فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در رویکرد پدیدارشناسانه، بدن فارغ از قواعد و استدلالات عقلی، پدیداری تلقی می شود که سوژه را در معرض تجربه قرار می دهد. در این رویکرد بحث بر سر نسبت سوژه با بدن و جهان، نه بر بنیاد هستی شناسی سوژه و نه بر اساس شناخت او از جهان، بلکه بر اساس تجربه و مجاورت او با جهان است. این مقاله ضمن پرداختن به پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس، با تمرکز بر بدن و مفهوم بدنمندی، نقاط اشتراک و نیز تفاوت رویکرد در اندیشه این فیلسوفان را تحلیل می کند. پژوهش پیش رو با تکیه بر نقطه نظرات فیلسوفان ذکر شده در صدد پاسخگویی به سوالات در هم تنیده ای است که همگی بدنمندیِ سوژه گره خورده اند. در این پژوهش درصدد دانستن این هستیم که سوژه بدنمند به چه نحوی خود، جهان و دیگری را درک می کند. به اختصار می توان گفت: بدن، واسطه، وسیله و شیوه ای برای درک جهان نیست، بلکه بدنمندی وضعیت زیستن حیاتی ما در جهان و امکان زیستن اخلاقی ما با دیگری است. این مقاله با رویکرد پدیدار شناسانه، با شیوه توصیفی- تحلیلی با مقایسه نقادانه فیلسوفان، در پی پاسخ به پرسش های پژوهش است.
نقد موزر بر استدلال خفای الاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جان شلنبرگ، فیلسوف کانادایی تبار «استدلال خفای الاهی» را به طور جدی در سال 1993 برای اولین بار مطرح کرد. چکیدة سخن شلنبرگ در این استدلال الحادی این است که خداوند قراین کافی بر وجود خود دست کم در اختیار برخی انسان ها در پاره ای از اوقات نگذاشته و از این رو خداوند در خفاست. شلنبرگ بر پایه این استدلال، که بر وصف حب مطلق خداوند استوار است، معتقد است که اگر خدا محب مطلق می بود، قراین کافی بر وجود خود در اختیار انسان هایی که آفریده و محبوب اوست، قرار می داد و در خفا نمی ماند. لیکن خدا قراین کافی بر وجود خود ارایه نکرده، پس او محب نیست و باور نداشتن به وجود او معقول و سرزنش ناپذیر است. شلنبرگ معتقد است که «استدلال خفا» الحاد را توجیه می کند و او بر اساس این استدلال، وجود خدا را نفی می کند.
پل موزر فیلسوف معاصر آمریکایی با رویکرد جدید به معرفت شناسی دین، دیدگاه شلنبرگ را رد می کند. او دلایل ناآشارگی خدا را رد کرده، معتقد است که بر وجود خدا دلایل کافی وجود دارد. اما به نظر موزر، این دلایل با آنچه به طور طبیعی انسان ها انتظار دارند، تفاوت بسیار دارد. او بر پایه معرفت ارادی، تعیین کننده مرجع حقیقی برای نوع قراین و ارزیابی آن را خود خدا می داند، نه انسان. به این ترتیب، موزر استدلال خفا را، که بر اساس مرجعیت انسان صورت بندی شده، در توجیه خفای خدا و در نتیجه نفی وجود او موفق ارزیابی نمی کند.
میرچا الیاده و انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار آرای میرچا الیاده درباره انسان را بررسی می کند. الیاده که با روش هرمنوتیک تاریخی - دینی به کشف معانی و تأویل پیام های پنهان اسطوره ها، آیین ها و نُمادها می پردازد پرسش از وضعیت انسان را پرسشی راستین و اساسی می داند. وی انسان ها را از لحاظ نگرش به هستی به دو دسته تقسیم می کند: انسان جوامع سنتی که قطعاً انسان دینی است و انسان مدرن. فهم الیاده از انسان در دو بخش بررسی می شود: اول، وضعیت انسان در حالت هبوط کرده؛ دوم، انسان به مثابه انسان دینی. موضوع هبوط کردگی، تحلیل هوشمندانه الیاده از جنبه های منفی وجود نامقدس عرفی را از سه جنبه آشکار می کند: هبوط از بهشت، سکولاریزاسیون و هبوط به درون زمان و تاریخ. هبوط از بهشت به معنای از دست رفتن آن کمال اصیل آغازین است. سکولاریزاسیون هبوط در فرهنگ سکولار و کیهانِ تقدس زدایی شده است. هبوط در تاریخ عبارت است از زندگی در زمان نامقدس که از لحاظ هستی شناختی واقع بودگی در عدم است. انسان دینی از زندگی معنادار و وجه بودن مقدس در تاریخ لم یزرع برخوردار است. او دقیقاً همان چیزی است که در زمان آغاز به او داده شده است. او دغدغه معنابخشی به زندگی را دارد. برای او فقط اعمال و کرداری واقعی اند که مقدس باشند. هر عملی باید تکراری از نمونه ازلی و مثالی اش باشد.
تحلیل باخودبیگانگی انسان در اندیشه انتخاب خودمحور و غیرمحور اگزیستانسیالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فروپاشی حاکمیت کلیسا در مغرب زمین، سرآغاز دوره روشنگری و برانگیختگی نظریه پردازان مغرب زمین در تأسیس بنایی نو از اندیشه های نظری و عملی با تفکر غالب پوزیتیویستی و نادیده انگاری آموزه های فرابشری است. در این میان، وقتی یافته های خودآیین، ناتوان از وضع مبنایی استوار در معنابخشی به جهان و حیات انسانی، باخودبیگانگی انسان را در پرده های لرزان و سست اخلاقی و ازهم پاشیدگی اجتماعی به نمایش گذاشت، فیلسوفان اگزیستانسیالیست بر آن شدند با مبانی خود، مسیر بازگشت به اصالت انسان را میسر کنند. گروهی از آنان مانند نیچه، هایدگر و سارتر، با محوریت انتخاب خودمحور، درباره باخودبیگانگی انسان اندیشیدند، و گروهی دیگر مانند کیرکگور، گابریل مارسل و تیلیش با معیار انتخاب غیرمحور به این مبحث پرداختند. اما در این دو نگرش علاوه بر آنچه از باور ناصحیح اصالت هستی انسان و تهی بودنش از هر گونه چیستی بالذات مشهود است، معضلات معرفت شناختی تفکر این دو طیف از اندیشوران در رصد جایگاه حقیقی انسان، آنان را در تأمین اهداف این مبحث ناکام گذاشته است.
تحلیل مقایسه ای آراء آکویناس و ابن سینا درباره علم فرشتگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در این نوشتار، دیدگاه آکویناس و ابن سینا درباره علم فرشته بررسی و تحلیل شده است و وجوه اشتراک و اختلاف آن ها را در این خصوص بیان کرده ایم. با اینکه آکویناس و ابن سینا هر دو متأثَر از سنّت ارسطویی بوده اند؛ ولی چون جهان شناسی آن ها از جهاتی متفاوت است، درباره جایگاه علم فرشته به نتایج مختلفی رسیده اند. آکویناس و ابن سینا هر دو معتقدند که فرشتگان طبایع عقلانی هستند؛ بنابراین مشخّصه اصلی آن ها علم است؛ ولی با این تفاوت که ابن سینا علم فرشته را علّت ایجادی موجودات مادون خود می داند؛ ولی آکویناس معتقد است که فرشتگان نقش ایجادی و علّی در عالم ندارند و کیفیّت علم فرشته بیشتر به امور مادون با درجه بساطت ذات آن تبیین پذیر است. ازسوی دیگر، ابن سینا معتقد است که فرشته، جزئی را از طریق کلی (به معنای ثابت و لایتغیر) می شناسد؛ ولی آکویناس می گوید که فرشته، جزئی را به ما هو جزئی می شناسد.
نقد و بررسى مفهوم «سبک زندگى» در اندیشه بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پى یر بوردیو، از نظریه پردازان تأثیرگذار و مطرح در حوزه سبک زندگى است که اندیشه و آثارش یکى از منابع اصلى در این زمینه شمرده مى شود. سؤال اصلى نوشتار حاضر، که به روش اسنادى و توصیفى تحلیلى انجام شده، این است که مفهوم «سبک زندگى» و عوامل و نیروهاى تأثیرگذار بر تولید، تثبیت و تغییر آن، در اندیشه بوردیو کدام است؟ یافته هاى این مطالعه نشان مى دهد که بوردیو سبک زندگى را در پیوند با مفاهیم «عادت واره، میدان، سرمایه، و ذوق و سلیقه» تحلیل مى کند. از دید وى، «سبک زندگى»، همان اعمال و رفتارهایى است که به شیوه اى خاص طبقه بندى شده و حاصل ادراک فرد به تبع فضاى اجتماعى و جایگاه او در میدان هاى گوناگون فعالیت اجتماعى است. همچنین «سبک زندگى» مجموع فعالیت هاى نظام مندى است که از عادت واره و ذوق و سلیقه فرد ناشى شده، بیشتر جنبه عینى و تحقق یافته دارد. در عین حال، به صورت نمادین به افراد و گروه هاى اجتماعى ملتزم بدان هویت مى بخشد و عامل تمایز اقشار گوناگون اجتماعى از یکدیگر محسوب مى شود.
بررسی و نقد ارتباط مرگ و گناه در آثار آگوستین قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد ارتباط مرگ و گناه در آثار آگوستین قدیس چکیده: مسئله ی مرگ یکی از مسائل مشترک و گریز ناپذیر زندگی بشری است. ادیان الهی، مکاتب فلسفی و مکاتب کلامی، مسأله مرگ را یکی از دغدغه های وجودی و معرفتی انسان شناخته اند. آگوستین یکی از بزرگترین متألهان مسیحی نیز از این امر مستثنا نیست. توجه به موضوع مرگ در آثار آگوستین و ارتباط آن با مقوله ی گناه موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است. غور و بررسی در آثار آگوستین نشان از آن دارد که وی نسبت به متفکرین قبل از خویش توجه بیشتری به ارتباط بین مرگ و گناه دارد که برگرفته از دین مسیحیت و بخصوص نامه های پولس است. وی در تمام آثار خود مرگ را بر مبنای گناه نخستین و گناهان روزمرّه ای که بشر در طول زندگی خود مرتکب می شود، توجیه و حتی گناه را علت مرگ معرفی می کند. وی بر این باور است که خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که اگر گناه نمی کرد از زندگی جاودانه و نامیرایی برخوردار می شد؛ اقسام مرگ که عبارت است از مرگ جسم (وقتی که نفس آن را ترک کند)، مرگ نفس (وقتی که خدا آن را ترک کند) و مرگ ابدی (وقتی که نفسی که خدا آن را ترک کرده است، جسم را ترک کند) در اثر نافرمانی و عصیان به سراغ انسان می آید. وی به صراحت بر این نکته پافشاری می کند که اولین زوج بشری بر اثر عصیان و بر مبنای داوری عادلانه ی خداوند مجازات شدند. از سوی دیگر تمامی نژاد بشر، در اولین انسان حاضر بودند، از این رو مجازات گناه شامل هر کسی که از خمیره ی آنان سربرآورد نیز می شود. از این رو هر انسانی در حالی متولد می شود که ذات او آلوده به گناه نخستین است. وی در مورد گناه نخستین و پیامدهای آن به افراط می گراید و هیچ کسی را به جز حضرت عیسی و مادرش از گناه مبرا نمی داند. واژگان کلیدی: مرگ، گناه، گناه نخستین، گناه عملی یا فردی، آگوستین.
معرفت شناسی عشق: الهیات پست مدرن با قرائت ژراردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر رنه ژرار، آرزو در انسان، مکانیسمی تقلیدی دارد. عامل برای به دست آوردن موضوع آرزو، به الگو نگریسته، از آن تقلید می کند. با گسترش مهارت های عامل ارتباط تقلیدی به نوعی رقابت تبدیل شده و به خشونت منجر می شود. آرزوی تقلیدی منحصر به روابط بین فردی نیست و در جامعه نیز باعث رفتارهای پرخاشگرانه می شود. خشونت ناشی از آرزوی تقلیدی جامعه بر سر یک قربانی تخلیه می شود و جامعه به آرامش می رسد. از نظر ژرار جامعه و فرهنگ بشر این گونه شکل می گیرد. آرزوی تقلیدی در اساطیر، آیین های مذهبی بدوی و اسناد سرکوبگری معاصر قابل ردیابی است. وی ادعا می کند کتاب مقدس منبع کشف علت و راه حل این بحران است. کتاب مقدس با مستندسازی خشونت مقدس آن را ساخت شکنی می کند. برای رهایی از چرخه ویرانگر آرزوی تقلیدی و خشونت، در مثلث تقلید، خدا باید واسطه آرزوهای انسان باشد. پست مدرنیسم نیازمند معرفت شناسی عشقی است که اقتدارناطلب، انتقادی و تلفیقی است. نظریه ژرار از نظر ابرنظریه بودن، تعهد مدافعانه به مسیحیت، ابطال ناپذیری و غیره قابل نقد است. بااین حال این نظریه توانایی حل بعضی مشکلات پست مدرنیسم را دارد.
تبیین ناتورالیستیِ رؤیای صادقه: ارسطو و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه روانشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تبیین ناتورالیستی از رؤیای صادقه یعنی آنکه این پدیده با صرف نظر از عوامل ماورالطبیعی تبیین شود. ارسطو در طبیعات کوچکو کارل گوستاو یونگ در آثار خود رؤیابینی را با رهیافت ناتورالیستی توضیح داده اند. این نوشتار بر آن است که با تدقیق در نظریات این دو متفکر، چگونگی نگرش ناتورالیستی به رؤیا را که برای اهل مابعدالطبیعه امری غریب است، نشان دهد. ارسطو و یونگ علیرغم اینکه هر یک به بستر تاریخی متفاوتی تعلق دارند، از حیث روش ناتورالیستی به معنای عام کلمه، وجه اشتراک دارند و به لحاظ محتوایی هر دو از مفهوم «مقارنت» برای تبیین رؤیای صادقه استفاده می کنند که به معنای انطباق تصادفی رویدادهای عینی با امور روان شناختی است. همچنین به نظر می رسد مفهوم یگانه انگاری خنثی نزد یونگ با نظریه ماده-صورت در نفس شناسی ارسطو، از برخی جهات قابل تطبیق است و این امر زمینه را برای رویکرد ناتورالیستی به رؤیا به عنوان یکی از صور آگاهی فراهم می سازد.
چالش های روش شناختی تعمیم رویکرد علوم طبیعی به انسان و علوم انسانی در مقایسه با امکان های اندیشه فطرت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشر در دوران مدرن، شاهد تحولات بعمده ای از جمله گسست بوده است. قطع همبستگی میان علوم طبیعی و علوم انسانی از جمله ی این تغییرات به شمار می رود. در این دوره، علوم طبیعی با محوریت رشته هایی همچون ریاضی، فیزیک، شیمی و ... مبدل به ملکه ی معارف بشری شد. بهره ای که علوم مذکور در راستای متمتع شدن انسان از طبیعت توانسته بودند به او برسانند موجب شیوع این پندار گشته بود که آنها در سایر حوزه های معرفتی از قبیل دانش های مرتبط با انسان نیز می توانند کاربست داشته باشند به همین خاطر آنچه که امروزه آن را وحدت روش شناختی می نامند در همین دوره بروز پیدا کرد. تنها مرجع صدقی که علوم طبیعی به رسمیت می شناسد تجربه ی حسّی است و این تجربه، مصدر حقیقت است. تجربه ی حسّی در اندیشه های مبتنی بر طبیعت گرایی، پدیده ای خاص است و به همین خاطر نتایج حاصله از آن را نمی توان به دیگر رویدادهای آینده، تسرّی و تعمیم داد. ازسوی دیگر عدم باورمندی به تعمیم پذیری، شرایط وجودی قانون در اندیشه های مذکور را مخدوش خواهد کرد. اندیشه ی فطرت گرا امّا با به دست دادن تلقی منحصر به فردی که از زمان و رابطه اش با انسان به دست می دهد و همچنین با باورمندی اش به یک سری از اصول عام و همه شمول که در فطرت انسان به ودیعه گذاشته شده اند، تناقضات بنیادی و فراروایت های فلسفه های برآمده از علوم طبیعی را مرتفع خواهد کرد.
گستره آیین های مقدس، شعائر و نمادهای دینی شیعه و کاتولیک؛ بررسی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیعه و کاتولیک به عنوان دو مذهب کلیدی در اسلام و مسیحیت، به طور خاص در حوزه آیین های مقدس، نمادها و شعائر دینی از شباهت های قابل توجهی برخوردارند. بیان این مهم می تواند زمینه گفت وگوی ادیانی و هم گرایی میان آنها را فراهم سازد. این پژوهش با این هدف و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، گستره آیین های مذهبی، شعائر و نمادهای دینی شیعه و کاتولیک را مقایسه نموده، در بررسی مقایسه ای اشتراکات و تمایزات آنها را برجسته نموده است. از جمله اشتراکات آنها این است که هریک بر این مسئله اذعان دارند که شعائر دینی منحصر در امور منصوص نمی شود. بر این اساس، عرف متدینان مجاز هستند که با حفظ شرایط، شعائر دینی را به غیر موارد منصوص سرایت دهند. همچنین هر دوی آنها در دین خود، با گرایش های مخالفی روبه رو هستند که هرگونه دخالت عرف در حوزه، مناسک و شعائر را مصداق بدعت می شمارند. با وجود چنین اشتراکاتی، تمایزاتی نیز در این عرصه میان آن دو مذهب وجود دارد: از جمله اینکه شعائر منصوص کاتولیک بسیار اندک و ناچیز است. ازاین رو، هرگز قابل مقایسه با شعائر منصوص شیعه نیست. این امر، بیش از هر چیز بیانگر جایگاه ویژه شعائر و مناسک دینی نزد شیعه و حاکی از وثاقت حداکثری آن است.
بررسی و تحلیل ضعف اخلاقی از منظر آگوستین و توماس آکوئیناس؛ با بهره گیری از آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی آباء کلیسا (قرن 3 و 4)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
«ضعف اخلاقی»، پدیده ای روانی است و این پرسش را مطرح می کند که چگونه انسان با وجود آگاهی از نادرستی یک عمل، بدان دست می زند. این مقاله به بررسی دیدگاه دو تن از متالهان مسیحی و فیلسوفان مدرسی درباره ضعف اخلاقی، یعنی آگوستین و آکوئیناس می پردازد. از نگاه آگوستین، گناه اخلاقی هنگامی پدید می آید که آدمی، اراده اش از خیر سرمدی و نامتناهی غافل باشد و یا اینکه از آن روی گردان باشد. آدم، نخستین انسانی بود که با ضعف ارادة خود، دچار گناه شد و آن موجب سقوط وی گردید. این ضعف اراده، در نسل آدم جریان یافته و موجب بروز شرور اخلاقی در وی می گردد. توماس بر این باور است نفس را دو قوه است که از این دو، یکی پست تر و دیگری برتر است؛ اولی میل و دومی را اراده می نامد. از نظر وی، برای انجام فعل اخلاقی، صرف داشتن معرفت کافی نیست، بلکه صدور فعل، نیازمند شکل گیری سایر مبادی فعل اختیاری است. از نظر وی، انسان عادی به عنوان یک فاعل اخلاقی خطاکار، هرگز از روی لجبازی و با برنامه ریزی قبلی مرتکب گناه نمی شود، بلکه فقط در شرایطی که از اختیار برخوردار است، دچار سوء استفاده از قدرت انتخاب خود می شود. درحالیکه انسان فاسد و شرور به عکس، «از روی انتخاب» مرتکب عمل زشت می شود؛ زیرا این گونه اعمال، اساساً در راستای اصول و اهدافی است که برای زندگی خود برگزیده است.
دفاع از براهین کلاسیک اثبات خدا بر مبنای طرح ماهیت اصلاح شدة برهان جورج ماورودس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جورج ماورودس، فیلسوف دین و معرفت شناس اصلاح شده، تلقی جدیدی از برهان ارائه می کند که با کمک آن می توان نگاهی جدید به برهان های سنتی اثبات وجود خدا داشت. او در ماهیت برهان با افزودن دو شرط «قطعیت» و «قانع کنندگی» بر دو شرط سابق «اعتبار» و «صحت»، برهان را یک مفهوم ترکیبی یا دوبعدی تلقی می کند که متشکل از دو عنصر عینی (اعتبار و صحت) و دو عنصر ذهنی (قطعیت و قانع کنندگی) است. با فرض این توصیف از ماهیت برهان، به نظر می رسد می توان اختلاف نظر گسترده میان طرف داران و منتقدان برهان های اثبات خدا را اولاً دریافت و ثانیاً با در نظر گرفتن عناصر ذهنی در برهان، از برخی از روایت های محکم و استوار این برهان ها جانب داری کرد.
خودمختاری از دیدگاه کریستین کرسگارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشته دیدگاه کرسگارد درباره عمل و مؤلفه های ساختاری آن بررسی می شود. وی معتقد است کارکرد ساختاری عمل، تقوم بخشی به فاعل است. از سوی دیگر، خودمختاری و کارآیی دو خصوصیت ساختاری فاعل هستند. از آنجا که خصوصیت ساختاری هر شیء برای آن شیء، جنبه هنجاری دارد، هر فاعلی باید مختارانه و کارآمد عمل کند تا فاعلیت خود را تقوم بخشد. رویه ای که کرسگارد برای دست یابی به خودمختاری و کارآیی پیشنهاد می کند، امر مطلق و مشروط کانت است. کرسگارد معتقد است عمل مختص انسان نیست و حیوانات نیز گرچه تابع اوامر کانتی نیستند، از نوعی خودمختاری برخوردارند، اما خودمختاری در معنای دقیق و عمیق آن، به معنای انتخاب اصول عمل است و در این معنا فقط انسان را می توان خودمختار دانست.
شانس اخلاقی از نظر برنارد ویلیامز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شانس اخلاقی از جمله بحث های مهم در فرااخلاق است که به دلیل تعارض با اصل کنترل، ارزیابی ، قضاوت و مسئولیت اخلاقی ما را به چالش می کشد. برنارد ویلیامز اولین کسی است که واژه شانس اخلاقی را به کار می برد و به انگیزه نشان دادن معانی متناقض این دو کلمه، به طور مدون و جدّی تر از گذشتگان خود به شرح و تبیین آن می پردازد. ویلیامز با دیدگاه کانت و پیروانش و شهودات معمول ما درباره اخلاقیات، مبنی بر اینکه اخلاقیات مصون از شانس است و برخلاف سایر ارزش ها، برای تمام انسان ها قابل دسترسی است، مخالفت می کند. به باور او، اگر ارزش اخلاقی برای همگان قابل دسترسی باشد علاوه بر مصونیت از شانس، باید متعالی نیز باشد. وی بر اساس سه مفهوم توجیه، تأسف و تأثیر تأملات و تصمیمات پیشینی فاعل در عمل، ضمن مثالهایی نشان می دهد اخلاقیات دو شرط مذکور را ندارد. تامس نیگل با معرفی شانس اخلاقی در چهار نوع نتیجه، محیطی، سازنده و علّی، شانس اخلاقی ویلیامز را از نوع شانس اخلاقی نتیجه می داند و به نقد آن می پردازد. این مقاله پس از تعریف معنا و اقسام شانس اخلاقی به تبیین و نقد دیدگاه ویلیامز می پردازد. انتقادات نیگل و دیگران نشان می دهد که هر چند عده ای از آنان با دیدگاه او هم سو هستند اما با موفقیت او در اثبات این موضوع مخالف می باشند. در نهایت به نظر می رسد عدم توانایی ویلیامز در بیان و اثبات دیدگاهش نه تنها از اهمیت موضوع نکاسته است بلکه ایده های قویتری توسط تامس نیگل را در این رابطه شکل داده است.
پاسخ های فلسفی ملاصدرا و آگوستین به مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی آباء کلیسا (قرن 3 و 4)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسئله شرّ ازجمله مسائل مهم و بحث بر انگیز فلسفه و کلام است که ملاصدرا و آگوستین درصدد پاسخ گویی به آن بر آمده اند. این دو فیلسوف با روش ترکیبی به مسئله شرّ پاسخ داده اند. این روش ترکیبی دربردارنده پاسخ های فلسفی و کلامی است. پاسخ های فلسفی ملاصدرا و آگوستین به شرور عبارتند از: عدمی و نسبی دانستن شرور، احسن بودن نظام هستی و اینکه شرور لازمه عالم مادّه است. در این نوشتار تلاش شده است، ابتدا به پاسخ های فلسفی ملاصدرا و آگوستین پرداخته شود و سپس نظرات آن دو تطبیق داده شود. هر دو اندیشمند در برخی از موارد مواضع مشترک و در برخی دیگر مواضع مختلفی دارند.
ارزش معرفت شناختی تجربه دینی: دیداری دوباره با سی. دی. براد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سی. دی. براد کوشید تا با اتخاذ رویکردی تجربی به باور دینی بپردازد، رویکردی که پیش از او جیمز و برخی فیلسوفان دیگر نیز اتخاذ کرده بودند. او برای تجارب دینی ارزش معرفت شناختی قائل بود و آنها را شاهدی بر باورهای دینی، به ویژه باور به وجود خدا، می دانست. شاید بتوان براد را در شمار نخستین متفکرانی دانست که کوشیده اند تا تجربه دینی را شاهدی بر وجود خدا به حساب آورند و برای این منظور استدلالی اقامه کنند. پس از او، فیلسوفانی چون سوئینبرن، دیویس و آلستون نیز از منظر خود به ارزش معرفت شناختی تجربه دینی پرداخته اند. به رغم این که مدت زیادی از انتشار مقاله «استدلال از طریق تجربه دینی» براد می گذرد، به نظر می رسد استدلال طرح شده او در این مقاله همچنان قابل تأمل است. اگر آراء فیلسوفانی را که از ارزش معرفت شناختی تجربه دینی دفاع می کنند و پاسخ های آنها به منتقدان را در نظر آوریم، آنگاه می توانیم استدلال براد و دفاع او از ارزش معرفت شناختی تجربه دینی را تقویت و بازسازی کنیم.
فهم دینی کرکگور از «سوبژکتیویته»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است فهم دینی کرکگور از «سوبژکتیویته» با استناد به گفته های او به ویژه در دست نوشته ها و سایر نوشته هایش تبیین شود. او مفاهیم کلیدی نظیر «مسیحیت»، «حقیقت»، «شور»، «خدا»، و «ایمان» را برای توصیف و تبیین «سوبژکتیویته» به کار می برد. برای مثال تلقی وی از مسیحیت به مثابه «سوبژکتیویته» با تلقی رایج و عمدتاً تاریخی از مسیحیت که عمدتاً درک ابژکتیو از آن دارند کاملاً متفاوت است. مسیحیت از نظر این متفکر عمدتاً در قالب آموزه ها مطرح می شود و چیزی که برای او حائز اهمیت است مسیحی شدن است، نه این که مسیحیت چیست. کرکگور به دنبال آن است که در برابر سوبژکتیویته فلسفی (معرفت شناختی) فلسفه مدرن نظیر تفکر دکارتی و کانتی موضعی انتقادی اتخاذ کند. باید گفت که کرکگور با سوبژکتیویته سروکار دارد، نه سوبژکتیویسم که یک مسئله معرفت شناختی است و او علاقه ای به آن ندارد. بنابراین هدف این مقاله این است که ماهیت دینی سوبژکتیویته و فهم دینی از آن را در نوشته های این متفکر دانمارکی نشان دهد.
توجیه باورهای تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روشی تحلیلی به بررسی شروط توجیه در باورهای تجربی می پردازد. در این مقاله، نشان می دهیم که نظریات انسجام گرایی و مبناگرایی در توجیه این باورها ناتمام اند. پس از بررسی این دیدگاه ها، نظریه ی جدیدی در توجیه این باورها ارائه خواهیم کرد. در این نظریه، کوشیده ایم تا کاستی های نظریات مختلف در توجیه این باورها را برطرف سازیم. این نظریه هرچند با پیش فرض درون گرایی این نظریات در توجیه برساخته شده است، خواهیم دید که می توان از این نظریه حتی با پذیرش برون گرایی در توجیه نیز دفاع کرد.
نیم نگاهى به مباحث فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مباحث فلسفه ذهن، به طور جدى در محافل فلسفى غرب مطرح است، و آثار خود را در دانش هایى همچون انسان شناسى، روان شناسى، فلسفه اخلاق و فلسفه دین بر جا مى گذارد. چنان که خود تحت تأثیر پیشرفت هاى برخى علوم دیگر است. با این حال، فلسفه ذهن، چندان در کشور ما شناخته شده نیست. ازاین رو، به نظر مى رسد آشنایى با این دانش، تطبیق مسائل آن با یافته هاى علم النفس فلسفى و بررسى انتقادى آن، یکى از ضرورت هاست. مقاله حاضر، گامى است کوچک در جهت معرفى مهم ترین مباحثى که امروزه در فلسفه ذهن به بحث گذاشته مى شود.