فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۶۷ مورد از کل ۱٬۰۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
گذر از زبان استعاری و رسیدن به زبان تحت اللفظی، مستلزم پیمودن مسیری از ابهام تا شفاف سازی معنا است. این مسیر، از عبارات به ظاهر غیرمرتبط ازنظر معنایی آغاز می شود و با گذر از حوزه استعاره های نامتعارف و تبدیل این عناصر به استعاره های متعارف، سرانجام به ترکیب های تحت اللفظی منتهی می گردد. فویاما (2023) فرایند درک عبارات استعاری را نظیر عملکرد ذرات در آزمایش دوشکاف در فیزیک کوانتوم می داند که براساس آن تعیین مشخصه ذره ای یا موجی ذرات همانند درک گویشوران از مقوله عبارات ترکیبی و غیرترکیبی، پس از گذر از صافی گویشوران قابلِ پذیرش است. برای آزمودن این فرضیه، با استفاده از پرسش نامه های اینترنتی از 108 شرکت کننده خواسته شد که به درجه ابهام 192 عبارت استعاری از 1 تا 7 امتیاز دهند. روش پژوهش نیز توصیفی–تحلیلی است و داده ها از آثار چند شاعر معاصر ایرانی استخراج شده اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که عبارات به ظاهر غیرمرتبط ازنظر معنایی، دارای بیشترین درجه ابهام هستند و وظیفه تولید معانی جدید را بر عهده دارند. همچنین هم پوشانی برخی حوزه ها، تغییر مقوله عبارات استعاری را نشان می دهد که به معانی جدید موردپذیرش گویشوران وابسته است.
تحلیل [me] به مثابه یک عنصر وجهی در لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجهیت یا وجه نمایی یکی از ابزارهای زبانی برای انتقال مفاهیمی همچون الزام، اجبار، احتمال، تعهد و فرض در زبان است. ازآنجاکه توصیف کامل رویدادها یا وضعیت ها صرفاً با استفاده از فعل یا گروه اسمی امکان پذیر نیست، وجه نمایی راهکاری مطلوب در همه زبان های بشری برای انتقال دقیق این مفاهیم است. شناخت انواع وجه روزنه ای به سوی کشفِ بیشتر توانمندی های زبان بشر است. پژوهش پیشِ رو نخستین مطالعه نظریه بنیاد درباره وجهیت در لکی است که در آن ابعاد وجهی عنصر [m@] در چارچوب آرای پالمر (2001) بررسی می شود. این واژه علاوه بر معنای واژگانی خواستن ماهیتی وجهی دارد؛ بنابراین، می توان آن را فعل کمکی وجهی قلمداد کرد. بررسی معنایی این عنصر وجهی بیانگر آن بود که فعل کمکی مذکور وجهیت های تکلیفی و پویا را در این زبان بازنمایی می کند. ازآنجا که لکی جزو زبان هایی است که فعل کمکی مشخصی برای زمان آینده ندارد، واژه [m@] علاوه بر نقش معنایی وجهی، در برخی بافت ها، بازنمایی دستوری زمان آینده را بر عهده دارد. همچنین در این پژوهش مشخص شد که معناهای مختلف این عنصر به حضور آن در جایگاه های نحوی مختلف مربوط می شود.
شبکه معنایی در زبان لاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد تا روابط مفهومیِ موجود بین واژه های زبان لاری، ادامه زبان فارسی میانه و یکی از زبان های ایرانیِ در حال انقراض را که در شهرستان لار، استان فارس، تکلم می شود، در چارچوب معنا شناسی واژگانی بررسی و بخشی از شبکه معنایی آن را برای نخستین بار تعیین کند. بدین منظور 2500 واژه از 5000 واژه اصیلِ گردآوری شده اقتداری (1371) که با حرف «ل» (لاری) مشخص شده اند، به عنوان داده های پژوهش، استخراج و براساس موضوع دسته بندی شدند و روابطِ مفهومیِ موجود بین آن ها تعیین گردید. سپس، تعداد و درصد واژه های شرکت کننده در این روابط، تعیین و در هر رابطه طرحی برای شبکه معنایی این زبان ارایه گردید. نتایج نشان می دهد که در این زبان روابطِ مفهومیِ شمول معنایی، هم معنایی، چندمعنایی، هم آوا-هم نویسی، هم نویسی، تقابل معنایی، تباین معنایی، جز ء واژگی، عضوواژگی و واحدواژگی وجود دارد که از این میان، شمول معنایی بیشترین و تباین معنایی کمترین بسامد وقوع را دارد. به علاوه، موردی از هم آوایی نیز یافت نمی شود که نشانگر ابهام کمتر نسبت به فارسی معیار در زبان لاری باشد. همچنین، شبکه معنایی زبان لاری منحصربه فرد و بخش اعظم آن دارای نظمِ سلسله مراتبی است و در بخش هایی نیز به صورت ناهمگن است.
روابط نحوی و نحوه بازنمایی آن در زبان لری، گونه استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه میان فعل و موضوع های آن از روابط بنیادی در زبان های بشری محسوب می شود. این رابطه در زبان های مختلف به شیوه های متفاوتی شکل می گیرد و نقش های دستوری متفاوتی ایجاد می کند. هدف مقاله حاضر، تعیین روابط نحوی و نظام حالت زبان لری، گونه استان کهگیلویه و بویراحمد است. روش مطالعه توصیفی- تحلیلی است و داده ها از طریق ایجاد پیکره صوتی به دست آمده است؛ به دفعات، گفت وگوی افراد با گوشی تلفن همراه ضبط و پیکره صوتی ایجاد و اطلاعات لازم از آن استخراج گردید. نتایج مطالعه نشان داد که روابط نحوی و معنایی این گونه، شامل رابطه های فاعلی، مفعولی، اضافی، ندایی، انواع مفعول حرف اضافه ای و رابطه مکانی می شود. نظام حالت از نظر نحوی، چه موضوع های واژگانی یا ضمیری، چه زمان و نمود فعل، گذشته و کامل یا غیرگذشته و ناقص، در رده نظام های فاعلی- مفعولی یا کامل مفعولی جای می گیرد؛ با این حال از لحاظ معنایی و در صرف اشتقاقی، ردی از نظام کُنایی- مطلق نشان می دهد.
حرف اضافه «فرا» و «ها» در متون فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از متون ادب فارسی، ویژگی هایی دارند که در سایر متون دوره اسلامی کمتر دیده می شود، ولی می توان سابقه آن را در زبان های کهن ایرانی بررسی کرد. یکی از این ویژگی ها کاربرد «فرا» و «ها» در مقام حرف اضافه و پیشوند فعلی است. در برخی از متون، «فرا» و در برخی دیگر، «ها» که صورت دیگری از «فرا» است، به کار رفته است. در تاج التراجم، هر دو صورت به کار رفته . در این مقاله، سیر تحول «فرا» از منظر صورت و کارکرد در دوره های کهن زبان های ایرانی بررسی و چگونگی تحول آن از قید به حرف اضافه و پیشوند نشان داده شده است. در زبان اوستایی، frā قید به معنی «پیش، جلو» است و در برخی بافت ها، کارکرد معنایی خود را از دست داده و قرار گرفتن آن پیش از یکی از اجزای جمله سبب شده به عنوان حرف اضافه بازتحلیل شود. نزدیک شدن به فعل جمله نیز به تدریج آن را به پیشوند فعل بدل کرده است. frā در متون موجود فارسی میانه و پهلوی اشکانی جز به صورت عنصری رسوبی در ساخت برخی واژه ها باقی نمانده است، اما در برخی متون ادب فارسی، با کارکرد پیشوند فعل و همچنین، حرف اضافه برای دلالت بر نقش معنایی پذیرنده و مقصد فعل حرکتی باقی مانده است. طی روند تحول آوایی، frā به hā بدل شده و این صورت نیز، همان کارکردهای صورت پیشین را حفظ کرده است.
شمار در زبان گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه چگونگی بازنمایی شمار در زبان گیلکی گونه لاهیجانی بررسی شده است. شمار در این زبان با جنبه های گوناگون ساختاری و کاربردشناختی در تعامل است. داده های پژوهش براساس گفتار روزمره گویشوران و شم زبانی یکی از نگارندگان گردآوری شده است. براساس نتایج پژوهش، ضمایر به لحاظ شمار و در حالت های فاعلی، مفعولی و اضافی دارای صورت های متفاوتی هستند. در گروه های اسمی غیرمعرفه حضور نشانگر جمع به همراه طبقه نما موجب بدساختی می شود، درحالی که در گروه های اسمیِ معرفه حضور تکواژ جمع برای دستوری بودنِ ساخت اجباری است. دوگان سازی از فرایندهایی است که در تعامل با مفهوم شمار قرار دارد. در این فرایند، استفاده از جزء مکرر به همراه پایه در برخی بافت ها برای اشاره به یک مجموعه به کار می رود. براساس سایر یافته ها، در ساخت های همپایه، علی رغم اطلاق مفهوم جمع به هر دو عضو، اگر هر دو به یک مجموعه تعلق داشته باشد (به عنوان مثال لوازم التحریر)، نشانگر جمع می تواند تنها بر روی سازه دوم تظاهر یابد. در برخی بافت ها عدم تطابق صوری یا معنایی به لحاظ شمار مشهود است که عواملی همچون رعایت ادب و تکریم، تعمیم و جانداری در آن دخیل هستند.
حروف اضافه در زبان شهمیرزادی: ابزاری برای حالت دهی به گروه های اسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر شیوه حالت نمایی و نقش حروف اضافه در نشانه گذاری حالت در زبان شهمیرزادی بررسی شده است. برای تحلیل داده های زبانی براساس چارچوب نظری پژوهش، از داده های پرسشنامه تهیه شده برای این کار و همچنین داده های شهمیرزادی در پایگاه داده های اطلس زبانی ایران بهره گرفته شده است. علاوه براین برای تدقیق و محک داده ها، از منابع مکتوبِ مرتبط که دارای اطلاعات واژگانی و نحوی هستند، استفاده گردیده است. تحلیل داده ها نشان می دهد که در هر دو نوع حالتِ دستوری و معنایی در این زبان نشانه گذاری حالت با حروف اضافه صورت می گیرد. حروف اضافه در شهمیرزادی از نوع پس اضافه هستند و نشانه گذاری حالت در این زبان از نوع تحلیلی است و از وندهای تصریفی استفاده نمی شود. به عبارت دیگر در این گونه زبانی حالت های مکانی، همراهی، ابزاری و ازی با حروف اضافه وابسته یا مستقل و از سوی دیگر حالت های اضافی، به/ برایی، مفعولی و ازی (در صورتی که از صورت قدیمیِ /ǰǝn-/ استفاده شود) با حروف اضافه وابسته (پی بست) نشان داده می شوند.