فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یسعى خطاب ما بعد الإستعمار إلى الکشف عن السیطره الشامله للغربیین على البلدان الآسیویه والإفریقیه و یشرح کیفیه إستعمار الغرب لهذه البلدان وأثره علیها. ومن أبرز منظری نقد ما بعد الإستعمار هو إدوارد سعید، الذی قام فی کتابه، الإستشراق، بالتحلیل التفصیلی للمواجهه بین الشرق والغرب و ذکر و تحلیل وطریقه تفکیر المجتمعات الغربیه تجاه الأمم الشرقیه. إن دراسه هذه القضیه مهمه لأنها تکشف الوجه الزائف الذی رسمه الغربیون لأمم المشرق. نتیله راشد إحدى الکاتبات المعاصرات المصریات ذوات الفکر السیاسی القریب من جمال عبد الناصرالتی قامت بشرح تاریخ مصر أثناء الإستعمار البریطانی و قدمت فکره نقدیه لعواقب الإستعمار، مؤلفه کتاب حکایه کفاح ضد الإستعمار فی بشکل سیره عبدالناصرالذاتیه الروائیه. یحاول هذا البحث بإستخدام الأسلوب الوصفی التحلیلی و تطبیق مکونات نقد ما بعد الإستعماری فی هذا العمل معتمدا على منهج إدوارد سعید النقدی؛ وتشیر نتائج البحث إلى الدور المهم لخیانه العوامل الداخلیه فی تکوین الإستعمار البریطانی علی مصر و كذلك تشکیل و تقویه النظره الذرائعیه والدونیه للبریطانیین تجاه الشعب المصری آنذاك و تشیر النتائج أیضاً إلی عدم إعتقاد الغربیین بإستقلال الشعب المصری.
تغليب المذكر على المؤنث نحوياً والواقع اللغوي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
87 - 100
حوزههای تخصصی:
التغلیب ظاهره لغویه متمیّزه، تلجأ إلیها اللغه بعض الأحیان لاعتبارات متعدده، لا تخرج عن إطار اللغه، أی لا تحمل قیما غیر لغویه، بل تجری ضوابطها حسب القوانین اللغویه. والتغلیب المقصود هو تغلیب المذکر على المؤنث أو التغلیب النحوی الذی یُذیب المؤنث فی المذکر، ویخفیه، حیث لا یُرى منه شیء. ومنهج البحث هو المنهج الوصفی. أما هدف البحث، فهو إثبات أنّ مسأله تغلیب المذکر على المؤنث غیر موجوده فی الخطاب النحوی العربی، ولا تعدو أن تکون من اختراع النحاه الذین تأثّروا بمؤثّرات من خارج اللغه، غافلین عن الصیغه العامه التی یشترک فیها المذکر والمؤنث ولا رجحان لأحدهما على الآخر. ولتحقیق هذا الهدف، تناول البحث بعض العناوین بالدراسه، من قبیل: النحو العربی بین الوصفیه والمعیاریه، والصیغه العامه، والنظره الدونیه للمرأه بما فی ذلک وأد البنات، وقیمومه الرجل على المرأه، والخطاب القرآنی. وقد خرج البحث بنتائج، أهمها: أنّ التغلیب النحوی غیر موجود فی العربیه، بل الموجود هو صیغه عامه یندمج فیها المذکر والمؤنث، وأنّ أهمّ أسباب التغلیب هو الاختصار أو التسهیل أو ما یسمّى بقانون السهوله والیسر الذی نراه متفشّیا فی کثیر من الظواهر اللغویه. وهناک حاجه ملحه لتمحیص الدرس النحوی وتنقیته، مما علق به من علوم غیر لغویه وتغییر نظره النحو العربی من المعیاریه إلى الوصفیه.
واکاوی ترادف و تفاوت معناشناختی واژه «بئر» و «جب» در قرآن کریم از منظر زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مترادف های قرآنی که مفسران تفاوت معناشناختی خاصی برای آن ها قائل نشدند، واژگان «بئر» و «جب» به شمار می رود. واژه «بئر» یکی از تکامدهای قرآنی است که در آیه 45 سوره مبارکه حج آمده است اما واژه «جب» دو مرتبه و صرفا در سوره شریفه یوسف به کار رفته است. لغت شناسان و عالمان قرآنی معتقداند این دو کلمه دارای ریشه عربی می باشد و تفاوت صرفا در میزان عمق آن هاست؛ اما به نظر می رسد حقیقت امر خلاف این مدعی باشد. این مسأله موجب شد تا جستار پیش رو ریشه واژگان مذکور را در خانواده زبانی سامی (عربی، عبری و آرامی) مورد بحث قرار داده و با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و استناد به وقایع تاریخی دینی به بررسی این واژگان پردازد. یافته ها حاکی از آن است که واژه «بئر» جزء واژگانی است که در زبان های سامی کاربرد دارد اما دقیقا مشخص نیست از کدام یک از گروه زبانی سامی وارد سایر گروه ها شده است؛ اما واژه «جب» مشخصا دارای ریشه آرامی بوده و دلیل این که پروردگار جهانیان در سوره یوسف از یک واژه آرامی الاصل استفاده می کند این است که براساس شواهد تاریخی، ابراهیم نبی و تمامی نوادگان او اهل حران بودند و گفته می شود زبان آن ها یا به طور مشخص آرامی بوده و یا به زبان اکدی متاثر از آرامی سخن می گفتند.
نقش بافت زبانی در معنا شناسی واژگان بر اساس محور هم نشینی؛ (بررسی واژه «جهل» در قرآن و شعر جاهلی)
حوزههای تخصصی:
«جهل» از مفاهیم مهم، پیچیده و پرکاربردی است که در متن قرآن به عنوان یکی از واژگان کلیدی به حساب می آید. فراوانی بسامد این واژه و مشتقات آن، بیانگر اهمیت آن در قرآن است. پژوهشگران و مفسران در خوانش ها و مطالعات خود همواره به بررسی معناشناختی این واژه پرداخته اند، اما در بسیاری از موارد، بدون در نظر گرفتن نقش واژگان در بافت زبانی، اغلب به معانی ای رسیده اند که با روابط هم بافتی (Cotext) در محور هم نشینی (Syntagmatic) هم سو نیست. این مقاله با در نظر گرفتن نقش واژگان هم بافت در قرآن و شعر جاهلی می کوشد به این سؤال پاسخ دهد: براساس نقش واژگان هم بافت در محور هم نشینی، معنای واژه «جهل» به چه حوزه معنایی- رفتاری تعلق دارد؟ نوشتار حاضر با رویکرد معناشناسی شناختی و براساس روش تحلیلی- توصیفی، در پی واکاوی مفهوم این واژه با توجه به واژگان هم بافت در محور هم نشینی است. در پایان، به این نتیجه رسیده است که در بسیاری موارد، حوزه معنایی مفهوم مورد نظر، یک حوزه انفعالی است. این نتیجه، بیانگر عدم کاربرد این واژه در مقابل واژه «علم» در برخی نمونه ها نیست، بلکه کشف وجه دیگری از کاربرد این واژه براساس روابط متنی است که به حوزه انفعالی- رفتاری تعلق دارد.
تحلیل و مصورسازی تولیدات علمی نمایه شده مرتبط با حیطه موضوعی ادبیات عربی در پایگاه استنادی وب آو ساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل و مصورسازی تولیدات علمی نمایه شده مرتبط با حیطه موضوعی ادبیات عرب در پایگاه استنادی وب آو ساینس به منظور کمک به سیاست گذاری علمی در این حوزه است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با استفاده از روش های تحلیل هم واژگانی و تحلیل شبکه انجام شده است. جامعه پژوهش، شامل کلیه رکورد های اطلاعاتی نمایه شده مرتبط با ادبیات عرب در پایگاه وب آو ساینس از ابتدا تا سپتامبر سال 2023 می باشد که تعداد آن 881 رکورد اطلاعاتی شامل مقاله، کتاب، سخن ویراستار، چکیده همایش، یادداشت و ... است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از سه نرم افزار وزویوور، یوسینت و بایب اکسل انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که کلیدواژه های، arabic literature، translation و modern arabic literatureا به ترتیب کلیدواژه های پربسامد در حوزه ادبیات عرب بوده اند. همچنین کلیدواژه های «Asian Studies-Literature» «Literary Theory & Criticism -Literature» و «History-Religion» بیشترین هم رخدادی را در میان متون مورد مطالعه داشته اند. بررسی تحلیل خوشه ای کلیدواژه های مورد نظر نشان داد که این حوزه شامل 11 خوشه اصلی است. مهمترین خوشه های مبتنی بر تحلیل همواژگانی نشان داد که خوشه یک با 9 کلیدواژه عمدتا به موضوع ادبیات عرب مربوط می شود که با کلیدواژه های " pedagogy " و "nahda" ارتباط قوی تری دارد. . به لحاظ میزان تولیدات علمی در حوزه ادبیات عرب نیز، یالات متحده امریکا با 198 مدرک در صدر قرار دارد و کشور انگلیس تقریبا با اختلاف ۱34 مدرک رتبه دوم را کسب کرده است.زبان و ادبیات عرب یکی از رشته های آموزشی در نظام آموزش عالی ایران است که به آموزش دانشجویان در راستای ارتباط فرهنگی میان ایران و کشورهای عربی و تربیت پژوهشگرانی دغدغه مند با توجه بر درهم آمیختگی دو زبان فارسی و عربی می پردازد و پژوهشگران این حوزه در سال های اخیر روند رو به پیشرفتی در حوزه تولیدات علمی در سطح جهانی داشته اند.زبان و ادبیات عربی از عربستان نشات می گیرد اما همه کشور های مسلمان، در پرورش، تکامل و آماده کردن آن برای تعبیر عالی ترین مفاهیم دینی، علمی، فلسفی و عرفانی کوشیده اند. در این بین، دانشمندان، شاعران و ادیبان ایرانیانی همچون ابوالعباس، زیاد اعجم، ابونواس، مهیار دیلمی، ابوعلی سیرافی، زمخشری و... نقش مهمی در افزودن لطائف و دقایق فکر ایرانی به در قالب الفاظ عربی و منظم و مدون کردن قواعد زبان و ادبیات عربی نقش سازنده ای ایفا کردند (شهیدی، 1349).ادبیات عربیی همچنین از آن جهت که متون و نصوص سرچشمه تغذیه مبانی و مفاهیم اسلامی در بستر این زبان شکل گرفته است، نقش مهمی در حوزه دین پژوهی و به طور اخص اسلام پژوهی دارد؛ به گونه ای که نحوه قرائت یا طرز تلقی یک دین پژوه از یک متن یا نص دینی براساس تکنیک های زبانی یا ساختار های دستوری و نحوی شکل می گیرد یا دست کم به آن جهت می دهد. از سوی دیگر، ساختار های زبانی و ظرفیت های مندرج در آن، می تواند زمینه ساز نوعی گفتمان خاص دین پژوهی با تکیه بر اجتهاد برپایه اصول لغوی و زبانی شود؛ بر همین اساس می توان رابطه زبان و ادبیات عربی با اسلام پژوهی را رابطه ای دوسویه در دستیاری برای برداشت و فهم مبانی مندرج در نصوص دینی و عاملی برای ایجاد انگیزه دانست (صفایی،1386)با توجه به درهم آمیختگی دو زبان فارسی و عربی و اهمیت زبان و ادبیات عربی در اسلام پژوهی، پژوهشگران این حوزه جهت توفیق در انجام پژوهش های جدید، بیش از پیش نیاز دارند، تا از مجلات علمی که بیشترین مقالات این حوزه را چاپ کرده اند، آگاه شوند و با کشورها، موسسات و دانشگاه های پیشتاز در تولید علم این حوزه آشنا شوند و نویسندگانی را که بیشترین تولیدات علمی این حوزه را داشته اند، بشناسند. به همین خاطر نمایه ها و پایگاه های اطلاعاتی که در بردارنده بخش قابل توجهی از مجلات معتبر هستند، می توانند سریع ترین راه برای دسترسی به اطلاعات علمی هر حوزه خاص باشند (حمیدی و همکاران، 1387). این امر موجب شده تا محققان در اولین مراحل پژوهش خود به این پایگاه ها مراجعه کنند.بر همین اساس این پایگاه های اطلاعاتی مبنای تحقیقات متعددی قرار گرفته اند که با روش های کمّی، نظیر علم سنجی که یکی از رایج ترین روش های ارزیابی فعالیت های علمی است که بر پایه چهار متغیر اصلی نویسندگان، استنادات، مراجع و انتشارات پایه ریزی شده، میزان تولیدات علمی دانشمندان کشورهای مختلف در حوزه های موضوعی مختلف را بررسی و مقایسه نموده و میزان حضور علمی آنها را می سنجند (مردانی و همکاران، 1390). همچنین با تکیه بر اطلاعات این پایگاه های اطلاعاتی و با استفاده از ابزار های مصورسازی، می توان با ترسیم نقشه های علمی حوزه های مختلف، انتشارات یک حوزه از علم را با هدف کشف روابط پنهان و تجزیه و تحلیل ارتباط مفهومی موضوعات مختلف یک علم را مورد بررسی قرار داد.
سيميائية العتبات النصية ودلالاتةا في رواية سجين المرايا لسعود السنعوسي وفقا لنظرية جيرار جينيت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
159 - 176
حوزههای تخصصی:
لقد أصبحت هناک أسس نظریه معرفیه تتوجّه إلى الکشف عن الجزئیات والتفاصیل المحیطه بالنص أو ما یسمّى بعتبات النص، منها نظریه جیرار جینیت الذی یعدّ أحد أقطاب النقد والشعریه فی فرنسا، والّذی انخرط فی تیّار النقد الجدید، واهتمّ بالعتبات النصیه خلال بحثه فی دائره الشعریات. لقد اهتمت السیمیائیه الحدیثه بدراسه الإطار الذی یحیط بالنص، کالعنوان، واسم المؤلف، والتعیین الجنسی، والغلاف، والعتبات الواقعه داخل النص نفسه، من إهداء، ومقدمات، وعبارات توجیهیه، وتنبیهات، وهوامش، وتذییلات، وغیر ذلک من النصوص التی أُطلق علیها عنوان النصوص الموازیه. کلّ ذلک لأن النصوص المعاصره ارتبطت بعصرها بروابط ثقافیه ومعرفیه جدیده، تناولتها من النهضه التکنولوجیه والإعلامیه. ومن هنا، ینطلق هذا البحث بالسعی للولوج إلى دراسه أهمّ العتبات النصیه التی تستحق التحلیل بمثابه أبواب تدخلنا فی غیاهب النص، ثم تطبیق تقنیاتها على روایه سجین المرایا لسعود السنعوسی، وتقدیم تصوّر مبدئی لتمظهرات المناص، مستخدماً المنهج الوصفی التحلیلی. وتشیر نتائج البحث إلی نجاح الروایه فی ترسیم المناص، بدءاً من الغلاف، بما فیه من صوره طوبوغرافیه فی مرآه دالّه على طور المرآه فی تکوین شخصیه الإنسان، کما یدلّ شکلها الهندسی على العزله والانطوائیه، والعنوان الذی اختاره الروائی جامعاً الوظائف التعیینیه، والوصفیه، والإیحائیه، والإغرائیه، للدلاله على مَن قد سجن نفسه فی ماضیه وآلامه، ویعیش منعزلاً عن الناس، هکذا باستهلاله القیم من قبل الکاتب الواقعی، روبندرونات طاغور، وختاماً بغلافه الخلفی الذی یشیر إلی نص نوستالوجی من الروایه جامعاً معناها بشکل رمزی ومختصر للمتلقی.
تحليل الوظائف اللغوية في رواية "بقايا" لروشا داخاز في ضوء نظرية التواصل لرومان جاكوبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۶ الخریف ۱۴۴۵ شماره ۱۴
۱۲۳-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
تُعدّ نظریه التواصل اللغوی من أهم النظریات الحدیثه، ویعدّ رومان جاكوبسون من روّاد مدرسه براغ. وهو الذی أدخل العناصر اللغویه ووظائف اللغه فی نظریته اللغویّه لیعبّر عن الوظیفه الأساسیه للغه وهی التواصل، التی تتمثّل فی ستّه عناصر (المرسل، المرسل إلیه، الإرسالیّه، السیاق، الشفره، الصله أو القناه) فی عملیّه الاتصال. اهتمّ هذا اللسانی بقضایا البنیّه اللسانیّه فی المسائل الشعریه، إذ قسّم البناء اللغوی والتواصل بین اللغه والأفراد على ستّه عناصر لعملیه اتصال وستّ وظائف للغه؛ وهی التعبیریه، والإفهامیه، والمرجعیه، والشعریه، والمیتالغویه؛ والانتباهیه. فالروایه الحدیثه من أحد المواضیع الأدبیّه لدراسه الباحثین والنقاد؛ لأنها متكونه من الحوار والسرد. نحاول فی هذا البحث معالجه بنیه اللغه ووظائفها الأساسیه التواصلیه فی روایه "بقایا" لروشا داخاز من خلال التركیز على بنیه اللغه والوظائف الأساسیّه لها وإحداث التواصل بین المبدع والمتلقی من منظر آراء جاكوبسون. نعتمد فی هذه الدراسه على المدرسه الإمریكیه فی الأدب المقارن بناءً على المنهج الوصفی – التحلیلی حیث نتطرق من خلاله إلى دراسه الروایه بعرض النماذج التی نشاهد فیها استخدامها الدقیق لتعبیر الوظائف. فلاحظنا من خلال هذا البحث أنّ المرجعیه الثقافیه والسیاسیه والاجتماعیه أكثر الوظائف اللغویّه استعمالاً فی روایه "بقایا" من حیث أنّ التطورات والتحولات مهیمنه على كلّ الروایه؛ تدور حول الأحداث فی عصر الحرب والتغییر السیاسی. أما الوظیفه التعبیریه فتأتی الكاتبه فیها باستخدام صیغ المتكلم وبیان العواطف والسیره الذاتیه لشخصیات الروایه. استعملت الكاتبه فی الوظیفه الإفهامیه ضمائر الخطاب وأسالیب الأمر والنهی والنداء والاستفهام لجذب انتباه المخاطب وهنا یمكن أن نقول بأنّ ضمیر الخطاب وصیغه النهی أكثر استخداماً بالنسبه للنداء والأمر. أصبحت الوظیفه الشعریه والمیتالغویه فی هذه الروایه أقلّ استعمالاً مقارنه بوظائف اللغه الأخرى؛ لأنّ التركیز فی هذا النص على الفكر وتحلیل الواقع.
الاستلاب الاجتماعيّ في رواية «كانت السماء زرقاء» في ضوء البنيويّة التكوينيّة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
310 - 345
حوزههای تخصصی:
شاهد العراق فی حقبه الستینیّات الفوضی والدَّمار والاضطراب الاجتماعی بسبب وجود عوامل سیاسیّه ودینیّه وثقافیّه. فحاول الکاتب إسماعیل فهد إسماعیل یجسّد هذا الواقع المجتمعی المزری فی أوّل منجزاته الأدبیّه وهو روایه " کانت السماء زرقاء ". من ثمَّه، قامت الدَّراسه بتبیین أسباب الاستلاب الاجتماعی الّتی ولّدت الشعور بالکراهیّه والنُّفور وعدم الرغبه بقیم المجتمع الثقافیّه والسیاسیّه والاجتماعیّه والدینیّه واللاموالاه فی البطل عبر نظریه البنیویه التکوینیه. هذا لأنَّ الاستلاب الاجتماعی یمثّل ظاهره من الظواهر الاجتماعیّه، والمهمّه الّتی یقوم بها المنهج البنیوی التکوینی هی ربط الأدب بالمجتمع المنتج له من خلال فهم البنیه الاجتماعیّه الواقعیّه بعد القیام بقراءه تاریخیّه مکثَّفه حولها ثمَّ کشف البنیات الدّاله علیها فی النّص. فیظهر هذا النوع من التحلیل الأدبی مدی تطابق العالم الروائی الخیالی مع العالم الواقعی. فهدفت الدَّراسه إلی کشف البنیه الدّاله عبر تفکیک وتحلیل العناصر المکوِّنه للنَّص وتبیین ارتباطها بالواقع الثقافی والاجتماعی فی العراق، وأیضاً تبیین کیفیه تجسید الروائی الواقع المجتمعی العراقی فی الروایه بتتبّع الخطوات الإجرائیه للمنهج الوصفی التحلیلی. ویدلُّ مضمون الروایه علی صراع فکری بین الطبقات الاجتماعیّه فی العراق والمحاوله لإعاده تنظیمه، والأداء اللغوی فیها مبنی علی السلاسه فی الکلام وغالباً ما یکون انتقادیّاً. وتوصَّلت الدَّراسه إلی أنَّ الکاتب استطاع عبر تقنیات السرد ولا سیَّما تقنیتی الوصف والمشهد، واتّخاذ أسلوب الاستفهام الذاتی والموجَّه للغیر والاستدراجی واستخدام الألفاظ والتعابیر الملائمه للموضوع وفی بعض المحطّات بتوظیف اللغه الرمزیه والتشبیه یکشف عن الواقع المجتمعی العراقی فی الستینیّات؛ وکانت البنیه الدّاله المستخرجه من أجزاء النَّص دالّه علی عدم وجود ثبات وانسجام ووحده واستقرار فی المجتمع العراقی بسبب التفکّک والانحطاط الطبقی آنذاک.
جمله اسنادی با فعلِ «است» و معادل های کاربردیِ آن در عربی برمبنای نظریه کتفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با تأکید بر ضرورتی که نگاه کاربردی به ترجمه برای آموزش ترجمه دارد، می کوشد از محدوده انتزاعیِ مقابله های دستوری میان زبان های فارسی و عربی عبور کند و با رویکردی متن محور به ترجمه از فارسی به عربی بررسی کند که ساخت های جمله اسنادی با فعلِ «است» عملاً با چه ساخت هایی در زبان عربی معادل سازی می شوند تا در نهایت با تحلیل روابط میان ساخت های این نوع جمله فارسی و ساخت های معادلشان در عربی، شیوه هایی را که به طور کاربردی برای این معادل سازی وجود دارد، الگوبندی کند. پشتوانه نظریِ مطالعه، نظریه ای است که جی سی کتفورد از دیدگاه زبان شناسیِ کاربردی برای تحلیل ترجمه ارائه کرده و در ضمن آن با طرح دوگانه «تناظر صوری» و «تعادل متنی» روشی کاربردی برای تحلیل تعادل میان ساخت های دو زبان به دست داده است. مطالعه با روش تحلیلی-توصیفی با تمرکز بر کتاب «شعر امروز ایران» / «الشعر الحدیث فی إیران» (متن فارسی با ترجمه عربی) انجام شده و در نهایت به شش الگوی کاربردی در ترجمه ساخت های جمله اسنادی با فعلِ «است» به زبان عربی رسیده که عبارت اند از: 1- نمود دستوریِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» در فارسی، 2- نمود فعلیِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» در فارسی، 3- نمود فعلیِ اسناد در عربی متناظر با فعلِ «است» و عنصری دیگر از جمله فارسی، 4- گروه واژگانیِ عربی معادل با جمله اسنادی با فعلِ «است»، 5- اسلوب های کلیشه ای و تعبیرهای اصطلاحی در عربی معادل با جمله اسنادی با فعلِ «است» و 6- تغییر نحوه بیان در عربی در تعادل با جمله اسنادی با فعلِ «است».
بنية الخطاب في قصة موسى والخضر في سورة الكهف؛ دراسة تحليلية علي ضوء نظرية التواصل عند جاكبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
245 - 277
حوزههای تخصصی:
التواصل من أهم أشکال النظریات فی اللسانیات الحدیثه التی یعتبر رومان جاکبسون منظرا حقیقیا لها. فهو یعتقد بأن کل حدث لغوی مکون من سته عناصر، هی: المُرسِل، والمُرسَل إلیه والمُرسَله والقانون والمرجع والقناه. وحدد لکل عنصر ست وظائف فی إیصال الرساله: هی الوظیفه التعبیریه أو الانفعالیه، والوظیفه الإفهامیه، والوظیفه الشعریّه، والوظیفه الانتباهیه، والوظیفه المرجعیه، والوظیفه التعریفیه. ومن الأسالیب السردیه فی القرآن، السرد القصصی الذی یعتبر من أهم الأدوات فی إیصال رساله المتکلم إلى المتلقی. تحاول هذه الورقه البحثیه، عبر الاعتماد على منهج وصفی- تحلیلی، تطبیق الوظائف الست لنظریه التواصل عند جاکبسون فی قصه موسى والخضر علیهما السلام فی سوره الکهف. فکانت إشکالیه البحث دراسه مدى مطابقه نظریه التواصل للآیات القرآنیه ولا سیما فی الخطاب القرآنی ومدى تأثیر هذه النظریه فی نظره جدید للقرآن. تشیر النتائج إلى أن قصه موسى والخضر علیهما السلام تتمحور حول التعلیم والتعلم وکثیرا ما یتحقق هذا الأمر بالکلام المتبادل بین المعلم والمتعلم، ومن المتوقع أن تکون الوظیفه الإفهامیه أکثر من الوظائف الأخرى. فکل الأعمال التی قام بها الخضر لتعلیم موسى من خرق السفینه وقتل الغلام وإقامه الجدار تعتبر طریقه سلوکیه غیر کلامیه. والطریقه الترکیبیه بین الکلامیه والسلوکیه کانت أقل استعمالا فی آیات القصه، حیث تتجلى فی بنیه تعبیر موسى عن التعب والجوع الشدید إثر سفره الطویل. کما أنّ تطبیق نظریه التواصل على الآیات القرآنیه یعطینا تفسیرا جدیدا لها یتواکب مع مقتضیات العصر وینتهی إلى فهم جدید وعمیق.
السیاسة والاجتماع في مرآة الأمثال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الأمثال من أکثر الأشکال التعبیریه الأدبیه انتشارا وشیوعا ولا تخلوا منها أیه أمه من الأمم فهی مرآه عاکسه لمشاعر الشعوب على اختلاف طبقاتها وانتماءاتها وهی أیضا تجسید لمختلف تصوراتها وعاداتها وتقالیدها ومعتقداتها فی صور حیه ودلالات إنسانیه شامله من خلال ما تتسم به من خصائص وممیزات فهی بذلک تعتبر الذاکره الحیه للشعوب لأنها سریعه التداول والانتشار وتنقل من جیل إلى آخر، ومن لغه إلى أخرى عبر مختلف الأزمنه والأمکنه، بإضافه إلى اتسامها بالإیجاز وجمال اللفظ والکثافه فی المعانی، لذلک عدت وعاء الأمم ومخزون تجاربها، کما أنها أیضا وسیله من وسائل حفظ التجارب والحکم لتنتقل من جیل إلی آخر. تدور فکره المقاله حول الدلالات الإجتماعیه والسیاسیه فی الأمثال، حامله للموروث الشعبی والقومی، فهی مرآه عاکسه لمختلف تجارب حیاه الفرد وتعبر عن مختلف طبقات المجتمع وفئاته، فمن خلالها نستطیع أن نتعرف على مختلف العلاقات القائمه داخل المجتمع إلى العلاقات الإجتماعیه داخل الأسره الواحده. المسأله التی تطرح هنا وهی ما هو دور الأمثال فی السیاسه والإجتماع وما هو دور السیاسه والإجتماع فی الأمثال؟ للإجابه علی هذه الأسئله اعتمدت الدراسه علی المنهج التحلیلی الوصفی. تشیر النتائج إلی أن فقد الأمثال تأثرت بظروف المجتمع سیاسیا من العصر الجاهلی إلى العصر الحدیث وقد ظهر اثر ذلک فی الصوره الأمثال وقد ظهر أیضا اثر المجتمع من ناحیه إجتماعیه فظهر اثر البیئه التی عاش فیها العربی، کما وجدت امثال کثیره فی العصر الحدیث تصور لنا ما یدور فی ذلک المجتمع.
لغة الوجة والعين في نهج البلاغة دراسة دلالية(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
37 - 50
حوزههای تخصصی:
لغه الجسد لغه متفوقه منذ القدم ولدت مع الفطره البشریه؛ لذلک تعد أکثر شفافیه من التواصل اللفظی. هناک ألفاظ تعجز عن نقل الرساله إلى المتلقی، فتأتی لغه الجسد داعمه لها، تبین ما خفی من معانیها ودلالاتها، فهی انعکاس صادق لما نفکر أو نشعر به. یهدف هذا البحث إلی دراسه لغه الجسد فی نهج البلاغه، بالمنهج الوصفی التحلیلی. وقد وقع اختیارنا علی لغتی الوجه والعین أنموذجین فقط، منعاً لتضخم البحث. فندرسهما دراسه دلالیه، ونوضح أهم المواضع التی یبرز فیها التواصل من خلال حرکات الوجه والعین، لنستشف أهمیه هذا التواصل ودلالاته فی کلام الإمام علی (8). تکمن أهمیه هذا البحث فی کونه یبیّن الأثر الذی تترکه لغه الوجه والعین فی الآخرین، کما یجعل القارئ أکثر فهماً واستیعاباً لکلمات الإمام علی ویسهل على الدارسین الغوص فی أبحاث واسعه ضمن هذا المجال. أما أهم النتائج التی تم التوصل إلیها، فهی أن الإمام علی حرص علی تنویع طرق إیصال الأفکار إلی الآخرین، بلغه الجسد التی من شأنها أن تسرع من عملیه بث الأفکار والمشاعر والانفعالات وکشف مخبوءات الباطن وفهمها من قبل المخاطب واستقبالها، حیث لم یقف الإمام عند حد الکلام المنطوق، وإن للغه الوجه والعین دورا مهما فی الاتصال بالمتلقی فی کلام الإمام، وذلک عبر إیصال الرسائل الهادفه، کما أن لها وقعا کبیرا فی تبسیط التواصل والتفاهم بین الأفراد وتسهیله. یدل الوجه فی کلام الإمام علی ظاهر المؤمن ودماثه الخلق والفرح والبشاشه والمجد والکرامه والرد والمنع، وتدل العین التی هی أکثر الجوارح تعبیرا عن المعانی وتأثرا بتغیر الأحوال النفسیه علی أمور مختلفه، منها الازدراء والتحقیر والخشوع والخوف والفزع.
التماسك النصي في قصيدة أرِحْ ركابك للشاعر محمد مهدي الجواهري(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تطوّرت الدراسات اللسانیه والنقدیه الحدیثه مؤخراً، مما جعلت الاهتمام بلسانیات النص ضروره ماسه فی تشکیله وتفسیره. من هذا المنطلق، یبحث هذا المقال مکامن التماسک النصی ودلالاته، أی ترابط أجزاء قصیده أرح رکابک، للشاعر محمد مهدی الجواهری حسیا أو معنویا؛ وذلک لأن شعره یعبر أصدق تعبیر عن عواطفه التی یکتنفها الحب والولاء للوطن. وقد جاء ذلک الحب عن عقیده صادقه وإذابه لذاته، من دون تکلف أو تصنّع، حیث لم یعبر عن العواطف فحسب، بل یعبر عن الفکر، والتعبیر عن الفکر أهم من التعبیر عن العواطف. ولما کان التماسک النصی أساساً فی بناء البیت الشعری وصیاغته فی التعبیر عن الأفکار، جاء الهدف من هذه الدراسه حیث التطبیقات العلمیه والعملیه على أبیات القصیده، لتتضح فاعلیه التماسک النصی وانسجامه فی ترابط وتماسک تلک الأفکار، وذلک عبر توظیف أدواته التی أهمها وأشهرها الإحاله والحذف والتکرار وغیرها، لیتناول عناصر التماسک النصی ودلالاته فی قصیده أرِحْ رکابک، معتمداً على المنهج الوصفی التحلیلی. یحکی قسم من النتائج أن القصیده کانت صوره حقیقیه للوضع السائد فی المجتمع العراقی، وأخذت أدوات التماسک النصی من الأدوات النحویه، کالإحاله، والاستبدال، والربط، والمعجمیه، کالتکرار والتضام، حیّزاً کبیراً فی القصیده، حیث لعبت دوراً محوریاً فی وحده النص الأدبی للقصیده.
جدلية الحقيقة والواقع الفائق في السرد الروائي وفق نظرية جان بودريار مابعدالحداثية (رواية «شيفا؛ مخطوطة القرن الصغير» لطواهرية نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح بودریار مسألهَ تزییف الحقیقه بواسطه التكنولوجیا والوسائل الإعلامیه والعلامات التجاریه، والثقافه الاستهلاكیه، والسیاسه وغیرها علی أیدی السیاسیین الذین یتحكمون بالبشر سرّا وجهراً. وأصبح تحریفُ الحقیقه بواسطه وسائل الإعلام والتكنولوجیا وسیلهً للتحكم بعقول البشر وسلب الإراده منهم وذلك بخلق حقائق معلوماتیه زائفه تُنتج ثنائیه جدلیه وصراع بین الحقیقه والواقع الفائق؛ لیكون النصر حلیف الواقع الفائق المصطنع من ذوی المصالح الكبرى وصنّاع التجاره وذوی رأس المال المروجین لإنتاجاتهم الصناعیه والمستهلكین لطاقات البشر والمسیطرین على عقولهم. روایه «شیفا؛ مخطوطه القرن الصغیر» روایه تشتمل على أدب الخیال العلمی التی یطرح الروائی فیها مسأله التكنولوجیا والوسائل الإعلامیه التی تقوم بتزییف الحقیقیه. تدرس هذه المقاله روایه «شیفا» لطواهریه حسب المنهج الوصفی-التحلیلی مستعینه بنظریه بودریار والأسالیب اللغویه والروائیه لتستنتج أن الراوی یوظف آلیات مابعدحداثیه لاصطناع الواقع الفائق وذلك عبر انتاج تكنولوجیا مدمره توظفها حكومه أمریكا لإخفاء الأسرار العلمیه الأمنیه إلى أن قام بكشفها إسحاقُ جمیل بطلُ الروایه إثر السفر الأرضی والفضائی مع فریق البعثه العلمیه بواسطه تكنولوجیا الأطباق الطائره، وتم إلقاء القبض علیه من قبل حكومه أمریكا حین عودته لتجنب إفشاء الأسرار بین الناس وتبدیل شخصیته بشخصیه سلبیه منفعله من خلال تعذیبه بالآلیات التکنولوجیکیه المعاصره. تمّ استخدام الواقع الفائق فی روایه «شیفا؛ مخطوطه القرن الصغیر» عبر آلیات تمویه الحقائق كالتکنولوجیا ووسائل الإعلام والغرابه والغموض والاستنساخ والتهجین والعجائبیه والغرائبیه والحدث والشخصیات واللغه وهیمنه الصوره والمکان والزمان والسلطه والأسالیب اللغویه کالأمر والنهی والاستفهام والتعجب والألفاظ السلطویه فی مستوی السرد والوصف للإشاره إلی السلطه دون الحوار المنطقی بین شخصین متساویین فی مكانتهما للدلاله علی عدم وجود الدیمقراطیه وتفوق السلطه، من خلال تجاوز الواقع والوقوع فی عالم غیر محسوس وما فوق الطبیعه.
واکاوی معانی ثانویه استفهام در ترجمه بر اساس الگوی نظری وینی و داربلنه (مطالعه موردی: ترجمه های منتخب قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سبک های زیبای قرآنی برای بیان حقیقت، جلب توجه و آگاهی دادن به مخاطب، استفهام است. غالب استفهام های قرآن دربر دارنده اغراض و اهدافی غیر از استفهام حقیقی است. عالمان علم بلاغت، معانی ثانویه متعددی را از جمله انکار، استهزاء، تعجب، تقریر، نفی و... برای استفهام برشمرده اند. تاکنون تئوری های مختلف ترجمه به عنوان چهارچوب هایی مدون برای ارزیابی ترجمه های قرآن مورد استفاده قرار گرفته اند. از این میان، ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال ۱۹۵۸ کتابی با عنوان «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند که بعدها به منبع مهمی برای ترجمه پژوهان تبدیل شد. وینه و داربلنه در این اثر به معرفی تکنیک هایی پرداختند. در نوشتار حاضر، پس از تبیین این تکنیک ها و زیرشاخه های آن ها با روش توصیفی تحلیلی و مقابله ای به کیفیت کاربست آن ها در ترجمه معانی ثانویه استفهام چهار مترجم قرآن کریم (مکارم شیرازی، آیتی، انصاریان و الهی قمشه ای) که به دلیل تفاوت در رویکرد، نگرش فقهی و شیوه ترجمه ای که دارند، دارای تفاوت ها، مزایا و معایبی نسب به همدیگر هستند، می پردازد و هدف از آن تبیین چگونگی و میزان کاربرد الگوی ترجمه وینه و داربلنه در ترجمه های مورد بررسی است. یافته های پژوهش نشان می دهد مترجمان با توجه به قداست متن قرآن و ویژگی های زبانی خاص آن از ترجمه تحت اللفظی که یکی از مؤلفه های ترجمه مستقیم است، بیش از سایر مؤلفه ها بهره برده اند. علاوه بر این، تکنیک جابه جایی تغییر صورت -به عنوان یکی از مؤلفه های ترجمه غیرمستقیم- به سبب تفاوت ساختار دستوری دو زبان عربی و فارسی پس از ترجمه تحت اللفظی بیشترین بسامد را دارد؛ تکنیک غیرمستقیم همانندسازی نیز به سبب اشتراکات فرهنگی میان دو زبان و نیز ممنوعیت دخل و تصرف بیش از حد در قرآن نسبت به سایر مؤلفه ها بسامد کمتری دارد.
تحلیل تطبیقی ترجمه های واژه «صهر» در قرآن کریم (بر اساس نظریه فردینان دو سوسور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوسور با نگاهی سیستماتیک و نظام مند، زبان را مجموعه ای از نشانه ها دانسته و در نظریه زبانی خود نشانه را کلیدواژه اساسی قرار می دهد. در ترجمه نیز نشانه ها بسیار حائز اهمیت اند و مترجم باید بتواند با شناخت دقیق کلمات متن، روابط میان آن ها را شناسایی کرده و از این روابط در جهت ترجمه ای دقیق تر یاری گیرد؛ این مسأله در ترجمه قرآن کریم اهمیتی دوچندان می یابد. از جمله واژگان به کار رفته در قرآن کریم که بررسی معنایی آن نیاز به توجه و دقت دارد واژه «صهر» است. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی-توصیفی صورت گرفته تلاش دارد با رویکردی معناشناسانه- ساختارگرایانه به این سؤال پاسخ دهد که سطوح و لایه های معنایی مختلف واژه «صهر» در قرآن کریم چگونه شکل می گیرد و مفهوم «صهر» در کاربرى قرآن کریم بر محور جانشینی و همنشینی با کدام واژگان مترادف است؟ نتیجه حاصل شده بیان می کند که هم در اصل فارسی واژه «صهر» و هم در قوامیس عربی یکی از معانی اصلی آن، «نَسَب» بیان شده، اما از سوی دیگر همنشینی آن با همین کلمه سبب می شود که معنای دیگری به آن داده شود. از این رو، مترجمان در این باره رویکردهای مختلفی در پیش گرفته و برخی با در نظر گرفتن رابطه تضاد میان نسب و صهر این دو را به نسبی و سببی ترجمه کرده اند. برخی هم این دو را به ذکور و اناث ترجمه کرده اند. همچنین با وجود آنکه معنای داماد برای واژه صهر در منابع متعددی آمده، اما در 10 ترجمه مورد بررسی در مقاله حاضر تنها یکی از منابع؛ یعنی ترجمه فولادوند چنین معنایی را برای این واژه آورده است.
وظیفه مستوی التفسیر والشرح للخطاب النقدی فی روایه برید اللیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الربیع ۱۴۴۵ شماره ۱۲
۱۱۷-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
نشأ التحلیل النقدی للخطاب من علم اللغه النقدی وأفکار علماء مثل فوکو وهابرماس وألتوسیر. تظهر المحاور الرئیسه فی دراسه هذا النوع من النصوص الأدبیه فی معرفه مفاهیم کالرؤیه النقدیه والقوه والإیدئولوجیا والاستعاره. تظهر الرؤیه النقدیه للخطاب فی کیفیه توظیف مستخدمی اللغه للاستعاره لإظهار إیدیولوجیا المجموعات القویه بین الناس ومتلقّی النص. بعد ظهور علماء مثل ویداک، وفاندایک، وفیرکلاف فی التحلیل النقدی للخطاب ظهرت مناهج مختلفه مثل منهج المجال الاجتماعی لفاندایک، ومنهج الخطاب التاریخی لویداک، ومنهج فیرکلاف الذی یعتبر الخطاب عملاً اجتماعیاً ویحلله. یری نورمان فیرکلاف، بأنّ تحلیل الخطاب هو تحلیل کل من الأبعاد الثلاثه (الفعل الاجتماعی، الممارسه الخطابیه، النص)، لأن فرضیته مبنیه على حقیقه وهی أنّ هناک صله ذات معنى بین المعانی المحدده للنصوص وطرق ارتباط النصوص ببعضها وتفسیرها، وطبیعه الفعل الاجتماعی، ویتم فحصها على ثلاثه مستویات: الوصف والتفسیر والشرح. تتناول الکاتبه اللبنانیه المعاصره هدى برکات حیاه المهاجرین والمشرّدین واللاجئین الذین یضطرون إلى ترک منازلهم لسوء الظروف الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه ویعیشون حیاه صعبه فی فرنسا. تمت فی هذا البحث، من خلال الاعتماد على المنهج الوصفی-التحلیلی محاوله التحقق من تطبیق مستویین من التفسیر و الشرح فی روایه برید اللیل على ضوء منهج الخطاب النقدی عند نورمان فیرکلاف. تشیر نتائج البحث إلى أن استخدام الإمکانیات المعجمیه على مستوى المعنى جعل النص متماسکاً فی هذه الروایه، وتمکنت الراویه باستخدامها تغییر المنظور والمفاهیم العقلیه فی فکرها حول نقل مفاهیم کالوحده والانفراد والخوف والحرب والذعر والتوقع للمتلقّین. وقد حاولت التعریف بشرائح المجتمع المختلفه التی تأثرت بظاهره الهجره القسریه وبیان أسباب الهجره ومغادره الوطن عبر تصویرها فی أسماء خاصه.
بن مایه های تراسازگاری در ترجمه نمایشنامه جسر إلی الأبد اثر غسان کنفانی بر اساس الگوی بازآفرینی ترجمه ای لانس هیوسِن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلاقیت در ترجمه با مفهوم تراسازگاری رویکردی تعبیری و مفهومی است که در آن به ترجمه با دید کاربردی نگاه می شود. از برجسته ترین نظریه پردازان این حوزه، لانس هیوسن است. وی بر این باور است که در مورد مسائل ترجمه چالش هایی وجود دارد که در بازتولید معنا رنگ و بوی قوی تری به خود دارد. این چالش ها با نشانگرهای عملگرایانه بازشناخته می شود. هیوسن این نشانگرها را با الگوهای ساختاری در قالب نمایه های همترازی و با عناصر همگزینی، افزونه های مصنوعی و دگرش «تغییر بیان» و الگوهای زبانی را در قالب نمایه های تصریح، تلویح و اطلاق «وصفی سازی» معرفی کرده و بازنمایی مفهومی هر یک از عناصر زبانی در ترجمه را به تحلیل و برابرسنجی دقیق هر یک از مؤلفه ها مرتبط دانسته است. پژوهشگران در جستار حاضر با استفاده از الگوی بازآفرینی ترجمه ای هیوسن و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به تطبیق هر یک از این نمایه ها در ترجمه نمایشنامه جسر إلی الأبد از غسان کنفانی (2013) در مجموعه ای با عنوان «نمایشنامه ها» از فاروق نجم الدین (1402) پرداخته اند. مترجم در ترجمه نمایشنامه جسر إلی الأبد با عنوان «پلی به سوی ابدیت» با مدنظر داشتن سبک نگارشی رمزی کنفانی سعی در بازنمایی امثال، اصطلاحات و استعارات زبانی داشته و از این منظر شخصیت پردازی ها در اثر ترجمه ای حاضر نقش زیادی ایفا کرده است. در این استدلال با این نظر که زبان رمزی موجود در ترجمه به بازنمایی عناصر زبانی مزبور پرداخته است، تمثیل دقیقی از تعارض اجتماعی و سیاسی حاکم در فرهنگ و ایدئولوژی شخصیت ها در قالب بافت کلامی داشته است. از این رو، تطبیق نمایه های تراسازگاری هیوسن قابلیت سنجش در ساخت ارتباطی نمایشنامه مزیور را داشته است.
تحلیل مکونات اللغه المکتوبه لخطب نهج البلاغه (دراسه الخطبه الأولى نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن أحد مجالات البحث فی النصوص معالجتها من حیث کونها منطوقه أم مکتوبه. وإن کون النص مکتوبا أو منطوقا فی هذه الدراسه لا یعنی أنه کُتب أو نُطق، بل یعنی مدى تحرک النص نحو الانفصال عن بنود وقیود الزمن أو المکان أو المخاطب، وهو فی هذه الحاله یتجه نحو کونه مکتوبا وإن یبقى فی قید الزمن أو المکان أو المخاطب الأساسی، فذلک یعنی أنه یمیل إلى کونه منطوقا. یسعى هذا البحث عبر الاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی إلى تقدیم مکونات للتحدید کون النص مکتوبا مثل الاستخدام الأکثر لعناصر الزمن، والمکان، والمخاطب الخاص، والموضوع، والموقف الخاص، وضمائر الغیاب، وإحاله الکلام إلى أدله خارج النص، وکثره استخدامات البنى التصریحیه، والأسالیب الوصفیه والتعریفیه، والأفعال التعبیریه والوعظیه للفهم الأفضل للنص، ویحتاج فهمه الدقیق إلى التعرف على لغه النص مکتوبه أو منطوقه. کما أن خلق المفهوم لکل من الخطبه والخطابه وفصلهما من البعض فی هذه المقاله هو أحد الأهداف الرئیسیه. وتظهر النتیجه أن الحالتین واللغتین تحکمان خطب نهج البلاغه وأن حاله الخطبه الأولى ولغتها هی "الخطبه" أو "المکتوبه" وذلک حسب المکونات المکتوبه المستخدمه فیها.
التحليل السوسيولوجي لظاهرة الأصوات في رواية "تغريبة القافر" للقاص العُماني زهران القاسمي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۶ الشتاء ۱۴۴۵ شماره ۱۵
۱۱۹-۱۴۸
حوزههای تخصصی:
زهران القاسمی روائی عُمانی فاز بالجائزه العالمیه للروایه العربیه (بوكر) عام 2023م علی روایته الاجتماعیه "تغریبه القافر". والروایه تصوّر البیئه القرویه فی بلاد عُمان وتحدیات الحیاه فیها وما یكتنفها من واقع یتأرجح بین سطوه الطبیعه وطموح الإنسان. وتأتی هذه الدراسه لتسلّط لضوء علی البُعد الاجتماعی للروایه وفقاً لأصول التحلیل السوسیولوجی القائم علی فحص الوقائع الاجتماعیه والتمییز بین أجزائها بغیه تحدید علاقات الأجزاء بعضها بالبعض الآخر. والملاحظ فی الروایه أنها تركّز علی جمله من الأصوات البشریه وغیر البشریه سواء المسموعه أو المهموسه، وهی فی مجموعها ترمز إلی معان ودلالات تأتی واضحهً تارهً ومبطَّنهً تارهً أخری. وقد حاول الروائی أن یربط بین هذه الأصوات والظروف الاجتماعیه التی عاشها القرویون فی مسعی لقراءه الواقع الاجتماعی لهم. وتکمن أهمیه هذه الدراسه فی معرفه المنحی الإبداعی الذی ابتکره الکاتب فی تحلیله الاجتماعی عبر ظاهره الأصوات ورمزیتها المعبّره. وتهدف هذه الدراسه من خلال استخدام المنهج الوصفی-التحلیلی إلی معرفه الأغراض التی دعت الكاتب إلی توظیف هذه الأصوات توظیفاً سردیاً متقناً یُعد فی حد ذاته نمطاً مبتكراً فی العمل الروائی الحدیث. ومن جمله الأهداف المتوخاه من هذه الدراسه فكّ رموز تلك الأصوات وبیان مضامینها المرتبطه بتقالید الناس فی الأریاف وطریقه تفكیرهم وتعاملهم فی المجتمع. ولعل أهم ما یُستنتج من هذه الدراسه أنَّ الروائی استطاع بحرفیه مشهوده أن یوظِّف عنصراً مهماً من عناصر الطبیعه وهو الصوت لیدلَّ علی معاناه مكبوته عاشها الریفی قلباً وقالباً دون أن یجد لمشاكله المستدیمه حلاً ناجعاً أو تغییراً ملحوظاً فی نمط الحیاه.