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی و اخلاقی را نیز به دنبال دارد. اکنون وضعیت اسفناک اپیدمی اعتیاد به صورت یک پدیده فراکنترل، جامعه ما را به شدت تهدید می کند و جهت رویارویی با این مشکل و تعدیل صدمات و تبعات ناشی از آن، ضروری است تا به ابزارها و راهکارهای بدیع متوسل شویم. یکی از مهمترین ابزارهایی که می تواند در پیشگیری و مقابله با شیوع و سوءمصرف مواد مخدر مؤثر باشد، بکارگیری هوشمندانه و کارآمد رسانه های ارتباط جمعی است. بدون برنامه ریزی برای ایجاد یک ارتباط مناسب از طریق رسانه ها، پیام های پیشگیری و مبارزه با مواد مخدر به مخاطبان نخواهد رسید و ارتباط گران نیز نخواهند توانست در نگرش ها و عقاید مخاطبان خود تغییرات لازم را ایجاد کنند. کارکردهای اطلاع رسانی، آموزشی، سرگرمی، تبلیغاتی، مشارکت و بسیج اجتماعی توسط رسانه ها، نیاز به این ابزارها در راستای دستیابی به اهداف پیشگیرانه و مقابله ای سوءمصرف مواد مخدر را روشن می سازد. بنابراین، هدف این پژوهش که به صورت اسنادی به انجام رسیده است، مطالعه نقش و کارکرد پیشگیرانه رسانه های سنتی در زمینه استفاده از مواد مخدر است.
نشخوار فکری : آغاز و دوام افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: پژوهش حاضر به بررسی نقش نشخوار فکری، وباورهای مثبت ومنفی فراشناخت مربوط به نشخوار فکری در شروع و دوام افسردگی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان پرداخت.
روش: این پژوهش از نوع پژوهشهای همبستگی چندمتغیری بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان بودند. نمونه آماری 120 دانشجوی دختر و پسر (60 و 60 ) بودند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه افسردگی بک ، مقیاسهای باورهای فراشناخت مثبت و منفی نشخوار فکری و پرسشنامه نشخوار فکری. دادههای به دست آمده به کمک همبستگی و رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: تحلیل آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان داد که بین افسردگی و نشخوار فکری ضریب همبستگی (74/0= r )، بین افسردگی و باورهای مثبت (53/0 = r ) و بین افسردگی و باورهای منفی ضریب همبستگی (56/0 = r ) وجود دارد. ( 05/0 > p ). همچنین نتایج نشان داد که بین نشخوار فکری و باورهای مثبت ضریب همبستگی (48/0 = r ) و بین نشخوار فکری و باورهای منفی ضریب همبستگی خالص (58/0 = r ) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن است که نشخوار فکری به تنهایی میتواند 54 درصد تغییرات افسردگی را پیشبینی کند. با ورود باور مثبت به تحلیل، این عدد به 9/57 درصد میرسد و هنگام ورود باور منفی به تحلیل، این رقم به 61 درصد میرسد. به این ترتیب سهم نشخوار فکری در شکلگیری افسردگی 54 درصد، سهم باورهای مثبت 9/3 درصد و سهم باورهای منفی 1/3 درصد است.
نتیجهگیری : یافتههای این پژوهش نشان داد که نشخوار فکری، باورهای مثبت و منفی فراشناخت میتوانند پیش بینی کننده افسردگی باشنند.
"
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر علایم بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجبار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اخیراً مداخلات رفتاری و شناختی «موج سوم»، توجه زیادی را بین پژوهشگران به خود اختصاص داده اند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی اثربخشی یکی از این درمان ها، یعنی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT یا Acceptance and Commitment Therapy) ، این درمان را با درمان شناختی- رفتاری (CBT یا Cognitive - Behavioral Therapy) در اختلال وسواس- اجبار (OCD یا Obsessive- Compulsive Disorder) مقایسه کرده است.
مواد و روش ها: در این پژوهش از یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. اجرای این پژوهش از بهمن ماه 1389 تا مهر ماه 1391 در مرکز خدمات روان پزشکی و روان شناسی پارسه بود.گروه های آزمایشی شامل دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy) (13n=) و درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-Behavior Therapy) (13n=) بود. هر دو گروه ده جلسه دو ساعته درمان را یک بار در هفته دریافت کردند. 12 بیمار نیز در گروه کنترل (لیست انتظار) بودند. به منظور سنجش شدت وسواس، انعطاف پذیری روان شناختی و افسردگی از مقیاس وسواس فکری و عملی ییل براون (Yale Brown Obsessive- Compulsive Scale) ، پرسش نامه پذیرش و عمل و پرسشنامه افسردگی بک (BDI یا Beck Depression Inventory) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شد.
یافته ها: مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که بین گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه لیست انتظار در تمام مقیاس ها در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت و این تفاوت در پیگیری هم تداوم داشت (01/0P<). علاوه بر این، مقایسه گروه درمان شناختی- رفتاری با گروه لیست انتظار در پس آزمون نیز حاکی از آن بود که به جز متغیر انعطاف پذیری روان شناختی، بین دو گروه در بقیه مقیاس ها تفاوت معنی داری وجود داشت و این نتایج نیز تا یک ماه پس از درمان تداوم داشت (01/0P<) . دو گروه درمانی در پس آزمون فقط در پرسش نامه پذیرش و عمل تفاوت معنی داری نشان دادند (05/0P<) ، ولی در کاهش علایم وسواسی و نیز افسردگی تفاوت معنی داری نداشتند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش انعطاف پذیری روان شناختی مؤثرتر از درمان شناختی- رفتاری بود و این برتری در پیگیری نیز حفظ شد (01/0 P<).
نتیجه گیری: بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری هر دو تغییرات معنی داری در علایم وسواس ایجاد کردند. بنابراین این پژوهش، در مجموع حمایتی تجربی برای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان وسواس فراهم می کند.