فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۳٬۱۸۸ مورد.
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
145 - 182
حوزههای تخصصی:
موضوع اسراف یکی از موضوعات مهم دینی است که از جهات گوناگون شایسته پژوهش می باشد و غالباً از وجه نظر فقهی و اخلاقی بدان نگریسته می شود تا جایی که حرمت شرعی آن در آیات و روایات متعددی مطرح گردیده و قبحِ اخلاقی آن از نظر عقلی نیز به نظر امری روشن می رسد. از نظر مفهوم شناسی، اسراف مفهومی بسیار جامع بوده و هرگونه زیاده روی در کمیّت، کیفیّت، بیهوده گرایی و اتلاف و مانند آن را شامل می شود؛ برای نمونه از زیاده روی در هزینه های زندگی گرفته تا هر انحراف جنسی، قدرت طلبی در جامعه و حتی ظلم به نفس، در زمره اسراف بوده و تمامی این موارد در عین حال که موضوعی فقهی هستند، در حوزه اخلاق اجتماعی نیز مطرح می شوند. این موضوع در روایات شیعه و اهل سنت به وفور منعکس شده و آنچه در این میان حائز اهمیت است، وجود روایاتی در منابع حدیثی، کتب سیره و... است که در ظاهر، برخی از اموری که زیاده روی و اسراف در آن صورت می گیرد را از مقوله ی اسراف خارج می نماید. ظاهر این گروه از روایات، متناقض با دیگر روایاتِ باب اسراف و همچنین متناقض با مفهوم لغوی، عرفی، شرعی و اخلاقی اسراف می باشد. آنچه در این مقاله دنبال می شود، واکاوی متن پژوهانه روایات معارض اسراف همراه با تبیینی دقیق و نظامند از آن اخبار بوده که به روش تحلیلی- توصیفی صورت می پذیرد. بررسی متن پژوهانه این روایات، نشان می دهد که اولاً رویات موهم تعارض در موضوع اسراف در دو دسته «روایاتی که در ظاهر، بعضی امور و اشیاء را از موضوع اسراف استثناء می نماید» و «روایات اسراف در انفاق، افعال البر و...» تقسیم می شود و ثانیاً تعارض موجود میان دو دسته از روایت مذکور، تعارض حقیقی و مستقر نبوده و میان این روایات امکان جمع عرفی وجود دارد؛ از این رو این گروه از روایاتِ متعارض - مشروط به صحت سند- باید با قرائن دیگر متن پژوهی سنجیده شده و نباید با یک بررسی ظاهری و اجمالی حکم کلی بر اسراف یا عدم اسراف در برخی حوزه ها نمود.
جایگاه اخلاق در مسائل فقهی: مطالعه موردی روایات خمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
125-144
حوزههای تخصصی:
اخلاق افزون بر فرهنگ سازی و هویت آفرینی برای جامعه و فرد زمینه را برای اجرای تکالیف شرعی و قانونی اعم از عبادات، معاملات، احکام، قوانین مدنی و اجتماعی فراهم می آورد. ازآنجاکه در قرآن مسائل فقهی و اخلاقی جدا مطرح نشده، لذا ضروری است که نحوه ارتباط این دو در روایات نیز پی جویی شود؛ بنابراین مسئله اصلی این مقاله توجه به نکات اخلاقی مطرح در روایات خمس است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است. جایگاه اخلاق در روایات مربوط به خمس در دو حوزه کلی مطرح است. یکی جایگاه گزاره های اخلاق در اصل تشریع خمس و دیگری جایگاه گزاره های اخلاقی در علت تشریع برخی احکام خمس. به طور مثال بحث عدالت و انصاف ازجمله گزاره هایی اخلاقی است که پایه و اساس تشریع احکام فقهی خمس در زمینه بخشش و یا نحوه و زمان پرداخت خمس قرارگرفته است. سهل گیری ازجمله گزاره هایی اخلاقی است که اساس تشریع برخی از احکام خمس بوده است. حرمت گذاری و حفظ شأن و جایگاه رهبران نیز ازجمله اصول اخلاقی بوده که مبنای تشریع خمس گشته است. در باب علت تشریع برخی از احکام فقهی خمس نیز، گزاره هایی اخلاقی مدنظر شارع بوده است. بخشش از خمس ازجمله مسائلی است که توسط اهل بیت (ع) در روایات مطرح شده است؛ در این روایات علت تشریع چنین حکمی پاک بودن ولادت شیعیان معرفی شده است. ازجمله علت های دیگر تشریع خمس، پاک شدن از گناهان و جلوگیری از بخل است.
کارکردهای مستقل عقل در علم اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
45 - 64
حوزههای تخصصی:
تحلیل کارکردهای عقل از مسائل مهمی است که سبب رشد اخلاق اسلامی می شود. کارکردهای عقل در اخلاق اسلامی گاهی به نحو ابزاری است که در منابع نقلی کاربرد دارد و گاهی به نحو مستقل است که در احکام و مباحث کلان علم اخلاق استفاده می شود. توجه به کارکردهای عقل زمینه عمق بخشی به مفاهیم و گزاره های اخلاقی را فراهم می کند. هدف پژوهش پیش رو ضرورت به کارگیری عقل در اخلاق اسلامی به نحو مستقل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است که برخی از یافته های پژوهش بدین شرح است: عقل دارای نقش های مختلف از جمله تعیین کلیات و فروعات احکام اخلاقی و مسائل کلان علم اخلاق بدین ترتیب است: کشف علل و حِکَم احکام اخلاقی؛ کشف قواعد عام اخلاقی به منظور کشف احکام موارد جزئی؛ تحلیل موضوعات احکام اخلاقی و تشخیص مصادیق موضوعات اخلاقی؛ مشارکت در تنسیق علم اخلاق، تعیین حکم اخلاقی در موارد خلاء حکم.
امکان سنجی طرح احکام وضعی در اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
7 - 28
حوزههای تخصصی:
یکی از تمایزات ادعایی میان دو علم فقه و اخلاق اسلامی، وجود احکام وضعی در فقه و عدم آن در اخلاق است. بررسی صحت این ادعا پرسش اصلی این مقاله است؛ «آیا احکام وضعی در اخلاق نیست؟». در این مقاله سعی شده با روش تحلیل مفهومی، احکام وضعی فقهی و احکام ارزشی اخلاقی تحلیل و نسبت آنها با هم سنجیده شود. حاصل آنکه احکام ارزشی در اخلاق همانند احکام وضعی در فقه از سه خصوصیت توصیف، ارزش گذاری و اقتضای عمل برخوردار هستند و در واقع احکام ارزشی بخشی از احکام وضعی هستند. در نتیجه نه تنها اخلاق عاری از احکام وضعی نیست، بلکه در حوزه تبیین احکام ارزشی دستاوردهایی دارد که برای تبیین احکام وضعی فقهی نیز مفید است. همچنین در اخلاق اسلامی از برخی احکام وضعی غفلت شده که با طرح دوباره و گسترش آنها می توان به ارتقاء مباحث اخلاق کمک شایانی کرد.
ملاحظات اخلاقی در مواجهه روحانیت با معنویتهای نوظهور (مطالعه موردی: جریان پائولوکوئیلو)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
133 - 154
حوزههای تخصصی:
روحانیت به دلیل مسئولیت اجتماعی خویش در قبال افراد جامعه، باید چون طبیبی دوّار به دنبال آسیب دیده گان اجتماعی بگردد و دردهای معنوی آنان را مداوا کند؛ مشکل اصلی که ما را به سوی این پژوهش سوق داد، چگونگی مواجهه اخلاقی روحانیت با معنویتهای نوظهور به دلیل ویژگیهای خاص این معنویتها است. مواجهه با این معنویتها دارای دو بعد است: مسئله دینی و مسئله اجتماعی؛ مسئله دینی به این معناست که به عنوان مبلغ دین، چه رویکردی را در مواجهه با افرادی که جذب این گروه ها شده اند در پیش گیریم؟ مسئله اجتماعی نیز ناظر به این است که گروه ها نوپدید دینی و معنوی در راستای فرهنگ رسمی جامعه نیستند، از این رو معمولاً تعارضاتی را ایجاد می کنند که به ویژه در خانواده ها نمود می یابد. این کشمکش ها و تعارض ها گاه حتی به سطح حکومت، نهادهای رسمی و… رسیده و جنبه امنیتی می یابد. اما در اینجا مقصود ما از آسیب، آسیب اجتماعی و مقصود از آسیب اجتماعی، بی نظمی اجتماعی و اختلال در روابط اجتماعی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که مواجهات اخلاقی روحانیت با معنویتهای نوظهور(با تأکید بر جریان پائولوکوئیلو) چگونه باید باشد؟ روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای است و یافته پژوهش آن است که روحانیت باید همزمان از دو رویکرد ایجابی و سلبی برای مواجهه با معنویتهای نوظهور به ویژه جریان پائولوکوئیلو بهر ه جوید.
مبانی انسان شناختی اخلاق در اندیشه کلامی شیخ طوسی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
125-141
حوزههای تخصصی:
آثار و اندیشه های شیخ طوسی - عالم بلندآوازه و بنام امامیه و رئیس حوزه کلامی بغداد - همواره اثرگذار و الهام بخش بوده و بویژه نوع نگاه او به انسان، تأثیر بسزایی در نظریه اخلاقی اش داشته است. در این مقاله، با روش توصیفی ۔ تحلیلی، به بیان مبانی و دیدگاه های کلامی شیخ طوسی ناظر به ابعاد وجودی انسان پرداخته شده و میزان تأثیرگزاری این مبانی در نظریه اخلاقی او تبیین شده است. شیخ طوسی در حوزه الزام اخلاقی یک فضیلت گرای وظیفه محور است و در بحث از فطرت و نقش آن در اخلاق، بر بدیهی بودن فطریات در کشف احکام و گزاره های اخلاقی تأکید دارد و به لحاظ معرفت شناختی آن را بر شناخت عقلی مقدم می دارد. این رویکرد، مبین مبنا گرایی در حوزه توجیه است و به قبول قضایای بدیهی در ساحت حکمت نظری و عملی می انجامد. شیخ طوسی، همچنین التزام به گزاره های فطری را مایهٔ شکوفایی و توسعه اخلاق می داند که سبب می شود سر از شناخت گرایی اخلاقی (واقع گرایی) درآورد.
معیارهای مرزبندی اخلاقی دو مفهوم حُسنِ ظن و ساده لوحی بر اساس آموزه های اخلاق اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
5 - 22
حوزههای تخصصی:
از جمله دو گانه های اخلاقی که ممکن است فاعل اخلاقی را در مقام شناخت دچار اشتباه و مشکل سازد، دو مفهوم حُسنِ ظن و ساده لوحی است. هدف این مقاله نشان دادن معیارهای تمایز دوگانه اخلاقی حُسنِ ظن و ساده لوحی بر اساس معیارهای مندرج در متون اسلامی است. این معیارها ذیل مباحثی چون تمایز مفهومی، خاستگاه، شرایط و موقعیت هایی است که فاعل اخلاقی در آن مطرح می شوند. این پژوهش به روش توصیفی۔تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به تبیین معیارهای پیش گفته جهت تمایز این دوگانه اخلاقی پرداخته است. «اصل بودن حُسنِ ظن در نسبت با ساده لوحی»، «مستثنیٰ شدن اموری مثل ازدواج و برخی معاملات از اصل حُسنِ ظن»، «رعایت اصل احتیاط در موارد خاص مثل فراگیری فساد در جامعه و غلبه ستم به ویژه در مورد افراد ناشناخته»، «عدم رعایت حُسنِ ظن در خطاهای پرتکرار و در صورت مشهود بودن خطای طرف مقابل» و «عدم مطلق بودن خوش گمانی و بدگمانی» از نتایج پژوهش حاضر است که به روش توصیفی۔ تحلیلی بدست آمده است.
اخلاق باور فقهی؛ رویکردها و اصول(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
85 - 115
حوزههای تخصصی:
اخلاق باور یکی از حوزه های اخلاق کاربردی بوده که به الزام های اخلاقی حاکم بر باورمندی و حفظ باورهای ذهنی می پردازد. استنباطِ حکمِ فقهی یکی از افعالِ اختیاری ذهنی فقیه در حوزه باورمندی و حفظ باورهای (احکام) فقهی است. مطابق با اخلاق باور الزام هایی اخلاقی بر باور آوردن به یک حکم تکلیفی و وضعی فقهی حاکم است. اما الزام ها و اصول اخلاقی حاکم بر باورمندی به احکام فقهی به عنوان یک فرایند اختیاری ذهنی چیست؟ تا کنون بحثی با این عنوان و مسئله درباره باورهای فقهی انجام نگرفته است. در این مقاله سعی شده از مباحث فقهی چند رویکرد کلی و اصول مستنبط از آنها درباره اخلاق باور فقهی اصطیاد و معرفی شود. سه رویکرد کلی درباره اخلاق باور فقهی قابل استفاده از کلمات فقها است؛ 1. رویکرد فضیلتگرایانه بر ملکه قدسیه اجتهاد تأکید کرده و استنباطی را اخلاقی و صحیح دانسته که منطبق با فضایل اخلاقی مرتبط باشد، 2. رویکرد وظیفه گرایانه بر نحوه ارتباط انسان با خدا که به نحو عبد و مولای عرفی یا فراتر از آن (نظریه حق الطاعه) تأکید می کند و هنجار کلی اخلاق باور فقهی را بر این اساس تبیین می کند، 3. آخرین رویکرد هم نتیجه گرایانه بوده و در تنظیم هنجار کلی اخلاق باور فقهی بر اهداف فقه تأکید می کند.
روحانیت و معنویت؛ الزامات معرفتی در تبلیغ معنویت با تاکید بر نقد آراء جول اوستین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدایت فکری-دینی به منزله یکی از اهداف مهم روحانیت است. این وظیفه علاوه بر اینکه متضمن تبیین اندیشه های ناب اسلامی است؛ همچنین، مستلزم مواجهه با شبهات دینی - معنوی و هدایت ذهن جوانان به سوی اندیشه های متعالی است. در این میان، اندیشه های جول اوستین مصداقی از چنین شبهاتی در فضای فرهنگی ایران است و پرسش مقاله نیز در این باره است که چه الزامات معرفتی در تبلیغ معنویت با تاکید بر اندیشه های جول اوستین وجود دارد؟ در مواجهه با رهیافت اوستین که تحت عنوان «الهیات انگیزشی و مثبت گرا» قابل بازخوانی است؛ می توان بر جنبه معرفتی تمرکز کرده و از روش تحلیلی- انتقادی استفاده کرد. بدین سان، هدف مقاله تحلیل دو نحوه کنشگری روحانیون است. نخست، در کنش معرفتی – سلبی «مقابله با تلقی ناقص از اهداف دینی - معنوی» و «مقابله با تقلیل اهداف کلان به مسائل جزئی» از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چرا که اوستین مبنی بر ارزش های دوران معاصر به تحریف آموزه های دینی اقدام می کند. دوم، در کنش معرفتی – ایجابی «ابلاغ اهداف وحیانی دین» و «ابلاغ مبانی نظری-الهی» حائز اهمیت است؛ چرا که از سویی، هدف غایی همان سعادت انسان و اصلاح امور زندگی به واسطه قرب الهی است و از سوی دیگر، غفلت از مبانی نظری-الهی موجب بروز چالش های متعددی می شود. در واقع، الهیات نزد اوستین بهانه ای برای توجیه تلاش همه جانبه برای موفقیت های این جهانی است. حال آنکه این نگرش، علاوه بر اینکه به تحریف اهداف وحیانی ختم می شود؛ توامان، مبانی الهیات وحیانی را نادیده می گیرد.
واکاوی مبانی اخلاقی پاسخ های تأدیبی و تربیتی به بزهکاری اطفال از منظر حقوق کیفری اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبانی اخلاقی پاسخ های تأدیبی و تربیتی به بزهکاری اطفال بیانگر واقعیت ها و قواعدی است که صبغه اخلاقی داشته و در راستای حفظ و ارتقای ویژگی ها و خصائص اخلاقی در مقام پاسخگویی به جرایم و تخلفات کودکان و نوجوانان به کار بسته می شود و مشروعیت پاسخ ها در پرتو رعایت این مبانی می باشد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و براساس رجوع به منابع معتبر اسلامی، ماهیت این مبانی را مورد بررسی قرار داده است، یافته های تحقیق حاکی از این است که در حقوق اسلام، مبانی اخلاقی پاسخ های تأدیبی وتربیتی به بزهکاریهای نوجوانان افزون بر اتقان ، متنوع نیز می باشند. اهتمام به رشد کودک، اصلاح و بازپروری، ترویج و تعالی فضایل اخلاقی محبت مداری و عدالت محوری از جمله این مبانی می باشند که به منظور تغییر در نحوه تفکر و عقاید کودکان و نوجوانان و بازسازی یا ایجاد احساسات و فضایل اخلاقی و پای بندی به رفتارهای اخلاقی بر اساس تعالیم دینی و اسلامی به کار گرفته می شوند و از این منظر به اعاده نظم و امنیت عمومی کمک می کنند.
تأثیر اخلاق بر شناخت ، از منظر علامه طباطبایی و ویلیام جیمز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت انسان ، همواره از مسائل مهم در حوزهٔ معرفت شناسی بوده است. در نگاه برخی (کلیفورد) این اثرپذیری در تقابل با اخلاقِ باور به حساب آمده و در نگاه برخی دیگر ، اثرگذاری عوامل غیر شناختی و از جمله احساسات بر معرفت ، موافق منطق و تجربهٔ انسانی انگاشته شده است. ویلیام جیمز با تکیه بر انگارهٔ پراگماتیسم و علامه طباطبایی از منظری واقع گرایانه به این مسئله و موضوع مهم نگریسته اند. در این پژوهش ، دیدگاه های این دو متفکر بررسی و با هم مقایسه شده است. علامه طباطبایی - بر خلاف جیمز که تجربهٔ زیسته و کارکرد مفید را معتبر دانسته و خواست ها را منشأ و موجِد باورها می داند - تطابق با واقع را شرط معرفت دانسته و بر اثرگذاری اخلاق و امور باطنی بر معرفت تأکید دارد. علامه همچنین شرور اخلاقی را حاصل افراط و تفریط در قوای شهویه یا غضبیه می داند ، اما جیمز آنها را برآمده از احساس گناهکاری در «خودهای بیمار» به شمار آورده است.
مبانی معرفت شناختی تربیت اخلاقی براساس دیدگاه ترکیب و تبدیل استاد علی صفائی حائری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
89 - 110
حوزههای تخصصی:
استاد علی صفائی حائری با تأکید بر مفهوم ترکیب، آن را شاه کلید مباحث اساسی تربیت، اخلاق و روان شناسی می داند. براین اساس، تربیت اخلاقی شکل تازه ای می یابد و محتاج تبیین جوانب مختلف امر است. مسأله اصلی این پروهش، تبیین بُعد معرفت شناختی تربیت اخلاقی برمبنای دیدگاه مذکور است تا راهبرد روشنی برای توسعه فضائل اخلاقی فردی و جمعی فراهم نماید.
روش تحقیق از حیث جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده که با بررسی کتب مربوطه شامل مجموعه آثار استاد صفائی حائری انجام گرفته است. همچنین شیوه تحلیل داده ها، استفاده از بررسی عقلانی برای تفسیر داده ها و بهره از آیات و روایات به عنوان مؤیدات و مستندات بوده است.
نتایج این تحقیق، استخراج، تنظیم و بررسی مبانی معرفت شناختی تربیت اخلاقی براساس این نگرش است که أهم آنها ابتناء بر معرفت دینی، اهتمام به محتمل، قبض و بسط معرفت، اشراق و امکان انتقال معارف دینی است.
بررسی و تحلیل نقش انسان شناسی در پی ریزی فرهنگ و تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
43 - 70
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و تمدن اسلامی به دلیل اتصال به عالم وحیانی و قرآنی و روایی، دارای غنای محتوایی بی بدیلی است که می تواند تمامی انسان ها را در هر زمان و هر مکان و با هر شرایطی تا قیامت هدایت نموده و سعادت دنیا و آخرت ایشان را تضمین نماید. از سوی دیگر نقش بی نظیر فلسفه اسلامی به عنوان پشتوانه عقلانی و معرفتی فرهنگ و تمدن اسلامی دارای اهمیت فوق العاده ای است. حال بایستی توجه نمود که در آینده، نقش انسان شناسی فلسفه اسلامی در طراحی مبانی نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی که بارها مورد تأکید امام امت(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی است، چگونه است؟ فلسفه اسلامی با رویکرد انسان شناسانه خود به مبانی نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی ورود نموده و بصورت کامل و دقیق تبیین می نماید و بر این اساس، شاکله حیات طیبه بشری را طرح ریزی می کند. به عبارت دیگر حل این مهم، باعث رفع همه مشکلات کاربردی فرهنگی و تمدنی نوین اسلامی می گردد، چرا که مباحث رفتاری و عملی رابطه مستقیم و تنگاتنگی با مباحث نظری دارد و از آن متأثر است. این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل انسان شناسی فلسفه اسلامی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی و با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال نشان دادن نقش مهم و حیاتی انسان شناسی فلسفه اسلامی به عنوان مباحث نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی است. یافته های پژوهش عبارتند از عملیاتی نمودن مباحث نظری دقیق و عمیق انسان شناسی فلسفه اسلامی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی.
نمودهای تأثیر گذار بر رفتار شهری در داستان های معاصر با محوریت داستان های جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی سیمای شهر و ویژگی ها و نمودهای شهری در پنج اثر داستانی حوزه ادبیات جنگ است. بدین منظور، پنج اثر داستانی حوزه ادبیات جنگ (دفاع مقدس)، گزینش شد. محتوای آن ها از نظر عناصر و نمودهای شهری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد، در این آثار جنگ در شهرها، بمباران، فقر و قحطی، ویرانی و نابودی فضای ظاهری شهرها و عناصر شهری در اثر جنگ از بیشترین بسامد برخوردارند. در تمامی این آثار، شهر سیمایی تیره و غم آلود دارد. گورستان ها و بیمارستان ها مملو از شهید و مجروح است. اغلب مردم شهر، یا مهاجرت کرده اند یا آن ها که مانده اند فقر مانع رفتن آن ها گردیده. عناصر مدرنیته شهری ابزاری هستند در بستر جنگ. همچنین رویکرد به ادبیات داستانی جنگ از بعد عناصر شهری، حاکی از آن است که اغلب نام شهرهای درگیر جنگ بیشترین کاربرد را داشته اند.
نقش اصول اخلاقی در تعهدات آب و هوایی از منظر حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
159 - 176
حوزههای تخصصی:
علی رغم وجود رژیم حقوقی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی در عصر کنونی، پیامدهای گوناگون تغییرات آب و هوا به سرعت در حال افزایش است و بیشترین تاثیرات منفی آن بر روی مردم فقیر و حاشیه ای اطراف جهان است. با توجه به ناکارآمدی نهاد مسئولیت حقوقی دولت ها در رعایت تعهدات آب و هوایی چه راهکار عملی می توان برای مقابله با این چالش در نظر گرفت؟ به نظر می رسد با توجه به مسیر ناهموار نظام حقوقی مسئولیت بین المللی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی، از کنوانسیون ساختاری تا پاریس، می توان با اعتبار بخشیدن به اصول اخلاقی به مسئولیت اخلاقی دولت ها متوسل شد. در این نوشتار، با روش توصیفی و تحلیلی پس از بررسی رژیم حقوقی تغییرات آب و هوایی و چالش های آن، به اصول اخلاقی و ارتباط آن با تعهدات مرتبط با تغییرات آب و هوایی بعنوان راهکاری عملی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی پرداخته می شود.
تحلیل فلسفی ملالت بر اساس حکمت متعالیه(چیستی، چرایی، ارزش اخلاقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
63 - 91
حوزههای تخصصی:
حس ملالت را می توان ویژگی فراگیر جوامع مدرن و ریشه ی بسیاری از تحولات مثبت یا منفی در انسان دانست. هدف ما این است که بر اساس مبانی حکمت متعالیه، حس ملالت را تحلیل نماییم. ملالت چیست؟ چرا ایجاد می شود؟ و در مواجه با آن چه باید کرد؟ روش کار این بود که ابتدا ملالت و علت ایجاد آن را بر اساس این مبانی توصیف و تحلیل نماییم و سپس بر اساس همان مبانی، اخلاق مواجه با آن را بیان نماییم. نتیجه تحقیق این است که اگر عمل ارادی را دارای سه رکن مهم یعنی تصور مقصود، تصدیق به فایده آن و شوق و اراده برای رسیدن به آن بدانیم، آنگاه ضعف یا عدم شوق و اراده را می توان تعریف ملالت دانست. عدم تصور صحیح مقصود و عدم تصدیق به فایده آن را می توان دو دلیل برای ایجاد ملالت دانست. اولی می تواند ناشی از دید محدود ما در مرتبه حسی و خیالیِ هستی باشد و دومی می تواند ناشی از عدم تطبیق آن مقصود با مراتب عمیق ترِ نفس ما باشد. رنج ناشی از ملالت، در ابتدا، موجب روی گردانی انسان از یک ظهور به ظهوری دیگر در یک مرتبه و سرگردانی و پوچی می شود؛ اما با داشتن دید تشکیکی به هستی و انسان می تواند موجب روی گرادنی از مرتبه پایین تر وجود و سایه های ماهوی و هم سطح آن و ایجاد حرکت اشتدادی انسان به سوی مرتبه بالاتر شود.بنابراین باید ملالت را نشانه عدم رسیدن به مقصود یعنی جامعیت بین وحدت و کثرت دانست و در پی رفع آن بر آمد.
بررسی شکاف میان علم و عمل از منظر ملا محسن فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
155 - 174
حوزههای تخصصی:
مسئله شکاف نظر و عمل و حل خلا میان این دو در تاریخ اندیشه همیشه محل کشاکش های تئوریک بوده است. در این مقاله سعی می شود شکاف میان نظر و عمل و حل این مسئله از دیدگاه ملامحسن فیض کاشانی مورد بررسی واقع شود. دستاویز ما در این پژوهش جهت بررسی این شکاف و حل مسئله بین نظر و عمل مستنداتی است که در آثار ایشان دیده می شود. نگارنده بر این باور است که ملا محسن فیض کاشانی در این کتب و رساله ها توانسته است با توجه به مبانی خود به حل این مساله فائق آید. در این پژوهش سعی خواهد شد با روش استنادی – تحلیلی شکاف بین نظر و عمل با تمرکز بر مبانی «علم» حل و فصل گردد. از مهم ترین یافته های پژوهش این است که بر اساس مبانی فیض کاشانی شکاف بین علم و عمل با اتحاد بین عقل نظری و عملی رفع خواهد شد.
حکمت عملی به مثابه سلوک عملی در حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
51 - 74
حوزههای تخصصی:
ددر حکمت متعالیه ملاصدرا عملاً اثبات کرد که استدلال، ذوق، اشراق و آنچه از راه وحی به دست می آید، به یک حقیقت منتهی می شود.ملاصدرا بر اساس اصالت وجود و وحدت سنخی وجود مباحث و مسائل فلسفی را نیز به عنوان یک حقیقت واحد تبیین و تحلیل نمود ولذا بسیاری از تمایزات و دوگانگی ها در حکمت متعالیه به وحدت و اتحاد منجر گردید. چنانکه تمایز و دوگانگی قوای نظری و عملی انسان نیز به وحدت و هماهنگی و اتحاد قوا منتهی شد . و حکمت عملی که از ابن سینا در نظام فلسفه اسلامی از رونق افتاده بود در حکمت متعالیه در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت در تلفیق با سلوک عملی و عرفانی مجددا احیاءگردید. مساله این پژوهش، بررسی رویکرد صدرا به حکمت عملی و مبانی و نتایج آن است، روش: سند پژوهی به طریقه توصیفی و تحلیلی. یافته های پژوهش: در حکمت متعالیه، حکمت عملی به عنوان سلوک عملی متمایز و اعم از اصطلاح رایج فلسفی مشائی و جامع بین حکمت مشاء، عرفان و دین ، در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت ارائه شده است.
بررسی تطبیقی جایگاه ایثار درتربیت اخلاقی از نگاه اسلام و یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
95 - 126
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی، به معنای فرایند نهادینه سازی ارزش های اخلاقی در وجود انسان، یکی از مهم ترین رسالت های ادیان الهی به شمار می رود. شاکله کلی این ارزش ها در ادیان مختلف یکسان است اما آموزه های اخلاقی که بروز عملی این ارزش ها هستند، در برخی جزئیات متفاوتند. «ایثار» به عنوان یک آموزه اخلاقی مهم، چه جایگاهی در تربیت اخلاقی دارد؟ این نوشتار، با مراجعه به منابع کتابخانه ای و استفاده از روش توصیفی- تحلیلی جایگاه این آموزه را در تربیت اخلاقی بر اساس تعالیم دو شریعت اسلام و یهود بررسی می کند . هردو شریعت، ازخودگذشتگی و ایثار نسبت به دیگران را از مهم ترین آموزه های تربیتی خود مطرح می کنند، اما در تعیین معیارهای آن-به عنوان عمل اخلاقی- تفاوت دارند. توجه به نژاد افراد در تعیین مصادیق ایثار، مهم ترین معیاری است که در آیین یهود -به شکل امروزی آن- وجود دارد؛ به این معنا که ایثار در برابر یک فرد غیریهودی می تواند ارزش منفی پیدا کند. در مقابل، تنها ملاکی که در اسلام، برای ایثار نسبت به دیگران مطرح می شود، این است که بر محور بندگی خداوند باشد. توجه به این محور در مقام عمل باعث می شود تنها دشمنان خداوند و افرادی که مبتلا به آفات اخلاقی ای مثل عجب و تکبر هستند، در گستره ایثار قرار نگیرند.
رابطه عقل با احکام اخلاقی دین با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
5 - 32
حوزههای تخصصی:
تحقیق در حوزه منابع اخلاق اسلامی از جمله مسائل ضروری است در همین راستا بررسی عقل به عنوان یک منبع و رابطه آن با احکام اخلاقی دین از دیدگاه آیت الله جوادی آملی مسئله پژوهش پیش رو قرار گرفت و با روش توصیفی تحلیلی بررسی گردید و یافته ها و نتایج پژوهش نشان داده شد: از جمله مبنای مسئله تحقیق حاضر این است که عقل بدون نیاز به چیز دیگر از خارج گزاره اخلاقی و مبانی حسن عدل و قبح ظلم و قضایای اخلاقی دیگر که از آن متفرع می شود را ادراک می کند و شرع مقدس نیز اذعان دارد که انسان بالوجدان حسن و قبح بسیاری از امور اخلاقی را ادراک می کند. بعد از اثبات مبنای ادراک اخلاقیات توسط عقل، مسئله رابطه شرع و عقل در تعیین احکام اخلاقی مطرح است که به دو صورت کلی تطابق و تعارض بیان می شود: به عنوان مثال بر مبنای دیدگاه آیت الله جوادی آملی در تطابق عقل با شرع، عقل معیاری برای احکام اخلاقی است و احکامی که به نحو کلی مخالف عقل هستند، کنار گذاشته می شوند، همچنین عقل با نقش مصباحی خود در دریافت احکام اخلاقی به عنوان یک راهنما مسیر تخلق به اخلاق را تشخیص می دهد. در فرض تعارض عقل با حکم اخلاقی شرع، به عنوان نمونه گاهی تعارض عقل با ظاهر ادله نقلی است که به دلیل عقلی قطعی عمل می شود.