فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
لیبر (2004 & 2009) نظریه ای تجزیه مدار با هفت مؤلفه معنایی و یک اصل به نام اصل هم نمایگی ارائه کرده است. در این نظریه هر عنصر زبانی یک اسکلت معنایی و یک بدنه معنایی دارد. اسکلت از یک یا چند مؤلّفة معنایی و یک یا چند موضوع ساخته می شود. بدنه معنایی دو لایه دارد: 1. لایه ای که مانند اسکلت از یک گویشور به گویشوری دیگر نسبتاً ثبات دارد و می توان آن را نشان داد؛ 2. لایه ای که اطلاعاتِ کلی و دانش فرهنگ نامه ای دارد و بسیار روان است. اصل هم نمایه سازی، موضوع های دو یا چند عنصر واژگانی را با یکدیگر هم نمایه می کند و عنصری دیگر می سازد که به یک مدلول واحد دلالت می کند.
این نوشتار ویژگی های معنایی حروف اضافه زبان فارسی را برپایه مؤلفه های معنایی بررسی و سپس دسته بندی می کند. دستاورد این نوشتار این است که حروف اضافه نیز مانند سایر اقسام کلام، نقش معنایی دارند و در نتیجه اسکلت و بدنه معنایی آنان ضعیف است. همچنین می توان بر پایه نقش معنایی، آن ها را دسته بندی کرد.
فرآیند معناسازی در مثنوی سلامان و ابسال جامی بر اساس الگوهای نشانه- معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه- معناشناسی، رویکردی نوین در تجزیه و تحلیل متن و نظام های گفتمانی است. این رویکرد در نقد ادبی، به ارائة الگوهای متعددی منجر شده است که چگونگی کارکرد، تولید و دریافت معنا از متن را مورد تبیین قرار می دهد. این الگوهای برآمده از منطق متن تلاش می کنند هرگونه امکان خوانش متکثّرِ خارج از نظام ارزش گذاری اثر ادبی را تا جای ممکن کاهش دهند. از این رو این مقاله، مثنوی سلامان و ابسال جامی را که از جمله متون عرفانی و دارای بیان رمزی و قابلیت تأویل پذیری است، برای بررسی مورد توجه قرار داده، تلاش می کند ضمن معرفی چگونگی عملکرد الگوهای نشانه- معناشناسی، چرایی بهره مندی شاعر از هر دو فرآیند ممکن معناسازی در این متن را تبیین نماید؛ فرآیندی که به صورت رفت وبرگشتی در الگوی مربع معناشناسی تجلی می یابد. مقاله حاضر با بهره گیری از الگوهای نشانه- معناشناسی در بررسی تحلیلی مثنوی سلامان و ابسال جامی، این فرض را مطرح می کند که بهره گیری از هر دو فرآیند معناساز در این متن، اشاره به مفهوم «بازگشت» دارد و جامی تلاش می کند این مفهوم را از طریق رمز و بیان رمزی در قصة «سلامان و ابسال» ارائه نماید.
ساختار سطح آوایی واژگان ذهنی فارسی زبانان: بر اساس شواهد انگیزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگاره های فعّال سازی انتشاری ارائه شده از ساختار واژگان ذهنی، این مخزن را به چند سطح (معنایی، نحوی، آوایی) تقسیم می نمایند. هر سطح، شبکه ای از گره هایی است که با هم پیوند یافته اند. این پیوندها در هر سطح ماهیتی متفاوت دارند. مطالعات انجام شده بر روی زبان انگلیسی نشان داده است که در سطح آوایی، صورت های آوایی واژه ها از طریق پیوندهایی که بر اساس شباهت های واجی و هم چنین وزنی شکل گرفته اند، به یکدیگر متّصل اند. در این پژوهش، با استفاده از یک آزمون انگیزش آوایی در پی شناخت نوع پیوندهای میان صورت های آوایی واژه ها در واژگان ذهنی فارسی زبانان بوده ایم. 30 نفر در این آزمون انگیزشی پوششی شرکت کردند و نتایج حاصل، پس از تحلیل های آماری، مشخص کرد که سطح آوایی واژگان ذهنی در فارسی زبانان وزن-محور است و شباهت های واجی نقش کم رنگ تری را ایفا می نمایند.
پیوستگی معنایی متن از منظر نظریه آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که بخشی از پژوهشی وسیع دربارة میزان کارایی نظریة آمیختگی مفهومی در تبیین مؤلفة شناختی فرآیند ساخت معنا در قصه های عامیانه است، می کوشیم با توجه به مبانی نظریة «آمیختگی مفهومی»، پیوستگی معنایی را که یکی از مهم ترین عوامل ساخت معناست، در قصه ای از قصه های عامیانه ایرانی بررسی کنیم. دو پرسش اصلی این مقاله عبارت اند از این که آیا به استناد مبانی و قواعد نظریه آمیختگی مفهومی می توان پیوستگی معنایی در قصه ها را تحلیل کرد؟ و دیگر این که تا چه اندازه یافته های حاصل از این تحلیل قابل تعمیم هستند؟
فرض ما بر این است که با استفاده از چارچوب نظریة آمیختگی مفهومی- که توسط ژ. فوکونیه و م. ترنر(2002) مطرح شده است- می توان چگونگی ایجاد و حفظ پیوستگی معنایی متن را در قصه های عامیانه تبیین کرد. نتایج این بررسی نشان می دهد که کاربست نظریة آمیختگی مفهومی می تواند در تحلیل پیوستگی معنایی و تفسیر متن از منظر معنا شناسی شناختی راهگشا باشد؛ علاوه برآن که با استفاده از انگارة چهار فضایی مطرح شده در این نظریه می توان چگونگی تصویرسازی در ذهن مخاطب و پیوستگی معنایی این تصاویر را با هم نشان داد.
بررسی ساخت و شکلگیری قید اشتقاقی در فارسی معیار از منظر شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های مطالعاتی رویکرد شناختی، بررسی ماهیت و چگونگی تغییرات درون زبانی و شکل گیری مقولات زبانی است. مقولات زبانی همواره در معرض تغییرات درون زبانی و برون زبانی هستند و بازنمود این تغییرات در صورت و کارکرد عناصر زبانی قابل مشاهده است. این در حالی است که در آن سوی تغییرات صوری و به موازات آن ها، تحولات شناختی نیز در ذهن گویشوران زبان در حال رخ دادن است که می تواند مبنای تغییرات صوری باشد.
هدف این مقاله بررسی و تبیین این نوع فرآیندهای شناختی و مقوله سازی زبانی دربارة مقولة قید اشتقاقی فارسی معیار (امروزی) است. گفتنی است که تنها عنصر هر زبان که می توان آن را به اصطلاح مقوله- نقش نامید، قید است که به جهت عملکرد و ساختار، منحصربه فرد است و این مسئله از دلایل اصلی پژوهش حاضر است.
در این مقاله ساخت و نیز سازوکار شکل گیری قیدهای اشتقاقی فارسی معیار از منظر زبان شناسی شناختی بررسی می شود و با بهره گیری از نگرش شناختی از دریچه ای متفاوت به فرآیند قید سازی در زبان فارسی پرداخته می شود که تبیینی است نوآورانه برای فرآیندهای اشتقاقی در حوزة صرف.
زمان و نمود در کردی موکریانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف جستار حاضر توصیف نظام زمان دستوری و تبیین ارتباط آن با نمود در کردی موکریانی است. لذا ابتدا زمان دستوری را توصیف کرده و سپس ارتباط آن را با انواع نمود دیدگاهی و موقعیتی روشن می سازیم. نتایج نشان می دهد که کردی موکریانی دارای یک نظام زمانی دوشقی (گذشته و غیرگذشته) است که در ترکیب با مفاهیم وجه نما و نمودنما می تواند ترکیبات زمانی متفاوتی را بسازد. ترکیب این نظام با مفاهیم وجهی صور متفاوتی از جمله ساختارهای آینده نما و پسایندی را به وجودمی آورد. علاوه بر این در ترکیب نمود و زمان ساختارهای کاملی از جمله کامل نتیجه ای، تجربی و متأخر پدید می آیند. همچنین نتایج نشان می دهد که زمان حال حاوی نمود ناقص بوده و زمان گذشته بی نشان ترین زمان برای نمود کامل است. تمام نمودهای موقعیتی به سهولت با گذشتة ساده همراه می شوند، اما برخی از آنها (لمحه ای، دستاوردی و در مواردی افعال ایستا) در زمان حال دچار نمودگردانی می شوند.
بررسی میزان متجانس بودن نظام تصریفی زبان فارسی برمبنای نظریة صرف طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر که پژوهشی نظریه بنیاد و داده بنیاد است ضمن معرفی نظریه صرف طبیعی، نظام تصریفی زبان فارسی را طبق اصل تجانس نظام، یکی از اصول مطرح در نظریه وابسته به نظام این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است. نگارندگان ضمن ارائه ویژگی های منحصر به فرد وندهای تصریفی و تجزیه و تحلیل آن ها بر اساس پنج ویژگی که در این اصل مطرح شده (وجود نظام های مقوله ای و مقولات، وجود صورت های تصریفی متصل به پایه، وجود نمادها به صورت مجزا یا ترکیبی برای مقولات مختلف، وجود انواع نشانه های مرتبط با نظام مقوله ای آن زبان و وجود یا عدم وجود طبقات تصریفی)، میزان متجانس بودن وندهای تصریفی زبان فارسی را مورد بررسی قرار داده اند. به همین منظور وندهای مزبور در سه ابرطبقه اسم، فعل و صفت تجزیه و تحلیل شده اند که از بین این طبقات، ابرطبقه صفت کاملاً متجانس و متحدالشکل می باشد و دو ابرطبقه دیگر در رده های پایین تری از تجانس قرار می گیرند.
«حذف فعل» از منظر معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های خلأ نحوی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد توصیف ویژگی های خلأ نحوی در زبان فارسی بر اساس مطالعات انجام شده در این زمینه در سایر زبان هاست. با بررسی خلأ نحوی در زبان فارسی درمی یابیم که خلأ نحوی در زبان فارسی دارای شباهت ها و تفاوت هایی با خلأ نحوی در سایر زبان هاست. ویژگی های بارز خلأ نحوی در زبان فارسی عبارتند از: وجود رابطه تقابلی بین عناصر باقی مانده در همپایه خلأدار و عناصر متناظر در همپایه پیشین، امکان حذف برخی از عناصر درون گروه فعلی به همراه فعل، تکریری بودن خلأ نحوی، ضرورت توازن آرایش سازه ای در بند مرجع و بند خلأدار، امکان وقوع خلأ نحوی در ساخت های تفضیلی و هم چنین امکان وقوع آن در جایگاه میانی همپایه دوم و ضرورت همسانی مشخصه های زمان و عدم ضرورت مشخصه های مطابقه در همپایه ها.
نقش معنایی و نحوی تکواژ Rā- در کردی سورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی نقش معنایی و نحوی تک واژ -rā در کردی سورانی است که بر اساس رویکرد «دستور نقش و ارجاع» ون ولین (1996; 1997; 2007) تحلیل می شود. در این مقاله نشان داده می شود که پیوستن -rā به فعل ، سبب عدم حضور تمام نقش های خاصِ مربوط به اثرگذار از جمله کنشگر، نیروی طبیعی، ابزار و نقش های خاص دیگر مانند تجربه گر، اجرا کننده، مصرف کننده و نظایر آن در سطح نحو می شود؛ نقش هایی که به طور مستقیم اثرپذیر را تحت تأثیر قرار می دهند. از آنجا که در تمام موارد ذکرشده، تبلور و تجلی -rā سبب عدم حضور اثرگذار در سطح نحو می شود، نقش اصلی و محوری تک واژ -rā «پاد- اثرگذار» است. برحسب ویژگی های معنایی گروه اسمی هر چه درجه کنشگری بیشتر باشد، احتمال پیوستن این تک واژ به ریشه فعلی بیشتر است. هر چند تجلی –rā غالباً در قالب بندهای دارای فعل های دو ظرفیتی است، این تک واژ می تواند در بند های دارای فعل های یک ظرفیتی نیز که دارای موضوع اثرگذار هستند، تجلی یابد و سبب عدم حضور اثرگذار شود. افزون بر این، برحسب حضور تک واژ -rāدر یک ساخت، نقش یک تک واژ غیر معلوم را نیز ایفا می کند؛ همچنین در این مقاله نشان داده می شود که همه ساخت های غیر معلوم در بطن رویداد خود، اثرگذار دارند.
بررسی الگوی تکیه ی زیروبمی در گفتار فارسی مردان و زنان ایرانی مسلّط به زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی واج شناسی لایه ای، دو نوع تکیه را متمایز می کند که عبارتند از تکیه واژگانی و تکیه زیروبمی. این مقاله به بررسی و تحلیل صوت شناختی تکیه ی زیروبمی در گفتار فارسی گویشوران فارسی مسلّط به زبان انگلیسی می پردازد. زبان شناسان همواره از پدیده ی تداخل زبانی که طی آن ویژگی های مختلف زبان اول عناصر متناظر در زبان دوم را تحت تأثیر قرار می دهند. اما در این پژوهش تأثیر معکوس زبان دوم بر زبان اوّل مورد بررسی است که کمتر به آن توجه می شود. بر این اساس، با ارائه الگوی تکیه و مقایسه ی دو زبان انگلیسی و فارسی، گفتار فارسی افراد دوزبانه ی فارسی- انگلیسی از الگوی تکیه مورد تحلیل و مقایسه قرار می گیرد. در تحقیقات پیشین، الگوی تکیه ی زبان انگلیسی در هجاهای آغازین یا میانی کلمات یعنی الگوی تکیه ی چپ گرا و الگوی تکیه ی زبان فارسی در هجای پایانی کلمات یا الگوی تکیه ی راست گرا بیان شده است. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار پِرَت مورد تحلیل صوت شناختی قرار گرفت و در نهایت، الگوی تکیه ی گفتار فارسی افراد به تفکیک جنسیت ارائه شد. نتایج حاکی از تأثیرپذیری نسبی الگوی تکیه در تلفظ فارسی افراد مورد آزمایش از الگوی تکیه زبان انگلیسی بود و این تأثیر در زنان به مراتب بیشتر از مردان مشاهده شد.
فرایند معنی یابی با رویکرد ریشه یابی واژگان؛ معنای واژة «رهوا» در قرآن کریم از دریچة زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال طرح معنایی جدید از واژة «رهو» در آیة شریفة ﴿وَاتْرُکْ الْبَحْرَ رَهْوًا﴾ (الدّخان/44) است. در کتب لغت و تفسیر، عموماً دو معنای «آرام» و «شکافته» برای این واژه ذکر شده است. در مقاله پیش رو، در این باب، واژه نامه هایی چون لسان العرب، تاج العروس، المفردات فی غریب القرآن و غالب تفاسیر مهمّ جهان اسلام، از نخستین آن، یعنی تفسیر مقاتل بن سلیمان تا نمونه و المیزان مورد بررسی و استناد قرار گرفته است، امّا نگارندة این مقاله ابتدا این دیدگاه را مطرح کرده است که واژة مزبور در این سیاق قرآنی، معنایی دیگر دارد و آنگاه استدلال نموده است که این واژه، دخیل و از خانوادة زبان های سامی می باشد و از این رو، در واژه نامه های عبری، آرامی و سریانی به جستجوی معنای آن پرداخته است و معانی دیگری را ارائه داده که سازگاری بیشتری با سیاق آیة شریفه دارد.
بسترها، چشم اندازها، کاربردها و چالش های مطالعة واژگان در متون دانشگاهی: ضرورت توجه بیشتر به زبان فارسی و زبان آموزان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، می کوشیم با نگاهی انتقادی کمبود توجه به واژه پژوهی در متون دانشگاهی را بررسی کنیم و با بررسی ابعاد مختلف این موضوع، چشم انداز روشنی از پیش زمینه ها، مسیرها و موانع موجود در این حیطه را ارائه کنیم. در این راستا، تمرکز این مقاله هم بر کمبود پژوهش درمورد زبان علمی فارسی است و هم بر کم توجهی پژوهش ها به زبان آموزان فارسی زبان. ابتدا تصویری کلی از اهمیت یادگیری و تسلط بر ابعاد مختلف واژگان در زبان دانشگاهی را بررسی می کنیم و درادامه، برخی از پیکره ها و لیست های واژگانی پراهمیت را معرفی می نماییم که در ادبیات تحقیق وجود دارند. پس از تبیین اهمیت و ضرورت پژوهش در این حوزه، کوشیدیم تصویری چندبعدی از زوایای مختلف پژوهشی ارائه کنیم که باید مطمح نظر پژوهشگران این حوزه باشد و مورد بحث قرار گیرد. در این میان، مباحثی چون همنشینی واژگان، زنجیره های واژگانی، نوسانات واژگانی درون متنی و بین متنی و برخی موضوعات دیگر را بررسی کردیم و درنهایت، برخی از چالش ها و موانعی را که پیش روی تحقیق در این حوزه قرار دارند معرفی نمودیم.
همخوان ملازی در فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل بهینگی فرایند تضعیف در کُردی سنندجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر بر اساس اصول و روش های واج شناسی بهینگی به بررسی فرایند آوایی تضعیف به ویژه نوع صفیری شدگی آن، یعنی تبدیل یک همخوان انسدادی به یک همخوان سایشی یا ناسوده، در گویش کردی سنندجی می پردازد. بررسی و تحلیل داده ها نشان می دهد که فرایند مذکور در همه جایگاه هایی که تحت عنوان ضعیف شناخته می شوند، یعنی جایگاه های آغازه هجا، پایانه هجا و میان-واکه ای و با یکی از انگیزه های رسایی (در خوشه های دوهمخوانی پایانه هجا و به منظور حفظ انطباق آنها با اصل توالی رسایی)، یا همگونی در میزان رسایی با یک آوای مجاور که از میزان رسایی بالاتری برخوردار است، به وقوع می پیوندد. اما در نوع خاصی از تضعیف در این گویش که عمدتاً محدود به بافت های واجی می شود و بافت های صرفی مانع اعمال آن می شوند، با وجود یکسانی انگیزه وقوع، یعنی همگونی در میزان رسایی، تغییر نه در نوع انسداد بلکه در میزان آن در یک آوای واحد رخ می دهد.
بازشناسی دگردیسی فکری عاطفی قیصر امین پور در بستر گزاره های پرسشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربردشناسی به کارکرد زبان در بافت مربوط است و هر جمله ثابت در بافت های متغیر می تواند کارکردهای متفاوتی داشته باشد؛ ازاین رو، معنا همان کاربرد است و مستقل از بافت وجود ندارد، اما نوع جمله ها از عوامل تعیین کننده در استنباط معانی است. جمله پرسشی در زبان فارسی دارای دوگونه ایجابی و غیرایجابی است. هدف از گزاره های پرسشی غیرایجابی یا بلاغی انتقال پیام به طرز غیرمستقیم و مؤثرتر است. قیصر امین پور در دفترهای پنج گانه شعری از گزاره های پرسشی به صورت گسترده و گوناگون استفاده می کند. پرسش های هریک از دفترها محصول اوضاع اجتماعی و افق های فکری عاطفی شاعرند و هرچه از دوره اول به دوره سوم نزدیک تر می شویم، ازنظر کیفی و ژرف اندیشی، خردمندانه تر و واقع گرایانه تر می شوند؛ به همین دلیل، با بررسی انگیزه های گزاره های پرسشی براساس فرایند زمانی می توان به بازشناسی دگردیسی فکری عاطفی شاعر دست یافت. مهم ترین این انگیزه ها عبارت اند از: 1) حیرت 2) تردید 3) انتقاد 4) امیدواری. حیرت در اشعار قیصر از یقین به آرمان های انقلاب و جنگ، به حیرت در خودشناسی و دست یابی به مقصود منجر می شود و تردید امین پور اساساً مربوط به دوره سوم و رهاورد حیرت هایش است و ابعاد اعتقادی و عمل گرایانه و واقع گرایانه را دربرمی گیرد. مهم ترین دگردیسی های فکری عاطفی شاعر عبارت اند از: 1) از یقین به تردید 2) از آرمان شهر به شهر و زندگی واقعی مردم 3) از فردگرایی به جمع گرایی 4) از نگرش به بینش یا از مشاهده به اندیشه 5) از پیروزی در جنگ به پیروزی بر جنگ 6) از نومیدی به امیدواری.
تعیین رده گویش کردی ایلام براساس اندازه گیری VOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان سرنخ های مشخصه آوایی واکداری زمان شروع واک (VOT ) یکی از مهمترین سرنخ ها به شمار می آید. VOT اصطلاحی است که توسط آبرامسون و لیسکر در سال 1964 ابداع شد و به فاصله زمانی میان انفجار رهش همخوان انسدادی و شروع امواج شبه منظم نشان دهنده تکانه های حنجره گفته می شود و واحد اندازه گیری آن میلی ثانیه است. در این مطالعه، VOT در تمایز واکداری انفجاری های دهانی گویش کردی ایلام در دو جایگاه آغازین و میان واکه ای به کمک آزمون تولیدی که روی کلمات تولیدشده 5 گویشور زن و 5 گویشور مرد از گویش مذکور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمون ها نشان داد که VOT یک سرنخ قوی برای تمایز واکداری به شمار می رود و به طور خاص این یافته ها حاکی از آن بودند که گویش کردی ایلام در رده زبان هایی قرار دارد که برای تمایز واکداری از مقوله های غیر مجاور ]واکدار [ و ]بیواک دمیده[ استفاده می کنند و به دلیل حفظ پدیده دمش در دو جایگاه آغازین و میان واکه ای، مشخص شد که در این گویش اصل یکپارچگی بر اصل کم کوشی ترجیح داده می شود..
بررسی کنش گفتاری «استدلال» در زبان تبلیغات مجلات انگلیسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت تبلیغات در به تصویر کشیدن زبان تفکرات غالب جامعه، پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی موشکافانة کنش گفتاری «استدلال» در زبان تبلیغات فارسی و انگلیسی مجلات بپردازد. بدین منظور، صد تبلیغ از مجلات انگلیسی و فارسی (پنجاه تبلیغ از مجلات فارسی و پنجاه تبلیغ از مجلات انگلیسی) که در ده سال اخیر به چاپ رسیده اند، مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از آن که تبلیغ های ذکرشده به صورت تصادفی انتخاب و گردآوری شدند، از مدل تولمن (1958) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج آماری آزمون «کای دو» روی عناصر مختلف کنش گفتاری استدلال، تفاوت های معناداری میان تبلیغات فارسی و انگلیسی نشان داد. یافته های این پژوهش نشان داد استدلال های تبلیغات فارسی بر پایة «ادعا» استوار است؛ حال آن که تبلیغات انگلیسی بیشتر از «داده» استفاده می کنند. در پایان، دلایل فرهنگی که به نظر می رسد منجر به این تفاوت شده است، مورد بحث قرار گرفتند.
تحول معنایی وامواژه های عربی در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول معنایی یکی از تغییرات زبانی است که در سطح واژه ها رخ می دهد و منظور از آن، حفظ شکل ظاهری واژه و تغییر معنای نخستین و پذیرش معنایی تازه است. وام واژه ها یکی از زمینه های به وجود آمدن تحول معنایی هستند. در این مقاله، به تحول معنایی برخی از وام واژه های عربی کتاب کلیله و دمنة فارسی می پردازیم. ابتدا عوامل و نحوة تحول معنایی را از نظر زبان شناسان مطرح می کنیم و سپس وام واژه های تحول معنایی یافتة کتاب کلیله و دمنه را براساس این اصول مورد بررسی قرار می دهیم. در این بررسی که مطالعه ای طولی است، تحول معنایی وام واژه های عربی را در زبان فارسی قرن ششم هجری نسبت به قرون پیشین مقایسه کردیم. برای این کار، چهار لغت نامة عربی در قرن های دوم، سوم و پنجم را انتخاب و معنی آن ها را با لغت نامة دهخدا در زبان فارسی مقایسه کردیم. هدف این پژوهش بررسی جایگاه وام واژه ها در ادبیات تطبیقی و اهمیت بررسی آن ها در متون ادبی فارسی است. پس از بررسی چرایی تحول معنایی وام واژه ها، چرایی اهمیت آن ها در ادبیات تطبیقی را مشخص کردیم.