فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۷۲۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر مصرف مکمل اسیدهای آمینة شاخه دار در یک برنامة تمرینی سه ماهة پرش عمقی بر فعالیت آنزیم کراتین کیناز کشتی گیران بود. به این منظور 22 کشتی گیر مرد طی نمونه گیری هدفمند و تصادفی ساده از بین کشتی گیران زنجان(سن 52 /3±54 /21 سال، وزن 76 /3 ±18 /66 کیلوگرم، قد 41 /2±36 /168 سانتی متر و شاخص تودة بدن 97 /1±34 /23 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند. طی این مدت سه ماهه، هر دو گروه ساعت 7:00 صبح صبحانه و ساعت 9 صبح نیز تمرینات پرش عمقی را در شش ست پیاپی تا سرحدخستگی، با فاصلة 5 دقیقه در بین ست ها انجام دادند و مکمل و دارونمای خود را به صورت دوسوکور بعد از پرش های عمقی دریافت کردند. گروه یکkgBW /mg 45 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از هر یک از آمینو اسید های (والین، لوسین و ایزولوسین) به صورت محلول kgBW/ml4 دریافت کردند. گروه دارونما نیز از محلولی هم کالری (kgBW/mg 45 میلی گرم گلوکز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و هم حجم لیمو و نمک مصرف کردند. خون گیری در دو مرحلة قبل (ناشتا) و 48 ساعت بعداز پرش عمقی به منظور اندازه گیری فعالیت آنزیم CK انجام گرفت.از روش آماری تحلیل واریانس یکطرفه و تی زوجی به ترتیب برای بررسی مقدار تغییرات CK و عملکرد استفاده شد و سطح معنی داری (0.05=α) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که میزان فعالیت آنزیم کراتین کیناز در هر دو گروه (48 ساعت بعد از پرش عمقی) هم در بررسی های درون گروهی و هم بین گروهی تفاوت معناداری نداشتند (0.05>P) . احتمالا آسیب در سطح سلول و افزایش CK پلاسما به خستگی بر می گردد. با توجه به افزایش عملکرد، پیشنهاد می شود برای اطمینان بیشتر، در تحقیقات بعدی افراد پس از سه ماه تمرینات پرش عمقی برای بررسی CK با همان بار کار سه ماه قبل فعالیت نمایند.
مقایسه تأثیرات حرکات کششی ایستا و پویا بر میزان کوفتگی تأخیری عضلانی و کراتین کیناز
منبع:
حرکت بهار ۱۳۷۹ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق تاثیرات حرکات کششی ایستا وپویا برمیزان کوفتگی تاخیری وافزایش کراتین کینازبا یکدیگر مقایسه شده است. بیست مرد دانشگاهی دردو گروه کششی ایستا و پویا به صورت تصادفی قرار گرفتند .همه ی آنها سه دوره از 25 حرکت کششی را درزمان 80 دقیقه انجام دادند ،تنها تفاوت موجود در بین گروه ها این بود که گروه ایستا هر حرکت را به مدت 40 ثانیه در حالت ساکن نگه می داشتند در صورتی که گروه پویا این حرکات رادر حالت حرکت اجرا می کردند. برای تجزیه وتحلیل میانگین های اندازه گیری شده در کوفتگی تاخیری عضلانی وآنزیم کراتین کیناز قدرت ایزومتریک پایین تنه و دامنه ی حرکتی مفصل ران ،از آزمون تحلیل واریانس عاملی‹4? 2› استفاده شده است.
آیا ورزشکاران نخبه بیش از غیرورزشکاران مستعد اختلال تغذیه اند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر برآورد شیوع اختلال تغذیه، بررسی نارضایتی از شکل بدن و فشار اجتماعی برای تغییر وزن در زنان ورزشکار نخبه و زنان دانشجوی غیرورزشکار است. به این منظور 618 آزمودنی بین سنین 18- 30 سال در این پژوهش شرکت کردند. 211 ورزشکار نخبه (پنج رشتة ورزشی) و 407 غیرورزشکار، پرسشنامه ها را دریافت کردند. این مجموعه شامل پرسشنامة جمعیت شناسی، پرسشنامة بررسی سابقة فعالیت ورزشی، پرسشنامة نگرش غذایی و مقیاس تصویری شکل بدن بود. به علاوه، قد و وزن آزمودنی ها به منظور مقایسة BMI واقعی، ادراک شده و دلخواه اندازه گیری شد. یافته های این مطالعه نشان داد شیوع اختلال تغذیه در زنان ورزشکار نخبه بیش از زنان غیرورزشکار است. به علاوه، در مورد BMI، نارضایتی از شکل بدن و فشار اجتماعی برای تغییر وزن تفاوت معنی داری بین زنان ورزشکار و غیرورزشکار مشاهده شد (05/0 p<). همچنین، نارضایتی از شکل بدن در زنان غیرورزشکار با اختلال تغذیه همبستگی مثبت نشان داد (05/0 p <). این یافته ها نشان می دهد علت بروز اختلال تغذیه می تواند در ورزشکاران و غیرورزشکاران متفاوت باشد. در مورد ورزشکاران نخبه اختلال تغذیه ممکن است بازتاب منطقی تمایل به داشتن شکل بدنی خاص برای افزایش عملکرد باشد؛ بنابراین برای برخی از ورزشکاران اختلال تغذیه می تواند ارمغان فعالیت ورزشی باشد نه عوامل روان شناختی.
تأثیر یک دوره مکمل دهی عصارة دارچین بر پاسخ nAChR عضلة اسکلتی موش های صحرایی سالمند به فعالیت حاد وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف مکمل های حاوی آنتی اکسیدان در بهبود عملکرد در دوران سالمندی اهمیت زیادی دارد. هدف این تحقیق، بررسی تأثیر یک دوره مکمل دهی عصاره دارچین بر پاسخ گیرندة نیکوتینی استیل کولین (nAChR)پس از یک جلسه فعالیت وامانده ساز در موش های صحرایی سالمند بود. 32 سر موش سالمند نژاد ویستار به طور تصادفی در چهار گروه ورزش وامانده ساز، دارچین، دارچین– ورزش و کنترل تقسیم شدند. موش ها در گروه دارچین و دارچین- ورزش mg/kg/day 200 عصارة دارچین به مدت 14 روز به صورت گاواژ دریافت کردند. در گروه ورزش و دارچین– ورزش، موش ها ابتدا با سرعت m/min 10 برای گرم کردن روی تردمیل راه رفتند و سپس هر دو دقیقه، m/min 2 به سرعت تردمیل اضافه شد تا سرعت به m/min 28 رسید. پس از بیهوشی، عضله SOL و EDL در حالت استراحت، بلافاصله و چهار ساعت بعد خارج شد. از روش هموژن کردن و سپس وسترن بلات برای شناسایی تغییر متغیرها استفاده شدند. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه (One Way ANOVA) در سطح معناداری (05/0 ≥P ) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که میزان nAChR بلافاصله و چهار ساعت بعد در عضله SOL، در همه گروه ها به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0˂ P). با وجود این در عضله EDL این افزایش معنادار نبود (05/0 ≤P). به نظر می رسد که مکمل دهی عصاره دارچین و فعالیت استقامتی، روش مناسبی برای کاهش توسعة سارکوپنیا و افزایش سنتز nAChR در افراد سالمند باشد.
تأثیر یک دوره تمرین هوازی به همراه مصرف شیر بر میزان GLUT4، گلوکز و انسولین در پسران نابالغ دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر هشت هفته تمرین هوازی به همراه مصرف شیر بر میزان GLUT4، گلوکز و انسولین در پسران نابالغ دارای اضافه وزن بود. به این منظور، 28 پسر نابالغ (8 تا 10سال) دچار اضافه وزن(BMI) براساس پرسشنامة تغذیه ای، قابلیت های ورزشی، شاخص توده بدنی، صحت و سلامت بدنی از بین داوطلبان انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به طور تصادفی به چهار گروه تمرین، شیر، تمرین + شیر و کنترل تقسیم شدند. برنامة تمرینی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و با شدت 60 - 45 درصد حداکثر ضربان قلب انجام گرفت. گروه های دریافت کنندة مکمل شیر 236 میلی لیتر شیر در روز مصرف کردند. خونگیری در شرایط 14 ساعت ناشتایی، قبل و بعد از 8 هفته برای ارزیابی سطوح GLUT4، گلوکز و انسولین انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس عاملی صورت پذیرفت. یافته های نشان داد بعد از 8 هفته میزان GLUT4 در گروه های تمرین(001 /0p=)، تمرین + شیر(005 /0p=) و شیر (002 /0p=) افزایش معنادار یافت. میزان گلوکز و انسولین در گروه های تمرین (به ترتیب 058 /0p= و001 /0p=)، تمرین + شیر (به ترتیب 001 /0p= و003 /0p=) و شیر (به ترتیب 002 /0p= و001 /0p=) کاهش داشت که این تغییرات به جز در گلوکز گروه تمرین در دیگر گروه ها معنادار بود. بنابراین به نظر می رسد یک دوره تمرین هوازی همراه با مصرف شیر، موجب بهبود هموستاز گلوکز، کاهش سطح انسولین و افزایش GLUT4 در پسران نابالغ دچار اضافه وزن می شود.
تاثیر سه نوع برنامه گرم کردن با حرکات پویا، کشش پویا و ماساژ بر میزان توان انفجاری دوندگان مرد سرعتی
ارتباط بین تغییرات سطح لپتین با برخی از عوامل خطرزای قلبی - عروقی دختران چاق در اثر تمرین هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، تعیین میزان همبستگی بین تغییرات سطح لپتین با برخی از عوامل خطرزای قلبی – عروقی در اثر تمرین هوازی است. از میان تعداد 65 دختر دانشجوی چاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان با درصد چربی بین 45-35، تعداد 20 نفر به صورت تصادفی انتخاب، و از طریق رتبه بندی درصدچربی، همتاسازی شدند و به دو گروه کنترل و تجربی دسته بندی گردیدند. میانگین و انحراف معیار سن و وزن آزمودنی ها به ترتیب 5±25سال و 92/8± 78/87 کیلوگرم بود. درصد چربی، وزن، BMI و WHRبا استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل ترکیب بدنی تعیین شد. سطح لپتین، انسولین،LDL، HDL، TG در حالت ناشتا اندازه گیری شد. آزمودنی های گروه تجربی، تحت تأثیر یک برنامه تمرین هوازی (دویدن روی تردمیل با 80-70 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 20 دقیقه، 3 جلسه در هفته و به مدت 3 ماه) قرار گرفتند. متغیرها پس از 3 ماه مجدداً اندازه گیری شدند. به منظور تعیین همبستگی بین متغیرها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تغییرات لپتین با تغییرات وزن(000/0, p=853/0(r=، درصدچربی(004/0, p=674/0r=)، BMI(004/0, p=702/ 0r=)، WHR(002/0, p=614/0(r=، انسولین (006/0, p= 654/0r=)، LDL (042/0, p= 513/0r=)، TG (006/0, p=657/0r=) ارتباط مثبت وجود دارد ولی با HDL (730/0, p=094/0r=-) ارتباطی مشاهده نشد. نتایج نشان داده است که تمرینات هوازی باعث کاهش سطح لپتین می شود که این امر با بهبود پارامترهای لیپیدهای خون و ترکیبات بدن همراه است. بنابراین کاهش سطح لپتین ناشی از تمرینات هوازی در افراد چاق با تغییرات عوامل خطرزای قلبی – عروقی ارتباط دارد.
تأثیر یک برنامه تمرینی ویژه صبح و عصر بر سازگاری زمان تمرین و زمان آزمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مطالعه تاثیر یک برنامه تمرینی ویژه صبح و عصر بر سازگاری زمان تمرین و زمان آزمون بوده است تا تغییرات احتمالی در برخی عوامل آمادگی جسمانی و حرکتی نسبت به زمان تمرین مطالعه شود. به این منظور، زمان واکنش ساده در پاسخ به محرک دیداری، حداکثر قدرت ایزومتریک دست، توان بی هوازی پا و استقامت عضلات کمربند شانه ای، در پیش آزمون (عصر) و پس آزمون (صبح و عصر) سنجیده شده اند. در این پژوهش 20 پسر دانش آموز داوطلب که دست کم یک سال سابقه تمرین منظم کشتی داشتند، به شکل تصادفی به دو گروه تجربی 1 (زمان تمرین 9 تا 11 صبح) و گروه تجربی 2 (زمان تمرین 4 تا 6 عصر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت 3 هفته و هر هفته 4 جلسه در یک برنامه تمرینی کشتی شرکت داده شدند. تحلیل واریانس چند عاملی نتایج نشان داد در هیچ کدام از عوامل مورد سنجش، سازگاری معنی داری با زمان تمرین رخ نمی دهد و این در حالی است که تفاوت معنی داری بین زمان های گوناگون سنجش زمان واکنش ساده مشاهده شد(001/0=P). همچنین، بین زمان های گوناگون اندازه گیری حداکثر قدرت ایزومتریک دست، تفاوت معنی داری به وجود نیامد (195/0 =P) . سنجش توان بی هوازی پا در زمان های مختلف ارزیابی، اختلاف معناداری نشان داد (00/0 =P)، در حالی که استقامت عضلات کمربند شانه ای تغییر بارزی نیافت (273/0=P).
مقایسه ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه استقامتی و بی هوازی کار و ارتباط آن با شاخصهای هوازی و بی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر مقایسه ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه استقامتی و بی هوازی کار و ارتباط آن با شاخصهای هوازی و بی هوازی بود. 8 دوچرخه سوار استقامتی و 6 دوچرخه سوار نخبه بی هوازی کار در دو جلسه مجزا با فاصله زمانی یک هفته یک آزمون فزاینده استاندارد و یک آزمون فرابیشینه یکنواخت را انجام دادند. در خلال آزمون فزاینده گازهای و نمونه خونی جهت اندازه گیری لاکتات، بی کربنات و pH جمع آوری شد. مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا به عنوان فاصله بین آستانه لاکتات و آستانه تنفسی جبرانی تعیین گردید. ظرفیت بافرینگ بی کربناتی از طریق فرمول [pH] Δ . Δ [HCO3] و ظرفیت غیر بی کربناتی از طریق Δ PH] ] [Δ [LA] . Δ [PH] ] – [Δ [HCO3] . [ بدست آمد. همبستگی بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تعیین و معنی دار بودن تفاوت بین متغیر ها با آزمونt استیودنت مشخص گردید. ظرفیت بافرینگ بی کربناتی (001/0 >p ) و مدت زمان مرحله بافرینگ (05/0 >p ) و تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ( 01/0 >p ) در گروه استقامتی بطور معنی دار نسبت به گروه بی هوازی کار بالاتر بود. همبستگی معنی دار بین ظرفیت بافرینگ بی کربناتی با VO2max ( 05/0 >P ) وظرفیت بافرینگ بی کربناتی و کسر اکسیژن ( 01/0 >P ) بدست آمد. به طور خلاصه نتایج نشان داد که ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه متفاوت و با ظرفیت های هوازی و بی هوازی در رابطه است.
تربیت بدنی و ورزش مدارس در کشورها: تربیت بدنی و ورزش مدارس ابتدائی در کشور مالت
حوزههای تخصصی:
تأثیر اسیدهای آمینه شاخه دار، گلوکز کولین و محرک کولینرژیک بر خستگی و عملکرد دستگاه عصبی مرکزی بازیکنان فوتبال مرد بزرگسال طی دوهای شدید متناوب خاص فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی برخی مکانیسم های احتمالی خستگی و عملکرد دستگاه عصبی مرکزی بازیکنان فوتبال مرد بزرگسال طی دوره های شدید متناوب و ارائه راهبردهای برای بهبود عملکرد دستگاه عصبی مرکزی که موجب تاخثر در بروز خستگی مرکزی و بهبود اجرای ورزشی آنها خواهد شد به همین منظور محقق برای پاسخ به سوال اصلی تحقیق 30 بازیکن فوتبال مرد بزرگسال را به طور تصادفی به پنج گروه شش نفری تقسیم کرده و هر یک از این گروه ها را از لحاظ مصرف نوشیدنی ورزشی حاوی مکمل غذایی یا دارونما دو و نیم ساعت قبل و حین اجرای پروتکل ورزشی خاص فوتبال تحت تاثیر یکی از شرایط آزمایشی مصرف گلوکز اسیدهای آمینه شاخه دار کولین ومحرک کولینرژیک قرار داده است آزمودنی ها یک دوره دو هفته ای ( هر هفته چهار جلسه) پروتکل ورزشی خاص فوتبال را انجام دادند طی سه مرحله از سیاهرگ بازویی آزمودنی ها نمونه خون گرفته شد توام با خونگیری در همان فاصله های زمانی آزمودنی ها تست های RPE ،CWT،POMS را انجام دادند زمان فعالیت بدنی تا بروز خستگی نیز در وهله آخر پروتکل ورزشی اندازه گیری شد
تمرینات استقامتی برای کودکان در مرحله ی پیش از بلوغ، بلوغ و پس از بلوغ
حوزههای تخصصی:
مقایسه تأثیر دو برنامه بیش تمرینی قدرتی و استقامتی روی تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی مردان جوان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی و مقایسه آثار دو برنامه بیش تمرینی قدرتی و استقامتی روی تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیائی مردان جوان ورزشکار بوده است بیش تمرینی عارضه ای است که موجب کاهش عملکرد ورزشکار شده و تغییرات فیزیولوژیکی بیوشیمیائی ایمونولوژیکی و روانی متعددی را به وجود می آورد در طی سال های متمادی متخصصان و پژوهشگران سعی و تلاش کرده اند که با تعیین برخی شاخص های فیزیولوژیکی و بیوشیمیائی در تشخیص زود هنگم این عارضه قبل از کاهش در عملکرد ورزشکار کمک کنند نمونه آماری این تحقیق را 39 نفر از دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه اراک که در سال تحصیلی 80-79 مشغول به تحصیل بوده اند تشکیل میدهند نتایج تحقیق حاضر نشان داد که برنامه بیش تمرینی قدتری موجب افزایش معنی داری در غلظت هورمون تستوسترون پلاسمای خون ونیز توان بی هوازی ورزشکاران قدرتی گردید از طرفی در غلظت هورمون کورتیزول کاهش معنی داری نشان داد همچنین متعاقب اجرای برنامه بیش تمرینی استقامتی غلظت هورمون تستوسترون کورتیزول و توان هوازی بیشینه کاهش معنی داری نشان داد
اثر هشت هفته تمرینات فوتبال بر غلظت متابولیت های نیتریک اکساید (NO) در بازیکنان فوتبال دسته اول دانشگاه های کشور و بررسی ارتباط آن با گرفتگی عضلات
حوزههای تخصصی:
بیان MyoD و MSTN در پاسخ به تمرین مقاومتی در عضلات تند و کند انقباض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک وهله تمرین مقاومتی وامانده ساز بر مایوستاتین و MyoD، در عضلات اسکلتی موش های نر نژاد ویستار بود. 30 موش به سه گروه تقسیم شدند: کنترل ( 6 سر ) ، غیرورزیده ( 12سر) و ورزیده (12 سر). تمرین مقاومتی شامل بالابردن وزنه روی نردبان بود. 48 ساعت پس از اخرین جلسه تمرینی هر دوگروه غیرورزیده و ورزیده یک جلسه تمرین مقاومتی وامانده ساز را انجام دادند و 3 و 6 ساعت بعد قربانی شدند. بیان مایوستاتین وMyoD در نعلی و خم کننده دراز شست با تکنیک Real time – PCR اندازه گیری و داده ها با روش 2-??CT محاسبه شدند .تفاوت ها با t-test زوجی و مستقل تعیین شدند. بیان myoD ،3 و 6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در نعلی نسبت به گروه کنترل، در گروه ورزیده به ترتیب 54/1 برابر کاهش و 07/1 برابر افزایش و در گروه غیرورزیده 86/2 و 4 برابر کاهش یافت. بیان myoD ،3 و6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در خم کننده دراز شست نسبت به گروه کنترل، درگروه ورزیده به ترتیب 70 و 339 برابر و در گروه غیرورزیده 193 و 206 برابر افزایش یافت. در بررسی بیان مایوستاتین 6 و 3 ساعت پس از تمرین درنعلی ، در گروه ورزیده داده ای یافت نشد و در گروه غیرورزیده 3 ساعت پس از یک جلسه تمرین نسبت به گروه کنترل 854 برابرکاهش یافت و6 ساعت پس از یک جلسه تمرین داده ای یافت نشد. بیان مایوستاتین 3 و 6 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در خم کننده دراز شست نسبت به گروه کنترل، در گروه ورزیده به ترتیب 87/15 و 39/1 برابر کاهش و در گروه غیرورزیده 59 و 151 برابر افزایش یافت. یافته ها، پاسخ های متفاوت مایوستاتین وMyoD را به یک جلسه تمرین وامانده ساز مقاومتی در عضلات تند وکند موش های ورزیده و غیرورزیده آشکار می سازد.
عوامل همبسته با کوه گرفتگی حاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش یافتن عوامل مرتبط با بروز کوه گرفتگی حاد (AMS) است. بدین منظور، 218 کوه پیمای داوطلب زن و مرد (سن: 9/10±0/37 سال) در ارتفاع 4200 متری بررسی شدند. پس از گذشت 5/0 تا 2 ساعت از ورود آزمودنی ها به این ارتفاع، اشباع اکسیژن خون سرخرگی آنها در شرایط استراحت (SPO2%) اندازه گیری شد. پس از تلاش برای صعود به قله، بدترین نشانه های AMS آزمودنی ها مجدداً طی اقامت در ارتفاع 4200 متر، با استفاده از پرسشنامه لیک لوییس ثبت شد. آزمون مربع کای نشان داد آزمودنی-هایی که مستعد ابتلا به AMS نبودند (001/0>p)، در طول سال، دست کم سه شب را در ارتفاع بالاتر از 3000 متر سپری کرده بودند (01/0>p)، سابقه صعود به ارتفاع بالاتر از 5000 متر داشتند (001/0>p) و طی 2 ماه پیش از صعود، دست کم یک بار به ارتفاع بالاتر از 3000 متر صعود کرده بودند (05/0>p). همچنین، این افراد در بدو ورود به ارتفاع 4200 متری، SPO2% بالاتری داشتند (001/0>p) و بروز AMS در آنها، به طور معنی داری کمتر از سایر آزمودنی ها بود. سن، جنس، جرم بدن، شاخص توده بدنی، حجم تمرینات بدنی در هفته و سرعت صعود، ارتباط معنی داری با بروز AMS نداشت. در نتیجه، بالاتر بودن SPO2% در بدو ورود به ارتفاع، سازگاری پیشین با ارتفاع، و سابقه صعود به ارتفاعات، عواملی هستند که احتمال بروز AMS را در کوه پیمایانی که قصد صعود به ارتفاعات بالاتر از 4000 متر دارند، کاهش می دهند.