فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شدت فعالیت هوازی (شدت کم و متوسط) بر ابعاد خودپندارة سالمندان 60 تا 70 سال انجام شد. آزمودنی های آن، 45 سالمند مرد بودند که به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گمارده شدند. پروتکل تمرینی افراد شامل 8 هفته فعالیت هوازی در قالب آزمون یک مایل پیاده روی/دویدن راکپورت بود. شدت فعالیت کم تا متوسط نیز با استفاده بلت های مخصوصی که به سینة آزمودنی ها متصل شده بود، اندازه گیری و کنترل شد. تمامی آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامة خودپندارة تنسی-2 را تکمیل کردند. نتایج نشان داد در مرحلة پس آزمون، اختلاف معناداری بین سه گروه در ابعاد خودپنداره وجود دارد (0.05 P<). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد گروه فعالیت با شدت متوسط، دارای میانگین نمرات بالاتر و بهتری نسبت به دو گروه دیگر بود. همچنین، گروه فعالیت با شدت کم نیز دارای میانگین نمرات بهتری نسبت به گروه کنترل بود. براساس نتایج پژوهش، انجام فعالیت هوازی با شدت متوسط، به عنوان یک روش مفید برای افزایش ابعاد خودپنداره به سالمندان توصیه می شود.
تغییرپذیری فشار خون، ضربان و شاخص اکسیژن مصرفی قلب و ارتباط آنها با نیمرخ چربی های بدن در افراد فعال و غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات فشار خون، ضربان و شاخص اکسیژن مصرفی قلب و ارتباط آن با نیمرخ چربی های بدن در دانشجویان فعال و غیرفعال است. به این منظور ده دانشجوی فعال (میانگین سن 21 سال، وزن 1/68 کیلوگرم و قد 1/174 سانتی متر) و ده دانشجوی غیرفعال (میانگین سن 5/21 سال، وزن 07/73 کیلوگرم و قد 177 سانتی متر) به صورت تصادفی از بین دانشجویان پسر دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی که برای شرکت در پژوهش داوطلب شده بودند، انتخاب شدند. شرکت کنندگان تست کانینگهام فالکنر را شامل دویدن روی نوار گردان با شیب20 درصد و سرعت km/hr9/12 تا رسیدن به واماندگی انجام دادند. ابتدا فشار خون سیستولی (SBP) و دیاستولی (DBP) و ضربان قلب (HR) در حالت نشسته، حاصل ضرب دوگانه (DP)، شاخص های چربی خون و احشایی، نسبت چربی و نمایه توده بدن پیش از فعالیت اندازه گیری شد. در ادامه نیز BP و HR در حالت نشسته و DP هر شرکت کننده بلافاصله پس از تست و 3 دقیقه بعد دوباره سنجیده شد. برای تحلیل آماری از آزمون های تحلیل واریانس و کواریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد بازیافت HR (006/0=P و 012/6=F)، SBP (02/0=P و 353/4=F) و DP (004/0=P و 38/6=F) در افراد فعال بهتر صورت می گیرد. اصلاح نتایج با شاخص های اضافه وزن و چربی های خون، ارتباط بین برخی از این عوامل با بازیافت نامناسب در افراد غیرفعال را تأیید کرد. ازاین رو نظر به این یافته ها می توان گفت آمادگی و فعالیت بدنی بر بازیافت بهتر شاخص های همودینامیک بعد از فعالیت ورزشی تأثیر مثبت دارد، هرچند تفاوتی در مقادیر استراحت و فعالیت مشاهده نشد. اضافه وزن و دیس لپیدمیا می تواند بخشی از تفاوت های بین افراد فعال و غیرفعال را در این زمینه توضیح دهد. ازاین رو کنترل این عوامل با فعالیت ورزشی و رژیم غذایی مناسب توصیه می شود.
تأثیر شدت فعالیت مقاومتی بر سطوح ویسفاتین پلاسمایی و ارتباط آن با مقاومت به انسولین و هورمون های مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی پاسخ غلظت پلاسمایی ویسفاتین به شدت فعالیت مقاومتی و ارتباط آن با مقاومت به انسولین، هورمون رشد و اینترلوکین-6 بود. پانزده آزمودنی جوان و سالم با سن 1/4±2/26 سال و وزن 1/9±1/75 کیلوگرم، بعد از جلسات آشنایی و تعیین قدرت بیشینه، سه جلسه فعالیت مقاومتی با شدت های30درصد، 55درصد و 80درصد قدرت بیشینه و با حجم های یکسان را به فاصله یک هفته و به طور تصادفی اجرا کردند. قبل و بلافاصله بعد از فعالیت مقاومتی، از آزمودنی ها خون گیری به عمل آمد و نمونه ها برای اندازه گیری گلوکز، انسولین، هورمون رشد، اینترلوکین-6 و ویسفاتین آنالیز شدند. نتایج نشان داد که بین پاسخ پلاسمایی ویسفاتین، اینترلوکین-6 و شاخص مقاومت به انسولین به سه شدت متفاوت فعالیت مقاومتی، تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<P). صرف نظر از عامل شدت، یک جلسه فعالیت حاد مقاومتی، تأثیر معنی داری بر همه فاکتورهای اندازه گیری شده غیر از ویسفاتین داشت (001/0>P). نتایج، ارتباط معنی داری را بین هیچ یک از فاکتورهای اندازه گیری شده تحقیق نشان نداد (05/0<P). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گیری کرد که شدت فعالیت مقاومتی، عامل مؤثری بر پاسخ ویسفاتین، اینترلوکین-6 و شاخص مقاومت انسولین به فعالیت مقاومتی نیست که احتمالاً می تواند ناشی از سطح پایین تفاوت انرژی مصرفی طی فعالیت مقاومتی با شدت های متفاوت اما حجم یکسان باشد. همچنین، با توجه به بی ارتباطی معنی دار بین ویسفاتین و مقاومت به انسولین در پاسخ به فعالیت، نمی توان این آدیپوکاین را در فرایند مقاومت به انسولین حین فعالیت ورزشی دخیل دانست.
تاثیر تمرینات جسمانی و نوروفیدبک بر تعادل بیماران مبتلا به سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر نوروفیدبک و تمرینات جسمانی بر تعادل بیماران دچار سکته مغزی بود. روش پژوهش حاضر از نوع RCT و مطالعه بین گروهی بود، جامعه مورد مطالعه بیماران سکته مغزی در بازه سنی 35 – 70 سال بودند که از بین آنها 6 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، و به طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین جسمانی و نوروفیدبک (هر گروه 2 نفر) قرار گرفتند. دوره درمان 12 جلسه 40 دقیقه ای (3روز در هفته) به طول انجامید. تمرین نوروفیدبک با هدف تقویت موج SMR انجام شد. همچنین به منظور تمرینات جسمانی از تمرینات کاوتورن و کوکسی استفاده شد. در این تحقیق از آمار توصیفی به منظور دسته بندی اطلاعات، میانگین و انحراف استاندارد و از روش آماریd کوهن و تحلیل واریانس دوطرفه آمیخته برای تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق استفاده شد. همچنین اندازه اثر در این پژوهش با استفاده از روشی مبتنی بر میانگین و انحراف استاندارد داده ها (dکوهن) محاسبه شد. یافته ها نشان داد که در گروه نوروفیدبک و تمرین جسمانی بهبود معنی داری در تعادل نشان دادند اما در گروه فیزیوتراپی مرسوم تغییر چندانی حاصل نشد. در مجموع می توان گفت نوروفیدبک و تمرینات جسمانی می توانند به عنوان مکمل فیزیوتراپی معمول به تسریع درمان و بهبود تعادل بیماران دچار سکته مغزی کمک کنند.
تأثیر تمرینات مقاومتی بر شاخص های ریوی و ترکیب بدنی زنان چاق و دچار اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر عملکرد ریوی زنان چاق و دچار اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع دو است. 24 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو با دامنه سنی 55-40 سال، میانگین شاخص توده بدنی (BMI) 26/3±16/30 کیلوگرم بر متر مربع و قند خون ناشتای بیشتر از 126 میلی گرم در دسی لیتر به طور هدفمند انتخاب شدند. پس از اندازه گیری های آنتروپومتریک و شاخص های ریوی، آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته، هفته ای 3 روز و هر روز به مدت60 تا 75 دقیقه و با شدت 40 تا 80 درصد 1RM انجام گرفت. شاخص های ریوی از طریق اسپیرومتری ارزیابی شدند. برای مقایسه تفاوت ها در پایان تمرین بین دو گروه از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. در پایان تحقیق بین وزن بدن (001/0 P=)، BMI (01/0 P=)، WC(001/0 P=)، WHR (004/0 P=)، FVC (001/0 P=)، FEV1 (001/0 P=)، FEV1/FVC (04/0 P=) و گلوکز ناشتای خون (001/0 P=) گروه ها تفاوت معنا داری مشاهده شد. براساس نتایج این تحقیق، برنامه تمرین ورزشی که موجب کاهش قند خون در افراد دیابتی شود، مداخله درمانی مؤثری برای بهبود عملکرد ریوی به شمار می رود.
تاثیر تمرینات مقاومتی و تعادلی بر قدرت عضلانی بیماران مرد مبتلا به پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیماری پارکینسون که از بیماری های گروه سنی سالمندان می باشد یک عارضه پیشرونده مزمن بوده که سیستم عصبی مرکزی را تحت تاثیر و با ایجاد اختلال در عقده های قاعده ای مغز، مشکلات حرکتی زیادی را در بیماران ایجاد می کند. هدف این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات مقاوتی و تعادلی بر عملکرد عضلانی-اسکلتی، بیماران مرد مبتلا به پارکینسون بود. تعداد 22 نفر از بیماران مبتلا به پارکینسون به صورت در دسترس انتخاب و بطور داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. بیماران بصورت تصادفی در دو گروه تجربی ( 11 نفر ) و کنترل ( 11 نفر ) تقسیم شدند. بیماران گروه تجربی به مدت 10 هفته به انجام برنامه تمرینی منتخب پرداختند. قبل و بعد از دوره تمرینی قدرت عضلات چهارسر رانی، همسترینگ و دوقلو تمامی بیماران با استفاده از دینامومتر اندازه گیری شد. نتایج با استفاده از t وابسته و مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. افزایش معناداری در قدرت عضله چهار سر هر دو پای راست و چپ (P< 0.05) و قدرت عضله همسترینگ پای راست (P< 0.05) مشاهده شد در حالیکه قدرت عضله همسترینگ پای چپ به طور معناداری کاهش (P< 0.05) و تغییر معناداری در قدرت عضله دوقلوی پای راست و چپ مشاهده نشد (P>0.05). در بیماران گروه کنترل هیچ گونه تغییرات معنادری مشاهده نشد (P>0.05). از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که ده هفته تمرینات مقاومتی و تعادلی موجب بهبودی قابل ملاحظه ای در قدرت عضلانی بیماران پارکینسون می شود، بنابراین می تواند به عنوان یک مدالیته در برنامه درمانی این دسته از بیماران گنجانده شود.
گوش دادن به موسیقی موجب کاهش کارایی قلبی تنفسی در دوره سریع بازگشت به حالت اولیه پس از واماندگی می شود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ضرباهنگ هایمختلف موسیقی (موسیقی با ضرباهنگ کند و موسیقی با ضرباهنگ کند) بر برخی پاسخ های قلبی - تنفسی مردان جوان سالم در نخستین دقایق دوره بازگشت به حالت اولیه پس از یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده ساز بود. روش ها: در این تحقیق نیمه تجربی 17 مرد جوان سالم، با میانگین و انحراف استاندارد سن 97/0±76/19 سال، قد 72/6±176 سانتی متر، وزن 95/5±5/68 کیلوگرم، به صورت داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنی ها در 3 جلسه متوالی با فاصله زمانی بین هر مرحله 72 ساعت با استفاده از آزمون بروس تا حد واماندگی به فعالیت پرداختند. شرکت کنندگان به روش تعادل مقابل بلافاصله پس از واماندگی در 3 جلسه، بدون موسیقی و با گوش دادن به موسیقی با ضرباهنگ کند و موسیقی با ضرباهنگ تند، ریکاوری شدند. متغیرها (ضربان قلب، برون ده قلبی، حجم ضربه ای، تهویه دقیقه ای، حجم جاری، تعداد تنفس در دقیقه، اکسیژن مصرفی و فشار خون) در ثانیه های 30، 60، 90 و120 دوره بازگشت به حالت اولیه اندازه گیری شدند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، گوش دادن به موسیقی در نخستین دقایق دوره بازگشت به حالت اولیه، موجب کاهش معنا دار برون ده قلبی، حجم ضربه ای، فشار خون، تهویه دقیقه ای، حجم جاری و اکسیژن مصرفی (05/0>P)، و افزایش معنا دار تعداد تنفس در دقیقه و ضربان قلب می شود (05/0>P). نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان داد، گوش دادن به موسیقی در دوره بازگشت به حالت اولیه بلافاصله پس از پایان فعالیت ورزشی شدید، موجب کاهش کارایی دستگاه قلبی- تنفسی از طریق کاهش حجم ضربه ای و حجم جاری و افزایش تعداد تنفس و ضربان قلب می شود.
میزان، نوع و علل مصرف مکمل های غذایی در ورزشکاران ایرانی شرکت کننده در بازی های المپیک 2012 لندن بر اساس مدل رفتار با برنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواد و روش ها: 42 نفر از ورزشکاران ایران (شرکت کننده در المپیک 2012 لندن) در تحقیق حاضر شرکت کردند. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه (پرسشنامه استاندارد زمینه یابی مکمل های ورزشی (دارای 4 مقیاس) و پرسشنامه محقق ساخته) استفاده شدند. تمامی تحلیل ها توسط نرم افزار های SPSS16 و AMOS انجام گرفت. جهت تعیین شاخص های نکویی برازش از مولفه های خی دو، NFI و RMSEA استفاده شد. یافته ها: اصلی ترین منبع پیشنهاد دهنده در بین ورزشکاران المپیکی ایران برای مصرف مکمل، متخصصین تغذیه (43%) بود. مهمترین دلایل مصرف مکمل از دیدگاه ورزشکاران افزایش سرعت و چابکی (48%) و افزایش قدرت و توان (47%) گزارش شد. بیشترین مکمل های مصرفی در ورزشکاران به ترتیب ب کمپلکس (92%) بود. برخلاف مطالعات قبلی، هنجارهای ذهنی قویترین شاخص پیش بین بود (β= 0/91) در حالی که نگرش ها با (β= 0/23) دومین شاخص پیش بین و کنترل رفتاری ادراک شده با (β= 0/13) ضعیف ترین شاخص پیش بین بودند. نتیجه گیری: عدم تاثیر گذاری کنترل رفتاری ادراک شده با مطالعات قبلی همخوانی دارد اما فقدان تاثیر گذاری نگرشها مبهم است زیرا اعتقاد بر این است که نیت رفتاری قویا از طریق پذیرش آنچه هنجار محسوب می شود کنترل می شود نه نگرش ها به سمت مکمل. این یافته ها نشان می دهند که در بین ورزشکاران المپیکی ایران، هنجارهای ذهنی هنگام شکل گیری نیت رفتاری برای مصرف مکمل های غذایی احتمالا اهمیت بیشتری دارد.
تأثیر ماساژ بالاتنه روی ضربان قلب زنان قایقران در فعالیت های سریالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر ماساژ بالاتنه بر ضربان قلب زنان قایقران در فعالیت های سریالی بود. بدین منظور، ده زن قایقران دردسترس از تیم استان کردستان (2/1±2/19 سال) در تحقیق شرکت داشتند. آزمودنی ها دو جلسه، مسافت 200 متری دریاچه را سه بار با حداکثر سرعت پارو زدند. در تناوبات استراحت پانزده دقیقه ای بین سری ها، در یک جلسه از ریکاوری با ماساژ و در جلسه دیگر از ریکاوری بدون ماساژ استفاده شد. در جلسات تمرینی، تعداد ضربان قلب بلافاصله پیش و پس از اجرا در هر سری با استفاده از ساعات پلار شمارش و ثبت شد. عملیات آماری از طریق آمار توصیفی، آنالیز واریانس یکسویه با اندازه گیری مکرر و آزمون t همبسته و به وسیله نرم افزار SPSS نسخه شانزدهم انجام گرفت (P≤0.05). نتایج نشان داد که روش ریکاوری با ماساژ موجب کاهش معنادار تعداد ضربان قلب پیش از اجرا در سری دوم (000/0P=) و سوم (012/0P=) نسبت به سری اول می شود. همچنین، ریکاوری با ماساژ موجب کاهش معنادار تعداد ضربان قلب پس از اجرای سری سوم نسبت به سری دوم شد (014/0P=). براساس این یافته ها، در فعالیت های سریالی به شکل قایقرانی در مسافت 200 متر، چنانچه مدت و نحوه اجرای ماساژ در بین سری ها یکسان باشد، برخلاف ضربان قلب پیش از اجرا، به تدریج بر تأثیر ماساژ روی ضربان قلب پس از اجرا افزوده می شود.
مقایسه تاثیر 12 هفته مصرف ویتامینE و فعالیت بدنی منظم بر سطوح آنزیم های کبدی مبتلا به کبد چرب غیرالکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه آثار 12 هفته مصرف ویتامینE و فعالیت بدنی منظم برسطوح آنزیم های کبدی بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی به عمل آمد. بیست نفر افراد بالغ مبتلا به بیماری کبد چرب غیر الکلی با میانگین سنی 1/8±8/41سال در این پژوهش به طور داوطلبانه شرکت کردند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه ده نفره تقسیم شدند.گروه A شامل بیمارانی بود که روزانه دو عدد قرص ویتامین E، 400 میلی گرم صبح و شب به مدت 12 هفته دریافت می کردند و گروه B شامل بیمارانی بود که فعالیت بدنی برنامه ریزی شده و منظم انجام می دادند. آنزیم های آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، آلکالین فسفاتاز (ALP) سرم خونی و سونوگرافی کبد برای ارزیابی میزان چربی کبدی، قبل و بعد از مداخله درمانی مورد اندازه گیری قرار گرفت. در هر دو گروه درمانی مقادیر آنزیم های کبدی پس از درمان کاهش قابل توجهی نشان دادندP<0.05) )، اما تفاوت بین گروهی معناداری بین سطح آنزیم های کبدی دو گروه وجود نداشت (P>0.05). در سونوگرافی انجام شده پس از مداخله درمانی در هر دو گروه کاهش معناداری بین درجه چربی کبدی ملاحظه گردیدP<0.05) )، اگرچه در بین گروه های مورد بررسی تفاوت آماری معناداری وجود نداشت (P>0.05(. به نظر می رسد انجام فعالیت بدنی منظم بدون در نظر گرفتن نوع رژیم غذایی و یا کاهش وزن می تواند باعث کاهش آنزیم های کبدی و شواهد سونوگرافیک کبد چرب شود که با توجه به اثرات جانبی مصرف دراز مدت ویتامین E می تواند جایگزین مناسبی برای این دارو باشد.
تأثیر هشت هفته تمرین دویدن تداومی و چهار هفته بی تمرینی بر پراکسیداسیون چربی و دفاع ضد اکسایشی غیرآنزیمی مردان سالم غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین دویدن تداومی و چهار هفته بی تمرینی بر پراکسیداسیون چربی (MDA) و پاسخ دستگاه ضد اکسایشی بعد از یک جلسه فعالیت حاد بود. بدین منظور 20 مرد سالم غیرفعال به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره تجربی و کنترل قرار گرفتند. ابتدا، قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد نمونه گیری خون به منظور تعیین مقدار MDA، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام انجام گرفت. سپس آزمودنی های گروه تجربی به مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه به تمرینات دویدن تداومی پرداختند، اما آزمودنی های گروه کنترل در این مدت هیچ برنامه تمرینی نداشتند. بعد از هشت هفته، دوباره نمونه گیری خون قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد به منظور اندازه گیری متغیرها انجام گرفت. پس از چهار هفته بی تمرینی به دنبال هشت هفته تمرین، از گروه تجربی مجدداً خون گیری قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد به منظور اندازه گیری متغیرها انجام گرفت. نتایج حاصل از آنالیز واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر افزایش معناداری در مقدار پراکسیداسیون چربی (MDA) و اسید اوریک ناشی از یک جلسه فعالیت حاد در گروه تجربی پس از هشت هفته تمرین نشان داد (05/0 P<)، اما تفاوت معناداری در غلظت بیلی روبین و پروتئین تام پس از هشت هفته تمرین مشاهده نشد (05/0 P>). به علاوه پس از چهار هفته بی تمرینی افزایش معناداری در مقدار پراکسیداسیون چربی (MDA) مشاهده شد(05/0 P<)، اما تغییرات در غلظت اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام پلاسما معنادار نبود (05/0 P>).
نتیجه اینکه هشت هفته تمرین دویدن تداومی احتمالاً سبب ایجاد سازگاری در دستگاه ضد اکسایشی و استرس اکسایشی می شود. اما در اثر بی تمرینی نتایج استرس اکسایشی معکوس می شود.
تأثیر مصرف کوتاه مدت سیر بر فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر مصرف کوتاه مدت سیر بر فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای در مردان ورزشکار بود. سی مرد ورزشکار سالم (با میانگین سنی 87/0±05/20 سال، قد 76/4±67/178 سانتی متر و وزن 9/8±55/71 کیلوگرم) به دو گروه همگن مکمل و دارونما تقسیم شدند. گروه مکمل هر روز 1000 میلی گرم مکمل سیر و گروه دارونما هر روز 1000 میلی گرم نشاسته به مدت یک هفته مصرف کردند. همة آزمودنی ها قبل و پس از مکمل سازی سیر در پروتکل درمانده ساز وابسته به فرد شرکت کردند. V-Slope برای برآورد فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای توسط دستگاه تجزیه تحلیل گازهای تنفسی اندازه گیری شد. مساحت سطح زیر منحنی با استفاده از عملیات انتگرال گیری برآورد شد. برای مقایسه نتایج پس آزمون همراه با کنترل نتایج پیش آزمون به عنوان کوواریانس، از آزمون آماری آنکووا استفاده شد. نتایج نشان داد با مصرف هفت روزة مکمل قرص سیر، حجم اکسیژن مصرفی و دی اکسید کربن تولیدی در آستانة هوازی، آستانة بی هوازی و بیشینه در گروه مکمل افزایش داشت؛ اما سطح زیر منحنی در فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای هیچ گونه تفاوت معناداری را در دو گروه مکمل و دارونما نشان نداد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان چنین ذکر کرد که سیر تأثیر مثبتی بر شاخص های تنفسی گذاشته است و باعث به تاخیر افتادن خستگی می شود؛ اما احتمالاً به خاطر شیفت یکسان آستانة هوازی و بی هوازی به سمت راست، هیچ گونه افزایش معناداری در سطح زیر منحنی فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای پدیدار نمی شود که انجام پژوهش های آتی را اجتناب ناپذیر می نماید.
اثر مکمل دهی امگا 3 بر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی (hs-CRP و IL-6) پس از تمرینات هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد علمی، حاکی از تاثیر تمرین هوازی و مکمل امگا 3 -هر دو- بر بهبود دستگاه قلبی-عروقی است. هدف این پژوهش، بررسی اثر مکمل دهی امگا 3 بر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی (hs-CRP و IL-6) پس از تمرینات هوازی در مردان سالمند بود. در این مطالعه 36 مرد سالمند غیر ورزشکار در دامنه سنی 50 تا 70 سال از بین مردان سالمند به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 4 گروه 9 نفره به ترتیب، گروه اول: تمرین + مکمل امگا 3، گروه دوم: تمرین + دارونما، گروه سوم: مکمل امگا3 و گروه چهارم: دارونما قرار گرفتند. برنامه تمرینی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با مدت و شدت مشخص(55 تا 70 درصد HRmax) اجرا شد. مقدار مصرف مکمل امگا 3 روزانه 2 عدد کپسول 1000 میلی گرمی بود. خونگیری پس از 14 ساعت ناشتایی قبل از شروع تحقیق و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام شد. داده ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آنالیز واریانس یکطرفه و t وابسته در سطح معنی داری 05/0≥α تحلیل شد. یافته ها نشان داد پس از 8 هفته، تنها در گروه مکمل امگا 3 مقادیر hs-CRP با کاهش معناداری همراه بود(05/0≥p). در گروه تمرین هوازی+مکمل امگا3، گروه تمرین هوازی+دارونما و گروه مکمل امگا3 مقادیر شاخص های التهابی کاهش محسوسی یافت که از نظر آماری معنادار نبود(05/0≤p). همچنین، در مقایسه بین گروه های پژوهش پس از 8 هفته تفاوت معناداری در متغیرهای پژوهش مشاهده نگردید(05/0 ≤p ). بنابراین، می توان گفت مکمل دهی امگا 3 باعث کاهش معنادار شاخص التهابی hs-CRP در گروه مکمل امگا 3 شد. اما اثر تعاملی 8 هفته مکمل دهی امگا 3 و تمرین هوازی، تاثیر معناداری بر مقادیر hs-CRP و IL-6 نداشت. به نظر می رسد برای تغییرات معنادار در مقادیر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی باید به عواملی چون، شدت، طول دوره تمرین و مقدار دوز مصرفی مکمل امگا 3 توجه داشت که خود لزوم مطالعات بیشتر را فراهم می کند.
اثر دو شدت تمرین هوازی بر سطوح لیپوکالین-2، اینترلوکین-1 بتا و شاخص مقاومت به انسولین در مردان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثر دو شدت تمرین هوازی بر تغییرات لیپوکالین-2، اینترلوکین-1 بتا و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) روی 27 مرد چاق غیرفعال (سن = 5 ± 9/43 سال، شاخص توده بدن = 5/1 ± 8/31 (kg/m2) و VO2max = 8/1±8/31 ml/kg/min) انجام شد. آزمودنی ها به طور تصادفی به سه گروه مساوی شدت متوسط، شدت بالا و بی تمرین تقسیم شدند. گروه های تمرین در یک برنامه دویدن روی نوارگردان (12 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه) شرکت کردند. شدت تمرین برای گروه اول برابر با 55-45 و برای گروه دوم برابر با 75-65 درصد VO2max بود. نتایج آزمون ANOVA نشان داد 12 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی داری در مقادیر لیپوکالین-2 سرُم (از 2/11±1/53 به 1/8±5/43 g/Lµ) آزمودنی های گروه شدت بالا شده بود (05/0p<) و این کاهش، نسبت به گروه های شدت متوسط (از 3/10±2/52 به 5/8±5/47 g/Lµ) و بی تمرین (از 7/9±1/54 به 9/11±2/53 g/Lµ) معنی دار بود (05/0p<). تمرین هوازی کاهش معنی داری را در مقادیر اینترلوکین-1 بتا گروه های شدت بالا (از 315±51/1721 به 218±85/1429 pg/mL) و شدت متوسط (از 289±26/1684 به 302±12/1344 pg/mL) ایجاد کرده بود (05/0p<). در میزان کاهش، بین دو گروه تفاوت معنی داری دیده نشد؛ اما نسبت به گروه بی تمرین (از 254±65/1701 به 272±82/1711 pg/mL) به طور معنی داری کمتر بود (05/0p<). شاخص مقاومت به انسولین نیز در دو گروه شدت متوسط (از 8/0±01/3 به 8/0±61/2) و شدت بالا (از 9/0±87/2 به 6/0±84/1) به طور معنی داری کاهش یافته بود (05/0p<) و نسبت به گروه بی تمرین (از 7/0±95/2 به 9/0±11/3) نیز اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0p<). به طور کلی، این یافته ها پیشنهاد می کند برای کاهش مقادیر لیپوکالین-2 نسبت به اینترلوکین-1 بتا و شاخص مقاومت به انسولین، احتمالاً به تمرین با شدت بالاتری از 55-45 درصد VO2max نیاز است.
ارتباط تعداد تماشاگران با کورتیزول بزاقی و عملکرد داوران فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط تعداد تماشاگران با کورتیزول بزاقی و ارزیابی عملکرد داوران لیگ برتر فوتبال است. جامعه آماری تعداد 15 داور لیگ برتر (مرد) در فصل 88-87 بودند، که داوطلب شرکت در این پژوهش شدند. کورتیزول بزاقی آنان در سه مرحله، روز پیش از مسابقه، نیم ساعت پیش و پس از مسابقه اندازه گیری شد. پس از کسب آمار تماشاگران از مسئول ورزشگاه و سرپرست مسابقات، برگ ارزشیابی عملکرد داوران از ناظر بازی گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری پیرسون، تی وابسته و تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که تعداد تماشاگران با کورتیزول پیش و پس از مسابقه رابطه معناداری ندارد، ولی با عملکرد رابطه منفی معناداری دارد. عملکرد با کورتیزول پس از مسابقه رابطه مثبت معناداری نشان داد و تجربه داوران با کورتیزول پیش از مسابقه رابطه منفی معناداری داشت. همچنین نتایج حاکی از آن بود که کورتیزول بزاقی پس از مسابقه نسبت به سایر مراحل افزایش چشمگیری دارد. نتایج نشان می دهد که در این زمینه به علم روان شناسی ورزشی برای آموزش راهکارهای مقابله با استرس به داوران نیاز است.
تأثیر دو پروتکل تمرین مقاومتی بر پراکسیداسیون چربی و تغییرات ظرفیت آنتی اکسیدانی تام پلاسما در مردان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجرای فعالیت مقاومتی با افزایش فشار اکسیداتیو همراه است. با وجود این به طور کامل مشخص نیست که چگونه شدت تمرین مقاومتی بر سطوح استراحتی شاخص های فشار اکسیداتیو تأثیر می گذارد. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تمرین مقاومتی با شدت متوسط و زیاد بر فشار اکسیداتیو بود. 20 آزمودنی مرد (7/.±6/20سال، 06/0±74/1 متر و 4±1/71 کیلوگرم) داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی در دو گروه مقاومتی با شدت زیاد و متوسط قرار گرفتند. قبل و بعد از برنامه تمرینات مقاومتی نمونه گیری از خون صورت گرفت و فعالیت آنزیم کراتین کیناز (CK)، غلظت مالون دی آلدئید (MDA) و ظرفیت آنتی اکسیدان پلاسما (TAC) اندازه گیری شد. برنامه تمرینی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته انجام گرفت. گروه مقاومتی با شدت زیاد و متوسط تمرینات را به ترتیب با شدت90- 85 و70-65 درصد یک تکرار بیشینه انجام دادند. مشاهده شد در تعامل گروه × زمان اجرای دو نوع تمرین مقاومتی بر کراتین کیناز، ظرفیت آنتی اکسیدان پلاسما و مالون دی آلدئید تفاوت معناداری ایجاد نکرد (05/0≤P ). با وجود این مقدار MDA بعد از دوره تمرینات در هر دو گروه به طور معناداری کاهش یافت (05/0≥P ). هرچند تغییرات معناداری نسبت به پیش آزمون در CKو TAC دیده نشد (05/0≤P ). می توان گفت تمرین مقاومتی با شدت متوسط تا زیاد می تواند موجب کاهش غلظت مالون دی آلدئید شود و فشار اکسیداتیو را کاهش دهد. به نظر می رسد این مسئله مستقل از شدت تمرینات مقاومتی است.
اثر تخلیه گلیکوژنی و افزایش مجازی سطوح لاکتات بر پاسخ CGRP سرم به تمرین استقامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تخلیه گلیکوژنی بر پاسخ CGRP در حین تمرین استقامتی و اثر احتمالی لاکتات بر آزاد سازی آن در شرایط استراحت بود. 10 نفر دانشجوی مرد فعال تربیت بدنی با میانگین سن 67/1±4/22، وزن 56/5 ± 28/71 و شاخص توده بدنی 07/1 ± 31/23 به صورت هدفمند انتخاب و در 4 وهله مجزا با حداقل فاصله زمانی یک هفته 4 آزمون جهت سنجش Pmax، انجام فعالیت استقامتی حاد پس از تخلیه گلیکوژن (کوشش تخلیه)، فعالیت استقامتی حاد (کوشش کنترل) و کلمپ لاکتات انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از پایان سه کوشش اخیر، نمونه خونی جهت اندازه گیری غلظت لاکتات پلاسما، CGRP و تری گلیسرید سرم جمع آوری گردید. اندازه گیری لاکتات و CGRP به ترتیب با روش های RIA و ELISA انجام و جهت تعیین تفاوت متغیرها بین دو کوشش کنترل و تخلیه از آزمون آماری t وابسته استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از افزایش معنادار غلظتCGRP بعد از انجام کوشش تخلیه (0.001>P)، کوشش کنترل (0.001>P) و کوشش کلمپ لاکتات (0.001>P) نسبت به مقادیر اولیه آن بود. هم چنین مقادیر CGRP سرم بلافاصله بعد از تمرین، بین کوشش های کنترل و تخلیه تفاوت معنادار داشت (0.01>P). ارتباط معناداری بین سطوح لاکتات پلاسما و غلظت های CGRP سرم یافت شد (0.01>P). ضمن این که مقادیر تری گلیسرید سرم بلافاصله بعد از تمرین، بین کوشش های کنترل و تخلیه تفاوت معنادار داشت(0.01> P). به طور خلاصه، نتایج پژوهش نشان داد تمرین استقامتی حاد موجب افزایش معنادار در غلظت CGRP سرم می شود و احتمالا دلیل این افزایش، شرکت CGRP در راه اندازی مسیر اکسیداسیون چربی است. هم چنین با توجه به نتایج کلمپ نیز می توان از لاکتات به عنوان عامل احتمالی افزایش CGRP در حین تمرین استقامتی نام برد.
تأثیر دوازده هفته تمرین تناوبی با شدت زیاد (HIIT) بر سطوح لپتین و عوامل وابسته به چاقی دانشجویان دختر دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لپتین، یک هورمون مترشح از بافت چربی است که در تنظیم متابولیسم سلولی و تعادل انرژی نقش مهمی دارد. هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر دوازده هفته تمرین تناوبی با شدت زیاد بر سطوح لپتین و عوامل وابسته به چاقی دانشجویان دختر دچار اضافه وزن بود. در این پژوهش نیمه تجربی، 24 نفر از این دانشجویان با شاخص توده بدنی بین 25 تا 30 kg/m2 ، به صورت هدفمند انتخاب و تصادفی، در دو گروه تجربی با میانگین سن 97/0±60/22سال، وزن 37/2±50/85 کیلوگرم و قد 82/2±80/166 سانتی متر و کنترل با میانگین سن 3/1±20/23 سال، وزن 18/3±90/82 کیلوگرم و قد 87/1±20/168 سانتی متر، قرار گرفتند.گروه تجربی در برنامه تمرینی تناوبی با شدت زیاد، به مدت دوازده هفته و هر هفته سه جلسه با شدت بالای 90 درصد ضربان قلب بیشینه به تمرین پرداختند. قبل و پس از تمرین مقادیر لپتین پلاسما، وزن، درصد چربی، شاخص توده بدن و نسبت کمر به لگن محاسبه شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های کولموگروف-اسمیرنوف، t وابسته و مستقل در سطح معناداری 05/0≥ α تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد، دوازده هفته تمرین تناوبی دویدن با شدت زیاد، بر کاهش سطوح سرمی لپتین پلاسما، وزن بدن، درصد چربی،BMI و WHR در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل تأثیر معناداری داشته است (05/0≥P). به نظر می رسد که تمرین تناوبی با شدت زیاد به عنوان یک روش غیرتهاجمی و غیردارویی، می تواند اثر مثبتی بر کاهش مقدار لپتین و برخی عوامل وابسته به چاقی و اضافه وزن داشته باشد.
ارزیابی روایی نسخة فارسی آزمون سخن گفتن جهت تعیین شدت تمرین هوازی در دختران سالم جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش نسخة فارسی آزمون سخن گفتن طراحی و مشخصات روان سنجی برای برآورد آستانة تهویه ای دختران سالم بررسی شد. سه گروه 19 نفری دانشجوی دختر سالم به صورت لایه ای هدفدار (با توان هوازی کم، متوسط، و زیاد) انتخاب شدند. آن ها پس از امضای رضایت نامة آگاهانه، به فاصلة تقریبی یک هفته در دو نوبت آزمون وامانده ساز فزایندة هوازی روی تردمیل شرکت کردند. در نوبت اول آزمون سخن گفتن و در نوبت دوم آزمون تحلیل گازی اجرا شد که در نوبت دوم شاخص های vo2max، vco2، و نسبت تبادل تنفسی اندازه گیری شد. توسط نرم افزارSPSS تحلیل های آماری از طریق تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. یافته ها حاکی از آن بود که سه گروه از حیث VO2max تفاوتمعنادار داشتند0.01)≥P و32.44≥ (54 و 2)F). با این وجود، در آستانة بی هوازی شاخص های ضربان، مقیاس بورگ و سخن گفتن در سه گروه به ترتیب برابر با 10±177 ضربان، 2±15 درجه، و 2±24کلمه در 30 ثانیه بود. در مرحلة بی هوازی نیز مقادیر فوق هم چنان در سه گروه معادل و به ترتیب به7±193 ضربان، 1±18 درجه و 2±22 کلمه در 30 ثانیه رسید. نتایج نشان داد عملکرد آزمون سخن گفتن در آستانة تهویه ای و مرحلة بی هوازی مشابه با آزمون های ضربان و بورگ است. رابطة آزمون سخن گفتن با فشار کار یک رابطة خطی معکوس بود. 24 کلمه و بیشتر نشان از فعالیت در مرحلة هوازی و 22 کلمه و کمتر نشان از فعالیت در مرحلة بی هوازی داشت. با توجه به انحراف استاندارد این آزمون نتایج برای همه یکسان نیست و برای هر کس باید با تمرین بدست آید.
تأثیر مکمل ال کارنیتین و تمرین هوازی بر توان هوازی و لاکتات خون در مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور تعیین اثر مصرف مکمل ال کارنیتین و تمرینات منتخب بر توان هوازی و لاکتات خون در مردان جوان انجام گرفت. در این تحقیق 30 دانشجوی غیر ورزشکار دانشگاه شهید رجایی با میانگین سنی 75/1±63/22 سال ، قد 6 ±47/176 سانتی متر ، وزن 10±33/72 کیلوگرم و 6/2±17/23 : BMI کیلوگرم بر متر مربع شرکت داشتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به سه گروه تمرین، مکمل و مکمل و تمرین تقسیم شدند. تمرینات به صورت اینتروال و به مدت چهار هفته و هر هفته سه جلسه 60 دقیقه ای با شدت 80-65 درصد حداکثر ضربان قلب اجرا شد. قبل از شروع تمرینات و مکمل دهی و بعد از چهار هفته، توان هوازی با استفاده از آزمون بروس و مقدار لاکتات خون به وسیله لاکتومتر و فشار خون استراحتی و حداکثر و ضربان قلب استراحتی و حداکثر اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون کولموگروف اسمیرنوف و آزمون های لوین وt همبسته و تحلیل واریانس یکطرفه بررسی شد. مکمل ال کارنیتین موجب بهبود توان هوازی و افزایش زمان واماندگی (01/0>P) و کاهش مقدار اسید لاکتیک استراحتی شد (01/0>P)، اما بر مقدار اسید لاکتیک فعالیتی تأثیر معنا داری نداشت. مکمل به همراه تمرینات ورزشی موجب بهبود توان هوازی (001/0>P) و کاهش مقدار اسید لاکتیک استراحتی شد (01/0>P)، اما بر مقدار اسید لاکتیک فعالیتی تأثیر معنا داری نداشت. همچنین بین تأثیر تمرینات ورزشی و مکمل و تمرین به همراه مکمل بر توان هوازی و مقدار لاکتات استراحتی و فعالیتی خون تفاوت معنا داری وجود نداشت. بنابر این برای بهبود عملکرد ورزشی و افزایش توان هوازی می توان از مکمل ال کارنیتین به همراه تمرینات ورزشی استفاده کرد.