فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، خوشه های صامت پایانی در فارسی میانه و فارسی نو از حیث میزان تبعیت از محدودیت توالی رسایی با یکدیگر مقایسه شده اند. این قیاس در سطوح مختلف بسامدی، اعم از «گونه» ها، «نمونه»ها ، «تکرار در پایان هجا» و «تکرار در پایان واژه»، صورت گرفته، و برای استخراجِ بخشی از این آمارها، ناگزیر بر اساس برخی جهانی های واج شناختی، انگاره ای مفروض برای هجابندی کلمات در فارسی میانه نیز به دست داده شده است. تحلیل های آمار استنباطی نشان می دهد که در هر چهار سطح بسامدیِ سابق الذکر، الگوی کمّیِ تبعیت خوشه ها از محدودیت توالی رسایی برای فارسی میانه و فارسی نو یکسان و بدین قرار بوده است که طبقه «رعایت محدودیت توالی رسایی»، به لحاظ آماری، در صدر و پس از آن، طبقه «نقض محدودیت توالی رسایی» و در آخر، طبقه «رسایی ثابت» قرار می گیرد. در دو سطح گونه ها و نمونه ها، علاوه بر برقراری الگوی کمّی فوق، می توان ادعا کرد که نسبت یا نحوه توزیع خوشه ها در سه طبقه کلی مزبور نیز در دو دوره میانه و نو از زبان فارسی یکسان بوده است.
تجزیه و تحلیلِ صوت شناختیِ سایشی شدگیِ انسایشی های /ʤ/ و /ʧ/: فرضیة جوازدهیِ سرنخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجزیه و تحلیلِ صوت شناختیِ فرایندِ سایشی شدگیِ[1] همخوان های انسایشی در گفتارِ پیوستة[2] فارسی نشان می دهد که سایشی شدگیِ انسایشی های فارسی مبتنی بر جوازدهیِ سرنخی[3] (استریادی[4]، 1997 و 2001؛ فلمینگ[5] 2002) و نه جوازدهیِ نواییِ[6] گفتار (نسپر[7] [P1] و فوگل[P2] [M3] [8]، 1986) است. فارسی زبانان مهم ترین هم بستة ادراکی[9] همخوان های انسایشی، یعنی دیرشِ سکوت[10]، را در توالی انسایشی- انسدادی به دلیلِ هزینه و کوششِ بالای تولیدی، بر روی موجِ صوتیِ گفتار پیاده نمی کنند. پنج گویشور مرد، بین سنین 20 تا 30 سال، همخوان های انسایشی /ʧ/ و /ʤ/ را قبل از انسدادی های لبی /p, b/، دندانی /t, d/ و کامی /k, g/ سه بار تکرار کردند و درنتیجه 720 نمونة آوایی به دست آمد. سبکِ گفتار، فارسیِ غیررسمیِ محاوره ای است که در شهر تهران به آن صحبت می شود. تجزیه و تحلیلِ آکوستیکیِ داده ها نشان می دهد که در نمونه های انسایشیِ فاقدِ بست، خنثی شدگیِ مقوله ایِ[11] انسایشی به سایشی روی داده است و در نمونه هایی که بستِ انسایشی به طورِ ناقص تولید شده است، کاهشِ مدرجِ[12] سرنخ های صوت شناختی[13]، منجربه سایشی شدگیِ آوایی شده است، در این نمونه ها، تمایز واجیِ مقوله های انسایشی- سایشی حفظ شده است.
درآمدی بر جاینام شناسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نامهای جغرافیایی واژگانی هستند که در طول تاریخ برای نامیدن یک مکان ساخته شده و به کار رفته اند. بررسی این نامها از دیدگاه زبان شناسی تاریخی می تواند ما را در به دست آوردن آگاهیهای تاریخی از زبان و فرهنگ مردمان ساکن در آن ناحیه یاری دهد.
این مقاله، پس از تعریف جاینام، جاینام شناسی و رابطه آن با زبان شناسی تاریخی و ریشه شناسی را نشان می دهد. پس از آن به دسته بندی جاینامها پرداخته و در هر مورد مثالهایی به ویژه از استان همدان ارائه می کند. سپس روشی برای مطالعه جاینامها ارائه نموده و به تشریح منابع مورد استفاده در جاینام شناسی ایران و ضرورت تدوین فرهنگ جاینامها می پردازد.
بررسی تطبیقی داستان رستم و سهراب با برخی موارد مشابه در اساطیر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی اساطیر و آثار ادبی جهان، به نمونه هایی بر می خوریم که مضمون آنها نبرد بین خویشاوندان نزدیک و به ویژه پدر و پسر است. این داستان ها به شکل های مختلف، از جمله اسطوره، تراژدی، حماسه، افسانه و روایات مذهبی دیده می شوند، ولی از نظر ساختار و طرح کلی به یکدیگر نزدیکند و در برابر ژانرهای دیگر ویژگی های خاص خود را دارند. اما ریشه این نوع حوادث در چیست؟ در چه نوع جوامعی رخ می دهد؟ آیا تنها به یک قوم و ملت مربوط و محدودند؟ آیا نوع جوامع و رسم و سنت ها و اعتقادات متداول آنها در به وجود آمدن چنین داستان هایی نقش دارد؟ چه تفاوت ها و شباهت هایی در طرح داستان هایی با این مضمون با داستان رستم و سهراب وجود دارد؟ این پژوهش می کوشد با تحلیل و بررسی چند نمونه از این نوع داستان ها و توجه به نکاتی همچون دوری از پدر و مادرسالاری و خودداری از بیان نام، در حد امکان به این پرسش ها پاسخ دهد.
پسوند« ی» : پیشینه و کاربرد های آن (یک پژوهش ترازمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان پسوندهای موجود در زبان فارسی، پسوند « ی» از قدرتی بی مانند برخورداراست: چه از حیث تنوّع گروههای اشتقاقی و چه از لحاظ تعداد مشتقاتی که می سازد. این پسوند، که سابقة آن به ایرانی باستان بازمی گردد، بسیار زایاست و بالاترین بسامد را در میان دیگر وندها دارد. ازهمین رو، جستار حاضر با اتّخاذ رویکردی ترازمانی، سابقة حضور وکاربردهای این پسوند در ایرانی باستان و نیز در زبانهای ایرانی میانة غربی را مورد بررسی قرارمی دهد و ضمن تجزیه وتحلیل داده ها، ساختارهای پسوند «ی» را به سه گروه ساختارهای اسمی، ساختارهای صفتی و ساختارهای قیدی تقسیم می سازد تا از این رهگذر به معرفی کاربردهای گوناگون این پسوند در فارسی نو پرداخته شود. نتیجه این که کاربرد وزایایی پسوند «ی» در گذر زمان به گونة چشم گیری افزایش پیدا کرده است، به طوری که امروزه در نقش پسوندی توسعه طلب ظاهرشده و در سطوح مختلف به حریم پسوند های دیگر هجوم برده و آنها را به حاشیه رانده است.
بررسی جایگاه مبتدا در فارسی بر پایه برنامه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دو دیدگاه هگمن و گوئرون (1999) و کریمی (2005) در مورد انشقاق گروه متمم ساز (CP) و فرافکن های تحت تسلط آن را در ارتباط با جایگاه سازه مبتدا در زبان فارسی مورد بحث قرار می دهیم. درحالی که هر دو رویکرد قائل به وجود دو فرافکن بیشینه نقشی تاکید (FocP) و مبتدا (TopP) بین دو گروه متمم ساز و گروه فعلی اند، اما از دو جهت نیز با یکدیگر متفاوت هستند. تفاوت نخست آن که کریمی جایگاه شاخص گروه زمان [spec TP] را جایگاه آن چیزی می داند که از آن به عنوان مبتدا ی پس زمینه (backround topic) یاد می کند، در حالی که این جایگاه از نظر هگمن و گوئرون جایگاه فاعل است . تفاوت دوم آن که در فرضیه انشقاق گروه متمم ساز پیشنهادی هگمن و گوئرون در فاصله بین گروه متمم ساز و گروه تصریف یا گروه زمان دو فرافکن بیشینه مبتدا وجود دارد که فرافکن مبتدای پایین تر خاصیت بازگشتی(recursive) دارد، در حالی که در تحلیل کریمی تنها یک فرافکن بیشینه نقشی مبتدا وجود دارد. بر این اساس، طبق تحلیل کریمی در جملات دارای دو مبتدا، مبتدای جدید (shifted topic) در جایگاه شاخص گروه مبتدا و دیگری در جایگاه شاخص گروه زمان قرار دارند، در حالی که طبق تحلیل هگمن و گوئرون هر یک از سازه های مبتدا در یکی از دو جایگاه شاخص گروه مبتدا واقع می شود. در این مقاله با استفاده از حرکت گروه های اسمی نا-مشخص (non-specific) در ساخت های دارای سازه تاکیدی و نیز تطابق آن با فعل نشان خواهیم داد که تحلیل هگمن و گوئرون از کفایت بیشتری برخوردار است.
کارکرد تصریف در دو سورة قرآنی ناظر به داستان آفرینش در پرتو فراکارکرد متنی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله دو بخشی، کارکرد و هدفمندی تصریف در بیان را در سوره های ناظر به داستان قرآنی آفرینش در پرتو فراکارکرد متنی هلیدی بررسی و تحلیل می کند. در ابتدا، تصریف در بیان به منزله گستره ای از علم المعانی است و همبستگی آن با زبان شناسی نقش گرای هلیدی مرور می شود. سپس، در اشاره به پیشینه نظری بحث، از الگوی آشنایی، میزان همدلی، زاویه دید و حفظ و تغییر موضوع نیز سخن به میان می آید. آنگاه ضمن اشاره به فراکارکرد متنی هلیدی، ساخت مبتدایی و ساختار اطلاعات گفتمان در آیات ناظر به داستان آفرینش، به ویژه در سوره های ص. و حجر بررسی شده و گفته می شود در این سوره ها، اطلاعات گفتمان به گونه ای کارامد ساختاربندی شده اند که با این که معانی و برخی الفاظ آنها عینا تکرار می شوند، نحوه ارایه اطلاعات کاملا تازه و بدیع است و این همان تصریف قرآنی است: ارایه اطلاعات تکرارشونده به شیوه ای بدیع.
بررسی کارکرد گروه نقشی زمان درزبان فارسی برپایة برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامة کمینه گرا (چامسکی، 1995) رویکرد غالب و جدید« زبان شناسی زایشی» است. بررسی پیوندهای سلسه مراتبیِ ساخت نمای جمله های زبان به لحاظ دانش زبانی ذهنی سخنگویان، هدف عمدة تحلیل ساختی در رویکرد یاد شده است. یکی از ویژگیهای تحلیل ساختی جمله در این رویکرد، در نظرگرفتن مقوله های نقشی است که به تبیین پیوندهای نحوی مقوله های واژگانی کمک می کند. تحقیق حاضر، ضمن ارائة توصیفی دقیق از مقوله های نقشی، به بررسی مقوله نقشی زمان در نحو جمله های فارسی می پردازد.همسو با تعاریف به کار رفته در برنامة کمینه گرا به بررسی چگونگی صرف فعل از راه بازبینی مشخّصه های تعبیرناپذیر موجود در گره زمان و فعل اصلی و عمل مطابقه خواهیم پرداخت. همچنین با در نظر گرفتن اینکه مشخّصة تصریف در زبان فارسی یک مشخّصة قوی است، با ارائة نمونه هایی نشان خواهیم داد که فعل به هستة زمان جذب می شود و درجایگاهی خارج از گروه فعلی بالا (vP) قرار می گیرد. حذف گروه فعلی و پرسشهای تأییدی از جمله شواهدی است که این فرض را تأیید می کند.
بررسی ساخت هجا و اصل توالی رسایی در زبان فارسی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی واج آرایی زبان فارسی باستان بر اساس خوانش کتیبه ها از کنت (١٩٥٣) و مشخص کردن ساخت هجایی مجاز در این زبان می پردازد. همچنین به بررسی «اصل توالی رسایی» و چگونگی تبعیت واژگان این زبان از این اصل درخوشه های همخوانی آغازه و پایانه هجا پرداخته می شود. به عبارت دیگر، ساخت هجا در زبان فارسی باستان چگونه است؟ همچنین آیا اصل سلسله مراتب رسایی در این زبان در ساخت هجا رعایت می شود؟ برای پاسخ به این سؤالات، ابتدا تمامی توالی های همخوانی موجود در آثار مربوط به فارسی باستان در آغاز، میان و پایان واژه-ها، بدون در نظر گرفتن تقطیع هجایی، شناسایی و استخراج شده اند و سپس بر اساس اصول مربوط به هجابندی، خوشه های موجود در هجا ها شناسایی شده و با اصل توالی رسایی مطابقت داده شده اند. بررسی خوشه های آغازی و میانی نشان می دهد که ساخت هجا در این زبان به صورت (c)(c)(c)v(c)(c) است و اصل سلسله مراتب رسایی در همه داده ها رعایت شده، به جز زمانی که یکی از دو همخوان s و ŝ در ابتدای هجا به عنوان عضو اول خوشه حضور داشته باشد. به علاوه، به دلیل وجود پایانه های صرفی در انتهای کلماتی چون فعل، اسم و صفت، خوشه های همخوانی در پایان واژگان این زبان دیده نمی شود.
رویکردی ادبی به همکنشی گفتمانی انسان: کاربردهای آموزشی و پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پ ژوهش دیدگاه های پژوهشگران در گستره های ادبیات، زبان شناسی، و آموزش زبان در بارة همکنشی ادبی با گفتمان انسانی را با رویکردی توصیفی، تحلیلی، و تطبیقی تجزیه و تحلیل کرده است. برای رسیدن به این هدف متغیرهای تجربة گفتمان، آثار آموزشی و پژوهشی گفتمان جامع اجتماعی ادبیات، شناخت انسان، منظورشناسی در چارچوب ادبیات و بینامتنی مطالعه شده اند. به کمک کشف الگوهای گفتمانی و منظور شناختی مختلف، استنباط آموزشی و پژوهشی مطالعة حاضر این است که از نظر محققان، گفتمان ادبی دارای نظام خلاق و گسترده ای از رابطه ها، راهبردها و روش شناسی خاصی است که منجر به شناخت جامع تر انسان میشود. تحلیل رویکردهای محققان، رابطة علت و معلولی بین متغیرهای ادبیات و نظام ارتباطی انسان را اثبات میکند. بنابر این، شناخت گفتمان ادبیات، به محقق در شناخت متغیرهای موثر در ارتباط انسانی کمک میکند. شناخت این پدیده ها مبانی تصمیم گیری در فرایندهای آموزشی و پژوهشی در گستره های ارتباطات بین فرهنگی مثل ادبیات، آموزش زبان، تربیت مترجم و ابعاد گوناگون مطالعات انتقادی در گستره های ادبیات، زبان و ترجمه را تحت تاثیر قرار داده و نشان میدهد که بدون توجه به مبانی و مقولات گفتمان منظورشناسی ادبی، تصمیمات مسئولان نظام آموزشی و پژوهشی کارایی لازم را نخواهد داشت. به دلیل این که منظورشناسی ادبی به عنوان گفتمان جامع اجتماعی باعث کشف، گسترش، و رشد و اعتلای امکانات، روش ها، و راهبردهای پژوهشی، آموزشی و یادگیری گشتالتی در این بخش از گستره های علوم انسانی گردیده است و مانع فرایند نا میمون جدایی و عدم ارتباط علوم با یکدیگر میشود.
بررسی تاریخی کارکردهای چندگانه ""که"" در فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فارسی امروز ""که"" ضمیر پرسش، نشانة بند موصولی، نشانة بند متمّمی و حرف ربط است. مقاله حاضر در پی آن است تا با نگاهی به پیشینه تاریخی کارکردهای این صورت، رابطه آنها را با یکدیگر بررسی کند. بررسی ها نشان می دهد: 1- در دورة باستان، نشانه های بندهای متممی، موصولی، ربطی/ قیدی و ضمیر پرسشی از یکدیگر متمایزند؛ 2- در دورة میانه، نشانه بندهای موصولی و ضمیر پرسشی یکسان شده اند، امّا نشانه بندهای متممی و ربطی/ قیدی از یکدیگر متمایزند؛ 3- در فارسی امروز، نشانة بندهای موصولی، متممی و ربطی با ضمیر پرسشی یکی شده است. به نظر می رسد با توجه به این که ""که"" موصولی و پرسشی در دوره میانه به یک شکل بوده اند و گرایش های رده- شناختی به این سو هستند که صورت پرسشی به موصول تبدیل شود ""که"" فارسی امروز در تمامی کارکردهایش باید مشتق از ""که"" پرسشی باشد.
از بین رفتن بعضی امکانات تصریفی فعلی در زبان فارسی جدید و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصریف و واژه سازی از مؤلفه های اصلی نظام صرفی زبان به شمار می-روند. تصریف ناظر بر استفاده از وندها برای باز نمودن روابط دستوری/ نحوی است. در این تحقیق ما به استفاده از وندهای تصریفی فعلی در فارسی جدید (فارسی دوره اسلامی) توجه می کنیم. در این دوره به خصوص بعد از قرن ششم/ هفتم هجری، وند تصریفی فعلی جدیدی به زبان فارسی اضافه نشده است؛ در عوض تعداد زیادی از وندهای تصریفی نیز از رواج افتاده اند. مهمترین وندهای فعلی منسوخ شده عبارتند از:پسوند «-ی » شرطی و استمراری، پسوند «- ست» برای ساخت ماضی نقلی، پسوند امر - ا، پسوندهای دعایی - اد و - ا . علاوه بر حذف وندها، کاربرد بعضی امکانات تصریفی فعلی مثل پیشوندهای می- و بـ - نیز در این دوره کاهش یافته است. ما در این تحقیق ضمن به دست دادن شواهد مختلف از متون متقدم، به این حذف ها و کاهش ها در نظام تصریفی اشاره خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که زبان فارسی حداقل در نظام فعلی گرایش زیادی به تحلیلی شدن داشته است. اضافه شدن کلمات نقشی جدید (مثل فعل کمکی «داشتن») با استفاده از فرایند دستوری شدگی نیز مؤید این مطلب است.
مسأله سادگی در نحو صوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میل به سادگی در توصیف نظام، یکی از مفاهیم پایه در فلسفه علم و روش های علمی است. زبان شناسی زایا نیز، برای رسیدن به کار آمدی مؤثرتر می کوشد تا اسباب نظری خود را به حداکثر سادگی برساند. در این مقاله، برای تحلیل سادگی دو نگرش چیره راجع به زبان با یکدیگر مقایسه شده اند که در هر دو آن ها میل به سادگی الزامی روش شناختی است. اولی نظریه ایکس تیره است که چامسکی آن را با اصلاحاتی در نظریه حاکمیت و مرجع گزینی برگزیده و دومی نظریه انواع در منطق است که مونتاگیو آن را برای تحلیل نحوی منطقی زبان به کار برده است. علت انتخاب این دو نظریه، این بوده است که هر دو به نتیجه مشابهی می رسند و از روش های صوری برای توصیف نظام سود می جویند. صوری سازی علاوه بر دقت درتحلیل، قابلیت تعمیم را به دنبال دارد. تعمیم خود مفهومی مأخوذ از سادگی است . یعنی هر چه رابطه ها کمّی تر باشد نظام ساده تر است. تحلیل زیر بر پایه مقایسه این دو نظریه نشان می دهد که این پیش بینی همیشه قابل تحقق نیست و توصیف سادگی همیشه ساده نیست. افزون براین، بررسی های دقیق دال بر این است که از این گونه روش های صوری، به علت رابطه های درونی در میان عناصر و اصل های هرنظریه، می توان نتیجه های دیگری هم گرفت. در نهایت، در این مقاله چنین نتیجه گرفته شده است که برای تحلیل نظام هایی که با دقت و به طور یکسان صوری سازی شده اند، اصل مازاد تبیینی که از سوی گیلیس طرح شده است، می تواند معیار خوبی برای سنجش آن ها باشد.
فرایندهای واژه سازی زبان مخفی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان همواره در جامعه نیازمند ارتباطات اجتماعی بوده و هست، و همیشه افرادی نیز بوده اند که به علت تن ندادن به هنجارهای اجتماعی، مایل نبوده اند مکالماتشان بر دیگر گویشوران آشکار شود. پس مبادرت به ایجاد گونه زبانیِ خاصی کرده اند تا بتوانند بدون بروز مشکل به ارتباط با یک دیگر بپردازند. چنین گونه زبانی ای را زبان مخفی می نامند. یکی از گروه هایی که تمایل ندارند اسرار و مکالماتشان بر دیگران فاش شود نوجوانان و جوانان هستند. زبان مخفی، مانند هر زبان دیگر، دارای فرایندهای واجی، ساخت واژی و روابط معناییِ خاصِ خود است. هدف از ارائه این تحقیق، شناساییِ فرایندهای واژه سازیِ موجود در چنین زبانی است. این تحقیق، به صورت میدانی، در بین دانشجویانِ دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان (با میانگین سنی 21 سال) صورت گرفته است. درنهایت فرایندهای واژه سازیِ به دست آمده عبارتند از: ابداع، گسترش معنایی، تعبیر نزدیک، گذر از اسامیِ خاص به عام، قرض گیری، واژه با معنای عکس، مخفف سازی، جزء واجی، سرواژه سازی، ترکیب، کوتاه سازی و ادغام.
بررسی ساختار صرفی جای نام های استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جای نام ها مجموعه ای از واژگان هستند که از روزگارانِ گذشته برجا مانده اند. در این مقاله ضمن تعریفِ جای نام شناسی و انواع جای نام ها از دید زبان شناسی، به ارائه روشی زبان شناختی برای تحلیل ساختار واژگان و دسته بندی جای نام ها پرداخته شده است. یکی از قدم های بنیادین برای بررسی درزمانی و هم زمانیِ جای نام ها، بررسی آن ها از دیدگاه صرفی است. از آنجا که جای نام ها، به عنوان مقولات زبانی، درطول زمان در معرض انواع تحولات زبان شناختی قرار دارند، در این بررسی ساخت صرفی جای نام ها در استان همدان مورد توجه قرار گرفته است. براین اساس، با کمک روش های زبان شناسی تاریخی بر روی جای نام های استان همدان، بررسی صرفی انجام گرفته است و برای هریک از وندهایی که در ساخت جای نام ها دخالت دارند، کارکرد جدیدی در جای نام سازی پیشنهاد شده، که تاکنون مطرح نبوده است.
معنی نام فریدون و ارتباط آن با سه نیروی او در سنت های اساطیری و حماسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بررسی مجموع اخبار و روایات مربوط به فریدون در منابع باستانی و متون دوران اسلامی، معلوم می شود که این پهلوان اژدرکش اساطیر ایران، از سه نیرو و قدرت شگفت، یعنی« توان رزمی »، « مهارت پزشکی»و « هنر افسونگری و جادو » برخوردار بوده است. از سوی دیگر، به نظر می رسد معنی لفظی نام «فریدون» (که خود صورت تحول یافته واژه اوستایی θraētaona- به شمار می رود) «دارنده سه نیرو و قدرت» بوده است؛ از این رو چندان بعید نیست که بین این دو مقوله، یعنی نیروهای سه گانه فریدون در روایات و معنی لغوی نام او، ارتباطی وجود داشته باشد. بررسی جزئیات گزارش های مربوط به فریدون در منابع مختلف هندی و ایرانی وجود چنین ارتباطی را تایید می کند و نشان می دهد لفظ فریدون، شاید در اصل صفتی بوده است که ایرانیان با آن یل اساطیری خود را به لحاظ داشتن سه نیروی یاد شده توصیف می کردند، اما سپس تر در اثر تحول تدریجی اسطوره، صفت مذکور به عنوان اسم عَلَم، جانشین نام اصلی پهلوان (یعنی θrīta Āθwya *) شده و برای نامیدن او به کار رفته است.
بررسی واژه دهیو (Dahyu)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از واژه های زبان فارسی به جهت نامشخص بودن ریشه و پیشینه آنها، باید سیر تحول آوایی شان، مورد بررسی قرار گیرد تا ریشه واژه ها، حتی به صورت فرضی معلوم گردد. واژه دهیو، یکی از واژه هایی است که از دیرترین ایام، یعنی از هندواروپایی تا فارسی نو، معانی متفاوتی در طول زمان به خود گرفته و در هریک از دوره ها، معنی خاصی داشته است. در این مقاله، کاربرد این واژه در متون تاریخی و فرهنگ واژگان، بر اساس منابع کتابخانه ای، ذکر شده، آنگاه برای دستیابی به شکل آغازین واژه و ریشه آن، تحول آوایی و سیر تحول آن از هندواروپایی تا فارسی نو، مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان هم، از میان ریشه های ارائه شده، بر حسب معنی و سیر تحول آوایی واژه، محتمل ترین ریشه را برای آن بازسازی کرده ایم.