فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویژگی های عقل در دیوان شاه نعمت الله ولی
حوزههای تخصصی:
شاه نعمت الله ولی که درسال 731هـ .ق در شهر حلب به دنیا آمده ودرسال 832هـ .ق یا به نقل دیگر 834 هـ .ق درکرمان وفات نموده ودرماهان به خاک سپرده شده ،عارفی شاعربود که درسبک های مختلف شعری طبع آزمایی کرده است ودردیوان اشعار خود ظرایف ونکات عرفانی را آموزش داده است.یکی از ویژگی های اندیشه وشعر او دیدگاهی است که نسبت به عقل داشته ومانند دیگر عرفا آن رابه دو نوع تقسیم نموده است.عقل کلی را نایب خدا دانسته ومدح گفته،ولی عقل جزئی یا عقل معاش را تحقیر کرده است که دراین مقاله به هشتادوشش ویژگی وصفتی که برای عقل جزئی وسودنگرذکرنموده، پرداخته شده است.
بررسی آداب و رسوم خانقاهی در متون منثور متصوفه تا قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره های اولیه تشکیل تصوف بتدریج صوفیان با محوریت مشایخ برجسته، خانقاه ها را به عنوان بزرگترین و گسترده ترین نهاد اجتماعی متصوفه تشکیل دادند. پس از تثبیت تصوف، خانقاه در عرفان اسلامی- ایرانی به عنوان جایگاه تجمع مشایخ و صوفیان و در نتیجه تربیت مریدان قرار گرفت. خانقاه ها نقش و اهمیت بسزایی در پرورش، تربیت و تکامل مریدان داشتند. از آنجا که برای زندگی مسالمت آمیزِ گروهی، رعایت آداب و مقرراتی خاص ضرورت دارد؛ پس بر طبق این قاعده، بزرگان طریقت نیز برای ایجاد آرامش و فراغت خاطر که لازمه ذکر و عبادت و خودسازی است در نظام خانقاهی که مکانی برای زندگی دسته جمعیِ صوفیان بود به وضع آداب و رسومی خاص پرداختند که این آداب، مقررات لازم الاجرایی را برای مریدان از قبل از ورود ایشان به خانقاه تا هنگام خروج در نظر می گیرد تا ضمن فراهم ساختن امنیت خاطر صوفیان در خانقاه با وضع قوانین خاصِ ناظر بر تنبیه و مجازات افراد خاطی با جلوگیری از بروز اختلاف میان ایشان به تکامل عرفانی و بخصوص اخلاقی آن ها کمک کند. نگارندگان این مقاله می کوشند برای اولین بار به هدف انعکاس نقش و اهمیت خانقاه ها در رشد و تکامل عرفان اسلامی، آداب و رسوم خانقاهی را براساس برجسته ترین متون منثور صوفیه تا قرن هفتم هجری که دوره عرفان عملی محسوب می شود، بازنمایند.
«یادداشت هایی بر روانشناسی صوفیانه»
حوزههای تخصصی:
آنه ماری شیمل کوشش نموده کار صوفیان و عارفان را با نگاهی رواشناختی مورد مکاشفه قرار دهد و با کمک و بهره گیری از آیات قرآنی و احادیث نبوی و نمونه هایی از شعرایی همچون مولانا و عطار و متون عرفانی به محتوای عرفان و تصوف اسلامی راه یابد.در این مقاله زندگی و آثار این پژوهشگر بزرگ حوزه عرفان معرفی شده اند و کوشش گردیده تا دیدگاه ایشان در روانشناسی صوفیانه و انسان شناسی عرفانی را بررسی و تحلیل نماید.جهان شناسی صوفیانه نیز با استناد به آیات قرآنی و آثار عارفانی چون روزبهان بقلی شیرازی مطالعه می گردد و چهار کلید در این زمینه؛ صدر، قلب، فؤاد و قلب درون بررسی و جایگاه سر وراز در این میان معین شده است.
مرزهای میان عرفان نظری و فلسفه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آدمی برای شناخت واقعیت ها از چهار روش حسی تجربی، نقلی وحیانی، عقلی برهانی و شهودی عرفانی بهره می برد و از همین رهگذر، علوم گوناگونی را محقق کرده است که در بین آنها فلسفه و عرفان نظری، از روش عقلی برهانی استفاده می کنند. روش عقلی، حقایق کلی را که با تفسیر و انتزاع از محسوسات خارجی به دست می آید و نیز محصول شهود عرفانی را، با برهان و استدلال تعلیل می کند. عرفان نظری صرف تبیین و گزارش مشهودات عارف نیست؛ زیرا عرفان نظری از سنخ علم مصطلح و در حوزهٴ علم حصولی است و چون از سنخ علم حصولی است، نیاز به تعلیل دارد. برای بیان این مطلب لازم است عناوینی چون عرفان عملی و عرفان نظری و عرفان نقلی و عرفان شهودی از هم تفکیک شود؛ زیرا عرفان عملی، برنامهٴ سلوک و راهی است برای شهود حقایق، و عرفان شهودی چیزی جز آنچه عارف در مقام شهود حقایق دریافت می کند، نیست و عرفان نقلی گزارشی از یافته های شهودی عارف است؛ اما عرفان نظری تعلیل و اقامهٴ برهان و استدلال برای امکان یا ضرورت یافته ها است تا برای غیر شاهد قابل پذیرش و دلپذیر باشد. این دانش مانند فلسفه که آن نیز از سنخ علوم حصولی و نیازمند به برهان و استدلال است، در یک حوزهٴ علمی قرار دارند. در این صورت باید تمایز فلسفه و عرفان نظری را تبیین کرد که این تمایز در روش و ظرافت مفاهیم و ظرفیت ذهن ما و مانند آن است. مقالهٴ حاضر در حد میسور به این مسئله می پردازد.
فرا اندیشه ها
صوفیه از دید علماى شیعه در قرن گذشته (قسمت دوم)
حوزههای تخصصی:
گفتگو با دکتر نصرت الله فروهر
حوزههای تخصصی:
ولایت و ولی از نظرگاه شمس تبریزی و بررسی بازتاب آن در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع ولایت و ولی، یکی از محوری ترین موضوعات مطرح شده در عرفان اسلامی، است که غالب عرفا درباره آن، موضوعات و مباحث گوناگونی را مطرح کرده اند. بی شک یکی از بزرگ ترین عارفان مسلمان، شمس الدین محمد تبریزی، معرفت اندیش نام آور قرن هفتم هجری است که تحول بنیادینی بر تفکرات مولانا جلال الدین مولوی نهاد و نحله جدیدی از فرهنگ عرفانی را پایه گذاری کرد. شمس تبریزی در تنها اثر به جا مانده از خویش؛ یعنی مقالات، نظریه های جالبی در ابواب مختلف عرفانی از خود به یادگار گذاشته است که هر کدام از آن ها کم نظیر و گاه بی نظیر است. کتاب مقالات شمس که مجموعه ای از منقولات پراکنده شمس تبریزی است، ساختار منظمی ندارد به همین دلیل، یافتن یک موضوع خاص از میان انبوهی از سخنان پراکنده او کاری بسیار دشوار و دیرباب است که مستلزم دقت و صرف وقت فراوان است.
در این پژوهش ضمن تشریح نظریات شمس تبریزی درباره ولایت و رویکردهای وی به این موضوع، آرای وی در این مورد طبقه بندی و با آرای عارفان نامدار قبل و همعصر او مقایسه شده است. علاوه بر این تلاش شده میزان بازتاب آرای شمس تبریزی در کتاب مثنوی مولوی نشان داده شود و تأثیر آن عقاید بر مثنوی مولوی بررسی شود. شمس تبریزی، نظریات بدیع و جالبی درباره ولایت عرضه کرده که نظیر آن ها در آثار سایر عرفا و حتی در نزد مولوی یافت نمی شود. مباحث مربوط به معنای ولایت، اوصاف اولیا، پنهان بودن اولیا و راه شناخت اولیا از جمله موضوعاتی است که شمس تبریزی مطرح کرده که در این مقاله، نظریات بدیع شمس درباره این موضوعات، تبین و تشریح شده و میزان بازتاب آن ها در مثنوی نشان داده شده است.
صادر نخستین از دیدگاه امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح مساله صادر نخستین در فلسفه و عرفان، باعث تضارب آرای متوغلان در هر یک از این علوم، و همچنین این علوم با یکدیگر شده است. اختلاف آرا زمانی شدیدتر می شود که عارفان متفلسف و متفلسفان عارف به جمع رای فلاسفه و عرفا می پردازند.
در این مقاله، رای حضرت امام خمینی(س) در مورد صادر نخست در چهار محور پیگیری می شود: 1) قاعده الواحد لایصدر عنه إلا الواحد؛ 2) نظر فلاسفه در مورد صادر نخست؛ 3) نظر عارفان در مورد آن؛ 4) حکومت بین آرای دو فرقه. سپس نتیجه گیری خواهد شد که حضرت امام در یک مورد، جمع آرای فلاسفه و حکما را می پذیرند؛ اما در مورد دیگر، در حالی که نظر دو فرقه را مخالف با یکدیگر نمی دانند، اظهارنظر می کنند که طرح این بحث در دو علم دو شان و مقام متفاوت دارد که نباید آنها را با یکدیگر خلط کرد.
«روح الارواح فی شرح اسماء الملک الفتاح»
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۵ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
نگرش عارفان به محبوب های سه گانه پیامبر(ص)
حوزههای تخصصی:
حضرت محمد(ص) در حدیثی مشهور، از زن، عطر و نماز به عنوان سه محبوب دنیایی خویش یاد کرده اند. این حدیث رمزگونه برای عارفان نازک خیال دستمایه ای قرار می گیرد تا تعابیری گوناگون بر اساس پسندها و سلیقه های خود از آن عرضه نمایند. آنان در تاویل های خود از این حدیث، به انگیزه حب ، علت آن و ترجیح یکی از محبوب ها بر دیگری اشاره کرده اند و علاوه بر اینها، آن را مستمسکی برای اظهار اشتیاق و میل به زن، همسرگزینی و ... قرار داده اند. در بررسی تاریخی نظرگاه های عارفان در مورد این حدیث ، تحول دیدگاه آنان از تصوف زهدآمیز و ترک تعلقات و بریدن از ماسوی الله از جمله زن تا عرفان عشق انگیز و مبتنی بر محبت نسبت به همه مخلوقات و ...، زن به عنوان مظهر جمال حق دیده می شود. این نوشتار ضمن بیان نظرگاه های متفاوت و جالب عارفان در مورد این حدیث، به این نتیجه می رسد که هر یک از اجزاء سه گانه این حدیث، حضرت محمد(ص) را به حق نزدیک می ساخته و در واقع دلبستگی آن حضرت به زن، عطر و نماز همان دلبستگی به خداوند بوده است.
ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روزه وقتی در ساختار اندیشگانی عارفان قرار می گیرد، بنا بر ویژگی بطن گرا و تأویلی عرفان، از حوزه معنای ظاهر شرعی فراتر رفته، با گسترش معنایی، جایگاهی فرا شرعی مییابد تا جایی که گاه توجه به روزه شرعی از مبطلات این روزه فرا شرعی می شود. ساختار صیروری- دیالکتیک عرفان که پدیده ها را در فرایند ایجاب و سلب، پیوسته در معرض شدن قرار می دهد، از سه اصل و الگوی سلوکی مشترکِ شریعت، طریقت و حقیقت تشکیل شده است. هریک از مباحث و مقوله ها در این ساختار در حکم عناصر و اجزایی اند که بلافاصله بُعدی تأویلی به خود می گیرند و می توان آنها را زیر سه اصل شریعت، طریقت و حقیقت، با ابعاد معنایی متفاوت، جای داد. با نگاه در زمانی و تاریخی به روزه، مشخص می شود که در مراحل آغازین عرفان و تصوّف، بیشتر، مباحث شرعی روزه مدّ نظر عارفان است؛ اما هرچه از تاریخ عرفان می گذرد، مفهوم روزه جنبه تأویلی می گیرد و خود را با ساختار سه مرحله ای آن تطبیق می دهد. در این مقاله با اتکا به سیر تحول روزه در کتاب های برجسته عرفانی در یک نگاه ساختاری به ذکر شباهت ها و تفاوت های این نگرش ها می پردازیم.