با توجه به شرایط در حال گذار جامعه و دگرگونی سریع ارزش ها و هنجارها، آگاهی از ابعاد مختلف دینداری جوانان و تأثیر عوامل مختلف بر آن و همچنین مقایسه آن با وضعیت دینداری والدین به منظور درک تفاوت های ارزشی در دو نسل، از اهمیت بسزایی برخوردار است. دینداری (سلامت معنوی) با سلامت روان و اجتماعی افراد رابطه مستقیم دارد و ارتقای بهزیستی و سطح سلامت افراد یکی از اهداف مددکاری اجتماعی است. در پژوهش حاضر از نظریه های یادگیری اجتماعی و نقش اجتماعی برای تبیین تفاوت جنسیتی، از نظریه های وبر و مارکس برای تفاوت میزان دینداری در بین طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی و از نظریه اینگلهارات برای تبیین شکاف نسلی به عنوان چارچوب نظری بهره گرفته شده است. روش پژوهش، پیمایشی و جامعه آماری آن، جوانان 15 تا 29 ساله شهر سنندج و والدین آن ها است. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه خودساخته و سنجش دینداری کلاک و استارک استفاده شده است. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون های t و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که بین متغیرهای پایگاه اجتماعی – اقتصادی خانواده، میزان دینداری والدین و سن، با میزان دینداری جوانان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که بین مردان و زنان از نظر میزان دینداری تفاوت معناداری وجود دارد اما بین تحصیلات و میزان دینداری جوانان رابطه معناداری به دست نیامد. واژه های کلیدی : دینداری، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، جوانان، شکاف نسلی و تحصیلات.
این پژوهش با هدف بررسی اولویتهای ملاک خانواده سالم در دختران و پسران انجام شد؛ بدین وسیله 169 دانشجو (75 نفر دختر و 94 نفر پسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس از بین دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه ملاک خانواده سالم بررسی شدند که اعتبار آن از طریق اعتبار محتوایی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و داده های پژوهش با استفاده از آزمونهای فریدمن و خی دو تحلیل شد. یافته ها حاکی بود که بین دختران و پسران در بیشتر ملاکهای خانواده سالم تفاوت معناداری وجود دارد. در مطالعه حاضر این الگوها و دلالتهای آنها مورد بحث قرار گرفته است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که شناسایی ملاکهای خانواده سالم از دیدگاه دختران و پسران دانشجو می تواند در شناخت ما از ملاکهای خانواده سالم و در نهایت در ارتقای سطح ساختار خانواده ها در جامعه مفید باشد.
جرایم و رفتارهای مجرمانه یکی از مسائل مهم جامعه ایران محسوب می شود. سرمایه اجتماعی به عنوان یک عامل بسیار مهم در بروز و جلوگیری از جرم و رفتارهای مجرمانه، می تواند در تبیین جرم و رفتارهای مجرمانه به ما کمک شایانی کند. با استفاده از چارچوب نظری مبتنی بر نظریه های بوردیو و پاتنام و تحقیقات پیشین تعداد 7 فرضیه طراحی شد. برای آزمون فرضیات، یک نمونه 380 نفری از جوانان 29 18 سال یزدی با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای سهمیه ای از تمامی مناطق شهر یزد انتخاب گردیده اند. حجم نمونه گیری بر مبنای جدول مورگان است. نتایج حاصل از تحلیل های تکنیک های دو متغیره نشان داده است که در رابطه با بروز رفتارهای مجرمانه تفاوت معناداری بین دو جنس وجود دارد. همچنین بین طبقات شغلی والدین به لحاظ بروز رفتار مجرمانه جوانان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از تکنیک رگرسیون چند متغیره نشان داد که 5 متغیر رضایت و صمیمیت در محله، مشارکت در جلوگیری از وقوع جرم در محله، شبکه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تحصیلات پدر و تحصیلات مادر در مجموع توانسته اند 32 درصد تغییرات رفتار مجرمانه جوانان را تبیین کنند.
هدف از این تحقیق پیش بینی گرایش به سیگار در دانشجویان با توجه به شیوه های فرزندپروری است. جامعه مورد بررسی همه دانشجویان پسر دانشگاه آزاد اسلامی خمینی شهر هستند که تعداد۳۵۷ نفر بصورت نمونه گیری دردسترس مورد بررسی قرار گرفتند. در این تحقیق از پرسشنامه نگرش نسبت به سیگار کشیدن شور سال (2000)، پرسشنامه فرزند پروری بامریند (1972) استفاده شد. که با استفاده از روش آماری رگرسیون گام به گام نتایج مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین گرایش به سیگار وشیوه های فرزندپروری رابطه وجود دارد (05/0>p).
قابلیت کارآفرینی نیروی انسانی جوامع به عنوان یکی از عوامل کلیدی پیشرفت اجتماعی مورد مطالعه جامعه شناسان و اقتصاددانان قرار گرفته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط بین هوش اجتماعی با قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام گرفته است. روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 94-1393 می باشد که تعداد آن ها 7187 نفر بوده که از این تعداد 430 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. براساس نتایج تحقیق، ارتباط معنی داری بین هوش اجتماعی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز با قابلیت کارآفرینی آنان وجود دارد. همچنین، تفاوت میانگین قابلیت های کارآفرینی به تفکیک گروه های عمده تحصیلی معنی دار بوده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می داد که میانگین قابلیت کارآفرینی و هوش اجتماعی بر حسب جنسیت دانشجویان متفاوت نمی باشد. از ابعاد سه گانه هوش اجتماعی، پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت های اجتماعی، آگاهی اجتماعی و نیز از متغیرهای شناسایی، جنسیت و وضعیت بورسیه تحصیلی، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر میزان قابلیت کارآفرینی دانشجویان داشته اند.