فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۸٬۶۷۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
حکمت متعالیه صدرایی یک نظام فلسفی واحد است که ارتباط معقول و منسجمی میان سه حیطه خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی برقرار می کند به طوری که شناخت یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست و همین پیوستگی میان این سه مفهوم این امکان را به ملاصدرا می دهد تا انسان شناسی متفاوتی از دیگر مکاتب فلسفی ارائه دهد. ملاصدرا از اصول هستی شناختی خود به نام اصالت وجود، تشکیک وجود، وحدت شخصی وجود و حرکت جوهری کمک می گیرد و مباحث اساسی علم النفس خود را همچون حقیقت نفس، رابطه نفس و بدن، رابطه نفس و قوا و... را شرح می دهد. و از طرف دیگر او نفس انسان را مثال خداوندی دانسته که در ذات، صفات و افعال شبیه باری تعالی است و از اصول خداشناسی خود همچون بساطت، جامعیت و سعه وجودی، فرای ماهیت، صفتی همچون علم باری تعالی و فاعلیت خداوند برای بیان شباهت نفس انسان به خداوند کمک می گیرد و انسان را وجودی بسیط، جامع و بدون ماهیت، دارای علمی نظیر علم الهی و توانایی خلاقیت معرفی می کند. ثمره معرفتی ارتباط خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی، نظریه انسان کامل است که هم جامع تمامی اسماء و صفات الهی است و هم جامع تمامی حقایق هستی و به همین مناسبت می تواند خلیفه خداوند بر روی زمین باشد و واسطه فیض الهی در تمامی عوالم وجود باشد.
تأثیر تمدن مهدوی بر تمدن انقلاب اسلامی
منبع:
موعودپژوهی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
37 - 55
حوزههای تخصصی:
تمدن نوین اسلامی و تمدن مهدوی دو مقوله مفهومی است که هریک مختصات و ویژگی های خاص خود را ازمنظر متفکران این دو حوزه مفهومی دارد. پژوهش پیش رو با هدف کشف تأثیر تمدن مهدوی بر تمدن نوین انقلاب اسلامی بانام تأثیر تمدن مهدویت بر تمدن انقلاب اسلامی انجام شد. مسئله اصلی پژوهش حاضر چگونگی تأثیرگذاری تمدن مهدوی و اثرگیری تمدن انقلاب اسلامی از آن است که با روش تطبیقی و براساس مقایسه شعارها، شاخص ها و نسبت بین تمدن مهدوی و تمدن انقلاب اسلامی دیدگاه امامین انقلاب یعنی، امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (دامت برکاته) انجام شد. تشابهات زیادی از جمله شباهت شعارها، شاخص ها، اهداف و فرضیه های نسبت سنجی بین این دو تمدن مانند همسانی مطلق و همسانی غایت شناختی بر محور رابطه طولی و امتدادی که همان همسانی غایت شناختی است، بین این دو تمدن وجود دارد.
مؤلفه های عقل گرایی حداکثری و نسبت آن با ایمان/وحی؛ با تمرکز بر آثار آیه الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
77 - 100
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریاتی که پیرامون ارتباط عقل و ایمان مطرح شده، دیدگاه عقل گرایی حداکثری است. بر اساس دیدگاه عقل گرایی حداکثری، باور انسان هرگز نمی تواند فاقد استدلال باشد. عقل گرایان حداکثری به دو گروه ملحد و دیندار تقسیم می شوند؛ گروه دوم معتقدند باور دینی کاملا استدلالی و عقلانی است. این پژوهش عناصر اصلی نظریه عقل گرایی را در عبارات و آثار آیت الله جوادی آملی جستجو کرده است. این یافته ها عبارتند از: الف: تاکید بر این که ایمان و باور باید مبتنی بر عقل و برهان باشد و از حدس و گمانه زنی فاصله بگیرد. ب: ایمان گرایی مصلحت اندیشانه که اساس باور را بر مصلحت های عملی می داند، قابل پذیرش نیست. ج: مبنای استدلالات عقلانی در راه وصول به باور، قرینه گرایی است، به این معنا که باور یا باید بدیهی باشد یا این که به بدیهیات ختم شود. د: عقل ذاتا بی طرف است و مبتنی بر پیش فرض های جانب دارانه پیشین نیست، بلکه با استدلال و برهان می توان حقیقت را یافت. ه: باور دینی نمی تواند بر دلایل احتمالاتی تکیه کند، بلکه مبنای باور، باید دلایل یقینی و برهانی باشد. نتیجه این که دیدگاه آیه الله جوادی آملی در ارتباط میان عقل و ایمان – در شکل کلی تر آن: نسبتِ عقل و وحی- را می توان عقل گرایی حداکثری دانست.
جستاری در وجوه افتراق عقل و عشق از دیدگاه حکیم ملاهادی سبزواری
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
103 - 128
حوزههای تخصصی:
تاکید قرآن کریم و روایات بر عقل و نپرداختن به واژه «عشق» با وجود کاربرد زیاد آن میان اقشار مختلف، مؤلف را به بررسی وجوه افتراق عقل و عشق واداشت. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی–تحلیلی، به واکاوی نظریات حکیم سبزواری می پردازد. وی با اینکه فیلسوف نامداری است؛ اما در بیان عقل و عشق از جاده انصاف خارج نشده است. عاقلانه نوشته و عاشقانه سروده است. طریق عقل را هموار و طریق عشق را دشوار دانسته و بر این باور است که عقل، اهل تمییز و عشق، اهل توحید است. عقل، مُلک فنون و عشق مُلک جنون است؛ ازاین جهت، عشق را عاشق کش و جان پرور، یغماگر و خون خوار و آذرِ آتشین خو، و عقل را هستی طلب، ناصح، آزرم، نرم خو و رنجور می داند. گاهی عشق را جامع اوصاف متضاد دانسته است. هرچند رتبه عشق را برتر می داند؛ ولی از بیان عظمت عقل منور غافل نبوده است. مراد از عقلی که به اوصاف نکوهشی متصف کرده است، عقل مشوب است؛ از این رو، بر خلاف عده ای که عقل را سامری و عشق را موسوی دانسته اند، عشق را خضر و عقل منور را موسی می داند. هرچند مراد آن ها نیز باید عقل مشوب، جزئی و مشوش به اوهام و خیال باشد. طبق یافته های پژوهش، عقل و عشق با هم افتراقاتی دارند که این تحقیق به تبیین تفاوت ماهوی، وصفی و رتبی آن ها پرداخته است.
بازشناخت مؤلفه های مشروعیت سازی در مناظره امام رضا(ع) با دو شخصیت برجسته مسیحی و یهودی بر اساس نظریه ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
31 - 61
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان یکی از رویکردهای تحلیل گفتمان که کارکرد گفتمان را به لحاظ مسائل اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار می دهد در قرن بیستم ظهور یافت. اندیشمندان و صاحب نظران مختلفی با نظریه پردازی درباره این رویکرد سهم بسزایی در رشد و اعتلای آن داشته اند. تئو ون لیوون زبان شناس هلندی از جمله آن هاست که نظریاتی در این حوزه ارائه کرده است. مشروعیت سازی درشمار نظریات اوست که مبتنی بر چهار مؤلفه به نام های اقتدارسازی، ارزیابی اخلاقی، عقلانی سازی و اسطوره سازی است. این نظریه چارچوب مناسبی برای تحلیل چگونگی مشروعیت سازی در متون مختلف است. از همین رو در پژوهش حاضر مناظره امام رضا(ع) با دو شخصیت برجسته مسیحی و یهودی برمبنای نظریه مذکور مورد بررسی واقع شده است. این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف شناخت نحوه مشروعیت سازی در گفتمان امام(ع) و میزان اثربخشی آن صورت گرفته از این جهت حائز اهمیت است که در آن مناظره یک عالم برجسته مسلمان یعنی امام (ع) با دو شخصیت برجسته مسیحی و یهودی موجب پرده برداشتن از حقایقی درباره دین اسلام و دین مسیحیت و دین یهودیت می شود. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که مشروعیت سازی در مناظره امام(ع)حضرت عیسی(ع) از طریق آن اثبات گردیده است، این درحالی است که به دلیل کاربرد روش متناسب با عقیده دینی مخاطب به وسیله امام(ع)مشروعیت سازی در گفتمان او منجر به اقناع مخاطب و اقرار او به حقیقت شده است.
بررسی مصاحبت، ارتباط روایی و علاقه مندی برخی نخبگان سیستانی با امام رضا(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
125 - 148
حوزههای تخصصی:
مسلمانان با توجه به حدیث اجماعی ثقلین توجه خاصی به عترت(ع) دارند. در این میان سیستانیان که در برخورداری از برخی خصال انسانی چون خداباوری، جوانمردی و جانبداری از عترت(ع) شهره اند، علاقه و ارتباطات خوبی با امام رضا (ع) داشته اند. بررسی و تحلیل گزارش های مرتبط با آن امام(ع) نشان می دهند لااقل سه نفر سیستانی یا سیستانی تبار - ابوخالد سجستانی، محمد بن فرج رخجی و محول(مخول) سجستانی – در زمره اصحاب امام رضا(ع) بوده اند. علاقه مندی به امام رضا(ع) در دوره های بعد نیز در رفتار و گفتار برخی نخبگان سیستانی چون ابن ابی داوود سجستانی، ابن حبان بستی و سنایی غزنوی جلوه کرده است. ابن ابی داوود و ابن حبان بستی که در بستر مذهبی تسنن اندیشه و عمل کرده اند با امام رضا(ع) ارتباط روایی داشته اند. در این بین، ابن حبان اگر در جایی اظهاراتی قابل تأمل در باره آن امام(ع) داشته، در مواضع دیگر با ذکر تجربه مکررش از زیارت امام رضا(ع) و حاجت روایی خود پس از زیارت، جسارتش را جبران کرده است. عارف و شاعر مشهور، سنایی غزنوی نیز طی قصیده ای بلند ضمن بهره وری از آیات و روایات از جایگاه دینی عترت به ویژه امام رضا(ع) یاد کرده است.
نقد و بررسی فرایند واژه گزینی و اشکال آن در نیایش های امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
165 - 185
حوزههای تخصصی:
آثاری که از خاندان اهل بیت پیامبر(ص) در میان ما به ودیعه نهاده شده، از برجسته ترین و زیباترین متون در هر عصر و زمانی به شمار می رود؛ بنابراین می طلبد هر یک از پژهشگران به فراخور توان علمی خود به کشف زیبایی ها و بیان جنبه های متعدد این میراث بزرگ اسلامی بپردازند. از آنجا که واژگان سهم بسیاری در شناخت سبک نویسنده، ارزیابی صناعت و فصاحت متن ادبی و شناخت اندیشه ها و مضامین درونی و پنهانی متن دارند، واکاوی آن ها به عنوان مؤلفه یک متن ادبی کمک شایانی به پژوهشگر می کند تا جهات مختلفی از اثر تنها با بررسی در یک مقوله کاوش شود. در میان انواع مختلف عناصر زبانی، شناخت واژه ها راهی برای تشخیص دقیق هنرنمایی ها و فصاحت و بلاغت نوشته های معصومین (ع) و تمایز آن با سبک غیر معصومین است. از آنجا که نیایش ها و ادعیه معصومین(ع) به عنوان یکی از مهم ترین انواع ادبی و دینی به شمار می رود که از جهت زبانی و گفتاری از اهمیت ادبی بالایی برخوردار است؛ این مقاله به روش توصیفی تحلیلی مقوله واژه گزینی و اشکال مختلف آن در نیایش های امام رضا (ع) بررسی کرده است. هدف پژوهش پاسخ به پرسش هایی همچون چگونگی نحوه کاربست واژگان و انواع و کارکردهای مختلف آن در نیایش های امام رضا (ع) و میزان بسامد آن ها در تنوع سبک ها و تناوب مضامین است. ایشان در دعاهایشان از واژگان انتزاعی، نشاندار، صریح و خاص بیشتر بهره گرفته و به اصل سازگاری واژگان با موضوع نیایش و موقعیت ها و مضامین به کار رفته در آن ها توجه کرده است.
مطالعه تطبیقی انتقادی مضامین استدلال های کلامی شیخ صدوق، شیخ مفید و خواجه نصیر طوسی (ره) در اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثبات وجود خدا، بنیادی ترین بحث از مباحث کلامی است که متکلمان و فلاسفه از دیرزمان در این راستا از هیچ کوششی دریغ نورزیده و دستاورد دیدگاه های خود را در میراث مکتوب درج کرده اند. در این میان ازجمله متکلمان متقدم شیعی که در این زمینه اقدام به ارائه نظر کرده اند می توان به شیخ صدوق، شیخ مفید و خواجه نصیر طوسی (ره) اشاره کرد. این جستار پس از گردآوری دیدگاه های سه متکلم شیعی نامبرده، اقدام به طبقه بندی و تدوین داده ها نموده و سپس به تجزیه وتحلیل دیدگاه ها و بیان نقاط اشتراک و افتراق آن ها پرداخته و در پایان به برخی نکات انتقادی اشاره کرده و به این نتیجه اساسی دست یافته است که اگرچه هر سه متکلم از استدلال های خود به برهان های متعدد، مانند: فطرت، دفع عقاب، نظم، حدوث، حرکت، امکان و وجوب، استناد کرده اند ولی به ترتیب، سهم خواجه نصیر در این زمینه و نیز قوت استدلال بیشتر از شیخ صدوق و شیخ مفید و بهره شیخ مفید بیشتر از شیخ صدوق است؛ اگرچه بیشتر استدلال های آنان توسط متکلمان و فیلسوفان متأخر شیعی، ارتقا یافته است.
واکاوی عناصر مؤثر معرفتی در تعیین گرایش های هیجانی ، معنوی جامعه عربی اسلامی (مبتنی بر تحلیل علل گرایش کاربران جهان عرب به دنبال کردن سه نمونه از صفحات اینستاگرامی)
حوزههای تخصصی:
تاثیر شبکه های اجتماعی بر زندگی مردم در یک بومزاد خاص اجتماعی، فرهنگی، ایدئولوژیک؛ گرچه می تواند به سبب مشهوریت صاحبان این صفحات باشد امّا مدّعای این مقاله که نوعی تحلیل روایی تصویری است، آن است که اقلیم های فرهنگی اجتماعی می تواند در سلیقه زیباشناختی مردمان یک ناحیه تغییر ایجاد کند. پژوهش حاضر با بررسی عناصر زیباشناسی مؤثر در سه صفحه اینستاگرامی پرمخاطب جهان عرب معتقد است نوستالژی فرهنگی جمعی، نوعی فرهنگ عربی اسلامی را در شبکه های مجازی بازسازی و بازنمایی می کند که در نمادگرایی های عربی اسلیمی نمود یافته است و همین نوستالژی جمعی یک فرهنگ اجتماعی مشترک میان مخاطبان این صفحات ایجاد می کند. عوامل مؤثّر بر ذوق هنری مخاطبان عرب بر اساس تحریک محتوایی، شکلی سه عنصر لذّت، هیجان و نوستالژی شکل می گیرد و هر پدیده هنری که بتواند این سه گانه را تحریک بیشتری بکند، می تواند در گرایش و ماندگاری دنبال کنندگان آن اثر هنری اثرگذارتر باشد. انسجام محتوا و قالب، تم و پیرنگ مشترک در مورد پستهای با مضمون یکسان، مسسائل فرمی مثل دانش قاب بندی، رنگ شناسی، افکت و حرکت، بافت و حجم شناسی و از سویی بهره برداری از محرّکهای ذوق و هیجان محتوایی مثل حسّ وطن گرایی و ناسیونالیسم، تحریک عنصر نوستالژی مشترک میان یک امّت و ذوق لذّت شناسی مشترک یک فرهنگ از علل موفقیت در جذب مخاطب توسط این صفحات هستند. در نهایت می توان این علل گرایش را به هیجانات شکلی و نوستالژی های معنوی تقسیم کرد.
اعتقاد به پیامبران در باور علویان تخته چی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش و اهمیت پیامبران و چهارده معصوم در اعتقادات و آیین های علویان تخته چی انجام شده است. پژوهش به طور خاص به بررسی نحوه تأثیرگذاری پیامبران و امامان در ساختار دینی، مناسک و آموزه های علویان و ارتباط آن ها با تصوف می پردازد. برای دستیابی به این هدف، از بررسی متون تاریخی و دینی علویان و تحلیل های محققان در حوزه تصوف استفاده شده است. منابعی همچون اشعار، دعاها و متون مذهبی علویان که ادعای ارتباط تنگاتنگی با پیامبران و امامان دارند، بررسی شده اند. همچنین، آثار محققان در مورد علوی های تخته چی و جایگاه پیامبران در آن، مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته های این مقاله بدین صورت می باشد که علویان تخته چی به ویژه حضرت محمد (صلوات الله علیه) را به عنوان شخصیتی مرکزی و مهم در معراج و آیین های علوی می دانند. شروع و پایان اکثر مناسک علوی با ذکر نام پیامبر و بسم الله نشانگر اهمیت اوست. امامت به عنوان ادامه دهنده راه پیامبر در اجرای احکام الهی، جایگاه ویژه ای در میان علویان تخته چی دارد. امامان از نسل پیامبر و به ویژه دوازده امام به عنوان رهبران معصوم از جانب خداوند انتخاب شده اند و علویان به مهدویت و بازگشت امام دوازدهم باور دارند. در مناسک علویان همچون آیین جمع، گلبانگ ها و دعاهایی که توسط رهبران مذهبی خوانده می شود، جایگاه نبوت و امامت را به تصویر می کشد و این آیین ها با ذکر نام پیامبر و امامان آغاز و پایان می یابد
انقراض کیسانیه و گرایش به امامیه؛ نقدی بر دیدگاه های وداد القاضی درباره تعاملات امامیه و کیسانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«کیسانیه» از نخستین انشعابات شیعی است که پس از قیام مختار به وجود آمد و تا نیمه های قرن دوم در صحنه فعالیت های کلامی و سیاسی جهان اسلام حضور داشت. این نوشتار با روش تحلیلی و توصیفی، چگونگی انقراض کیسانیه را بررسی می کند. این فرقه پس از ایجاد انشعابات درون گروهیِ متعدد در بین کیسانیه، آرام آرام از صحنه روزگار محو شد؛ برخی از هواداران آن به غلو کشیده شدند و راه خود را از شیعیان به کلی جدا کردند و برخی، متمایل به تفکرات امامی شدند و اندک اندک به سوی امامیه برگشتند. ودادالقاضی در کتاب «الکیسانیه فی الأدب و التاریخ» در بحث از تعاملات کیسانیه و امامیه می کوشد منکر گرایش کیسانیه به امامیه شود. او گزارش های مربوط به تغییر مذهب چهره های شاخصی مانند سیدحمیری و کُثیر عِزَه را ساخته امامیه برای تأیید مذهب خود می داند، درحالی که براساس یافته های نوشتار حاضر، گروهی از کیسانیه پس از محمد حنفیه، امامت امام سجاد(ع) و گروهی دیگر پس از وفات ابوهاشم، امامت امام باقر(ع) را پذیرفتند. شواهد کافی درباره تغییر مذهب سیدحمیری در دست است، درحالی که این شواهد درباره تغییر مذهب کُثیرعِزَه به اندازه کافی نیست، بلکه دلایل کافی برای حکم به کیسانی بودن او تا آخر عمر وجود دارد.
قرائتی وایتهدی از متافیزیک به مثابه نقد انتزاعیات: مطالعه موردی نقد حیّز بسیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه وایتهد هر یک از معارف بشری، اعم از علمی، دینی، اخلاقی، هنری، و فلسفی، بخشی از واقعیت یکپارچه را انتزاع می کنند و سپس گاه به خطا آن را با کل واقعیت یکی می گیرند. این امر انتزاعی را به جای فعلیت انضمامی گرفتن چیزی است که وایتهد آن را مغالطه کنه و وجه یا مغالطه عینیت نابجا می نامد. مغالطه ای که هم فلسفه و هم علم جدید در چنبره آن گرفتاراند. اینجاست که باید دید از دیدگاه وایتهد وظیفه فلسفه چیست؟ و چه بدیلی معرفی می کند؟ مقاله حاضر با نظر به این دو پرسش، نخست به تحلیل مؤلفه های تعریف وایتهد از متافیزیک از قبیل تجربه به مثابه نقطه عزیمت، سازگاری درونی، توجه به انواع تجارب بشری، و...می پردازد. و به دنبال آن به روش متافیزیک وایتهدی اشاره می کند که شباهت هایی با روش علم دارد. سپس به عمده کارکرد فلسفه از نظر وایتهد می پردازد که عبارتست از "نقد انتزاعیات" یا بررسی نقادانه تشخیص مرز امر انتزاعی از امر انضمامی. نمونه بارز این نقادی، بررسی مغالطه حیّز بسیط است که سبب شد ماده باوری علمی تبدیل به پارادایم جهان شناسانه حاکم بر ذهن دانشمندان عصر جدید گردد. در پایان، نگرش اندام وار وایتهد به عنوان بدیل ماده باوری علمی مبتنی بر حیّز بسیط معرفی و توضیح داده می شود که وایتهد، به جای برداشت ماده باورانه علمی از جهان که گویی متشکل از ذرات مادی مستقل است، از پویش مبتنی بر ارگانیسم یاد می کند. جهانی متشکل از موجودات درهم تنیده که همواره در حال تجربه کردن هستند.
خیال و کارکردهای آن نزد فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
91 - 104
حوزههای تخصصی:
بسیاری گمان کرده اند بحث از خیال، بعد از شیخ اشراق و بعدتر، نزد ملاصدرا بطور جدی مطرح شده است، اما حقیقت اینست که بسیاری از ایده های مهم در زمینه خیال را فارابی پیش کشیده و در میان مباحث وجودشناختی و معرفت شناختی، به مبحث خیال نیز پرداخته است. برخلاف سنت یونانی که خیال در آن وجه معرفت شناسانه نداشت، فارابی برای نخستین بار، و برخلاف افلاطون و ارسطو، به وجه معرفتی آن نیز التفات اساسی پیدا کرده و بسیاری از ساحتها را در پیوند با خیال تبیین و تحلیل کرده است. بنابرین، خیال در منظومه معرفتی فارابی کارکردهای متنوع دارد؛ ازجمله: حفظ صور محسوس، تجزیه و ترکیب صور، محاکات، مقایسه، تنظیر، تقلید، تفکر استعاری، تعلیم و تربیت و تأدیب، تحریک بر عمل، رساندن مردم به سعادت، ادراک معانی، بویژه در مسئله رؤیا، وحی و مکاشفات. برخی از این موارد، امروزه در علوم متعدد مورد توجهند. البته اگر خیال ما را از تعقل بازدارد یا جایگزین عقل گردد، نگاه فارابی به آن منفی است، اما سایر کارکردهای خیال در آثار فارابی مثبتند.
هرمنوتیک فلسفی گادامر، بستری راهبردی برای تحقق الهیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات تطبیقی به مثابه رویکردی جدید در الهیات در تلاش است مواجهه سازنده با سایر ادیان و الهیات ها داشته باشد و فهمی عمیق از خلال مقایسه و تطبیق با سایر ادیان به دست آورد. راهبرد رسیدن به این فهم در الهیات تطبیقی نیازمند بستر و رویکردی مناسب برای تحقق اهداف این الهیات است. در این مقاله سعی بر آن است با تکیه بر مبانی هرمنوتیک فلسفی گادامر راهبردهای هرمنوتیکی الهیات تطبیقی بررسی و کاربست آن در این الهیات بررسی شود. نتیجه ای که از این تحلیل برمی آید حاکی از قرابت های هرمنوتیک فلسفی گادامر با الهیات تطبیقی است، همچون پایان ناپذیری جریان فهم، امتزاج افق ها، بازی فهم، خویشتن فهمی از طریق فهم دیگری، پذیرش پیش داوری به عنوان جزء جدایی ناپذیر جریان فهم، و در نهایت غنی سازی الهیات با فهمی که از طریق مطالعه الهیات «دیگری» به دست آمده است. با توجه به این نتیجه، می توان پدیدار فهم در الهیات تطبیقی را مبتنی بر هرمنوتیک گادامر تبیین کرد و بسط و توسعه در الهیات تطبیقی و دست آوردهای این الهیات را با اتکا بر ابزارهای هرمنوتیک گادامر شاهد بود. الهیات تطبیقی، در کنار پذیرش معانی اصیل و سنتیِ آموزه ها و شعائر دینی، بر درکی پویا از سنت های دینی و انعطاف پذیری هرمنوتیکی نسبت به آموزه های دینی بنا شده است.
بررسی مقایسه ای عقل گرایی ابومنصور ماتریدی وابن تیمیه در باب توحید و بازتاب های کلامی آن
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
106 - 91
حوزههای تخصصی:
از دیرباز رویکردهای مختلفی همچون عقل گرایی و نقل گرایی به مباحث معرفتی در بین مذاهب مختلف کلامی طرح شده و ماتریدیان در مقابل سلفیان دارای رویکرد عقلانی به آموزه های توحیدی هستند و این تفاوت رویکرد منجر به بروز چندین بازتاب مهم کلامی شده است. ازآنجاکه تفاوت دو دیدگاه ناشی از تفاوت نگاه رهبران دو مکتب است، این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی، به بررسی میزان عقل گرایی ابن تیمیه و ابومنصور ماتریدی به عنوان موثرترین افراد در تشکیل ساختار اعتقادی دو مکتب و همچنین به بازتاب های کلامی دو دیدگاه در باب توحید می پردازد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ابن تیمیه و پیروان او در مورد توحید، عقل گرایی کمتری نسبت به ابومنصور ماتریدی و ماتریدیان دارند. این تفاوت در عقل گرایی، منجر به بروز پیامدهای قابل توجهی نظیر ارائه تقسیمات متفاوت از توحید،تفاوت در نگرش دو مذهب به صفات و افعال الهی ،داشتن رویکردهای گوناگون در ارائه براهین عقلی،تفاوت نگاه به مسئله حسن و قبح شده است.
Cartesian Libertarianism ‘Intrinsic Autonomy’ and the Need for Other-Worldly Substance(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
“You are not machines! You are not cattle! You are men!” (The Great Dictator, Charlie Chaplin) Contemporary discussions on freedom have recently drawn attention to the implications of the mind-body relation. Historically, the notion of freedom has centered on various naturalistic options, compatibilism, and weaker notions of libertarian freedom. This leaves strong agent-causal libertarianism as a minority position. Entering these discussions, we seek to establish the relation between a particular mind-body view and strong agent-causal libertarianism. We make two claims upon characterizing strong agent-causal libertarianism. First, we argue that strong agent-causal libertarianism requires some version of substance dualism (or immaterialist agency). Second, we argue that strong agent-causal libertarianism probably requires something like classical or Cartesian substance dualism. Drawing from the philosopher John Foster in The Immaterial Self, we show that the central defining feature of the sort of libertarian agency under investigation is ‘intrinsic autonomy’. While we recognize that Cartesianism is unpopular in contemporary discussions, we agree with Foster that it is probably what is entailed if we are going to ground something like a strong agent-causal libertarianism. The substance needed to explain this robust form of freedom begins to look like something not of this world and more like the substance described early on by Rene Descartes.
بررسی تحلیلی «معنا» به عنوان متعلَق ادراک وهمی و نقش آن در شکل گیری روش و معرفت تجربی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
25 - 52
حوزههای تخصصی:
ابن سینا وظیفه اصلی قوه واهمه را ادراک «معانی» می داند و بالتّبع سایر کارکردهای این قوه باید در پرتو این نوع ادراک تبیین شود. مقصود اولیه و مشهور او از «معنا» امری ذاتاً نامحسوس است که در محسوسات جزئی تحقق دارد و مصادیق مختلف آن به نوعی قابل اندراج تحت دوگانه موافقت (ملائمت) و مخالفت (منافرت) اند؛ به این جهت می توان میان این دسته از معانی و عوارض خاصه موجود ارتباط برقرارکرد؛ البته با این تفاوت که معانی هیچگاه حالت اضافی خود نسبت به امر محسوس را، نه در مقام تحقق و نه در مقام تصور، ازدست نمی دهند؛ بااین حال ابن سینا مقصود دیگری از معنا را نیز به عنوان متعلَق ادراک واهمه مدنظر داشته است. این معنا همان ارتباط و نسبت میان صور محسوس است که از اشیاء و هویات محسوس خارجی ادراک می گردد. چنین معنایی در عین نامحسوس بودن، برخلاف معنای اول، برگرفته و قابل فروکاست به محسوسات است. مبتنی بر سنخ دوم معنا، می توان چگونگی تعمیم یافتن حکم محسوسات به امور نامحسوس را در وهمیات تبیین کرد. همچنین این تعمیم بخشی در حوزه اشیاء محسوس و ویژگی های آن ها موجب شکل گیری استقرا می گردد. باتوجه به اینکه ابن سینا تجربه را حاصل اجتماع استقرای حسی و قیاس عقلی می داند، می توان نتیجه گرفت که واهمه و معانی ادراکی آن در شکل گیری روش و معرفت تجربی نقشی محوری ایفا می کنند.
بررسی انتقادی رویکرد وجودی احمد علوی از برهان اثبات واجب خواجه در شرح حظیرة الانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجرید الاعتقاد نصیرالدین طوسی از مهم ترین متون آموزشی علم کلام است و شروح و حواشی بسیاری بر آن نگاشته شد. یکی از مهمترین شروح، شرح قوشچی و تعلیقات خفری بر این شرح است. علوی نیز سه شرح بر حاشیه خفری نگاشته است که حظیره الانس یکی از آن سه شرح است. پرسش اصلی این جستار این است: «رویکرد وجودی احمد علوی از برهان اثبات واجب خواجه در شرح حظیره الانس قرین توفیق بوده است؟» دستاوردهای این مقاله عبارتند از: یکم. علوی تلاش می کند تا برهان خواجه را برهانی لمّی و در مدار رویکرد وجودی و با نظر به وجود بداند؛ دوم. زمانی می توان از تفکیک وجود نفسی حدّ اکبر و وجود رابطی حدّ اکبر و در پی آن از عدم احتیاج اکبر در اصل وجود، و نیازمندی آن به علّت در کیفیتی از کیفیات و عرضی از اعراض حدّ اکبر سخن گفت که وجود محمولی غیر از واجب باشد. چون واجب همان طور که در مقام ذات، واجب است، در جمیع صفات و احوال، واجب است و حالت منتظره و نیازمندی ندارد؛ سوم. هرچند علوی در رساله حظیره الانس از نظر در وجود و موجود مطلق سخن می گوید و اظهار می کند که نظر به وجود، غیر از نظر در امکان است. اما آنچه در دستور کار او قرار گرفته است، موجودی است که به دو قسم واجب و ممکن، تفکیک شده است و تفکیک پذیری و انقسام، وصف امر ذهنی است، نه عینی.
مستند سازی مناظره امام رضا (ع) و جاثلیق در عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
43 - 64
حوزههای تخصصی:
پس از حضرت عیسی(ع) انحرافاتی بین پیروان او به وجود آمد و هرچه زمان گذشت، بدعت ها مستحکم تر شد. یکی از این کج روی ها، اعتقاد به الوهیت مسیح بود. قرآن به صراحت این موضوع را رد کرده و سنت نیز هر کجا فرصت داشته، بر این عقیده فاسد نقدی زده؛ از جمله مناظره امام رضا(ع) با بزرگ مسیحیان که البته گزارش آن از نظر سندی و محتوایی خدشه دار بوده است. این تحقیق، شواهد استفاده شده در استدلال های امام رضا (ع) را در عهدین مستندسازی کرده تا ضمن تقویت آن مناظره، نمایش دهنده ظرفیت بالای اسلام در مقابل دگر اندیشان و باطل کننده الوهیتی باشد که تبشیری ها برای رواج آن کوشا بوده اند. اطلاعات این پژوهش به روش کتابخانه ای گردآوری و استدلالات مناظره در سه محور عبادت، معجزات و تناقضات تبیین و سپس مستندات آن ها در عهدین به تفکیک اشخاصی که نامشان به میان آمد، مشخص شده است.
تأثیر الگوی خدای قرآنی بر مفهوم خدا در اندیشه کندی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بازخوانی مفهوم خدا در اندیشه کندی با رویکرد قرآنی، سیمای دیگری از کندی معرفی می کند. کندی در تبیین مفهوم خدا بر «خالق بودن»خدا تأکید دارد و در رساله های مختلف از مجموعه رسائل فلسفی اش آنرا بازتاب داده است. پرسش اینست چگونه کندی از قرآن در مفهوم خدا بهره برده است؟ آیا می توان تبیین کندی از مفهوم خدا را قرآنی نیز دانست؟ کندی برای بیان مفهوم خدا و معرفی او به عنوان خالق، یا به صراحت از آیات قرآن بهره می گیرد یا بطور ضمنی از مضامین قرآنی از مفاهیم «حق»، علیم و عادل و قادر در توصیف خدا استفاده می کند. او در برخی رساله ها به آیاتی از قرآن کریم (سوره 36/ آیات 78-82؛ سوره 55/ آیه 6) استناد می کند و در بهره گیری مستقیم از قرآن، خدا را «خالق» و در بهره گیری از مضامین قرآنی خدا را «حق» می داند که دارای صفاتی قرآنی است. در این نوشتار با بررسی آن آیات و شرح کندی بر آن آیات درصددیم مفهوم خدا را با نگاه قرآنی بازخوانی کنیم و به پرسش ها پاسخ دهیم.