از میان رویکردهای خلاق حل مساله موجود، متدولوژیهای مهندسی ارزش و شش سیگما به عنوان دو نمونه از رویکردهای غالب، سالهاست که مورد استفاده سازمانها قرار می گیرند. البته این دو نسبت به یکدیگر دارای کاستی هایی هستند که می توانند از طریق ویژگی های یکدیگر غنی سازی شوند. مقاله حاضر با مطالعه تطبیقیِ وجوه تمایز و برتری های مهندسی ارزش در مقایسه با شش سیگما به غنی سازی این رویکرد از طریق نقاط کلیدی ارزش آفرینی مهندسی ارزش پرداخته است. در این پژوهش محققان با انجام 10 مصاحبه اکتشافی با خبرگان مهندسی ارزش و شش سیگما در شرکت ایران خودرو و تجزیه و تحلیل آنها طی فرایند کدگذاری کیفی در جهت غنی سازی متدولوژی شش سیگما از طریق نقاط ارزش آفرینی مهندسی ارزش تلاش نموده اند. حاصل این کار الگوی «شش سیگمای غنی شده به وسیله نقاط کلیدی ارزش آفرینی و ابزارهای مکمل مهندسی ارزش » می باشد. در این الگو، مهندسی ارزش با تقویت سه رویکرد «جامع اندیشی» ، «تازه اندیشی» و «دوراندیشی» در شش سیگما موجب غنی سازی این متدولوژی شده است.
"در این مقاله، برنامه ریزی تولید برای فرایندهای تولید پالایشگاهی (چند مرحلهای چند محصولی) با دو رویکرد قطعی و فازی مدلسازی ریاضی شده است. هدف از این مقاله، پاسخ دادن به این پرسش است که کدام رویکرد ریاضی (قطعی یا فازی) جواب بهتری برای برنامه ریزی تولید ارائه می دهد. برای پاسخ دادن به این سؤال ابتدا یک مدل ریاضی خطی قطعی چند مرحلهای چند محصولی، برای یک دوره زمانی 24 ساعته طراحی شد. سپس مدل فازی آن تدوین گردید و سرانجام مدلهای تدوین شده در یک نمونه پژوهش آزمون شدند.
نتایج حاصل از مدلهای قطعی و فازی، همگی بیانگر بهبود جواب بهینه مدل فازی نسبت به مدل قطعی بودند. همچنین شایان ذکر است که مدل ارائه شده در این مقاله، قابل تعمیم و کاربرد در سایر فرآیندهای تولید پالایشگاهی (چند مرحله ای چند محصولی) است. بنابراین توصیه می شود برای مدلسازی ریاضی برنامه ریزی تولید، با استفاده از منطق فازی به اندازه گیری هر چه بیشتر پارامترهای نادقیق و مبهم پرداخته شود و این نوع مدلسازی، مبنای برنامه ریزی تولید قرار گیرد. این همان موضوعی است که مقاله حاضر به آن جامه عمل پوشانده ومی¬توان بیان کرد که نادیده گرفتن این موضوع، همان نقطه ضعف مدلهای گذشته است که در ادبیات موضوع آورده شده¬اند."
در این مقاله به اولویت بندی هفت عامل موثر بر عملکرد شرکت های تولیدی با استفاده از روش حذف و جابجایی گزینه ها[1] پرداخته شده است. هفت عامل ورودی در سازمان های تولیدی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته اند عبارتند از: مدیریت، منابع انسانی، مواد، روش، پول، بازار و ماشین آلات. جامعه آماری این تحقیق صنایع ماشین سازی تبریزکار است که شامل 50 نفر نیروی انس انی می باشد. به دلیل محدود بودن جامعه آماری همه اعضای آن مورد مطالعه قرار گرفته و از نمونه گیری استفاده نشده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که عوامل مدیریت و ماشین آلات از نظر اهمیت در اولویت اول قرار دارند. منابع انسانی و روش از اولویت دوم برخوردارند و مواد، پول و بازار نیز در رتبه سوم اهمیت قرار دارند.
"امروزه کیفیت محصولات تولیدی کارخانجات صنعتی، به مسألهای چالشآفرین برای سهم بازار آنها در دنیای رقابتی تبدیل شدهاست. روش طراحی آزمایشها به عنوان یکی از روشهای بهبود کیفیتی نوین، با انجام طرحهای آزمایشی، مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت محصول را شناسایی و سطوح بهینه آنها را تنظیم میکند. در این میان، طرحهای کسری عاملی در طراحی آزمایشها، به دلیل کاهش تعداد آزمایشها، ارجحیت دارند. تاکنون در ایران از طرحهای تاگوچی که زیرگروه طرحهای کسری هستند، به دلیل سادگی تحلیلشان استفاده شدهاست، اگرچه این طرحها قابلیت تفکیک آثار متقابل عوامل را نداشتهاند. در این مقاله، طرحهای کسری با درجه تفکیک بالای آثار اصلی و متقابل، در قالب مطالعه موردی در زمینه کیفیت محصول آجر دیرگداز در شرکت فراوردههای نسوز پارس معرفی شدهاند. در این راستا، طرح 1-25 با درجه تفکیک بالای V، طراحی و پیاده شدهاست. نتایج نشان دادند که تنظیم وکنترل آثار اصلی و متقابل در سطوح بهینه، امکان تولید محصول در حداقل زمان تولید و افزایش مشخصه کیفیتی محصول به میزان 41 درصد را به وجود میآورد.
واحدهای تحقیقات وتوسعه میتوانند با اجرای طرحهای کسری با درجه تفکیک مناسب و تجزیه وتحلیل آثار اصلی و مخصوصاً آثار متقابل، منجر به ارتقای کیفیت محصولات کشور شوند."