فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
5-30
حوزههای تخصصی:
به یقین، فریدالدین عطار نیشابوری (م 618ق) هم میراث دار و هم راوی روح عرفان عاشقانه در زبان فارسی است که کوشش می کند با رویکرد تعلیمی رخداد عشق را یا برحسب تجربه خویش در آثاری چون منطق الطیر و یا با روایت از تجربه دیگران در تذکره الاولیا گزارش کند. تذکره الاولیا فقط نقل قصص و اقوال 96 تن از مشایخ طریقت بر مبنای وقایع نگاری از زندگی آن ها نیست تا برحسب قواعد تاریخی تحلیل شود، بلکه عطار کوشش کرده است تا به طور غیرمستقیم اصول و مبانی تعلیمی- تربیتی مطرح در آیات قرآن کریم را در بطن اقوال و احوال آنان برای تعلیم مخاطبان جاری سازد؛ نکته ای که در این مقاله با تحلیل اسنادی و توصیف آماری تحلیل شده است. عناوین اصول تعلیمی و تربیتی مستخرج از تذکره الاولیا ، در این تحقیق عبارت است از: «جذبه حُسن و احسان»، «تطوّر وسع»، «کرامت»، «آشنایی و بیگانگی با خداوند»، «ضعف» و «دلبستگی». بر اساس تحلیل آماری، اصول تربیتی که در کتاب تذکره الاولیا به کار گرفته شده اند، دارای بسامدهای متفاوتی هستند. از این میان بهره گیری از« آشنایی و بیگانگی با خداوند» بیشترین بسامد و بیان «ضعف» کمترین بسامد را در میان این اصول داشته است.
تاثیر نگرش عرفانی نظامی بر شکل گیری هویت فرهنگی «جهان وطنی» در خمسه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
192 - 209
حوزههای تخصصی:
منظور از اندیشه انترناسیونالیسم در انسان شناسی عرفانی، احساس تعلق به یک اصل مشترک الهی و وجه مشترک فطری در بین انسان ها، ورای تفاوت های ملی و زبانی است. براین اساس باید برای انسان یک وطن فرامادی قائل شد که خاستگاه نخستین و بازگشتگاه فرجامین اوست. تفکر عرفانی نظامی از انسان تعریفی به دست می دهد که ناظر به ارتباط او با مبدأ هستی است و به تبع آن، رابطه های دیگر تعلق های ثانوی و اعتباری تلقی می شوند که عارض بر حقیقت وجود آدمی اند و ریشه در فطرت او ندارند؛ بنابراین نمی توانند ملاک و معیار سنجش معرفت شناختی باشند. از این منظر، در عالم خدایی همه چیز رنگ خدایی دارد و در میان افراد بشر هیچ اختلاف و دورنگی نیست. عدم ارزش گذاری به اعتبار امتیازات قومی و زبانی و اقلیمی در اندیشه عرفانی نظامی یک اصل اساسی و خدشه ناپذیر به حساب می آید.
تحلیل و بررسی نظام انسان شناسی معنویت اشو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر به بررسی و تحلیل نظام اندیشه اشو در حوزه انسان شناسی می پردازد. وی معتقد است که انسان ها دارای دو ساحت مادی و مجردند که در بین این دو، اصالت با روح انسان است. چنانکه از سخنان او به دست می آید، وی نگاه مثبتی به ذات انسان دارد و معتقد است که انسان باید با اختیار خود گوهر درونش را متجلی کند؛ هر چند این امر سبب نمی شود که انسان هدف و مرکز خلقت باشد. گفتار اشو در باب هدف و معنای زندگی انسان دچار ابهام و تضاد است؛ زیرا دو رویکرد در بیان اشو وجود دارد: در برخی سخنان، وجود هدف و معنا برای زندگی انسانی نفی می شود و در بعضی دیگر، هدف هایی چون روشن ضمیری، خودآگاهی، بی ذهنی و لافکری و... برای زندگی بیان می شود که در سایه زندگی مطابق با طبیعت معنا پیدا می کنند.
بررسی تاریخی مراتب پیوند سالک با اسمای الهی در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
143 - 163
حوزههای تخصصی:
اهتمام فراوان آموزه های دینی بر اسمای حسنای الهی موجب شد تا عارفان مسلمان از نخستین دوران، سخن از بهره های سلوکی سالکان از اسمای الهی به میان آورند. این اندیشه کم کم تکامل و انسجام بیشتری یافت و خود را در لسان عارفان، در قالب پیوندهای سه گانه «تعلق»، «تخلق» و «تحقق» به اسماء الله نشان داد. «تعلق» معمولاً نخستین مرتبه از مراتب پیوند با اسماء الله شمرده شده و «تخلق» مرتبه میانی و «تحقق» مرتبه فنا در اسماء و نهایی ترین مرتبه به حساب می آید. ابن عربی در آثار خود به تبیین جوانب گوناگون این مسئله همت داشت و پیروان وی نیز به این مقوله، توجه ویژه نشان داده و مروج این اندیشه بوده اند. این پژوهش با بررسی دیدگاه عارفان درباره مثلث «تعلق»، «تخلق» و «تحقق» به اسماء الله، به ریشه های تاریخی این مبحث می پردازد و سیر تکاملی آن را در مکتب ابن عربی دنبال می کند تا ضمن برداشتن پرده از ابهامات مسئله، پنجره ای به سویِ مبحث مهم اسماء الله در حوزه عرفان اسلامی باز کرده باشد.
طنز در عاشقانه- عارفانه های حافظ از گونه ای دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
301 - 332
حوزههای تخصصی:
دیوان حافظ به عنوان هنری ترین غزل فارسی، تاکنون از رویکردهای متفاوت بررسی شده است. نگارنده در این مکتوب به معرّفی برخی ظرافت های هنری و شگردهای حافظانه در آفرینش طنز پرداخته و با نگاهی متفاوت نسبت به طنز، آن را به عنوان یکی از جدّی ترین، تأثیرگذارترین و هنرمندانه ترین عناصر آرایه کلام ناب معرّفی کرده است. سؤال اصلی این پژوهش این است که: طنز در عاشقانه - عارفانه های حافظ چه جایگاهی دارد و آیا از خصوصیات سبکی شعر وی به شمار می رود؟ روش تحقیق در اینجا توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای است. یافته های تحقیق نشان می دهد که حافظ برای انتقال مفاهیم عاشقانه و عارفانه، از طنز بهره گرفته است و طنز از برجسته ترین خصوصیات سبکی شعر وی به شمار می رود. طنز حافظ در بسیاری موارد، لطیف و نهانی است و به شدّت نیازمند شرح و تحلیل و توضیح است. شگردهای به کار رفته در طنز حافظ، از عالی ترین نمونه های زیباشناسی ادبیات ایران زمین هستند و حوزه وسیعی از بلاغت و ظرافت ادبی را شامل می شود.
بررسی عوامل زمینه ساز تکوین و تکامل ادبیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
378 - 394
حوزههای تخصصی:
عرفان و ادبیات عرفانی یکی از مهم ترین شاخه های ادبیات تعلیمی و دارای گستره وسیعی در ادبیات فارسی است. بی تردید بخش عظیمی از آثار و متون ادبیات فارسی به آثاری با محتوا و مضامین عرفانی اختصاص دارد. حوادث، اتفاقات و سیاست های حاکمان یک جامعه در همه ارکان آن جامعه اثرگذار است؛ ادبیات نیز همانند هر پدیده دیگر، متأثر از فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حوادث و اتفاقات رخ داده در جامعه است. این شرایط در هر دوره ای می تواند منجر به تکوین و تکامل و یا رکود و افول یک نوع ادبی شود. بخشی از این علل و عوامل به حوادث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن جامعه بستگی دارد. پیدایش و تکامل ادبیات عرفانی، هم زمان با دوره حاکمیّت ترکان غزنوی، سلجوقی و مغول در ایران است. این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتاب خانه ای نوشته شده، به بررسی نقش عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر تکوین و تکامل ادبیات عرفانی در دوره های مذکور پرداخته است. که عوامل مذکور شامل: فقدان حکومت مقتدر و علاقه مند به فرهنگ ایرانی- اسلامی، ظلم و فساد حاکمیّت و انحطاط اخلاقی، سخت گیری و تعصّبات مذهبی و سطحی نگری دینی، انحطاط و افول علوم عقلی، تقدیرگرایی و ناامیدی مردم، نقش خانقاه ها، نقش سروده های زهدی، نقش شعر و نثر عرفانی عربی و مسائل اقتصادی است.
مشی عرفانی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
98 - 117
حوزههای تخصصی:
ابونصر فارابی (295-339 ه.ق.) فیلسوفی است که در سرزمین ایران پس از اسلام پدیدار گشته و از آشناترین فلاسفه نسبت به دانش روز است که در محدوده زمان خود گام های بسیار مهمی در تأسیس فلسفه اسلامی برداشته است. فارابی همچون ابن سینا در کنار فلسفه و دیگر علوم به عرفان نیز گرایش داشته است و در عرفان عملی وی زهد، عدم دلبستگی و زندگی توأم با انزوا دیده می شود و بر اساس آن در عرفان نظری نیز دارای نظرات و آثاری است. آنچه در پژوهش حاضر محل نظر می باشد، این است که آیا فارابی علاوه بر صاحب فن بودن در حوزه های علمی بر شمرده شده، عارف نیز به حساب می آید؟ آیا دلایلی برای انتخاب وی در سلک عرفان نظری و نسبت وی با عرفان عملی وجود دارد؟ از این رو این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی متوجه اثری است با عنوان فصوص الحکم که از آن فارابی می باشد و دیگر آثاری که از وی به جا مانده تا تصویر عرفان و تصوف نظری و عملی وی را ترسیم سازد.
بررسی اولین مقام عرفانی و تجزیه و تحلیل آن در روانشناسی(با روش آماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
13 - 47
حوزههای تخصصی:
یقظه و انتباه ریشه و اساس تمام منازل عرفانی است. بیداری درون یا انتباه پیامدهایی چون احساس شیرینی و حلاوت هنگام طاعات و عبادات، آسان شدن سختی ها، توبه، طلب، خلاصی از نفس و رسیدن به مراحل بالاتر عرفانی را به همراه دارد؛ تعالیم عرفانی هرچه بیشتر در امور فردی و اجتماعی راه یابد انسان به خدا نزدیک تر می شود. بنابراین می توان با استفاده از نظریات عرفانی، مفاهیم روانشناختی را استخراج و در زندگی افراد، مورد استفاده قرار داد.کاربرد نظریات عرفانی در تبیین های روانشناختی گامی مهم در نظریه پردازی فراهم خواهد ساخت. این تأثیرات بر روان انسان سبب بالا رفتن کیفیت زندگی و به تبع آن ایجاد شادی می شود و روان شناسان نیز به دنبال همین هستند. هدف از این پژوهش بررسی یقظه و انتباه در متون منثور عرفانی تا قرن هفتم،کاربرد آن در روانشناسی با به کارگیری رویکردهای شناخت، رفتار و هیجان، و بررسی تفاوت های جمعیت شناختی(سنی، جنسی، میزان درآمد و گرایش به عرفان) در یقظه و انتباه است. ۱۸۰ شرکت کننده به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که در سه گروه حوزوی، افراد علاقه مند به مشی عرفانی و افراد معمولی به پرسش نامه تحول و بیداری درون پاسخ دادند. افراد شامل مردان و زنان با درآمدهای مختلف بودند. نتایج پرسش نامه نیز بر اساس بنیادهای نظری مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گردیده است کوشش شده با تبیین مبانی نظری یقظه و انتباه در عرفان اسلامی زمینه ی کاربردی ساختن آن را در روان شناسی فراهم سازد .
حدیث معراج، خاستگاه مقامات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
207-232
حوزههای تخصصی:
بعد از توحید، مهم ترین مسئله مورد بحث در عرفان، توجه به مراحل و مقامات سیروسلوک برای رسیدن به وصال حضرت حق است. ازاین رو، بحث از چگونگی پیدایش و جایگاه مقامات عرفانی و منازل سیروسلوک و تعداد آن ها، اصلی ترین مباحثی است که توجه پژوهشگران عرفان را به خود معطوف کرده است. در آثار صوفیه، از قرن سوم به بعد، مسئله «مقامات عرفانی» مطرح شد. ازاین رو، برخی گمان بردند که «مقامات» حاصل تجارب و اندیشه های صوفیه و عارفان است که در طول سالیان متمادی شکل گرفته است. برخی، اولین بیانگر «مقامات عرفانی» را امام صادق(ع) می دانند. برخی دیگر، آن را در کلام امیرالمؤمنین(ع) و امام سجاد(ع) جستجو می کنند. درحالی که نتیجه پژوهش حاضر این است که پس از قرآن کریم، حدیث معراج، نخستین خاستگاه «مقامات عرفانی» است و دیگران هرآنچه گفته اند از این سرچشمه نوشیده اند. مقامات عرفانی در حدیث معراج عبارت اند از: توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل، رضا، تعقل، ذکر، حب و بغض برای خدا، حب دنیا، بیداری در شب، حلال جویی و خوش اخلاقی.
روش شهودی مستقیم، روشی در فهم باطن قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که ذهن قرآن پژوهان را به خود مشغول ساخته، مسئله روش شناسی تفاسیر و تأویلات عرفاست. از جمله مهم ترین فواید روش شناسی تفسیر عرفانی این است که نگاه منفی برخی از اندیشمندان علوم قرآنی را به تفسیرهای باطنی عرفا تغییر می دهد. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و تحلیلی است. روش به کار رفته در این نوشتار، اسنادی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است و داده های مورد نیاز از طریق ابزار فیش برداری گرد آوری شده اند. در باره روش تفسیری اهل معرفت، دیدگاه های گوناگونی مطرح شده است. گروهی روش تفسیری اهل عرفان را خلاف روش های متداول تفسیری و قواعد عقلایی فهم متن می دانند و گروهی دیگر تفاسیر عرفانی را ذوقی و غیر روشمند می خوانند. به نظر نگارنده، تفسیر عرفانی یا تأویل، روشمند بوده و دارای مبانی و اصول مختص به خود است. یکی از این روش ها، که اهل معرفت به آن اشاره کرده اند، روش شهودی مستقیم است. از جمله ابزار و شروط نیل به باطن کلام در این روش، طهارت باطنی قاری، تلاوت مداوم و مکرّر آیات قرآن، و تدبر و تفکر همراه با حضور قلب است.
تحلیل تطبیقی عامل محرک در نظام عرفان عملی از منظر نهج البلاغه و منازل السائرین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
گرایش به مباحث عرفانی در دوره معاصر و نیاز مبرم به بازبینی متون عرفانی ، پژوهش گران را بر آن می دارد تا نگاهی دوباره به آثار عرفانی دوره های گذشته بیندازند. در این میان، کتاب منازل السائرین از جمله منابع مهم در عرفان عملی است که مجموعه ای نظام مند را جهت طی مراحل کمالات انسانی برای سالک طریق ترسیم می کند. در این پژوهش به شناسایی عامل محرک در این نظام و تطبیق آن با نظام عرفان عملی مبتنی بر نهج البلاغه پرداخته شده است. بر این اساس، «یقظه» عامل محرک در نظام منازل السائرین، و «تفکر» عامل محرک در نظام مبتنی بر نهج البلاغه است . نقطه تلاقی این دو نظام در بحث شناخت عامل محرک ، بهره گیری از انوار عقلانیت است که در دستیابی به مقام «تفکر» نقش زیر بنایی و در رسیدن به مقام «یقظه» به عنوان یکی از اسباب آن مطرح شده است.
همانندی تأویل های منشوری عطار از هبوط آدم و سقوط ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
47 - 68
حوزههای تخصصی:
نویسندگان و شاعران عارف مسلک در مواجهه با قرآن و حدیث، نگاهی تأویلی داشته اند؛ برای نمونه، از نگاه عطار، آدم با بندگی خود مایه زینت هستی می شود و ابلیس مظهر قهر الهی. ازاین رو، یکی از موضوعات برجسته در آثار او تأویل هایی است که در خصوص «آفرینش آدم و هبوط او از بهشت» و «تمرد ابلیس و سقوطش از مقامی ارجمند» ارائه کرده است. در این پژوهش بر آن هستیم که بر پایه نظریه هرمنوتیک (hermeneutic) و با روش توصیف و تحلیل محتوا، پاسخی برای این پرسش بیابیم: شکل، روش، ساختار و تأویل های عطار از هبوط آدم و رانده شدن ابلیس از درگاه حق چگونه است؟ در این پژوهش خواهیم دید که او در مواجهه با این دو موضوع با نگاهی منشوری و مشابه، به تأویل دست زده است که بی شک این رفتار، بیانگر نگاه خاص او به تقابل میان آدم و ابلیس است.
بررسی عوامل زمینه ساز معنا در نگرش ابوالحسین نوری و ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
69 - 89
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با توجه به بحران معنوی و خلأ وجودی انسان معاصر عوامل زمینه ساز معنا در آرای ابوالحسین نوری و ویکتور فرانکل را بررسی می کند. این پژوهش با روش توصیفی مقایسه ای نگاشته شده است و نتایج حاصل از آن نشان می دهد فرانکل با طرح نظریه اراده معطوف به معنا، بر نقش محوری معنا در سلامت روان تأکید می کند و از روان شناسی تقلیل گرا فاصله می گیرد. او انسان را موجودی روحانی و نیازمند معنا معرفی می کند؛ معنایی که تجلی سطحی فرامعنا یا خداوند است. این امر روان شناسی او را به نگرش عرفانی نزدیک می کند و موجب مقارن های مفهومی، در آرای او و ابوالحسین نوری می شود؛ تأکید بر آزادی، مسئولیت و گوش دادن به ندای وجدان که ارتباط با فرامعناست و نیز اشاره به جایگاه ویژه پذیرش رنج، انجام تجارب خاص در کشف معنا، از جمله این مقارنه هاست. هرچند میزان تأکید آن ها بر فرامعنا متفاوت است. متعلق عشق ابوالحسین نوری خداوند است و عشق به او موجب آزادی، ایثار و پدیدآورنده ارزش های نگرشی است. اقتران آرای ابوالحسین نوری که در کتب تاریخی، در زمره عقلای مجانین قرارگرفته است با شخصیت سالم در نگرش پدر روان درمانی، قابل تأمل است.
بررسی تطبیقی فنای فی الله در عرفان اسلامی و مکشه در مکتب ادویته ودانته با تأکید بر آرای ابن عربی و شَنکَره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی، «فنای فی الله» مقصد نهایی است و در مکتب ادویته ودانته «مُکشه». با توجه به شباهت های میان عرفان اسلامی و مکتب مذکور، مقایسه این دو آموزه می تواند به درک عمیق تر «فنای فی الله» کمک کند. پرسش این است: چه وجوه اشتراک و تفاوتی میان مقام «فنای فی الله» در عرفان اسلامی با تأکید بر آرای ابن عربی و مقام «مُکشه» در مکتب ادویته ودانته با تأکید بر آرای شَنکَره می توان یافت؟ برای پاسخ، در مرحله جمع آوری اطلاعات، روش توصیفی، و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، روش تحلیلی مقایسه ای به کار رفته است. بر اساس یافته های تحقیق، وحدت گرایی، معرفت محوری، و نقش ابزاری عمل، وجوه شباهت این دو آموزه است و تفاوت های آن دو عبارت است از: وجودی معرفتی بودن فنا به رغم شهودی بودن مُکشه؛ مبدأ بودن حرکت حبی برای فنا به رغم مبدأ بودن سَمساره برای مُکشه؛ نقش انسان کامل در فنا به رغم عدم توجه به انسان کامل در مُکشه؛ تأکید بر وجه خاص در آموزه فنا به رغم عدم توجه به آن در مُکشه؛ توجه به مرحله بقای بعد الفنا در آموزه فنا و عدم توجه به آن در مُکشه.
بررسی لطایف سبعه و پیامبران وجودی هفت گانه از عطار تا شیخ علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
189 - 205
حوزههای تخصصی:
شیخ علاءالدوله (657 736 ه .ق) در آثار مختلف خود به ویژه رسایل فارسی به این مسئله که دل انسان چگونه می تواند جلوه گاه و آینه تجلی جلال و جمال الهی شود، اشاره کرده است و از این رهگذر به «لطایف سبعه» پرداخته است. نظریه لطایف سبعه و تطبیق آن با پیامبران وجودی هفت گانه تاکنون با نام علاءالدوله سمنانی شناخته شده است، اما اینکه آیا تا قبل از وی کسانی دیگری نیز به این مسئله پرداخته اند یا نظریه لطایف سبعه و تطبیق آن با پیامبران وجودی هفت گانه نوآوریِ خود شیخ علاءالدوله بوده است، جای تأمل و بررسی دارد. با بررسی، تحلیل و مقایسه مصنفات فارسی شیخ علاءالدوله با رساله شق الجیب ابن عربی به این نکته رهنمون شدیم که شیخ علاءالدوله علی رغم اختلاف شدید با ابن عربی به ویژه در مسئله وحدت وجود، شدیداً تحت تأثیر او بوده است، تا آنجا که می توان گفت که برخی از مطالب شیخ علاءالدوله درباره لطایف سبعه دقیقاً ترجمه مطالب رساله شق الجیب ابن عربی است. تنها بُعد جدیدی که علاءالدوله بر مباحث ابن عربی اضافه کرده است، علاوه بر شرح و بسط دادن آن ها، تطبیق این لطایف با پیامبران وجود هفت گانه ای است که عطار در مصیبت نامه از آن ها نام برده است. تأثیرپذیری علاءالدوله از عطار را می توان از مقایسه مصیبت نامه با رساله سربال البال به خوبی دریافت که هر دو عارف پس از سیر در عوالم مختلف آفاقی و ناسوتی به این نتیجه می رسند که سالک باید در روح و جان خود که عبارت از نور محمدیه است، سیر کند. ازاین رو، می توان گفت که نوآوری شیخ علاءالدوله در این است که توانسته پیامبرانِ هفت گانه ای را که عطار در مصیبت نامه به آن ها اشاره کرده، با لطایف سبعه ای که ابن عربی در رساله شق الجیب به آن ها پرداخته است، تلفیق کند. علاوه بر این، شیخ علاءالدوله برای اولین بار نظریه تفسیری خود را بر مبنای همین لطایف بنیان گذاشته است. امری که نه عطار و نه نجم الدین رازی در تأویلات عرفانی خود و نه ابن عربی هیچ یک از آن بهره نگرفته اند.
بررسی جایگاه پیشه ها و ﺣﺮﻑ در اندیشه عارفان و سالکان مسلمان تا پایان قرن ششم هجری (بر اساس متون منتخب منثور عرفانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
145-172
حوزههای تخصصی:
یکی از جلوه های مهم زندگی صوفیان و عارفان که نزد محققان کمتر بدان توجه شده، مسئله اهمیت کسب وکار و جایگاه پیشه و حرفه نزد عارفان و سالکان مسلمان است ؛ از آنجا که کار و کوشش برای تأمین معاش به اشکال گوناگون در زندگی گروه های مختلف جامعه نمود داشته، در نزد اهل تصوف نیز از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. جایگاه شامخ عرفان و عرفای اسلامی در ادب فارسی و ضرورت بررسی اقوال و اعمال مشایخ عرفان و تصوف، از اهمیت تحقیق است. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین ، تحلیل و توصیف نگرش عارفان به کار و جایگاه حرفه و پ یشه در اندیشه عارفان مسلمان شش قرن نخست اسلامی صورت گرفته، مشخص شد که باتوجه به حکایات و اقوال مشایخ صوفیه در متون منثور عرفانی این دوره ، شیوه های ارتزاق آن ها از سه روش کسب ، توکل و دریوزگی بوده است و با وجود رابطه حسنه سلاطین و مردم با صوفیه ، اهل تصوف پیوسته از فتوحات و نذورات، صدقات ، عطایا، منابع اوقافی و... بی بهره نبوده اند. به طور کلی، اکثر صوفیان به پیشه و حرفه اشتغال داشته اند و از دیدگاه آنان ، کار و کوشش، نه تنها برای تأمین معاش آن ها بلکه برای کمک به نیازمندان ، ضعفا و یاران جایگاهی والا داشته است.
نگاهی به وطن مألوف از دیدگاه مولانا بر اساس مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
201-226
حوزههای تخصصی:
دغدغ ه وجود جهانی دیگر که از آن با عنوان «وطن مألوف» یاد می شود، در ذهن بشرِعهد باستان تا انسان قرن بیست ویکم، همواره وجود داشته است. مولانا نیز در اندیشه های عرفانی خود، برای انسان وطنی فرامادی متصور شده است که این خاستگاه، تفاوت های اقلیمی و زبانی را کمرنگ می کند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی نگاهی به مفهوم وطن مألوف بر اساس مثنوی معنوی دارد. جاودانگی انسان در مثنوی ، با دستیابی به وطن اصلی فراهم می شود. این جاودانگی به تدریج هم می تواند صورت بگیرد و هر انسانی با هر رتبه ای، دور از این تعالی و کمال نیست. مولانا معتقد است با تهذیب نفس و طی مراحل سلوک می توان بازگشتی اختیاری داشت و حتی هنگام حیات دنیوی نیز از مبدأ الهی بهره برد. از دیدگاه مولانا، وطن مألوف، مکانی دور از دسترس نیست و راه دستیابی به آن «انسان بودن» است و بس.
بررسی مفهوم جوع از نگاه عرفا از ابتدا تا قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
333 - 352
حوزههای تخصصی:
«جوع» یکی از نمایه های اخلاقی و عرفانی ماست که همواره در دو حوزه ادبیات تعلیمی و ادبیات عرفانی مورد توجه بوده است. همه فرق صوفیه در ضرورت «جوع»، به عنوان یکی از ارکان اساسی سیر و سلوک اتفاق نظر دارند. در چیستی معنای جوع، گروهی «جوع» را به معنای «به اندازه خوردن» و گروهی آن را معادل «روزه» دانسته اند و برخی نیز آن را تا حد «سد جوع» (نخوردن مگر به ضرورت) معنا کرده اند. جوع در قرآن کریم وسیله ای برای آزمایش صابران است. با توجه به اینکه به این مسئله در جوع در قرآن کریم و سخنان بزرگان دین اشاره شده است؛ از دیرباز عرفا جوع را فضیلت اخلاقی می دانستند و در آثار خود به این مهم پرداخته اند. یافته های پژوهش حاکی از این است که همه عرفا جوع را وسیله تقرب الهی دانسته و از این جهت بدان اهمیت داده اند وگرنه گرسنگی صرف برای آنها ارزش خاصی ندارد، بلکه جوع را مقدمه قرب الهی و به تبع آن مشاهده حق دانسته اند. در واقع هدف اصلی آنان از تأکید بر این موضوع کمک به سالک برای رسیدن به حق تعالی و درجات خاص عرفانی بود. با توجه به اهمیت جوع از دیدگاه عرفا و نگرش خاص آنها به این مسأله، مقاله حاضر بر آن است تا دیدگاه عرفا را از ابتدا تا قرن هفتم هجری قمری درباره این مهم بررسی کند و وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه های آنها را مورد بررسی قرار دهد.
بررسی و تحلیل عنصر پیرنگ مبتنی بر عشق، اخلاق و معنویت در سه داستان کوتاه بزرگ علوی، جمال زاده و آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
353 - 374
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه در سرآغاز ظهور خود در ایران همراه با سادگی بوده و رویکرد آن واقع گرایی است. نویسندگان مطرح این دوره بر اساس ویژگی های اشخاص عادی و کلیت حاکم بر جامعه و حکومت داستان می نویسند و انتقادات خود را مستقیم یا غیر مستقیم بیان می کنند. علوی، جمال زاده و آل احمد سه نویسنده ای هستند که داستان های کوتاه زیادی نوشته اند که هر یک در نوع خود گوشه ای از کمبودهای جامعه ایرانی را نشان می دهد. در این پژوهش با انتخاب داستان های ستاره دنباله دار، درد دل ملا قربانعلی و سه تار، به بررسی پیرنگ این داستان ها با توجه به عناصر معنویت، عشق و اخلاق پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که علوی نویسنده ای سیاسی نویس است و با معنویت از نوع مذهبی کاری ندارد و معنویت و عشق و اخلاق در داستان او بر اساس اعتقاداتی است که برای او و سایر مبارزان با حکومت پهلوی پذیرفته شده است. در داستان جمال زاده نیز هر سه عنصر روی نموده است. معنویت در این داستان از نوع مذهبی است و عشق مجازی و غیر اخلاقی نیز در آن پر رنگ است که مورد انتقاد نویسنده است. در داستان آل احمد نیز جلال با توصیف شخصیت اصلی و علایق وی، معنویت خرافی را که در شخصیت مقابل نشان می دهد نفی نموده است. عمل این شخصیت از نظر نویسنده غیراخلاقی است و در عوض عشق شخصیت اصلی به ساز قابل تقدیر است.
بررسی تطبیقی نی نامه مثنوی معنوی مولانا بر اساس نظریه نظام های گفتمانی گرمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
149 - 169
حوزههای تخصصی:
نشانه- معناشناسی به استخراج نشانه هایی می انجامد که نمایان گر کارکردهای گفتمانی است. درک معنا از خلال روساخت و رسیدن به ژرف ساخت کلام، رابطه این نشانه ها را با کارکردهای شناختی و حسی آشکار کرده و نوع نظام گفتمانی را نمایان می سازد. از میان کتاب های ارزشمند پارسی وقتی صحبت از مثنوی می شود و مولانای بلخی کلام به قصور می رسد و تحلیل به سکوت، تأمل در این نگاره بی بدیل و راستین از بزرگ عارف ادب پارسی، دلنواز اهل ادب و دلپسند دنیای معنی است. استخراج معانی برتر این رشته مروارید دریای معنا و ترکیب آن با ادبیات روز دنیا در سیطره نظریه های نوین ادبی، می تواند هنرنمایی های مولانای بلخی را در تئوری های ارائه شده توسط دانشمندان علم واژه شناسی به رخ بکشاند، این پژوهش با پاسخ به این پرسش که؛ نظام های گفتمانی گرمسی در نی نامه کدامند، به بررسی شگردهایی می پردازد که کارکردهای گفتمانی را حاصل می کند و با رویکردی توصیفی- تحلیلی تعامل میان نشانه و معناها را در «نی نامه» بررسی کرده است و نشان می دهد که برای درک معنا باید نشانه هایی را که از کارکردهای متفاوت شناختی و حسی درک می شوند، استخراج کرد و در رابطه تعاملی میان آن ها به گفتمان های حاصل شده پی برد.