فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۰۵۸ مورد.
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
124 - 152
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه های تلویزیونی جزء جدایی ناپذیری از زندگی است و انیمیشن جایگاه ویژه ای در این برنامه ها دارد، به گونه ای که مخاطب را به طور ناخودآگاه در معرض و تحت تأثیر ارتباطات اقناعی قرار می دهند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی فنون اقناع در ساخت مفاهیم ارزشی زبانی در پویانمایی شکرستان است که در آن از ابزارهای زبان شناختی نظیر تمثیل و ضرب المثل که از موضوعات بینامتنیت هستند، برای انتقال مفاهیم و ترغیب بیننده استفاده شده است. پژوهش حاضر که بر روی هشت قسمت از پویانمایی شکرستان انجام شده است، از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و هدف آن ارائه نتایج مطالعه نحوه بازنمایی ارزش های فرهنگی در کارتون های ایرانی و بروز آن در رفتارشناختی کودک می باشد. یافته ها نشان می دهند چگونه در هر قسمت از شکرستان سعی بر آن بوده تا با کاربرد گفتمانی خاص، باورهای فرهنگی و انواع فنون اقناع پیام به مخاطب منتقل شده و القاء گردد. نتایج نمایانگر آن است که برای بازنمایی ارزش های فرهنگی، از میان فنون اقناع، از فنون برجسته سازی، تکرار، تملق و اغراق و ادعای صریح بیشتر استفاده شده است.
تحلیل فرمالیستی اشعار دهخدا با تاکید بر مولفه ی وجه غالب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
180 - 207
حوزههای تخصصی:
تحلیل آثار ادبی بر اساس چارچوب های زبان شناختی یکی از راه های مطالعه نظام مند این آثار است. در این پژوهش، سعی بر آن است که اشعار دهخدا را بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ که شامل هشت نوع هنجارگریزی (آوایی، زمانی، سبکی، گویشی، معنایی، نحوی، نوشتاری و واژگانی) می باشد، مورد بررسی قرار دهیم. شیوه های مختلف هنجارگریزی و ساختارشکنی شعر ابتهاج برای خلق تصاویر شاعرانه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که دهخدا از انواع هشت گانه هنجارگریزی لیچ استفاده کرده است و از این طریق توانسته زبان خود را برجسته سازد. در این میان، وی از هنجارگریزی زمانی بیش از سایر انواع هنجارگریزی بهره گرفته است. میزان کاربرد سایر انواع هنجارگریزی و پیامد آن ها نیز در مقاله بررسی شده است. به واسطه این هنجارگریزی ها ، دهخدا با واژه های معمولی، منظور خود را به گونه ای نوآورانه و متفاوت و به زیباترین شیوه بیان می کند. همچنین تقدّم فعل بر سایر ارکان جمله از پربسامدترین نمونه های هنجارگریزی نحوی در شعر دهخدا است. با بکارگیری این شیوه، وی نوعی فعل گرایی و تأکید بر عمل به جای عامل را تداعی کرده است.
محدودیت عملکرد فرایند هماهنگی واکه ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی فرایند هماهنگی واکه ای در واژه هایی است که با وجود برخورداری از بافت واجی متناسب، در گفتار غیررسمی بدون انجام این فرایند تلفظ می شوند. هماهنگی واکه ای در گفتار غیررسمی گویشوران، در برخی از کلمات عمل نمی کند. برای بررسی علل عمل نکردن این فرایند 100 واژّ رایج از زبان فارسی با بافت واجی متناسب، انتخاب و از 150 گویشور مسلط به زبان فارسی معیار خواسته شد تا این واژه ها را به سبک غیررسمی تلفظ کنند. سپس تلفظ گویشوران ثبت و واج نگاری شد تا عمل نکردن فرایند بررسی شود. این پژوهش به شیوه میدانی و تحلیل محتوای کیفی انجام شد و نتایج نشان داد که این فرایند در گفتار غیررسمی فارسی، فرایندی فعال است، اما عمل کردن آن با محدودیت هایی روبه روست. بسامد کاربرد واژه، تأثیر متغیرهای سن، جنس و تحصیلات گویشوران، گسترش کاربرد زبان نوشتار در گفتار، وام واژه بودن، بروز شباهت تلفظ به گویش یا لهجه های محلی، تعامل زمینه برچینی، مقوله دستوری کلمات با بافت متناسب و بسته بودن هجای واکه هدف، باعث عمل نکردن فرایند تحقیق بوده اند.
هندسۀ مشخصه ای و طبقات طبیعی صداها و طبقات طبیعی ناقص در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا مشخصه های تمایزدهنده دستگاه واجی زبان فارسی را براساس ویژگی های تولیدی آنها توصیف می کنیم و سپس جدول مشخصه ای واج های این زبان را ترسیم می کنیم. در بخش بعد، نظریه هندسه مشخصه ها را به اختصار معرفی، و درخت مشخصه ای این زبان را ترسیم می کنیم و از دل آن، درخت های صدایی تک تکِ واج های فارسی استخراج می کنیم. در بخش پایانی این مقاله با ذکر چند مثال از اهمیت تحلیل مشخصه ای در تبیین طبقات طبیعی صداها و طبقات طبیعی مشخصه ها سخن می گوییم، و نهایتا از دو طبقه طبیعی مصوت های بلند و کوتاه در فارسی سخن می گوییم که تنها دارای نیمی از ویژگی های طبقات طبیعی صداها هستند و به همین دلیل آنها را طبقات طبیعی ناقص می نامیم.
اهمیت لغات و ترکیبات گویش سیستانی در متون ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از لغات و ترکیبات در متون ادبی به کار رفته که در فرهنگ های لغت موجود، ضبط نشده است. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی، پاره ای از این لغات و ترکیبات که هنوز در گویش سیستانی به کار می روند بازیافت و شناسایی شده است. این لغات و ترکیبات را از نظر ساختاری، به دو بخش می توان تقسیم کرد. غالب آنها بدون هیچ تفاوتی، در گویش سیستانی و متون ادبی کاربرد دارند. بخش اندکی تفاوتی جزیی، در اندازه حذف یا اضافه شدن یا تبدیل یک واژه، با یکدیگر دارند. از منظری دیگر، این لغات و ترکیبات، یا اصلا در فرهنگ ها ضبط نشده اند، یا اینکه دارای چند معنا هستند اما یکی از معانی آنها که در فرهنگ های لغت متروک مانده، درگویش سیستانی، به کار می رود. این لغات و ترکیبات، از نظر نوع کلمه، به ترتیب بسامد شامل فعل، صفت و اسم می شوند. افعال هم غالبا ترکیباتی هستند که معنایی کنایی از آنها استنباط می شود. شناسایی و بازیافت چنین لغات و ترکیباتی، افزون بر اینکه موجب غنی تر شدن دایره واژگانی و معنایی زبان فارسی می گردد، در برخی موارد، بنابر شواهدی که در متن ذکر می شود، می تواند در توضیح و تحلیل دشواری های متون ادبی هم گره گشا باشد.
روایتی کوتاه به زبان بلوچی از مجموعه داستان های حسین کرد شبستری
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
207 - 215
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر متن کوتاهی است به زبان بلوچی (گویش سَراوانی) درباره قهرمان مشهور داستان های عامیانه، حسین کُرد شبستری. این روایت بلوچی میان پیوستی مشهوری از داستان های حسین کرد شبستری است که قهرمان آن در خلال داستان با نشان دادن نیروی فراطبیعی خویش به مقام و منزلتی ویژه دست می یابد. شایان ذکر است که حسین کُرد برای قبیله کُرد در بلوچستان ایران، چیزی فراتر از یک شخصیتِ داستان های عامیانه است و در مقام یک نام بخش، پدر افسانه ای اعضای قبیله نیز به شمار می رود.
تحلیل وضعیت زبان، گویش و لهجه های ایران باتوجه به اطلاعات ارائه شده در سفرنامه های خارجی عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه نویسان دوره قاجار که اغلب اروپایی و عمدتاً از شخصیت های برجسته علمی و ادبی روزگار خود بودند با ژرف نگری در تاریخ ادبیات ایران، زبان ها، گویش ها و لهجه های ایرانی، خط فارسی، کتابخانه ها، مراکز علمی و هنری و وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران، اطلاعات ارزشمندی ارائه کرده اند؛ تبیین وضعیت زبان ها و گویش های موجود در دوره قاجار، از جمله این مسائل است که در این جستار به روش تحلیلی - توصیفی بدان پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد:-سفرنامه نویسان به زبان ها و گویش های رایج دوره قاجار، در نواحی مختلفی که لهجه خالص فارسی دارند پرداخته و به لهجه های گوش نواز و گوش خراش مناطق ایران و همچنین گویش هایی که ریشه باستانی دارند اشاره کرده اند.-برطبق گزارش آنها، زبان فارسی در دربار قاجار در حاشیه قرار دارد و زبان ترکی رایج است؛ اما در دوره ناصرالدین شاه و بعد از او زبان فارسی در دربار رواج می یابد. زبان ترکی از نظر تعداد گویشوران دومین زبان و گویش مازندرانی در جذب گویشوران مهاجر، توانمندترین گویش آن دوره است.به زبان های غیرایرانی: گرجی، ارمنی، عبری، نسطوری و محدوده جغرافیایی آنها اشاره شده است. ریشه برخی از واژه های فارسی شناسایی و تعدادی از واژگان فارسی و اروپایی با هم مقایسه شده است.
بررسی کارکردهای پوشاک و زیورآلات در دیوان قانع بر اساس رویکرد نشانه شناسی اجتماعی پیر گیرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیر گیرو ازجمله زبان شناسانی است که موضوع بررسی نشانه های اجتماعی برای فهم معنای پنهان و ضمنی متن را مطرح می کند. نشانه شناسی اجتماعی رویکردی است که به بررسی نشانه ها برای دریافت معنای پنهان در متون می پردازد. نشانه های اجتماعی آنگاه که در محور هم نشینی درکنار دیگر نشانه ها و واژه ها قرار می گیرند، معنایی فراتر از معنای صریح و ظاهری به مخاطب انتقال می دهند . پوشاک و زیورآلات به عنوان یکی از بارزترین پدیده های فرهنگی-اجتماعی در کلام و نوشته های نویسندگان و سرایندگان جایگاه ویژه ای دارد. سرایندگان کُردزبان نیز به پوشاک و زیورآلات محلّی خود به وفور توجه داشته اند و آن ها را با اهداف گوناگونی در سروده های خود به کار برده اند. قانع نیز در مقام یکی از سرایندگان نامدار کُرد در سروده های خود به پوشاک و زیورآلات بسیار اشاره کرده است؛ این اشارات او نیز کارکردهای مختلفی دارد. بررسی بازتاب پوشاک و زیورآلات محلّی در دیوان قانع ازدیدگاه نشانه شناسی اجتماعی پیر گیرو نشان می دهد هریک از انواع پوشاک و زیورآلات مردم کُرد در دیوان قانع نشانه ای است که با قرارگرفتن در محور هم نشینی درکنار دیگر واژه ها و در بافت متن به اوضاع اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، اخلاقی جامعه کردستان، وطن پرستی مردم کُرد و احوال روحی و روانی شاعر اشاره می کند.
تنوع ساخت فعل در گونه های فارسی کابلی، هروی و هزارگی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های مقایسه ای در زمینه زبان ها و گویش های ایرانی به دلیل «پیکره بنیاد» بودن آن، به گونه مقبولی در ایران صورت نگرفته و این موضوع انجام مطالعات تطبیقی بین گونه های معتبر زبان فارسی را دشوار می سازد. به جهت فقدان نهادهای نظارتی و حمایتی در مورد فارسی دری در افغانستان و نیز وجود جنگ های فرسایشی و همچنین مهاجرت های گسترده، به جایگاه زبان فارسی در آن سرزمین عنایت کافی مبذول نشده است. در غیاب چنین توجهی در آن کشور همسایه و مسلمان که پیوندهای عمیق فرهنگی با ایران دارد، ضروری می نماید تا زمینه مطالعات گویشی در مورد فارسی دری در دانشگاه های ایران تقویت شود. این پژوهش از نتایج یک تحقیق میدانی در زمینه بررسی تطبیقی گویش های مرزی ایران است. برای مزید اطمینان، آثاری که به بررسی گویش های فارسی افغانستان پرداخته، مورد بازبینی قرار گرفته اند. به علاوه پژوهشگر برای امکان مقایسه تنوعات ساخت فعل در گویش های کابلی، هروی و هزارگی از طریق مصاحبه و همچنین مشاهده مستقیم، داده های مورد نیاز را استخراج و ثبت کرده است. تعداد گویشوران در هر کدام از گویش های مورد نظر 5 نفر از دانشجویان افغانستانی واحد بین الملل دانشگاه بیرجند با میانگین سن 30 سال در 2 گونه جنسیتی است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از شباهت نسبی الگوی رده شناختی حاکم بر گویش های کابلی، هروی و کابلی با فارسی معیار و به ویژه گویش های مرزی خراسان در حوزه هایی چون زمان های فعل، ساخت های امر و نفی، مجهول و انواع سببی است. گویش هزارگی نسبت به گویش های فارسی هروی و کابلی از تفاوت های واژگانی و دستوری قابل توجهی با فارسی معیار در ایران برخوردار است.
سرنام پنداری و ریشه شناسی شاعرانه (معرفی و توصیف دو هنرسازه تازه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره انواع هنرسازه ها در آثار ادبی گوناگون نوشته های بسیاری به چاپ رسیده است، اما ازآنجاکه هنر و هنرسازه ها را نمی توان محدود کرد، پژوهشگر ادبی هنوز هم می تواند انواع دیگری از این ابزارها را کشف و توصیف کند. نگارندگان در این نوشتار کوشیده اند به دو هنرسازه بپردازند که ظاهرا تاکنون توجه ادب پژوهان را به خود جلب نکرده اند. این دو ابزار عبارت اند از سَرنام پنداری و ریشه شناسی شاعرانه. در سرنام پنداری (تسامحا سرواژه پنداری)، شاعر/ نویسنده می کوشد هر یک از واج ها یا تک نگاره های یک واژه را واج یا تک نگاره آغازینِ واژه ای دیگر بپندارد و با این کار واژه بسیط را سرنام تلقی کند. درواقع با این حسن تعلیل، به صورتی هنری معانی دیگری به معنای اصلی واژه افزوده می شود که در ساختمان و ریشه آن واژه وجود ندارد. در ریشه شناسی شاعرانه (هنجارگریزی ریشه شناختی)، شاعر/ نویسنده برای واژه ریشه ای می سازد تا معنای موردنظر خود را بدان واژه تحمیل کند. برخلاف ریشه شناسی عامیانه، ریشه شناسی شاعرانه کاملا آگاهانه است. اطلاعات این مقاله به روش کتابخانه ای گردآوری شده و روش تحقیق نگارندگان توصیفی تحلیلی است.
بررسی کمّی تغییر رفتار اجزای فعلی در فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی همکردهای فعل مرکب یا بخش فعلی موجود در عبارت های فعلی، خودشان فعل های قاموسی ساده ای بوده اند که معمولا در این نقش جدید در معنای اصلی به کار نمی روند. این پژوهش به دنبال مشخص کردن این است که چه افعالی در زبان فارسی نو این روند را طی کرده اند و کدام دسته از آنها حضوری باثبات تر و کدام دسته گرایشی قوی تر داشته اند تا در ساخت های فعلی جدید نیز به شکلی زایا در این نقش حضور یابند. برای مشخص شدن این موضوع از یک معیار کمّی آماری به نام «ضریب تغییر» استفاده شده است. با استفاده از این معیار، رتبه بندی جدیدی برای این نوع افعال ترتیب داده شد که بازنمودی عددی از تغییر رفتار آنها را نشان می دهد. نتایج نشان می دهد فعل «زدن» بیشترین تغییر رفتار را نشان می دهد و بسیار به مشارکت در ساخت های فعلی جدید تمایل نشان داده و فعل «داشتن» پایدارترین رفتار را داشته است .
تحلیل چند معنایی افعال مرکب با همکرد «دادن» در چارچوب معنی شناسی قالبی و صرف ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، به بررسی قالب های معنایی و طرح واره های ساختی افعال مرکب با همکرد «دادن» پرداخته شده تا چندمعنایی بین آن ها در چارچوب معنی شناسی قالبی (فیلمور، 1982) و صرف ساختی (بوی، 2010الف، 2010ب، 2018) مطالعه شود. داده های مورداستفاده شامل 382 فعل مرکب با همکرد «دادن» است که از منابعی همچون فرهنگ زانسو (کشانی، 1372)، فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381)، فرهنگ ظرفیت نحوی افعال فارسی (رسولی و دیگران، 2011) و فرهنگ املایی خط فارسی (صادقی و زندی مقدم، 1394) گرد آوری شده اند. در دسته بندی معنایی داده ها از معنای افعال در فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381) کمک گرفته شده است. طرح واره های ساختی هر دسته معنایی، الگوهایی برای ساخت افعال مرکب جدید را ارائه می دهند. ازطرفی، قالب های معنایی مواردی همچون ظرفیت نحوی، ساخت دستوری و نقش های دستوری را در جملاتی نشان می دهند. یافته ها نشان می دهد که با استفاده از مفاهیمی که در نظریه های معنی شناسی قالبی و صرف ساختی مطرح است، می توان بین طرح واره های ساختی و قالب های معنایی ارتباط برقرار کرد و چندمعنایی موجود بین افعال مرکب همراه با همکرد «دادن» را شناسایی و واکاوی کرد. این تحلیل به ساختار شبکه ای و پایگانی از طرح واره ها منجر می شود که حالت سلسله مراتبی دارد و تصویری گویا از چندمعنایی انتزاعی در سطح طرح واره ها را می نمایاند.
بایگانی اسناد پهلوی هستیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار پس از ذکر تاریخچه کوتاهی از مجموعه اسناد پهلوی، روند تاریخ گذاری و محل کشف آنها، سه سند با نام های ناشناخته شماره 2، برکلی20 و برکلی223 بررسی می شود. فیلیپ ژینیو و دیتر وبر پیش تر این اسناد را یا واژه هایی از آنها خوانده و به زبان های فرانسه، آلمانی و انگلیسی ترجمه کرده اند. ابهام های فراوان موجود در خط پهلوی تحریری و ویژگی های جوهر و قلم به کار رفته در اسناد در کنار پیچیدگی شناخت دست خط و شیوه کتابت کاتبان کار بررسی و خوانش این اسناد را بی اندازه دشوار و بازبینی آنها را ناگزیر می کند. بر همین اساس، در این مقاله برای برخی از واژه ها خوانش و معنی تازه ای پیشنهاد می شود. افزون براین در هر سه سند، ساختار اضافی خاصی وجود دارد که کلید دریافت نکته اصلی اسناد است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این نوشته این ساختار اضافی بازشناسی، تجزیه و تحلیل و به بازمانده های آن در برخی زبان های شمال غربی اشاره می شود.
برخی فرآیندهای مشترک تضعیف و تقویت در گونه های زبانی استان مازندران: رویکرد زایشی
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
89 - 112
حوزههای تخصصی:
گویش مازندرانی به لحاظ رده شناختی در گروه زبان های شمال غربی قرارمی گیرد و ازاینرو برخی فرایندهای واجی آن با گروه زبان های جنوب غربی متفاوت است. معرفی فرآیندهای تضعیف و تقویت و بیان ویژگی های آن ها در گونه-های زبانی استان مازندران هدف انجام این پژوهش است. بسیاری از داده های این پژوهش از طریق مصاحبه، ضبط و ثبتِ گفتار 30 گویشور از 15 شهرِ استان مازندران شامل ساری، بابل، بابلسر، آمل، قائم شهر، سوادکوه، نور، نوشهر، چالوس، عباس آباد، محمودآباد، فریدون کنار، بهشهر، تنکابن، و کلاردشت جمع آوری، دسته بندی، توصیف و تحلیل شده اند. علاوه بر این از منابعی همچون مقالات، پایان نامه ها و واژه نامه های نوشته شده درباره این گویش نیز استفاده شده است. پژوهشگران مستقیماً با گویشوران مصاحبه کرده و اطلاعات مورد نیاز را ثبت و ضبط کرده اند. برخی از نتایج حاصل از این پژوهش عبارتنداز: 1. غلت کامی /j/ در وسط واژه در جایگاه پایانه هجا بعد از یک واکه در تمامی گونه های زبانی استان مازندران حذف می شود. 2. واکه های /a/، /e/ و /o/ به واکه مرکزی و نرم [ә] تبدیل می شود. 3. انسدادی واک دار /d/ به غلت کامی [j] در جایگاه بین دو واکه تبدیل می شود. 4. انسداد چاکنائی در آغاز برخی از واژه هایی که با /š/ یا /s/ شروع می شود، همراه با واکه درج می شود. 5. همخوان های /f/ و /v/ در جایگاه آغازه هجا یا واژه به [b] تبدیل می شوند.
نگاهی به وام واژه های گویشی در فارسی خراسانی
حوزههای تخصصی:
گونه های مختلف فارسی گفتاری که امروزه در خراسان ایران، تاجیکستان و شمال افغانستان صحبت می شود، بازمانده زبان فارسی دری هستند که در آغاز دوره اسلامی در این منطقه شکل گرفته و رواج پیدا کرده است. در این گونه ها واژه هایی دیده می شوند که بر پایه اصول زبان شناسی زبان های ایرانی نمی توانند فارسی اصیل محسوب شوند، بلکه وام واژه هایی هستند که در اثر تماس زبانی فارسی با دیگر زبان های ایرانی که در گذشته و حال در این مناطق رواج داشته اند، وارد این گونه های فارسی شده اند. در این مقاله پس از مقدمه ای درباره چگونگی شکل گیری زبان فارسی در منطقه خراسان و زبان های کهنی که قبل از فارسی در این منطقه رواج داشته اند، خاستگاه احتمالی وام واژه ها در فارسی خراسان بررسی شده است، سپس با برشمردن تعدادی از وام واژه های ایرانی در فارسی خراسان، و بررسی ویژگیهای آوایی آن ها، سعی شده تا خاستگاه این وام واژه ها در زبان ها یا گویش های ایرانی نشان داده شود.
بررسی رویکردهای مثبت، منفی و بی طرفانه سفرنامه ها به فرهنگ عامه دوره قاجار
حوزههای تخصصی:
سفرنامه از مهمترین منابع دست اول برای پژوهش های فرهنگی به شمار می آید و سفرنامه های اروپاییان در دوران قاجار، چه از دید کمی و چه از دید کیفی، دارای بیشترین ارزش برای شناخت و بررسی فولکلور ایران هستند. فرهنگ عامه، خلقیات، آداب و رسوم و آیین های ایرانی بازتاب گسترده ای در سفرنامه های دوران قاجار داشته اند. همچنین سفرنامه های اروپاییان منبع بزرگی برای ایران-شناسان بوده و از پایه های مهم ایران شناسیِ غربی قلمداد می شوند. از این رو چگونگی بازنمایی این فرهنگ در نوشته های اروپاییان دارای اهمیت کلیدی است. این جستار کوشیده است با بررسی این سفرنامه ها و انجام دسته بندی داده های مربوط به فرهنگ عامه ایران، سویه ها و جزییات برخی باورها، آیین ها و روحیات ایرانی را بیرون کشیده، ارزیابی و تحلیل نماید. این بررسی نشان می دهد که بیشتر داده ها با نگاه مثبت یا بی طرفانه و تنها گزراشی/توصیفی به فرهنگ عامه ایران گردآوری شده اند و بخش کوچکی از داده ها نیز با رویکرد منفی و شرق شناسانه انجام شده اند.
روند معیارسازی در زبان مازندرانی
حوزههای تخصصی:
روند تبدیل گونه ای از یک زبان به زبان معیار را در اصطلاح جامعه شناسی زبان، معیارسازی می نامند. یکی از راه های بالا بردن جایگاه و اعتبار یک زبان، ایجاد گونه معیار در آن است؛ به طوری که وجود آن را یکی از ملاک ها برای تشخیص زبان از گویش دانسته اند. در این نوشته، قصد داریم روند رسیدن به گونه معیار در زبان مازندرانی را مورد بررسی قرار دهیم؛ اینکه: چه ضرورتی برای رسیدن به زبان معیار در زبان مازندرانی وجود دارد و مراحل و راه های رسیدن به آن بر اساس دیدگاه زبان شناس نروژی آینار هاگن کدام است. در ابتدا به این موضوع پرداختیم که معیارسازی چیست و زبان معیار چه ویژگی هائی دارد؛ سپس ضرورت های معیارسازی زبان مازندرانی مطرح شده که عبارتند از: استفاده از زبان محلی در رادیو و تلویزیون، چاپ کتاب و روزنامه به زبان مازندرانی، کاربرد زبان مازندرانی در فضای مجازی و آموزش زبان مازندرانی در سطح مدارس و دانشگاه ها؛ در پایان، وضعیت زبان مازندرانی از نظر معیارسازی در چهار مرحله: انتخاب گونه معیار، تدوین و تثبیت، گسترش نقش ها و بالاخره پذیرش آن از طرف جامعه تشریح شده است.
انطباق خوشه همخوان آغازین در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر شکسته شدن خوشه های همخوان آغازین در وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی را برای انطباق با الگوی هجایی این زبان بررسی می کند. الگوی هجایی زبان ترکی آذربایجانی CV(C)(C) است. به این معنی که وجود آغازه در این زبان ضروری است؛ ولی حضور خوشه همخوان در آغازه هجا، غیرمجاز است و محدودیت *COMPONS از اولویت بسیار بالایی برخوردار است. پس اگر واژه ای با آغازه پیچیده وارد این زبان گردد، خوشه همخوان آغازین باید شکسته شود و با الگوی هجایی این زبان منطبق شود. این عمل با اعمال فرایند درج واکه صورت می گیرد که به دو حالت است: درج واکه آغازی و درج واکه میانی. درخصوص تعیین محل درج واکه اینکه درج میانی باید باشد یا آغازین، نظرات متعددی مطرح شده است. پس از بررسی نظریه های مختلف دراین زمینه، این گونه نتیجه گیری شد که در زبان ترکی آذربایجانی شکستن خوشه همخوان آغازین صرفاً براساس نظریه فلیچ هکر (2001، 2005) قابلِ تبیین است که بیان می کند محل درج براساس بیشترین شباهت ادراکی بین درون داد و برون داد پس از درج واکه تعیین می گردد. در پایان، فرایند درج و محل درج در چارچوب نظریه بهینگی تبیین و بررسی شد که این نظریه به درستی از عهده تبیین مسائل برآمد.
تحلیل انتقادی منظومه های «آقادار» و «فوخوس» شیون فومنی براساس ویژگی های گفتمانی و دال های ارزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه های نمادین شیون فومنی مملو از دال های هدفمند ارزشی گفتمان ساز مؤلف است. در دو منظومه «فوخوس» و «آقادار» شاعر از انواع نمادها جهت برجسته سازی گفتمان ها بهره می برد. کثرت گفتمان ها در این منظومه ها با بهره گیری از دال های ارزشی، محققان این پژوهش را به این امر ترغیب می کند که با برشمردن ویژگی های گفتمانی هریک از این آثار به ابعاد وسیعی از جهان بینی های ادراکی دست یابند. ازاین رو، رویکرد انتقادی لاکلائو و موفه، مدل پیشنهادی جهت بررسی دال شناسی ارزشی شخصیت های نمادین در این دو منظومه است. با استناد به داده های متنی منظومه ها، انواع دال های هدفمند با بهره گیری از روش کیفی شناسایی شد و در نهایت، کاربست مدل انتقادی نامبرده بر دو منظومه، یافته هایی را دربر داشت: منظومه آقادار علاوه بر پنج گفتمان اصلی از دو گفتمان فرعی انسان شناختی و طبیعی نیز بهره می برد. از نتایج دیگر این پژوهش، چرخش های گفتمانی است که در این دو منظومه یافت می شود. همچنین با بررسی انواع دال های مرکزی و شناور دو منظومه فوخوس و آقادار، دو دال مرکزی اصلی به ترتیب بختک و ازگیل هستند؛ دال اصلی منظومه فوخوس تک مدلولی، اما دال اصلی منظومه آقادار از منظر دو شخصیت اصلی، دومدلولی است.
متمم مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متمم مفعول به عنوان یکی از مقولات مهم و چالش برانگیز دستوری از گذشته تاکنون مورد توجه زبان شناسان و دستورنویسان واقع شده است. پژوهش حاضر ساخت دارای مقوله متمم مفعول را بر اساس سه فرضیه اساسی تحت عنوان نظریه خرده جمله، نظریه محمول سازی و نظریه محمول مرکب مورد بررسی قرار می دهد. اغلب زبان شناسان و دستور نویسانی که تاکنون ساخت متمم مفعول را در زبان فارسی بررسی کرده اند، دیدگاهی مشابه نظریه محمولسازی ارائه نموده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تحلیل ساخت حاوی متمم مفعول بر اساس نظریه محمول سازی با اصول نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و برنامه کمینه گرا همچون معیار نقش معنایی، اصل فرافکن و فرضیه اعطای نقش تتای یکسان (یوتا) مغایرت دارد. همچنین تحلیل ساخت مذبور بر اساس نظریه محمول مرکب از یک سو، با افزایش تعداد افعال مرکب در زبان فارسی زایایی و اصل اقتصاد زبانی را نادیده می گیرد و از سوی دیگر رابطه گزاره ای بین متمم مفعول و گروه اسمی پیش از آن را از دست می دهد. در ادامه به پیروی از رویکرد خرده-جمله و با استناد به استدلال هایی نظیر تناوب موضوعی، محدودیت گزینشی، ابهام در جملات مرکب استفهامی، حضور در بافت های نحوی مختلف، اصطلاح پاره، رابطه تطابق، هم تعبیری، آزمون پاره جمله، قلب نحوی، خلأ نحوی، آزمون جایگزینی با ضمیر و توزیع انواع گروه اسمی به عنوان فاعل ساخت خرده جمله نشان داده می شود که ساخت دارای متمم مفعول را باید به همراه گروه اسمی پیش از آن به عنوان سازه ای مستقل تحت عنوان ساخت خرده جمله در نظر گرفت.