فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۶۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
احسان عبّاس و عبدالحسین زرّین کوب که با وسعت دامنه های علمی خویش، دایرة المعارفی در نوع خود به شمار می روند، در زمینة نقد ادبی معاصر عربی و فارسی بسیار پرتلاش ظاهر شدند وآثار زیادی بر جای گذاشتند. آن ها توانستند بین تاریخ ادبیّات و نقد ادبی رابطة بسیار نزدیکی برقرار کنند. فعّالیّت نقدی این دو ناقد برجسته، در قالب کار نقد تطبیقی گنجانده می شود؛ بدین صورت که هر آنچه از گذشتة نقد ادبی شرق و غرب فرا گرفته بودند، با نقد ادبی معاصر تطبیق دادند و شکل جدیدی از نقد به وجود آوردند. به همین جهت می توان آن ها را از جمله ناقدان مخضرم به شمار آورد. آن ها ضمن بررسی همه جانبة نقد ادبی گذشتة خود و آگاهی کامل از مکتب ها و روش های نقدی نوین، نگاهی نوگرایانه به سنّت داشته اند؛ از تأثیر متعادل و متقابل فرهنگ و ادب غرب و شرق استقبال کردند و برخلاف کسانی که در این زمینه به افراط یا تفریط گرایش داشتند، راه اعتدال را در پیش گرفتند. هرچند در مواقعی دیده می شود که میزان گرایش آن ها به سنّت و تجدّد به یک اندازه نیست و برخلاف احسان عبّاس که ذاتاً مدرنیسم محسوب می شود و از شعر نو بسیار استقبال می کند، زرّین کوب گرایش بیشتری به سنّت دارد؛ امّا در عین حال هر دوی آن ها به تجدّد و نو آوری با پشتوانة کلاسیسیم اعتقاد دارند. همین گرایش همه جانبه و تنوّع رویکردها، آن ها را از سایر منتقدان معاصر متمایز می کند.
بررسی تطبیقی طبیعت در شعر سهراب سپهری و بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری و بدر شاکر السّیاب، به عنوان دو شاعر نوپرداز و رمانتیست، در عرصة ادبیّات فارسی و عربی دارای اعتبار و جایگاه خاصّی هستند. یکی از وجوه اشتراک این دو شاعر، طبیعت گرایی و اهتمام به طبیعت در اشعارشان است. هر یک از این شاعران به فراخور محیط زندگی، موقعیّت اجتماعی و سیاسی سرزمین خود، از طبیعت بهره گرفته اند. سهراب شاعری درون گراست؛ بنابراین اشعار او دربارة طبیعت بیشتر حال و هوای عرفانی دارند و به تبع آن از عناصر طبیعت پویا و شاد که متناسب با روحیات خاصّ او هستند بهره می گیرد. سیاب شاعری است که از تنهایی و ناامیدی به طبیعت پناه برده است؛ زیرا در اوان زندگی با ناملایمات و مشکلاتی همراه بوده، بدین جهت برخلاف سپهری از عناصر طبیعت برای ترسیم اوضاع نامناسب اجتماعی و سیاسی، انعکاس غربت و بیماری خویش نیز استفاده کرده است. در این مقاله پس از تقسیم طبیعت به طبیعت جاندار و بی جان، تلاش شده است تا از طریق تطبیق شعر دو شاعر به شیوة توصیفی - تحلیلی، نقاط اختلاف و اشتراک آنان به دست آید.
بررسی و مقایسه تحلیلی لیلی و مجنون نظامی و روایت های عربی این داستان
حوزههای تخصصی:
در ادب فارسی در کنار قالب غزل، برای بیان مضامین غنایی و عاشقانه، استفاده از منظومه های عاشقانه نیز رواج دارد. داستان سرایی از انواعی است که بسیار زود در شعر فارسی مورد توجّه قرار گرفته است. در پایان قرن ششم نظم داستان های عاشقانه به وسیله نظامی گنجوی به حدّ اعلای کمال خود رسید. وی چند داستان معروف زمان خود را به نظم درآورد و هنرنمایی های این شاعر تا بدانجاست که اکثر سرایندگان منظومه های عاشقانه، دانسته یا ندانسته، تحت تأثیر سبک و شیوه داستان پردازی او قرار گرفته اند. یکی از منظومه های درخشان او لیلی و مجنون است که منشأ آن را در ادبیات عرب باید جستجو کرد. این داستان بارها به زبان های مختلف مورد تقلید شاعران قرار گرفته است. در این مقاله، نگارنده کوشیده است تا پس از زمینه سازی های مقدّماتی، ریشه های تاریخی – اجتماعی و زمان و مکان و تاریخ رواج این داستان را در ادب عربی و فارسی به اختصار مورد کندو کاو قرار دهد و سپس با نقل مختصر روایات عربی و نیز روایت نظامی گنجوی از این داستان، به مقایسه و نقد و تحلیل تطبیقی آنها بپردازد.
مرثیه شهر در شعر فارسی و عربی (بررسی تطبیقی از آغاز تا پایان خلافت عباسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی تطبیقی تجلی عشق به میهن در اشعار فرخی یزدی و معروف الرصافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم سیاسی
جلوه های خردورزی ایرانیان باستان در شاهنامه و منابع عربی
حوزههای تخصصی:
خردگرایی از اندیشه های بنیادین فرهنگ ایرانی است، زیرا این فرهنگ، سعادت و رستگاری آدمی را در استخدام خرد می داند. از این دیدگاه خرد بزرگترین موهبت الهی و مهم ترین ابزار برای مبارزه با دیوهایی است که در درون آدمی به صورت صفات ناپسند چون حرص، خشم، حسد و...فرو خفته اند. این بینش از آغاز تا پایان، چون خون در پیکر شاهنامه جاری است. فردوسی در جای جای شاهنامه صفات نیک و آثار پر برکت آن را بر می شمارد و در ستایش امور پسندیده و نکوهش امور ناپسند، خرد را معیار قرار داده، آن را چون ترازو ملاک سنجش می داند. این جهان بینی، موجب شده است که فردوسی ستایش خرد را مقدم بر ستایش پیامبر بیاورد و برخلاف دیگر ستایش گرانِ دانش، قید و شرطی برای ستایش دانش نیاورد. در شاهنامه، سخنان حکیمانه ی بسیاری دیده می شود که فردوسی آنها را از خردمند، مرد خرد، خردمند ایران و... نقل کرده است، تأمل در منابع عربی که آکنده از اقوال حکیمانه ایرانیان است، نشان می دهد بسیاری از این خردمندان، حکیمان ایرانی چون بزرگمهر و انوشروان هستند.
وطن دوستی در سروده های اخوان ثالث و ایلیا ابوماضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم سیاسی
بررسی تطبیقی نوستالژی در شعر أحمد عبد المعطی حجازی و نادر نادرپور
حوزههای تخصصی:
نوستالژی یا دلتنگی برای گذشته، حالتی است روانی که به صورت ناخودآگاه در فرد آشکار و تبدیل به یک اندیشه می شود. در زمینه ی ادبیات، این حالت برای شاعر یا نویسنده ای رخ می دهد که پیرو انگیزش های فردی و اوضاع اجتماعی - سیاسی، دچار احساس دلزدگی از زمان حاضر می شود و اندیشه ی بازگشت به گذشته و خاطرات شیرینش را در سر می پروراند و سپس شعر و یا نوشته ی خود را آمیخته با فضایی غم انگیز می نماید.
احمد عبد المعطی حجازی و نادر نادرپور به عنوان دو شاعر پرآوازه ی ادبیات معاصر عربی و فارسی و پرچمدار مکتب ادبی رمانتیسم، با توجه به شرایط فردی و اجتماعی زمانه ی خود و با گریز از آن زمان، بخش عمده ی شعرشان را آمیخته با غصه، حسرت و دلتنگی برای گذشته نموده اند.
نگارندگان در این پژوهش، با مطالعه ی توصیفی و تحلیلیِ دفترهای شعری این دو شاعر، و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به بررسی و مقایسه ی چگونگیِ نمود این اندیشه ی شعری در شعر این دو شاعر پرداخته اند. برخی از نتایج نشان داد که این دو شاعر، در مضامین نوستالژیکی، دوری از سرزمین، کودکی، معشوق، خانواده، آشنایان و آینده ی آرمانی اشتراک دارند. همچنین ثابت شد که نوستالژی، سبک شعری دو شاعر را در عناصر تکرار، موسیقی، و اسلوب استفهام، تحت تأثیر قرار داده است.
تأثیر فرهنگ فارسی بر شعر ابن هانی اندلسی (أثر الثقافة الفارسیة فی شعر ابن هانی الأندلسی)
حوزههای تخصصی:
تعنی هذه الدراسة برصد الملامح والمفردات الفارسیة الواردة فی شعر ابن هانی الأندلسی، کی تقدم دلیلا آخر علی العلاقات المتبادلة العریقة بین اللغتین الفارسیة والعربیة منذ أقدم الزمان إلی یومنا هذا وهی تعرض أیضا دلیلا آخر علی التفاعل الحضاری والثقافی بین العرب والفرس، وتعطی فکرة واضحة عن مدی تأثیر کل من اللغتین فی الأخری، مع أن هذا الشاعر الأندلسی یبعد کل البعد عن مستقر اللغتین الرئیس.
وقد تطرق البحث أیضا إلی معالم (الحضورالإیرانی فی شعر ابن هانی الأندلسی) وتقسیمها موضوعیا وشرحها شرحا وافیا، وقد تناولنا محاور عدّة فیما درسناه لنعرض بحثا من بحوث الأدب المقارن ولنکشف الغموض المسدل علی بعض المصطلحات الواردة فی شعر ابن هانی الأندلسی.
عشق و مستی در شعر ابن فارض و حافظ
حوزههای تخصصی:
ابن فارض و حافظ در فرهنگ مصر و ایران جایگاهی مشابه دارند. ویژگی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی روزگارشان همانند بوده است. هر دو به مشرب عشق ومستی و نیز اندیشه های وحدت ِوجودی ابن عربی متمایل بودند. در نقد فرد و اجتماع کوشیده و شیوه ای ملامتی داشته اند و.... این همدلی ها، همزبانی حافظ با ابن فارض را در ابعاد فکری-ادبی به دنبال داشته است.
ازجمله، چنان که از قراین برمی آید ابن فارض و حافظ، جهان بینی، عرفان و سلوک اجتماعی و فردی خود را بر شالوده ی عشق بنانهاده و از شُرب مدام سخن گفته اند به گونه ای که در باور آن ها عشق– عموماً یا خصوصاً- مهم ترین موضوع هستی شناسی، مبدأ و معادشناسی، انسان شناسی و بزرگ ترین انگیزه برای تعالی آدمی است. در مقاله ی حاضر با مقدمه ای درباره ی اسباب آشنایی حافظ با ابن فارض، دیدگاه آن ها را درباره ی حقیقت عشق ومستی، منشأ حسی و ماورائی عشق، اوصاف و اقتضاهای عشق، دشواری های طریق عشق و اسباب آن، ارزش عشق، ادعای عاشقی، نشانه های عشق، مراتب عشق، نسبت عقل و عشق، ویژگی های عاشق (ازجمله: مستی)، با روش توصیفی- تطبیقی بررسی کرده ایم.
بازتاب «منطق الطیر» عطار در قصیدة «یاداشت های بشرحافی صوفی » صلاح عبدالصبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان صوفیانه یکی از مهم ترین ابزارهای پرداختن به معانی سیر و سلوک و مدارج عرفانی به شمار می رود؛ زبانی که شاعران معاصر عرب از آن به خوبی بهره برده اند. عبدالصبور از جمله شاعرانی است که با میراث عظیم تصوف ایرانی آشنا بوده و به گفتة خودش، آثار عطار و مولانا جزئی از شعرش به شمار می روند. وی در قصیدة «یاداشت های بشرحافی صوفی (مذکرات الصوفی بشر الحافی)» که در آن از قناع (صورتک) استفاده می کند، تحت تأثیر منطق الطّیر عطار قرار گرفته است که داستانی تمثیلی و نمادین از حرکت نفس به سوی کمال می باشد؛ به طوری که قصیده در یک فضای اگزیستانسیالیستی به سوی «وحدت وجود» و «انسان کامل» در حرکت است و در نهایت بی آنکه به پایان برسد، به شکل مفتوح همچنان می ماند. در این پژوهش که به روش ادبیات تطبیقی انجام می گیرد با بررسی مشابهات دو اثر یاد شده، تأثیرپذیری قصیدة «یادداشت های صوفی بشرحافی» از درونمایة سفرِ کشف حقیقت داستان مرغان منطق الطّیر نشان داده شده است.
میهن دوستی در شعر ملک الشعرای بهار و جمیل صدقی زهاوی
حوزههای تخصصی:
همزمان با انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب مردم عراق علیه عثمانی ها، شاعرانی پا به عرصه ی ادبیات نهادند که وطن خواهی و میهن دوستی یکی از مضمون های مشترک اشعارشان است؛ میهن دوستی این شاعران در قالب موضوعاتی همچون؛ استعمار ستیزی، عدالت خواهی، نفی استبداد، آزادی طلبی و... خود را نشان داد؛ این شاعران، خواهان آزادی و پیشرفت کشورشان بودند و رشد و ترقی وطن خود را در گرو آزادی بیان و اندیشه و گاه آزادی زنان می دیدند. برخی از آنان با پیروی از فرهنگ مغرب زمین، آزادی زنان از حجاب را نوعی گام نهادن در مسیر رشد و پیشرفت تلقی می کردند و در اشعار خود، خواهان تحقّق این خواسته بودند. از جمله ی این شاعران، بهار و زهاوی دو شاعر بنام معاصر ایران و عراق هستند که هر دو در یک دوره ی زمانی می زیستند و با یکدیگر دوستی دیرینه و گفت وگوهای ادبی داشتند، آن دو در روزگاری زندگی می کردند که بسیاری از مسایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دو کشور شبیه به یکدیگر است؛ بهار در عصر خفقان مشروطه و شاهان قاجار و زهاوی در دوران پر اختناق پادشاهان عثمانی زندگی می کرد.
تحلیل تطبیقی هفت وادی عرفان با سوره ی حضرت یوسف و داستان شیخ صنعان
حوزههای تخصصی:
در کتاب مقامات الطیور، داستان شیخ صنعان، شاخه ای فرعی یا داستانی در میان داستان است که ضمن بیان توجّه عطار به شیوه ی داستان در داستان؛ پیوندی از داستان مثال با قهرمان های انسانی و تمثیل با شخصیّت های حیوانی را در کل منطق الطیر به نمایش می گذارد. از دیگر سوی، در محتوا، همان محتوای بخش پرندگان، یعنی هفت وادی سیر و سلوک را به دیگر زبان نقل می کند.
این داستان؛ یعنی شیخ صنعان (صنعا، سمعان) پیوندهای ویژه ای (در ظاهر و باطن) با سوره ی مبارکه ی یوسف(ع) دارد و نیز، سفر جان و تن شیخ پیر بغداد را در هفت منزل خطرناک عشق به نمایش می گذارد تا تأییدی بر سخن رمزی عطار در بخش داستان پرندگان باشد.
این پژوهش، برآن است تا بر اساس مبانی نظری ادبیات تطبیقی، پیوند دو سویه ی داستان شیخ صنعان با قرآن (داستان حضرت یوسف) و داستان پرندگان و هفت وادی یا هفت خان عروج روحانی را نشان دهد.
عامل ترجمه در ادبیات تطبیقی فارسی (رافد الترجمة فی الأدب الفارسی المقارن)
حوزههای تخصصی:
الترجمة هی الخطوة الأولی لانتشار أدب أجنبی فی بلد ما، ولذلک تشغل دراستها مساحة واسعة من اهتمامات الأدب المقارن، والنتائج التی ننتهی إلیها من جراء الترجمة مفیدة جدا فی أی عصر وأی مکان.
ومن الصعب جدا - إن لم یکن مستحیلا- الإلمام بکثیر من اللغات العالمیة؛ فلهذا یضطر الباحثون المقارنون إلی اعتماد الترجمات.
والمتابع لحرکة الترجمة الأدبیة فی إیران یلحظ بوضوح أن رافد الترجمة قد أتی دوره متأخرا ومتواضعا جدا فی نقل نظریة المقارنة؛ الأمر الذی أدی بالفعل إلی جهل کثیر من الدارسین والجامعیین الإیرانیین لتطورات الأدب العالمی المقارن، وإلی قیام بعضهم بدراسات لاتدخل فی صمیم الأدب العلمی المقارن فی أغلب الأحیان.
وهذا المقال یلقی أضواء علی رافد الترجمة فی الأدب الفارسی المقارن، ویعرض لأهم الکتب والدراسات التطبیقیة المقارنة التی تم نقلها إلی الفارسیة.
تأثیر حکمت هاى نهج البلاغه در ترجمه عربى کلیله و دمنه
حوزههای تخصصی:
ابن مقفع با ترجمه کلیله و دمنه از زبان پهلوى به عربى، در سبک ادبى و شیوه هاى آن، طرحى نو در انداخت. به این سبب، کلیه و دمنه جایگاهى بس والا در ادب عربى یافت و در آثار پس از خود سخت مؤثر افتاد.
در این پژوهش، بى آنکه قصد انکار ریشه هاى ایرانى و هندى کلیله را داشته باشیم بر آنیم که نشان دهیم حکمت هاى نهج البلاغه بر ترجمه ى ابن مقفع تأثیر گذاشته است. این تأثیر، قوى و غیر قابل تردید است؛ زیرا در این اثر ماندگار، حداقل هشت عبارت و ده ها مضمون از نهج البلاغه دیده مى شود. در نتیجه باید گفت: یکى از منابع فکرى ابن مقفع در ترجمه ی کلیله، سخنان حضرت على (ع) است. همچنین با جستجو در منابع معتبر عربی نشان داده ایم که این سخنان هرچند سال ها پس از ابن مقفع در مجموعه ای به نام نهج البلاغه جمع آوری شده ولی پیش از آن نیز به نام امام علی (ع) شهرت داشته است و بسیاری از ادیبان و صاحب نظران اهل سنّت، آن ها را از امام علی(ع) دانسته اند.
از نهج البلاغه تا گلستان «پژوهشی تطبیقی در کوچ اندیشه ها و مضامین»
حوزههای تخصصی:
بی گمان، هیچ شاعر و نویسنده ای درطول تاریخ از تأثیر نویسندگان، شعرا و اندیشمندان دیگر برکنار نبوده و نخواهد بود. در سرتاسر قرن بیستم ، مفهوم فرانسوی ادبیات تطبیقی با در نظر گرفتن این پدیده انسانی مشترک(تأثیر و تأثر) به مطالعات گسترده و ارزشمندی پرداخته، کوشید تا در وهله ی نخست به روشنداشت سهم ادیبان و متفکران فرانسه در بارور ساختن فرهنگ و ادبیات غربی بپردازد.
مطالعه تاثیرپذیری و اثرگذاری یکی از عرصه های مهم پژوهش در ادبیات تطبیقی است. با در نظر گرفتن این اصل مهم - که اساس ادبیات تطبیقی در مفهوم کلاسیک آن است. می توان به جرأت گفت که کمتر شاعر و ادیب مسلمانی است که مضمونی از سخنان حضرت علی (ع) و یا گفته ای از ایشان را در نوشته ها یا سروده های خود تضمین نکرده، و تحت تاثیر آن قرارنگرفته باشد. سعدی شیرازی از برجسته ترین این ادیبان است. وی با الهام گرفتن از معانی ژرف قرآنی، احادیث نبوی، ادبیات عربی، و نیز مضامین بلند و عمیق علی (ع)، و البته با ذوق سرشار و نبوغ شگرف خود، ادبیاتی رفیع و جهانی آفریده است. نظر به گستردگی این تاثیر در آثار سعدی، در این مقاله کوشش شده است تا به بررسی تاثیر«کلمات قصار نهج البلاغه» بر گلستان سعدی بپردازیم.