فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، سازمان های مردم نهاد افزایش زیادی داشته است.این سازمان ها در حوزه های مختلف از جمله حمایت و بازتوانی اجتماعی معتادان فعالیت داشته اند. لذا این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش که «سازمان های مردم نهاد چه نقشی در بازتوانی معتادان بهبود یافته به جامعه دارند»، انجام شد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لخاظ روش،کمی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان بهبود یافته و استفاده کننده از خدمات سازمان های مردم نهاد در شهر تهران بود. شیوه نمونه گیری، تصادفی ساده وحجم نمونه ۳۰۰ نفر بود. ابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بود. نتایج آزمون همبستگی نشان داد بین میزان حمایت اجتماعی، ارضای نیازها، مشارکت اجتماعی و نظارت اجتماعی بر افزایش بازتوانی اجتماعی معتادان، رابطه معنادار مستقیمی وجود دارد. یافته ها نشان داد که بین سازمان های مردم نهاد و بازتوانی اجتماعی، همبستگی مثبت و معنی دار (۵۳۲/۰) وجود دارد.این امر بیانگر این است که هر چه میزان خدمات و حمایت های ارائه شده توسط این سازمان ها افزایش یابد، بازتوانی اجتماعی نیز بهبود می یابد. همچنین، همبستگی مثبت و معنی داری که بین حمایت اجتماعی (۴۳۲/۰)،کنترل اجتماعی (۴۲۱/۰)، ارضای نیازها (۲۹۶/۰) و مشارکت اجتماعی (۳۵۴/۰) با بازتوانی اجتماعی وجود دارد،نشان دهنده این است که افزایش هر یک از این متغیرها می تواند به بهبود بازتوانی اجتماعی کمک کند. ضریب بتای ۰.۴۵۳ برای سازمان های مردم نهاد به این معنی است که این متغیر تأثیر مثبت بر بازتوانی اجتماعی دارد. درنتیجه می توان گفت سازمان های مردم نهاد با ایجاد شبکه های حمایتی، فراهم کردن امکانات برای ارضای نیازهای اساسی معتادان بهبود یافته و ارتقای فرصت های مشارکت اجتماعی، بستری مناسب برای بازتوانی اجتماعی فراهم می کند.
آینده پژوهی روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا تا سال 2024(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
81 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف: با روی کار آمدن ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا و خروج وی از برجام، تنش های میان دو کشور ایران و آمریکا دوباره تشدید شد و روابط این دو کشور در شرایطی بحرانی قرار گرفت. بر این اساس مسئله ایجادشده این است که این روابط چگونه می تواند به سمت حل و فصل مشکلات، نه رفع کامل خصومت، حرکت نماید. لذا هدف پژوهش این است که به آینده سازی روابط جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا بپردازد و با ساخت سناریوهای مطلوب، نامطلوب، مرجح (قابل قبول) و قابل تحمل آینده های محتمل در روابط میان ایران و آمریکا را دسته بندی نماید.
روش: این پژوهش با پذیرش اصول روش کیفی تفسیری از شیوه امتداد حال به آینده، که یکی از روش های آینده پژوهی است، استفاده می کند. راهبرد پژوهش استفهامی است؛ گونه پژوهش کاربردی، موردپژوهی و مطالعه روند است.
یافته ها: آینده های محتمل در روابط ایران با آمریکا شامل طیفی است که از یک سو منجر به تقابل نظامی میان دو طرف خواهد شد و از دیگر سو به توافقی که ایران در آن به منافع مورد نظر خود دست می یابد. دستیابی یا عدم دستیابی به هر یک، منوط به اجرای تجویزات ارائه شده خواهد بود.
نتیجه گیری: برای دستیابی به سناریوی مطلوب و دوری هرچه بیشتر از سناریوی نامطلوب باید رویکرد دیپلماسی دو پایه بر مبنای تهدید و تطمیع به صورت همزمان اجرا شود. این تهدید و تطمیع مکمل یکدیگرند و کاربست آنها به صورت مجزا و انفرادی نه تنها کمکی به تحقق سناریوی مطلوب نمی کند، بلکه می تواند منجر به عدم تحقق آن نیز شود.
نحوه مواجهه جامعه شناسی با اقتصاد: اقتباس، انتقاد، نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
29 - 50
حوزههای تخصصی:
متون بنیانگذاران جامعه شناسی بینا متنیتی است که در گفتگو و مجادله با متون دیگر ساخته شده است. متون علم اقتصاد کلاسیک و نوکلاسیک یکی از مهم ترین متونی است که در شکل گیری علم جامعه شناسی نقش مهمی داشته است. گفتگوی متون جامعه شناسی با متون علم اقتصاد گاهی به شکل اقتباس و گاهی انتقادی بوده است اما این بینا متنیت پس از جامعه شناسان کلاسیک چندان مود بحث قرار نگرفته است. این مقاله با روش بینا متنیت نشان می دهد که متون جامعه شناسی کلاسیک از حیث دو مؤلفه انسان شناسی و اسلوب تحلیل چه داد و ستدی با متون علم اقتصاد داشته اند. گاهی بینا متنیت و گفتگوی متون آشکار و روشن و گاه پنهان و اعلام نشده است اما بر اساس نشانه های درون متن می توان طرف گفتگو را تشخیص داد. این گفتگو ساده و گذری نبوده بلکه بنیادهای علم جامعه شناسی را ساخته است. گفتگوی اقتباسی و انتقادی بنیانگذاران جامعه شناسی با بنیان گذاران اقتصاد کلاسیک و نوکلاسیک تفاوت ها را در نوع نگاه به انسان و اسلوب تحلیل در متون جامعه شناسان کلاسیک نشان می دهد.
تمایز و بازتولید اجتماعی در میدان آموزشی: پدیدارشناسی درک تمایز اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
397 - 426
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درپی پدیدارشناسی درک تمایز اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه کردستان از بازتولید اجتماعی در میدان آموزش است. با درنظر داشتن نظریات مربوط به بازتولید اجتماعی نظریه پردازانی هم چون: «بوردیو»، «اپل»، «باولز» و «جینتیس» به تفسیر وضعیت تمایز اجتماعی و چگونگی بازتولید آن در میدان آموزش پرداخته شده است. آنان بر آن هستند که آموزش رسمی وسیله ای است در دست اقشار و طبقات خاص جامعه برای تحکیم ارزش ها و هنجارهای موردنظرشان، دوام و قوام قدرت خود در درون جامعه، که میدان آموزش آن را بازتولید می کند. برای دستیابی به این هدف، درک دانشجویان را مورد تفسیر قرار داده و از روش پدیدارشناسی که در آن درپی کشف تجربه مشترک تغییرناپذیر همه مشارکت کنندگان از این امر می باشد، استفاده شده است. در این راستا با ۳۰نفر از دانشجویان دانشکده های دانشگاه کردستان در رشته های مختلف مصاحبه عمیق به عمل آمد و داده ها از طریق مراحل چهارگانه خواندن و درک کلیت متن داده ها، افق سازی و تلخیص داده ها، تشکیل واحدهای معنایی و توصیف مضامین گردآوری، تجزیه وتحلیل گردید. نتایج نشان داد که تمایز در انتخاب رشته، اولین نمود تمایزی است که دانشجویان طبقات بالا برای دستیابی و تسلط برای میدان آموزشی انجام می دهند. این امر گرچه در دوران دبیرستان با گرایش به آموزش خصوصی شروع شده است، اما به جهت دسترسی به منابع، امکانات و فرصت ها در دوران آموزش عالی تمایز پررنگ شده و در نهایت به تداوم جایگاه طبقاتی آن ها منجر می شود؛ هم چنین نتایج نشان می دهد که پیوند سرمایه اقتصادی و فرهنگی دانشجویان طبقات بالا در میدان آموزش دانشگاهی سبب حفظ تمایزات طبقاتی و خانوادگی و هم چنین هموار شدن ورود آن ها به بازار کار می شود.
نقش سبک زندگی در کیفیت معماری مسکن از بُعد اجتماعی و فرهنگی (نمونه موردی: خانه های معاصر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محققان، مسکن را چیزی بیش از نیاز انسان به سرپناه می دانند و معتقدند که از جمله مولفه های اصلی تاثیرگذار بر شکل و فرم آن فرهنگ است. اما از آنجایی که فرهنگ مفهومی پیچیده و بسیار عام می باشد، نیاز است که به مولفه هایی قابل سنجش و اندازه گیری مانند شیوه زندگی بسط پیدا کند. نادیده انگاشتن مطالعات فرهنگی و مردم شناسانه در سال های اخیر باعث کاهش رضایتمندی و از بین رفتن هویت فرهنگی مسکن شده است. دگرگونی سبک زندگی در طول دوره های تاریخی مختلف و ارتباط مستقیمی که میان آن با شکل و فرم مسکن وجود دارد، امکان مطالعه و بررسی سیر تاثیر آن بر خانه را در دوره های مختلف تاریخی فراهم می کند. این پژوهش به دنبال یافتن نقش سبک زندگی در کیفیت معماری مسکن از بعد اجتماعی و فرهنگی در دوران معاصر می باشد. روش کار این پژوهش شیوه توصیفی-تحلیلی است. که بخش نخست پژوهش با مطالعات کتابخانه ای، ادبیات موضوع و در فاز بعدی با مطالعات میدانی و برداشت نمونه های موجود در شهر تبریز از دوره ی اوایل انقلاب و معاصر می باشد، بدست آمده است. در نهایت بر اساس مصاحبه و پرسشنامه ، داده هایی بدست می آید که تاثیر سبک زندگی بر کیفیت معماری مسکونی را مشخص می کند. نتایج حاصله نشانگر این هستند که دگرگونی سبک زندگی ارتباط مستقیمی بر کالبد خانه دارد و عوامل مختلف اجتماعی و فرهنگی هم باعث تنوع سبک زندگی و به تبع آن گوناگونی شکل معماری و کیفیات آن می باشند.
واکاوی نقش انقلاب اسلامی در جهت گیری ملت های مسلمان به سمت احیای تمدن نُوین اسلامی با رویکرد تغییرات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی و در ادامه حضرت آیت الله خامنه ای با ایجاد تغییرات اساسی در رویکرد فرهنگی ملت های مسلمان زمینه شکل گیری تمدن نُوین اسلامی را فراهم آورد. هدف از مقاله پیش رو واکاوی نقش انقلاب اسلامی در جهت گیری حرکت ملت های مسلمان به سمت احیای تمدن نُوین اسلامی با رویکرد تغییرات فرهنگی می باشد. روش پژوهش، مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و از نوع توصیفی-تحلیلی است. با پیدایش اسلام بنای مستحکم و عظیمی از فرهنگ و تمدن انسان پایه گذاری شد که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلفی سهیم بودند. دراین بین، اندیشه ها و دیدگاه های فرهنگی و سیاسی مقام معظم رهبری، در شکست ایدئولوژی غربی و ایجاد تغییر در رویکرد فرهنگی در ملت های مسلمان و شکل گیری تمدن نُوین اسلامی، نقش به سزایی داشت و شاهد پیدایش بهار عربی و سرنگونی ایدئولوژی های غرب در بین امت های مسلمان بودیم. لذا؛ واکاوی چگونگی ایفای این نقش گامی روبه جلو برای تبیین شیوه های بازگشت مسلمانان به جایگاه واقعی خود در نظم جهانی خواهد بود.
گونه شناسی پژوهش های معاصر در حوزۀ خوشنویسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
255-286
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به عنوان یک مرور نظام مند، به بررسی عمیق حوزه خوشنویسی معاصر ایران پرداخته و به دنبال دسته بندی، گونه شناسی و تحلیل تنوع تحقیقات انجام شده در این زمینه است. این مطالعه در پی پاسخگویی به دو پرسش اساسی است: ۱- وضعیت کنونی پژوهش های خوشنویسی چگونه است؟ ۲- پژوهش های خوشنویسی چگونه دسته بندی شده اند و چه عواملی در این تنوع دسته بندی مؤثر بوده اند؟ در این راستا، با بررسی بیش از ۲۰۰ نوشته و مطالعه در حوزه خوشنویسی، مشخص شد که تحقیقات از روش های سنتی تاریخ نگاری به سمت روش های پژوهشی علمی و انتقادی گرایش یافته اند. این تحقیقات در دسته ها و گروه های متنوعی بر اساس موضوع، هدف، و سبک اجرایی طبقه بندی شده اند. همجواری و تاثیر هنر های مختلف در دنیای معاصر و همچنین ضرورت های مرتبط با بازار و اقتصاد هنر، خوشنویسی و مطالعات مرتبط با آن را به سمت و سوی جدیدی سوق داده است. این تحقیق نشان داد که در دهه های اخیر، پژوهشگران تلاش کرده اند تا با استفاده از نظریه های معاصر و رویکردهای نوین، به تحلیل و تفسیر آثار خوشنویسی بپردازند، و این امر منجر به ایجاد تفسیرهای جدید و بینش های نو در ارزیابی و فهم خوشنویسی به عنوان یک شکل هنری مستقل و پویا شده است.
بررسی جامعه شناختی کارآفرینی زنان و عوامل مؤثر بر آن در شهر اهواز
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
76 - 91
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جهانی شدن تجارت و اقتصاد باعث شده است زنان در دنیای صنعتی معاصر به طور گسترده وارد کار و کارآفرینی شوند. زنان بخش بزرگی از فعالیت های اقتصادی جهان را برعهده دارند و کارآفرینی آنان در حال تبدیل شدن به یک پدیده جهان شمول است. هر چند جامعه ایران از چند دهه پیش، برای رسیدن به یک جامعه پیشرفته صنعتی تلاش های گسترده ای صورت داده و در مواردی به پیشرفت هایی نائل شده است اما کارآفرینی زنان همچنان توسعه نیافته است. سهم زنان در اقتصاد ایران رو به کاهش و این امر در دنیای صنعتی امروز که نیازمند مشارکت اقتصادی زنان است، مشکلات زیادی را در آینده پدید خواهد آورد. هدف این پژوهش، بررسی رابطه خط مشی های دولت، فناوری اطلاعات، انتظارات نقش خانوادگی، و عوامل سازمانی با کارآفرینی زنان است.روش: این پژوهش از نوع کمی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری، زنان شهر اهواز هستند که کسب وکاری را به طور مستقل یا با شراکت، تأسیس و حداقل یکسال از فعالیت آنها گذشته باشد. از این جامعه آماری، 140 نفر در حوزه های صنعت، کشاورزی، و خدمات با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار تحقیق جهت سنجش خط مشی دولتی، مقیاس استیونسن و لوندرستورم (2001)، فناوری اطلاعات، پرسشنامه اسدی و همکاران (1389)، حمایت سازمانی، مقیاس هورنزبی(1993)، انتظارات نقش خانوادگی، مقیاس کوپلمن و همکاران (1983)، و بالاخره، کارآفرینی، مقیاس کردنائیج (1381) بوده اند. این پرسش نامه ها در شرایط جامعه ایران، هنجاریابی شده اند و محاسبه ضرایب آلفا کرانباخ نشان داد همگی آنان از همسانی درونی بالایی برخوردارند.یافته ها: براساس یافته های توصیفی تحقیق، بیشترین حوزه های کارآفرینی زنان به ترتیب، بخش های خدمات، صنعت و کشاورزی هستند. یافته های تحلیلی تحقیق نشان می دهند، بین متغیرهای خط مشی دولت، فناوری اطلاعات، انتظارات نقش خانوادگی و حمایت سازمانی با کارآفرینی زنان رابطه معناداری وجود دارد. یافته های تحقیق همچنین نشان می دهند، حمایت سازمانی، انتظارات نقش خانوادگی، خط مشی دولت، و فناوری اطلاعات، به ترتیب بیشترین تاثیر را بر کارآفرینی زنان دارند. این متعیرها قادر هستند در مجموع، 718/0 از تغییرات متغیر وابسته کارآفرینی زنان را تبیین کنند.نتیجه گیری: نتیجه گیری این پژوهش این است که با ایجاد تغییراتی در سیاست ها و خط مشی های دولت، تقویت فناوری اطلاعات، تنظیم انتظارات نقش خانوادگی زنان، و بالاخره، افزایش حمایت سازمانی، می توان کارآفرینی زنان را ارتقا بخشید و به توسعه کارآفرینی آنان کمک نمود. فعالیت های کارآفرینانه زنان در دنیای صنعتی معاصر برای ایجاد اشتغال و کمک به فرآیند توسعه، یک امر حیاتی است و ضرورت دارد موانع آن، شناسایی و برطرف گردند.
طراحی الگوی حکمرانی مدیریت عملکرد در سازمان تأمین اجتماعی؛ باتأکیدبر نقش توسعه منابع انسانی در حل مسائل اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال طراحی مدلی جامع برای حکمرانی مدیریت عملکرد در سازمان تأمین اجتماعی است که بر توسعه منابع انسانی و نقش آن در حل مسائل اجتماعی ایران تأکید دارد. این مطالعه بااستفاده از روش ترکیبی (کیفی-کمی)، و با رویکرد کاربردی-اکتشافی برخودار است. داده ها ازطریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسش نامه گردآوری شدند. در بخش کیفی، با انجام 15مصاحبه با مدیران و کارکنان سازمان به روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل «اشباع نظری»، مدل اولیه حکمرانی مدیریت عملکرد تدوین گردید. تحلیل داده ها با بهره گیری از نظریه پردازی داده بنیاد صورت گرفت. در بخش کمی، حجم نمونه براساس فرمول کوکران تعیین شد و داده های گردآوری شده از 351پرسش نامه با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که شرایط علی، مقوله محوری، راهبردها، شرایط مداخله گر، زمینه و پیامدها ابعاد اصلی مدل پیشنهادی را تشکیل می دهند و بر سطوح فردی، سازمانی و اجتماعی تأثیر به سزایی دارند. از نوآوری های این مطالعه می توان به طراحی مدلی جامع مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد، ارزیابی اعتبار مدل با بهره مندی از مدل سازی معادلات ساختاری و تأکیدبر نقش توسعه منابع انسانی در رفع چالش های اجتماعی اشاره کرد. این پژوهش می تواند به بهبود کارآمدی و اثرگذاری سازمان تأمین اجتماعی و ارتقای مسائل اجتماعی کشور کمک کند.
بازخوانی جامعه شناختی سوبژکتیویسم و فروبستگی به ساحت قدس در دین شناسی عبدالکریم سروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
107-143
حوزههای تخصصی:
دین و زیست دینی همواره یکی از ساحات بنیادین در فرهنگ و تمدن بشری بوده است. در دوره معاصر با ظهور عقلانیت جدید و بسط سوبژکتیویسم متافیزیکی طرح پرسش از امکان یا عدم امکان حیات دینی و معنوی در جهان کنونی به پرسشی اساسی تبدیل شده است. بر اساس تلقی سوبژکتیویستی، فهم انسان به منزله سوبژه و فاعل شناسا و تلقی هستی به منزله ابژه یا متعلق شناسایی، به اوج خود می رسد. بر اساس سوبژکتیویسم متافیزیکی و سوبژکتیویسم جدید دکارتی کانتی، آدمی نمی تواند به حقیقتی فراسوی آگاهی خویش نایل شود. ما راهی به فراسوی آگاهی و سوبژکتیویته و هیچ روزنه ای به سوی نومن یا ذات و حقیقت این جهان نداریم. تلقی سوبژکتیویستی، به انکار امکان مقوله وحی، یا سخن گفتن با جان این جهان و امکان منادات انسان با امر قدسی منتهی گردیده و زمینه برای سیطره و بسط سکولاریسیم و نیهیلیسم مهیا شده است. با توجه به مبانی نظری و فلسفی عبدالکریم سروش، در پروژه وی، امر دینی، در معنای گشودگی به ساحت قدس و منادات با حضرت حق، به لحاظ فلسفی و وجودشناختی امکان پذیر نیست.
پیامدهای فرهنگی گسترش کمی آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
29 - 49
حوزههای تخصصی:
زمینه: کارویژه های دانشگاه ریشه در تحولات اجتماعی دارد اما درمیان این کارویژه ها توجه به ارتباط دانشگاه باجامعه نسبت به ارتباط دانشگاه و نهادهای اقتصادی به ویژه در عصر توده گرایی آموزش عالی، کمتر مورد توجه است. به نظرمی رسد ورود دانشگاه ها به بافت های متفاوت، دگرگونی هایی را در بعد فرهنگی فراهم آورده که نمی توان به آن ها بی توجه بودهدف: این مطالعه با هدف واکاوی پیامدهای فرهنگی گسترش کمی درآموزش عالی ایران صورت پذیرفت.روش: این پژوهش درپارادایم تفسیری بارویکردکیفی وروش نظریه پردازی داده بنیادانجام شد.دراین پژوهش 54 مشارکت کننده ازسه گروه اعضای هیات علمی،دانشجو و فعال اجتماعی از سه استان سیستان و بلوچستان، قم وگیلان حضورداشتند که به صورت هدفمندوبااستفاده از راهبردهای نمونه گزینی باحداکثرتنوع انتخاب شدند.برای جمع آوری داده هاازمصاحبه عمیق بدون ساختاروجهت تحلیل داده ها از کدگذاری سه مرحله ای استفاده شد.یافته ها: به باور مشارکت کنندگان «تغییر در سطح سرمایه ی فرهنگی از طریق افزایش سطح سواد، آگاهی و ایجاد نیازهای فرهنگی جدید»، «شکل دادن به فرهنگ شفافیت»، «پذیرش تنوع فرهنگی» و «تغییر بر تمایلات زاد و ولد» در کنار «ایجاد سرخودگی فرهنگی»، «بدبینی فرهنگی»، «تغییر نیازهای فرهنگی جامعه بدون ایجاد پاسخ برای آن» و «تغییر در سیک زندگی زنان و دختران» در دسته ی مهم ترین دگرگونی های فرهنگی در بافت های مورد مطالعه قرار می گیرند.نتیجه گیری: توجه به پیامدهایی فرهنگی و ردپای آن در تحولاتی مانند تغییرات الگوی زندگی زنان، دگرگونی های هنجارهای اجتماعی، مطالبات فرهنگی جدید و نیازمندی جامعه ی هدف برای پاسخ، چالش های پیرامون سنت های گذشته و ارزش های وابسته به جهان جدید و عواملی از این دست در دسته ی منابع مهمی است که باید بیش از گذشته مورد توجه قرار بگیرد.
نهاد دین؛ تحلیل داده بنیاد جامعه پذیری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این نوشتار، تحلیل چگونگی تحقق جامعه پذیری دینی در دعا به عنوان یک کنش اجتماعی و ارائیه یک الگوی بومی جامعه پذیری دینی مبتنی بر نقش دعا و نیایش است. روش مطالعه: در این پژوهش رویکرد روشی، کیفی و با استفاده از روش نظرییه زمینه ای با 23 نفر از شهروندان شهرستان بندر امام خمینی(ره) که روزانه دعا می خوانند، از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع، مصاحبه های عمیق و ساختاریافته انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان می دهند «جامعه پذیری دینی» تحت تأثیر شرایط علّی (مکان مندی، زمان مندی، شرایط روحی)، شرایط زمینه ای (شرایط فردی، دعاگرایی خانواده، دعاگرایی دوستان، رویکرد مناسبتی رسانه) و شرایط مداخله گر (ظرفیت وجودی، فشار محیط، عملکرد ساختاری، معنویت متغیر، دسترسی پذیری محتوای جانبی) می باشد. به این منظور شهروندان راهبرد «دعاگرایی» را اتخاذ کرده اند که پیامدهای (اصالت مطلوب ها، خود ملکوتی، نیت مندی، تفکر توحیدی، الگو پروری) را به دنبال داشته است. نتیجه گیری؛ دعا به عنوان کنش اجتماعی و فردی، بستری مناسب برای جامعه پذیری دینی کنشگران در جامعه است. جامعه پذیری دینی مبتنی بر دعا، یک فرآیند تعاملی است. به این صورت که راهبرد دعاگرایی خود تحت تأثیر دو دسته از عوامل است که همان شرایط زمینه ای (شرایط فردی، دعاگرایی خانواده، دعاگرایی دوستان، رویکرد مناسبتی رسانه) و مداخله گر (ظرفیت وجودی، فشار محیط، عملکرد ساختاری، معنویت متغیر، دسترسی پذیری محتوای جانبی) هستند. بنابراین به منظور تسهیل روند جامعه پذیری دینی لازم است شرایط تحدیدکننده، حذف یا حداقل تعدیل و شرایط تسهیل کننده، ایجاد یا تقویت شوند.
تأثیر تعامل معلم و زبان آموز در پیشرفت تحصیلی و یادگیری زبان: بررسی شیوه های خودتنظیمی در بستر تغییرات اجتماعی - فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی تعامل بین معلم و زبان آموزان که نقش مهمی در یادگیری و موفقیت تحصیلی آنها در مطالعه زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی دارد، انجام شده است. به این منظور راهکارهای یادگیری خودتنظیمی و تاثیر غیر مستقیم آن در بستر تغییرات اجتماعی – فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه ای متشکل از ۲۱۸ زبان آموز )۱۰۲ مرد و ۱۱۶ زن( از میان ۶۴۵ زبانآموز انتخاب شده اند.این افراد بین دامنه سنی ۱۸ الی ۴۵ و از بین دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد تبریز انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های یادگیری خودتنظیمی و تعامل بین معلم و دانش آموز و هم چنین از معدل آنها استفاده شد و داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های همبستگی و تحلیل عاملی بررسی و تحلیل شدند. روش آزمون فرضیه مدل معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین معلم و زبان آموز به صورت مستقیم و چشمگیری بر روی پیشرفت تحصیلی آنها تأثیر می گذارد (0.45=r). به علاوه، نتایج به دست آمده نشانگر این بود که تأثیر رابطه بین تعامل معلم و زبان آموز در پیشرفت زبان آموزان به واسطه تأثیر یادگیری خود تنظیمی انجام شده است(0.47 =r) . مشارکت سببی عوامل اجتماعی که شامل تعامل بین معلم و زبان آموز و یادگیری خودتنظیمی است در پیشرفت تحصیلی آنها اثبات شد. این نتایج ضرورت توجه جدی برنامه ریزان آموزشی، مشاوران، و معلمان به موضوع پیشرفت تحصیلی فراگیران با استفاده از راهکارهایی چون افزایش میزان تعامل و یادگیری خودتنظیمی را نشان می دهد
جایگاه اجتماعی زنان در تحلیل آثار زنددخت شیرازی؛ به سوی تحقق جایگاه بدیل در عصر پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Zand-doḵt Ѝīrāzī (1909-1959); She was a journalist, civil activist and one of the educated women of her time who made valuable efforts to change the status of women. Introducing her thoughts and works is a way to gain knowledge about the dominant gender order and the social status of women and their demands in the light of the developments of the post-constitutional era and coinciding with the formation and consistency of the modern state in Iran. Also It can make us more familiar with their social position, problems and their aspirations. Using a qualitative method and document analysis technique, it explores her works of verse and prose . The findings can be designed around three main axes and related subcategories. Inferiority and low social status is the theme of the first category In the second category, issues such as arranged marriage, marriage at a young age, polygamy, discriminatory condemnation of sexual indolence by the society are among the social issues affecting women and families in her works. Her recommendations are paying attention to the importance of women's role in society's transformation, the need for girls and women to learn science, the women's employment and promoting the women's associations.
سنجش رضایتمندی ساکنین سکونتگاه های غیر رسمی از شاخص های توسعه اجتماعی، نمونه مطالعه: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذشت چندین دهه از برنامه ریزی برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان، هم چنان سهم قابل توجهی از ساکنین شهرها در تأمین نیازمندی های خود ناتوان هستند. در این میان سکونتگاه های غیررسمی را می توان نمونه بارزی از محیط های با سطح پایین توسعه اجتماعی قلمداد کرد که ساکنان آن ها با مشکلات و محدودیت های عدیده ای مواجه هستند؛ از همین رو در این پژوهش، شاخص های توسعه اجتماعی از طریق پرسشنامه از ساکنین پنج سکونتگاه غیررسمی در شهر همدان مورد پرسش قرار گرفته است. متغیرهای مورد بررسی به کمک مدل تحلیل عاملی در پنج عامل: «تعاملات اجتماعی»، «توان اقتصادی»، «خدمات محلی»، «توزیع خدمات» و «حق شهروندی» دسته بندی شده اند؛ هم چنین ارزیابی امتیازات عاملی در محلات مورد بررسی نشان می دهد ترتیب محلات برمبنای سطح رضایتمندی ساکنین از توسعه اجتماعی شامل: «منوچهری»، «مزدقینه»، «خضر»، «حصار» و «دیزج» بوده است. در ادامه به کمک مدل تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی وزن عوامل پنج گانه در تحقق رضایت از توسعه اجتماعی محاسبه شده است که عامل توان اقتصادی با وزن 429/0 بیشترین تأثیر را نشان می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد اولویت نخست افزایش رضایت ساکنین از توسعه اجتماعی در تمامی محلات مربوط به عامل «توزیع خدمات» است.
آینده های نظام مدیریت سبز منابع انسانی در سازمان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
247 - 270
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه پیش رو با هدف ترسیم آینده های پدیده مدیریت سبز منابع انسانی در ایران انجام شده است و طی آن تلاش می شود تا سناریو های باورپذیر از استقرار این نظام مدیریتی در بنگاه های ایرانی به تصویر درآید. روش: در این مطالعه ضمن پیروی از روش تحقیق تلفیقی، توسعه ای و پیمایشی، ابتدا پیشران های کلیدی جریان مدیریت زیست محیطی منابع انسانی به استناد گزارش های علمی موجود، شناسایی شده و با نظر متخصصان مورد اولویت بندی قرار گرفته است. در ادامه با تبعیت از روش شناسی شبکه جهانی کسب وکار ضمن ایجاد تلاقی میان عدم قطعیت های بحرانی ناظر بر هرکدام از دو پیشران اولویت دار، چهار سناریو از آینده مدیریت سبز منابع انسانی در ایران معرفی شده است.یافته ها: پیشران های اولویت دار برای شکل دهی به آینده نظام مدیریت سبز منابع انسانی در کشورمان عبارتند از: «مشوق های مادی و معنوی»، «الزامات قانونی یا سیاستی». همچنین عدم قطعیت های بحرانی ناظر بر این پیشران ها بدین ترتیب شناسایی شده اند: الف) همراهی یا عدم همراهی کارکنان با جریان سبز کردن مدیریت منابع انسانی ؛ ب) اراده فعال یا خنثی در مدیران برای سبز کردن مدیریت منابع انسانی. از تلاقی این دو عدم قطعیت، چهار سناریو قابل تصور است که با استعاره هایی شامل «خوشتر از دوران عشق ایام نیست»، «به کجا چنین شتابان»، «عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی» و «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟» نامگذاری شده اند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند به سیاست گزاران و برنامه ریزان نظام توسعه ایران و همچنین مسئولان حفاظت محیط زیست کشور، مسیر بهینه برای شکل دهی به آینده مناسب از سازمان های دوستدار محیط زیست را نشان دهد.
زمینه های اجتماعی _ فرهنگی گرایش به فمینیسم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
317-359
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش کشف زمینه های اجتماعی _ فرهنگی گرایش به فمینیسم در ایران است. پس از بیان مسأله و گزارشی از مطالعات گذشته، با حساسیت نظری، نظریه فرادستی اجتماعی، عاملیت و ساختار، هژمونی فرهنگی، حلقه های قدرت و نظریه کنش، مرور و چهارچوب مفهومی تدوین گردید. روش گرندد تئوری، انتخاب 37 زن با نمونه گیری هدفمند، تکنیک مصاحبه عمیق و سؤالات نیمه ساخت یافته با تأکید بر اشباع نظری، محقق را به داده های واقعی و نظریه مبنایی هدایت کرد. بر اساس یافته ها، "نظام مردسالاری" به عنوان شرط علّی، "قوانین تبعیض آمیز"، "بازنمایی رسانه"، "جامعه-پذیری جنسیتی" و "استیلای سنّت" در جایگاه شرایط زمینه ای و "خشم برساخت شده" و "آگاهی برساخت شده" به عنوان شرایط مداخله ای کشف شدند. پدیده مرکزی نیز، "گرایش به فمینیسم" است. استراتژی ها شامل: "بی کنشی"، "راهبردهای تغییر وضعیت" و "راهبردهای ساختارشکنانه" و پیامدها نیز با "رهاشدگی"، "ظهور کنشگر" و "ظهور سوژه" نمایان شدند. نتایج نشان می دهد زنان با آگاهی و درک جنسیتی از وضع موجود، مطالبه گر حقوق خود هستند و کنشگری را تا به جالش کشیدن ساختارها، پیش می برند. این نتایج می تواند در ارتقاء سطح نظری، مسأله شناسی و کشف عوامل پنهان مفید باشد و زمینه مداخلات و اصلاحات ساختاری را نیز فراهم نماید.
ارائه مدل سرمایه انسانی نوآور اثربخش بنگاه های دانش بنیان دارویی گیاهی با تاکید بر راهبرد مدیریت آینده نگر بهداشت و سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
133 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف: اثربخشی عملکرد سرمایه انسانی نوآور بنگاه های دانش بنیان دارویی گیاهی و اتخاذ راهبردهایی آینده نگرانه برای نیل به آن مهم می باشد. هدف، ارائه مدل سرمایه انسانی نوآور اثربخش این مؤسسات است. روش: رویکرد تحقیق تلفیقی است. نمونه گیری هدفمند با 15 نفر از خبرگان بخش سلامت و مدیران واحد های دانش بنیان دارویی گیاهی کشور انجام شد. برای آزمون مدل 169 پرسشنامه از پژوهشگران واحد های دانش بنیان داروسازی گیاهی جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها برای اکتشاف مدل از تئوری داده بنیاد و برای آزمون مدل، معادلات ساختاری است. یافته های پژوهش: مدل با شش بعد اصلی شرایط علی (حکمروایی بازار محور)، پدیده محوری (سرمایه انسانی نوآور)، عوامل زمینه ای (بوم فرهنگ درمان گیاهی)، عوامل مداخله ای (ضعف خط مشی گذاری- استانداردسازی و ارزش دهی به خلق نوآوری)، راهبردها (مدیریت آینده گر راهبردی بهداشت و سلامت)، پیامدها (دانش بازار آینده)، 17 مؤلفه و 126 شاخص تأیید گردید.شاخص های برازش مدل NFI=0/926،GOF=0/569 و0.071 =SRMRگردید که بیانگر برازش مدل تحقیق می باشد.نتیجه گیری: مدیران بنگاه ها با اتخاذ راهبرد هایی در زمینه افزایش و تشریک جریان های اطلاعات و دانش بین کارکنان متخصص، سرپرست های پروژه ها وسایر ذینفعان در زنجیره تأمین - داشتن سبک مدیریت یادگیرنده وآینده نگر در زمینه انتخاب، بکا رگیری، آموزش و نحوه سلوک با کارکنان متخصص متصدی امور تحقیق و توسعه در پروژه ها- اتخاذ سبک مدیریتی هوشمندانه در زمینه فرآیند های کسب و کار مانند بازارسنجی، مشتری گرایی، رقیب گرایی، بهبود شرایط کیفی تولید دارو ها و ایجاد فضای تعامل برد- برد با سایر بنگاه های دانش بنیان و صنایع دارویی گیاهی، می توانند با نیل به دانش بازار آینده، اثربخشی عملکرد سرمایه انسانی را شاهد باشند.
جامعه شناسی خصوصی سازی عدالت کیفری و فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
145-166
حوزههای تخصصی:
عدالت کیفری یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی است که وظیفه حفظ نظم و امنیت جامعه و اجرای عدالت را بر عهده دارد. در نظام های حقوقی مدرن، دولت مسئول ارائه خدمات عدالت کیفری است. بااین حال، در سال های اخیر شاهد افزایش روند خصوصی سازی عدالت کیفری در سراسر جهان هستیم. در این مقاله درصدد هستیم که به این سؤال پاسخ دهیم که خصوصی سازی عدالت کیفری به مثابه پروبلماتیک اجتماعی چه فرصت و چالش هایی به دنبال دارد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که به صورت کلی دو دیدگاه کلی در حوزه خصوصی سازی عدالت کیفری مطرح می شود؛ استدلال اصلی در دیدگاه نخست یا نئولیبرالی این است خصوصی سازی موجب افزایش کارایی و صرفه جویی در هزینه، نوآوری، قرارداد مبتنی بر عملکرد، انعطاف پذیری، کاهش بوروکراسی، تخصص محوری و کاهش انحصارت دولتی می شود؛ در مقابل، دیدگاه دوم یا کالایی سازی عدالت کیفری مطرح می کند که کالایی سازی عدالت کیفری سبب سلب عدالت و آزادی، کاهش خدمات، ساده سازی، بی ثباتی، فقدان پاسخ گویی، تضاد منافع و سلب اعتماد عمومی می شود. در این مقاله، با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی به بررسی خصوصی سازی عدالت کیفری و دیدگاه های متباین بپردازیم.
تبیین عوامل اجتماعی - فرهنگی کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران در افق زمانی 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
103 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف:یکی از عرصه های مهم و اساسی تأمین امنیت ملی کشورها در راستای حفظ منافع ملی خود و دستیابی به اقتدار پایدار، توجه به حوزه دفاعی – نظامی و عوامل تأثیرگذار بر قدرت دفاعی کشور در راستای ایجاد بازدارندگی در برابر تهدیدهای دشمنان می باشد. در این میان، سیاست های دفاعی کشورها به خصوص ایران به شدت متأثر از عوامل اجتماعی – فرهنگی می باشد و این عوامل نقش و تأثیر قابل ملاحظه ای بر قدرت دفاعی کشور دارند. در همین راستا، این مقاله با طرح این پرسش که از میان عوامل اجتماعی- فرهنگی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران، کلیدی ترین و تأثیرگذارترین عوامل کدامند و با مبنا قرار دادن نظریه فرهنگ استراتژیک به عنوان چارچوب نظری تحقیق انجام یافته است. روش :تحقیق از لحاظ هدف کاربردی – توسعه ای و از لحاظ روش، تلفیقی از روش های توصیفی-تحلیلی و پیمایشی (استفاده از نظر خبرگان و پرسشنامه) است. یافته ها:تعداد پانزده عامل مهم و دارای نقش تأثیرگذار و تعداد چهار عامل به عنوان عوامل اجتماعی – فرهنگی کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران مشخص گردیدند. نتیجه گیری: ایدئولوژی غالب ملی، ایمان و اعتقادات دینی و مذهبی، میهن پرستی و مقاومت، مردمی بودن حکومت و اتحاد میان ملت و نیروهای نظامی به عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر قدرت دفاعی مشخص گردید.