فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر خوانش و دسته بندی تصویرهای بخش پهلوانی شاهنامه برپایه دو دیدگاه ادبی و سینمایی است: دیدگاه محمدرضا شفیعی کدکنی و نظریه سینمایی ژیل دلوز. وجه مشترک در هر دو نظرگاه مسئله وجود حرکت و زمان در تصویر است. جستار پیش رو با بهره گیری از یک نظریه ادبی و یک نظریه سینمایی مدرن به طبقه بندی دیگری از تصویرهای شاهنامه دست یافت. براین اساس انواع تصویر عبارتند از تصویرهای 1- بلاغت مبنا. 2- روایت مبنا. 3- زبان مبنا. 4- کنش مبنا. 5- گفت و گو مبنا. دسته بندی این تصویرها در دو گروه حرکت و زمان نتیجه نهایی جستار پیش روست. روش پژوهش بر بنیان مطالعات بینارشته ای و به شیوه تطبیقی تحلیلی است.
A Thematic-Narrative Comparison Between Ferdowsi’s Shahnameh and Niebelungenlied(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
65 - 72
حوزههای تخصصی:
Epics recount the first human experiences and knowledge in a narrative often in a symbolic way. Therefore, they are especially important from different literary, mythology, and anthropology aspects. Ferdowsi’s Shahnameh is the most important Iranian epic, and Niebelungenlied (Song of Nibelungen) is the best epic of the Germans. Shahnameh belongs to New Persian and Niebelungenlied dates back to the Middle German eras. It seems that among the famous epics of the world, these two epics are less compared with each other. Great epic works, due to their origin in various natural, geographical, historical, and cultural contexts, have their own unique narration and special characteristics, along with significant commonalities. This research first narrates a brief summary of the story of both works, although in the case of Shahnameh, due to its huge volume, it is limited to a brief outline. Then, it compares common motifs and themes, and then discusses topics and stories with closer and more similarities, which is caused by similarities in the structure of their narrations. The thematic classification of the most important topics in this research includes the amazing characteristics of the hero, heroic tests, climatic (geographical) setting of the story, hero and anti-hero, dream and dream interpretation, treasure hunting, invulnerability, battle with the dragon, the trinity of power in three lands, the tragic disclosure of secrets, death of a hero, vengeful woman, and the marriage of the hero in a foreign land.
بررسی تکرار در قصه های صمد بهرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
1 - 28
حوزههای تخصصی:
صمد بهرنگی (1318-1347) از پایه گذاران ادبیات کودک و نوجوان، در طول حیات کوتاه خود بیش از بیست قصه برای کودکان و نوجوانان به رشته تحریر درآورد. افزون بر آن چندین مقاله درباره مسائل تربیتی و اجتماعی ازجمله آثار به جامانده از اوست. با توجه به تسلطی که به شیوه های آموزش و سبک های یادگیری دانش آموزان داشت، از ابزار قصه در طول دوران معلّمی خویش بهره جست. پیرنگ اصلی آثارش از جهان بزرگسالان گرفته شده، اما گویش متعلق به دنیای کودکان است. یکی از ویژگی های اصلی افسانه های عامیانه و ادبیات کودکان، عنصر هنرآفرین تکرار است. بهرنگی با بهره گیری از عنصر زایای تکرار یا دوگان سازی، گونه تازه ای از قصه های فرهنگ عامه را آفرید که ضمن بیان اندیشه های تحول خواهانه در لباس تمثیل، به شکلی آگاهانه به منظور مطالعه و رشد آگاهی و پرورش تفکر انتقادی کودکان در نظر گرفته شده بود. در این مقاله کاربرد انواع تکرار (کامل افزوده و ناافزوده، پژواکی، فاصله دار و ناقص) در سراسر قصه های بهرنگی به روش تحلیلی آماری بررسی شده است و به دلیل بسامد بالا (777 مرتبه با 260 گونه در 17 قصه) می توان آن را به عنوان مشخصه سبکی او در نظر گرفت که افزون بر کارکرد زیبایی شناختی، در القای اندیشه های نویسنده به مخاطبان خاص خود (کودک و نوجوان) و اثرگذاری بر تربیت و رشد شخصیت آنان نقش به سزایی دارد.آشنایی با جزئیات و مختصات یکی از عناصر سازنده و مؤثر این قصه ها از دستاوردهای این پژوهش است که می تواند برای نویسندگان جوان در جهت اعتلای ادبیات کودکان ایران راه گشا باشد و بر نظرگاه پژوهشگران این عرصه دریچه ای تازه بر واکاوی آثار و تألیفات برجسته و ماندگار این حوزه بگشاید. همچنین جدا از نقش قصه به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی، تسلط بر مؤلفه های ساختاری قصه هایی از این دست می تواند در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان و یا دانش آموزان دو زبانه ایرانی در سال های نخستین ابتدایی بسیارکارآمد باشد.
تحلیل مقایسه ای کارکرد بلاغی و زیبا شناختی غدیریه های فارسی در قبل و بعد از مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
101 - 134
حوزههای تخصصی:
تطبیق آثار راهی برای شناخت بهتر و برجسته سازی لایه های آشکار و کشف لایه های پنهان آثار ادبی است و از این رهگذر نوع نگاه، میزان قدرت زبانی و برتری آثار در قیاس با هم نمایان می شود. یکی از این روش ها بررسی از منظر زیبایی شناسیک است. زیبایی شناسی، دیدگاهی فلسفی است که درباره جنبه های گوناگون زیبایی سخن می گوید و می تواند موجب شناخت بهتری از درک زیبایی ها و التذاذ بیشتر خواننده از اثر ادبی شود. باتوجه به اهمیت عصر مشروطه و تأثیر آن بر ادبیات به ویژه شعر، شناخت نگاه شاعران آئینی در قبل و بعداز جنبش مشروطیت ضروری است. این جستار با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی برجسته ترین غدیریه های شعر فارسی از دوره قاجار تا اوایل مشروطیت و پس از آن (تا دهه هشتاد)، با هدف واکاوی پر کاربردترین عناصر سازنده زیبایی شناسی می پردازد، تا تفاوت نگاه و بیان شاعران را در این بُرهه نمایان کند. نتایج پژوهش نشان می دهد میزان کاربرد و گوناگونی انواع تکرار و همچنین ابزارهای بلاغی در آثار قبل از مشروطه در قیاس با بعد از مشروطیت به مراتب بیشتر و نحوه استفاده از آن نیز متمایز است. از نظرگاه زبانی، تکرار موسیقیایی در دو سطح آزاد و منظّم، بیشترین کاربرد را داشته، به گونه ای که در پیش از مشروطه در سطح آزاد، جناس اختلافی و تکرار صامت و در سطح منظم، ذوقافیتین پر کاربردتر بوده و بعداز مشروطه، تکرار صامت و جناس اختلافی در سطح اول (آزاد) و جناس مزدوج در سطح دوم (منظّم)، بیشترین بسامد را داشته است. همچنین در شعر پیش از مشروطه، تشبیه و در آثار شاعران پس از آن تلمیح نسبت به سایر صناعات ادبی، پُر کاربردترین آرایه شناخته شده است.
واکاوی عناصر گفتمان ادبی پست مدرن با تکیه بر انگاره های ژان فرانسوا لیوتار: (تحلیل داستان دو بلدرچین از محمدرضا صفدری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
125 - 141
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل نمودها و تعاملات گفتمان پست مدرنیسم در داستان دو بلدرچین نوشته محمدرضا صفدری پرداخته است. مسئله اصلی پژوهش پیشِ رو، تحلیل و واکاوی این پرسش است که چگونه یک متن می تواند قواعد متعین بازنمایی را به چالش بکشد و جلوه های نوین بازنمود را پیشنهاد دهد. در این تحقیق به شیوه تحلیل محتوای کیفی برپایه اسناد، و با تکیه بر انگاره های برجسته لیوتار مانند: رویداد، امر والای پسامدرنیستی، ترافع و ستیز جملات و مسئله هویت، داستان دو بلدرچین موردمطالعه قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد صفدری، با برهم زدن بسط خطی و جهت روایت، پیش فرض های خواننده را در دست یابی به ماجرا به چالش کشیده و پیوسته در حس سردرگمی غوطه ور می گذارد. متن صفدری در این داستان، خصلت رویداد داشته که همچنان که از داوری بر مبنای اصول شناخته شده ژانر گفتمانی و قواعد داستانی مدرن سر باز می زند، شگردها و شکل های بازنمایی نوینی پیشنهاد می دهد. روایت صفدری نشان دهنده وضعیت جهانی پرآشوب است که هرگونه پیوستگی ساختاری و انسجام معنایی در آن با تردید همراه است. این نامشخص بودن و عدم قطعیت نه تنها در محتوا قابل درک است بلکه در وجوه صوری و فرمی بیان و زبان نیز نمود آشکار دارد.
بررسی و تحلیل داستان های «حاجی مراد و زنده به گور» صادق هدایت بر اساس نظریه کارناوال میخاییل باختین
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
173 - 212
حوزههای تخصصی:
بخش مهمی از نظریه منطق گفت وگوی میخاییل باختین را کارناوال به خود اختصاص داده اس ت. وی کارن اوال را در تضاد با جشن های رسمی کلیسا و با هدف براندازی مناسبات مقتدرانه و خشک مطرح کرد و معتقد است که پیدایی و گسترش کارناوال و فرهنگ برآمده از آن به واژگونی سیستم ارزشگذاری که بالاترین رتبه را به فرهنگ ممتاز رسمی می دهد، منتهی می شود. ویژگی اساسی رویکرد کارناوالی عبارت است از دوگانگی، چندآوایی و خنده. کاربست کارناوال در ادبیات داستانی پیچیدگی هایی دارد که تحلیل آن ها بر ژرفا و تازگی اثر می افزای د. برخ ی داس تان های کوت اه صادق هدایت از جمله «داستان حاجی مراد و زنده به گور» آثاری هستند که از قابلیت خوانش کارناوالی برخوردار می باشند. این قابلی ت، ژرف ای قل م صادق هدایت و انعط اف نظر ی ه باختین را حکایت می کند. تحلیل مؤلفه های کارناوالی با داستان های هدایت، ه دف اص لی پ ژوهش محس وب می شود. برای این منظور ابتدا به تبیین ادبیات کارناوالی و سپس به خلاص ه داستان و نهایت اً ب ه تحلی ل کارن اوالی این آثار می پردازیم. یافته های پژوهش در این زمینه بیانگر این است که در این دو داستان نمودها و مؤلفه های کارناوالی همچون طنز، خنده، مرگ و چندصدایی و همچنین شاخص های گروتسکی دیده می شود که در داستان زنده به گور نمود این نظریه نسبت به داستان حاجی مراد چشمگیر و پررنگ تر است.
بررسی و تحلیل اسطوره های «هزاره دوم آهوی کوهی» با تأکید بر نقش هویت یاب آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره به رغم کهنگی اش، پدیده ای زنده و حاضر و ناظر بر رفتار و اندیشه های انسان است. با وجود آن که تمام شاعران، از اسطوره در شعر خود استفاده می کنند، فقط برخی از آنان و ازجمله شفیعی کدکنی، از بینش اساطیری برخوردارند. او نه تنها با اسطوره های ایران، اسلام، عرفان و جهان آشناست؛ بلکه از تأثیر آن بر عمق بخشیدن به شعر هم آگاهی کافی دارد. در این مقاله برخی از اسطوره های «هزاره دوم آهوی کوهی» از آن روی که به انسان هویت می بخشند، معرفی شده است. شفیعی، با پذیرش ضمنی اسطوره هایی که سبب شکل گیری هویت ایرانی- اسلامی است، بر هویت ایرانی، که از ابزارهای خودیابی و ایستادن در برابر تمدن غرب است، تأکید بیشتری دارد. داده های این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای گردآوری و با استفاده از روش کیفی توصیف شده است. هدف نویسندگان بازنمایی طرز اسطوره پردازی شفیعی برای هویت بخشی به انسان است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شفیعی با بهره گیری از بینش اساطیری و نیز با شناخت عمیقی که از اسطوره ها، دارد به مخاطب برای رهایی از بی هویتی، کمک، شایانی می کند.
تأثیر اوضاع سیاسی- اجتماعی بر غم گرایی در دیوان ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مضامین دیوان ناصرخسرو آمیخته با حسرتی عمومی و همیشگی هستند. مسأله این پژوهش چرایی غلبه غم گرایی در اشعار اوست. بدین منظور به روش توصیفی تحلیلی مضامین دیوان این شاعر بررسی و تحلیل شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که برجسته ترین علل گرایش او به حزن و اندوه، اوضاع اجتماعی و سیاسی آشفته عصر بوده است. آشفتگی هایی از قبیل فساد، استبداد و کژروی های حکام، انحرافات و ریاکاری های منفعت جویانه فقها به موازات بی خبری های عوام، سبب گشته است ضمیر پرسشگر و روح ناآرام ناصرخسرو آزرده و به غم گرایی متمایل شود. یکی از پیامدهای مهم این شرایط، بدبینی ناصرخسرو به کلیت زندگی و به تبع آن شکل گیری نوعی غم گرایی افراطی و زاهدانه در ضمیر او بوده است. او همچنین در خلال شکایات، گاه با ایجاد فضاهای ملی گرایانه اما تاریک و حزن آلود، غم گرایی را عامدانه به مثابه ابزاری برای تحریک مخاطبان برای اصلاح انحراف های اجتماعی به کار گرفته است.
تحول سبک صائب تبریزی براساس اشعار دو دستنویس 1059ق و 1083ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
191 - 243
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با استناد به اشعار دو دستنویس 1059 ق و 1083 ق دیوان صائب تبریزی، بیان می دارد که سبک شعری صائب پس از بازگشت از هند، تحولاتی را از سر گذرانده است، به گونه ای که دو طرز متفاوت در اشعار او قابل شناسایی است. این پژوهش با سبک شناسی بلاغی اشعار دو دستنویس، سیر تحول سبک صائب را ترسیم می کند و نشان می دهد که شاخصه های بلاغی شعر صائب در این دو طرز، تغییر یافته و از بیان استعاری به سوی نازک خیالی و بیان تمثیلی گراییده است. سپس به شاخصه هایی می پردازد که فردیت سبک صائب را نمایان می کند و درنهایت، عوامل مؤثر در تغییر طرز شعر صائب را بررسی می کند و بر این نکته تأکید دارد که تحول سبکی شعر صائب همسو با تغییر نگرش هستی شناختی او پدید آمده است.
آسیب شناسی فرهنگی قوم بلوچ بر اساس مَثَل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۵۵
73 - 113
حوزههای تخصصی:
پژوهش درباره زبان ها و گویش های محلی ایران و جمع آوری نمودهای مختلف فرهنگی ازجمله مثل ها، موجب شناخت بهتر فرهنگ و تاریخ اقوام، حفظ گویش و فرهنگ آن ها و درنهایت شناخت بهتر زبان ها و فرهنگ ایرانی می شود. ضرب المثل ها، بخشی عمده از فرهنگ عامه مردم بلوچ هستند که بررسی دقیق آن ها در مطالعه الگوهای فرهنگی، ارزش های اجتماعی و تحقیقات جامعه شناختی راهگشا خواهد بود. بیشتر این مثل ها دارای مفاهیم عالی اخلاقی و فرهنگی هستند که در آموزش اندیشه ها و مفاهیم متعالی، انتقال تجربیات قومی و نسلی و پیشرفت افراد در جامعه نقشی اساسی دارند، امّا مثل هایی نیز وجود دارند که کارکردهایی منفی دارند و به نظر می رسد که در گذر تاریخ، مایه آسیب و ناکامی های اجتماعی و فرهنگی بوده اند. این پژوهش به روش مطالعه کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی به بررسی این دسته از مثل ها پرداخته است تا تأثیری در افزایش آگاهی فرهنگی و ارتقای نگاه های منطقی و معقول در جامعه و فرهنگ بلوچ داشته باشد. هرچند شمار این قبیل مثل ها کم است، اما به سبب رواج گسترده، باعث ایجاد آسیب فرهنگی در جامعه شده اند. آسیب های فرهنگی در سه حوزه فرد، خانواده و اجتماع به همراه باورهای خرافی حوزه فرهنگ بررسی شده اند. هرچند یافته های پژوهش حاضر، بیشترین فراوانی را در آسیب هایی که مربوط به خانواده هاست نشان می دهد، اما پژوهش مستقل و مستندی با جامعه آماری مشخص در این خصوص صورت نگرفته است.
مفهوم سازی اصطلاحات (ضرب المثل های) حیوانات در کوهمره سرخی (تعامل میان مجاز و استعاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
107 - 145
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به نحوه مفهوم سازی اصطلاحات در گویش کوهمره سرخی از دیدگاه شناختی می پردازد. نحوه مفهوم سازی در اصطلاحات، پیچیده بوده و لازم است علاوه بر نقش استعاره یا مجاز، تعامل میان استعاره و مجاز هم لحاظ شود تا داده های بیشتری قابل توجیه شوند. روش این پژوهش میدانی و کتابخانه ای است. نخست به روش میدانی 283 ضرب المثل گردآوری شده و سپس به روش کتابخانه ای و با رویکرد شناختی براساس الگوی مجاز، استعاره و تعامل میان آن ها از دیدگاه رویز د مندزا و دیز (Ruiz de Mendoza & Díez, 2002) داده ها تحلیل و برای هر مبحث نمونه هایی ذکر شده است. در کوهمره سرخی نیز تعامل میان مجاز و استعاره در زیربنای فرایندهای مفهوم سازی اصطلاحات، نقش اساسی بازی می کند. در گویش کوهمره سرخی، اصطلاحات مبتنی بر استعاره تنها یا مجازِ تنها کم هستند. اصطلاحات شفاف و ترکیب پذیر بالا بیشتر استعاره ای ظهور می کنند و گسترش و کاهش در محدوده مفهومی هم در محدوده مبدأ (مجاز) و هم مقصد (استعاره) از مهم ترین فرایندهای شناختی در مفهوم سازی هستند. در اصطلاحات بسیار تیره که محدوده مجاز قادر به گسترش مفهومی نیست و نمی توان از الگوی شناختی آرمانی شده یا فریم، مجاز را گسترش داد، معنا به طور قراردادی با اصطلاحات در ارتباط است و دلیل آن فقدان ریشه های تاریخی فرهنگی اصطلاحات است؛ ولی در مواردی که اصطلاحات فرهنگی و تاریخی موجود است، تیرگی ازبین می رود و گسترش مفهومی نه از فریم بلکه از دانش کلی امکان پذیر است. بیشتر اصطلاحات این منطقه از نوع هستی شناختی است و طرح واره های تصویری کم تر مشاهده می شود.
بررسی تقابل سنّت وتجدد در رمان طوبی و معنای شب اثر شهرنوش پارسی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
199 - 215
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل چگونگی تقابل سنت و تجدد در تاریخ ایران بر اساس رمان« طوبا و معنای شب»اثر شهرنوش پارسی پور است. رمان شامل رخدادهای چند دوره پرحادثه از تاریخ معاصر ایران است که با محور قرار دادن زندگی طوبا، می باشد. حوادث رمان در متن تحولات سیاسی از آستانه جنبش مشروطه خواهی تا دهه های پایانی حکومت پهلوی دوم و مبارزات می گذرد. پارسی پور درخلال آن زندگی نسلها را با محوریت زندگی طوبا به تصویر کشیده است. از این چشم انداز، رمان «طوبا و معنای شب» داستان زندگی وکشاکشهای انسان است که علاوه بر زیستن در متن کشاکشهای سیاسی و اجتماعی، درگیر آشوبها و درگیریهای روانی برخاسته از موج تجدد خویش است. نتایج نشان می دهد که تقابل سنت و تجدد از آستانه مشروطیت تا وقوع انقلاب در عرصه های مختلف جامعه ایران جریان داشته و علاوه بر حوزه سیاست و حکمرانی، مناسبات خانوادگی و اجتماعی را نیز دگرگون کرده است. درهرزمان از این دوره، از یک سو پیشروی جلوه ها و نمودهای تجدد در عرصه فردی و اجتماعی، سیاسی است و از سوی دیگر مقاومت معیار ها و موازین سنت را در برابر تجدد می توان مشاهده کرد. یافته ها مؤید آن است که رویکرد اقشار مختلف جامعه به تجدد، متناسب با میزان تحصیلات، خاستگاه طبقاتی و اجتماعی آنان از یکدیگر تمایز می یابد. از این حیث، می توان آن ها را در سه طیف پذیرندگان مبانی و اندیشه های تجدد ، مخالفان ابعاد اجتماعی و سیاسی تجدد و سرگشتگان در برابر تجدد صورتبندی کرد.
مستزاد از صنعت تا قالب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
23 - 36
حوزههای تخصصی:
تصور عموم چنین است که مستزاد از نخست به عنوان قالب شعری وارد حوزه ادبیات شده است، قالبی که تا دوره مشروطه چندان توجهی به آن نمی شد. امروزه این امر باعث برخی دشواری ها در تعریف و طبقه بندی انواع آن می شود. بررسی های ما نشان می دهد تا قرن نهم در هیچ یک از متون ادبی نامی از مستزاد به میان نیامده است؛ اما جالب است که پس از این تاریخ اصطلاح مستزاد تنها در کتاب های مربوط به بدیع و در کنار دیگر صنایع ادبی معرفی می شود و برخی از نویسندگان به تقسیم بندی آن دست می زنند. تا جایی که دریافته ایم نخستین بار در کتاب درّه نجفی (1362) مستزاد به عنوان یک قالب شعری در کنار قالب هایی چون قصیده، غزل و ... قرار گرفته است. دقیقاً پس از این کتاب اصطلاح مستزاد از مباحث بدیعی وارد قلمرو قالب های شعری می شود. اغلب نویسندگانی که پس از نجف قلی میرزا دست به نگارش کتاب های بلاغی زده اند راه دره نجفی را پیش گرفته اند که تا دوره حاضر نیز ادامه یافته است. با این توضیح که در جایی از این آثار اشاره ای به سابقه و خاستگاه مستزاد دیده نمی شود. ما در پژوهش حاضر، در حد وسع، با بررسی منابع کهن و معاصر، بر آنیم تا صحت این ادعا را اثبات کنیم که مستزاد از یک صنعت ادبی به یک قالب شعری دگرگون شده است. همچنین تلاش می کنیم سیر این تحول را نشان بدهیم
تحلیل جایگاه دین در رمان جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی بر اساس نظریه اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
347 - 377
حوزههای تخصصی:
جای خالی سلوچ، اثر محمود دولت آبادی یکی از ده اثر بزرگ رئالیستی ایران است که با وجود نقدهای بسیار نگاشته شده بر آن، تاکنون جایگاه دین و نقش عناصر دینی به کار رفته در آن، مورد توجه تحلیل گران ادبی قرار نگرفته است. پژوهش پیش رو با هدف تأکید بر نقش دین به مثابه یک نیاز ریشه دار و یک اصل مهم در برساخت رفتار و کنش های فردی و جمعی و نیز جایگاه آن در ذهن و زبان نویسنده و فراز و فرود آفرینش های ادبی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه استقرایی به واکاوی دیدگاه های دینی محمود دولت آبادی در جای خالی سلوچ پرداخته، کم و کیف تأثیرپذیری اعتقادی شخصیت های این رمان از جامعه و نوع نگاه نویسنده به نقش دین در کنش های فردی و اجتماعی اثر را واکاوی می کند. از این رهگذر و به منظور ارائه الگویی کاربردی و پژوهشی روشمند، جایگاه دین در این رمان را بر اساس نظریه ادیان خودکامه و نوع خواهانه اریک فروم بررسی کرده است. با استخراج نمونه هایی از متن یاد شده اثبات می شود که با وجود وجوه تشابه میان این دو و تأثیر مستقیم جامعه در برداشت های دینی در شخصیت های رمان، ادیان خودکامه نمود بیشتری در شکل گیری و پرداخت شخصیت های رمان داشته است. هرچند رگه هایی از ادیان نوع خواهانه نیز در این اثر، قابل ردیابی و واکاوی است. برآیندی که از این جستار به دست آمده نشان می دهد دین و محوریت امور مذهبی در رمان، بسیار کم رنگ به تصویر درآمده که دلیل آن را می توان به دیدگاه های دولت آبادی و تأثیر اجرای اصلاحات ارضی در روستاها مرتبط دانست.
بلاغتِ نحو در متن تاریخی نفثة المصدور زیدری نسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
245 - 266
حوزههای تخصصی:
امروزه، در مباحث زبان شناسی، مطالعه تأثیر بلاغت بر نحو و ساختار، اهمیت اساسی دارد؛ در زبان فارسی، تاکنون پژوهش مستقلی درباره تأثیر بلاغی و آرایش نحوی در متون نثر مصنوع و متکلف با محوریت کتاب نفثه المصدور، انجام نگرفته است. در این مقاله، نخست به بررسی نحو و رابطه آن با دستور و بلاغت خواهیم پرداخت و پس از برشمردن نقادانه پیشینه پژوهش، کارکرد بلاغی نحو را در متن نفثه المصدور، باز می نماییم و با استناد به نمونه ها و رجوع همزمان به بافت موقعیتی، عاطفی و آهنگین کلام زیدری و اقتضای دل مخاطب، هنر نویسنده را در استفاده بلاغی از سازه نحو، نشان می دهیم. در این جستار، با رویکرد نحوی به ساختار دستور زبان فارسی و نیز بلاغت جُرجانی به حصول نتایج رسیده ایم. نتایج این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای به دست آمده است، نشان می دهد که زیدری از آرایش و چیدمان نحوی به گونه ای شایسته برای محاکات و گفت و گوی درونی با خویش، بهره برده است. شیوه ترکیب و طرز قرار گرفتن ارکان جملات به صورت مقوله ای بلاغی و سبک س از شده است. زیدری در گزینش واژگان، شیوه ترکیب و تقدم و تأخر واژه ها و چیدمان نحوی کلام به گونه ای عمل می کند که سبب ایجاد ساختار بلاغی- سبکی خاصی شود.
هاتف و عارف در تذکره الاولیاء عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین ابزار معرفتی در عرفان، «کشف و شهود» است و عارف در صورت تزکیه درونی قادر خواهد بود پیام هایی را از عالم غیب دریافت کند؛ پیام هایی که گاه از راه الهام درونی و گاه از طریق هاتف بیرونی است. در متون عرفانی به ویژه تذکره الاولیای عطار، بسیاری از شناخت های عرفانی از طریق هاتف برای عارف اتفاق می افتد. هاتف با الهام تفاوت دارد؛ هم در نحوه ظهور و پیام رسانی و هم از نظر نوع پیامی که منتقل می کند.
بررسی مفاهیم ادبیات جهان، جهان شمول و جهان میهنی در پرتو ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
139 - 184
حوزههای تخصصی:
این مقاله کیفی به شیوه ای تحلیلی تبیینی و براساس منابع کتابخانه ای، نسبت میان ادبیات جهان، ادبیات جهان شمول و ادبیات جهان میهنی را از منظر ادبیات تطبیقی بررسی می کند. هدف پژوهش، روشن سازی تمایزها و پیوندهای این سه مفهوم است تا جایگاه ادبیات ایران در ادبیات جهانی از این رهگذر بهتر درک شود. در اینجا، چند پرسش مطرح می شود: آیا ادبیات جهان با ادبیات جهان شمول یکسان است یا از آن متمایز است؟ با ادبیات جهان میهنی چطور؟ چه نسبتی با ادبیات تطبیقی دارند؟ برخی ادبیات جهان و ادبیات جهان شمول را مترادف می دانند. برخی ادبیات جهان را متشکل از بهترین آثار معیار ادبیات های بوم محلی می دانند که یا از طریق ترجمه یا به زبان اصلی خود در سطح فراملی و بین المللی انتشار یافته اند. یافته ها نشان می دهد ادبیات جهان، گذشته نگر و ناظر به آثار معیار تاریخی است، اما ادبیات جهان شمول حال نگر بوده و محصول فرآیندهای جهانی سازی معاصر است. همچنین، مفهوم ادبیات جهان میهنی، با تقویت حس تعلق جهانی و تأکید بر تعاملات فرهنگی، پیوند نزدیکی با این دو دارد. ادبیات تطبیقی می تواند به مثابه چهارچوبی برای تحلیل این روابط و تقویت ارتباط ادبیات فارسی با جریان های جهانی عمل کند.
تحلیل استعاره های مفهومی زن در افسانه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۳
۳۳-۹
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، برآنیم با بررسی افسانه های ایرانی، که حوزه مقصد آنها «زن» و واژه های هم حوزه با آن است با شناخت حوزه های مبدأ و مقصد پرکاربرد به ویژگیهای شناختی، ساختهای فرهنگی، اجتماعی، جهان بینی ها و تفکرات غالب موجود در افسانه ها دست یابیم. جامعه آماری این پژوهش، شامل 85 افسانه از کتاب فرهنگ افسانه های مردم ایران (1380) جلدهای پنجم و ششم از علی اشرف درویشیان و رضا خندان است. روش تحلیل داده ها کمی است که بعد از ارائه آمار و بسامد به تحلیل کیفی داده ها نیز پرداخته شده است. از مجموعه بررسی شده، 128 استعاره مفهومی با حوزه مقصد زن و دختر استخراج شده است. نتایج بیانگر این است که نگرش غالب به زن در این افسانه ها سنتی و کلیشه ای است؛ به عبارتی در افسانه های ایرانی برای مفهوم سازی زن از یازده حوزه مبدأ گوناگون مانند «گیاه»، «حیوان»، «شیء»، «غذا»، «میوه»، «عناصر طبیعی» و... استفاده شده است که هر واژه منتخب در حوزه مبدأ، معانی ضمنی خاصی را به مخاطب القا می کند. سرانجام، حوزه های مبدأ مرتبط با زنان در این افسانه ها بیانگر بار معنایی مثبت چون «سرزندگی و آرامش بخش بودن زن»، «حیات بخشی»، یگانگی و محبوب بودن» او و هم چنین بار معنایی منفی مانند «پلید و شیطانی بودن او»، «غم آور»، «ستمگر و آسیب رساننده بودن او» است
“Suddenly Afraid”: Challenged Identities and Disrupted Meaning in Lydia Davis’s Short Fiction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
59 - 73
حوزههای تخصصی:
Implementing Julia Kristeva’s theory of abjection, the present study attempts to demonstrate that the short fiction of Lydia Davis, contemporary American writer, is, first and foremost, about the fragility of identity and the precariousness of its borders. Using a descriptive-analytical approach and Kristeva’s Powers of Horror: An Essay on Abjection, as the main source in which she delineates her theory, this paper studies four of Lydia Davis’s short stories in depth. Abjection is the process in which the subject casts aside anything foreign to the self, or the ‘abject,’ at an early stage, to safely procure a coherent I. By detecting and interpreting two of the abject’s main manifestations, namely women and corpses, the current article will contend that Davis’s characters/narrators are always already stuck in seemingly bottomless pits of identity crises, both inside and through their use of language. Analyzing Davis’s “The Thirteenth Woman,” “Suddenly Afraid,” “Grammar Questions,” and “Letter to a Funeral Parlor,” this research tries to unravel the intricacies of maintaining shaken identities and endangered subjectivities at the face of unimaginable horror. Although discarded repeatedly by the characters in these stories, the abject never vanishes; it keeps haunting the periphery of selfhood and the solidarity of meaning.
تحلیل اشعار عزالدین میهوبی و احمد شاملو بر پایه نظریه سطوح معنایی کارکردی پی یر گیرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
43 - 67
حوزههای تخصصی:
نظریه سطوح معنایی کارکردی پی یرگیرو، وام گرفته از نظریه تواصل رومن یاکوبسن است، با این تفاوت که وی کارکردهای شش گانه زبان را تلفیقی از نشانه شناسی زیبایی شناسی، منطقی و اجتماعی می داند که در این نظریه متون، نشانه ها، رمزگان ها و کاربرد آن ها در فضای بیرون و درون بررسی می شوند. پژوهش حاضر که با روش تحلیلی-تطبیقی و بر اساس مکتب آمریکایی انجام شده، در پی تحلیل اشعار عزالدین میهوبی (1) و احمد شاملو بر پایه نظریه سطوح معنایی کارکردی گیرو است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این سطوح در اشعار دو شاعر به طور کلی در قالب کارکردهای ارجاعی، عاطفی، زیبایی شناختی، کنایی، همدلی و فرازبانی تجلی یافته اند؛ و از وجوه تشابه و تفاوت بر پایه نظریه سطوح معنایی گیرو این است که کارکردهای عاطفی، ادبی، همدلی و ارجاعی، بیشترین بسامد را در اشعار هر دو شاعر دارند، اما ساختارهای زبانی و گزینش هنر سازه ای بیانی در شعر آن دو به دلیل تفاوت زبانشان، متفاوت است. همچنین کارکرد ارجاعی در اشعار هریک از آن ها با شخصیت های دینی و تاریخی، نمود پیدا کرده، اما به دلیل تفاوت دین دو شاعر (یکی مسلمان و دیگری مسیحی) این کارکرد در اشعارشان متفاوت است. همچنین کارکرد زیبایی شناختی در قالب مفهوم زندان و آزادی در شعر دو شاعر متجلی است، اما به دلیل تمایز فلسفه زندگی دو شاعر که در ناخودآگاه آن ها نقش بسته است، در شعر شاملو برخلاف میهوبی خود را اسیر تقدیر و محبوس در زندان می داند. کارکرد فرازبانی نیز کم ترین بسامد را در شعر دو شاعر داشته است.