فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
چگونه زمانِ گریزان، ناملموس و پنهان را در روایت داستانی تجربه می کنیم؟ در این مقاله، از منظر معنی شناسی شناختی، شیوه مفهوم سازی زمان در قلمروی زبان شناسایی می گردد و پس از بازتعریف روایت از نگاه متمایز شناختی و آگاهی از نقش زمان در روایت داستانی، سازوکار عنصر زمان در رمان چشم هایش از بزرگ علوی مورد مطالعه قرار می گیرد. در بین جنبه های گوناگون زمان در روایت، در این اثر، ساختار زمان براساس رویدادهای داستان و نحوه پیوندخوردن این رویدادها در زنجیره زمان مورد توجه است. با اتکا به نظریه فضاهای ذهنی و گونه متأخر آن یعنی آمیختگی مفهومی به بررسی این دو مسأله در رمان یادشده می پردازیم. نتیجه به دست آمده از اعمال این دو نظریه معناشناختی بر روایت داستانی این است که فضاهای روایی در یک مسیر زمانی براساس سه عنصر زاویه دید، کانون و رویداد ساختارمی یابند و هر یک از این فضاها بر پایه اجزای درونی خود و با توجه به الگویی مفهومی به یکدیگر پیوند می خورند و زنجیره رویدادهای داستان را شکل می دهند. بدین سان، این مقاله درصدد تبیین نحوه ساخت و پیدایش معنا، در سطح گفتمان است.
مصدر، اسم مصدر و حاصل مصدر از دیدگاه سرنمون رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دستورهای سنتی زبان فارسی در کنار مصدر، دو مقولة اسم مصدر و حاصل مصدر نیز مطرح شده اند. اختلاف نظرهای زیادی در مورد تعلق مصدر به فعل یا اسم در میان دستورنویسان و زبان شناسان وجود دارد. در مورد اسم مصدر و حاصل مصدر نیز دیدگاه های متفاوتی به چشم می خورد. در این مقاله این مقوله ها بر اساس سرنمون رده شناختی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. بر اساس رویکرد کرافت (2003) طبقة معنایی واژگان به تنهایی قادر به تعیین مقولة واژگانی کلمات به صورت بین زبانی نیست و علاوه بر آن نقش کنش گزاره ای نیز باید در نظر گرفته شود. در این تحقیق نشان داده می شود که مصدر از نظر داشتن کنش گزاره ای ارجاع مانند اسم است، اما از نظر طبقة معنایی به فعل شباهت دارد. اسم مصدر نیز از این نظر مانند مصدر است، اما ویژگی های اسمی بیشتری دارد. آنچه به عنوان حاصل مصدر در دستور سنتی مطرح است هیچ ارتباطی با طبقة معنایی مصدر و اسم مصدر یعنی کنش ندارد. نتیجة این پژوهش این است که در کنار سه مقولة واژگانی اسم، فعل و صفت مقوله های دیگری وجود دارد که از نظر طبقة معنایی و کنش گزاره ای ترکیبی از ویژگی های مربوط به این سه مقوله تلقی می شوند. این مقاله نشان می دهد که رویکرد سرنمون رده شناختی کرافت یک فضای مفهومی جهانی را به دست می دهد که بر همة زبان ها قابل اعمال است. با این وجود ترکیب های غیر سرنمون طبقة معنایی و کنش گزاره ای گاهی بیش از یک مقوله را در زبان های خاص در خود جای می دهند. نقشة معنایی مورد نظر کرافت قادر به تمایز مصدر و اسم مصدر در زبان فارسی نیست، زیرا این دو مقوله دارای مؤلفه های مشترکی هستند. در چنین مواردی با استفاده از معیارهای صوری و نقشی می توان این مقوله ها را متمایز نمود. این تحقیق نشان می دهد که بزرگترین ضعف سرنمون رده شناختی کرافت این است که فضای مفهومی مقوله های واژگانی را به دو بخش یعنی نقاط بی نشان و نقاط حاشیه ای تقسیم می کند و قادر نیست معیاری را برای درجه بندی میزان بی نشان بودن یا حاشیه ای بودن به دست دهد.
خرده روایت ها، گریزگاه نقال از برنامه روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داراب نامة طرسوسی از قصه های عامیانه بلند، مربوط به قرن ششم است که ازطریق سنت نقالی و داستان گزاری ثبت و روایت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهی رسیدن وی را بیان می کند. در میان خط سیری که بیانگر به شاهی رسیدن داراب است، خرده روایت های بسیاری قرارگرفته اند که باعث آشفتگی و اغتشاش روایت پایه شده اند؛ خرده روایت ها با روایت پایه گاه ارتباط و انسجام ساختاری می یابند و گاه با الگوی گفتمانی متفاوت، مستقل از کلان روایت شکل می گیرند و یکپارچگی روایت را با آشفتگی، استقلال و انفکاک خود از فرایند های سه گانه تحول کلامی مخدوش می کنند. رویکرد نشانه معناشناسی روایی براساس«قصد»کنش گر که برنامه روایی بر آن متمرکز شده، خط سیرکلان روایت را از میان خرده روایت های نامرتبط جدا می کند. سوالی که مطرح می شود آن است که خرده روایت ها از چه الگوی گفتمانی تبعیت می کنند؟زیرا برخلاف کلان روایت بر نظام برنامه محور روایی منطبق نیستند و نمی توانند به عنوان روایت ابزاری، کلان روایت را به سمت تحقق کنش اصلی سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسی نظام های گفتمانی در داراب نامه، به دنبال پاسخی برای منشا و کارکرد خرده روایت ها و تبیین علت اغتشاش در روایت است. با توجه به بافت فرهنگی عاملی ثانویه در ساحت گفته پردازی حضور دارد که خنثی و بی تاثیر نیست؛ سنت شفاهی نقالی و داستان گزاری با پایبندی به ساختار های اصلی و در تعامل پیوسته با فرهنگ جمعی راه تولید فرم های نوظهور را بازگذاشته. حضورِسیال نقال بین گفته پرداز نخستین و روایت شنو نظام معنای روایت را دستخوش تغییرکرده است.
بررسی چندمعنایی فعل سبک «زدن» از دیدگاه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقولة فعل مرکب در زبان فارسی در دهه های اخیر مورد توجه و توصیف بسیاری از دستورنویسان و زبان شناسان ایرانی و غیر ایرانی با رویکردهای مختلف و در حوزه های گوناگون نحو، ساخت واژه و به شکلی محدود در معنی شناسی قرار گرفته است. با این وجود، معنی این افعال بر مبنای معنی شناسی شناختی چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. این مقاله با هدف بررسی چندمعناییِ فعل سبک «زدن» بر مبنای نظریة «معنی شناسی واژگانیِ شناختی» نگاشته شده است و در واقع به دنبال نشان دادن آن است که چندمعناییِ فعل سبک «زدن» بر مبنای بررسی فعل سنگین متناظر آن، پدیده ای نظام مند بوده و سازوکارهای شناختی نظیر مقوله بندی، استعارة مفهومی و طرح واره های تصویری در شکل گیری معانی مختلف این عنصر زبانی در قالب یک مقولة شعاعی نقش اساسی دارند. از یافته های ضمنی این مقاله نشان دادن تأثیر معنای فعل سبک بر باهمایی این افعال با عناصر پیش فعلی در ساخت افعال مرکب فارسی می باشد.
نسخه شناسی تطبیقی نفثه المصدور زیدری نسوی براساس فرایند تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی، مقابله و تعیین میزان صحت، اصالت و ارجحیت نسخ در نسخه شناسی تطبیقی از چالش های اصلی مصححان است که گاه به دلیل فرایند طولانی مقابله و دشواری جمع بندیِ نهایی معیارها به تساهل می انجامد. تحلیل سلسله مراتبی، با استفاده از تکنیک های ریاضی و روان شناسی می تواند مصحح را در تصمیم گیری های چندمعیاره و رسیدن به منطقی ترین هدف یاری برساند. این پژوهش با نرم افزار Expert choice11به بررسی نسخه بدل های چهارگانه تصحیح نفثه المصدورزیدری نسوی می پردازد. معیارها از توصیه های بنگل و گریس باخ و براساس دسته بندی نسخه بدل های تصحیح یزدگردی، و مقیاس ها و مقایسه های زوجی براساس نظریات کارشناسی بنگل و گریس باخ و معیارهای آنها تنظیم شده است. بررسی ها نشان می دهد که نسخ چهارگانه این تصحیح، حداقل از دو منشأ متفاوت مشتق شده و تحلیل های سلسله مراتبی اکسپرت چویس ارجحیت نسخه «سی» را نسبت به سه نسخه دیگر نشان می دهد. با در نظرگرفتن احتمال خویشاوندی نسخه های «هت»، «کر» و «می»، خوانش هایی که براساس اجماع این نسخ گزینش شده اند تردیدآمیزند.
بررسی چینش متن التماس نامه های برگه های امتحانی: مطالعة گام ها و گامک ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اینکه بررسی واحد متن در زبان و چینش متن و به تعبیری نحو متن، به ویژه ازجنبة ارتباطی، از اهمیت بسیاری برخوردار است، واحد متن درمقایسه با واحدهای جمله و کوچک تر از آن، کمتر بررسی شده است. در این جُستار کوشیدیم با مطالعة یکی از ژانرهای زبانی خاص، این موضوع را بررسی کنیم؛ بنابراین، یادداشت های دانش آموزان و دانشجویان کرمانشاهی در پایان برگه های امتحانی برای کسب نمرة بیشتر را که در اینجا «التماس نامه» می نامیم، به طور مقایسه ای بررسی کردیم. داده های پژوهش شامل یادداشت های 25 دانشجوی دانشگاه آزاد واحد کرمانشاه در پایان برگه های امتحانی و 25 یادداشت از دانش آموزان پسر سال های دوم و سوم دبیرستان شهر کرمانشاه در سال 1389 است. التماس نامه ها را براساس ساختارهای چینش گام ها و گامک ها بررسی کردیم. هدف از این بررسی، یافتن الگوهای مختلف چینش گام ها و گامک ها (گام های فرعی) طبق دیدگاه بایبر، کارنر و اٌپتون (2007) و ساسانی و یزدانی (1392) است؛ به سخن دیگر، اینکه هر التماس نامه دربرگیرندة چه گام هایی است و بیشترین و کمترین گام ها به چه گروهی تعلق دارند. نتایج نشان می دهند این یادداشت ها به طور کلی شامل چهار گام «تعارف آغازین»، «درخواست»، «دلیل» و «تعارف پایانی» هستند. به طور خلاصه، در هردو گروه یادداشت های دانش آموزان و دانشجویان، حداکثر چینش چهارگامی و حداقل دوگامی دیده می شود. با این حال، بسامد کاربرد گام ها در هر گروه متفاوت است؛ به گونه ای که در گروه دانش آموزان، گام «درخواست» بیشترین فراوانی و در گروه دانشجویان، گام «تعارف پایانی» کمترین فراوانی را دارد. در بررسی الگوی گام ها، چینش چهارگامی گسسته در هردو گروه از بقیة الگوها پرکاربردتر است و چینش دوگامی دربین الگوها کم کاربردترین به شمار می رود.
نشانه معناشناسی زاویه های دید در داستان صلح براساس نظریة ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زاویة دید، یکی از عناصر اصلی داستان است که روش نویسنده یا گفته پرداز، در جهت مندی ارائه اطلاعات به گفته یاب است، منظور از جهت مندی، مسیر توجه و سیر نگاه به سوی کسی یا چیزی است و زمانی آن ارزشمند است که غایت و هدفی را در متن دنبال کند. در نشانه معناشناسی مکتب پاریس، مطابق با نظریة ژاک فونتنی، زاویه های دید به چهار گروه تقسیم می شود.
هدف این پژوهش، بررسی انواعزاویه های دید در داستان «صلح» اثر مجید قیصری، بر اساس نظریه ژاک فونتنی است. مسأله اصلی آن پاسخ به این پرسش است که کاربرد هر یک از این زوایا برای ایجاد شناخت از شخصیت ها، زمان و مکان در گفته یاب چگونه است. این پژوهش با فیش برداری از کتاب ها، به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. بررسی ها نشان می دهد که گفته پرداز از هر چهار زاویه دید برای ایجاد شناخت بهره برده است، به گونه ای که انتخاب نوع زاویه دید با هدف گفته پرداز و تأثیری که گفتمان بر دریافت کننده متن (گفته یاب) دارد، مرتبط است.
فعل در گویش کلاسوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستگاه فعل در گویش کلاسوری مختصات و ویژگی هایی دارد که آن را در تقابل با زبان فارسی و دیگر گویش های جنوب غربی ایران قرار می دهد. حتی در مواردی آن را از برخی از گویش های هم خانواده خود، نظیر هرزنی، تالشی، تاکستانی، چالی، اشتهاردی، سگزاری، خیارجی و ... که گروه زبان های شمال غربی ایران را تشکیل می دهند و احتمالاً جملگی از آذری باستان منشعب شده اند، متمایز می کند. برخی از این ویژگی ها که در بررسی های زبانی اهمیتی خاص دارند عبارت اند از: زوال تدریجی ماده مضارع و بنای اغلب صیغه های مشتق از آن از ماده ماضی؛ ساخت مضارع اخباری و ماضی استمراری از مصدر؛ همسانی کامل صیغه های ماضی مطلق و ماضی نقلی لازم و تمایز این دو فعل از جایگاه تکیه؛ کاربرد صفت فاعلی به عنوان ماده آینده و دیگر مختصات و ویژگی هایی که در مقاله حاضر به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت.
ریشه شناسی واژه ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا با توجه به شواهد و مدارک، خاستگاه واژه ترجمه و چگونگی صورت و معنای آن تحقیق شود. پژوهش های انجام شده نشان می دهد که واژه ترجمان که ترجمه نیز از مشتقات آن است از دو منشأ وارد زبان عربی شده است، یکی از زبان سریانی به معنای تفسیر و تبیین سخن و دیگری از زبان فارسی به معنای زبانی را به زبان دیگر برگرداندن و هر دو معنا در آثار عربی شواهد بسیاری دارد. این کلمه در زبان عربی از اواخر دوره امویان، به ویژه در ابتدای دوره عباسیان، مصادف با آغاز عصر نهضت ترجمه، رایج شده است. در منابع، واژه ترجمان و ترجمه در معانی مختلفی به کار برده شده است که دو معنای آن اصلی و معانی دیگر در شمار معانی ثانوی آن هستند. در فارسی نیز در آثار قرن چهارم به بعد به معنای مترجم به کار برده شده است.
بررسی بازنمایی ایدئولوژی در متون ترجمه شده سیاسی انگلیسی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی : محورهای سبک و بلاغت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبلور و انعکاس افکار، باورها و بطور کلی ایدئولوژی در صورت های زبانی یکی از کانون های اصلی مورد توجه در بسیاری از حوزه های علوم انسانی به ویژه در زبان شناسی، مطالعات ترجمه و علوم سیاسی در چند دهه اخیر می باشد. از آنجایی که متون سیاسی اعم از متون زبان مبدأ و بازتولید آن در زبان مقصد بر اساس متغیرهای فرازبانی شکل می گیرد، می توان ادعا نمود که هر یک از انتخاب ها، دستکاری های زبانی و راهبردهای بکارگرفته شده توسط مترجمان نشأت گرفته از ایدئولوژی نهفته ویژه ای می باشد تا از این رهگذر اذهان مخاطبان خود را جهت داده و به سوی پذیرش آنچه مد نظر دارند، هدایت کنند. پژوهش حاضر در صدد آن است تا با بهره گرفتن از دستاوردهای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و الگوی نظری وندایک (۲۰۰۴)، بکارگیری محورهای سبک و بلاغت توسط مترجمان فارسی و دلایل ایدئولوژیکی احتمالی گزینش آنها را در صورت وجود به چالش بکشد. بدین منظور ابتدا بکار بستن این دو محور در ترجمه فارسی متون سیاسی مکتوب انگلیسی محدود به مسائل مرتبط به ایران در دو سال اخیر بررسی شده و بر اساس آن چگونگی انعکاس ایدئولوژی مترجمان مورد واکاوی قرار گرفته است. سپس بسامد بهره گرفتن از این دو محور و راهبردها و استراتژی های معرفی شده مرتبط با هر یک احتساب و ارائه شده و مورد مقایسه قرار می گیرد. نتایج حاصل نشان می دهد که بکارگیری این دو محور غالباً با هدف بازنمایی و انعکاس ایدئولوژی مترجم فارسی همسو است. همچنین تفاوت چشمگیری میان میزان کاربرد این دو محور و راهبردهای آنها وجود داشته و علیرغم اینکه زبان فارسی از منظر ادبی بسیار غنی است، مترجمان فارسی در ترجمه متون سیاسی از محور بلاغت و راهبردهای مربوط با آن در مقایسه با محور سبک به ندرت بهره جسته اند.
بررسی معنایی پسوند -ه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله نقش معنایی پسوند -ه را در چارچوب نظریه معنایی لیبر (۲۰۰۴، ۲۰۰۹) بررسی می کند. این نظریه با استفاده از هفت مشخّصه معنایی و یک اصل (اصل هم نمایگی)، نقش معنایی عناصر واژی و عملکرد آنها را در فرایندهای ترکیب، اشتقاق و تغییر مقوله بررسی و برای هر عنصر واژی حتّی وندها، یک اسکلت معنایی و یک بدنه معنایی ارائه می کند. هدف این نوشتار بررسی نقش/نقش های معنایی پسوند –ه در زبان فارسی و دلیل/دلایل چندمعنایی بودن آن است. برای دستیابی به این اهداف، نخست دیدگاه های مطرح شده در پژوهش های پیشین درباره این وند مرورشد؛ سپس داده های گردآوری شده از اینترنت و دیگر منابع، برپایه نظریه لیبر تحلیل گردید. دستاورد بررسی پسوند -ه برپایه این نظریه این که است این وند دست کم دارای سه اسکلت معنایی است: اسم عینی ساز، اسم معنی ساز دارای مفهوم رویداد/فرایند و صفت ساز. اسم فاعل-محور، مفعول-محور، اسم ابزار، مکان و نظایر آن بر اثر گسترش نقش معنایی اسم عینی ساز یا عملکرد متفاوت اصل هم نمایگی در پیوند دادن موضوع وند با موضوع های پایه به دست-می آید.
ساخت بیش ارتقاء در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر می کوشیم بدون خدشه وارد کردن به جهانی های اشاره شده در برنامه کمینگی و صرفاً با استفاده از پارامترهای زبانی ساخت ارتقایی را در زبان فارسی تبیین کنیم و نشان می دهیم در این زبان نیز همانند دیگر زبان های ضمیرانداز ثابت نوع خاصی از ساخت ارتقایی تحت عنوان بیش ارتقاء امکان پذیر است که به موجب آن گروه اسمی فاعلی حتی پس از مطابقه با هسته زمانی فای کامل در بند درونه می تواند به جایگاه موضوعی بند بالاتر ارتقاء یابد. البته در این نوع ساخت، برخلاف دیگر ساخت های ارتقایی غیر موضعی، تطابق فاعل ارتقاء یافته با هسته زمانی بند بالاتر امکان پذیر نیست. در مقاله حاضر به تبعیت از فرناندز و سلگویرو (2008 و 2011) نشان می دهیم در واقع به موجب پارامتر تأخیر در بازبینی حالت، ارتقای فاعل به فاعل در زبان فارسی بدون نقض شرط چاره نهایی صورت می گیرد. از سوی دیگر به نظر می رسد مجاز نبودن تطابق فاعل ارتقاء یافته با فعل بند پایه با عدم بازبینی چندباره مشخصه های فای گروه اسمی در این زبان مرتبط است که بازبینی مشخصه های فای هسته زمانی بند پایه با بند متممی را در پی خواهد داشت و بازنمون این امر بر روی فعل بند پایه به صورت تصریف پیش فرض سوم شخص مفرد خواهد بود. به این ترتیب با در نظر گرفتن پارامترهای مطرح شده سازگاری ساخت بیش ارتقاء با ضمیر اندازی زبان فارسی تبیین می شود.
ابعاد معنایی مکان واژه «زیر» براساس مدل چندمعنایی قاعده مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله از منظر مدل چندمعنایی قاعده مند به بررسی ابعاد معنایی واژة «زیر» به عنوان یکی از واژه های مکانی پرکاربرد در فارسی می پردازد. داده ها شامل نمونه های وقوع «زیر» در بافتهای متنوع فارسی است و ابزار تحلیلی مدل چندمعنایی قاعده مند است. هدف این است که ضمن مطالعه تنوع و انعطاف معنایی این مکان واژه، نحوه عملکرد این ابزار تحلیلی در تعیین معنای اولیه و سایر معانی متمایز بررسی گردد. در واقع، تلاش می شود تا جنبه های قوت و ضعف این مدل شناختی، به ویژه جایگاه نظری آن به چندمعنایی حروف مکان بیشتر مورد توجه قرار گیرد. پس از تحلیل نمونه های کاربرد مکان واژة «زیر» ابتدا معنای مکانی اولیه آن تعیین شد و سپس چهار معنای متمایز دیگر مشخص گردید که شامل معنای کمتر، تحت تأثیر/کنترل، درخفا و پنهانی، و معنای پوشیده شده هستند. نتایج تحلیل معنایی «زیر» حاکی از آن است که مدل چندمعنایی قاعده مند از دو جنبه دارای وجه امتیاز نسبت به آثار پیشین از جمله لیکاف (۱۹۸۷) است؛ یکی در تعیین معنای اولیه بخاطر ارائه ملاک های مدون زبانی، و دیگری در محدودسازی تعدد معانی به سبب برقراری نوعی اعتدالگرایی در چندمعنایی. بررسی ابعاد معنایی «زیر» نشانگر برخی چالشها نیز هست که تحلیل حاضر تحت این مدل با آن روبروست. اهم این چالشها یکی ابهامات شناختیِ معانی متمایز بدست آمده و دیگری ماهیت وابسته به بافت آنها است که با ملاک استقلال بافتی معنا ناهمسو است. به عبارتی، نتایج این پژوهش بیان می کند مدل چندمعنایی قاعده مند که از نظر روش شناسانه حائز برخی مزیت ها است، از لحاظ نظری بویژه از جنبة هویت معنایی غیرمستقل و ساختیِ حروف مکان و نیز واقعیت روانشناختی معناهای متمایز ارائه شده با ابهامات و مسائلی روبروست.
تناوب های گذرایی در فارسی؛ تحقیقی براساس آراءِ بت لوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کاربردهای متفاوت یک فعل یا ساخت واحد از حیث ظرفیت آن فعل یا ساخت، تناوب اطلاق می شود. تناوب ها به سه شکل واژگانی و صرفی و نحوی در زبان ها ظاهر می شوند (Comrie 1992). کاربرد ناگذرای فعل «شکستن» (مانند: مداد شکست) در مقابل کابرد گذرای آن (مانند: علی مداد را شکست) مثالی از یک تناوب واژگانی است؛ کاربرد فعل غیرسببی (علی غذا را خورد) در مقابل ساخت سببی آن (من غذا را به علی خوراندم) مثالی از یک تناوب صرفی است؛ و کاربرد ساخت معلوم (مانند: علی غذا را خورد) در مقابل کاربرد مجهول آن (مانند: غذا خورده شد) مثالی از یک تناوب اشتقاقیِ نحوی است. چنانکه مشاهده می شود، در تمام این مثال ها، ظرفیت فعل یا ساخت به نحوی تغییر کرده است. ما در این مقاله صرفاً تناوب های واژگانیِ گذرایی در افعال فارسی را براساس آراءِ بت لوین (Levin 1993) معرفی می کنیم و متذکر تناوب های صرفی و نحوی و یا دیگر تناوب های بت لوین نمی شویم. به عبارت دیگر فقط آن دسته از تناوب های گذرایی را بررسی می کنیم که شکل یا صورت دو گونه تناوب یک فعل واحد هستند و هیچ فرایند اشتقاقی یا نحوی باعث افزوده شدن عنصری صرفی یا نحوی به فعل، یا کاسته شدن چنین عنصری از آن نشده است. این تناوب ها عبارت اند از انواع تناوب هایی که در آن ها متمم مستقیم فعل گذرا مساوی است با فاعل فعل ناگذرا، تناوب های با متمم مستقیم مستتر، تناوب های گرایشی، و تناوب های حذف حرف اضافه.
توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی بر اساس نظریه آواشناسی عمومی
حوزههای تخصصی:
هدف از توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی ۱. بهره مندی از چهارچوب نظری آواشناسی عمومی در توصیف وزن های عروضی؛ ٢. نشاندادن تفاوت های واجی شعر عروضی با زبان فارسی معیار و ٣. بررسی تغییرات واجها و الگوهای هجایی در شعر فارسی قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی بر برش هجایی آنها بوده است. بدینمنظور، تعدادی از ابیات اشعار عروضی بهطورتصادفی انتخاب شدند و برش هجایی آنها قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی نشان داده شد. درنهایت، بر اساس ساختمان الگوهای هجایی زبان فارسی، تفاوتهای بارزی در الگوهای هجایی وزنهای عروضی شعر فارسی مشاهده شد: ۱. تعداد کمیتهای عروضی از نظر نوع وزن از کمیتهای هجایی زبان فارسی معیار کمتر است. ۲. رفتار همخوانها و واکهها در اشعار عروضی با رفتار آنها در زبان فارسی معیار تفاوت چشمگیری دارد؛ همخوانها به تنهایی میتوانند معرف یک کمیت عروضی باشند و کشش هیچیک از واکههای زبان فارسی در بافت عروضی شعر ثابت نیست.
The Effect of Using Phonetic Websites on Iranian EFL Learners’ Word Level Pronunciation
حوزههای تخصصی:
Computer-assisted language learning (CALL) is reaching an up most position in the pedagogical field of English as a Second or Foreign Language (ESL/EFL). The present study was carried out to study the effect of using phonetic websites on Iranian EFL students’ pronunciation and knowledge of phonemic symbols. Participants of the study included 30 EFL female pre-intermediate students studying in Kish Language School in Tonekabon. A pretest and posttest of phonemic symbols and pronunciation was given before and after the treatment to both experimental and control groups. The results of statistical analysis revealed that the learners’ pronunciation developed better when they took part in web-based training course. On the other hand, the experimental group did not outperform the control group regarding the knowledge of phonemic symbols. This thesis concludes with some implications for teaching and directions for further research.
بررسی فرایند واژه سازی در زاد المسافر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان آثار نثر ناصرخسرو، زاد المسافر1 از نظر موضوع و شیوه نگارش، از ارزش ویژه ای برخوردار است. ناصر خسرو در این کتاب که آن را بعد از سفرنامه نوشته است، برای تبیین مباحث فلسفی و پاسخ گویی به حکیمان ایران و فیلسوفان یونان، برای اصطلاحات فلسفی، برابرهای زیبا قرار می دهد. از این نظر، بعد از کتاب های ترجمه شده از عربی مانند ترجمه تفسیر طبری و تاریخ بلعمی که به ضرورت ترجمه در آن ها معادل سازی صورت گرفته است ، این کتاب در کنار کتاب هایی چون التفهیم و دانشنامه علایی جزو اولین آثار غیر ترجمه ای محسوب می شود که به ضرورت موضوع به واژه سازی می پردازد. این جستار به الگوهای واژه سازی درون متنی در این کتاب و تنوع آن می پردازد که به سبب آشنایی ناصرخسرو با ویژگی ها و امکانات زبان بوده است و شباهت آرای وی با نظریه های زبان شناسی جدید در باب زبان، گفتار و نوشتار، موید آن است؛ به عبارت دیگر، جستار حاضر بر پایه آموزه های زبان شناختی، به بررسی فرایند واژه سازی در متن ادبی- فلسفی زاد المسافر می پردازد.