فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی عوامل پیش روی تبدیل کتابخانه های عمومی به مراکز اجتماعی هدف این پژوهش است، این که کتابخانه های عمومی چگونه می توانند بر اساس نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس، به عنوان مکانی برای استفاده ه دائم و روزمره و محلی برای ملاقات شهروندان با یکدیگر، اظهارنظر و کسب اطلاعات و معلومات در زمینه های گوناگون تبدیل شوند. روش: این مطالعه به روش کتابخانه ای و با رویکردی تحلیلی انجام شد. متون مربوط به کارکردهای اجتماعی کتابخانه های عمومی، مطالعات موجود در حیطه کتابخانه های عمومی و حوزه عمومی و ارتباط بین این دو مفهوم، مرور شد. برای اطمینان از انجام جست وجوی دقیق، از تکنیک زنجیره استنادی نیز بهره جویی شد، به این معنا که پس از بازیابی پژوهش های مرتبط، و بارگیری و مطالعه آن ها، با مراجعه به فهرست منابع هر مقاله، چنانچه مآخذی بنا به هر دلیلی در پایگاه های اطلاعاتی بازیابی نشده بودند، با جستجوی عنوان مقاله و نام پژوهشگر(ان) جستجو، بازیابی و بررسی شد. یافته ها: چشم انداز حوزه عمومی در کتابخانه ها می تواند بر نحوه مشروعیت بخشی به مسائل و امور اجتماعی، و از راه های عادلانه محقق شود. یک چارچوب حوزه عمومی، قادر است به عنوان روشی مؤثر برای بیان ارزش ها و جایگاه سیاسی و اجتماعی این کتابخانه ها استفاده شود. کتابخانه های عمومی می توانند سه عرصه ه گفتمانی شامل حاکمیت، مشروعیت بخشی، اشتراکات و یکپارچگی در حوزه عمومی را نمایش دهند. این عرصه ها قادر خواهند بود که ارتباطی دوسویه بین کتابخانه و جامعه برقرار نماید. مرور مطالعات انجام شده نشان می دهد که پژوهش های مربوطه را می توان به دو دسته موضوعی تقسیم کرد 1) ادبیاتی که چگونگی عملکرد کتابخانه ها به عنوان زیرساخت حوزه عمومی را بررسی کرده اند؛ 2) ادبیاتی که کتابخانه های عمومی را یک حوزه عمومی سنجیده، اگر انتظار داشته باشیم که کتابخانه در هیاهوی نفوذ شبکه های اجتماعی، مشکلات و معضلات زندگی، همچنان بتواند جامعه ه بالفعل را حفظ، و جامعه ه بالقوه را به خود جذب کند، باید توانایی نفوذ به بطن زندگی مردم را در خود پرورش دهد، تا جامعه را جزئی لازم برای بقای خود بدانند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، لازم است قبل از اینکه کتابخانه های عمومی به صورت عملیاتی و کاربردی، با کاربست نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس به مراکز اجتماعی تبدیل شوند، نخست از لحاظ نظری و پژوهشی، مطالعات متمرکزی انجام شود و به یک الگوی واحد و مشترک دست یافت، سپس بر اساس آنچه که به دست آمده یک مدل عملیاتی ارائه شود تا در نهایت، کتابخانه های عمومی به مکانی برای استفاده ه دائم، روزمره و محلی برای ملاقات شهروندان با یکدیگر و همچنین برقراری ارتباط، تبادل عقیده، به اشتراک گذاری اطلاعات، اظهارنظر، کسب اطلاعات، معلومات و دانش در زمینه های گوناگون تبدیل شوند.
طراحی مدلی برای ارزیابی وبگاه های دانشگا ههای ایران به کمک روش ویکور فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وبگاه های دانشگاهی از مهم ترین معیارهای وب سنجی دانشگاه ها در سطح جهانی هستند. در این مقاله مدلی بر پایه تصمیم گیری چندمعیاره برای اندازه گیری شاخص های ارزیابی وبگاه دانشگاه معرفی شده است. مدل پیشنهادی دارای شش بُعد اصلی شامل «کاربردپذیری»، «محتوا»، «عملکرد»، «خدمات دانشجویان»، «کارایی» و «قابلیت اطمینان» به همراه چهارده سنجه شامل «قابلیت فهم»، «پوشش»، »صحت»، «وضوح»، «هویت دانشگاه»، «اطلاعات آموزشی»، «ناوش پذیری»، «دانشجومحوری»، «کنترل»، «پشتیبانی مبتنی بر وب دانشجویان»، «نگهداری»، «دسترس پذیری»، «سرعت»، و «وقوع خطا در پیوند» است. در گام بعد، به دلیل ابهام ذاتی موجود در مفاهیم این شاخص ها از ترکیب روش مجموعه های فازی همراه با روش رتبه بندی «ویکور» برای وزن دهی و رتبه بندی شاخص ها و سنجه ها استفاده شده است. در روش «ویکور» سعی بر این است که نزدیک ترین جواب به گزینه ایده آل انتخاب شود. در نهایت، مدل ارزیابی دقیقی برای سنجش کیفیت وبگاه های دانشگاهی تدوین شده و سپس، نتایج حاصل از آن با اعمال مدل پیشنهادی بر وبگاه 10 دانشگاه برتر ایران بررسی شده است. با توجه به این نتایج از میان تمامی شاخص ها، شاخص «صحت» بیشترین اهمیت و شاخص «وقوع خطا در پیوند» کمترین اهمیت را داراست. همچنین، این نتایج نشان می دهد که بین روش های «ویکور فازی»، روش «وب سنجی» و روش «شاخص ارزیابی وب» همبستگی معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از این پژوهش به طراحان وبگاه های دانشگاهی کمک می کند تا از ضعف های طراحی خودآگاهی یافته و به کمک آن به تقویت وبگاه های دانشگاهی بپردازند.
استخراج هوشمند مرز فراداده و متن در پایان نامه های فارسی با رویکرد BA_SVM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استخراج فراداده باعث تسهیل در فرایند نمایه سازی و بهبود در بازیابی اطلاعات است. از سوی دیگر، خودکارسازی این فرایند سبب افزایش کارایی نسبت به استخراج دستی فراداده هاست. نام دانشجو، نام اساتید، عنوان، رشته و مقطع تحصیلی، چکیده، و کلمات کلیدی نمونه ای از فراداده های پایان نامه است. هدف در این مقاله شناسایی خودکار مرز فراداده و بدنه اصلی در پایان نامه های فارسی است. بدین منظور، 250 پایان نامه ثبت شده در سامانه «ایرانداک» جمع آوری شده است. ویژگی های مد نظر از هر پاراگراف استخراج شده و سپس، پاراگراف های پایان نامه با روش ماشین بردار پشتیبان به دو کلاس فراداده و بدنه طبقه بندی شد. در این پژوهش برای تنظیم پارامترهای الگوریتم ماشین بردار پشتیبان، الگوریتم فرامکاشفه ای خفاش به کار گرفته شده است. نتایج نشان می دهد که روش پیشنهادی با دقت 6/96 درصد نوع پاراگراف را تشخیص می دهد.
شناسایی مؤلفه های رفتار انتخاب منابع اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی به روشِ فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افزایش میزان استفاده از منابع اطلاعاتی کتابخانه ها و ارائه خدمات اطلاعاتی کاربرمحور بدون درک چگونگی انتخاب و جست وجوی منابع اطلاعاتی توسط کاربران غیرممکن است؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه ها و ابعاد رفتار انتخاب منابع اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روشِ فراترکیب با استفاده از روش هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو انجام شد. جامعه آماری متشکل از مقالات و پایان نامه های منتشرشده در هفت پایگاه اطلاعاتی فارسی و هشت پایگاه اطلاعاتی بین المللی بین سال های 2000 تا 2020 میلادی و 1379 تا 1399 شمسی بود. از مجموع 7560 منبع شناسایی شده، بر اساس برنامه مهارت های حیاتی ارزیابی، 35 منبع تأیید شد. اطلاعات از منابع استخراج و کدگذاری شدند و پایایی کدگذاری نیز با استفاده از ضریب کاپا سنجش و تأیید شد. یافته ها: در مجموع، 176 کد در 26 مفهوم و 5 مقوله شامل عوامل مرتبط با کاربر، عوامل مرتبط با کتاب، عوامل مرتبط با کتابخانه، موانع و محدودیت ها، و توصیه ها و تولیدات نمایشی از آثار دسته بندی شدند. اصالت/ارزش: رفتار انتخاب منابع اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی گویای پیچیدگی و تأثیرپذیری این رفتار از عوامل گسترده و متعددی شامل تفاوت های فردی، ویژگی های ظاهری و محتوایی کتاب و عوامل محیطی است. مؤلفه های شناسایی شده در رفتار مذکور می تواند به عنوان مبنایی برای پیمایش گسترده رفتار انتخاب منابع اطلاعاتی کاربران در محیط های فیزیکی و مجازی مورد استفاده قرار گرفته و راهنمای مجموعه سازی، فضاسازی و طراحی خدمات در کتابخانه ها و تدوین منابع و طراحی ظاهری و ساختاری کتاب توسط نویسندگان و ناشران شود.
تأثیر آموزش سواد دیداری بر رشد خلاقیت و مؤلفه های آن در دختران ده ساله براساس دیدگاه گیلفورد با محوریت کتاب تصویری بدون کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سواد دیداری که به معنای مهارت تفسیر علائم، خطوط و رنگ ها و درک پیام در تصویر است، به دلیل تسلط تصویر بر متن در عصر حاضر، از ضروریات و مکمل سواد اطلاعاتی است (ACRL, 2011). علاوه بر اینکه خوانش صحیح کتاب های تصویری بدون متن، در گرو برخورداری از مهارت سواد دیداری است، این کتاب ها می توانند ابزاری در خدمت آموزش سواد دیداری نیز باشند. از آنجایی که افزایش مهارت سواد دیداری با رشد خلاقیت، رابطه مستقیم دارد، بنابراین کتاب تصویری می تواند ابزاری برای آموزش سواد دیداری و افزایش خلاقیت باشد. بدین منظور پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش سواد دیداری بر میزان رشد خلاقیت و مؤلفه های آن در دختران ده ساله محصل در دبستان های شهر مشهد با محوریت کتاب تصویری انجام شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع پژوهش، در زمره پژوهش های نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، همه کودکان دختر 10 ساله محصل در دبستان های مشهد در سال تحصیلی 98-99 بود که از این میان آنها 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شد و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفت. گروه آزمایش به مدت 16 جلسه، آموزش و تمرین سواد دیداری را دریافت کرد. ابزار گردآوری اطلاعات، آزمون خلاقیت تصویری تورنس و پرسشنامه محقق ساخته سواد دیداری کودک بود که توانایی آزمودنی ها را سنجید. روایی پرسشنامه سواد دیداری، با نظر متخصصان علوم ارتباطات تأیید شد و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ (91/0) مورد محاسبه قرار گرفت. برای تحلیل داده ها، از آزمون کوواریانس یک متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میان نمرات خلاقیت کودکانی که آموزش سواد دیداری را دیده اند، با کودکانی که این آموزش ها را ندیده اند، تفاوت معنادار وجود دارد؛ به طوری که این آموزش ها منجر به افزایش شاخص های سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار و بسط در ایده های آنان و در نتیجه باعث افزایش میزان خلاقیت آنان شده است. نتیجه : اکنون پرداختن به آموزش سواد دیداری در کنار سواد اطلاعاتی به دلیل سلطه تصویر، از سوی کتابداران مطرح است. به خصوص اینکه این مهارت می تواند بر توانائی افراد نظیر خلاقیت اثرگذار باشد. آموزش سواد دیداری اقدامی مشترک بین اعضای هیئت علمی، کتابداران، موزه داران، آرشیوداران، حرفه مندان منابع بصری، و متخصصان فناوری آموزشی است (ACRL, 2011)، اما در مدارس، به صورت تفننی برگزار می شود (فلسفی، 1394) و مسئولیت سایر نهادهای آموزشی به ویژه کتابخانه ها را برجسته می کند. به منظور پرداختن به این آموزش لازم است، نظیر پژوهش حاضر، پروتکل های آموزشی با مشارکت دیگر حوزه ها نظیر ارتباطات و علوم تربیتی تقویت شود. همچنین ضرورت دارد از راهکارهای چندگانه به منظور آموزش بهره گرفته شود. این پژوهش از کتاب تصویری برای آموزش استفاده کرد. در نتیجه می توان بیان کرد علاوه بر اینکه درک کتاب تصویری نیازمند سواد دیداری است، خود نیز به عنوان ابزار آموزش سواد دیداری استفاده شود. بنابراین پژوهش های آینده باید به بررسی چگونگی تقویت سواد دیداری در کتابخانه، افزایش آن در کاربران، شناسایی کتاب های تصویری مؤثر و نیز شناسایی پروتکل مناسب آموزشی بپردازند.
ارزیابی تأثیر پژوهش با استفاده از دگرسنجی(مطالعه موردی: تولیدات علمی ایران در حوزه های علوم اجتماعی و علوم کامپیوتر، نمایه شده در پایگاه اسکوپوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای کاربردی است که با هدف ارزیابی تأثیر تولیدات علمی پژوهشگران ایرانی در دو حوزه علوم اجتماعی و علوم کامپیوتر با استفاده از شاخص های دگرسنجی(آلتمتریکس) و علم سنجی انجام شده است. در این پژوهش مقاله های منتشر شده پژوهشگران ایرانی در حوزه های موضوعی علوم کامپیوتر و علوم اجتماعی که در بازه زمانی 2014 تا 2018 در پایگاه اسکوپوس نمایه شده اند و به دلیل دارا بودن شناساگر شیء دیجیتال ( DOI ) امکان رصد فعالیت آلتمتریک آنها وجود دارد، مورد مطالعه قرار گرفته اند. برای بررسی حضور و میزان انتشار بروندادهای پژوهشی در رسانه های اجتماعی و نیز سنجش میزان تأثیر آنها از اطلاعات برخی از مهم ترین ارائه دهندگان خدمات آلتمتریکس از قبیل آلتمتریکس اکسپلورر و پلام آنالیتیکس استفاده شده است. همچنین ارتباط عوامل مختلف از قبیل(همکاری علمی پژوهشگران و دسترسی آزاد مجلات) با میزان تأثیر بروندادهای مورد مطالعه و نیز ارتباط بین فعالیت آلتمتریک و کیفیت مجلات پژوهشی با استفاده از آزمون های همبستگی مناسب مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان داد میزان حضور مقالات پژوهشگران ایرانی حوزه علوم اجتماعی در رسانه های اجتماعی حدود 12 درصد و در حوزه علوم کامپیوتر تنها حدود چهار درصد از مجموع مقالات بازیابی شده را تشکیل می دهد. مهم ترین رسانه های اجتماعی منتشرکننده مقالات پژوهشگران ایرانی در هر یک از دو حوزه موضوعی فوق به ترتیب عبارتند از: مندلی، توییتر و فیسبوک. با توجه به پایین بودن میزان ضریب همبستگی دو متغیر همکاری علمی پژوهشگران و میزان تأثیر تولیدات علمی، به نظر می رسد افزایش تعداد نویسندگان مقالات در دو حوزه موضوعی فوق، تأثیر قابل توجهی در نمره آلتمتریک این مقالات ندارد. نتایج آزمون همبستگی وجود رابطه آماری معنادار و ضعیفی را میان دو متغیر دسترسی آزاد مجلات و میزان تأثیر علمی مقالات(نمره آلتمتریک) در حوزه علوم اجتماعی نشان می دهد. در حالی که در حوزه علوم کامپیوتر رابطه آماری معنی دار بین دو متغیر فوق مشاهده نشد. همچنین با توجه به وجود همبستگی بین دو متغیر کیفیت مجلات منتشرکننده مقالات و عملکرد آلتمتریک آنها در هر دو حوزه موضوعی می توان نتیجه گرفت مقالات منتشرشده در مجلات با شاخص های کیفیت بالاتر، دارای نمره آلتمتریک بیشتری بوده و از میزان حضور بیشتری در رسانه های اجتماعی برخوردار هستند. نتایج اینگونه مطالعات نشان می دهد با بهره گیری از شاخص های آلتمتریکس می توان میزان تأثیر بروندادهای پژوهشی در حوزه های مختلف موضوعی را ارزیابی و با یکدیگر مقایسه کرد. در همین راستا سیاست گذاران علم و فنآوری می توانند در کنار شاخص های سنتی ارزیابی پژوهش، از شاخص های نوین آلتمتریکس به عنوان ملاکی برای ارزیابی علمی پژوهشی پژوهشگران و دانشگاهیان در سیاست گذاری علم استفاده نمایند.
ارزیابی پیشینه های پژوهش پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشکده ی علوم اجتماعی و تربیتی دانشگاه رازی براساس ساختار و محتوای مطلوب پیشینه نویسی درسال های 1398- 1393(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به تحلیل بخش پیشینه ی پژوهش پایان نامه های کارشناسی ارشد پنج رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی، علوم اجتماعی، روان شناسی، علوم سیاسی و مشاوره در سال های 1393 تا 1398 دانشکده ی علوم اجتماعی و تربیتی دانشگاه رازی پرداخته است. روش شناسی: این پژوهش با روش تحلیل محتوای کمی از نوع کاربردی است، 140 عنوان پایان نامه مورد بررسی گرفته است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، چک لیست است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های مقایسه ی میانگین ها استفاده شده است.یافته ها: بیانگر آن است، در خصوص ساختار در رشته، رشته ی مشاوره بالاترین درصد و رشته ی علوم سیاسی پایین ترین درصد را از نظر رعایت ساختار به خود اختصاص داده اند. در بُعد محتوا بر حسب رشته، رشته ی علوم اجتماعی بالاترین درصد و رشته ی روا ن شناسی پایین ترین نمره را کسب کرده اند. در ساختار بر حسب سال، هر اندازه پیشینه های پژوهش به سال 98 نزدیک تر شده اند، عملکرد بهتری داشته اند، و در محتوا نیز برحسب سال، هر چه به سال 98 نزدیک شده است، عملکرد ضعیف تری داشته اند، این بدان معناست که پیشینه های پژوهش در سال های 93 و 94 عملکرد بهتری داشته اند. هم چنین یافته ها بیانگر جایگاه دوم رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی در بین سایر رشته ها است. در این رشته از لحاظ ساختار بر حسب سال، سال 95 و از لحاظ محتوا نیز بر حسب سال ، سال 93 در بین دیگر سال ها وضعیت بهتری داشته است. نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که با توجه به معیارهای در نظر گرفته شده، پیشینه های پژوهش از لحاظ ساختار در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارند، اما از لحاظ محتوا ضعیف، و از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند.
ارتباط بین سطح ترکیب در ساختار مدخل های مفاهیم و شمار روابط معنایی در تحلیل عملکرد بازیابی اطلاعات در هستی شناسی کشاورزی سازمان خواروبار کشاورزی سازمان ملل متحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی های ساختاری به شیوه سامان دادن و نمایش روابط بین مفاهیم در بدنه یک حوزه علمی یا دانش می پردازد که در واقع، مبنای شکل گیری هستی شناسی است. به این ترتیب، تحلیل سطح ترکیب در ساختار مدخل های مفاهیم و تأثیر آن بر میزان روابط بین آن ها می تواند در ساخت، حفظ و نگهداری هستی شناسی ها با تکیه بر ارزیابی های ساختاری حائز اهمیت فراوان باشد. این پژوهش با هدف تبیین ارتباط بین سطح ترکیب در ساختار مفاهیم با شمار روابط معنایی با استفاده از روش ارزیابی کمّی صورت گرفته است. این هدف بر این فرضیه تکیه دارد که بین سطح ترکیب در ساختار مفاهیم و تعداد روابط معنایی آن ها رابطه ای معنادار وجود دارد. نتایج پیشینه پژوهی نشان می دهد که در ارتباط بین سطح ترکیب در ساختار مفهوم با روابط معنایی اختصاص یافته به آن ها در راستای افزایش عملکرد بازیابی اطلاعات، پژوهشی انجام نشده است. داده های این پژوهش از هستی شناسی معتبر کشاورزی «سازمان خواروبار کشاورزی سازمان ملل متحد (VocBench)» اخذ شده است. حجم جامعه پژوهش 40000 مفهوم کشاورزی است که حدود 1500 مفهوم از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. به منظور تحلیل سطح ترکیب در ساختار مفاهیم با استفاده از نرم افزار «اکسل» و «اس پی اس اس» تحلیل های نسبی و تحلیل بسامد صورت گرفت. در بررسی ارتباط بین ساختار مفهوم و روابط معنایی از آمار استنباطی، به ویژه از مقایسه تحلیل میانگین و روش همبستگی «پیرسون» با استفاده از گزارش های نرم افزار «اس پی اس اس» مدد گرفته شده. نتایج نشان می دهد که نسبت عامل بندی مفاهیم یک کلمه ای برابر با 58/0 است؛ به این مفهوم که از هر 100 مفهوم یک و دو-کلمه ای، 58 مفهوم یک کلمه ای در هستی شناسی کشاورزی وجود دارد. مفاهیم مرکب دو-کلمه ای 7/38 درصد از کل مفاهیم را به خود اختصاص داده است. دلیل کاهش نسبت سادگی در ساختار مفاهیم، شمار قابل توجه مفاهیم مرکب دوکلمه ای است. متوسط روابط معنایی ورودی به مفاهیم یک-کلمه ای و خروجی از آن ها برابر با 70/6 یا 7 رابطه معنایی است. بر اساس آنالیز همبستگی «پیرسون» بین شمار روابط تاکسونومیک (000/0 = p -value و 1500 = N و 98/0 - = r) و نیز شمار روابط غیر تاکسونومیک (035/0 =p-value و 1500 = N و 54/0 - =r) با سطح ترکیب در مفاهیم، ارتباط معنادار معکوس وجود دارد. این بدان معناست که افزایش سطح ترکیب در ساختار مفاهیم، عامل کاهش شمار روابط معنایی آن ها می شود. بنابراین، کاهش سطح ترکیب در ساختار مفاهیم، عامل افزایش روابط معنایی در هستی شناسی است که در افزایش جامعیت و مانعیت در نظام بازیابی اطلاعات و ایجاد انسجام در شبکه روابط معنایی در هستی شناسی مؤثر است. نتایج این پژوهش می تواند به طور مستقیم در تدوین و ارزیابی ساختار سایر نظام های سازمان دانش مانند اصطلاحنامه ها، به منظور افزایش عملکرد در بازیابی اطلاعات و نیز در تدوین هستی شناسی کشاورزی ایران مورد استفاده قرار گیرد.
اطلاعات بدنمند در یوگا: طرح موضوع در مرز مشترک اطلاعات و تعمق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف در مقاله حاضر با نشان دادن اهمیت دو مفهوم: 1) رفتار اطلاعاتی لذت بخش و متعالی و 2) اطلاعات بدنمند، یافتن دامنه های پژوهشی در مرز مشترک رفتار اطلاعاتی، مطالعات تعمقی است. رو ش شناسی : مقاله مفهومی حاضر مبتنی بر مباحث رفتار اطلاعاتی زندگی روزمره و متعالی است که تاکنون در ادبیات علوم اطلاعات به صورت مفهومی و تجربی ارائه شده است. نخست، ضرورت تحقیق در این حوزه با رویکرد مبتنی بر بدن، مطرح و سپس یوگا به عنوان زمینه ای برای ظهور رفتارهای اطلاعاتی متعالی توصیف خواهد شد. یافته ها : زندگی انسان دارای جنبه های عمیقی است که تعامل اش با اطلاعات نه برای حل مسائل و انجام کارهای روزمره، بلکه به منظور لذت و درک معناست که به آن «سطح بالاتر زندگی روزمره» گفته می شود. یکی از نمونه های ظهور آن در زندگی انسان ها تمرینات تعمقی، همچون یوگاست، که تعداد هنرجویان آن در ایران و جهان رو به افزایش است و افراد زیادی یوگا را به عنوان اوقات فراغت جدی دنبال می کنند. نوع اطلاعات در این بافت متفاوت از آنچه به صورت سنتی می شناختیم است و اطلاعات وابسته به بدن، مبتنی بر حواس و تجربه های بدنی است. اطلاعات بدنمند حوزه جدیدی است که علوم اطلاعات بر آن متمرکز شده و تلاش می کند مفهوم اطلاعات را با توجه به نقش بدن آن گونه که در زندگی افراد تجربه می شود توصیف کند. نتیجه گیری : با توصیف نقش دانش بدنمند و رفتارهای اطلاعاتی متعالی در بافت یوگا، بخشی از مرزهای مشترک میان رشته علم اطلاعات با مطالعات تعمقی مشخص و پرسش ها و مسائل پژوهشی در این زمینه مطرح شد.
بررسی و ارزیابی کتاب های مصور کودک مرتبط با ائمه معصومین و شخصیت های مذهبی بر اساس رویکرد نشانه شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش دستیابی به یک روش اصولی در تصویرسازی کتاب های کودک با تحلیل عملکرد تصویرگران و ناشران کتاب های مذهبی کودکان بر اساس رویکرد نشانه شناسی اجتماعی است. روش شناسی: روش بررسی استفاده از سیاهه وارسی برگرفته از کتاب گرامر طراحی تصویری کرس و لیوون است که به عنوان منبع اصلی در تحلیل نشانه شناختی کتاب های مصور به کار می رود. بر اساس این سیاهه، کلیه کتاب های مذهبی کودکان با موضوع شخصیت های مذهبی برای گروه سنی الف از نظر شش عنصر ترکیب بندی، زاویه دید، بُعد، شکل، رنگ و بافت ارزیابی شدند. یافته ها: نتیجه این پژوهش نشان داد که در طراحی کتاب های تصویری کودکان با این موضوع بیشترین توجه به بعد رنگ با نمره 54/3 می شود. بعد از آن ابعادی چون شکل با نمره 3/1، ترکیب بندی با نمره 2/6 ، و بافت با نمره 1/28 قرار دارند. بحث مربوط به زاویه دید نیز به صورت کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه این ارزیابی کیفی نیز نشان داد که بیشترین موارد استفاده در زاویه دید، روبه رو و عمومی و دور است. ارزیابی این آثار بر اساس ناشران نشان داد که انتشارات جامعه پژوهش و انتشارات جامعه القرآن بهترین نتیجه را در این خصوص به دست می آورند. همچنین ارزیابی این کتب از نظر تصویرگران نیز نشان داد که کارهای تصویرگری معصومه برومند بیشترین نمرات کمی را به خود اختصاص داده اند.
بررسی مخاطب شناسی در تقدیم نامه های پایان نامه های دانشگاهی و حوزوی ارائه شده بعد از انقلاب اسلامی با تاکید بر نقش فرهنگی و ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پایان نامه ها از جمله منابع علمی و پژوهشی دست اول است که در اجزاء و ساختار آن، تقدیم نامه وجود دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی مخاطب شناسی تقدیم نامه های پایان نامه های دانشگاهی و حوزوی بعد از انقلاب اسلامی است. روش : روش پژوهش، مطالعه کتابخانه ای است. اطلاعات از طریق مشاهده و فیش برداری از سه پایگاه مهم اطلاعاتی پایان نامه: ایرانداک، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی و سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، جمع آوری گردید. از 600 عنوان پایان نامه مربوط به 77 مرکز آموزش عالی دانشگاهی و حوزوی مورد مطالعه، 522 تقدیم نامه فیش برداری گردید. یافته ها: حدود 85 درصد از پایان نامه ها دارای تقدیم نامه هستند و پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشگاهی و حوزوی بیشترین فراوانی را دارند. پایان نامه های دانشگاه های غیرانتفاعی، پیام نور و دولتی به ترتیب دارای بیشترین تقدیم نامه هستند. بیشتر تقدیم نامه ها دارای دو مخاطب است و به طور میانگین هر تقدیم نامه به سه مخاطب تقدیم شده است. زنان نسبت به مردان به مخاطبان بیشتری تقدیم نموده اند. مخاطبان حدود 6 درصد تقدیم نامه ها با موضوع پایان نامه ارتباط دارند. 72 درصد مخاطبان، از خانواده و بستگان پدیدآور هستند، 13 درصد مخاطبان، ائمه اطهار (ع) هستند، حدود 15 درصد تقدیم نامه ها نیز به سایر گروه ها و شخصیت های علمی، دینی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... تقدیم شده اند. نتیجه گیری: موضوع پایان نامه تأثیر کمتری در فکر و ذهن پدیدآور برای تدوین تقدیم نامه دارد. تکریم و قدردانی تقدیم نامه نویسان، از زحمات والدین نشانگر فرهنگ دینی و ارتباط عمیق فرزندان با والدین در خانواده های ایرانی است. عشق به ائمه اطهار (ع) و انتظار فرج از دغدغه های پژوهشگران جوان ایران اسلامی است. به طور کلی تقدیم نامه نویسان معتقد به آموزه های دین مبین اسلام به ویژه کلام الهی (قرآن) و علاقه مند به دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی (شهدا و رهبری) هستند و این موضوع سرمایه بسیار مهم معنوی و اعتقادی است که مدیران جامعه اسلامی و خانواده ها باید برای حفظ و حراست و تقویت بنیه های آن از هیچ کوششی دریغ نکنند و این نوع سرمایه ها را تقویت، تکریم و تجلیل نمایند.
ارزیابی محتوای پیشینه ی پژوهش در مقالات پژوهشی دو رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی و جامعه شناسی (1399- 1394)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
95-106
حوزههای تخصصی:
هدف: پیشینه ی پژوهش یکی از مباحث اصلی در متون و مقالات پژوهشی است، به گونه ای که تدوین مقالات پژوهشی در راستای پیشینه ی پژوهش و آثار گذشته صورت می گیرد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی محتوای پیشینه ی پژوهش مقالات پژوهشی دو رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی و جامعه شناسی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کمی انجام شده که به بررسی 60 مقاله پژوهشی دو رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی و جامعه شناسی پرداخته است. ابزار پژوهش چک لیست بوده که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی پیرسون که برابر با 74% و روایی آن زیر نظر استاد راهنما و مشاور مورد تأیید واقع شده است. برای سنجش داده ها از نرم افزار اس. پی. اس. اس[1] استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، در خصوص ربط موضوعی پیشینه های پژوهش، وضعیت پیشینه ی پژوهش مقالات پژوهشی در وضعیت مطلوبی قرار دارند، اما وضعیت پیشینه های پژوهش از لحاظ توجه به رویکرد انتقادی و تجزیه و تحلیل پیشینه های پژوهش برای درک بهتر موضوع در وضعیت مناسبی قرار ندارند. در ارتباط با انسجام و کافی بودن توضیحات پیشینه ی پژوهش وضعیت رشته ی علم اطلاعات به نسبت رشته ی جامعه شناسی موفق تر عمل کرده است. نتایج آزمون من وایتنی نشان می دهد، در خصوص موارد مورد بررسی به جز تحلیل انتقادی پیشینه های پژوهش تفاوت معناداری مشاهده نمی شود. نتیجه گیری: به نظر می رسد پژوهشگران به محتوای پیشینه ی پژوهش توجهی کافی نمی کنند و تنها برای حفظ ساختار ظاهری، پیشینه های پژوهشی آورده می شود که بار اطلاعاتی زیادی ندارند.
تحلیل نشانه شناسانه از مؤلفه های مؤثر بر تفسیر و شکل گیری مفهوم جهت کاربست در هستی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مشکلات هستی شناسی کم توجهی به فرایندهای شکل گیری معنا در ذهن انسان است. هستی شناسی دارای ساختار ارجاعی است و تنها با برقراری روابط بین مفاهیم سعی دارد معنا را بازیابی کند؛ اما به مسئله شناخت و فرایندهای تفسیر و شکل گیری مفهوم در ذهن و خلق معنا در انسان توجهی ندارد. هدف پژوهش حاضر این است که با استفاده از الگوی سه وجهی نشانه پیرس و تمرکز بر مؤلفه تفسیر این الگو، مؤلفه هایی را که در شکل گیری مفهوم در ذهن انسان و خلق معنا تأثیر دارند شناسایی و برای کاربرد در هستی شناسی معرفی کند. برای رسیدن به این هدف از عاشورا به عنوان یک چندمعنایی استفاده شده است. روش: این پژوهش کیفی در دو گام انجام شده است. در گام نخست، صفحات شخصی اینستاگرام پنج گروه (افراد پرطرفدار، مداحان، پدیدآورندگان آثار عاشورایی، مردم عادی، و افرادی با نگاه متفاوت) به عنوان جامعه پژوهش، انتخاب و یادداشت های منتشرشده در صفحات ایشان با روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. در گام دوم 10 نفر از پدیدآورندگان آثار عاشورایی درزمینه های نقاشی، ادبیات، خوشنویسی، فیلم و کاریکاتور انتخاب و تجربه زیسته آنها در خلق آثار با روش پدیدارشناسی تحلیل شدند. یافته ها: تعداد 29 مقوله اصلی و 292 مقوله فرعی از تحلیل محتوای کیفی، 6339 یادداشت صفحات اینستاگرام در گام نخست و 8 مقوله اصلی و 47 مقوله فرعی از تحلیل مصاحبه های پدیدآورندگان آثار عاشورایی در گام دوم، شناسایی و استخراج شدند. نتیجه گیری: تفسیر فردی از یک واقعه و تشکیل مفهوم و الگوهای ذهنی در وی به سه جهان ( جهان شخصی، جهان اجتماع و جهان فناوری) وابسته است که تجربه ها و پیش داشته های ذهنی و همچنین بافتی که فرد در آن قرار دارد را شکل می دهند. مفهوم، بافت محور است و تفسیر آن فقط به تفسیرگر فردی بستگی ندارد؛ بلکه وابسته به بافت اجتماعی است. ترجیح شخصی انسان، تنها راه تفسیر نشانه ها وعامل تعیین کننده اصلی در شکل گیری نظام های معنایی مانند هستی شناسی ها نیست. بافتی که انسان در آن به سر می برد، قواعد اجتماعی و همچنین عادت ها، محدودیت هایی را برای تفسیر ایجاد می کند. براین اساس، استفاده از نظام ارجاعی و قواعد منطق و همچنین به کارگیری ابزارهای هوش مصنوعی و علوم رایانه به تنهایی نمی تواند در هستی شناسی به بازنمایی معنا کمک کند؛ بلکه ویژگی های فردی، بافت، پیش داشته های ذهنی و مؤلفه های موجود در سه جهان شخصی، اجتماعی و فناورانه در شکل گیری مفهوم و ساخت معنا مؤثر، و توجه به آن ها در هستی شناسی به ویژه در موضوع های چندمعنایی و بافت محور مانند عاشورا ضروری است.
شناسایی ابعاد و شاخص های مدیریت دانش شخصی در سازمان آب منطقه ای فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ایاین تحقیق به شناسایی ابعادو شاخص های مدیریت دانش شخصی و ارائه مدل ساختاری- تفسیری شاخص های موثر بر مدیریت دانش شخصی در سازمان آب منظقه ای فارس پرداخته است. روش: این پژوهش از لحاظ نوع و هدف، کاربردی و از جنبه روش جمع آوری داده ها، توصیفی- تحلیلی می باشد که با رویکرد کمی انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، چک لیست و ماتریس عوامل می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان سازمان آب منطقه ای فارس در سال 1400(350 نفر) می باشند که با روش نمونه گیری هدفمند، 25 نفر از خبرگان مدیریت دانش به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب گردید. یافته ها: بر اساس مدل قدرت نفوذ و میزان وابستگی شناسایی شده در بین شاخص های مورد مطالعه در این تحقیق، شاخص های "فعالیت های علمی جهت دستیابی به راه حل برای مسائل یا مشکلات خاص در حوزه علمی"، " فعالیت های علمی جهت ابداع روش های آزمایشگاهی جدید"،" ثبت اختراع یا اکتشاف علمی بر اساس فعالیت های علمی"، " ذخیره و طبقه بندی فایل ها و پوشه های مهم و مورد نیاز"، " انتشار کتاب (تألیف)" و " انتشار مقاله علمی پژوهشی" تأثیرگذارترین شاخص های مدیریت دانش شخصی در بین کارکنان سازمان آب منطقه ای فارس به شمار می روند. اصالت اثر: شناسایی مدل قدرت نفوذ و میزان وابستگی شاخص های مدیریت دانش ضمنی باعث می شود تا سازمان ها نقاط قوت و ضعف خود را برای بهبود جریان دانش در درون و بیرون سازمان خود شناسایی کنند. این تحقیق برای اولین بار در سازمان آب منطقه ای فارس انجام می گیرد.
شبکه های اجتماعی و مدیریت دانش: بررسی میزان استفاده دانشجویان دانشگاه های ممتاز شهر تهران از شبکه های اجتماعی و پیام رسان برای مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از ویژگی های جامعه شبکه ای، گسترش شبکه های «اجتماعی و پیام رسان» و از جمله کارکردهای این شبکه ها، مدیریت اطلاعات و دانش است. مقاله حاضر قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که دانشجویان دانشگاه های ممتاز شهر تهران به عنوان نخبگان جامعه تا چه اندازه توانسته اند از شبکه های یاد شده برای مدیریت دانش استفاده کنند؟
روش پژوهش: از روش پیمایشی با نمونه گیری تصادفی در میان دانشجویان ۷ دانشگاه ممتاز تهران بر اساس رتبه بندی پایگاه استنادی علوم جهان اسلام برای ارائه توصیفی از وضعیت فعلی استفاده شده است. برای تحلیل عمیق تر یافته ها و ارائه راهبردهایی از جنس سیاستگذاری از مصاحبه عمیق استفاده شده است.
یافته ها: در حالی که 50.۱ درصد دانشجویان معتقدند شبکه های مذکور به بخش از زندگی روزمره ایشان تبدیل شده است، اکثریت دانشجویان، صرفاً مصرف کننده محتوا با اولویت محتوای سیاسی هستند. بیشترین محتوای مرتبط با دروس، صرفاً دنبال کردن اخبار کلاس هاست. بر اساس شاخص های تعیین شده برای سنجش میزان استفاده دانشجویان از این شبکه ها برای مدیریت دانش، ۷ درصد دانشجویان به هیچ وجه از شبکه های یاد شده برای مدیریت دانش استفاده نمی کنند. ۴۹ درصد در مقادیر کم و خیلی کم، 15.5 درصد در مقادیر خیلی زیاد و زیاد و 28.4 درصد تا حدودی از شبکه های مذکور برای مدیریت دانش استفاده می کنند. در ادامه پژوهش راهبردهایی از جنس سیاستگذاری برای اصلاح الگوی استفاده از این شبکه ها پیشنهاد شده است.
نتیجه گیری: شبکه های اجتماعی از ظرفیتی بسیار مهم برای مدیریت دانش برخوردار هستند و اساساً مفهوم شبکه های اجتماعی و مدیریت دانش به دلیل ناشی شدن هر دو مفهوم از انقلاب اطلاعاتی، توسعه جوامع اطلاعاتی و در نهایت شکل گیری و توسعه شبکه های اجتماعی دارای پیوندی اجتناب ناپذیر با یکدیگر هستند. یافته ها نشان داد که در سطح ۷ دانشگاه ممتاز شهر تهران هنوز استفاده از شبکه های اجتماعی برای مدیریت دانش در سطح مطلوبی نیست؛ اما تنها ۷ درصد دانشجویان از هیچ یک از گویه های مرتبط با مدیریت دانش شامل اخذ مشاوره های علمی و پژوهشی از استادان، استفاده از ظرفیت کار تیمی برای فعالیت های علمی و ...، استفاده نکرده اند.
واژگان کلیدی: شبکه های اجتماعی؛ مدیریت دانش؛ دانشجویان؛ دانشگاه های تهران؛ سیاستگذاری
Impact of Social Media Marketing on Consumer-Based Brand Equity for Tourism Destination: Evidence from Isfahan, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۲, No. ۲, Winter & Spring ۲۰۲۱
149 - 170
حوزههای تخصصی:
Background: Destination branding and social media strategy may be a major and strong marketing and promotional tool for destination marketers. Today tourism has been greatly affected by social media platforms. Besides being a major source of information, these tools can facilitate the interaction process among tourists and provide them with customized and personalized offers. These activities can ultimately lead to enhanced destination brand equity. Purpose: The present study attempts to investigate the impact of social media marketing on consumer-based brand equity components for tourism destinations. Method: The sample of the study totaled 149 visitors from Isfahan. Online questionnaires and convenience sampling methods were used to collect data research. The research hypotheses were tested using smart PLS software. Results: The results showed that there is a statistically positive and significant impact of social media marketing on destination brand awareness, destination brand image, destination brand quality, and destination brand loyalty. Conclusion: As the results show, social media marketing is an effective marketing tool to improve tourism marketing that in turn can enhance destination brand equity. These results are beneficial for tourism destination marketers and managers. Social media marketing as a prominent marketing tool can strengthen destination brand equity and potentially influence tourists’ behavior
تبیین مدل نظری فرآیند مدیریت دانش در ساخت هوش طراحی خودکار نما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش عامل آگاهی و معنای امروز جهان است و این منبع ارزشمند و راهبردی تنها دارایی ماندگار بشر بوده و ارائه هرگونه محصولات، خدمات و فناوری با کیفیت مناسب و در زمان کوتاه بدون حفظ و مدیریت این منبع باارزش ممکن نخواهد بود. با توجه به رشد بسیار سریع دانش، مدیریت دانش، هم در بعد معنایی و هم در بعد حجمی یک ضرورت بوده و عدم انجام آن منجر به تنزل بهره وری می شود. این مسئله برای تمام دانش ها از جمله دانش معماری نیز مطرح است. یکی از نشانه های رشد سریع دانش معماری، افزایش نرم افزارها در یک دهه اخیر با کارکردهای مختلف در جهت حل مسائل معماری است که نشان دهنده فزونی حجم داده ها و چند عاملی بودن فرایندهای طراحی است. از این رو، هدف این پژوهش رسیدن به یک مدل نظری و ارائه پیشنهاد برای اجرای مدیریت دانش با استفاده از هوش مصنوعی در فرایند طراحی معماری است. در این مقاله از روش کیفی که بر پایه مدل های مفهومی از فرایند داده های کشف دانش بهره گرفته شده است که یک تحقیق اکتشافی برای برجسته کردن عملکردهای مربوط به اعمال روند مدیریت دانش در معماری است. نتیجه این پژوهش ارائه مدل شبیه سازی شده مدیریت دانش در معماری و مدل سازی فرایند ساخت هوش طراحی خودکار نماست. طبق نتایج به دست آمده، ورود هوش مصنوعی در عرصه معماری به صورت هوش طراحی خودکار برای طراحی نمای ساختمان ها می تواند فرایند مدیریت داده ها، اطلاعات و دانش در معماری را برای رسیدن به طراحی چندعاملی فراهم آورد.
تاثیر انقلاب های صنعتی بر سیر تحول کتابخانه های عمومی: تحقق کتابخانه پلتفرمی در انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتابخانه های عمومی نه تنها یکی از تأثیرگذارترین نهادهای اجتماعی هستند بلکه می توانند منعکس کننده سیر تحولات در عرصه های دیگر از جمله توسعه صنعتی نیز باشند. در این پژوهش سعی شده است با تمرکز بر نسل شناسی کتابخانه های عمومی، به تغییر روند خدمات این کتابخانه ها متناسب با ویژگی های انقلاب های صنعتی بپردازد. بنابراین، هدف این پژوهش، تحلیل و مرور تغییرات و تحولات کتابخانه های عمومی متأثر از انقلاب های صنعتی، از شکل گیری کتابخانه های سنتی در انقلاب صنعتی اول تا رسیدن به کتابخانه های پلتفرمی در انقلاب صنعتی چهارم است. کتابخانه به مفهوم پلتفرم، بستری اجتماعی برای مشارکت همه افراد و نهادها و با هدف فراهم کردن زمینه های تبادل اطلاعات و دانش عمل می کند.روش: از جنبه روش شناسی، این مقاله یک مطالعه مروریِ رواییِ غیرنظام مند است که در آن از رویکرد سندی استفاده شده است. به منظور گردآوری و استخراج اطلاعات، جستجوی جامعی در پایگاه های اطلاعاتی ایرانی و بین المللی انجام شد. متون و اسناد مرتبط با عبارت های دقیق انقلاب صنعتی یاIndustrial Revolution و کتابخانه عمومی یا Public Library در بازه زمانی 2000 تا 2018 میلادی بازیابی و مرور شد.یافته ها: یافته های این پژوهش، ضرورت شناخت ویژگی های نسل های کتابخانه های عمومی بر اساس پارادایم های انقلاب های صنعتی با توجه به خصیصه هایی مانند فناوری و ابزار، مخاطب و ذی نفع، مأموریت و چشم انداز و زیرساخت و منابع بود که بیانگر ضرورت تغییر کتابخانه ها به سمت نسل کتابخانه های پلتفرمی برای بقا و تداوم خدمت تأثیرگذار در دوران انقلاب صنعتی چهارم است. با توجه به تغییر اکوسیستم اجتماعی متأثر از انقلاب صنعتی چهارم، کتابخانه ها باید برای استمرار حیات و توسعه و افزایش اثربخشی خود، نگرش و عملکرد شان را تغییر دهند و با شناسایی مجدد دارایی ها، ارزش ها، فلسفه وجودی و منطق کارشان مبتنی بر تفکر پلتفرمی برای همنواسازی و خلق و تبادل ارزش ها با ذی نفعان، به خصوص منابع و ذینفعان بیرونی خود، اقدام کنند.
قابلیت تبدیل اصطلاح نامه به هستی شناسی (مرور نظام مند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : مشکلات و کاستی های اصطلاح نامه ها و روند رو به رشد استفاده از هستی شناسی ها در امر بازیابی اطلاعات منجر به تولید پژوهش های متعددی در خصوص طراحی و ساخت هستی شناسی و یا تبدیل اصطلاح نامه به هستی شناسی شده است. مطالعه حاضر به روش نظام مند و با هدف ارائه خلاصه ای از اطلاعات موجود درباره تبدیل اصطلاح نامه به هستی شناسی به تحلیل مطالعات انجام شده در این باره پرداخت. روش شناسی : مطالعه به روش مرور نظام مند و با پروتکل کیچنهام انجام شد. 5 سؤال پژوهش، شامل: شباهت(های) اصطلاح نامه و هستی شناسی چیست؟، تفاوت(های) اصطلاح نامه و هستی شناسی چیست؟، روش های تبدیل اصطلاح نامه به هستی شناسی چیست؟، فواید استفاده از اصطلاح نامه در ایجاد هستی شناسی چیست؟ و چالش های تبدیل اصلاح نامه به هستی شناسی چیست؟، بر اساس تحلیل های انجام شده، پاسخ داده شد. یافته ها : 71 رکورد در بر اساس استراتژی جستجو بازیابی و سپس با معیارهای ورود و خروج تطابق داده شد. در نهایت 57 مدرک با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج از مجموعه حذف و 14 مدرک مرتبط برای پاسخ به سؤالات پژوهش مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. نتیجه : نتایج نشان داد که هر دو ابزار در سازمان دهی به کار رفته و اصطلاحات یک حوزه موضوعی خاص را پوشش می دهند و تفاوت عمده آنها در میزان پرداخت به روابط معنایی بین مفاهیم است. تعریف طبقات بر اساس مفاهیم موجود در اصطلاح نامه، تعریف روابط میان مفاهیم و استفاده از یک زبان رسمی وجه مشترک تمام روش های پیشنهادی بود. صرفه جویی در زمان و پرهیز از دوباره کاری از فواید و نیاز به متخصص موضوعی در فرایند انجام کار از چالش های تبدیل اصطلاحنامه به هستی شناسی است.
تأثیر کتاب درمانی به شیوه پیاده سازی طرح کتاب رسانی بر میزان تاب-آوری و امید به زندگی نوجوانان مبتلا به سرطان در مرکز بیمارستان بعثت شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتاب درمانی با توجه به اثرات مثبت آن می تواند به عنوان یکی از خدمات کتابخانه های عمومی برای همه اقشار جامعه باشد؛ هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مداخله آزمایشی کتاب درمانی به شیوه پیاده سازی طرح کتاب رسانی بر میزان تاب آوری و امید به زندگی نوجوانان مبتلا به سرطان در مرکز بیمارستان بعثت شهر همدان است. روش : روش این پژوهش، نیمه تجربی با استفاده از طرح پژوهشی پیش آزمون پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش است. در گروه آزمایش، جلسات کتاب درمانی به شیوه پیاده سازی طرح کتاب رسانی بر گزار شد و مداخله ای بیش از اقدامات معمول در محیط پژوهش انجام نشد. نمونه جامعه پژوهش متشکل از 30 نفر از نوجوانان مبتلا به سرطان 10 تا 14 ساله بود که در مرحله اولیه بیماری قرار داشته و حداقل یک دوره شیمی درمانی را گذرانده بودند. این نمونه به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شد. ابزار پژوهش شامل دو پرسش نامه تاب آوری کانر و امید به زندگی اشنایدر بود. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس در نرم افزار آماری SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد بین میانگین نمرات دو مؤلفه تاب آوری و امید به زندگی در گروه کنترل و آزمایش تفاوت وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تأثیر کتاب درمانی به شیوه پیاده سازی طرح کتاب رسانی بر امید به زندگی در نوجوانان سرطانی 6/43 درصد و تأثیر کتاب درمانی به شیوه پیاده سازی طرح کتاب رسانی بر تاب آوری 1/64درصد بود. نتیجه: بین جلسات کتاب درمانی با تاب آوری و امید به زندگی در جامعه مورد بررسی رابطه معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، کتاب درمانی در هردو مورد تأثیر داشته است و نتیجه داشت، تاب آوری و امید به زندگی هر دو معنی دارند و کتاب درمانی روی دو گروه تأثیر دارد.