فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵٬۵۶۴ مورد.
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
5-24
حوزههای تخصصی:
علم هیأت قدیم که به دلیل شهرت بطلمیوس، با نام هیأت بطلمیوسی نیز از آن یاد می شود، از دو بخش هیأت ریاضی و هیأت فیزیک تشکیل شده است. در بخش هیأت فیزیک، طرح مباحثی مانند: امتناع خرق و التیام افلاک، ماهیت فسادناپذیری و جاودانگی افلاک، فرورفتگی و محکم شدن کواکب در افلاک باعث شده بود تا معجزات کیهانی مانند معراج، ردّ الشمس و شقّ القمر به چالش کشیده شود. بنابراین ضروری بود که مکاتب کلامی و متکلمان مسلمان، دیدگاه خود درباره تطبیق یا عدم تطبیق دیدگاه این هیأت با آموزه های اسلامی درباره معجزات کیهانی را اعلام کنند. پژوهشِ حاضر با تبارشناسی میان رشته ای و با رویکردی تاریخی به روابط دو علم هیأت قدیم و کلام اسلامی پرداخته و با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین چگونگی مواجهه متکلمان امامیه با فرضیه هیأت بطلمیوسی درباره معجزات کیهانی، پرداخته است و به این نتیجه دست یازیده است که متکلمان امامیه با توجه به رویکرد فلسفی یا غیر فلسفی خود در برابر این چالش، یکی از چهار نوع مواجهه را یعنی «سکوت»، «قبول چالش و دفاع از عقاید دینی»، «جمع بین آموزه های علم کلام و هیأت با تصرف در مباحث علم هیأت» و در نهایت «جمع بین آموزه های علم کلام و هیأت بدون تصرف در دیگری» برگزیده اند.
مأخذشناسی و کتابشناسی «ردّ الشمس»(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
277-295
حوزههای تخصصی:
واقعه «رد الشمس»، معجزه و کرامت بسیار مشهوری است که در چندین روایت، از افراد مختلف در کتب حدیثی و تاریخی سنی و شیعه، ذکر گشته و مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. امّا در دوره معاصر و ظهور علوم تجربی جدید، افراد متعددی در برخی از یادداشت ها، درباره این رخداد تاریخی، استبعاد نموده اند؛ و آن را انکار یا اشکالاتی را بر این داستان وارد کرده اند. با توجه به اهمیت این معجزه و کرامت، اکنون لازم است پیرامون ابعاد مختلف این داستان و پشتیبانی علمی و حدیثی از آن، تحقیقات بیشتر و جدیدتری صورت گیرد. بنابراین پژوهش گران علاقمند به این حوزه، نیازمند به مأخذ شناسی درباره این رخدادِ تاریخی هستند. در پژوهش حاضر، سعی شده تا به این نیاز پاسخ داده شود؛ و ضمن جستجوی در منابع اطلاعاتی مختلف، بیش از پنجاه اثر (کتاب، مقاله، پایان نامه و ...) با موضوع رد الشمس، شناسایی و معرفی گردند.
سبک شناسی آوایی خطبه 34 نهج البلاغه(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
255 - 276
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای، روشی برای مطالعه رفتار زبانی افراد است. تأمّل در پنج لایه «آوایی»، «لغوی»، «بلاغی»، «نحوی» و «ایدئولوژیک» در گفتار یا نوشتار، افکار، عقاید و احساسات درونی صاحب آن را نمایان می سازد. بررسی آواشناختی، نخستین مرحله این روش است. سبک شناسی آوایی، با تشخیص و تحلیل واحدهای آوایی در بافت زبانی، زیبایی های نهفته در آوای حروف، واژگان و جملات را کشف کرده و نشان داری صاحب سخن را نمایان می سازد. نهج البلاغه با برخورداری از طیف متنوّعی از سخنان امیر سخن علی7، منبع مناسبی برای بررسی های آواشناختی است. خطبه 34 نهج البلاغه به لحاظ نکوهش ها و انتقادات عتاب آمیز آن حضرت در مواجهه با سستی کوفیان در مقابله با شامیان، شایسته توجّه است. «سجع»، «تکرار در تمامی سطوح آن (واکه، واج، بینابین و واژه)» و «تضاد»، مهم ترین عناصر آواساز این خطبه اند. «صراحت»، «تندی الفاظ»، «تکرار»، «کوبندگی» و «بسامد بالای تأکید، نفی و قسم» از ویژگی های موسیقایی این خطبه می باشند و طنین غالب بر بافت کلام، موسیقی «اعتراض» و «سرزنش» است. بر اساس این پژوهش، آوای خطبه34 در خدمت و هماهنگی کامل با محتوای آن است و اصوات تولید شده بر اثر هم آیی حروف و یا همنشینی واژگان و جملات، با معانی خود تناسب کاملی داشته و تأثیرگذاری بیشتری برای مخاطبان به ارمغان آورده است.
حدیث «لا یقاس بنا أحد»؛ آموزهای کلیدی در منظومۀ امامت شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۱ «ویژه باورشناخت»
156 - 180
حوزههای تخصصی:
قیاس ناپذیری امامان با دیگران، بر اساس حدیث معتبر «لا یقاس بآل محمد من هذه الامه أحد» یکی از شؤون امامت است. در این مقاله، این حدیث از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. مصادر حدیث، از منابع شیعه و سنی، ریشه های قرآنی و عقلی درونمایه حدیث، نتایج عملی حدیث، بیان عالمان در مورد آن، و حلّ موارد تعارض آن با قرآن و عقل، در این گفتار بررسی شده است.
بررسی اختصار در عنوان «محمد بن الفضیل»
منبع:
پژوهش های رجالی سال ششم ۱۴۰۲ شماره ۶
5 - 26
حوزههای تخصصی:
در فرایند بررسی اتحاد عناوین مختلف در اسناد روایی، بررسی امکان اتحاد و اختصار در نسب، ضروری است؛ خصوصاً اگر عناوین مورد بررسی، از عناوین پرتکرار در اسناد روایی باشند. چنان که تعدد عناوین یک راوی، گاه به اشتباه موجب اشتراک صاحبان این عناوین با راویان دیگر می شود که چه بسا در صورت تمییز ندادن بین آنان، به اعتبار برخی اسناد روایات آسیب زند. عنوان «محمد بن الفضیل» یکی از همین عناوین پرتکرار در اسناد روایی است. در اسناد روایی، دو عنوان «محمد بن الفضیل الصیرفی» و «محمد بن القاسم بن الفضیل» وجود دارد که عنوان دوم مربوط به نوه «الفضیل بن یسار» است. از آنجا که عنوان دوم به دلیل اینکه «الفضیل بن یسار»، فردی سرشناس و دارای جایگاه ویژه ای بوده، و از سوی دیگر نام «فضیل»، نامی نادر و دارای غرابت است، امکان اختصار در نسبِ «محمد بن القاسم بن الفضیل» به صورت «محمد بن الفضیل» وجود دارد، ولی شاهدی برای این امر وجود ندارد و نمی توان اختصار در نسبِ «محمد بن القاسم» را پذیرفت. در هر حال، عنوان «محمد بن الفضیل» که بدون هیچ قیدی در اسناد روایات آمده، شخصی ثقه است؛ زیرا افزون بر صفوان و دیگر بزرگان، کلینی و صدوق که هردو از محدثان آشنا به رجال بودند نیز در کافی و فقیه، روایات فراوانی را مشتمل بر این عنوان آورده اند. بنابراین اگر امکان «اختصار در نسب» نفی شود، از جهت وثاقت «محمد بن الفضیل» اشکالی نیست؛ ولی ممکن است نتیجه بررسی جریان قاعده «اختصار در نسب»، در امور دیگری مثل شناخت طبقات راویان و ارتباط استادی و شاگردی آنها و همچنین شناخت تحریفات و تصحیفات، اثرگذار باشد.
هم سنجی مفهوم حدیثی «ازدیاد ایمان» و نظریه «رشد ایمان» جیمز فاولر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۷)
23 - 48
حوزههای تخصصی:
روایات اهلبیت(ع)، تعبیر «ازدیاد ایمان» را درباره ی تحولاتی در انسان مطرح می کند که علاوه بر بُعد اعتقادی و عبادی، ابعاد دیگر روانی و رفتاری وی را نیز در بر می گیرند. از دیگرسو؛ نظریه ی روان شناختی «مراحل رشد ایمانِ» جیمز فاولر، چیستیِ«رشد ایمان» را در قالب «افزایش و بهبود مجموعه ای از توانایی های شناختی، اجتماعی، اخلاقی و عاطفی در طول عمر» به تصویر می کشد. پژوهش حاضر درپی آن است تا با جمع آوری و بررسی مفهومیِ مهم ترین روایاتِ دالّ بر تعریف«ازدیاد ایمان»، این مفهوم حدیثی را با «مفهوم رشد ایمان» در نظریه ی فاولر مقایسه کند. از بررسی روایات چنین نتیجه می شود که «ازدیاد ایمان؛ تحقق، تثبیت و تعالی اجزاء و شاخص های شناختی، عاطفی،انگیزشی، اخلاقی و اجتماعیِ ایمان در ساحت های؛ روان، رفتار و گفتار انسان است». فاولر نیز با وجود عدم التزام به متعلَّقات الهی و وحیانی ایمان و فقدان سرمشق انسانی مطلق و کامل، معتقد بود که؛ «جهت گیری رشد ایمان به سمت سطوح پیشرفته تری از ادراک، یکپارچگی، ساختنِ معنا و روابط میان فردی است».
بررسی سندی و دلالی روایات «اختصام در ملأ اعلی» در منابع روایی فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
71 - 102
حوزههای تخصصی:
آیه 69 سوره «ص» که حاکی از رخداد اختصام در ملأ اعلی است، به رغم وضوح سیاق با اختلاف در تفسیر مواجه شده است. آیات بعد به گفت وگوی ابلیس با خداوند و رویگردانی وی از سجده بر آدم سخن می گوید؛ اما روایات تفسیری فریقین در این زمینه، از موضوعاتی متمایز با سیاق آیات سخن می گوید. تفسیر قمی و مسند ابن حنبل قدیمی ترین منبع فریقین در نقل روایت اختصام در ملأ اعلی است. پس از جمع آوری روایات به روش کتابخانه ای و تحلیل و اعتبارسنجی آن ها، صحت اسناد و مقبولیت متون احراز نشد؛ اما توجه به تاریخ نزول سوره ص، سیاق آیات انتهایی این سوره، مجموع قدر مشترک روایات و وجود روایاتی با عبارات کلیدی مشابه، این نتیجه را محتمل می سازد که خلط و تحریف در روایات موجب ناهمخوانی آن ها با سیاق آیه و آیات بعد و درنتیجه ابهام در تفسیر روایی اختصام در ملأ اعلی باشد. همچنین، موضوع محوری روایات اختصام در ملأ اعلی، مخالفت با خلیفه تعیین شده ازسوی خداوند است که مصداق آن در یک روز حضرت آدمt و در روزی دیگر ائمه اطهارk هستند
بررسی تطبیقی احادیث اسلامی، عهد قدیم و ادبیات عامّه؛ مطالعه ی موردی یکی از قضاوت های منسوب به علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۸)
52 - 70
حوزههای تخصصی:
در کتاب الارشاد، قضاوتی از علی علیه السلام پیرامون نزاع دو زن بر سر مادریِ یک کودک گزارش شده. پژوهش پیش رو، در پی این است که با ارائه ی شواهدی بر اساس رویکرد تطبیقی، نشان دهد این گزارش یک داستان غیر واقعی و در زمره ی داستان های فولکلور است. ابتدا با بررسی واژه «عامه و خاصه» که شیخ مفید این گزارش را به آنان نسبت داده، ادعای ادبیات عامه بودن گزارش تقویت شده. سپس نشان داده شده این داستان با همین ریخت و ساختار، در عهد عتیق که پیش از اسلام تدوین گردیده به حضرت سلیمان منتسب شده. در ادامه نیز با بررسی یک متن آلمانی، این گمانه به قوت می رسد که نسخه ی علوی داستان مانند بسیاری از نسخه های دیگر آن در ملل مختلف، داستانی عامیانه است.
حسن و قبح عقلی از دیدگاه آیت الله میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۱ «ویژه باورشناخت»
142 - 155
حوزههای تخصصی:
در میان دیدگاه های مختلفی که در تعریف عقل وجود دارد، دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی، به عنوان موسّس مکتب معارف خراسان، نگرشی بدیع و قابل توجه است. وی عقل را بی نیاز از تعریف و معروف هر عاقلی می داند و بر این باور است که آنچه آیات، روایات و لغت در خصوص عقل بیان می دارند مطابق با وجدان هر عاقلی است. معرفت عقل از نخستین قدم ها در مسیر بندگی خداوند متعال است. و اگر خطایی در آن رخ دهد، گام های بعدی نیز انسان را از هدفش دور می نماید. با شناخت صحیح عقل، سایر پایه های دین هم بر این اصل بنا می شود. در همین راستا نیز درک حسن و قبح عقلی راه گشاست. در این مقاله به طور اجمال به بیان تعریف عقل و همچنین حسن و قبح عقلی از دیدگاه مرحوم میرزای اصفهانی پرداخته شده است. ابتدا به تعریف عقل پرداخته و معنای لغوی و اصطلاحی ان را بررسی کرده سپس با توجه به شواهد روایی، حسن و قبح را از دیدگاه آن مرحوم تبیین شده است. سه وجه معنای لغوی، تنبه وجدانی و استناد به قران و روایات اهل بیت؟عهم؟ سه پایه اساسی مبانی میرزا مهدی اصفهانی است که در اینجا نیز سعی شده این سه وجه لحاظ گردد.
کاربست قاعده روایت تفسیری در تفاسیر المیزان و تسنیم(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
35-56
حوزههای تخصصی:
اصول و قواعد استنباط معانی قرآن، از اموری است که پایبندی به آن، مفسّر را از خطای در فهم بازداشته و مبنای درستی برای تفسیر صحیح قرآن فراهم می آورد. اغلب، مفسّران به اصول و قواعد مورد استفاده خود در تفاسیرشان اشاره نکرده اند. از همین روی، مخاطبان در بسیاری از موارد از فهم کامل محتوای آثارشان بی بهره مانده و گاهی در تعیین مقصود اصلی مفسّران به بیراهه رفته اند. بنابراین، کشف اصول و قواعد یادشده، به ویژه درباره تفاسیر مهم شیعی، از موضوعات جدید تفسیرپژوهی و گام مؤثری در جهت رفع مشکل یادشده به شمار می آید. یکی از قواعدی که آقایان طباطبایی و جوادی آملی در تفاسیر المیزان و تسنیم برای فهم دقیق تر آیات از آن بهره برده اند، قاعده «روایت تفسیری» است. از نگاه ایشان شرط استفاده از روایت، انطباق تفسیر قرآن بر آن به فرض صحّت و اعتبار حدیث است. رویکرد علامه طباطبایی در این باره، تأییدی و تکمیلی است. اما علامه جوادی آملی معتقد است در مواردی، روایت تفسیری می تواند مخاطب را به معانی عمیق تر آیه رهنمون سازد. از نگاه هر دو مفسّر، مهم ترین روابط میان آیه و روایت: «بیان مصداق آیه برای مفاهیم عام»، «بیان مراد آیه به کمک روایت تفسیری» و «توسعه و تعمیم در معنای آیه» است.
جایگاه امیرالمؤمنین (ع) در تقابل تاریخی حق و باطل بر مبنای تحلیل متنی دعای ندبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دعای ندبه، با مضمون یاری خواستن از امام عصر (عج)، خط سیر جبهه حق را از آدم تا پیامبر خاتم، در قالب جریان نبوت، طرح و پس از آن به جریان ولایت به عنوان ادامه دهنده خط نبوت اشاره می کند. همزمان با طرح جریان ولایت در دعای ندبه، از جریان دیگری با عنوان جریان شقاوت هم پرده برداشته می-شود که ظاهراً از همان آغاز در نقطه مقابل جریان نبوت مطرح بوده است و پازل نبرد همیشگی حق و باطل را تکمیل می کند. پرسش این است که چرا این جریان از همان آغاز دعا و در امتداد جریان نبوت، آشکارا مورد اشاره قرار نمی گیرد و پس از یادکرد جریان ولایت است که پرده از این جریان برداشته می شود؟ این پژوهش با تکیه بر تحلیل استنطاقی مضامین دعای ندبه و با یاری گرفتن از روش تحلیل تاریخی، چند و چون پرسش یادشده را بررسی می کند. یافته ها نشان می دهد جریان شقاوت انتظار داشته با ختم نبوت، طومار جریان حق در جهان پیچیده شود، اما ظهور خط امامت و ولایت، به قدری سردمداران این جریان را دچار اضطراب و یأس می کند که همه تعارفات و پوشش ها را کنار می نهند و با تمام قوا جهت مبارزه با این جریان وارد میدان می شوند.
اعتبارسنجی روایات ابوبصیر در الغیبه نعمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
103 - 140
حوزههای تخصصی:
محمد بن ابراهیم نُعمانی، متکلم و محدث شیعی قرن چهارم هجری است که مشهورترین و قابل اعتماد ترین و در دسترس ترین اثر وی، کتاب الغیبه اوست؛ که در اوایل دوره غیبت کبری و با به درازا کشیده شدن غیبت امام زمان Z نگارش یافته است. با توجه به اینکه بیشترین میزان روایات مهدویت و غیبت، متعلق به شخص ابوبصیر است و در کتاب الغیبه نعمانی نیز، حدود 11 راوی بیشترین میزان روایات (یعنی ۵۱ روایت) را از او به خود اختصاص داده اند، و با توجه به این تعداد زیاد روایات ابوبصیر درباره مسئله غیبت و مهدویت، سؤالاتی پیش روی ما قرار می گیرد که: چرا بیشتر روایات غیبت، از ابوبصیر هستند؟ آیا این وضعیت ارتباطی به فرقه های انحرافی ایجادشده در زمان صادقین n و مسئله غیبت و مهدویت ندارد؟ و ازسوی دیگر، آیا این روایات معتبرند؟ در نوشتار حاضر، ضمن گزارش آماری روایات ابوبصیر، به بررسی وضعیت رجالی او و راویان او در الغیبه نعمانی پرداخته شده است؛ و در انتها نتیجه گیری شده است که بیشتر روایات او، از طریق فرقه واقفیه به کتاب الغیبه سرایت نموده است؛ و این روایاتِ مهدوی، معتبر نیستند.
اثر بخشی مراعات نظیر در انسجام متن دعای جوشن صغیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۱ «ویژه باورشناخت»
105 - 128
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های اصلی یک متن، انسجام اجزاء و تناسب میان کلمات آن می باشد. این تناسب باعث می شود ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و یا منطقی میان جمله های متن برقرار شود. عوامل بسیاری باعث انسجام در متن می شوند یکی از این عوامل که کاربرد زیادی در متون دارد، مراعات نظیر است. دعای جوشن صغیر از این صنعت بدیعی بسیار بهره می برد که کاربرد زیاد آن باعث انسجام بخشی در متن این دعا شده است. مقاله حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی، دعای جوشن صغیر را با تکیه بر نقش و کارکرد صنعت مراعات نظیر مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و به انسجام حاصل از مراعات نظیر بپردازد. بدین ترتیب در ابتدا به مباحث نظری و تعریف انسجام و مراعات نظیر از منابع کتابخانه ای می پردازد سپس خلاصه ای از دعای جوشن صغیر واهداف آن ذکرمی شود و در انتها نظریه انسجام را با تکیه بر شاهد مثال های مستخرج از دعای جوشن صغیر در سایه مراعات نظیر مورد تحلیل قرار می دهد. از دستاوردهای این پژوهش این است که کاربرد کلمات، مفاهیم و موضوعات در دعای جوشن صغیر، از انسجام خارق العاده ای برخوردار است و مراعات نظیر در واژگان مربوط به انسان و زندگی اجتماعی آن نمود بارزی در متن دارد. در حوزه صفات الهی نیز مجموعه واژگانی گوناگونی یافت می شود که سهم چشمگیری را به خود اختصاص می دهند، همچنین در مورد نظام هستی و پدیده های هستی نیز مراعات نظیرهایی استخراج می شود که قابل توجه است. با بررسی این دعا مشخص می شود که تلفیق مراعات نظیر با عناصر بدیعی دیگر مانند: تضاد باعث ایجاد هماهنگی و تناسب معنایی میان الفاظ و واژگان و عبارت ها در فرازهای این دعا می شود.
مبانی روایات تفسیر رفتاری قرآن توسط پیامبر اعظم ص(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سنت رسول الله (ص) پس از قرآن، دومین منبع از دست مایه های تفسیری آیات قرآن عظیم الشأن است. با توجه به اینکه سنت شامل حوزه گفتار و رفتار و تقریر آن حضرت می باشد، تاکنون نگاه بیشتر در دامنه تفسیر روایی به سنت گفتاری شده و به سنت رفتاری به جز اینکه در ضمن تفاسیر روایی بیان گشته، به گونه جداگانه مورد عنایت قرار نگرفته و حتی در حد یک نوشتار تاکنون به آن توجه نشده است؛ در حالی که تفسیر رفتاری پیامبر(ص)برای آیات قرآن از حجیت و ارزش ویژه ای برخوردار بوده و عده ای از آیات قرآن با رفتارهای پیامبر اکرم(ص)تفسیر شده است. پرسش این است که تفسیر رفتاری چیست؟ مبانی آن چگونه است؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی در صدد آن است که تفسیر رفتاری را مفهوم شناسی و مبانی آن را بررسی و ارائه کند، در نتیجه تفسیر رفتاری را مفهوم شناسی نموده و در پی آن هرچند فشرده، شش مبنای تفسیر رفتاری پیامبر(ص): ضرورت تفسیر قرآن، حجیت تفسیر رفتاری، وحیانی بودن رفتار پیامبر(ص)
درباره نسخه های خطی کتاب های منسوب به سلیم بن قیس (کلیاتِ نسخه شناسی)
حوزههای تخصصی:
کتاب های منسوب به سلیم بن قیس، تنها آثار تاریخی کلامی شیعی باقی مانده از قرن اول هجری قمری قلمداد می شوند، که به دلایل مختلفی مورد توجه و اهمیت واقع شده اند. از ویژگی های برجسته این کتاب ها، نقل حوادثی است که همواره میان شیعه و سنّی محلّ اختلاف و کشمکش بوده است. با توجه به مناقشات متعدد و متنوع پیرامون ابعاد گوناگون کتاب های سلیم، به نظر می رسد که اکنون لازم است این کتاب ها از جهات مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد؛ که یکی از آنها، بررسی گونه های مختلف نسخه های خطی کتاب های سلیم است. به نظر می رسد، بسیاری از مناقشات حول محور شخصیت سلیم و کتاب های منسوب به وی، با بررسی دقیق نسخه های خطی و اصالت آنها، و نیز روشن شدن ابهامات و تناقضات مرتبط در آن، روشن گردد؛ البته از سوی دیگر، حتی ممکن است ابهامات و اشکالات جدیدی را پیش روی محققان قرار دهد؛ که برای رد یا اثبات گزارش های تاریخی کلامی روایات سلیم، ناچار شوند ابتدا تکلیف این ابهامات نسخه شناسی کتاب ها را روشن نمایند. نگارنده در طی چهار مقاله، کلیاتی پیرامون نسخه های خطی کتاب های سلیم و مدل های مختلف آن ها را مطرح می کنیم؛ که مقاله حاضر، اولین آنها است
اعتبارسنجی انتساب روایت «حد مفتری» به علی بن ابی طالب (ع): جریان شناسی، بوم شناسی، تاریخ گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
130 - 159
حوزههای تخصصی:
روایتی منسوب به امام علی بن ابی طالب (ع) حکایت از آن دارد که ایشان در دوران حکومتشان فرموده اند: «لَا یُفَضِّلُنِی أَحَدٌ عَلَى أَبِی-بَکْرٍ و عُمَرَ إِلَّا جَلَدْتُهُ حَدَّ الْمُفْتَرِی». با این حال روایات دیگری از ایشان در تعارض با این موضع قرار دارد. نظر به این اختلاف، مسئله پژوهش حاضر اعتبارسنجی انتساب روایت حد مفتری به علی (ع) است. بدین منظور سعی شده با استفاده از قرائن مختلف سندی و تاریخی، این روایت خارج از چارچوب کلامی، با رویکردی تاریخی مورد اعتبارسنجی قرار گرفته و ظرف زمانی و مکانی پیدایش و خاستگاه گفتمانی و جریانی آن تبیین گردد. این پژوهش از جمله نشان می دهد که به احتمال بسیار، تحریر ناظر به تفضیل این روایت در دهه 90 قرن نخست هجری در بوم کوفه تکوین یافته و سپس تحریری دیگر از آن حداکثر در طی نیمه نخست قرن دوم تطور یافته است. علاوه بر این، به لحاظ گفتمانی بستر اولیه پیدایش این خبر مسئله «رتبه بندی خلفا» بوده است.
تخریج روایات ثقلین با محوریت جمله «ما إن تمسکتم بهما» و تأثیرگذاری آن در معنای حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
90 - 110
حوزههای تخصصی:
حدیث ثقلین یکی از معروف ترین احادیث نزد فریقین است که هیچ شبهه ای در صحت صدور آن وجود ندارد. در عین حال می توان متن روایات ثقلین را با محوریت جمله «ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا» به چهار دسته کلی: «ما إن تمسکتم... لن تضلوا»، «إن تمسکتم... لن تضلوا»، «إن تمسکتم... فلن تضلوا» و «فتمسکوا بهما» تقسیم نمود. این تحقیق نشان می دهد دسته اول روایات مذکور، دارای معنای زائد بر سایر دسته هاست که ناشی از وجود «ما مصدریه زمانیه» در متن حدیث می باشد. بنابراین تلاش شده است تعارض میان این چهار دسته روایات بررسی شود تا تخریج نهایی از متن حدیث حاصل گردد. حاصل تخریج نهایی در معنای حدیث آن است که حدیث ثقلین، شرط هدایت و عدم گمراهی انسان را در ظرف تمسک دائمی به قرآن و عترت (ع) تصویر می کند که ناشی از وجود «ما مصدریه زمانیه» در تخریج نهایی است، در حالی که در صورت نبود این قید، هدایت صرفاً معلّق بر تمسک به آن دو شده که علی الظاهر با صدق مسمّای تمسک به قرآن و عترت، عدم گمراهی همیشگی حاصل می شود.
بررسی سندی و دلالی روایتِ «خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَایَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَایَرَاهُنَّ الرِّجَالُ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
29 - 54
حوزههای تخصصی:
روایتِ « خیر للنساء » ازجمله از جمله روایات مشهوری است که با عبارات گوناگون در متون تاریخی، اخلاقی و حدیثی شیعه و اهل سنت گزارش شده است ؛ اما به رغم گزارش روایت در متون حدیثی مختلف، به اعتبار سندی آن کمتر توجه شده و بیشتر مطالعات در حوزه دلالت این روایت صورت گرفته است. این پژوهش با توجه به سیر روایتگری حدیث در منابع شیعه و اهل سنت و بررسی دیدگاه های ارائه شده در فهم متن آن، به این نکته متفطن شده که ازنظر سندی این حدیث فاقد اعتبار است و بیشتر منابع آن را به صورت مرسل گزارش نموده اند؛ همچنین در برخی گزارش ها اضطراب قابل توجهی دیده می شود. در بخش دلالت نیز بیشتر پژوهشگران، روایت را ناظر به حکمی خاص در مورد زنان دانسته و بر این باورند که زنان باید با پرداختن به فعالیت های مربوط به خانه داری و تربیت فرزند از حضور در اجتماع پرهیز کنند؛ درحالی که با اغماض نسبت به سند این حدیث، اگر مضمون روایت مورد تأمل قرار گیرد، برداشت های دیگری نیز درباره آن قابل طرح است و درنتیجه نمی توان براساس این کلام، زنان را از حق حضور اجتماعی خود محروم ساخت .
تحلیل و ارزیابی وثاقت راویان اسناد «کامل الزیارات» با تکیه بر آراء آیت الله خویی و آیت الله سبحانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
89-114
حوزههای تخصصی:
در اصطلاح علم رجال، توثیقی که بر مبنای آن در یک حکم یا گزاره، عده ای مشمول وصف وثاقت از طرف عالم رجالی می گردند، توثیق عام نامیده می شود. توثیقات عام، یکی از ابزارهای پرکاربرد رجالیون است و تقریبا تمام رجالیون متقدم و متأخر از آن به عنوان یکی از شیوه های اثبات وثاقت زنجیره اسناد روایات بهره برده اند. از جمله: توثیق اصحاب اجماع، مشایخ ثقات، روایات ابن ابی عمیر، اسناد روایات تفسیر قمی و اسناد کتاب کامل الزیارات. در این پژوهش به روش توصیفی– تحلیلی یک مورد از مصادیق توثیقات عام تحت عنوان «وثاقت راویان اسناد کتاب کامل الزیارات» مطرح و به بحث پیرامون آن پرداخته شده است. ازجمله دانشمندانی که دیدگاه خود را درباره این مورد از مصادیق توثیقات عام بیان کرده اند، آیت الله خویی و آیت الله سبحانی هستند که نظرات ایشان در این پژوهش، بیان و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه به دست آمده این که دیدگاه آیت الله خویی درباره توثیق راویان اسناد «کامل الزیارات» به دلیل وجود راویان فاسد المذهب و کذّاب در اسناد روایات رد و دیدگاه آیت الله سبحانی در این زمینه تأیید می گردد.
نسبت و رابطه بین دنیا و آخرت از منظر صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۱ «ویژه باورشناخت»
86 - 104
حوزههای تخصصی:
رابطه دنیا و آخرت، رابطه ای است که بین اوّل و آخر انسان در یک مسیر وجود دارد. در حقیقت، دنیا و آخرت، دو چهره یک واقعیت هستند. با نگرش منظومه ای به معارف صحیفه سجادیه، در می یابیم که گاهی نشئه دنیا در راستای آخرت ترسیم شده و نظام اعتباری دنیا به نظام حقیقی آخرت منتهی گشته است؛ گاهی دنیا در تقابل با آخرت قرار گرفته به طوری که گرایش به یکی، مایه دوری از دیگری خواهد بود؛ گاهی نیز با این نگاه که اساساً جهان بینی قرآن، جمع بین حسنات دنیا و حسنات آخرت است، جمع میان دنیا و آخرت مطرح شده است؛ به گونه ای که باید از هر دوی آنها بهره برد تا به مجموع سعادت دنیا و آخرت رسید.
روش: این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی، به مطالعه روشمند صحیفه سجادیه، با بهره گیری از آیات و روایات، و نیز بررسی تفاسیر و شروح معتبر صحیفه، در موضوع دنیا و آخرت، پرداخته و نسبت و رابطه نظام مند دنیا و آخرت را از دیدگاه مبارک حضرت امام سجاد؟ع؟ نشان داده است.
یافته ها: نگرش امام سجاد؟ع؟ در صحیفه سجادیه به نسبت و رابطه دنیا و آخرت، در یک محور «دنیا در راستای آخرت» است که با این نگاه، حیات طیبه و پارسایی در دنیا، مقدمه ورود به بهشت است، و اساساً دنیا تجارتخانه ای برای آخرت و راه رسیدن به بالاترین مراتب آن می تواند باشد. در محور دیگری «دنیا در تقابل با آخرت» قرار می گیرد و محبت دنیا مانع رسیدن به «ما عندالله» و قرب الهی تلقی می شود؛ چنان که رغبت به دنیا مانع آمادگی برای آخرت، کمالات اعتباری دنیا مانع رسیدن به اندوخته های جاوید آخرت، و انس با اهل دنیا مانع انس با خدا و اولیای او، یاد دنیا عامل فراموشی یاد آخرت قلمداد می گردد. آن حضرت در محور سوم یعنی «جمع میان دنیا و آخرت و امکان»، مطلوب انسان را حسنه دنیا و آخرت، حیات و ممات طیب آن، اصلاح دنیا و آخرت، و عافیت دنیا و آخرت به نحو توأمان می داند؛ آن گونه که نه امور مادی و دنیوی، انسان را از امور اخروی و معنوی غافل کند نه بالعکس.