فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۰۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
ضمایر شخصی در زبان ها و گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان ها و گویش های ایرانی از جمله منابع غنی زبان شناسی در ایران هستند که به دلیل قدمت و گستردگی، کارگاهی بزرگ برای تحقیقات زبان شناسی در ایران به حساب می آیند. ضمائر در این زبان ها و گویش ها از تنوع و پیچیدگی قابل توجهی برخوردارند که تحلیل ساختار و نقش هایی که این اقلام ایفا می کنند می تواند جالب توجه باشد. در همین راستا در این پژوهش 32 زبان و گویش به لحاظ ساختار و نقشی که ضمائر ایفا می کنند به سه جهت کلی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. بخش اول به توصیف ساختار ضمیر در زبان ها و گویش های ایرانی اختصاص یافته و نشان داده شده است که ضمیر شخصی در این گویش ها به لحاظ ساختار واژه به چه شکلی ظاهر می شود. در بخش دوم به نقش ضمیر در این گویش ها پرداخته شده است. در این بخش ضمیر به لحاظ متغیرهایی نظیر شخص، شمار، جنسیت، حالت، زمان و نظام تعدی مورد بررسی قرار گرفته است. این بخش نشان می دهد زبان ها و گویش های مورد بررسی از ابزارهای متفاوتی نظیر افزودن واکه، تغییر آرایش واجی، تغییر واجی به منظور نشان دادن تأثیر متغیر های فوق بر ضمیر استفاده کرده اند. بخش سوم به بررسی الگوهای تغییر واجی در ضمیر های شخصی اختصاص یافته است.
تأثیر معرفگی بر نشانة مفعولی در زبان های تاتی، تالشی و بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از زبان ها که نظام حالت نمایی آشکار مفعول های مستقیم دارند، همة مفعول ها را به شیوة یکسان نشان نمی دهند و تنها حالت زیرمجموعه ای از مفعول های خود را بسته به ویژگی های معنایی و کاربردی آن نشان می دهند؛ این پدیده، مفعول نمایی افتراقی نامیده می شود. ویژگی های مرتبط با مفعول نمایی افتراقی شامل جانداری و معرفگی مفعول های مستقیم است. در این مقاله مفعول نمایی افتراقی در سه زبان ایرانی نو شمال غربی، یعنی تاتی، تالشی و بلوچی بررسی شده و از تحلیل آیسن (2003) از مفعول نمایی افتراقی بر اساس نظریه بهینگی و بر مبنای دو پیوستار جانداری و معرفگی برای بررسی نظام حالت نمایی در این سه زبان استفاده شده و استدلال شده که در هر سه زبان مفعول نمایی افتراقی وجود دارد و نقطة برش در امتداد دو پیوستار معرفگی و جانداری در آن ها نشان داده شده است.
ساخت های کنایی در گویش هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی ساختهای کنایی در گویش هورامی میپردازد. گویش هورامی در ساختهای گذشتة ساده از الگوی حالت کنایی گسسته بهره میگیرد. این گویش علاوه بر استفاده از سازکار مضاعفسازی واژهبست ، برای نشان دادن الگوی حالت کنایی از سازکار دیگری نیز بهره میگیرد که منحصر به این گویش است و در سایر گویشهای کردی دیده نمیشود. در ساختهای برآمده از سازکار دوم بیان الگوی کنایی، سازه ها ی فاعل و مفعول مستقیم به ترتیب دستخوش فرایندهای تأکید و مبتداسازی می شوند؛ بدین ترتیب این ساختها نسبت به ساخت هایی که از سازکار مضاعفسازی واژه بست بهره می گیرند، خوانش معنایی نشاندارتری دارند. ترتیب سازه های به کار رفته در ساخت های کنایی نشاندار همواره ثابت است؛ سازة مفعول مستقیم در موضع آغازین این ساختها ظاهر میشود، در جایگاه بعدی سازة فاعل که همواره میزبان تکواژ حالت نمای غیرفاعلی است قرار می گیرد و در پایان جایگاه پایانی جمله را فعل گذشتة ساده از آن خود می کند. پژوهش حاضر دو هدف عمده را در دستور کار خود دارد: نخست بررسی و توصیف ساختهای کنایی بینشان و نشان دار در گویش هورامی و بیان ویژگیهای بنیادین هریک از آنها و دوم تلاش برای ارائة تبیین نحوی از مراحل فرایند اشتقاق نحوی ساختهای کنایی نشاندار بر پایة مفاهیم نظری برنامة کمینهگرا. تبیین نحوی ارائه شده در این مقاله از مفاهیم جدید مطرح شده در چارچوب برنامة کمینهگرا بهره می گیرند؛ نظیر فرضیة گروه متممساز گسسته و فرافکن های بیشینة تأکید و مبتدا .
نمونه واژه های «قرآن قدس» در گویش های خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن قدس، یکی از متون ارزشمندِ بر جای مانده به زبان فارسی است. این برگردان قرآن کریم، افزون بر فواید دینی از سودمندی های فراوان زبانی نیز برخوردار است. تعدادی از واژه های به کار رفته در آن، واژه های کهنی هستند که می توان برای آن ها کاربردهای نادری در متون دیگر هم دید. برخی دیگر بی تردید گویشی هستند و در متون دیگر به کار نرفته اند. این مقاله می کوشد نمونه واژه های قرآن قدس را در گویش های خراسان جنوبی به استناد حداقل یک جملة گویشی نشان دهد. این واژه ها در فرهنگ های موجود فارسی ثبت نشده اند و یا این که معنی ضبط شده برای آن ها کامل نیست.
مقایسه دستوری شدگی و دستوری زدایی در فارسی کنونی (مطالعه موردی: تبدیل برخی وندهای تصریفی به اشتقاقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستوری شدگی فرایندی است که طی آن اجزای زبانی خصوصیات دستوری بیشتری را کسب می کنند. این اجزا در مسیر دستوری شدگی مراحل خاصی را با ترتیب مشخصی پشت سر می گذارند. این مراحل را با نمودار مرحله ای دستوری شدگی باز می نمایند. مراحل در نظر گرفته شده برای دستوری شدگی جهانی نیست؛ با این حال، بسیاری از محققان قائل بر ترتیب مشخصی برای این مراحل هستند. رایج ترین ترتیب ذکر شده عبارت است از: جزء واژگانی آزاد> کلمه نقشی> واژه بست> وند اشتقاقی> وند تصریفی (مسیر دستوری شدگی با توجه به خط فارسی از راست به چپ است که با علامت > نشان داده شده است). اگر تغییری در جهت مخالف در زبان صورت گیرد، آنگاه در زمره دستوری زدایی طبقه بندی می گردد. دستوری زدایی نسبت به دستوری شدگی از نظم کمتری برخوردار است، با این حال زبان شناسان انواعی را برای آن قائل شده اند. در مقاله حاضر، ضمن توصیف دستوری شدگی و دستوری زدایی به یکی از این انواع دستوری زدایی، یعنی تصریف زدایی در زبان فارسی می پردازیم. در تصریف زدایی وندهای تصریفی با از دست دادن بعضی خصوصیات دستوری خود تبدیل به وندهای اشتقاقی می شوند. وندهای ﺑ- و ﻧ- فارسی نمونه خوبی برای این نوع تغییر هستند. این دو پیشوند در بعضی از کاربردهای خود تبدیل به وندهای اشتقاقی شده اند. در اینجا ما سیر تکوین و تغییر این دو پیشوند را در فارسی جدید (یعنی فارسی دوران اسلامی) با توجه به نمودار دستوری شدگی نشان خواهیم داد و سپس با توجه به شواهد، ثابت خواهیم کرد علی رغم اینکه ﺑ- و ﻧ- خصوصیات دستوری خود را در بعضی کاربردها از دست داده اند، ولی مسیر دستوری زدایی این دو جزء الزاماً خلاف همان مسیر طی شده هنگام تکوین آنها نیست
نقد و بررسی کتاب «ساخت زبان فارسی » با رویکرد معیارهای نقد و نقدِ بر نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد حاضر، نقدی صورتگرایانه در کنار نقد دانشگاهی است. در یک تعریف کلی و عام، نقد صورتگرایانه (فرمالیستی)، نقدی است که در بررسی یک اثر، اصالت را به صورت (ساخت:فرم) می دهد و عمده توجهش به لزوم وجود رابطه ای انداموار و ارگانیک، میان اجزای مختلف یک اثر است؛ به طوری که تمامی قسمتهای یک نوشته، توانایی پشتیبانی و تقویت یکدیگر را داشته باشند. نقد دانشگاهی نیز که بر اصول استوار است، می کوشد در هر حوزه، پیوندهایی میان نوشته و اصول مرتبط بیابد و بررسی دقیق و موشکافانه ای از موضوع به دست دهد؛ بدین ترتیب شاید بتوان نقد صورتگرایانه را زیرعنوان نقد کل نگر ونقد دانشگاهی را زیرعنوان نقد جزء نگر مطرح کرد که هر دو، نوعی نقد فنی به شمار می آیند.
توصیف گویش گیوی در مقایسه با زبان پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر قصد دارد با توصیف گویش گیوی و مقایسةآن با زبان پهلوی- بویژه از جنبة فرآیند های واجی- این گویش را به دلیل اهمیّت تاریخی و فرهنگی اش معرفی نماید و نشان دهد که در گویش گیوی می توان واژه های بسیاری یافت که با وجود اینکه تحت تاثیر فرآیند های واجی قرار گرفته اند در مقایسه با گویش معیار از نظر تلفّظ و معنا نزدیک به زبان پهلوی هستند. فرآیند های واجی که در این تحقیق مدّ نظر بوده اند عبارتند از: حذف،افزایش، ابدال، ادغام و قلب. داده های اصلی این تحقیق، فهرستی از واژه هاست که به عنوان شاهد انتخاب شده اند. این تحقیق، بیانگر روابط عمیق تاریخی میان گویش گیوی و زبان پهلوی است
مستندسازی و بررسی گویشهای ایرانی به عنوان میراث فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این روزها، حفظ و صیانت میراث فرهنگی به عنوان بخشی مهم از هویّت ملّی، مورد توّجه مردم و مقامات کشور قرار گرفته است. با این وجود ، به نظر نمی رسد چنین همّتی تاکنون صرف میراث فرهنگی «معنوی» ایران شده باشد. نظر به این که سرعت نابودی گویشها بسیار بالاتر از سرعت نابودی دیگر میراث معنوی است و مرگ آنها بر بسیاری از عقاید و رسوم و باورها تاثیر می گذارد، یکی از دغدغه های مهم ملّی باید حفظ این میراث مهّم، آسیب پذیر و پراکنده باشد. در این مقاله، ضمن پرداختن به کلیاتی چون مفهوم زبانهای در خطر و در حال انقراض، به زبانهای ایرانی پرداخته شده و تاریخچه، آسیب شناسی و نیازهای مرتبط با مطالعات گویشی (با تاکید بر مقوله «مستندسازی زبان ») بررسی شده است.
ساخت فعل در زبان بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت فعل یکی از مهمترین مقوله های دستوری در زبانهای ایرانی است. مقایس? ساخت فعل در زبانها و گویشهای ایرانی می تواند بیانگر پیوند این زبانها و بستگی آنها به یک شاخ? زبانی، یعنی زبانهای ایرانی باستان باشد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، یکی بررسی چگونگی ساخت فعل در زبان بلخی و دیگر حصول به این نتیجه است که آیا ساخت فعل در این زبان با دیگر زبانهای ایرانی میانه از هماهنگی و ارتباط کافی برخوردار هست یا خیر؟ برای انجام این پژوهش از دو مجموع? اسناد و متون بلخی گردآوری پروفسور نیکلاس سیمز ویلیامز بهره برده ایم. نتایج حاصل، بیانگر پیوند زبان بلخی با دیگر زبانهای ایرانی میان? شرقی است.
ضرورت بازنگری در بخش ریشه شناسی فرهنگ سخن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«فرهنگ فارسی سخن» را می توان تحولی در عرصه فرهنگ نویسی زبان فارسی برشمرد که برجسته ترین ویژگی آن توجه به جنبه ها و اصول فرهنگ نگاری علمی در دوره ای است که زبان فارسی با خلئی جدی در این حوزه روبه روست. اهمیت دادن به مقوله ریشه شناسی واژه ها در کنار توجه به مقوله هایی چون بهره گیری از پیکره زبانی در روند گزینش واژه ها، توجه به جنبه های گرایش زبانی و حوزه کاربرد واژه ها، ارایه مثالها و شواهد مناسب و مواردی از این دست از جمله ویژگیهایی است که این اثر را از دیگر آثار موجود، متفاوت ساخته است. به رغم دقت نظر و اهمیتی که در این اثر به مقوله ریشه شناسی واژه ها داده شده است، شاهد کاستیهایی در این بخش هستیم که در این نوشتار، این گونه کاستیها در سه بخش بررسی و تحلیل شده است
رویکردِ حوزهای به اجزای کلام در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ ها و کتاب های دستور زبان فارسی در مورد مقوله واژگانیِ تعدادِ قابلِ توجهی از واژه های این زبان از جمله مصادر، اسامی و صفاتِ گزاره ای و افعالِ همکرد، اتفاقِ نظر وجود ندارد و این امر می تواند باعثِ پدید آمدنِ مشکلاتی برای زبان آموزان و محققانِ این زبان شود. در نظریه دستورِ حوزه ای، زبان به حوزه های مستقلی تقسیم می شود و این حوزه ها ممکن است در برخی از مدخل های واژه ها با هم تطابق نداشته باشند. در این مقاله با جمع آوریِ واژه ها از واژه نامه های معتبر فارسی، کتاب ها و مطبوعاتِ فارسی زبان، ضمنِ پرداختن به ناهمگونیِ واژه های مذکور ازنظر مقوله بندیِ واژگانی، نشان می دهیم که در چهارچوبِ نظریه دستورِ حوزه ای می توان عللِ ناهمگونیِ برخی از واژه های زبان فارسی را توضیح داد و به اختلاف نظر پایان داد.
زبانشناسی: استعمال «که، دیگه، آخه، ها» در فارسی
حوزههای تخصصی:
بررسی متغیرهای اجتماعی- زبانیِ فارسی در گویشِ نهبندانی: همخوان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسیِ رابطه متغیرهای اجتماعی همچون جنسیت، سن و تحصیلات با متغیرهای زبانیِ(همخوانی) زبان فارسی در گفتار گویشورانِ نهبندانی می پردازد. متغیرهای زبانیِ مربوط از گفتارِ 24 گویشورِ نوجوان، جوان و مسنِ واجدِ شرایط استخراج گردید. نتایجِ این پژوهش نشان می دهد که تحصیلات در برخی از متغیرها باعثِ کاهشِ استفاده از صورت های غیرمعیار نشده است و نقشِ تحصیلات به عنوانِ یک متغیر اجتماعی تنها در تمایزِ گفتارِ گویشورانِ مسنِ باسواد و بی سواد مشهود است. همچنین، در این گویش، در برخی متغیرها مشاهده شده است که گفتارِ گویشورانِ مرد به گونه معیار نزدیک تر است. به علاوه، در بیشترِ موارد نیز درصورتِ نزدیک تر بودنِ گفتارِ زنان به گونه معیار، اختلافِ گفتارِ آن ها با مردان ناچیز بوده است و عاملِ جنسیت نقشِ تمایزدهنده ای نداشته است. افزایش سن در گروه نوجوانانِ دارای والدینِ باسواد و گویشورانِ مسنِ باسواد با افزایشِ استفاده از صورت های معیار همراه است. در گروهِ نوجوانان در نیمی از متغیرهای زبانیِ موردِ مطالعه، جنسیت نقشی در تمایزِ گفتار نداشته است.
سببی سازی و تصویر گونگی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: