"
در این پژوهش شکلگیری عملیات طبقهبندی در دانشآموزان دورة راهنمایی شهر تهران، بررسی شد. 1020 دانشآموز (510 دختر، 510 پسر) پایههای تحصیلی اوّل تا سوم راهنمایی، از پنج منطقه اقتصادی ـ اجتماعی شهر تهران با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند و آزمون عملیات طبقهبندی (کمیسازی درون گنجی و گروهههای ضربی) در مورد آنها به اجرا در آمد. تحلیل دادهها نشان داد : 1) فقط درصد محدودی از آزمودنیهای پژوهش به حد نصاب موفقیت (75%) رسیدند و تراکم درصدها در شرایط مرحلة بین بینی بود. 2) بین دو جنس تفاوت معناداری مشاهده نشد. 3) میانگین نمرههای دانشآموزان در مناطق غیرمرفه (9، 13، 16) پایینتر از میانگین نمرههای مناطق 3 و 6 بود. 4) مقایسة نتایج کودکان ایرانی با همتاهای خارجی یک تأخیر سه ساله را نشان داد که با توجه به عدم وجود تفاوتهای زیربنایی، میتوان آن را به موانعی نسبت داد که در راه تجربههای ارتجالی و تفویضهای اجتماعی که بخش عمدة آن حاصل نارساییهای آموزش رسمی است، وجود دارد.
"
هدف این پژوهش شناسایی رابطة جهت گیری مذهبی با تحول اخلاقی و سلامت روان می باشد. بدین منظور، به روش توصیفی- همبستگی نمونه ای شامل 384 نفر (192 پسر و 192 دختر) با استفاده از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، از میان دانش آموزان دورة دبیرستان شهرستان قم در سال تحصیلی 1392-1391 انتخاب شد. داده ها از طریق پرسش نامه های جهت گیری دینی، تحول اخلاقی و SCL-90-R جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS، آزمون t، همبستگی و رگرسیون گام به گام، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری با جهت گیری دینی و تحول اخلاقی دارد. همچنین جهت گیری مذهبی، جنسیت و پایة تحصیلی می توانند سلامت روان را پیش بینی کنند. این یافته ها، نشان می دهد که با تقویت جهت گیری دینی و تشویق به تحصیل، می توان سلامت روان بیشتری برای افراد جامعه فراهم نمود.
پژوهش حاضر با هدف تبیین رفتار اخلاقی در نوجوانان براساس دانش فراشناخت اخلاقی با توجه به تفاوت های جنسیتی انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان خرم آباد است که از میان آنها 250 نفر (125 پسر و 125 دختر) بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامه های فراشناخت اخلاقی و رفتار اخلاقی را تکمیل کردند. سپس داده ها با استفاده از روش رگرسیون و آزمون تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه اول رد و دو فرضیه دیگر تأیید شدند. به این معنی که دانش فراشناخت اخلاقیِ دانش آموزان نمی تواند رفتار اخلاقی آنها را پیش بینی کند . اما در رفتار اخلاقی و سه مؤلفه ی فراشناخت اخلاقی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین لازم است در بررسی رفتار اخلاقی نوجوانان در جستجوی عوامل دیگر به خصوص عوامل غیرشناختی بود و در آموزش اخلاق به نوجوانان و کمک به تحول اخلاقی مثبت در آنها به تفاوت های جنسیتی هم توجه داشت.
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی نگهداری ذهنی عدد وردیف کردن عملیّاتی براساس نظر "پیاژه" انجام شده است . طبق نظر "پیاژه"، عدد, تـألیفی از ردیف کردن وطبقه بندی است . وقتی کودک واجد نگهداری ذهنی میشود، می تواند آنها را یک به یک مطابقت دهد . دراین مطابقت ، علاوه برآنکه عناصررا ردیف می کند ، عناصر رادرهم طبقه بندی می کند . سؤال اصلی این است که اگر عدد, تـألیفی از ردیف کردن وطبقه بندی باشد، آیا بین عدد وردیف کردن رابطهی علّت ومعلولی برقرار است ویا اینکه صرفا" همبستگی بالایی دارند ودریک سن به استقرار می رسند ؟ براین اساس دو فرضیّه مطرح شده است که طّی آنها هرآزمودنی که واجد نگهداری ذهنی عدد باشد، واجد ردیف کردن نیز میباشد . فرضیّهی دیگر آن است که بین تغییرات نمرات عدد ونمرات ردیف کردن ، همبستگی بالا ومعتبری وجود دارد . برای آزمون فرضیه ها، 180 نفر از دانش آموزان دبستانی شهر تهران در سه دستهی سنّی 6 ، 7 و 8 ساله به صورت تصادفی ومرحله ای انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها براساس روش بالینی "پیاژه" و استفاده از مصاحبهی بالینی انجام گرفته است. داده های جمع آوری شده براساس دستورالعمل نمره گذاری, که توسّط پورحسین (1370)برای جمعیّت ایرانی اعتباریابی شده است، به صورت دادههای فاصلهای توسّط مشخّصه های آماری همبستگی "پیرسون"، آزمون tو تحلیل واریانس یکطرفه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سن، عامل اصلی تحوّل شناختی است وکودکان ایرانی درسنّ 8 تا 8 سال و 11 ماه واجد نگهداری ذهنی عدد وردیف کردن عملیاتی میشوند. همچنین بین فهم عدد وتوانایی ردیف کردن رابطهی علّیّت وجود ندارد بلکه این دو توانایی با یکدیگر توازی وهمبستگی بالایی دارند؛ به عبارت دیگر, این ساختها همدیگر را تسهیل میکنند .