در مقاله حاضر ، لغت و اصطلاح ، رابطه آن دو و عوامل پیدایش اصطلاحات ، مورد بحث قرار گرفته ، آنگاه ضمن مقایسه فرهنگ با فرهنگنامه و برابرنامه ، به پیشینه هر یک اشاره شده است و طبقه بندی گونه های مختلف فرهنگها مورد ارزیابی قرار گرفته و در پایان ، ویژگیهایی که یک فرهنگ تخصصی از نظر اطلاع رسانی باید دارا باشد ، ارائه گردیده است .
فرهنگ نگاری ریشه در تمدن بشری دارد . ایرانیان ، آشوریان و چینیها دارای سنت فرهنگ نویسی بوده اند . خاستگاه این سنت به حفظ زبان از بیم زوال باز می گردد . اما در میان ملت عرب علاوه بر این ، رویکردی دینی یافته است . پیشینه فرهنگ نگاری در میان این ملت به نگارش رساله های کوچکی باز می گردد که بیشتر از باب آفرینش انسان ، گیاهان و درختان بوده است . روش بنیانگذاران این سنت بیشتر شفاهی و به بادیه رفتن بود و به تدریج روشمند و به جهتی دو مکتب معناگرا و لفظ گرا و حتی بنا به شیوه و شخصیت صاحبان آن به مکتب خلیل ، مکتب ابوعبید ، مکتب جوهری و مکتب برمکی تقسیم شد .
در این مقاله ترتیب اصلى کلمات ((basic word order در گویش گیلکى لنگرود مورد بررسى قر ار گرفته است. نشان د اده ایم که ترتیب اصلى کلمات در این گویش sov است. آنگاه به شناسایى و ر ابطهء جفت هاى همبستگى در این گویش با ترتیب اصلى کلمات sov پرداخته ایم و در تمام مو ارد، همبستگى هاى بین آنها را با ارایه مثال بررسى کرده ایم. این مطالعه نشان مى دهد که ازمجموعهء چهارده مورد جفت همبستگى معتبرو قابل بررسى در این گویش، نه مورد با ترتیب اصلى کلمات در این گویش، یعنى sov، همبستگى دارد و در پنج مورد، با ترتیب svo همبستگى، جود دارد. این گونه مطالعات در رده شناسى زبانها، بررسى تغییرات زبانى و جهت این تغییرات اهمیت زیادی د ارد. این گونه مطالعهء رده شناسى زبان با بررسى هاى کاربردشناسى زبان و جمع بندى اطلاعات کهنه و نو و نیز تعیین مبتدا (topic) و خبر (focus) در زبانها نیز وابستگى نزدیک دارد.
در این مقاله بعضی از مفاهیم بنیادی زبانشناسی معاصر از دیدگاه دستور گشتاری را مورد بحث قرار داده و سعی کرده ایم که سوء تفاهم های غیرعلمی موجود در مورد این مفاهیم را روشن نماییم. بعد از مقدمه ای کوتاه در زمینه نظرات چامسکی در مورد مطالعه زبان و ذهن، در فصل دوم سعی کرده ایم روشن کنیم که چرا به قول چامسکی زبان آیینه ای از ذهن انسان باید تلقی شود. در این زمینه سه تئوری مربوط به هم در مورد زبان را مورد بررسی و تحلیل قرار داده ایم: الف) تئوری در مورد ساختار زبان ب) تئوری در مورد فراگیری زبان و ج) تئوری در مورد کاربرد زبان. در فصل سوم روشن ساخته ایم که مفاهیمی نظیر "درست"، "قابل پذیرش"، "خلاف قاعده از نظر کاربرد" و "بدساخت از نظر معنایی" را نباید با مفهوم توصیفی "دستوری" اشتباه کرد. در فصل چهارم سعی کرده ایم به این سوال مهم پاسخ دهیم که چرا فراگیری زبان فعالیتی خلاق و قاعده مند بوده و چرا وظیفه یک زبانشناس در تدوین دستور یک زبان در واقع فرض مجموعه محدودی قواعد واجی، صرفی، نحوی و معنایی است که مجموعه بی نهایتی از جملات خوش ساخت زبان را می تواند تولید نماید. در فصل پنجم اشاره کرده ایم که زبانشناسی باید مجموعه مناسبی از داده های زبانی را در زمینه خوش ساختی گردآوری نموده و در عین حال سعی نماید که فرضیه جامعی را در مورد اصول حاکم بر زبان ارایه نماید.