فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۶۵۶ مورد.
تاثیر آموزش بهداشت بلوغ از طریق منابع موثق بر رفتارهای بهداشتی دختران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: هدف اصلی این مطالعه، بررسی مقایسهای تاثیر آموزش بهداشت بلوغ از طریق منابع موثق آموزش بلوغ بر رفتارهای بهداشتی دختران مقطع راهنمایی یکی از شهرکهای مسکونی منطقه یک شهر تهران بود.
روش: این پژوهش، مطالعهای نیمهتجربی از نوع کارآزمایی میدانی است. جامعه و نمونه مورد مطالعه کلیه دانشآموزان دختر مقطع دوم راهنمایی (132 نفر) مدارس دولتی یکی از شهرکهای مسکونی شهر تهران بودند. ابتدا دانشآموزان پرسشنامه محققساخته را تکمیل کردند. آنگاه با برنامه آموزشی یکسان، تمامی دانشآموزان مورد آموزش قرار گرفتند. برنامه آموزشی با استفاده از روشهای آموزش چهره به چهره و بحث و گفتوگو طی یک جلسه حدودا 5/2ساعته برای گروهها اجرا شد. بعد از گذشت 3 ماه از پایان برنامه آموزشی، مجدداً پرسشنامهها توسط دانشآموزان تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از آزمونهای پارامتری و غیرپارامتری، T زوجی، مجذور کای و ANOVA استفاده شد.
یافتهها: بین میانگین نمره کل رفتارهای بهداشتی، در مرحله قبل از مداخله، در سه گروه مورد تفاوتی وجود نداشت، ولی در مرحله بعد از آموزش، در سه گروه تفاوت معنیدار بود (05/0>p). همچنین، در مقایسه میانگین نمرات قبل و بعد در هر گروه، در هر سه گروه تفاوت معنیدار بود (05/0>p گروه مادران، 001/0>p گروه معلمان، 001/0>p گروه پرستاران).
نتیجهگیری: آموزش از طریق پرستار بهداشت از آموزش از طریق مادران و معلمان موثرتر است و منجر به بهبود و ارتقای رفتارهای بهداشتی دختران نوجوان میشود."
رابطه سبک های دلبستگی و ترس از ارزیابی منفی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به اینترنت، به عنوان یکی از پدیده های عصر جدید، شامل جنبه های شناختی، هیجانی و رفتاری است. تحقیق حاضر، با هدف تعیین رابطه سبک های دلبستگی و ترس از ارزیابی منفی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود. جامعه تحقیق، شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران بود که در سال 1392 در یکی از مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری مشغول به تحصیل بودند. از میان این افراد، تعداد 161 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند و پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت، دلبستگی بزرگسالان و فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی انجام شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی (264/0=r)، ناایمن اضطرابی (300/0=r) و ترس از ارزیابی منفی (174/0=r) با اعتیاد به اینترنت رابطه معنادار وجود دارد، ولی بین سبک دلبستگی ایمن (020/0=r) با اعتیاد به اینترنت، رابطه معناداری یافت نشد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر آن بود که سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و ناایمن اضطرابی (130/0=R2) و ترس از ارزیابی منفی (030/0=R2) سهم معناداری در پیش بینی اعتیاد به اینترنت دانشجویان دارند. بنابراین، ضروری است، در فرآیند پیشگیری از اعتیاد به اینترنت به نقش عوامل روان شناختی مانند سبک های دلبستگی ناایمن و ترس از ارزیابی منفی توجه نمود.
رابطه میان مؤلفه های هوش معنوی و هویت فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی یافتن نسبت به هویت و حقیقت خود، از جمله مسائل مهم جوامع امروزی است. بنابراین، شناخت عوامل مهم و اثرگذار در فرآیند تکوین هویت شخصی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان مؤلفه های اصلی هوش معنوی با هویت فردی و نقش این عوامل در شکل گیری ساختار هویتی انجام گرفت. نمونة مورد مطالعه شامل 381 نفر( 133 پسر و 248 دختر) از بین دانشجویان 18- 25 ساله دانشگاه های دولتی شهر تهران، بااستفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب بود. ابزار اندازه گیری، پرسشنامة گزارش شخصی هوش معنوی(SISRI-24) و پرسشنامه هویت شخصی بود. داده های پژوهش بااستفاده از روش های آماری همبستگی بین متغیرها، رگرسیون چندمتغیره، آزمون تی، و تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بود بین مؤلفه های هوش معنوی با هویت فردی، رابطه ای معنی دار و مثبت وجود دارد(p < 0/0005 ). طبق نتایج این پژوهش، 2/19 درصد واریانس هویت فردی بر اساس هوش معنوی قابل تبیین است. بنابراین، هوش معنوی نقش تعیین کننده ای در پیش بینی هویت پایدار دارد. علاوه بر آن، نتایج، تفاوت معنی داری را در توانایی هوش معنوی و مؤلفه های آن بین دختران و پسران نشان نداد. اما، بین دو گروه تفاوت معنی داری در مقیاس هویت فردی وجود داشت، به گونه ای که دختران در مقایسه با پسران هویت فردی شکل یافته تری را نشان دادند.
تجارب سالمندان تهرانی در زمینه اوقات فراغت و تفریحات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
برجستگی مرگ و حرمت خود: یک مطالعه آزمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های مدیریت وحشت (گرینبرگ، پیزینسکی و سولومون، 1986) و ذهن پردازشگر هیجانی (لانگز، 2004) معتقدند که تهدید مرگ بنیادی ترین و مهمترین منبع ساختارهای روان شنـاختی سازش یافته و سازش نایافته مانـند حرمت خود بالا و پایین است. در این پـژوهش تاثیر روش برجستگی مـرگ (روزنبلات و دیگران، 1989) بر حرمت خود بررسی شد. یک نمونه شامل 91 دختر و 128 پسر دانشجوی دانشگاه تهران به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به دو پرسش در باره موضوع برجستگی مرگ و گروه کنترل به دو پرسش غیرمرتبط با موضوع برجستگی مرگ (پیزینسکی و دیگران، 1999) پاسخ دادند. سپس هر دو گروه مقیاس حرمت خود روزنبرگ (روزنبرگ، 1965) را تکمیل کردند. یافته ها آشکار ساختند که حرمـت خود گروه آزمایشی به طور معناداری از گروه کنترل بالاتر بود (03/0=P). نتایج براساس نقش مرگ در ساختار روان شناختی فرد بحث شدند.
برداشت کودکان و نجوانان از مفهوم هوش تحول نظریه ضمنی هوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحول برداشت مفهوم هوش در میان کودکان و نوجوانان است به همین منظور تعداد 240 دانش آموز دختر و پسر شاغل به تحصیل در پایه های دوم (8 ساله) و چهارم (10 ساله) ابتدایی و اول (12 ساله) و سوم (14 ساله) راهنمایی (در هر پایه 60 نفر) با پیشرفت تحصیلی متوسط (بدون سابقه مردودی) از مناطق 1 و 18 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 78- 79 انتخاب و با استفاده از مصاحبه بالینی با چهار محور (تعریف هوش و هوشمند ویژگی ها و نشانگان هوشمندی منشا هوش و ثبات و تغییر پذیری) مورد بررسی قرار گرفتند یافته ها نشان دادند که تعریف هوش و هوشمند بر اساس رفتار ها و نمودهای عینی از 8 الی 14 سالگی مشاهده می شود استفاده از رفتارهای مدرسه ای برای تعریف هوش و هوشمند سیری نزولی از دوره ابتدایی به راهنمایی داشته است اکثریت کودکان و نوجوانان منشا هوش را اکتسابی می دانند اعتقاد به تغییر پذیری هوش و توجه به عامل تلاش و تجربه در اکتساب هوش در هر دو دوره تحصیلی مشاهده می گردد.
دنیای نوجوانی دختران (6): بلوغ و تحولات عاطفی
منبع:
تربیت ۱۳۷۰شماره ۶۶
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی بازی درمانی تحولی مبتنی بر دلبستگی بر علایم اختلال آسیب دیدگی تحولی کودکان 3 تا 9 سال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر کارایی بازیدرمانی تحولی مبتنی بر دلبستگی را در اختلال آسیبدیدگی تحولی کودکان سنجید.
روشکار: این مطالعهی از نوع نیمهآزمایشی با گروه شاهد بود که در سال 1388 در مشهد انجام گرفت. از مراجعهکنندگان به کلینیک فوقتخصصی اطفال بیمارستان ابنسینا و دکتر شیخ، 14 کودک 3 تا 9 ساله که مطابق معیارهای وندرکولک دچار اختلال آسیبدیدگی تحولی بوده و والدین ایشان رضایت به شرکت در مطالعه داشتند، به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. مادران، پرسشنامههای یول جهت سنجش میزان تنش کودکان و تنش والدین-فرم کوتاه جهت بررسی تنش والدین را پاسخ گفتند. در پایان 10 جلسه بازیدرمانی، والدین دو گروه مجددا آزمونها را تکمیل نمودند. نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای تی مستقل و زوجی و مجذور خی تحلیل شدند.
یافتهها: تفاوتی بین دو گروه در متغیرهای جنس، سن و تحصیلات کودکان و سن و تحصیلات مادران وجود نداشت (05/0<P). تفاوت نمرات مقیاس یول، پرسشنامهی تنش والدین-فرم کوتاه و زیرمقیاس پریشانی والد آن بین دو گروه پیش از انجام درمان، بدون معنی (به ترتیب 10/0=P، 34/0=P و 52/0=P) و پس از آن، معنیدار (به ترتیب 001/0>P، 01/0=P و 01/0=P) بود. تفاوت نمرات زیرمقیاس کودک مشکل بین دو گروه پیش و پس از انجام درمان، بدون معنی (به ترتیب 86/0=Pو 14/0=P) بود. نمرهی زیرمقیاس اختلال عملکرد در ارتباط کودک-والد در طی درمان در گروه آزمون تفاوت معنیدار یافت (01/0=P) ولی در گروه شاهد چنین نشد (52/0=P).
نتیجهگیری: بازیدرمانی تحولی مبتنی بر دلبستگی باعث کاهش تنش تجربه شده توسط کودکان و مادران ایشان میشود.