فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
«مجالس» دربرگیرنده سخنان مشایخ و پیران تصوف است که بسیاری از آموزه های عرفانی و نکات بدیع تصوف را از طریق آنها به مریدان خویش وسایر مردم منتقل می کرده اند. مجالس و معارف ابوعلی دقاق، شیخ ابواسحاق کازرونی، ابوسعید ابوالخیر، احمد غزالی، سیف الدین باخرزی، بهاء ولد، برهان الدین محقق ترمذی، شمس تبریزی، مولانا و دیگران مشهور است. جلال الدین عتیقی تبریزی، شاعر عارف مسلک قرن هفتم و هشتم هجری، مجالسی دارد که در سفینه تبریز 32 مجلس ثبت شده و در آنها حقایق تصوف و اسرار سیر و سلوک بیان شده است.در این فصلنامه پس از درج مقدمه ای در معرفی مجالس و عتیقی، عین مجالس عتیقی، در دو قسمت، از نسخه خطی سفینه تبریز، محفوظ در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، مکتوب به سال 723 قمری، تصحیح و نقل می شود. این مجالس تفسیر عرفانی آفرینش، رمزهای عرفانی آیات قرآن و نکات دقیق عرفانی را از زبان عارفان بزرگ بیان می کنند و عرفان و تصوف را آموزش می دهند.
وجودشناسی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجودشناسی از موضوعات و مسایل با اهمیت در حوزه فلسفه و عرفان است، به طوری که محور اساسی این دو دانش به شمار می رود. هم فلاسفه و هم عرفا مدعی اند موضوع دانش آنها «وجود مطلق» است. این اشتراک در لفظ موجب پیدایش برخی از لغزشها در حوزه فلسفه و عرفان به ویژه برای پیروان فلفه صدرایی شده است «چه آنها به هنگام بحث از اصالت وجود و مسایل مربوط به وجودشناسی برای تایید نظرات خود به دیدگاه های عرفا استشهاد می کنند در صورتی که هیچ اشتراکی – جز اشتراک در لفظ – میان وجودشناسی صدرایی و وجودشناسی عرفانی وجود ندارد، زیرا اصالت وجود صدرایی در قلمرو وجود امکانی مطرح گردیده است، بدین معنا که وجود در قیاس با ماهیت که هر دو مربوط به عالم امکان می باشند (کل ممکن زوج ترکیبی له ماهیه و وجود) دارای اصالت است. لیکن مقصود عرفا از وجود مطلق وجود واجبی است و عارف هرگاه و هرکجا از وجود یا اصالت آن سخن می گوید مرادش وجود خداست و نه چیز دیگر. در این مقاله تلاش تا تفاوت این دو دیدگاه تبیین گردد.
«تحلیلی انتقادی از فرقه نعمت اللهیه گنابادیه»
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۵ شماره ۳۹
حوزههای تخصصی:
ریشه یابی واژه تصوف و عرفان در قرن اول هجری(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
مضامین مشترک عرفانی شیخ شهاب الدین سهروردی و عین القضات همدانی
حوزههای تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی و عین القضات همدانی، نام هایی نا آشنا نیستند؛ سهروردی را با حکمت اشراق می شناسیم، حکمتی که نور و روشنایی به ارمغان آورد و با امتزاج حکمت ایران باستان و حکمت اسلامی ؛طرحی نو درانداخت و آن دیگری را با کتاب شور انگیز تمهیدات و با سخنان ناب و اندیشه های زلال؛ اما آنچه مهم تر از هر چیز دیگر است و این دو انسان دلباخته را در کنار هم می نشاند، شهادت خونبار آنهاست. چرا که هر دو جان بر سر یک راه نهادند و هر دو قربانی جهل صاحبان زمانه خود شدند. هر چند عین القضات(م. 492هـ .ق، ف. 525 ) و سهروردی (م. 549، 587 ) بیش از نیم قرن از هم فاصله زمانی داشتند، اما با مطالعه آثار آنها می توان به مشترکاتی در اندیشه های عرفانی آن دو دست یافت. این پژوهش بر آن است تا ابتدا با مقدمه ای کوتاه شیخ اشراق را در دیار عرفان و تصوف شناسائی نماید* ، آن گاه شماری از مضامین مشترک عرفانی آن دو شیخ شهید را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
سیری در عرفان جهانی (جلوه هایی از عرفان تطبیقی)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در عرفان جهانی نیازمند درک انگاره های عالی عرفان در مذاهب الهی، ادیان غیر الهی، بررسی عمیق و هم اندیشی ژرف در نظریه های عرفای ربانی، عاشقان الهی، معتقدان مؤمن و اصحاب پیامبران و عرفان طلبان می باشد که می توان منشاء آن را در نقش های تئوریک، و جهت های عالی شناخت جستجو نمود. همین طور که اداره، هدایت و سازماندهی یک نهاد اجتماعی بستگی به علاقه و توانمندی مدیر آن از جهت علمی و اجرائی دارد، سیر عمیق در عرفان جهانی به منظور مقایسه اصول، هدف ها و روش های کشف رموز خلقت، عارفان اندیشمند و سالکان کنکاش گر را می طلبد که راههای شهودی تقرب به حق مطلق را طی کرده و در وادی خودیابی به خدایابی به مسیر درست و سنجیده دست یافته باشند.پژوهشگر در این مقاله ضمن بررسی ریشه های تئوریک عرفان حقیقی نظیر جهت گیری آرمانی و آموزه های خداگرائی، مکاتب عرفان الهی را مورد بررسی قرار داده، آن ها را از نحل خداگریزی ومادیگرائی محض مجزا نموده، مفاهیم، فلسفه و اصولی که آثار آفرینش را به آفریدگار ارتباط می دهد با عرفان های عملی تطبیق نموده، عرفان های منطقی را از عرفان های خرافاتی و دور از حقیقت جدا ساخته است. در پایان به کند و کاو در اندیشه ها و آثار عرفانی دو تن از عرفای بزرگ مسیحی در قرن های 15 و 19 پرداخته است.
عرفان و پیشگیری از جرائم
حوزههای تخصصی:
جوامع انسانی در قرن های گذشته با استفاده از شرایع دینی به پاکسازی فرد و جامعه از انحرافات و به از بین بردن بزهکاری و مبارزه با جرائم اقدام می کرده اند، اما با پیشرفت های اخیر در زمینه های فن آوری و علوم مختلف، چون آن شریعت ها نوسازی نمی گردید و متناسب با نیازهای روز به پیش نمی آمد، دیدگاه مادی و منفعت طلبانه انسان مداری، براساس کسب سود و لذت بیشتر بر رشته های مختلف حقوق تفوق یافت. در جامعه امروز بشری که به عرفان گرایش پیدا شده و انسان ها به باطن و قلب دین تمایل یافته اند باید از این انرژی در زمینه های مختلف حقوقی و به ویژه برای پیشگیری از جرائم و آسیب های اجتماعی بهره گیری نمود و راهکارهای لازم را ارائه داد.
سخن و سخنوریِ مولانا
حوزههای تخصصی:
آن چه در این مقاله بیان شده در خصوص سخن وسخنوریِ مولاناست. و غرض آن است که گستره و عمق سخنان مولانا را ذکر کرده و قدرت سخنوریِ مولانا را که در شعر و نثر در اوج توانائی قرار گرفته نمایش دهد. و نیز بنا دارد به برخی عوامل و موانع سخن گوئی او هم اشاراتی داشته باشد. لذا بیشترینه مآخذ آن آثار خود مولانا و به ویژه کتاب شریف مثنوی معنوی است که جامع باورهای شریعت و طریقت، و حاوی اسرار درونی و حقایق باطنی مولاناست. ابیاتی را که در آن خصوص نقل کرده ایم فقط نمونه هائی اندک و مختصر برای اثبات موضوع است.
ظاهر و باطن نزد صوفیه
حوزههای تخصصی:
حقیقت «ذکر»
حوزههای تخصصی:
در میان همه کاربردهای «ذکر» در قرآن کریم، یک قدر مشترک وجود دارد که در همه آنها ملحوظ است؛ اما یک معنای اضافی در اکثر آنها ضمیمه شده است. برخی فروعی برای ذکر آورده اند که حتی شامل «تفکر» هم می شود.
ذکرالله، اتصال به حضرت احدیت است و در جلوه های گوناگون، ظهور می کند. مطلق بودن «اذکرونی» در قرآن، انواع یادکردهای انسان از خدا را، پوشش می دهد. تفسیر پیشوایان معصوم(ع) و دیدگاه برخی مفسران مانند شیخ طوسی، طبری، طبرسی، زمخشری، میبدی، فخررازی، ابوالفتوح رازی، علامه طباطبایی و سیوطی، به همراه تحلیل و ارائه نظر، بخش های عمده این مقاله است.
عالی ترین «ذکر»، نسیان ذکر است که در اتصال به خداوند محقق می شود. در این نوشتار ذکر زبان، روح، نفس، عقل، سر، قلب و... تفسیر شده است.
غزالى و تولستوى در جست وجوى معناى زندگى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
معناى زندگى از سه جنبه هدف دارى, ارزش مندى و کارکرد زندگى یکى از مهم ترین پرسش هاى بشر و به گفته برخى فیلسوفان, مهم ترین پرسش بشر است. در واقع, نحوه درگیرى انسان با این مسئله مهم و تلاش هایى که براى پاسخ به آن انجام مى دهد, تعیین کننده مسیر اصلى زندگى و نیز سرنوشت سعادت آمیز یا فلاکت بار اوست. از این رو, مطالعه زندگى انسان هاى بزرگى که با این مسئله مهم دست به گریبان شده اند, به ما کمک خواهد کرد که در برخورد با مسائل مربوط به زندگى, باآغوش باز به استقبال آنها برویم و فرصت هاى مُغتنم اندیشیدن را از خود نستانیم و سرمایه هاى وجودى خویش را باز یابیم.
مقاله حاضر با چنین هدفى به بررسى و مقایسه روند تحوّل و انقلاب درونى دو انسان بزرگ, یعنى امام محمّد غزالى, دانشمند مشهور جهان اسلام (405 ـ 505 هـ) و لئو تولستوی1, نویسنده نامدار روسى(1828 ـ 1910 م) و بر اساس اعترافاتى که خود در کتاب هاى المنقذ من الضلال و کتاب اعتراف و سرشمارى در مسکو, با لحنى بسیار صادقانه و صمیمى به رشته تحریر درآورده اند, مى پردازد. پرسش از معناى زندگى این دو دانشمند را به گونه اى تحت تأثیر قرار داد که سراسر زندگى شان را وقف یافتن پاسخ مناسب و معقول این مسئله کردند. گفتنى است براى دقت و سهولت, روند بررسى و مقایسه سیر تحوّل و انقلاب درونى این دو در چارچوب (مؤلفه هاى دوران نامطلوب زندگى, عامل یا عوامل تحوّل, مؤلفه هاى دوران مطلوب زندگى و میزان تأثیرپذیرى از دین شخصى) انجام خواهد شد.