ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
۱۶۱.

تحليل آراء محمد حماسه عبد اللطيف النحويّه وفقاً لنظريه تشومسکي التوليديّه التحويليّه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: النحو الدلاله النظریه التولیدیه التحویلیه تشومسکی محمد حماسه عبد اللطیف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۲ تعداد دانلود : ۲۱۸
إنّ دراسه علاقه اللغه العربیّه بنظریات البحث اللغوی الحدیثه هی من القضایا المهمّه  فی شؤون هذه اللغه، خاصه بعد ظهور علم اللغه الجدید کعلم مستقل. وعندما تغیّر اتجاه الدراسات اللغویه بأفکار وتوجّهات العالم اللغوی، فردیناند دی سوسور فی بدایات القرن العشرین، تأثّر البحث اللغوی فی العالم العربی بهذه التوجّهات، خاصه بعد أن قدّم نعوم تشومسکی نظریته التولیدیه التحویلیه التی قدّمت إطاراً منهجیاً للباحثین فی اللغه العربیّه، حیث حاولوا أن یتماشوا مع فکره عالمیه القواعد التی کانت من معطیات هذه النظریه، فطبّقوا قسطاً من مفاهیمها على اللغه العربیّه. لقد لاحظ کتّاب هذا البحث أن هناک علاقه بین مناهج وتصورات العلماء اللغویین المعاصرین العرب فی دراسه نحوهم العربی وبین جهود تشومسکی فی نظریته التولیدیه التحویلیه. استهدف هذا البحث معتمداً علی المنهج الوصفی – التحلیلی الکشف عن آراء محمد حماسه عبد اللطیف النحویه وترجیحاته وفقاً للنظریه التولیدیه التحویلیه. ومن أهمّ النتائج التی توصلت إلیها الدراسه أن تشومسکی یعتقد فی نظریته التولیدیه والتحویلیه بالبنیه السطحیه والبنیه العمیقه للجمل ویتوافق عبداللطیف مع هذا الرأی ویری بأن الإعراب بمجمله والتنغیم أیضاً یکشفان عن البنیه العمیقه. ویشیر عبد اللطیف إلی أهمیه سیاق الموقف وهذه الإشاره تدلّ علی عدم تقیّده بالمنهج التولیدی التحویلی الذی لایهتم بسیاق الموقف أو المقام.
۱۶۲.

دراسه في أنماط المفارقه في نصوص الأدعيه حسب بنيه الدلاله؛ (المفارقه البنائيه، والتصور، والسلوک الحرکي)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: المفارقه الأدعیه مفاتیح الجنان بنیه المفارقه الدلاله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۸۲
إنّ التضاد والتقابل عنصران أساسان فی الحیاه البشریه وما تحتویه، ومنهما تتکون المفارقه. وللمفارقه أهمیه بالغه فی الأدب، فبها ینسجم الأثر وینمو حتى یبلغ قمه التأثیر فی المتلقین. وإنها لتأتی على أنماط متعدده، لمدى تأثیرها وکیفیه إنجازها، حسب درجتها وصیاغتها وطرفیها أی المظهر والمخبر، وحسب رؤى المبدع والوظیفه التی استخدمها للتأثیر فی المتلقی، وحسب اختلاف الأذواق والعواطف والإدراک المعرفی ومدى الانفعال ومستواه فی المبدعین ثمّ متلقی الآثار الفنیه. وللأدب أشکال مختلفه کالشعر والقصه والدعاء؛ والدعاء هو ما یدعو به الإنسان ربّه عامّه، وما بقی من الأدعیه المأثوره من أئمّتنا المعصومین (ع)، خاصه، فی مخاطبه الله سبحانه. وبما أنهم أمراء البیان وملوک الکلام، کانت أدعیتهم المثل الأعلى فی هذا النوع وعمرت بالصناعات الأدبیه المختلفه والتقنیات الکلامیه المتعدده، ومنها المفارقه التی یهدف البحث إلی دراستها، إذ حاول البحث أن یقصر دائره دراسته على بعض أنماط المفارقه کالبنائیه، والمفهوم أو التصور، والسلوک الحرکی حسب بنیتها الدلالیه کما جاءت فی أدعیه کتاب مفاتیح الجنان ابتداءً من أوّل الکتاب حتی قسمِ الزیارات، لیبیّن إمکانیه هذا الشکّل فی استخدامها لتسلیط الضوء على الغرض وترسیخ الأثر فی المتلقی، کما یحاول أن یبین إمکانیه الأدعیه فی تخصیب الشکل و المعنى باستخدام المفارقه فی هذه الأنماط، فقام البحث بتحلیل نماذج من الأدعیه تحلیلاً وصفیاً ضمن مقارنتها بالدراسات التی أجریت حول الآثار الحدیثه خارج البحث، وتوصل إلى أنّ الأدعیه قد استوعبت العدید من التقینیات التی تندرج ضمن التقنیات الجدیده، وأن المفارقه لم یکن لها حضور شکلیّ فی الأدعیه فحسب، بل استُخدمت فی الأدعیه استخداماً دلالیاً بارعاً یساعد على عرض المعنى والمقصود بشکل أکثر ظهوراً و بروزاً.
۱۶۳.

بررسی و تحلیل انواع علل در قیاس (علت، شَبَه و طرد) مورد پژوهی دیدگاه های نحوی ابن انباری در (اسرار العربّیه) و ابن یعیش در (شرح المفصل)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نحو قیاس انواع علل ابن انباری ابن یعیش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۵۵
مسئله قیاس (Deduction) در علم اصول نحو، سهم بزرگی را، در استدلال مسائل نحوی در فرایند ساخت قاعده زبان عربی، به خود اختصاص داده است. این اصول عبارتند از: سماع، قیاس، اجماع و استصحاب حال، به عنوان یک اصل کلی حاکم بر علم نحو در علم زبان شناسی زبان عربی است؛ با لحاظ این تفاوت که علم نحو دانش کشف قواعد بر اساس تنظیر موارد مورد استعمال در زبان عربی براساس استقراء، به عنوان جزء است و علم اصول نحو، به عنوان یک امر کلّی حاکم بر آن جزء است و اثبات مسائل نحوی، مبتنی بر چهار اصل مذکور است که قیاس به عنوان منبع دوم از منابع اصول نحو، بعد از مستند سماع (یعنی ملاحظه امر مسموع و استقرای آن)، مدنظر علمای نحو- از دیرباز تا کنون- بوده است. رویکرد قیاسی یا استدلال قیاسی، تلاش مبتنی بر عقل برای قانونمند کردن مسائل نحوی است. مبادرت نحویان بزرگ ایرانی و غیر ایرانی به این مسئله و تلاش دو نحوی بزرگ از جمله، ابن انباری(ت577ه) که خود مبدع تقسیم قیاس به «قیاس علت، شَبَه و طرد» در کتاب «لمع الادله» بوده است، ما را بر آن داشت که با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع و داده های زبانی موجود، به مقایسه و بررسی و تحلیل چند مبحث متناظر نحوی در کتاب «اسرار العربیه» ابن انباری و «شرح المفصل زمخشری» از ابن یعیش موصلی(ت643ه)، در این دو کتاب بپردازیم. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که هر دو عالم نحوی در کتاب های خود جهت تبیین قواعد نحوی، به طریقِ قیاس، استدلال نمودند، منتها با ملاحظه ی این فرق که، ابن انباری با اینکه خود مبدع انواع قیاس بوده، در این کتاب، تقریبا از قیاس شبه، استفاده کرده که از ارزش علمی بسیار کمتری در تبیین قواعد نحوی، نسبت به قیاس علت برخوردار است. ولی این یعیش، در مقام تبیین و استدلال و با برخورداری از دانش زیاد نحوی خود از قیاس علت استفاده نموده است. قابل ذکر است که نه ابن انباری و نه ابن یعیش، هیچکدام در دو کتاب نحوی آمده در عنوان، به نوع قیاسی که از آن استفاده کرده اند، اشاره ای نداشته اند. نگارنده در این مقاله، بر اساس نوع رویکرد هر یک از دو نحوی، مطالب و آرای آنها را در قالب قیاس و انواع آن، دسته بندی نموده و با عنایت به تحلیلات صورت پذیرفته در این مقاله، قیاس علت و رویکرد ابن یعیش را به جهت استفاده از آن بخاطر استدلالی بودنش در تبیین قواعد نحوی، بر قیاس شبه ابن انباری، ترجیح داده است.
۱۶۴.

کارکرد مؤلفه های روایی- بلاغی در ساختار تراژیک منظومه «إلى فَزّان» جمیل صدقی الزّهاوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مؤلفه های روایی- بلاغی شعر داستان الی فزان جمیل صدقی الزهاوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۵۷
گاهی خلق تصاویر عینی در آثار ادبی شاخص ترین رسالت یک ادیب محسوب می شود که این مهم از طریق تلفیق عناصر داستانی با آرایه های ادبی فضای اثر ادبی را زنده و دست یافتنی می سازد تا مخاطب از خلال گفتگوی بین شخصیت ها یا نقل قول های نویسنده پیام اثر را دریافت کند، با فضای اثر همراه شود و حتی گاهی حس همذات پنداری اش تحریک شود. بی شک شعر داستانی یکی از حساس ترین و ناب ترین گذرگاه های ادبی در انتقال و اشاعه مضامین بلند ادبی و روایت گر رخداد های مهم سیاسی- اجتماعی است. در این جستار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مؤلفه های روایی- بلاغی در قصیده داستان گونه «إلى فزان» جمیل صدقی الزهاوی پرداخته شده است. برآیند پژوهش نشان می دهد که شاعر با تکیه بر عناصر روایی شخصیت، گفتگو، کشمکش و فضاسازی های سیاسی- عاطفی خود را مقید به صنعت پردازی های تصنعی و متکلفانه نساخته است، اما در ایجاد حس کشش و کنجکاوی برای مخاطب خویش نیز قصور نکرده است. او از همان ابتدای کار با یک انتخاب ماهرانه برای عنوان و حتی در حسن مطلع قصیده یک حس ابهام گونگی را در مخاطب می پروراند. در ابیات ابتدایی استفاده آگاهانه و ابزاری از نماد های طبیعی و پیوند ناگهانی آن با یک محیط خانوادگی مخاطب را غافل گیر می کند و فضای قصه را به تدریج به سمت یک محیط خفقان آمیز سیاسی سوق می دهد تا از این طریق رعب و هراس تظلم خواهی در چنین فضایی را به صورتی نمادین به مخاطبینش القا کند.
۱۶۵.

دراسة الأسطورة في مجموعة «عام النمل» القصصیة لسناء الشعلان بناءً علی المنهج الأسطوري(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الأسطوره النقد الأسطوری القصص القصیره سناء الشعلان مجموعه عام النّمل القصصیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۵۵
تعتبر الأساطیر وسیله لنقل المعرفه والتراث الثقافی من جیل إلى آخر، ومن خلال الأساطیر، یتم توثیق التاریخ والتقالید والقیم الثقافیه للشعوب، من هنا کانت الأساطیر ملهمه الأدباء والفنانین فی عملیه الخلق والإبداع. وکانت قصص سناء الشعلان من أبرز الأعمال الأدبیه التی تتمیز بتوظیفها للأسطوره کأداه رئیسه فی سرد الأحداث وتطویر الشخصیات. نسعی فی بحثنا هذا من خلال النقد الأسطوری و المنهج الوصفی التحلیلی أن نبیّن الجوانب الجمالیه والفنیه التی أضافها حضور الأساطیر على مجموعه «عام النمل» القصصیه.إنّ هذا البحث یساعدنا فی فهم رساله الکاتبه حیث أن توظیف الأسطوره یساهم فی خلق تأثیرات مختلفه على القارئ، مثل إثاره الدهشه والتعجب، أو خلق جو من التوتر والتشویش. ویظهر أن الشعلان تستخدم الخلفیه الأسطوریه والبناء الشبه أسطوری لمولانا الماء کجزء من تقنیه التجلی المضمر، ویصیب هذه الأسطوره الکثیر من التشویه والتغییر فی التوظیف حتی کان اشعاعه ساطعاً فی نص القصه. وأخذت عنوان أسطوره الشهریار وشهرزاد لیکون التجلی ظاهرأ، ولکن عند استخدام تقنیه المطاوعه دخل التشویه والتغییر علی القصه، من هنا استخدمت هذه الأسطوره للتعبیر عن وضع المرأه فی المجتمع الشرقی وغیاب التوازن فی العلاقات بین المرأه والرجل. کما کانت المطاوعه من نوع التشابه والتماثل فی عنوان قصه أسطوره بجمالیون وجالاتیا. ولکنها لم تخلو من التشوه والتغییر لأن بجمالیون کان فناناً إنتهازیاً یوطف فنه فی خدمه رغباته الشهوانیه. أما أسطوره السندباد فکانت متجلیه فی عنوان القصه تجلیاً صریحاً، فکان العالم الذی یتم استغلاله فی خدمه المصالح البنتاغونیه. کما ظهرت الإیحاءات الدلالیه فی قصه السندریلا مشوهه، فقد کانت سندریلا القصه شخصیه ملوثه ومنافقه تستغل الآخرین للحصول على مصالحها الشخصیه.
۱۶۶.

بازشناسی آراء و رویکرد یحیی بن حمزه علوی صاحب "الطراز؛ المتضمن لأسرار البلاغه وعلوم حقائق الإعجاز" در تعریف حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوی الطراز واضع حقیقت رویکرد عقلگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۶۵
دانش بلاغت به عنوان یکی از پر نظریه ترین علوم، در معرضِ توجه متفکرانِ اسلامیِ حوزه های مختلف قرار گرفته تا جایی که مباحث این علم را با جریان های فکری متفاوت خود، در آمیختند. از طرفی، تاریخ این علم، مبیّنِ مطالعات فراوانی پیرامون دیدگاه های متفکران در رابطه با مباحثِ دانش بلاغت است. چیستی "حقیقت" واژه، به عنوان یکی از مقوله های اصلی در بلاغت کلاسیک همواره در کانونِ توجه بلاغیان بوده و در مباحث نظری که ارتباط مستقیمی با اندیشه متفکران داشته به یکی از بحث های جدلی تبدیل شده است. اختلافِ نظرها پیرامون این مفهوم، بیشتر متوجه رویکردهای فکری بلاغت پژوهان در ارتباط با دایره شمول مفهوم حقیقت و مجاز بوده که در علم بلاغت با اصطلاح "حدّ الحقیقه" و "حدّ المجاز" بیان می شود. تقسیم بندی و قید زدن بر مفهوم "حقیقتْ"، توسط عده ای از نظریه پردازان، منشأ اصلیِ پیدایش این اختلاف ها شد. از طرفی، حقیقت به مثابه ابزاری برای شناخت واقعیتِ اندیشه متفکران جزئی ضروری است.از این رو؛ لازمه این نوع شناخت، فهم دقیق و تصور آنها از چیستی حقیقت است که این تصور می تواند به عنوان زیر ساخت فکری متفکران در رویکرد کلیشان، تلقی شود. از این رو، چگونگی تبیینِ مفهوم "حقیقت" به عنوان یکی از مباحث کلیدی در بلاغت، مورد توجه متفکران اسلامی بوده و پژوهش های فراوانی پیرامون آن صورت گرفته است؛ اما اغلبِ این مطالعات به نقلِ دیدگاه های بلاغت پژوهان پیرامون این مقوله، بسنده کرده اند، نقد و بازکاوی آراء متفکران، محور اصلی پژوهش ها نبوده است. علوی (۷۴۹ه )، نظریه پرداز کلاسیک در کتاب بلاغیِ "الطراز؛ المتضمن لأسرار البلاغه وعلوم حقائق الإعجاز" ضمن اشکال گیری بر آراء اغلب بلاغت پژوهان، به تبیین مفهوم "حقیقت" می پردازد. پژوهش گرانی که به بررسی آراء علوی پرداخته اند، باور به رویکردِ تکاملی یا میانه وی، دارند و این باور را خلاف اصلِ اندیشه وی، در پیش گرفتند. از این رو؛ مقاله حاضر با هدفِ شناختِ منظومه فکری علوی با تکیه بر مباحث نظری وی در مبحث "حقیقت" می کوشد با رویکرد کیفی و روش توصیفی - تحلیلی، و تمرکز بر تضادهای موجود در آراء علوی، دوگانکی حاکم بر اندیشه وی را نشان دهد و به نفیِ انتسابِ رویکرد تکاملی او بپردازدMethodologyپژوهش حاضر، با تکیه بر رویکردهای حاکم بر بلاغت و شناخت اندیشه علوی، و با این هدف اصلی که مفهوم حقیقت می تواند به عنوان عنصری تعیین کننده برای شناختِ منظومه فکری علوی باشد، در تلاش است تا به نفیِ رویکرد تکاملی وی، بپردازد. شایان ذکر است که تمرکز جستار کنونی بر مباحث نظری بوده که زیر بنای فکری بلاغت پژوهان محسوب می شود، و از طرفی، تکیه اصلی بر استنباط آراء علوی از بطنِ اعتراض های وی بر دیگر متفکران کلاسیک بوده که در ضمن بحث، تا حدودی این اعتراض ها بررسی می شوند. Results and Discussionمفهوم "حقیقت" و چگونگی تبیین آن، یکی از مضامین اساسی در علم بلاغت است که توجه بسیاری از متفکران میراث عربی – اسلامی را به خود جلب کرده است. از آنجاکه مقوله حقیقت به مثابه ابزاری برای شناخت واقعیت اندیشه متفکری است؛ بنابراین لازمه فهم اندیشه وی، فهم دقیقِ تصور او از چیستی حقیقت است که این تصور می تواند به عنوان تکیه گاه فکری متفکر در رویکرد کلی وی، تلقی شود. از جمله نظریه- پردازانی که در این زمینه، آراء مهمی داشته یحیی بن حمزه علوی به عنوان یکی از متفکران منتسب به رویکرد تکاملی و صاحب کتاب "الطراز" است واکاوی آراء وی در این خصوص، با تکیه بر محورهای اصلی همچون "الوضع الأول"، "الوضع بالأصاله"، "الحقیقه اللغویه"، "الوضع اللغوی"، "المواضعه"، "استعمال فی الموضوع الأصلی"، و "معناه الأصلی" که به منزله سنگ بنای آراء علوی قرار گرفته و اندیشه متعارض وی را برجسته کرده، بر این مهم دلالت دارند که علوی مفهوم حقیقت را در دو مرحله بررسی می کند: الف: به اعتبار وضع واضع که از آن با عنوان دلالت تطابقی نوع اول یاد می شود. وی نخست بر بی اعتباری این مقوله به عنوان معیاری برای تعیین حقیقت واژه، تاکید داشته و آن را از دایره شمول حقیقت خارج کرده- است، و این بی اعتباری را حتی در اندیشه جرجانی و ابن جنی، نیز رقم زده است. به نوعی وی در این مرحله، بر این باور است که واژه قبل از استعمال، حقیقت بر آن صدق نکرده و نقل معنایی در آن صورت نمی گیرد. ب: به اعتبار اصطلاح تخاطب که از آن با عنوان دلالت تطابقی نوع دوم یاد می شود. وی این مقوله را ملاکی برای تعیین حقیقت واژه دانسته؛ یعنی واژه بعد از استعمال مشمول مفهوم حقیقت می شود؛ زیرا در این مرحله است که نقل معنا صورت می گیرد هر چند که در مبحثی دیگر، با اعتبار بخشی به وضع واضع (دلالت تطابقی نوع اول) ملزم به نقض چنین دیدگاهی می شود. جدال علوی میان اعتباربخشی به وضع واضع یا اصطلاح تخاطب، منجر شده نوعی دوگانگی و تعارض- گویی، آراء وی را پیرامون مفهوم حقیقت احاطه کند. با مشروط کردن وضع واضع به قید استعمال، به گونه ای میان دلالت تطابقی نوع اول و دوم تفکیک قائل شده، و سعی دارد قید استعمال را در اصطلاح تخاطب؛ یعنی استعمال واژه در بافت های لغوی، عرفی و شرعی پیش ببرد. از طرفی، علوی وضع اولیه واژه یا همان دلالت تطابقی نوع اول را مقدمه اصطلاح تخاطب قرار داده؛ اما در تعریف نوعی از حقیقت (شرعی) با تکیه بر محورهایی، این دیدگاه را نفی کرده و دلالت تطابقی نوع اول و دوم را در یک راستا پیش می برد؛ بنابراین با چنین رویکردی، ملزم به نقض قید استعمال، بی اعتباری وضع واضع، عدم نقل معنا در دلالت تطابقی نوع اول و حتی ایراد بر جرجانی و ابن جنی می شود. با توجه به دیدگاه های فوق، در مباحث نظری که ارتباط تنگاتنگی با اندیشه علوی داشته گویا جریان عقل گرایی بر ابعاد فکری وی، قابل تطبیق بوده و مجموع این موارد، در نفیِ رویکرد تکاملی وی بوده است. Conclusionیافته های پژوهش نشان می دهد؛ جدالِ میان اعتباربخشی به وضع واضع یا اصطلاح تخاطب، سبب شده نوعی دوگانگی بر آراء علوی پیرامون حقیقت سایه افکند و دو تعریف متعارض از حقیقت ارائه دهد. وی بر بی اعتباری وضع واضع و عدم انتقال معنا تاکید داشته و آن را، مشروط به قید استعمال می داند؛ یعنی وضع واضع را به عنوان معیار تعیین کننده نقل معنا از حقیقت به مجاز قبول ندارد؛ اما در جایی دیگر، با اعتباربخشی به وضع واضع، ملزم به پذیرش انتقال معنا و نفیِ قید استعمال در آن، و برابری وضع واضع با اصطلاح تخاطب می شود. بر این اساس، جریان عقل گرایی بر ابعاد فکری علوی غلبه دارد.
۱۶۷.

تجلیّات الاستعاره الفضائیه فی أدعیه الصحیفه السجّادیه فی ضوء نظریه لایکوف وجونسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لایکوف وجونسون الاستعارات المضمونیه الاستعاره الفضائیه الصحیفه السجادیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۷۹
الصحیفه السجّادیه غنیّه عن التعریف فهی ثالث مرجع فی تراث آل البیت علیهم السلام، وأورده الإمام السجاد علیه السلام بصیغه بلاغیه راقیه جدّاً. والاستعاره تعدّ أفضل آلیه لتصویر أدعیته التی أکثرها تنشأ عن الثقافه العقدیه وإیمانه بالله سبحانه وتعالى؛ وهذه الاستعارات الفضائیه نابعه من صمیم تجارب الإمام السجاد (ع) الیومیه، ولغته الاعتیادیه ولیست مجرّد زخرفه وتزیین فی البلاغه، فلا یمکن الاستغناء عنها أو تجاهلها، فهی حصیله تفاعل بین فکرین نشیطین، وعن طریق التفاعل تلعب الأدعیه فی الصحیفه السجادیه دوراً أساسیاً سواء أکان بین القارئ والمتلقی أم کان بین الإمام ومحیطه الذی یعیش فیه. إنَّ نظریه الإستعاره المضمونیه تقدّم لأوّل مرّه من جانب جورج لایکوف ومارک جونسون فی کتابهما "الاستعارات التی نحیا بها"، حیث رأى الاثنان بأنّ الاستعاره لیست سوى وسیله للمعرفه، تُسهم فی بلوَرَهِ التصوّرات المختلفه للإنسان، فکلّ تجاربنا فی المحیط هی بالدرجه الأولى تجارب استعاریه، ونظراً إلى أنّ الاستعاره تعتبر بنیه فی التصوّر لها علاقه وثیقه بدماغ وذهن الإنسان، لکونها تسهم فی المعرفه وإنتاج المعنى والفهم، ومن بین الاستعارات التی قام البحث بدراستها: الاستعاره الفضائیه باعتبارها نشاطاً ذهنیاً، وإنتاجها لتصورات من خلال الدور الذهنی، تنتج تفاعل بین المجالین الحسّی والذهنی وهی ترتکز الاستعارات الفضائیه على التصورات الفیزیائیه البسیطه مثل فوق- تحت، داخل- خارج والمرکز- الهامش أو الحاشیه. إنَّ البحث یعتمد فی هذه الدراسه بالمنهج التحلیلی- الوصفی، حیث یستخرج الاستعارات الفضائیه من بین أدعیه وکشف دلالاته السامیه. ومن أهمّ نتائج هذه الدراسه: أنّ الاستعاره الفضائیه فی الصحیفه السجّادیه تکمن بنیه صورّتها فی الضعف، الخضوع، الوعی، المستقبل، اللاوعی، الفشل، الانهزام، الانتصار ویستند الإمام السجّاد (ع) إلى التجارب الفیزیائیه وهی مرتبطه بالکائنات التی تحدّدها الاتجاهات الفضائیه نحو الأسفل: تحت، الأعلى: فوق، الورائیه: وراء، الإمامیه: أمام. وأهمّ الخطاطات التی تحضر فی استعارات الصحیفه السجّادیه هی خطاطه المسار العمودی فی مضمون التمرّد عن طاعه الله، الثنائیات الفضائیه فی الاستعاذه بالله من سیّئات الأخلاق، خطاطه الاتجاه والحرکه فی الاستعانه بالله عزّوجل للتخلص من الخطایا وغضبه.
۱۶۸.

دراسه نقدیه لغویه فی بعض الشبهات المثاره حول القرآن الکریم دراسه فی الکتب الفارسیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: القرآن الکریم الشبهات اللغویه الصرف النحو البلاغه علم الدلاله الکتب الفارسیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۲۲۷
اللغه العربیه تلعب دورا أساسیا فی فهم القرآن الکریم وما أثیرت حوله من الشبهات؛ إذ یُعالَج النص القرآنی بالدراسات الصرفیه، والنحویه، والبلاغیه وبالنظر فی الدلالات اللغویه لألفاظه. قد ألف بعض الناقدین الإیرانیین کتبا باللغه الفارسیه فی نقد القرآن الکریم، وتطرقوا من خلالها إلى قضایا مختلفه، وأثاروا شبهات فقهیه، وکلامیه ولغویه. مع کثره الردود العلمیه على هذه الکتب، لیس ثمه بحث یهتم بالمستوى اللغوی لدى هؤلاء الناقدین وکتبهم بحثاً لغویاً بحتاً. هذا البحث یهدف من خلال المنهج الوصفی التحلیلی إلی دراسه بعض الشبهات المثاره فی هذه الکتب، دراسه لغویه بحته مستمداً العلوم العربیه کالصرف، والنحو، والبلاغه وعلم الدلاله، فیحدّد خطوره المعرفه اللغویه لدی دارس القرآن ومدى إلمام هؤلاء الناقدین بالعلوم اللغویه فی العملیه النقدیه. فتم تطبیق هذه العلوم على شبهاتهم. وتوصلت الدراسه إلى أنهم أخطأوا فی کثیر من شبهاتهم نتیجه ضعف مستواهم فی العلوم اللغویه العربیه، فلم یستخرجوا المعنى الصحیح للمفردات وفق القیاس الصرفی والمقیاس الدلالی والمعجمی، ولم یفهموا تراکیب الکلمات النحویه فی الجمل القرآنیه، وما لها من المعانی والأحکام، کما لم یفهموا المعانی الثانویه ودلالات العبارات القرآنیه بسبب عدم إلمامهم بالأسالیب البلاغیه فی کلام العرب وفهم قواعدها.
۱۶۹.

الإیدیولوجیه الوظیفیه للغه في إطار دینامیکیه الفن لشعر وحیاه أبی العلاء المعری؛ دراسه مابعدحداثیه وفق نظریات ألتوسیر، ولیوتار، ومیرلو بونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الإیدیولوجیا أبو العلاء المعری ألتوسیر لیوتار میرلو بونتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۵۰
کلمات القصیده بسبب خاصیه تولید الغموض تحمل معانی عده وهذه المعانی تکتشف بمرور الزمن وأثناء القراءات المختلفه. کلما زادت التقنیات(التعبیریه واللفظیه) المستخدمه فی القصیده، ازداد الحمل الدلالی لها. فبما أن شعر أبی العلاء المعری ذو وجوه متعدده لذا فهو یقبل قراءات مختلفه وتحدید هذه الأبعاد الجدیده لشعره یفتح أمامنا آفاقا جدیده للتعرف علی فکره الممیز . تهدف هذه المقاله إلى إظهار أبعاد جدیده لحیاه وشعر هذا الفیلسوف باستخدام نظریه ألتوسیر عن الإیدیولوجیا ونظریه السردیات الکبری للیوتار ونظریه الجسم لمیرلو بونتی؛ یرى ألتوسیر فی نظریته أن الأیدیولوجیا ظاهره مادیه موجوده فی کل الناس، ولیوتار فی نظریته یرفض السردیات التی تدعی الیقین وتدعمها الهیمنه، ومیرلو بونتی یعتبر الجسم أداه للإدراک والمعرفه فی نظریته الإدراک الجسمی. فالغرض من هذا البحث هو تقدیم تحلیل ما بعد حداثی لشعر المعری ، والذی یشرح فیه کیف یحوّل المعری الفاعل الإیدیولوجی إلی الفاعل الثوری وکیف یستفید من اللغه والفن فی هذا الطریق. والسؤال الأساس لهذا البحث الذی یتبع المنهج الوصفی- التحلیلی هو کیف یمکن تطبیق الإیدیولوجیه الألتوسیریه على شعر المعری وما هی السردیات الکبری التی تم التساؤل عنها فی شعره وکیف تجلت دینامیکیه الفن فی لغه أبی العلاء الشعریه وأسلوب حیاته؟ فالنتیجه الحاصله للبحث هی أن الشعر عند المعری هو أداه الثوره ولیس الإعلام فقط. یمکن أن تظل الإیدیولوجیا فی شکل الکلمات فحسب، ولکن إذا أرید لها أن تدخل إلی مسرح الفعل، فیجب أن یکون لها مثال عملی. یتفهم أبو العلاء هذه الحقیقه ویحاول إظهار هذه الثوره العملیه، وبالتالی یستخدم وسیلتین فی آن واحد: الإعلام اللفظی یعنی الشعر، والإعلام الفنی یعنی الأداء.
۱۷۰.

تقابل و ترادف های ایدئولوژیک قصیده «ارادة الحیاة» ابوالقاسم الشابی با تکیه بر دیدگاه لسلی جفریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک شناسی انتقادی تقابل و ترادف جفریز ابوالقاسم الشابی اراده الحیاه ایدئولوژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۱۶
فرآیند های زبانی، همواره در راستای ایجاد مقوله های گفتمانی با دیدگاه هایی مبتنی بر جهان بینی، درگیر ساختن نوعی روایت از جهان هستند. فرآیندهای زبانی تقابل و ترادف نقش مهم و مؤثری در شکل دهی جهان بینی متون دارند. لسلی جفریز (2010) از معدود محققان زبان شناسی است که با شناخت تقابل و ترادف های متنی و چگونگی تنظیم این پدیده متنی در کنار ابزار های تثبیت شده تر تحلیل انتقادی گفتمان، الگویی را برای به دست آوردن بینش از تأثیر جهان بینانه بالقوه متون ترسیم کرده است. جفریز در راستای طرح مؤلفه های سبک شناسی انتقادی خود با هدف تحلیل انتقادی گفتمان به ارائه الگو های توسعه یافته تقابل و ترادف پرداخته است. انواع تقابل های سلبی، انتقالی، تفضیلی، جابه جایی، امتیازی، صریح، موازی و تباین و هم چنین ترادف های ربطی، بیانی و استعاری الگوهای پیشنهادی جفریز در جهت کشف ایدئولوژی پنهان متن است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی  و با هدف تبیین جهان بینی حاکم بر متن در قصیده «اراده الحیاه» اثر ابوالقاسم الشابی به بررسی فرآیند ساختارهای تقابل و ترادف بر اساس این نظریه پرداخته است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که بررسی روابط مفهومی در ساختار متنی تقابل ها و ترادف های قصیده مذکور در پی ارائه مفاهیم جهان بینانه است. تقابل های شناختی در متن در صدد تبیین مفاهیم گفتمانی؛ از جمله بلندنظری و تنگ نظری، تعالی و پستی، امید و یأس، مبارزه و ایستادگی، زندگی و مُردگی است، هم چنین ترادف ها در پی شکل دهی به اندیشه های مشترک جامعه در مبارزه با ظلم و استعمار است.
۱۷۱.

سیمیائیه اشتباک المصائر والطوطمیه في عتبه غلاف روایه نزیف الحجر لإبراهیم الکوني على ضوء نظریه جیرار جینت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: السردانیه العربیه الغلاف الطوطمیه نزیف الحجر إبراهیم الکونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۲۰۵
تستقطب عتبات النص أقلام الباحثین فی دراسه النصوص الأدبیه، خاصه الروایه، منذ أن طرح جیرارجینت قضیه العتبات أصبح هذا الموضوع من أکثر القضایا تداولاً فی الساحه النقدیه، حیث صارت دراسه عتبات النص انعکاس الحموله الدلالیه للنص، الغلاف عتبه مهمه لشکف فحوى النص، تهدف هذه المقاله إلى استکناه دلالات الغلاف ومکوناته فی روایه نزیف الحجر لإبراهیم الکونی الروائی المعاصر، لذا ترکز على دراسه سائر مکونات الغلاف من العنوان والألوان وأیقونه الصوره؛ لأنّ لوحه الغلاف فی هذه الروایه تحمل دلالات سیمیولوحیه جدیره بالبحث والتنقیب، وتدل على أنّ الکاتب لایختار عتبه غلاف روایته عشوائیّا، بل هناک أهداف فی اختیاره ووضعه کمدخل إلى الروایه وأنّ الغلاف یدّخر کل أحداث الروایه النصّه الرئیسه، کما أنّ غلاف هذه الروایه احتضن أهداف الروایه المهمه نحو: الطوطمیّه والعلاقه التکونه بین الإنسان والطوطم، والسبب فی اختیار هذه الروایه ودراسه لوحته یکمن فی أن عتبه الغلاف فی هذه الروایه بؤره مکثفه فی اختزان بواطن النص. المنهج المتبع فی المقاله هو المنهج الوصفی التحلیلی على ضوء نظریه جیرارجینت الذی اهتم بعتبه الغلاف، یعکس الغلاف دلالات القتل والعنف والدم والمعاناه والألم. من أهم النتائج التی توصلت إلیها المقاله: جسد الغلاف على الصوره العلاقه الحمیمه بین الحیوان(الودان) وأسوف شحصیه الروایه البطله، کماأن اللون الأحمر الوحید الطاغی على واجهه الغلاف یرمز إلى القتل والدم، وأما العنوان سواء فی مستواه اللغوی أوالاستعاری والمجازی أوالدلالی تظافر فی رسم تیمات النص المهمه.
۱۷۲.

دلالة العنوان ومستویاتها في أعمال نجم والي الروائیة(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: السردانیه العربیه روایات نجم والی دلاله العنوان المستوی الصوتی المستوی الترکیبی المستوی الدلالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۱۳
إنّ العنوان هو العتبه الأولى للدخول على عالم النص أو فضائه الرئیس، ومن الناحیه الأخرى، إنّ دلاله العنوان تعد من أهم المباحث اللغویه والدلالیه التی تترکز على نقد العنوان، سواء فی مجال الشعر أو الروایه، نقداً دلالیاً؛ بحیث یؤدی هذا الأمر إلى الشفافیه فی المعنى والمفهوم لدى القارئ أو المتلقی. ویعد نجم والی أیضاً من الرواه العراقیین المعاصرین، والذی له ید قصوى فی کشف الحقیقه الاجتماعیه عبر استخدام عناوین روائیه دقیقه لروایاته، بحیث إن لکل عنوان روایه دلاله على الحقائق الاجتماعیه والثقافیه أو السیاسیه. وفی هذه الدراسه، ومن خلال الاعتماد على المنهج الوصفی- التحلیلی نهدف إلى تسلیط الضوء علی ماهیه دلاله العنوان ومستویاتها المتجلیه فی المستوى المعجمی، والمستوى الدلالی، والمستوى الصوتی، والمستوى الترکیبی، وتطبیق هذه المستویات على عناوین نجم والی الروائیه، واستقصاء دلالاتها ومؤشراتها المعنویه. ومن النتائج التی توصل إلیها المقال هی أن نجم والی لم یختر عناوین روایاته دون وعی، بل قصد من خلال اختیارها مقاصد خاصه، ومن جهه أخرى، إنها ترشدنا إلى قضایا ومفاهیم اجتماعیه فی العراق.
۱۷۳.

بازخوانی انتقادی دیدگاه های نقد فرهنگی عبدالله غذامی پیرامون شعر عربی و بلاغت شیفتگی منتقدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد فرهنگی شعرعربی نقد عربی عبدالله غذامی نقد نقد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۷۵
نقد فرهنگی رویه ایی جدید از نقد ادبی است که به بررسی متن ادبی، از منظر کشف زیرساخت های فکری و فرهنگی پنهان در زیر لایه های ظاهری آن می پردازد. غذامی ناقد معاصر سعودی از جمله منتقدانی است که به تحلیل شعر عربی با رویکرد نقد فرهنگی پرداخته است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، مهم ترین دستاوردهای نقدی او را با دیدی انتقادی بازخوانی نموده و کوشیده به این سؤال پاسخ گوید که مبانی نظری غذامی در نقد فرهنگی چیست و چه انتقادی هایی به آن وارد است. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که شعر عربی، به باور غذامی، در کنار محاسن موجود در ظاهر آن که طی سالیان، دل-مشغولی ناقدان بوده، عیوب پنهان و قابل نقدی داشته و دارد که نقد سنتی و حتی نقد نو، به سبب دل بستگی شدید به زیبایی های شکلی، از کشف آنها ناتوان مانده است. او در جای جای آثار نقدی خود و به شکلی افراطی بر این باور خود تأکید می کند و معتقد است این معایب، با گذشت زمان، در ناخودآگاه قوم عرب، رسوخ کرده، جزئی از وجود آنها شده که در نتیجه به شکل یک نظام مولد فرهنگ درآمده است و این (الشعرنه= شعرشدگی) و شعرزدگی رفته رفته در همه افکار و رفتارهای این قوم تسری یافته، بن مایه فرهنگی آنها شده است. او شعر را بستر و زمینه ساز این انحراف می داند و غفلت منتقدان در برابر این کج-روی را به شدت به باد انتقاد می گیرد. از نگاه وی، نقد فرهنگی با رویکرد نقد زیرساخت ها، ضرورتی اجتناب ناپذیر برای رهایی از این معضل است.
۱۷۴.

الأنساق الثقافيّه المضمره للعربيّ من منظور الآخر الغربي في خماسيّه مدن الملح لعبد الرحمن منيف «مقاربه في النقد الثقافيّ»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: النقد الثقافی الأنساق الثقافیه الآخر الغربی خماسیه مدن الملح عبد الرحمن منیف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۱۸۸
خماسیّه مدن الملح لعبد الرحمن منیف التی تدور رحاها حول اللقاء بین العربیّ والغربی والصراع بینهما حول اکتشاف النفط  من السردیّات العربیّه التی تناولت الأنساق الثقافیّه لکلّ من العربیّ والآخر الغربی من رؤیه معاکسه. وبسبب دور الأنساق الثقافیّه البارز فی توجیه العلاقات بین الشّعوب وضروره فهمها لإنجاز تبادلات اجتماعیّه وإنسانیّه واعیه وکذلک دور الأدب الخطیر فی التعبیر عن الأنساق الثقافیّه، حاول هذا المقال أن یبحث عن قضیّتین هامّتین وفقاً لمنهج النّقد الثقافیّ وهما موقف الغربی من الأنساق الثقافیّه المضمره للعربیّ والخلفیّات التی أدّت إلی قبول أو رفض تلک الأنساق. یحکی قسم من نتائج البحث أنّ الشخصیّات الغربیّه حاولت تفسیر الأنساق الثقافیّه المضمره للعربیّ لکنّها وقعت فی فخّ عدم إدراک خلفیّات هذه الأنساق وأهمیّه مفهومها عند العرب، فاقتصر الغربی علی فهم وتفسیر الأنساق الثقافیّه للعربیّ حسب ثقافته التی تضع معظم المتغیّرات علی محک العلم التجریبی وأنّ الغربی حاول أن یتطبّع بالأنساق الثقافیّه المضمره للعربیّ لنیل قبول المجتمع والحصول علی نوایاه ومصالحه السیاسیّه.
۱۷۵.

تناسق العتبه والحبکه في روایه "برید اللیل" لهدی برکات دراسه تحلیلیه سیمیائیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هدی برکات الروایه برید اللیل العتبه الحبکه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۲۰۱
من الضروری للراوی، أن یستفید من التقنیات التی تعینه لکتابه الروایه، لإیجاد التناسق والتلاؤم بین الشکل والمضمون. کلما کان هذا التناسق أکثر کان نجاح الکاتب أکثر. هدی برکات تستغل فن التراسل، لترسیم الحبکه المثیره والمأساویه فی "برید اللیل". خیمت علی الروایه الضبابیه وعدم الوضوح، حیث لا یری القارئ، اسم علم للشخص، ولو مره. کل شیء فی العتمه والفراق مثل لیل المتشردین. قصه الذین یعیشون فی اللازمان واللامکان ولا یمتلکون أی شیء من الحیاه. وما یلفت نظر المتلقی أن العتبات النصیه مثل العناوین والألوان والغلاف وغیرها من العتبات الأخری کلها یتناسق هذه الحبکه ویخدم المضمون. حیث تتجلی براعه الکاتبه فی هذا التناسق الذی نراه بین الشکل والمحتوی فی روایتها کنسیج متکامل. فیدرس هذا البحث معتمدا علی المنهج السیمیائی والتحلیلی التلاؤم الموجود بین العتبه النصیه والحبکه لیفتح ألغاز هذه الروایه التراسلیه وترشد الناقد لتکون عملیه النقد أکثر دقه واعتبارا. والعتبات النصیه المدروسه فی هذا المقال؛ هی الغلاف، والألوان والعنوان الرئیسی، والعناوین الفرعیه والاستهلال.أما النتائج التی توصل إلیها البحث؛ فهی أن الکاتبه بالحبکه المعقده والمفککه ودون حل تشیر إلی الأزمات المعقده فی البلدان العربیه التی لا تحل بسهوله. فعلی القارئ أن یحلل الألغاز التی لا تقوم برکات بحلها وهذا الأمر یسبب تفاعلیه الکاتب والقارئ ویقلل من هیمنه الکاتب علی النص. عنوان الروایه والغلاف والألوان المستخدمه علی الغلاف کلها یرشد القارئ إلی ما سیجری فی الرسائل من خیبه الأمل. تستخدم برکات ثنائیه الخیبه والأمل فی کل من العتبه والحبکه للوصول إلی أهدافها من کتابه برید اللیل وحتی فی العنوان. کأنها ترید أن تؤکد أنه لا أثر للحوار والتعامل فی مثل هذا المجتمع، فالذین یعیشون فی هذا المجتمع لا یریدون التواصل حتی عبر الرساله
۱۷۶.

تحلیل الخطاب النقدي في روایه "جمهوریه کأنَّ " لعلاء الأسواني بناء على نظریه نورمان فیرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل الخطاب النقدی نورمان فیرکلاف علاء الأسوانی جمهوریه کأنَّ التفسیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۷۷
أصبح تحلیل الخطاب النقدی فرعاً معرفیا عن تحلیل الخطاب ویهتم بدراسه اللغه بوصفها ممارسه اجتماعیه مرتبطه بالسلطه والإیدیولوجیا. من روّاد هذا المنهج هو نورمن فیرکلاف؛ ففی رأیه، تحلیل الخطاب النقدی هو وسیله تستخدم جنبا إلى جنب مع وسائل أخرى لدراسه التغییر الاجتماعی والثقافی. یدرس فیرکلاف تحلیل الخطاب النقدی على ثلاث مستویات وهی؛ 1- الوصف 2- التّفسیر 3- التبیین. تعد روایه "جمهوریه کأنّ" من أشهر الروایات المصریه للکاتب علاء الأسوانی (1957- ؟؟؟) وهو یناقش فیها القضایا المصریه قبل وبعد حکومه حسنی مبارک وثوره ینایر وأحداثها. تسعى هذه الدراسه إلى توفیر إطار لتحلیل روایه جمهوریه کأنَّ وتوضیح وظیفته الاجتماعیه متمسکه بالمنهج الوصفی التحلیلی بشکل عام ومنهج تحلیل الخطاب النقدی النورمان فیرکلاف بشکل خاص. وتشیر نتائج الدراسه إلی أن الأسوانی باستخدام المفردات والتراکیب مثل الضمائر، والتضاد، والتکرار و... یشرح کثیراً من الخطابات ونوع الأحداث. وفی مستوی التفسیر یشرح کیفیه سیاق الحال ونوع الخطاب ویوضح بأن تنعکس هذه الروایه العملیات السیاسیه والاجتماعیه قبل وبعد ثوره 25ینایر عام 2011م فی مصر وکیفیه أحداث المجتمع والطبقات السیاسیه والاجتماعیه والثقافیه المختلفه ویشرح الأسوانی الصراع بینهم والتعارض فی أفکارهم. ویشرح على مستوى التبیین نوع السلطه والأیدیولوجیا، وهی دیکتاتوریه حسنی مبارک، وینعکس أحداث ثوره ینایر مثل؛ الاحتجاج بسبب اغتیال خالد سعید واستشهاده، جمعه الغضب، والمجتمع الفاسد بنبره نقدیه. والفکر السائد فی الروایه هو الکفاح ضد الحکومه الدیکتاتوریه بالمظاهرات وخصوصا فی میدان التحریر وایقاظ الشعب المصری.
۱۷۷.

فاعلیة الثنائیات الضدية لبناء الدلالة في شعر عبدالوهاب البیاتي (مقاربة في ضوء النظرية البنيوية)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عبد الوهاب البیاتی الثنائیات الضدیه الشعر العربی المعاصر السیمیائیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۱۴
الثنائیات الضدیه نوع من البناء النصّی یوظّفه الشاعر لکشف الأنساق الضدیه داخل نصّه. هذه البنیه النصّیه تعدّ من أهمّ الظواهر البیانیه فی شعر البیاتی، وقد وظّفها بشکل لافت للنظر لیعبّر عن آرائه وأحاسیسه. ولم یکن توظیف هذه الثنائیات إلا للتعبیر عن التجربه التی عاشها الشاعر، فاستطاع أن یصوّر لنا العالم بکلّ مناقضاته. هذه الورقه البحثیه تناولت بمنهجها الوصفی التحلیلی الثنائیات الضدیه البارزه فیه، منها ثنائیه الموت والحیاه، الأنا والآخر، والرحیل والعوده، والحبّ والثوره، والوطن والمنفى وأخیراً ثنائیه الأزمنه. ومن أهمّ النتائج التی توصلت إلیها هو أنّ الثنائیات الضدیه فی شعر البیاتی تحرّرت من ضیق الرؤیه فی استعمال المفردات المتضاده لفظاً مقابل الآخر، وأخذت دلالات سیاسیه واجتماعیه مختلفه منها نقد السلطات السیاسیه، ونقد الأوضاع المأساویه التی یعیشه الشعب العراقی. کشفت الدراسه أنّ الموت فی تفکیر البیاتی لازم للحیاه والتجدد، وذلک لبناء مستقبل زاهر للشعب العراقی بإضفاء دلاله أسطوره ققنوس على بعض شعره أحیاناً. فاستطاع البیاتی على الرغم من تقابل الموت والحیاه أن یعقد علاقه تلازم بینهما من أجل الغرض المذکور. والآخر عمل فی شعر البیاتی لرفض الواقع السیاسی والاجتماعی کما یظهر ذلک فی ثنائیه الشاعر / الحلاج، وأضفى على نصّه دلالات التلاحم بین الواقع والتاریخ. ولاحظنا أنّ الشاعر جاء بثنائیه الشاعر / الیسوع اختزالاً لکلّ معانی الألم والتضحیه والمکابده حیث یتألّم من أجل الآخرین ولیس فی ذاته. وقد عقد البیاتی بین الحبّ والثوره علاقه تلازمیه فأظهرت النماذج أنّ الثوره لا تتحقق إلا بالحبّ. أثبتت الدراسه أیضاً أنّ المعاناه فی الغربه واحتمال الآلام لم تکن إلا بغیه بناء مستقبل زاهر.
۱۷۸.

خطاب زکریا ومریم فی القرآن فی سورتی مریم وآل عمران (دراسه أسلوبیه)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: القرآن الکریم الخطاب الأسلوبیه الترکیب الدلاله زکریا ومریم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۷۱
الأسلوبیه منهج نقدی یتناول الظواهر اللغویه والأدبیه للنصوص وطریقه الصیاغه والتعبیر للکشف عن الجوانب الدلالیه والجمالیه والنفسیه فیها. تتمیّز الأسلوبیه بإلقاء الضوء علی نوعیه توظیف العناصر اللغویه والأدبیه والکشف عن المؤثرات البارزه التی استعملها الکاتب. تتناول المقاله دراسه الخطابین القرآنیین لزکریا النبی والسیده مریم علیهما السلام من خلال الآیات الکریمه فی سورتی آل عمران و مریم التی تتحدث عن الولاده الإعجازیه، وفق المنهج الوصفی – التحلیلی. نبدأ البحث بتعریف المصطلحات ثم نقوم بدراسه الخطابین علی المستوی الصوتی، والترکیبی، والدلالی و نعالجهما من ناحیه التطابق والاختلاف بینهما فی الموضوع والأسلوب وما أدی إلی الاختلاف اللغوی والفنی بینهما، لیتبیّن من خلال ذلک نوع الأسلوب والتراکیب والمفردات التی تنقل موقفهما وأفکارهما وردود أفعالهما تجاه الولاده الإعجازیه. تعالج الباحثه المستویات الصوتیه للخطابین بما یتمثّل فیهما مِن دور شعوری وإیحائیّ لجرس الأصوات، ثمّ المستویات المعجمیه والتّرکیبیه والدلالیه، لِتفصح عن المفارقه بین دلاله البنیه السطحیه الظاهره، ودلاله البنیه العمیقه لهما، للوصول عن طریقها إلی الخصائص الفنیه للخطابین والکشف عن المعنی الغائب فیهما، وتحدید أن اختلاف الموقع والجنس بین صاحبی الخطابین یکون مؤثرًا فی تمیّزهما أو تفوّق أحدهما علی الآخر من الناحیه اللغویه والترکیبیه والدّلالیه. ومن نتائج البحث فی المستوی الصوتی أنّه یخلق أصوات المد مع تکرارها فی الخطابین نوعاً من التّرابط الصوتی والإیقاع اللطیف الذی یزید الرّقّه فی الکلام، ما یناسب حاله الدعاء الذی جری علی لسان کلّ منهما، وفی المستوی الترکیبی فیما یتعلّق بخطاب السیده مریم، یتم اختیار الألفاظ مناسبا لِحالها حال متبرئ من إنجاب الولد ولِفزعها وتمنّیها الموت، وتُستخدم عبارات ناعمه ذات النغمه المصحوبه بنوع من الشعور بالخجل، لِدفع الافتراء الذی تعرّضها من جانب قومها، وفی خطاب زکریا یتمّ اختیار الألفاظ والتراکیب مناسباً لحاله فی سیاق الشکوی من الضعف والشّیب، مستخدماً بنیه الدّعاء فی تراکیبه مرّات متعدده، مناسباً لحاله وهو راغب فی إنجاب الولد.
۱۷۹.

رهیافت ادبی نو در علت اختلاف عددی منادا و جواب آن در آیه «رَبِّ ارجِعُونِ»

کلیدواژه‌ها: ربِّ ارجِعُونِ ملائکه تعظیم خطاب جمع مولدان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۶۰
در نگرش بیشتر مفسران، واژه «ربِّ» در آیه «ربِّ ارجِعونِ» (سوره مؤمنون، آیه 99) منادا، و جمله «ارجِعُونِ» جواب آن است. به طور طبیعی جواب ندا باید از نظر عدد با منادی یکی باشد و فعل در این آیه، بایستی به شکل مفرد به کار می رفت. ازآنجاکه «ارجعونِ» به هیئت جمع آمده، هم نشینی این دو تعبیر در جمله پیش گفته سؤال برانگیز شده است. بیشتر مفسران شیعه و سنی بر این باورند که مخاطبِ «ارجعونِ» خداوند است و فعل به انگیزه احترام و تعظیم به صورت جمع آمده است؛ ولى با توجه به اینکه این تعبیر در زبان عربى به ویژه در قرون گذشته رایج نبوده است، تفسیر مزبور، از قبیل تحلیل ادبی قرآن با الگوی شاذ خواهد بود که شایسته نیست و ضعف این تفسیر را نشان می دهد. مقاله پیش رو بر آن است که با ارائه گزارشی کامل به روش توصیفی تحلیلی از دیدگاه دانشمندان شیعه و سنی درباره آیه و بررسی و نقد آن ها، رهیافتی نو و هم راستا با هنجارهای زبانی برای حل این مشکل ارائه کند. بر اساس الگوی گفتاری که در تفاهم عرفی بین کاربران زبان ثابت است، ، دو نفر که نمایندگی گروهی را برعهده دارند، هنگام گفت وگو و خطاب قراردادن یکدیگر از ضمیرهای جمع استفاده می کنند؛ درحالی که روی سخن هریک با شخص مقابل است و فقط از او نام می برد.
۱۸۰.

تقعّرات في مرايا الذهن: دراسه نفسانيه لروايه "دفاتر الورّاق" لجلال برجس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جلال برجس دفاتر الوراق الروایه الأردنیه التحلیل النفسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۸۱
یُعد التحلیل النفسیّ للروایه مدخلاً مهماً لفهم الواقع الاجتماعیّ وما یُعانیه الإنسان من توترات وأزمات نتیجه ما أحدثته المدنیه الحدیثه وصراعاتها بین الموروث القدیم وتحدیات الحاضر. وتأتی هذه الدراسه النفسانیه لتسلّط الضوء علی العمل الإبداعی الممیّز للروائی الأردنی جلال برجس الذی نال الجائزه العالمیه للروایه العربیّه (بوکر) سنه 2021م علی روایته الاجتماعیّه «دفاتر الورّاق». والملاحظ أنَّ الروائی فی روایته هذه قد صوّر البیئه الاجتماعیّه التی عاشها بکامل أبعادها وخاصه السلبیه منها فی محاوله لتجسید الواقع المعاش، وما له من مظاهر مقیته وانعکاسات حافله بالصور المؤثّره المثقله بجراحات الماضی ومرارات الحاضر وغیاب المستقبل المأمول. وتحاول هذه الدراسه تحلیل نفسیه البطل الذی یمثّل شریحه الشاب المثقّف المحبط المتخبط فی انطواءاته الذاتیه ورؤاه الجانحه فی الخیال، وهی صوره حیه لا تغیب فی مجتمعات العالم الثالث الذی ینوء تحت وطأه الحداثه والتبعیه والانفصام الثقافی. وتتوخّی هذه المقاله من خلال منهجها النفسیّ والتحلیلی قراءهَ أحداث الروایه ومجریاتها المحبوکه بحرفیه تامه قراءهً فاحصهً تستطلع خبایا نفسیه الکاتب المتجلیه فی شخصیه بطل القصّه لتقف فی النهایه علی مغزی الحکایه وما تحمل من رسائل وخطابات تأتی فی الغالب لتصحّح اعوجاجات سلوکیه أصابت مجتمعاً تلاعبت به المحن والأزمات. ولعل أول مایستشف من هذه الروایه هو إحاطه الکاتب بتفاصیل الحیاه الاجتماعیّه التی عایشها ولامسها عن قرب، وبراعته فی تألیفها تألیفاً روائیاً.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان